فیلم‌هایی که باید در تعطیلات عید ببینید؛ سه‌ بیلبورد بیرون ابینگ، میزوری

۱ مرداد ۱۳۹۷ زمان مورد نیاز برای مطالعه: ۳ دقیقه

سه بیلبورد برای اعتراض به پلیس محلی ایالت میزوری از طرف مادری که می‌خواهد هر طور شده انتقام دخترش را بگیرد. خشم از جنایت‌کار، خشم از پلیس و شاید نهایتا خشم درونی از خود.

چرا سه بیلبورد را ببینیم؟

سه‌ بیلبورد بیرون ابینگ، میزوری مثل تعداد دیگری از فیلم‌هایی که تا به حال معرفی کرده‌ایم قادر است مخاطب عام سینما را کاملا سرگرم کند. فیلمی بود پربحث و حاشیه. از کاندیدهای مسلم برنده شدن جایزه اسکار بهترین فیلم که به شکلی میلیمتری رقابت را به فیلم شکل آب واگذار کرد. برنده جایزه بهترین فیلم درام گلدن گلوب ۲۰۱۸ و چندین و چند جایزه دیگر از جمله بهترین بازیگر اصلی زن و بهترین بازیگر نقش مکمل مرد در هر دو جشنواره فیلم مهم آمریکا. سرگرمی، دیدن فیلمی که از بهترین‌های امسال سینمای آمریکا بوده و نهایتا تماشای بازی‌های تحسین شده می‌توانند انگیزه‌هایی باشند که فیلم را از دست ندهید.

خشمی که مخاطبش را پیدا نمی‌کند

باید کمی از داستان را لو بدهیم که بشود بیشتر درباره سه بیلبورد حرف زد. البته سه بیلبورد بیش از آنکه فیلمی باشد با تعلیق در روایت، سعی می‌کند روی پیچیدگی ذهن کاراکترها سرمایه‌گذاری کند. از همان آغاز در می‌یابیم دختر جوانی در کنار جاده‌ای قدیمی و بی‌رهگذر با خشونت کشته‌شده و مورد تعرض قرار گرفته است. جسد دختر سوزانده شده. خشونتی عریان و تمام‌عیار. مادر دختر، زنی با سر و شکل خاصِ بعضی از ساکنین شهرستان‌های آمریکا،‌ جسور،‌ ظاهرا مقاوم اما در درون آسیب‌دیده پس از چند ماه جستجوی بی‌ثمر پلیس، سه بیلبورد را در همان جاده فرعی که دخترش آنجا کشته شده اجاره می‌کند. سه بیلبورد مستعمل با هدف طرح سه پرسش مشخص از پلیس محلی. زن می‌خواهد بداند چرا کسی تا به حال بازداشت نشده؟ و مشخصا بیل ویلبی رییس پلیس محلی را مورد پرسش قرار می‌دهد. حال که زور زن به قاتل یا قاتلان دخترش نمی‌رسد،‌ پلیس به شکل ناخودآگاه برایش هدف آسان‌تری است. چالشی که زن ایجاد می‌کند با فراز و نشیب‌های بعدی به شکل‌گیری خرده‌بحران‌هایی درون قصه می‌انجامد. خشم او که گویا مخاطب واقعی‌اش -‌ مرد مجرم – را پیدا نمی‌کند دامن‌گیر خود و دیگران می‌شود. تماشاگر فیلم زن را قضاوت می‌کند، رییس پلیس محلی را قضاوت می‌کند و نهایتا به هر کس می‌شود کمی حق داد و ماجرا از آنچه در نگاه اول به نظر می‌رسید پیچیده‌تر می‌شود. با این وجود سه بیلبورد شبیه روایت‌های چندبعدی اخلاقی، باقی نمی‌ماند و با چاشنی طنز، خشونت، جسارت‌های نقش اصلی زن و پررنگ‌تر شدن نسبی داستان‌گویی در پایان فیلم بیشتر یک اثر هالیوودی است تا فیلمی شبیه درام‌های روشنفکرانه اروپایی با مخاطب‌های محدودتر. سه‌بیلبورد اشاراتی هم علیه نژاد پرستی دارد و این خط را از طریق یکی از بازیگران مکمل مرد، ‌سم راکول در نقش افسر جیسون دیکسون پیش می‌برد.

کمدی‌های سیاه مارتین مک‌دونا

مارتین مک‌دونا کارگردان سه‌ بیلبورد بیرون ابینگ،‌ میزوری مردی ۴۷ ساله و ایرلندی-بریتانیایی است که در ایرلند به عنوان یک نمایشنامه‌نویس برجسته شهرت دارد. گرچه ورود او به جهان نوشتن از طریق نمایشنامه‌نویسی بود اما به مرور زمان ساخت فیلم را به عنوان مدیوم انتقال نوع نگاهش نسبت به جهان انتخاب می‌کند. کارنامه فیلم‌سازی مک‌دونا با کارگردانی یک کمدی سیاه به نام شش‌لول آغاز می‌شود و در ادامه ساخت آثاری چون در بروژ و هفت روانی که هر دو رگه‌های قدرتمندی از کمدی سیاه را در خود دارند مک‌دونا را به کارگردانی نسبتا شناخته شده بدل کرد. سه بیلبورد آخرین اثر این کارگردان هم از جهان فکری پیشینش چندان دور نیست و بعضی از ویژگی‌های شناخته شده کمدی‌های تیره و تار مک‌دونا را با خود دارد.

منتقدان چه می‌گویند؟

نمره متا:‌  ۸۸

سه‌ بیلبورد بیرون ابینگ، میزوری در میان آثار تحسین‌شده‌ توسط منتقدان قرار داشت. از میان ۵۰ نقدی که در وبسایت متاکریتیک درباره این فیلم جمع‌آوری شده،‌ تعداد ۴۹ نقد مثبت و یک نقد میانه نشان می‌دهند دیدگاه عمومی منتقدان نسبت به این فیلم تا چه حد مثبت بوده است. در ادامه بخش کوتاهی از این نقدها را با هم می‌خوانیم:

مت سینگر/ اسکرین‌کراش: سه بیلبورد فیلمی است که نشان می‌دهد چگونه خشم نابودی و تباهی به بار می‌آورد و اینکه چطور تنها چیزی که می‌تواند بر این خشم مرهم بگذارد،‌ همدلی است.

ریچارد روپر/ شیکاگو سان-تایمز: دنبال کردن سه بیلبورد شبیه رانندگی در یک جاده ناآشنای زیباست البته در سرزمینی ممنوعه آن هم دیروقتِ شب. مدام از دیدن مناظر شگفت‌زده می‌شوی و وقتی به شکل ناگهانی باید بپیچی یا توی سراشیبی می‌افتی،‌ محکم فرمان ماشین را توی دستت نگه می‌داری.

تری وایت/ امپایر:‌ بامزه، بی‌رحم و به شکل نفس‌گیری زیبا. عملکرد استثنایی دو بازیگر که با فیلم‌نامه جسورانه مارتین مک‌دونا تقویت هم شده است.

 

برچسب‌ها :
دیدگاه شما

یک دیدگاه
  1. علیرضا خردمند

    واقعا فیلم سه بیلبورد یکی از شاهکارهای قاب بندی و داستانگویی و روانکاوی است…
    من با دیدن این فیلم فهمیدم که چه قدر #خشم باعث نابودی زندگی همه جامعه می شود و مثل یک دومینو می ماند که هیچ کس از آن در امان نیست…
    الان می فهمم که چرا بعضی رسانه ها در کشور؛ با خبرهای ساختگی و سر و ته زده شده, مردم را بیخودی احساساتی و خشمگین می کنند و متاسفانه باعث درگیری های بیخود و تفرقه و دودستگی می شوند و از همه مهمتر باعث رواج ناامیدی و خودکشی در کشور می شوند…
    بی جهت نیست که پدر امام رضا(ع) توصیه های زیادی در مورد فرو نشاندن خشم گفته اند..
    مرسی از شما

loading...
بازدیدهای اخیر
بر اساس بازدیدهای اخیر شما
تاریخچه بازدیدها
مشاهده همه