کتاب پلو خورش اثر هوشنگ مرادی کرمانی
نسخه الکترونیکی، سریعتر و ارزانتر
نسخه الکترونیکی کتابها، سریعتر و ارزانتر در فیدیبو
خرید از فیدیبو- ارسال دیجیکالا از ۳ روز کاری دیگر
قیمت مصرفکننده همان قیمت چاپ شده بر روی کالا است.
نسخه الکترونیکی، سریعتر و ارزانتر
نسخه الکترونیکی کتابها، سریعتر و ارزانتر در فیدیبو
خرید از فیدیبوقیمت مصرفکننده همان قیمت چاپ شده بر روی کالا است.
این پیشنهاد به شما نشان داده نخواهد شد با تشکر از بازخورد شما
مجموعه داستان «پلو خورش» اثر دیگری از نویسندهی قصههای مجید، هوشنگ مرادی کرمانی است که به همت انتشارات معین منتشر شده است.
مجموعه داستان پلو خورش ۲۱ داستان کوتاه از هوشنگ مرادی کرمانی نویسندهی محبوب را دربردارد که نخستین بار در سال ۱۳۸۶ منتشر شد. این داستانها با زبانی ساده و شیرین نگاشته شده و مخاطب چه نوجوان و چه بزرگسال به آسانی با آنها ارتباط برقرار میکند. تعدادی از این داستانها طرحهایی برای فیلمنامه محسوب میشوند. پلو خورش بلندترین داستان این مجموعه است که نام کتاب نیز از همین داستان انتخاب شده است. گروهی از کودکان روستایی زلزلهزده در اردویی که از طرف آموزش و پرورش ترتیب داده شده به تهران میآیند. رضا یکی از این دانشآموزان است که داستان را روایت میکند. مواجه شدن این کودکان که در یک فضای سنتی و محدود زندگی کردهاند با دنیای شهری جدید و صنعتی در این داستان به خوبی نشان داده شده است.
دوربین عکاسی، دوربین فیلمبرداری، دوربین شکاری، زیر نور شمع، بهار، لالایی، گل، باتوم، چهارراه، هنرمند، آواز همسایه، توت، نی لبک، کلاه۱، کلاه۲، کلاهها، پیشکش، ابراهیم، پاهای مرغ و تخم مرغ عنوان داستانهای دیگر این مجموعه است.
بخشی از داستان پلو خورش
«من نویسنده را که عقب اتوبوس میان بچه های کوچک بود نگاه میکردم. نویسنده همه کس و همه چیز را نگاه میکرد و شاد بود، گاهی کف میزد. فکر میکردم او به چه چیزی فکر میکند. ازش پرسیده بودم که: آیا تمام داستانهایی که نوشته است واقعی است یا خیالی؟ و او گفته بود: خیال جزء جدا نشدنی داستان است. اگر واقعیت را آنطور که پیش آمده بنویسیم کاری نکردهایم. زمانی واقعیت داستان میشود که ما با خیالمان آن را بپرورانیم و شاخ و برگ بدهیم. در حقیقت هر داستانی با دو بال میپرد، یک بال واقعیت و یک بال خیال. هر کدام نباشد، نمیتوان به آن داستان هنرمندانه گفت. تفاوت نویسنده و خبرنگار هم در همین است. از نویسنده پرسیده بودم: برای داستان پایان شاد بهتر است یا پایان غم انگیز؟ گفته بود: پایان هر داستانی باید از دل داستان بجوشد. نباید پایان را با چسب به داستان بچسبانیم. امیدواری و شادی در پایان داستان چیز خوبی است. اما اگر داستان جور غمگینی هم تمام شود، اشکال ندارد. مهم این است که پایان داستان ذهن خواننده را درگیر کند.
بخشی از داستان لالایی
«هوا برفی است. هر روز برف میآید، برف، برف، و سرما و یخبندان. زمستان سوئد، تاریک و سرد و طولانی است. مادر از شهرکی در حاشیهی استکهلم با دو بچه راه افتاده است. مهران و مهری کنار مادر نشستهاند. مهران کوچکتر است، نق میزند و به زبان سوئدی میگوید خوابم میآید. میخواهم بخوابم مادر حرص میخورد. به ایرانی بگو، به فارسی بگو. مهران هفت ساله است، فکر میکند، چین به پیشانی میاندازد. واژههای سوئدی را از ذهنش پس میزند. واژههای فارسی را از ته حافظه و مغزش بیرون میکشد. میگوید: خواب میخواهم. مادر لبخند میزند. خواب میخواهم، غلط است. درست نیست. بگو: خوابم میآید.»
هوشنگ مرادی کرمانی (1323) نویسندهی پرکاری نیست و در طول بیش از پنجاه سال فعالیت نویسندگیاش کتابهای زیادی منتشر نکرده است و این به دلیل وسواس زیاد در چاپ کردن کتابهایش است. استفاده از ضربالمثلها، واژهها و اصطلاحات محلی و پرداختن به فرهنگ و آداب و رسوم محلی، از ویژگیهای نثر اوست. خودش دربارهی سبک آثارش میگوید: «عامیانهنویسی را از صادق چوبک، شاعرانهنویسی را از ابراهیم گلستان، ایجاز را از همینگوی و گلستان سعدی، احساس را از هدایت و طنز را از چخوف و دهخدا آموختهام».
مرادی کرمانی در سال 1339 نویسندگی را با همکاری با رادیو کرمان آغاز کرد. اولین داستانش با مضمون طنز را با نام «کوچه ما خوشبختها» در سال 1347 در مجلهی خوشه منتشر کرد. «معصومه» اولین مجموعه داستان او در سال 1349 منتشر شد. در سال 1353 «قصههای مجید» و در سال 1360 «بچههای قالیبافخانه» در اختیار مخاطبان قرار داد. نخل، چکمه، داستان آن حفره، مشت بر پوست، تنور، مهمان مامان، مربای شیرین، لبخند انار، مثل ماه شب چهارده، نه تر و نه خشک، شما که غریبه نیستید، نازبالش و فیلمنامههای کاکلی، تیک تاک، کیسه برنج و نمایشنامههای کبوتر توی کوزه، پهلوان و جراح، ماموریت دیگر آثار اوست. در میان نویسندگان ایرانی مرادی کرمانی بیشترین تعداد آثار ترجمهشده به زبانهای خارجی را در سابقهی هنری خود دارد.
او برای بچههای قالیبافخانه در سال 1360 لوح تقدیری از شورای کتاب کودک دریافت کرد. جایزهی جهانی هانس کریستین اندرسن در سال 1986، جایزه کتاب سال 1994 کودکان و نوجوانان اتریش، جایزه مهرگان ادب، عنوان نویسنده برگزیده کشور کاستاریکا و جایزهی خوزه مارتینی، نویسنده و قهرمان ملی آمریکای لاتین) در سال 1995 از افتخارات بیشمار اوست.
مرادی کرمانی دربارهی آثارش میگوید:«این داستانها، حاصل چنگ زدن و تلاش من در زندگی است؛ یعنی من به زندگی خودم چنگ زدم و آن را به تصویر کشیدم و داستانهایم همه ریشه در زندگی من دارد. زمانی که دیدم مردم دردهای مرا گوش نمیدهند سعی کردم آنها را به زبان طنز بگویم... برای من رنج نوشتن زیباترین رنجهاست. من به دنیا نیامدهام که برج بسازم یا رئیسجمهور شوم. من به دنیا آمدهام که نویسنده شوم. بهترین دوست من قلم و کاغذ است. زمانی که مینوشتم هیچ وقت فکرنمیکردم آن قدر بزرگ شوم که دیگران برای من دست بزنند یا برای گفتوگو به دانشگاه دعوت شوم. مهم آن بود که خود را با نوشتن خالی میکردم و لذت میبردم ».
کتاب «هوشنگ دوم»، گفتگوی مفصل کریم فیضی با هوشنگ مرادی کرمانی دربارهی زندگی، زمانه و آثارش است. در این کتاب با دو هوشنگ مواجه میشویم؛ هوشنگ اول که آدمی معمولی است و مثل بقیه مردم می خورد، می خوابد، سرکار می رود و ... و هوشنگ دوم که خیالباف، خلاق و قصهپرداز است. رویارویی این دو هوشنگ کتاب را جذاب و خواندنی کرده است. شهرداری کرمان برای پاسداشت یک عمر فعالیتهای ادبی این نویسنده، مجسمهی هوشنگ مرادی کرمانی را در خیابانی به نام خودش نصب کرده است. در این مجسمه او در حال قصهخوانی برای کودکان نشان داده شده است.
فیلمهای تلویزیونی و سینمایی بسیاری براساس آثار مرادی کرمانی به تصویر درآمده است. آشناترین آنها برای مخاطبان قصههای مجید است که با کارگردانی کیومرث پوراحمد و بازی مهدی باقربیگی و پرویندخت یزدانیان ساخته شد. مجید پسربچهای که مادر و پدرش را از دست داده بود و با مادربزرگ پیرش زندگی میکرد. مجید آرزو دارد نویسنده شود و انشانویسیاش برعکس درسهای دیگر خوب است. او عاشق فیلم و بازیگری است و زیاد کتاب میخواند. قصههای مجید با زبانی صمیمی و خلق لحظههای تلخ و شیرین مخاطب را با خود همراه میسازد.
«کاکلی» به کارگردانی فریال بهزاد، «صبح روز بعد»، «شرم»، «نان و شعر» و «قصههای مجید» به کارگردانی کیورث پوراحمد، «خمره» به کارگردانی ابراهیم فروزش، «چکمه»، «کیسه برنج»، «تیک تاک» و «مثل ماه شب چهارده» به کارگردانی محمدعلی طالبی، «تنور» به کارگردانی فرهنگ خاتمی، «رضایتنامه» به کارگردانی سیروس حسنپور، «مربای شیرین» به کارگردانی مرضیه برومند، «موشو» به کارگردانی محمدرضا عالی پیام و محسن محسنینسب، «مهمان مامان» به کارگردانی داریوش مهرجویی، «تکدرختها» به کارگردانی سعید ابراهیمیفر، «گوشواره» به کارگردانی وحید موسویان، «دوربین فیلمبردای» به کارگردانی سیامک کاشفآذر و «بیگانه» به کارگردانی صدیق برمک، براساس قصه صنوبر، محصول افغانستان آثاری است که براساس داستانهای مرادی کرمانی ساخته شده است.
به اندازهی طول و عرض (درازا و پهنا) کتاب و مجلات، قطع میگویند. استاندارهای قطع برای شناسایی اندازههای مختلف و انتخاب بهترین ابعاد برای کتاب یا مجله موثر است.
یکی از قطعهای رایج کتاب با ابعاد تقریبی 15×22 سانتیمتر.
جلد یا رویه محافظ کتاب، مجله، دفتر، کاتالوگ، صفحهی موسیقی و هر چیز دیگر در برابر آسیبهای فیزیکی بیرونی است.
اگر جنس جلد کتاب منعطف، نرم و از مقوای نازک باشد، اصطلاحا به آن جلد شومیز گفته میشود.
این کالا پس از موجود شدن به مدت یک ساعت برای شما رززو میگردد و میتوانید با پرداخت هزینه سفارش آن را خریداری نمایید.
قبلا در این نظرسنجی شرکت کردهاید.
این معیار نمایانگر آن است که فروشنده در بازهی زمانی اعلام شده بدون هیچ تاخیری، کالا را تامین و ارسال کرده است.
این معیار نمایانگر آن است که فروشنده سفارشات ثبت شدهی مشتریان را بدون کنسلی (لغو سفارش) ارسال کرده است.
این معیار نمایانگر درصد کالاهای مرجوع شده از سوی مشتری است که به علت تخلفات فروشنده و با دلایل قابل قبول از طرف مشتری مرجوع شده است.
ارسال سریع کالای سوپر مارکتی فقط در تهران و کرج امکان پذیر است.
با توجه به محدودیت ارسال، آیا مایل هستید این کالا به سبد خرید شما افزوده شود؟
آیا پاسخی که گرفتید مناسب بود؟