۱۰ پایان تلخ بازی‌های ویدیویی که راه فراری از آن‌ها نیست

زمان مورد نیاز برای مطالعه: ۱۲ دقیقه
10 پایان غم‌انگیز در بازی‌های ویدیویی

این روزها، معمولاً انتظار داریم بازی‌ها برای انجام کارهای اضافه یا صرف وقت بیشتر، پایانی به نوعی خوب یا پایان کامل‌تر و اغلب مخفی‌تری داشته باشند. به نظر می‌رسد که بسیاری از سازندگان بازی‌ها علاقه دارند که بازیکنانی که زمان زیادی را صرف بازی‌ می‌کنند، پاداش دهند. بهترین راه برای این کار هم معمولا پایانی خوش است که در آن تمام شخصیت‌های محبوبتان تا ابد خوشحال زندگی می‌کنند.

اما بعضی بازی‌ها چنین رویه‌ای ندارند. در بازی‌هایی که دنیای آن‌ها تاریک و افسرده‌کننده است، نباید انتظار پایان خوش داشته باشید. درواقع، برخی از این بازی‌ها آن‌قدر به داستان غم‌انگیزی که تعریف می‌کنند پایبند هستند که حتی اگر چند پایان مختلف هم داشته باشند، هرکدام از پایان‌ها از دیگری بدتر است. در این دسته از بازی‌ها، معمولا هیچ شخصیتی قرار نیست سرنوشت خوبی داشته باشد. فرقی نمی‌کند چقدر تلاش کنید یا زمان بگذارید، تمام شخصیت‌هایی که به آن‌ها اهمیت می‌دهید یا دوستشان دارید، می‌میرند یا به سرنوشتی بدتر از مرگ دچار می‌شوند.

این نوع سناریوها می‌توانند چیزی متفاوت از دوگانگی همیشگی «پایان خوب» و «پایان بد» باشند. پس اگر دنبال تجربه‌ای تازه و البته دلسردکننده هستید، آثار زیر مناسب شما هستند.

۱۰. بکش یا آلوده شو / بازی Dying Light

دایینگ لایت

زامبی‌های سریع بازی دایینگ لایت با کسی شوخی ندارند، تا حدی که حتی پایان‌های بازی هم نشان می‌دهند که دنیا چقدر به نابودی کشیده شده وقتی این موجودات در همه‌جا پرسه می‌زنند. اگرچه نسخه‌ی اصلی بازی یک پایان از پیش تعیین‌ شده دارد، اما بسته‌‌ی الحاقی آن به بازیکن اجازه می‌دهد درباره‌ی سرنوشت مردم حران (Harran) تصمیم بگیرد که البته هیچ‌کدام از انتخاب‌ها امید زیادی برای بقای بشر باقی نمی‌گذارند. در این محتوای دانلودی، شخصیت اصلی یعنی کایل کرین (Kyle Crane) با یک آلوده‌ی دارای عقل و شعور به نام مادر (Mother) آشنا می‌شود. با این‌ که او خودش از مردگان متحرک است، اما قصد دارد بشر را از این بیماری نجات دهد. برای این منظور، از کایل می‌خواهد موشک‌های هسته‌ای را فعال کند تا شهر را نابود کند. با توجه به اینکه حران پر از دوستان کایل است، این تصمیم بسیار دردناک به‌ نظر می‌رسد و بیشتر بازیکنان تصمیم می‌گیرند با مادر مخالفت کنند.

اما مشکل اینجاست که در صورت مخالفت با او، نمی‌توانید حران را نجات دهید. مخالفت باعث می‌شود که مادر قبل از مرگ، کایل را به ویروس آلوده کند و بعد از آن، قهرمان داستان فرار می‌کند و بیماری را به نقاط دیگر جهان منتقل می‌کند که در نتیجه، بازماندگان همگی توسط ارتش زامبی‌ها نابود می‌شوند. انتخاب‌های پایانی بازی تنها دو نوع مختلف از آخرالزمان هستند و به‌ وضوح نشان می‌دهند که انسان‌ها محکوم به شکست در برابر این بیماری‌اند.

32 بازی زامبی‌کشی برتر تاریخ بازی‌های ویدیویی

۹. یکی باید بمیرد / بازی A Way Out

بازی a way out

بازی A Way Out داستان دو زندانی به نام‌های وینسنت و لئو را روایت می‌کند که پس از فرار از زندان، قصد دارند از یک رئیس مافیا انتقام بگیرند. گیم‌پلی کوآپ دونفره‌ی این بازی تجربه‌ای سرگرم‌کننده محسوب می‌شود، اما پایان آن باعث ایجاد بحث و جنجال‌های زیادی شده، چون بازیکن را مجبور می‌کند بین دو موقعیت بسیار بد یکی را انتخاب کند. خلاصه‌ی داستان این است که در تمام طول بازی، شما نقش دو شخصیت اصلی، یعنی وینسنت و لئو را بازی می‌کنید. هر بازیکن مسئول یکی از این شخصیت‌هاست، به همین دلیل خیلی راحت می‌توان به آن‌ها وابسته شد و امیدوار بود که در پایان، سرنوشت خوبی در انتظارشان باشد.

متأسفانه، بازی اجازه نمی‌دهد هر دو بازیکن به آنچه می‌خواهند برسند. در پایان بازی، لئو علیه وینسنت شده و مشخص می‌شود که او یک پلیس مخفی بوده است. ناگهان به‌ جای همکاری با هم، حالا باید با یکدیگر بجنگید و یکی از شما کشته شود. برنده در نهایت به یک پایان تلخ‌ و شیرین می‌رسد، اما از آنجا که این پایان همیشه با کشته شدن شخصیت انتخابی بازیکن دیگر همراه است، داستان عملا طوری طراحی شده که برای حداقل یکی از بازیکنان، همیشه با تراژدی تمام شود.

30 بازی چند نفره برتر که می‌توانید با خانواده و دوستان تجربه کنید

۸. وقتی مرگ را به تعویق می‌اندازید / بازی Katana Zero

 

کاتانا زیرو

کاتانا زیرو یک بازی دو‌بعدی فوق‌العاده است که در آن نقش یک ابرسرباز سامورایی را بازی می‌کنید که توانایی پیش‌بینی نتایج هر حرکتش را دارد. در گیم‌پلی، این قدرت به معنای توانایی بازگرداندن زمان بعد از اشتباه کردن است. اما در داستان، این قدرت حاصل اعتیاد شخصیت اصلی به دارویی خاص به نام کرونوس (Chronos) است که پیامدهای استفاده‌ی طولانی‌ مدت از آن به‌ مرور زمان خودش را نشان می‌دهد.

هرچه بیشتر بازی می‌کنید، بیشتر متوجه می‌شوید که وابستگی شخصیت به کرونوس در حال نابود کردن جسم و ذهن اوست. او مدام دچار روان‌پریشی می‌شود و در نهایت، این دارو حتی او را از نظر فیزیکی نیز ضعیف می‌کند. در این نقطه، دو انتخاب دارید: یا اجازه می‌دهید سربازانی که دنبال شما هستند، به شما شلیک کنند و این چرخه‌ی خشونت را پایان دهید، یا سعی می‌کنید به مسیر ادامه دهید. انتخاب دوم شاید جذاب‌تر به نظر برسد، چون اجازه می‌دهد همچنان بازی کنید و شاید راهی برای نجات یا درمان پیدا کنید، اما این مسیر هم در نهایت با مرگ به پایان می‌رسد؛ مرگی دردناک‌تر و تدریجی‌تر که ناشی از فشار بیش از حد به خودتان است. در هر حال، مرگ اجتناب‌ناپذیر است. حتی اگر در تمام بازی از کرونوس استفاده نکنید، اثرات مصرف در گذشته همچنان باقی می‌ماند.

۷. امید واهی / بازی The Walking Dead

واکینگ دد

واکینگ دد ساخته‌ی تل‌تیل گیمز (Telltale Games) این روزها به‌ خاطر خطی بودن داستانش مورد انتقاد قرار می‌گیرد، اما بسیاری هنوز هم اعتراف می‌کنند که پایان آن یکی از ناراحت‌کننده‌ترین و تکان‌دهنده‌ترین لحظات در دنیای بازی‌هاست. دلیل اصلی این موضوع هم آن است که بازی شما را فریب می‌دهد تا فکر کنید که می‌توانید از سرنوشت لی (Lee) جلوگیری کنید. در پرده‌ی پایانی، با وجود تمام سختی‌ها و رنج‌هایی که لی تحمل کرده، در نهایت توسط یکی از زامبی‌ها گاز گرفته می‌شود. در اینجا، گروه به شما دو انتخاب می‌دهد: یا می‌توانید دستش را قطع کنید به امید اینکه جلوی تبدیل شدنش گرفته شود، یا اینکه زخم را نادیده بگیرید و زمان باقی‌مانده را صرف کمک به کلمنتاین (Clementine) و دیگر بازماندگان برای خروج از ساوانا کنید.

در ظاهر، این انتخاب معنای بزرگی برای لی دارد و چون قطع دست قدرت او را کاهش می‌دهد، بیشتر بازیکنان فکر می‌کنند شاید این فداکاری بتواند جان لی را نجات دهد. اما در پایان، فرقی نمی‌کند چه گزینه‌ای را انتخاب کرده باشید، عفونت همچنان در بدن لی پخش می‌شود و کلمنتاین مجبور می‌شود خودش او را بکشد که یکی از غم‌انگیزترین صحنه‌های کل این مجموعه است. پایان بازی به خوبی ناامیدی و بی‌رحمی یک دنیای آخرالزمانی را به تصویر می‌کشد و نشان می‌دهد که حتی بزرگ‌ترین فداکاری‌ها هم نمی‌توانند جلوی مرگ حتمی را بگیرند.

تل‌تیل گیمز؛ از نابودی تا بازگشت دوباره‌ی یک استودیوی خلاق

۶. دوستانت را بکش یا دنیا را به آخر برسان / بازی Far Cry 5

فارکرای 5

سری فار کرای به پایان‌های تیره و تار شهرت دارد، اما قسمت پنجم در واقع نمونه‌ای بی‌نظیر از خیانت به بازیکن است که هیچ روزنه‌ای از امید باقی نمی‌گذارد. شخصیت اصلی بازی، روک (Rook)، تمام مدت مشغول مبارزه با فرقه‌ی جوزف سید (Joseph Seed)، نجات همکارانش و در نهایت زندانی کردن این دیوانه است. در طول مسیر، حس می‌کنید نیرویی شکست‌ناپذیر هستید که به دل جمعیتی از فرقه‌گرایان با مغزهایی شست‌وشو شده می‌زنید اما وقتی نوبت به رویارویی با خود جوزف می‌رسد، هیچ‌گاه تا این حد احساس ناتوانی نداشته‌اید.

با اینکه در پایان به نظر می‌رسد جوزف را به دام انداخته‌اید، بازی خیلی زود نشان می‌دهد که چیزی درست نیست. در این لحظه، دو گزینه در پیش دارید: یا بدون بازداشت جوزف محل را ترک می‌کنید یا به نقشه‌‌ی خود پایبند می‌مانید. اگر تصمیم بگیرید جوزف را دستگیر کنید، انفجار هسته‌ای‌ای رخ می‌دهد و در پی آن، فرقه‌ی او شما را می‌رباید و به پناهگاهش می‌برد، در حالی که اطرافیانتان یکی پس از دیگری می‌میرند. به همین دلیل شاید تصور کنید گزینه‌ی دوم بهتر است: اینکه دست خالی اما زنده از آن‌جا خارج شوید، ولی باز هم هم امیدی نیست. به محض ترک محل به همراه تیمتان، مشخص می‌شود که فرقه‌ی جوزف شما را هم شت‌وشوی مغزی داده است. وقتی آهنگ خاصی از رادیو پخش می‌شود، ذهنتان فعال شده و آماده‌ی کشتن همه‌ی دوستانتان می‌شوید.

بازی‌های فارکرای از بدترین تا بهترین؛ اوج خلاقیت یوبی‌سافت

۵. دنیا را نابود کن یا آن را در تاریکی عمیق‌تری فرو ببر / بازی Dark Souls

دارک سولز

قسمت اول دارک سولز در مورد معنای دقیق پایان‌هایش بسیار مبهم عمل می‌کند، اما اگر زحمت بررسی‌ آن‌ها را به خود بدهید، متوجه می‌شوید که با دنیایی بی‌نهایت تاریک روبه‌رو هستید. در تمام بازی، هدف شخصیت شما شکست دادن لرد آتش، گوین (Gwyn) و سپس روشن نگاه داشتن شعله‌ای است که حیات جهان به آن وابسته است. اما با پیشروی در داستان، کم‌کم درمی‌یابید که زنده نگه داشتن شعله در واقع دنیا را به حالت اولیه بازنمی‌گرداند، بلکه باعث می‌شود همه‌چیز و همه‌کس در وضعیتی دائم از زوال و دیوانگی بیشتر قرار بگیرند؛ چرا که باید این چرخه را بارها و بارها تکرار کنند.

در این لحظه، گزینه‌ای دیگر هم پیش رویتان قرار می‌گیرد. در واقع به‌ جای ادامه‌ی این چرخه‌ی جنون‌آمیز، می‌توانید شعله را برای همیشه خاموش کرده و عصری تازه به نام عصر انسان را آغاز کنید. در این پایان، شخصیت شما به دنیای گوین پایان می‌دهد و حکمران جهانی نو می‌شود اما بدون شعله، این دوره‌ی جدید نیز تحت تأثیر تاریکی قرار گرفته و به سرعت نشان می‌دهد که از دنیای پیشین چندان بهتر نیست.

دارک سولز چگونه بدون میان‌پرده و دیالوگ داستان تعریف می‌کند؟

۴. هر پایانی تنها چهره‌ی دیگری از وحشت جنگ است / بازی Spec Ops: The Line

بازی spec ops

بازی Spec Ops: The Line یک تیراندازی اول‌شخص است که تلاش می‌کند کلیشه‌های رایج این ژانر را کنار بزند و داستانی واقع‌گرایانه ارائه دهد؛ روایتی که زندگی نظامی را زیبا و باشکوه نشان نمی‌دهد. در اکثر مواقع، این موضوع با انسانی نشان دادن سربازان دشمن به جای تبدیل کردنشان به اهداف بی‌چهره نمایان می‌شود. اما مهم‌ترین مدرک پیام ضدجنگ این بازی، پایان‌های افسرده‌کننده‌اش هستند. بازی پایان‌های مجزا دارد که بسته به میزان خشونتی که در طول داستان به کار برده‌اید تغییر می‌کنند. در بدترین حالت ممکن، خشونت مداوم شخصیت شما، واکر (Walker) را به دیوانه‌ای بدل می‌کند که کل گروه نجات را به گلوله می‌بندد و سپس ناپدید می‌شود.

50 بازی جنگی و نظامی برتر تاریخ بازی‌های ویدیویی

شاید تصور کنید بهترین پایان که نیازمند اجتناب از کشتار بیش از حد است، لااقل کمتر تلخ خواهد بود. اما در واقعیت، این انتخاب تنها به فروپاشی روانی متفاوتی منجر می‌شود؛ پایانی که در آن، واکر دیگر هم‌رزمانش را نمی‌کشد ولی از آنچه در دبی دیده به شدت آسیب دیده و زخم خورده باقی می‌ماند. در هر حال، واکر مردی ویران‌ شده است و فقط میزان آسیبی که به دیگران می‌زند تفاوت دارد.

۳. وقتی همه از پایان خبر داریم / بازی Red Dead Redemption 2

رد دد ریدمپشن 2

مرگ جان در اپیلوگ بازی رد دد ردمپشن 1 یکی از دلخراش‌ترین لحظات تاریخ بازی‌های ویدیویی است، مخصوصاً چون داستان اصلی بازی کاملا خطی است و هیچ راهی برای تغییر پایان وجود ندارد. به همین دلیل وقتی متوجه می‌شوید رد دد ردمپشن ۲ دو پایان مختلف دارد، ممکن است فکر کنید شاید راهی باشد که پایان دردناک مشابهی برای آرتور مورگان، شخصیت اصلی دنباله‌ی بازی، اتفاق نیفتد. اما اگرچه دو پایان وجود دارد، هیچکدام پایان خوشی برای آرتور و در نهایت گروهش نیستند. در پایان بازی، وقتی افراد داچ علیه هم می‌شورند، دو انتخاب دارید: به کمپ برگردید تا پول سرقت شده را بردارید یا به جان کمک کنید تا همراه خانواده‌اش فرار کند. انتخاب اول برای بازیکنانی است که ترجیح می‌دهند طمع را دنبال کنند تا کمک به جان که در نهایت به یک مبارزه‌ی ناامیدکننده منجر می‌شود که آرتور در آن توسط مایکا یا جراحات وارده کشته می‌شود.

راکستار داستان فوق‌العاده‌ی رد دد ریدمپشن 2 را چگونه روایت کرد؟

انتخاب دوم آخرین قوس رستگاری آرتور است، اما آن هم پایان خوشی ندارد. آرتور به جان کمک می‌کند فرار کند، اما در نهایت باز هم پس از درگیری با مایکا بر اثر ضعف جسمانی نتیجه‌ی سل و جراحات یا بدست مایکا می‌میرد و با توجه به اینکه همه‌ی ما شاهد نابودی بقیه‌ی گروه در بازی اول بودیم، حتی این پایان هم احساس ناامیدی می‌دهد، انگار که در نهایت همه چیز بی‌فایده بوده است.

۲. کابوس هیچ‌وقت تمام نمی‌شود / باز Bloodborne

بلادبورن

فضای بازی بلادبورن که در در یک شهر ویکتوریایی پر از هیولاهای مرموز و کابوس‌های فراتر از تصورات شما جریان دارد، اصلا محیط جذابی نیست و هر کدام از سه پایان بازی به شکلی منحصر به فرد این موضوع را منعکس می‌کنند. یارنام در بازی به‌ عنوان یک رویا که توسط ذهن شکارچی اصلی، گرمن (Gherman) ساخته شده، فرض می‌شود. شخصیت شما سه راه برای مقابله با این خواب دارد. او می‌تواند با کمک گرمن از خواب بیدار شود، خودش میزبان جدید آن شود یا از آن برای تبدیل شدن به فرزند یکی از خدایان بزرگ که مسئول خلق این خواب هستند، استفاده کند.

برخی از این پایان‌ها در ابتدا شاید خیلی بد به نظر نرسند، اما وقتی به عواقب واقعی آن‌ها نگاه می‌کنید، متوجه می‌شوید که در هر صورت همه به مشکل می‌خورند. اگر میزبان جدید شوید، جای گرمن را در جهنم شخصی‌اش می‌گیرید و مجبورید صدها نفر را داخل ذهن پر از کابوس خود زندانی کنید. اگر بیدار شوید، بقیه‌ی افراد محکوم به گرفتار ماندن در خواب هستند. تبدیل شدن به یک خدا ممکن است به نظر معامله‌ی خوبی بیاید، اما باز هم همه در داخل همان کابوس می‌مانند و از طرفی اهداف شیطانی خدایان برای تبدیل شما به فرزندشان نیز جای بحث دارد.

پروتاگونیسم گوتیک بلادبورن؛ نمادی از دنیای بیرون

۱. وی در هر صورت می‌میرد / بازی Cyberpunk 2077

سایبرپانک 2077

دنیای سایبرپانک ۲۰۷۷ یک کابوس دیستوپیایی است، اما حداقل شخصیت‌هایی که در طول سفر وی در نایت سیتی می‌بینید، شاید شما را به آینده‌ای بهتر امیدوار کنند. اما متاسفانه، فرقی نمی‌کند چه کاری انجام دهید زیرا هیچ راهی وجود ندارد که شخصیت شما آنقدر زنده بماند که آینده‌ای ایده‌ال را ببیند. اگرچه سایبرپانک 2077 هفت پایان دارد اما هیچ کدام به زنده ماندن وی پس از ابتلا به ویروس سول‌کیلر (Soulkiller)، ختم نمی‌شوند. تنها گزینه‌های شما پذیرفتن سرنوشت و مردن، مردن در حال مبارزه یا اجازه دادن به جانی برای کنترل بدنتان است.

سایبرپانک 2077 یک شاهکار ادبی است

حتی پایان آراساکا که قول زنده ماندن می‌دهد، به نوعی شخصیت شما را می‌کشد، چون مجبور می‌شوید وارد برنامه‌ی ویژه‌ی آن‌ها برای حفظ ذهن افراد به صورت دیجیتالی شوید که در واقع معادل شرکتی دادن روح خود به شیطان است. در بهترین حالت برای بقا، شخصیت شما حداکثر شش ماه زنده می‌ماند یا به یک دنیای مجازی محدود منتقل می‌شود و یا در برخی پایان‌ها حداقل می‌توانید روزهای آخر را در کنار عزیزانتان بگذرانید. اگر امیدوارید وی پایان خوشی داشته باشد، سایبرپانک به این نوع داستان‌سرایی علاقه‌ای ندارد.

رستگاری سایبرپانک ۲۰۷۷: چگونه یکی از فاجعه‌بارترین عرضه‌ها از مخمصه نجات یافت

منبع: WhatCulture

صفحه‌ی اصلی بازی دیجی‌کالا مگ | اخبار بازی، تریلرهای بازی، گیم‌پلی، بررسی بازی، راهنمای خرید کنسول بازی

دیدگاه شما

پرسش امنیتی *تعداد پاسخ به پرسش امنیتی تمام شده است. لطفا مجدد تلاش نمایید.

loading...
بازدیدهای اخیر
بر اساس بازدیدهای اخیر شما
تاریخچه بازدیدها
مشاهده همه
دسته‌بندی‌های منتخب برای شما
X