زندگینامه عبدالحسین زرینکوب؛ ادیب، تاریخنگار و منتقد ادبی برجسته ایرانی
وقتی نوجوان بودم، دوست داشتم به بساط دستفروشهای انقلاب سر بزنم و در کتابهایشان سرک بکشم. فکر میکردم کتابی که جلدش کهنهتر است یا اسمش عجیبوغریبتر، کتاب جالبتری است. چند کتاب بودند که در بساط تمام دستفروشهای آنجا پیدا میشدند، «بوف کور»، «چشمهایش»، و البته «دو قرن سکوت» از عبدالحسین زرینکوب. «دو قرن سکوت» عنوان بسیار جذابی بود که آدم را قلقلک میداد. نمیتوانستی بفهمی کتاب تاریخیست، سیاسی است یا … .
وقتی دانشجوی ادبیات فارسی شدم، عبدالحسین زرینکوب نام آشناتری شد که کتابهایش خیلی اوقات منابع واحدهایمان بودند. کتاب «پلهپله تا ملاقات خدا» برای واحد مثنوی، کتاب «فن شعر» که ترجمه زرینکوب بود و برای واحدهای نقد و نظریه معرفی میشد، کتاب «دو قرن سکوت» برای واحدهای تاریخ ادبیات و … .
من اول دربرابر استادانی چون زرینکوب گارد داشتم و معتقد بودم آنها روش پژوهشی ندارند، یا به ادبیات به مثابه یک علم نگاه نمیکنند، اما بعدها که آثارش را باز میخواندم، میفهمیدم که زرینکوب در نوع خودش نویسنده و پژوهشگری کمنظیر است.
زندگینامه عبدالحسین زرینکوب: از بروجرد تا قلههای ادبیات
عبدالحسین زرینکوب در سال ۱۳۰۱ متولد شد. او اصالتا بروجردی بود. پدر او، عبدالکریم، فردی متدین بود و دوست داشت عبدالحسین تا مقاطع بالا تحصیل کند. زرینکوب توانست در کنار تحصیل در مدارس جدید، در حوزه علمیه بروجرد علوم دینی را یاد بگیرد و این مسئله باعث شد به شعر عربی هم علاقهمند شود.
مشکلی در بروجرد وجود داشت و آن این بود که پایههای بالاتر در آنجا دایر نشده بودند، به همین علت عبدالحسین به ناچار به تهران آمد و ادامه تحصیل داد.
عبدالحسین دو بار آزمون ورودی دانشگاه را داد، یک بار در سال ۱۳۲۰، وقتی که در آزمون ورودی حقوق دانشگاه تهران شرکت کرد و قبول شد اما به خواست پدرش به بروجرد بازگشت و به شغل معلمی پرداخت، یک بار هم در سال ۱۳۲۴ که موفق شد در رشته ادبیات فارسی دانشگاه تهران پذیرفته شود. شاید اگر پدر عبدالحسین از او نمیخواست تا به بروجرد برگردد، نام عبدالحسین زرینکوب هرگز به عنوان چهرهای شاخص در ادبیات فارسی ثبت نمیشد.
دانشجو بودن در همه دورانها به معنای آن است که در سنین جوانی قرار است با همسنوسالهای خودتان سر کلاسهای مشترک بنشینید و بحث و تبادل نظر کنید و احیانا عاشق شوید. زرینکوب هم از این قاعده مستثنی نبود. حال و هوای مخصوص کلاسهای ادبیات به زرینکوب هم سرایت کرد و به قمر آریان علاقهمند شد. البته او ۹ سال بعد از قمر تقاضای ازدواج کرد.
قمر آریان نفر دوم کنکور دکترای ادبیات فارسی دانشگاه تهران بود. زرینکوب در سن سی سالگی از آریان خواستگاری کرد. قمر آریان خود آثار تالیفی و ترجمههای متعدد دارد و هنوز هم به دلیل اعتبار و دقت بالای پژوهشهایش، مورد ارجاع قرار میگیرد.
پس از ازدواج و اتمام دوره دکتری، زرینکوب و آریان سفرهایشان را دور دنیا آغاز کردند. این سفرها در زندگی حرفهای هر دو آنها نقشی اساسی داشت و منجر به تولید آثار پژوهشی ارزشمندی شد.
مسیر آکادمیک و علاقهمندیهای زرینکوب به ادبیات، تاریخ و عرفان
زرینکوب زندگی خود را وقف تدریس و پژوهش کرد و از همان سالهای جوانی به درس دادن در مدارس پرداخت. البته بعدتر که در دانشکده ادبیات دانشگاه تهران پذیرفته شد و دکتری خواند، توانست در مقاطع دانشگاهی نیز به تدریس بپردازد. او حتی مدتی در دانشکده هنرهای دراماتیک به تدریس پرداخت.
زرینکوب اولین کتابش را در سن ۲۲سالگی منتشر کرد، این به آن معناست که او نویسنده کمالگرایی نبوده و از مواجهه با انتقادات دیگران هراسی نداشته است. درکل بیش از ۲۰ اثر از این نویسنده و پژوهشگر باقی مانده است.
زرینکوب توانست از سال ۱۳۳۵ دانشیار دانشگاه تهران شود و این به نوبه خود اتفاق بسیار مهمی بود، چون زرینکوب سنی نداشت و توانسته بود به چنین موفقیتی دست یابد.
موفقیتهای زرینکوب ادامه پیدا کرد و دانشگاههای سراسر جهان خواستار حضور او در کلاسهایشان بودند. او به عنوان استاد مهمان در دانشگاههایی چون آکسفورد، سوربن، پرینستون و دانشگاههای هند و پاکستان به تدریس پرداخت.
علاوه بر فعالیت دانشگاهی، زرینکوب در مجلات و نشریات آن زمان هم حضور پررنگی داشت. او در «سخن»، «یغما»، «مهرگان» و «راهنمای کتاب» فعالیت داشت و حتی سردبیری بعضی از آنها را هم در دورههایی به عهده میگرفت.
حوزه تخصصی زرینکوب تاریخ اسلام و تاریخ ایران بود. علاقه به پژوهش در دین میتواند به دلیل همنشینی با قمر آریان نیز در زرینکوب به وجود آمده باشد. چراکه رساله دکترای قمر آریان درباره مسیحیت و تاثیر آن در ادبیات فارسی بود.
آثار زرینکوب در زمینه تاریخنگاری، نقد ادبی و مولویشناسی از مراجع اصلی رشته ادبیات فارسی به شمار میآید که بسیار موثقی هستند.
آثار برجسته و ماندگار عبدالحسین زرینکوب
همانطور که گفتیم، عبدالحسین زرینکوب هنوز در دانشکدههای ادبیات فرمانروایی میکند و آثارش مرجع بسیاری از واحدهای درسی هستند. اما آثار زرینکوب این خاصیت را دارند که هم توسط دانشجویان و فعالین متخصص در یک حوزه مورد استفاده قرار بگیرند، و هم مخاطب عمومی داشته باشند.
۱. دو قرن سکوت

ما این مطلب را با «دو قرن سکوت» افتتاح کردیم، چون هر جا نام زرینکوب به میان آید، اولین کتابی که به ذهن شنونده میرسد همین اثر است.
«دو قرن سکوت» خود نام جانبدارانهای است و از ابتدا موضعگیری نویسنده درباره محتوای کتاب را تعیین میکند. کتاب روایتی است از در ابتدا به بررسی تحولات ایران پیش از حمله اعراب و فروپاشی امپراطوری ساسانی میپردازد.
یادتان هست که در دوران مدرسه، کتاب تاریخ هر وقت قرار بود دلایل سقوط یک سلسله را تبیین کند، به فساد درباریان، بیکفایتی پادشاهان، و خوشگذرانیشان اشاره میکرد؟ زرینکوب هم تقریبا همین دلایل را برای سقوط ساسانیان ذکر میکند.
ضعیف شدن ساسانیان زمینهای برای حمله اعراب و موفقیت آنها میشود. زرینکوب در اینجا به جنگهای مهم مثل قادسیه و نهاوند و سقوط تیسفون میپردازد و آنها را شرح میدهد و پیش میرود.
«دو قرن سکوت» به دلیل دیدگاههای خاص درباره حمله اعراب به ایران بسیار مورد نقد قرار گرفت، افرادی چون مرتضی مطهری، فریدون آدمیت، شجاعالدین شفا و … نقدهای جدیای به این کتاب داشتند.
در بخشی از کتاب «دو قرن سکوت» به قلم عبدالحسین زرینکوب میخوانیم:
«در اواخر دوره ساسانیان که جنگهای ایران و روم به اوج شدت رسید و اختلافهای دینی در سرزمین یمن به رومیها و زنگیها مجال دخالت در سرنوشت مردم هاماوران داد، بیش از همه وقت ارتباط میان ایرانیان و کشور هاماماوران، روشن و آشکارگردید. چنان که از اخبار و روایات برمیآید زنگیها از روزگاران بسیار کهن در کنارهای عربستان که روبهروی کشورشان بود با شوق و آز بسیار مینگریدند.»
۲. پلهپله تا ملاقات خدا

عبدالحسین زرینکوب مولویپژوه کاربلدی بود و تصمیم گرفت تا کتابی داستانی درمورد زندگی این اسطوره ادبیات فارسی بنویسد.
«پلهپله تا ملاقات خدا» درمورد زندگی مولوی از ابتدای دوران کودکی است. زرینکوب به عنوان یک راوی سوم شخص به روایت زندگی مولوی میپردازد.
او سعی میکند با شناختی که نسبت به شخصیت مولوی دارد، حال و هوای مخصوص او را در کتاب ترسیم کند. زرینکوب بهخوبی نشان میدهد که مولوی از همان اوان کودکی با بچههای دیگر فرق داشته و جهانبینی مخصوصی داشته است.
تقسیمبندی کتاب به اینگونه است که در پنج فصل اول از زمان کودکی تا زمان رفتن شمس از نزد مولوی روایت میشود. در پنج فصل بعدی نیز از زمان رفتن شمس تا زمان وفات مولوی مورد بررسی قرار میگیرد.
نویسنده به رابطه نزدیک مولوی با پدرش، مهاجرت اجباری از ایران به دلیل حمله مغول، سالهای تعلم و یادگیری، محبوبیت یافتن در قونیه و از همه مهمتر آشنایی او با شمس میپردازد.
نکته مثبت کتاب این است که زرینکوب سعی میکند رابطه مولوی و شمس را بهخوبی نمایش دهد و تاثیر شمس در زندگی مولوی را به صورت منصفانهای روایت کند. زرینکوب در طول کتاب نشان میدهد که مولوی به یک باره و تنها به خاطر شمس نبود که تغییر کرد، بلکه خود پتانسیل آن را داشت تا مسیر زندگیاش را اینگونه رقم بزند و شمس توانست این جسارت را به او ببخشد.
عبدالحسین زرینکوب در این کتاب سعی کرده تا خرافات پیرامون زندگی مولوی را وارد کار خود نکند. برای مثال در کتاب «ملت عشق» میبینیم که به سالم ماندن کتابها بعد از آنکه شمس آنها را در حوض آب میاندازد، اشاره میشود. ولی زرینکوب ابدا چنین اشاراتی ندارد.
یکی از زیباترین بخشهای کتاب مربوط به جایی میشود که مولوی وارد بازار زرکوبان شده و با شنیدن صدای پُتکها از خود بیخود میشود و به سماع برمیخیزد. قلم زرینکوب در روایت اتفاقهای اینچنینی که رگههای معنوی بسیار پررنگی دارند، قوی و بینظیر است.
زرینکوب گرچه راوی بسیار معتمد و امینی است، به بعضی از مسائل در طول کتاب اشاره نکرده است. برای مثال او درمورد مرگ همسر شمس به این مسئله نمیپردازد که شمس خود در مرگ همسرش مقصر بود و او بود که باعث چنین اتفاقی شد.
زرینکوب در «پلهپله تا ملاقات خدا» بسیار دقیق است و برای ادعاهایش به صورت مکرر به کتابها و منابع دیگر ارجاع میدهد. در اینجا برای باری دیگر میبینیم که او در کنار برخورداری از دایره واژگان قوی و نثر منحصربهفرد، پژوهشگر قابل اعتماد و زبدهای هم هست.
زرینکوب در «پلهپله تا ملاقات خدا» سعی دارد چهره واضح و روشنی از مولوی به دست دهد. در ادبیات فارسی، طی قرنها، تلاش بر آن بوده که تصویری پیچیده از مولوی ارائه شود. تصویری که شاید بعضی از مخاطبانش را بترساند و خیلیها دیگر تمایل نداشته باشند به سراغ خواندن آثار مولوی بروند.
یکی دیگر از نکات مثبت «پلهپله تا ملاقات خدا» این است که نثر کتاب بسیار شیرین و جذاب است. به همین دلیل مخاطبین زیادی میتوانند با کتاب ـ علیرغم محتوای نسبتا دشوار آن ـ ارتباط برقرار کنند. مقبولیت مولوی در نزد ایرانیان هم یکی دیگر از دلایل محبوبیت این کتاب است.
اما زرینکوب این تصویر مبهم را میشکند. پیشنهاد میکنیم اگر میخواهید با شخصیت مولوی بیشتر آشنا شوید، یا در آستانه خواندن «مثنوی معنوی» هستید، حتما قبل از هر کاری کتاب «پلهپله تا ملاقات خدا» را بخوانید.
در بخشی از کتاب «پلهپله تا ملاقات خدا» به قلم عبدالحسین زرینکوب میخوانیم:
««پلهپله تا ملاقات خدا» و این عنوان را از آنرو برای این نوشته برگزیدهام که خط سیر زندگی مولانا جلالالدین محمد بلخی رومی معروف به مولوی را در سلوک روحانی تمام عمر او نشان میدهد.هرچند خود در مثنوی معنوی وی به شکل یک مصرع شعر، از زبان طعانهیی نقل میشود که به پندار خویش هیچ نشانی از آن در مثنوی ـ که خود یک رویه از زندگی و سلوک مولاناست ـ نمییابد.»
۳. بامداد اسلام

«بامداد اسلام» از دیگر کتابهای زرینکوب است که در حوزه تخصصی خود نگاشته است. زرینکوب در این کتاب به بررسی پیدایش اسلام در عربستان و گسترش آن میپردازد.
زرینکوب سالهای آغازین اسلام تا پایان حکومت امویان را مورد بررسی قرار میدهد. برای آگاهی از چگونگی سالهای آغازین اسلام «بامداد اسلام» منبعی بسیار موثق و جامع است.
او در این کتاب تنها به روایت وقایع تاریخی نمیپردازد و سعی میکند به تحلیل این وقایع بپردازد. زرینکوب در اینجا هم مثل «پلهپله تا ملاقات خدا» سعی میکند خطی داستانی را تعریف کند تا مخاطب جذب کتاب شود. او میداند روایت صرفا تاریخی حوصلهسربر است.
همچون آثار دیگر، زرینکوب در این کتاب هم به منابع متعددی ارجاع میدهد تا خیال مخاطبش را راحت کند. این منابع بیشتر از منابع اهل سنت و جماعت و نوشتههای مستشرقین بوده است.
نمیتوان گفت زرینکوب در «بامداد اسلام» نگاهی کاملا علمی دارد و موضعگیری مشخصی نکرده است. اما او سعی میکند با دوری از تعصب، به تحلیل وقایع بپردازد و به بافت جامعه اعراب آن زمان نزدیک شود.
با خواندن «بامداد اسلام» میتوان با فرهنگ اعراب نیز آشنا شد و مشاهده کرد که فرهنگ عرب جاهلی تا چه اندازه بر فرهنگ پس از خود تاثیرگذار بوده است. ما در این کتاب میبینیم که دین اسلام تا چه اندازه بعد دنیوی دارد و از ادیان و فرهنگهای دیگر تاثیر پذیرفته است.
کتاب ۱۸ فصل دارند که عبارت است از: ۱. اعراب و کعبه. ۲. پیغمبر صلّى اللّه علیه و سلم در مک. ۳. پیغمبر در مدینه. ۴. محمد صلّى اللّه علیه و سلم فاتح مکه. ۵. پیام محمد صلّى اللّه علیه و سلم. ۶. بیمارى و مرگ. ۷. یادگار محمد صلّى اللّه علیه و سلم. ۸. یاران پیغمبر صلّى اللّه علیه و سلم. ۹. دو پیر. ۱۰. شام و اسکندریه. ۱۱. اسلام در ایران. ۱۲. دوره آشوب. ۱۳. درباره على صلّى اللّه علیه و سلم. ۱۴. آغاز حکومت عربى. ۱۵. کارنامه یزید. ۱۶. خاندان پیغمبر صلّى اللّه علیه و آله و سلم. ۱۷. مروانیان. ۱۸. انحطاط و سقوط دولت عربى.
در بخشی از کتاب «بامداد اسلام» به قلم عبدالحسین زرینکوب میخوانیم:
«مکه شهرى کوچک بود، در سرزمین حجاز عربستان که در انتهاى درهاى دراز بین کوهها واقع بود: کوه ابو قبیس، در جنوب شرقى و کوه قعیقعان، در غرب. قسمت کهنه شهر، در ته این دره بود که وادى و بطن مکه خوانده میشد و مرکز آن، بطحا نام داشت. خانههاى این قسمت به کعبه، معبد قدیم عرب نزدیک بود و درعرصهاى که بین کعبه و این خانهها قرار داشت، مجلس یا «نادى» قوم بود.»
۴. با کاروان حُله

«با کاروان حُله» از دیگر آثار زرینکوب است که در آن ۲۸ شاعر برجسته ایرانی انتخاب شدهاند تا نویسنده درمورد زندگی و آثار آنها اطلاعات جذابی به خوانندگان ارائه دهد.
زرینکوب قصد داشته تا مجموعهای برای آشنایی بیشتر جوانان با شعر فارسی و گویندگان آن بنویسد. به دلیل اینکه مخاطب کتاب جوانان هستند، او از درازگویی پرهیز کرده و تا جای ممکن مختصر و مفید صحبت کرده است. طولانیترین مقاله پیر نیشابور (خیام) در ۲۶ صفحه و کوتاهترین مقاله دهقان شاعر (ابن یمین) در ۶ صفحه است.
رودکی، دقیقی، فردوسی، فرخی، منوچهری، فخریگرگانی، ناصرخسرو، قطران تبریزی، خیام، مسعود سعد، امیرمعزی، سنائی، انوری، خاقانی، نظامی، عطار، مولوی، سعدی، امیرخسرو، ابنیمین، حافظ، جامی، صائب، بیدل، هاتف، قاآنی، پروین، بهار و دهخدا شاعران انتخابی زرینکوب در این کتاب هستند.
زرینکوب برای نوشتن این کتاب از منابع زیادی استفاده کرده است. او با استفاده از منابع گوناگون از قبیل تذکرهها و کتابهای تاریخی، آثار محققان و اشعار خود شاعر و اشارات شاعران دیگر، اطلاعاتی درباره اوضاع اجتماعی، احوال و همچنین آثار این شاعران ارائه میکند.
نویسنده افکار خود راجعبه این شاعران را به صورت خلاصه آورده است. نثر زرینکوب هم فراخور محتوای کتاب، نثر سادهای است و اگر دوست دارید با شاعران کمتر شناختهشده ایرانی آشنا شوید، حتما این کتاب به کارتان خواهد آمد.
در بخشی از کتاب «با کاروان حله» به قلم عبدالحسین زرینکوب میخوانیم:
«از تمام افسانههای شیرین و شگفتانگیز کهن که دایه پیر در سالهای کودکی برای من گفته است، اکنون دیگر هیچ به خاطرم نیست.آن همه دیو و اژدها و آن همه گنجهای افسانهای و قلعههای پریان که خوابهای کودکی مرا از راز و ابهام سرشار میکرد، اکنون همه محو و نابود شده است.
از هارون خلیفه که با جعفر برمکی برای ماهیگیری در کنار دجله شبها را به روز میآورد، و از شاهعباس صفوی که با جامه درویشان هر شب در اصفهان با ماجرایی تازه روبهرو میشد، اکنون دیگر چیزی جز یک خاطره مبهم در ذهن من نمانده است.»
«دو قرن سکوت»: تاریخنگاری بحثبرانگیز و دیدگاههای نوین
همانطور که گفتیم، «دو قرن سکوت» بحثبرانگیزترین کتاب عبدالحسین زرینکوب است. زرینکوب در ابتدا عوامل ضعف ساسانیان را برمیشمرد و سپس به سراغ اعراب میرود.
در ایران روحانیون زرتشتی روزبهروز قدرتمندتر میشدند و با استفاده از این قدرت به تصاحب اموال مردم و زورگویی میپرداختند. این کار آنها خلاف دستورات اوستا بود.
خلفای راشدین هم آغازگر حمله بودند تا اسلام را در جهان نشر دهند. البته کسانی مثل شجاعالدین شفا با این برداشت مخالفند و معتقدند اسلام چنین اجازهای نداده است.
همه این عوامل باعث میشود ساسانیان از اعراب شکست بخورند. اعراب بر ایرانیان سلطه پیدا میکنند و فرهنگ و زبان ایرانی به مدت دو قرن دچار انفعال و سکوت میشود.
زبان فارسی در این دوران به حاشیه میرود و عربی به عنوان زبان رسمی و دینی غالب میشود. دانشمندان ایرانی اگر میخواستند کتابهایشان خوانده شود و خودشان هم به عنوان دانشمندانی قابل شناخته شوند، حتما کتابهای خود را به زبان عربی مینوشتند.
زرینکوب در طول کتاب به مواردی چون خراجهای سنگین برای ایرانیان، تخریب کتابخانهها و سرکوب فرهنگی اشاره میکند. در واکنش به این سرکوب فرهنگی، تعدادی از ایرانیان علیه اعراب قیام میکنند.
در این میان میتوان به قیام بابک خرمدین، مازیار و افشین اشاره کرد که درجهت احیای هویت ایرانی انجام شده بودند.
زرینکوب کتاب را با ظهور دولت طاهریان به اتمام میرساند. او معتقد است ظهور دولت طاهریان، به عنوان اولین سلسله نیمهمستقل ایرانی، نقطه عطفی در پایان دو قرن سکوت مطلق است.
نکته حائز اهمیت این است که زرینکوب این کتاب را در دوره پهلوی دوم نگاشته است. دورهای که حس ملیگرایی در ایران در حال اوجگیری بود و زرینکوب هم ناسیونالیست روشنفکری بود که در این حوزه گام میزد. او مشخصا در طول کتاب موضعگیری دارد، اما این موضعگیری منجر به اظهار نظرات نژادپرستانه نمیشود.
«دو قرن سکوت» از زمان انتشارش تا به امروز بسیار مورد بحث و بررسی قرار گرفته است. افرادی چون غلامحسین دینانی این کتاب را اثری ارزشمند تلقی کردهاند.
اما برای مثال، همایون کاتوزیان معتقد است دیدگاه زرینکوب در این کتاب متاثر از تعصب ملیگرایانه است و روایت او در جاهایی اغراقآمیز به نظر میرسد یا فریدون آدمیت معتقد است این کتاب از تعقل تاریخی خالی است.
عدهای نیز معتقدند ادعای زرینکوب مبنی بر «سکوت» ایرانیان ادعای کاملا درستی نیست، زیرا در این دوره دانشمندان نامآور ایرانی زیادی فعالیت میکردند و به نوشتن آثار در زمینههای مختلف مشغول بودند.
مرتضی مطهری در کتاب «خدمات متقابل اسلام و ایران» نیز معتقد است ایرانیان در این دو قرن با پذیرش اسلام، به پیشرفتهای علمی و فرهنگی به زبان عربی کمک شایانی کردند.
پروانه پورشریعتی نیز معتقد است روایت «دو قرن سکوت» با واقعیتهای تاریخی همخوانی ندارد و فرهنگ ایرانی در این دوره توانست تداوم پیدا کند و با فرهنگهای دیگر ارتباط بگیرد.
پس از انقلاب ۵۷، کتاب «دو قرن سکوت» تا سالها مجوز چاپ نداشت. اما پس از حدود بیست سال، انتشارات سخن با اضافه کردن مقدمه و نقد مرتضی مطهری به کتاب، توانست آن را بازنشر دهد.
کتاب «دو قرن سکوت» کتاب بسیار مهمی برای شناخت هویت ایرانیان و نحوه تعامل آنها با اعراب است. زرینکوب نویسنده بسیار دقیقی است و در طی مطرح کردن ادعاهایش به منابع مختلفی ارجاع میدهد. همین منابع میتوانند کتاب بعدیتان برای مطالعه باشند.
اگرچه بعضی از ادعاهای «دو قرن سکوت» هنوز هم محل بحث است و باید بیشتر درباره آنها تامل کرد، اما اگر به مباحثی چون ناسیونالیسم ایرانی و یا تاریخ ایران و اسلام علاقه دارید، خواندن این کتاب میتواند کمک کند تا دیدگاههای انتقادی خوبی نسبت به این مسائل پیدا کنید.
منبع: دیجیکالا مگ





