آیا ما با «عصر طلایی» فیلم‌های جنگی مواجهیم؟

زمان مورد نیاز برای مطالعه: ۹ دقیقه
بهترین فیلم‌های جنگی آمریکایی دانکرک

سینمای جنگ در دهه‌های اخیر از روایت‌های قهرمان‌محور و پرزرق‌وبرق گذشته فاصله گرفته و به سمت داستان‌های واقع‌گرایانه، پیچیده و انسانی‌تر حرکت کرده است. این تغییرات نه‌ فقط در شکل روایت داستان‌ها، بلکه در تکنیک‌های فیلمسازی، انتخاب بازیگران و حتی درک مخاطبان از جنگ تأثیرگذار بوده‌ است.​ فیلم‌های جنگی همواره جایگاه ویژه‌ای در تاریخ سینما داشته‌اند. از نمایش‌های قهرمانانه جنگ جهانی دوم تا روایت‌های روان‌شناختی جنگ ویتنام، این ژانر همیشه بازتابی از نگرش‌های اجتماعی و فرهنگی به مقوله جنگ بوده است. اما در سال‌های اخیر، با ساخت آثاری مثل «جنگاوری» (Warfare) شاهد تحولی در شکل روایت و نمایش جنگ در سینما بوده‌ایم که بعضی منتقدان آن را نشانه‌ای از ورود به «عصر طلایی» فیلم‌های جنگی می‌دانند؛ عصری که در آن، تمرکز بر واقع‌گرایی، تجربه‌های شخصی سربازان و تأثیرات روانی جنگ، روایتی متفاوت از جنگ را به نمایش گذاشته‌ است.

هالیوود بعضی از تأثیرگذارترین و پرتنش‌ترین فیلم‌های جنگی دهه‌های اخیر را ساخته است؛ از واقع‌گرایی میدانی گرفته تا حماسه‌های تاریخی آغشته به نوستالژی. اگر فیلم‌هایی مثل «اینک آخرالزمان» (Apocalypse Now) فرانسیس فورد کوپولا تا «نجات سرباز رایان» (Saving Private Rayan) استیون اسپیلبرگ با گسترش مرزهای فناوری، تمرکز بر مطالعات شخصیتی و بازتولید صادقانه رویدادهای تاریخی، زمینه‌ساز سینمای جنگی مدرن شدند، در دهه 2010  اوایل 2020، ژانر جنگی با ترکیبی قدرتمند از اکشن و تنوع، روایت‌های آزادانه و امکانات فنی بیشتر و پیشرفته‌تر، کاملاً متحول شد. این رنسانس تا حدی ناشی از تغییر در شکل روایت داستان‌های جنگی است. دوران توصیف‌های رمانتیک، سیاه‌وسفید از قهرمانی، میهن‌پرستی کورکورانه و دیگر کلیشه‌های خسته‌کننده به پایان رسیده است. فیلم‌های جنگی امروزی درهم، پیچیده و به شکلی بی‌پرده، واقع‌گرایانه هستند. دیگر فقط درباره قهرمانانی نیستند که به شکلی خارق‌العاده‌ای بر موانع غیر قابل عبور غلبه می‌کنند، بلکه سربازانی را به نمایش می‌گذارند که مثل یک انسان عادی در این درگیری‌ها گرفتار شده‌اند. سینمای جنگ با این تغییرات موفق شده است آشفتگی عمیقاً تأثیرگذار جنگ را به تصویر بکشد.​

بهترین فیلم‌های جنگی آمریکایی که باید ببینید

واقع‌گرایی فنی و تحول در روایت

سی دقیقه پس از نیمه‌شب

در گذشته، فیلم‌های جنگی غالباً بر قهرمانی‌های فردی، میهن‌پرستی و پیروزی‌های نظامی تمرکز داشتند. هدف، تقویت روحیه ملی و نمایش قهرمانی‌های نظامی بود. این را در سینمای دفاع مقدس‌ ایران هم شاهدیم؛ جریانی که از دهه شصت تا به حال هنوز ادامه دارد، اگرچه بعضی فیلمسازان مثل رسول ملاقلی‌پور و کمال تبریزی هم در ژانر جدی و هم غیرجدی خلاف جهت آن رفتار کردند. در هالیوود با گذر زمان و به‌ویژه پس از جنگ ویتنام، نگاه سینما به جنگ تغییر کرد. فیلمسازان دیگر به دنبال نمایش واقعیت‌های تلخ و پیچیده جنگ بودند؛ به جنبه‌های شخصی و آسیب‌های روانی جنگ مثل PTSD (اختلال استرس پس از سانحه)، احساس گناه بازماندگان و زخم‌های روانی و اقتصادی می‌پرداختند. فیلم‌هایی مثل «اینک آخرالزمان» و «غلاف تمام‌فلزی» (Full Metal Jacket) به جای تمرکز بر قهرمان، جنبه‌های تاریک و روانی جنگ را به نمایش گذاشتند.​ فیلم محصول 2025 «جنگاوری» به کارگردانی مشترک الکس گارلند و ری مندوزا، داستانی واقعی از نبرد رمادی در عراق را به تصویر می‌کشد. این فیلم با الهام از خاطرات شخصی مندوزا و سایر سربازان، تجربه‌ای واقعی و بی‌پرده از جنگ را به نمایش می‌گذارد.

فیلم «سی دقیقه پس از نیمه‌شب» (Zero Dark Thirty) به کارگردانی کاترین بیگلو (که اسکار بهترین فیلم را هم گرفت) با نگاهی دقیق و مستندگونه، شکار طولانی اسامه بن‌لادن را روایت می‌کند و به بهای اخلاقی و روانی این مأموریت می‌پردازد. فیلم «ستیغ هکسا» (Hacksaw Ridge) داستان یک امدادگر جنگ جهانی دوم را بازگو می‌کند که بدون اسلحه به میدان جنگ رفت و نشان داد پایبندی به اصول اخلاقی در بحبوحه نبرد چقدر دشوار است. «از خدمات شما متشکریم» (Thank You for Your Service) با تمرکز بر آسیب‌های روانی سربازان بازگشته از عراق، شکاف عمیق بین دنیای نظامی و غیرنظامی را نشان می‌دهد.فیلم «از خدمات شما متشکریم» (Thank You for Your Service) به بررسی مشکلات روانی سربازان بازگشته از جنگ عراق می‌پردازد. همچنین، «پست پیشرفته» (The Outpost) داستان نبردی واقعی در افغانستان را با تمرکز بر روابط بین سربازان و وحشت‌های جنگ مدرن روایت می‌کند.​

واقعگرایی بی‌سابقه در فیلم‌های جنگی

جنگ داخلی عصر طلایی فیلم‌های جنگی

یکی از ویژگی‌های برجسته فیلم‌های جنگی اخیر، تأکید بر واقعگرایی است. در «جنگاوری»، صحنه‌های نبرد با دقت و جزئیات فراوانی بازسازی شده‌اند. از صدای گلوله‌ها و انفجارها گرفته تا واکنش‌های احساسی سربازان، همه چیز به‌گونه‌ای طراحی شده است که مخاطب را به قلب میدان نبرد می‌برد. فیلم‌هایی مثل «1917» و «دانکرک» (Dunkirk) هم با استفاده از تکنیک‌های نوآورانه فیلم‌برداری و روایت‌های غیرخطی، تجربه‌ای فراگیر و واقع‌گرایانه از جنگ را در اختیار مخاطبان می‌گذارند. این آثار با حذف کلیشه‌های سنتی، تمرکز خود را روی تجربه‌های انسانی و شخصی سربازان قرار داده‌اند.​

فیلم «1917» به کارگردانی سم مندز با روایت یک داستان جنگ جهانی اول به صورت برداشتی پیوسته، استانداردهای تازه‌ای را به سینما معرفی کرد. تماشاگر را با خود به دل خاک و خون می‌کشاند. طراحی صدایش بیننده کاملاً در فضای هولناک داستان غرق شود. «دانکرک» کریستوفر نولان، روایت سنتی فیلم‌های جنگی را کنار گذاشت. به جای تمرکز بر یک شخصیت یا یک داستان مشخص، داستان زنده ماندن چند نفر را روایت کرد؛ از سربازان انگلیسی در ساحل دانکرک گرفته تا خانواده‌ای که با قایق شخصی‌شان به نجات سربازان می‌روند و خلبانان نیروی هوایی که سعی در متوقف کردن حملات دشمن دارند. ضرباهنگ تند، نبود دیالوگ‌های کلیشه‌ای و روایت غیرخطی، «دانکرک» را به یکی از برجسته‌ترین فیلم‌های جنگی تبدیل کرده است.

در بعضی موارد، کارگردان‌ها برای بازتاب شدت و خشونت جنگ به مشاوران نظامی، جلوه‌های عملی و تکنیک‌های فیلمبرداری نوآورانه روی آورده‌اند. مثلاً در فیلم «جنگ داخلی» (Civil War) الکس گارلند با یک تکاور نیروی دریایی مشورت کرد تا وحشت جنگ‌های شهری مدرن را با دقتی ترسناک بازسازی کند. صحنه‌های تیراندازی واقعی و نفس‌گیر است و هر شلیک گلوله حس سنگینی به بیننده منتقل می‌کند. فیلم «پاسگاه» (The Outpost) بر اساس یک داستان واقعی، هرج و مرجِ نبردی بی‌رحمانه را به تصویر می‌کشد، که در آن مرگ بی‌دلیل و در کسری از ثانیه رخ می‌دهد. در این فیلم، قهرمانی دیگر درخشان و رؤیایی نیست، بلکه خون‌آلود، ترسناک و آشفته است.

تأثیر تجربیات شخصی در روایت‌ها

یکی از عوامل موفقیت فیلم‌هایی مثل «جنگاوری» مشارکت مستقیم افرادی است که خود در جنگ حضور داشته‌اند. ری مندوزا سابقه شانزده سال خدمت در نیروی دریایی ایالات متحده را دارد و تجربیات شخصی‌اش را به‌طور مستقیم در فیلم به کار گرفته است. این رویکرد باعث شده است که فیلم نه‌تنها از نظر فنی، بلکه از نظر احساسی هم تأثیرگذار باشد.​ این فیلم با استفاده از تکنیک‌های سینمایی خاص، تجربه‌ای احساسی و واقع‌گرایانه از جنگ را به مخاطبش می‌دهد. عدم استفاده از موسیقی متن و تمرکز بر صداهای محیطی، تماشاگر را مستقیماً در میانه میدان نبرد قرار می‌دهد.​

فیلم‌های جنگی سال‌های اخیر همچنین با تمرکز بر داستان‌های کمتر شنیده‌شده و شخصیت‌های متنوع، به بررسی جنبه‌های مختلف جنگ پرداخته‌اند. فیلم  محصول 2022 «ازخودگذشتگی» (Devotion) به کارگردانی جی.دی. دیلارد داستان واقعی جسی براون، نخستین خلبان سیاهپوست نیرویی دریایی امریکا و همرزمانش را در دوران تبعیض نژادی روایت می‌کند. براون با وجود تبعیض‌های نژادی موفق شد در برنامه آموزش پرواز نیروی دریایی پذیرفته شود و در جریان جنگ کره نقش‌ مهمی را ایفا کند. ارتباط عمیق بین او و همرزم سفیدپوستش که به فداکاری‌های بزرگی منجر می‌شود، محور اصلی فیلم را تشکیل می‌دهد.

فیلم «شش سه‌تا هشت» (The Six Triple Eight) به کارگردانی تایلر پری، داستان گردان 6888، اولین واحد پستی تماماً زن سیاه‌پوست در جنگ جهانی دوم را به تصویر می‌کشد.​ این گردان وظیفه مرتب‌سازی و تحویل هفده میلیون نامه عقب‌افتاده به سربازان آمریکایی در اروپا را بر عهده داشت و با وجود موانع نژادی و جنسیتی، موفق شد این مأموریت را در نود روز به پایان برساند. این دو فیلم نشان می‌دهد که سینمای جنگی مدرن در حال حرکت به سوی روایت‌هایی است که تمرکز بیشتری بر تجربه‌های فردی، تنوع نژادی و جنسیتی، و چالش‌های اجتماعی دارد. این آثار نه‌تنها قهرمانی‌های نظامی را به تصویر می‌کشند، بلکه به بررسی عمیق‌تر مسائل انسانی و اجتماعی در بستر جنگ می‌پردازند.​

بررسی جنبه‌های اخلاقی و خاکستری جنگ

عصر طلایی فیلم‌های جنگی

بعضی فیلم‌های جنگی مدرن با نمایش نگاه سربازانی که در طرف اشتباه تاریخ جنگیده‌اند، پیچیدگی‌های اخلاقی جنگ را زیر ذره‌بین گذاشتند. فیلم «در جبهه غرب خبری نیست» (All Quiet on the Western Front) نسخه 2022، داستان سربازان جوان آلمانی را روایت می‌کند که با شور و شوق به جنگ می‌روند، اما به‌تدریج با واقعیت‌های تلخ آن مواجه می‌شوند. آن‌ها بهای وحشتناک سادگی و ناآگاهی‌شان را در سنگرهای گل‌آلود پرداختند، در حالی که رهبرانشان در آسایش کامل درباره سرنوشتشان تصمیم می‌گرفتند.

فیلم «منطقه مورد نظر» (The Zone of Interest) داستان خانواده‌ای نازی را روایت می‌کند که در نزدیکی یک اردوگاه کار اجباری زندگی می‌کنند و با تناقضات اخلاقی نقش خود در جنایات جنگی مواجه می‌شوند.​ این فیلم بدون اینکه صحنه‌های جنایت را مستقیماً نشان دهد، با صداسازی فوق‌العاده، وحشت و بی‌رحمی را به گوش تماشاگر می‌رساند. این فیلم‌ها سعی ندارند بیننده را به همدردی با نازی‌ها دعوت کنند، بلکه ما را وادار می‌کنند با خودمان روبه‌رو شویم؛ اگر ما جای این آدم‌ها بودیم، آیا مقاومت می‌کردیم یا تسلیم می‌شدیم؟

تغییر در درک مخاطبان از جنگ

با افزایش فیلم‌هایی که واقعیت‌های تلخ و پیچیده جنگ را به تصویر می‌کشند، درک مخاطبان از جنگ هم تغییر کرده است. دیگر جنگ را فقط میدان نبردی برای قهرمانی و پیروزی نمی‌بینند، بلکه آن را به عنوان تجربه‌ای انسانی، پر از درد، ترس و تردید درک می‌کنند.​ در واقع، در بیست سال گذشته، فیلم‌های جنگی بیشتر به آثار فلسفی و روانشناختی تبدیل شده‌اند، نه فقط فیلم‌های اکشن یا عاشقانه‌ای مثل «پرل هاربر». چون حالا بهتر از همیشه می‌دانیم که هزینه‌ی جنگ چقدر بالاست و چقدر برای انسانیت ویرانگر بوده است. هرچند بیشتر مردم تجربه‌ی جنگ ندارند، اما این فیلم‌های واقع‌گرایانه می‌توانند پلی میان سربازان و جامعه ایجاد کنند و فهم عمیق‌تری از واقعیت جنگ به وجود آورند. با پیشرفت تکنولوژی و داستان‌های بی‌شماری که هنوز روایت نشده‌اند، شاید ما تازه در آغاز دوران طلایی فیلم‌های جنگی باشیم.

تأثیرات فرهنگی و روانی فیلم‌های جنگی

عصر طلایی فیلم‌های جنگی

فیلم‌های جنگی نقش مهمی در شکل‌ دادن درک عمومی از جنگ دارند. آن‌ها می‌توانند جنگ را همچون ضرورتی قهرمانانه یا یک فاجعه انسانی به تصویر بکشند. برای مثل «تاپ گان» (Top Gun) تصویر جذاب و هیجان‌انگیز از نیروی هوایی را به نمایش می‌گذارد اما «غلاف تمام‌فلزی» جنبه‌های تاریک و روانی جنگ را برجسته می‌کند.​ بعضی فیلم‌ها با نمایش واقعیت‌های جنگ می‌توانند بر افکار عمومی و حتی سیاست‌گذاری‌ها تأثیر بگذارند. به عنوان مثال، فیلم «تک‌تیرانداز امریکایی» (American Sniper) که نقش اولش را بردلی کوپر بازی می‌کرد و داستان سربازی از جنگ‌برگشته و بیگانه با زندگی را روایت می‌کرد، بحث‌های گسترده‌ای را درباره نقش آمریکا در خاورمیانه مطرح کرد.

با توجه به تحولاتی که در سال‌های اخیر در ژانر فیلم‌های جنگی رخ داده است، می‌توان گفت که در حال حاضر، در حال تجربه یک عصر طلایی در این ژانر هستیم. فیلم‌هایی مثل «جنگاوری» نه‌تنها از نظر فنی و هنری برجسته هستند، بلکه با روایت‌هایی واقعی و انسانی، تأثیر عمیقی بر مخاطبان می‌گذارند. این روند نشان‌دهنده بلوغ سینمای جنگی و تمایل آن به نمایش واقعیت‌های پیچیده و چندوجهی جنگ است.​ فیلم‌های جنگی در دهه‌های اخیر، با تمرکز بر واقع‌گرایی، تنوع در روایت‌ها و بررسی جنبه‌های اخلاقی جنگ، به سطحی جدید از بلوغ و عمق دست یافته‌اند. این فیلم‌ها نه‌تنها به نمایش قهرمانی‌ها می‌پردازند، بلکه به بررسی تأثیرات روانی، اجتماعی و اخلاقی جنگ بر انسان‌ها نیز توجه دارند. با ادامه این روند، می‌توان انتظار داشت که سینمای جنگی به ابزار قدرتمندی برای درک بهتر واقعیت‌های جنگ و تأثیرات آن بر جامعه تبدیل شود.​

منبع: military

برچسب‌ها :
دیدگاه شما

پرسش امنیتی *-- بارگیری کد امنیتی --

loading...
بازدیدهای اخیر
بر اساس بازدیدهای اخیر شما
تاریخچه بازدیدها
مشاهده همه
دسته‌بندی‌های منتخب برای شما
X