بهترین فیلمهای مارک رافلو؛ از «انتقامجویان» تا «بیچارگان»
بازیگران زیادی نیستند که بتوانند پس از بازی در فیلمهای مارول، خودشان را از تلهی سینمای ابرقهرمانی بیرون بکشند. مارک رافلو اما یکی از این معدود بازیگران است که پیش و پس از اجرایش در نقش هالک در دنیای سینمایی مارول، توانسته کارنامهی پرباری از فیلمهای درجهیک برای خود دست و پا کند، البته شکی نیست که رافلو زیر هیکل سبز و کامپیوتری هالک هم یکی از بهترین اجراهای تمام عمر خود را ارائه میدهد.
مارک رافلو، که در ویسکانسین به دنیا آمده و در ویرجینا بیچ بزرگ شده، بازیگری را با تئاتر شروع کرد. او در هنرستان استلا آدلر در لسآنجلس درس خواند و اولین بار با اجرایش در «این جوانان ما» (This Is Our Youth) اثری از کنث لونرگان، در برادوی توجهات را به سمت خود گرداند. او بعدا دوباره با لونرگان همکاری کرد؛ این بار جلوی دوربین و در اولین کارگردانی لونرگان در سینما با فیلم «میتوانی روی من حساب کنی» (You Can Count on Me). رافلو بهخاطر اجرایش در این فیلم مورد تحسین منتقدان قرار گرفت؛ تا جایی که او را بهعنوان مرد جوان خوشقیافه و پردردسر تازهی هالیوود، با مارلون براندو مقایسه کردند!
اگر همین حالا هم کمی خیره شوید، شاید شباهتهای بین او و براندو را ببینید. اما رافلو کمی فروتن و زمینیتر از ستارهی «اتوبوسی به نام هوس» (A Streetcar Named Desire) است. با اینکه رافلو میتواند بهموقعش مرد جذاب قصه هم باشد، اما معمولا نقش آدمهای هرروزی و بازندههای دوستداشتنی را بازی میکند. او میتواند این آدم هرروزی را مثل فیلم «میتوانی روی من حساب کنی» آشفته و غمگین به تصویر بکشد، یا مثل فیلم کمدی-رمانتیک «رفتن از ۱۳ به ۳۰»، شاد و جذاب.
هرچند مارک رافلو اکثر اوقات تواناییهای بازیگری خود را با کاراکترهای عجیب و پرسروصدا به رخ نمیکشد، اما نقشآفرینیهایش نشان میدهند که چه بازیگر قابلی است. از عجیبترین فیلمهای مارک رافلو میتوان به «بیچارگان» (Poor Things) اشاره کرد که منتقدان نهتنها آن را از بهترین فیلمهای یورگوس لانتیموس، که از بهترین فیلمهای رافلو خواندهاند. رافلو در «بیچارگان» خلاف تیپ کاراکترهایی که به همیشه به اجرایشان معروف است، نقش یک مرد مرفه را بازی میکند که قهرمان اصلی داستان را به سفری موهوم و مضحک از خودشناسی جنسی میبرد. این بازیگر معمولا فرصت پیدا نمیکند به اندازهی کاراکترش در «بیچارگان» بامزه باشد، اما با معدود فیلمهای کمدی خود نشان داده تواناییهای او به درامهای غمناک محدود نمیشوند. پس از گذراندن مدتی طولانی در دنیای سینمایی مارول، اجرای مارک رافلو در «بیچارگان» چهرهی تازهای از این بازیگر نشانمان داد و حتی چهارمین نامزدی اسکار او برای بهترین بازیگر نقش مکمل را رقم زد.
این روزها میتوانید مارک رافلو را در تازهترین سریال او، «مأموریت» (Task) پیدا کنید؛ اما در ادامه نگاهی میاندازیم به بهترین اجراهای مارک رافلو در فیلمهای گوناگون؛ از «بیچارگان» گرفته، تا «انتقامجویان» و «زودیاک». توجه داشته باشید که فهرست براساس کیفیت اجرای رافلو و نه کیفیت خود فیلمها دستهبندی شده است.
بهترین فیلمهای مارک رافلو که باید ببینید
۱۰. فاکسکچر (Foxcatcher)

- سال اکران: ۲۰۱۴
- کارگردان: بنت میلر
- بازیگران: چنینگ تیتوم، استیو کرل، مارک رافلو، ونسا ردگریو
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۷ از ۱۰
مارک رافلو دومین نامزدی اسکار خود را برای بازی در نقش یک کشتیگیر به دست آورد: کسی به نام دیو شولتز، دارندهی مدال طلای المپیک که کارفرمایش، میلیونری به نام جان دوپونت، سال ۱۹۹۶ او را به قتل رساند. «فاکسکچر» داستان واقعی پشت این قتل را روایت میکند و تلاش دوپونت و شولتز برای تشکیل تیمی برای المپیک ۱۹۸۹ را نشان میدهد. دیو در این میان با مشکلات برادر خود، مارک (چنینگ تیتوم) هم دست به گریبان است. به مرور، بیثباتی دوپونت و وسواس روزافزون او نسبت به مارک، شرایط را برای دیو پیچیدهتر هم میکند.
چالش اجرای رافلو در «فاکسکچر»، جدیت بیش از اندازهی فیلم است. به جز رافلو، کسی را پیدا نمیکنید که در فیلم عبوس نباشد. همین امر موجب شده نقش رافلو، بهعنوان تنها کسی که در فیلم لبخند میزند، ضرورت خود را نشان دهد. او تنها پرتوی نور در دل تاریکی «فاکسکچر» است. کار سادهای نیست که اجرایی بدیع برای نقش آدمهای خوب داستان به تصویر بکشید؛ اما رافلو در ایفای نقش مرد خانواده و ورزشکاری فداکار که سرنوشت غمانگیزی دارد عالی عمل کرده. او همچنین در مقابل جان دوپونتِ استیو کرل و مارک چنینگ تیتوم کم نمیآورد و اجرای ظریف و زیرکانهای پیاده میکند که در فیلمهای دیگرش نظیر ندارد، اجرایی که واقعا شایستهی نامزدی اسکار بهترین نقش مکمل برای رافلو بوده است.
۹. رفتن از ۱۳ به ۳۰

- سال اکران: ۲۰۱۴
- کارگردان: گری وینیک
- بازیگران: جنیفر گارنر، مارک رافلو، اندی سرکیس، کتی بیکر
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۶.۳ از ۱۰
مارک رافلو، پیش از ایفای نقش در این کمدی رمانتیک پرطرفدار، به خاطر نقشهای جدیتر و غمانگیز شناخته میشد. اما او با بازی بینظیرش در نقش مت فلامف، بهترین دوست دوران کودکی جنا رینک (با بازی جنیفر گارنر)، ثابت کرد که میتواند به همان اندازه که اشکمان را درمیآورد، سرگرمکننده و بامزه هم باشد.
در «رفتن از ۱۳ به ۳۰» جنای ۱۳ساله در جشن تولد خود آرزو میکند که بزرگ شود و آرزویش زودتر از آنچه انتظارش را داشت به حقیقت میپیوندد. جنا از خواب بلند شده و میبینید دیگر سال ۱۹۸۷ نیست؛ بلکه ۲۰۰۴ است و او به طرز جادویی یک شبه از ۱۳ سالگی به ۳۰ سالگی رسیده است. او که از این تغییر یکشبه گیج شده، بهسرعت دنبال بهترین دوستش، مت، میگردد. مت حالا یک عکاس بداقبال است که گویا جنا سالها پیش به او جواب رد داده. اما جنا میبیند مت حالا به مرد ایدهآل او تبدیل شده است.
بسیاری فیلمهای کمدی را دست کم میگیرند و میگویند اجرای کمدی کار سختی نیست. اما اگر این حرف درست است، پس چرا اینهمه فیلم کمدی بد وجود دارد؟ مارک رافلو در «رفتن از ۱۳ به ۳۰» بهراحتی در نقش اول مرد یک فیلم رمانتیک جای گرفته و خود را از همصنفیهای خشنتر و ماچوی خود متمایز کرده است. میتوانید او را با کسی مثل بیلی کریستال در «وقتی هری سالی را دید» (When Harry Met Sally) مقایسه کنید؛ با این تفاوت که رافلو بسیار دوستداشتنیتر از کاراکتر تویمخی کریستال در فیلم راب راینر است. رافلو در «رفتن از ۱۳ به ۳۰» واقعا به مردی میماند که در دنیای واقعی دوست دارید با او آشنا شوید.
«رفتن از ۱۳ به ۳۰» بهخاطر بازی پرانرژی جنیفر گارنر و مخصوصا مارک رافلو اغلب از فهرستهای بهترین فیلمهای کمدی رمانتیک تمام ادوار سردرمیآورد و دلیل آن هم واضح است: اگر دوتاییِ گارنر و رافلو جواب نمیداد، این فیلم هم نمیتوانست به محبوبیت امروزش در فرهنگ عامه برسد.
۸. آبهای تیره (Dark Waters)

- سال اکران: ۲۰۱۹
- کارگردان: تاد هینز
- بازیگران: مارک رافلو، ان هتوی، تیم رابینز
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۷.۶ از ۱۰
مارک رافلو در این فیلم تریلر حقوقی علاوه بر بازیگری، بهعنوان تهیهکننده نیز ایفای نقش میکند. «آبهای تیره» محصول ۲۰۱۹ براساس داستانی واقعی ساخته شده است؛ داستان وکیلی به نام رابرت بیلوت (مارک رافلو) که روزی متوجه میشود یک شرکت شیمیایی در حال آلوده کردن شهری کوچک در ویرجینیای غربی است و این به نبرد حقوقی طولانی بین او و موکلانش میانجامد با جبههگیری شرکت و مردم شهر علیه شخصیتِ رافلو، اوضاع برای این آقای وکیل پیچیدهتر هم میشود. رابرت با دیدن اثرات گستردهی آلودگی بین مردم شهر، دنبال غرامتگیری از شرکت میافتد.
با دیدن «آبهای تیره» میتوانید ببینید که این داستان چقدر برای شخص رافلو اهمیت داشته است. او در «آبهای تیره» در نقش وکیل غرق میشود و کاملا افسار کاراکتر را به دست میگیرد. پیام فیلم هم – دربارهی آسیبهایی که کاپیتالیسم میتوانند برای ما و محیط زندگیامان به بار بیاورد – هیچوقت قدیمی نمیشود و تنها شمهای از وحشت واقعی را که در دنیا در جریان است به تصویر میکشد. فیلم «آبهای تیره»، به همان اندازه که اجرای رافلو در آن میدرخشد، اثری درخشان و تأملبرانگیز است.
۷. جزیره شاتر (Shutter Island)

- سال اکران: ۲۰۱۰
- کارگردان: مارتین اسکورسیزی
- بازیگران: لئوناردو دیکاپریو، مارک رافلو، بن کینگزلی، میشل ویلیامز
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۸.۲ از ۱۰
مارتین اسکورسیزی در اقتباس خود از رمان تریلر-تاریخی «جزیره شاتر» نوشتهی دنیس لیهین بیش از همیشه به ژانر وحشت نزدیک شد. در این فیلم لئوناردو دیکاپریو در نقش یک مارشال امریکایی به نام تدی دنیلز ظاهر شده که دربارهی تیمارستانی برای مجرمان روانی تحقیق میکند؛ تیمارستانی که در جزیرهای دورافتاده قرار دارد. دنیلز با همراهی همکار جدیدش، چاک ایول (مارک رافلو) برای بررسی پرونده، که به ماجرای قتل همسر دنیلز هم مرتبط میشود، به جزیرهی شاتر میروند. اما هرچه تحقیقات دنیلز جلوتر میرود، پرده از گذشتهی تاریک و پررمزوراز او برداشته میشود.
اسکورسیزی در «جزیره شاتر» عناصر ژانر نئونوآر را با تریلر و روانشناختی ترکیب کرده و داستان پیچیدهی لیهین را در اقتباسی عالی به پردهی سینما آورده است. مهرههای اصلی این داستان پیچیده را دیکاپریو و بن کینگزلی بازی میکنند، اما اجرای مارک رافلو در سایهی اجرای درخشان آنها گم نشده. بازی او مثل یک قطعهی پازل در دنیایی که اسکورسیزی ساخته سر جای درستش قرار میگیرد. رافلو دربارهی همکاری با اسکورسیزی در ساخت «جزیره شاتر» توضیح داده: «نکتهی جالب در مورد کارگردانها این است که همهی آنها دنیای خودشان را دارند. همهی آنها شما را به سفری متفاوت از یکدیگر میبرند…همهی ما تعدادی فیلم را که اسکورسیزی برایمان انتخاب کرده بود تماشا و سپس دربارهاشان بحث میکردیم…[مثل] مستند Titicut Follies (ساختهی فردریک وایزمن، ۱۹۶۷) که یکی از بهترین مستندها دربارهی بیماریهای روانی است؛ یک فیلم واقعی، وحشتناک، بیرحم و دیوانهوار. ما فیلم «از درون گذشته» (Out of the Past) ژاک تورنور را هم دیدیم و شخصیت من تاحدودی از همینجا آمده و براساس شخصیت رابرت میچم در این فیلم ساخته شده.»
۶. زودیاک (Zodiac)

- سال اکران: ۲۰۰۷
- کارگردان: دیوید فینچر
- بازیگران: جیک جیلنهال، مارک رافلو، رابرت داونی جونیور، برایان کاکس
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۷.۷ از ۱۰
قاتل زودیاک اواخر دهه ۶۰ تا اوایل دهه ۷۰ میلادی در سانفرانسیسکو وحشت بیامانی به جان همه انداخت. این قاتل سریالی تا سالها منبع الهام هنرمندان مختلفی بود و سال ۲۰۰۷ قرعه به جمله دیوید فینچر افتاد که فیلمی با الهام از این قاتل سریالی بسازد. فینچر در «زودیاک» داستان خود را بیشتر از کتاب رابرت گری اسمیت اقتباس کرده که در زمان کشف معمای هویت قاتل، در سان فرانسیسکو کرانیکل (San Francisco Chronicle) کار میکرد.
در این فیلم مارک رافلو کارآگاه پلیسی است به نام دیو توشی که با دو ژورنالیست، گری اسمیت (جیک جیلنهال) و پل ایوری (رابرت داونی جونیور) برای شناسایی قاتل همکاری میکند. پروندهی قاتل متواری، که حضورش در هر لحظهی فیلم احساس میشود، بر زندگی هر سه مرد تأثیر برجستهای میگذارد.
دیو توشیِ واقعی، منبع الهام چندین شخصیت پلیس در فیلمهای هالیوودی بوده؛ از جمله شخصیت استیو مککوئین در «بولیت» (Bullitt) یا کاراکتر «درتی هری» (Dirty Harry) که دومی در فیلم فینچر به تصویر کشیده شده است. اما رافلو نقش توشی را مثل یک مککوئین جذاب بازی نمیکند؛ او در انتخابهای خود برای کاراکتر ظرافتهایی به خرج داده که کاملا از بازنماییهای سابق متفاوت است. رافلو توشی را عجیب جلوه میدهد؛ اما توشیِ رافلو در مقایسه با همکاران خود، مقرراتی و منطقیتر عمل میکند. مارک رافلو در «زودیاک»، که بهخاطر فیلمنامهی عالی آن، همواره یکی از بهترین فیلمهای معمایی تمام ادوار به حساب میآید، کارآگاهی را به تصویر میکشد که همزمان که از بیرون سفت و سخت جلوه میکند، از درون شخصیتی آسیبپذیر دارد.
۵. انتقامجویان (The Avengers)

- سال اکران: ۲۰۱۲
- کارگردان: جاس ویدون
- بازیگران: رابرت داونی جونیور، کریس اوانز، مارک رافلو، اسکارلت جوهانسن
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۸ از ۱۰
مارک رافلو بیشتر سالهای ۲۰۱۰ تا ۲۰۲۰ میلادی را صرف بازی در نقش هالک سبز دنیای سینمایی مارول کرد و از «انتقامجویان» گرفته، تا «ثور: رگناروک» (Thor: Ragnarok) در فیلمهای ابرقهرمانی مختلف ظاهر شد. حضور رافلو در MCU پس از استقبال نهچندان خوب از فیلم «هالک شگفتانگیز» (The Incredible Hulk) اتفاق افتاد. با اینکه انتقادات از فیلم، متوجه ادوارد نورتون نبود، اما او نقش بروس بنر را رها کرد و رافلو پا پیش گذاشت تا جایگزین او در نقش هالک شود. عجیب است که تا امروز هم رافلو فرصتی نداشته تا بهعنوان یکی از پرطرفدارترین قهرمانان کمیکهای مارول، فیلم هالک مستقل خود را داشته باشد. او کاراکتر هالک را با نوعی واقعگرایی بازی میکند که در مقایسه با خدایان نورس و میلیاردرهایی که کنارشان در تیم انتقامجویان ایستاده، به بروس بنر شخصیتی گرم و صمیمی میدهد.
از همان لحظهی اول که مارک رافلو را در فیلم «انتقامجویان» ۲۰۱۲ میبینید، میتوانید به راحتی هر دو وجه او را بپذیرید؛ چه وجه وحشی گندهاش باشد، چه وجه بروس بنر باهوش و منطقی. دوستی و سروکله زدنهای بروس بنرِ رافلو با تونی استارکِ رابرت داونی جونیور هم یکی از روابط خاص دنیای MCU است که «انتقامجویان» ۲۰۱۲ را جذابتر کرد. مشخصا رافلو در فیلم «انتقامجویان: پایان بازی» (Avengers: Endgame) حضور برجستهتری دارد. اما نمیتوان از هالکِ رافلو گفت و از فیلم ۲۰۱۲ نگفت که جایگاه او را به عنوان غول سبز و دمدمیمزاج دنیای تازهی مارول تثبیت کرد. رافلو در سال ۲۰۲۲ دربارهی کاراکتر بنر و هالک گفت: «من واقعا در طول این مدت فرصت کردم پنج نسخهی مختلف از این دو کاراکتر را بازی کنم و هربار، بخشهای مهم و پرمعنایی را از وجود خودم به این نقشها آوردهام.»
۴. بیچارگان (Poor Things)

- سال اکران: ۲۰۲۳
- کارگردان: یورگوس لانتیموس
- بازیگران: اما استون، مارک رافلو، ویلم دفو، مارگارت کوالی
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۷.۸ از ۱۰
مارک رافلو خود اعتراف کرده که از قبول نقشی چون دانکن ودربرن در «بیچارگان» وحشت داشته و حتی خودش بازیگران دیگری را برای این کاراکتر به یورگوس لانتیموس پیشنهاد داده. خوشبختانه، لانتیموس بر انتخاب خود پافشاری کرد و کسی نمیتواند انکار کند که اصرار او جواب نداد. مارک رافلو یکی از بهترین اجراهای خود را در «بیچارگان» ارائه میدهد که مثل دیگر فیلمهای یورگوس لانتیموس، خاصیتی وهمآلود و انتقادی در آن نهفته شده است.
«بیچارگان» اقتباسی از کتابی به همین نام نوشتهی السدیر گری و روایتی پستمدرن از «فرانکنشتاین» است. شخصیت رافلو در این اقتباس به مظهر مردانگی سمی میماند. او بلا بکستر (اما استون) را، که با مغز یک کودک به زندگی بازگردانده شده، به سفری از خودشناسی دور اروپا میبرد که چیزهای تازهای را هم بر ودربرن و هم بر بلا آشکار میکند. میتوان با استناد به خود مارک رافلو گفت «بیچارگان» به همان اندازه که برای مای بیننده سرگرمکننده است، برای بازیگرانش هم سرگرمکننده بوده است. رافلو در گفتگو با ورایتی در «بازیگران درباره بازیگران» (Actors on Actors) به رابرت داونی جونیور گفت: «…[اجرا در «بیچارگان»] اوقات بسیار خوشی برایم رقم زد. من فرصت کردم نقش کاراکتری را بازی کنم که با وجدان یا اخلاقیات کاری ندارد؛ واقعا هیچ احساسی از حد و مرز وجود ندارد که جلویمان را بگیرد.»
مارک رافلو به شوخی گفته است که کاراکترش در «بیچارگان» بالاخره او را از نقش پدرهای غمگین دور کرد. پس از سالها بازی در نقش مردانی از طبقهی کارگر و آدمهای هرروزی که پا در زمین دارند، در «بیچارگان» رافلو نقش یک اشرافزادهی شوخطبع و متکبر را بازی می کند که نافش را با فریبکاری، دروغ و حس مالکیت بر همه چیز بریدهاند. با وجود داستان دردناک و تاریک «بیچارگان»، شخصیت رافلو واقعا بامزه است و کلی دیالوگهای خوب دارد. وقتی دانکن از سوی بلا رها میشود، تجربیات دردناکی را از سر میگذراند و اینجاست که فیلمنامه فرصتی برای مارک رافلو فراهم میکند تا از وجه تازهای بدرخشد.
۳. قلب طبیعی (The Normal Heart)

- سال اکران: ۲۰۱۴
- کارگردان: رایان مورفی
- بازیگران: مارک رافلو، جاناتان گراف، مت بومر، جیمز پارسونز، جولیا رابرتز
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۷.۹ از ۱۰
رایان مورفی «قلب طبیعی» را براساس نمایشنامهی لری کریمر از سال ۱۹۸۵ اقتباس کرده که در آن داستان الکساندر (ند) ویکس را دنبال میکنیم؛ یک نویسنده و فعال اجتماعی که اوایل دهه ۸۰ در روزهای آغازین شیوع بیماری ایدز یک گروه حمایتی برای بیماران HIV راه میاندازد. وقتی رایان مورفی نقش الکساندر ویکس را به رافلو پیشنهاد داد، رافلو در آغاز قبول نکرد و معتقد بود کسی از جامعهی LGBTQ باید این نقش را بازی کند. اما مورفی اصرار داشت و نتیجه شد فیلمی که نامزدی جایزهی امی را برای رافلو به ارمغان آورد.
در سال ۲۰۱۴ مدتها بود که همه مارک رافلو را به بازیگر نقشهای مکمل میشناختند؛ اما «قلب طبیعی» بالاخره رافلو را در نقش اصلی قرار و رافلو باری دیگر ثابت کرد چه ستارهی توانمندی است. «قلب طبیعی» در مقایسه با نمایشنامهی سیاسی و خشمگینِ لری کریمر، ملودرامتر است و مارک رافلو در نقش ند با شخصیت خجالتی اما سرسخت و خونگرم، این ملودرام را در روزهای اولیهی همهگیری ایدز هدایت میکند؛ روزهایی که هنوز کسی نمیداند این بیماری دقیقا چه هیولایی است. ند در این دوره دوستان زیادی را بهخاطر ایدز از دست میدهد. این موضوع به صحنههای متأثرکننده و تکاندهندهای میانجامد که مارک رافلو در آنها اجرای قدرتمندی از خود به نمایش میگذارد. تأثیرگذارترین صحنههای او، آن لحظاتی هستند که رافلو چیزی به زبان نمیآورد؛ اما با هر نگاهش با ما حرف میزند.
۲. میتوانی روی من حساب کنی (You Can Count on Me)

- سال اکران: ۲۰۰۰
- کارگردان: کنث لونرگان
- بازیگران: مارک رافلو، لورا لینی، روری کالین، متیو برادریک
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۷.۵ از ۱۰
میتوان گفت مارک رافلو عمر حرفهای خود را مدیون کنث لونرگان است. او بود که با آوردن رافلو در تئاتر «این جوانان ما» توجهات را به سمت رافلوی جوان جذب کرد و سپس دوباره این کار را در حوزهی سینما انجام داد. رافلو در «میتوانی روی من حساب کنی» نقش تری پرسکات را بازی میکند؛ یک مرد جوان و بیانگیزه که دوباره به زندگی خواهرش سمی (لورا لینی) و رودی (روری کالکین) برمیگردد. لونرگان و لینی برای این فیلم نامزدی اسکار را به دست آوردند؛ اما این رافلو بود که بهعنوان پدیدهی تازهی هالیوود، به نقل محافل سینمایی تبدیل شد؛ چیزی که همزمان برای او هم نعمت بود و هم نفرین؛ اما هرچه که بود، رافلو طی سالهای بعد ثابت کرد که شهرتش بیدلیل نبوده است.
در «میتوانی روی من حساب کنی»، همانطور که خواهر تری از دست برادرش خسته شده است، ما هم گاهی از تصمیمات او، از امکانِ بعید پیشرفتاش، ناامید میشویم؛ اما نمیتوانیم مجذوب اجرای رافلو نباشیم. رودی که به کسی مثل پدر بالای سرش نیاز دارد، بیشتر به تری نزدیک میشود و در این فرایند، رافلو جنبهی لطیفتر این کاراکتر را بر ما آشکار میکند. این چرخش آرام اما واقعی در کاراکتر تری، زمینه را برای اتفاقات آیندهی داستان میچیند و باری دیگر، به توانایی مارک رافلو در به تصویر کشیدن احساسات ظریف صحه میگذارد.
۱. اسپاتلایت (Spotlight)

- سال اکران: ۲۰۱۵
- کارگردان: تام مککارتی
- بازیگران: مارک رافلو، مایکل کیتون، ریچل مکآدامز
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۸.۱ از ۱۰
در «اسپاتلایت» رافلو با سرسختی و خونگرمی خاص خود سروقت کاراکتر خبرنگار بوستون گلوب، مایکل رزندس رفته است. مایکل رزندس کسی است که به همراه بقیه اعضای تیم اسپاتلایت در روزنامهی بوستون گلوب، به خاطر گزارشهایشان در مورد سوءاستفادهی جنسی از کودکان بهدست کشیشهای کاتولیک جایزهی پولیتزر خدمات عمومی سال ۲۰۰۳ را از آن خود کرد. فیلم ۲۰۱۵ تام مککارتی بر تیم رزندس و تحقیقاتش تمرکز دارد و جزئیات کار طاقتفرسا و از نظر روانی آزاردهندهای را که او و تیماش از سر گذراندند، روایت میکند.
«اسپاتلایت» یک فیلم بیزرق و برق است، شبیه فیلمهای تریلر دهه هفتاد میلادی که بر فرایند تحقیقات ژورنالیستی تمرکز میکردند. تام مککارتی، کارگردان و نویسندهی فیلم، هم داستان «اسپاتلایت» را عاری از هرگونه فوت و فنهای سینماتیک به تصویر میکشد؛ بیشتر هم بر روند تحقیقات و روزنامهنگاری تمرکز دارد تا زندگی عاطفی هرکدام از شخصیتها. با این حال، رافلو در نقش رزندس اجرایی بینقص ارائه میدهد. تا جایی که اگر رزندس واقعی را دیده باشید، بهراحتی متوجه میشوید که رافلو چقدر در ریتم و لحن صدا، رفتارش و حتی زاویه نگاه و چرخاندن سرش به رزندس شباهت دارد. تام مککارتی دربارهی اجرای رافلو در نقش مایکل رزندس گفته است: «مایک واقعا انرژی خاصی داشت؛ شخصیتی با اعتماد به نفس کامل. انرژی او را به راحتی میشد احساس کرد و فکر میکنم رافلو این ویژگی را به نحو احسن به تصویر کشیده است.»
در «اسپاتلایت» از جایی که رزندس بیشتر درگیر پرونده میشود و میفهمد چه کابوسی در انتظارش است، از اینجاست که اجرای مارک رافلو اوج میگیرد و در کنار فیلمنامهی عالی مککارتی، یکی از بهترین فیلمهای قرن بیست و یکم را تحویل مخاطب میدهد؛ فیلمی که به همان اندازه که داستانش تکاندهنده است، با اجرای بازیگرانش نفستان را در سینه حبس میکند.
منبع: Indie Wire


