بهترین فیلم‌های عاشقانه ۲۰۲۵؛ از «بریجت جونز» تا «ابدیت»

زمان مورد نیاز برای مطالعه: ۱۹ دقیقه
فیلم‌های عاشقانه 2025

سال 2025 برای اکثر ژانرها به خوبی سپری شد، شاید به جز ژانر عاشقانه. در سالی که گذشت، کمتر اثر رومانتیکی را پیدا می‌کنید که شما را تحت‌تاثیر قرار دهد. البته این بدان معنا نیست که هیچ فیلم خوبی نداشتیم. فیلم‌های عاشقانه 2025 بیشتر از آنکه بخواهند واقع‌گرا و تلخ باشند، سرگرم‌کننده و سبک هستند. البته در میان آن‌ها، فیلم‌های عمیق‌تری هم به چشم می‌خورند که ارزش تماشا دارند.

در این مقاله به بهترین فیلم‌های عاشقانه 2025 می‌پردازیم؛ آثاری که هرکدام به شکلی متفاوت، به قلب مخاطب نزدیک می‌شوند. بعضی از این آثار تجاری هستند و بعضی دیگر وارد حوزه سینمای مستقل و هنری می‌شوند. بی‌گمان همه‌ی این فیلم‌ها نمی‌توانند شما را راضی کنند اما سعی کرده‌ایم برای سلیقه‌های مختلف، گزینه‌های مناسبی را معرفی کنیم.          

بهترین فیلم‌های عاشقانه 2025 که باید ببینید

10- ویلای شیرین (La Dolce Villa)

فیلم‌های عاشقانه 2025؛ ویلای شیرین (La Dolce Villa)

  • کارگردان: مارک واترز
  • بازیگران: اسکات فولی، ویولانته پلاچیدو، مایا رفیکو
  • امتیاز کاربران IMDb به فیلم: 6 از 10
  • امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: 75 از 100

مارک واترز تعدادی از فیلم‌های کمدی شاخص دهه 2000 مثل «دختران بدجنس» و «جمعه عجیب» را ساخت اما پس از آن، تقریبا به یک فیلمساز معمولی تبدیل شد. «ویلای شیرین» کیفیت آثار قدیمی او را ندارد اما می‌تواند طرفداران فیلم‌های عاشقانه را راضی کند. داستان درباره اریک (اسکات فولی)، تاجر موفق آمریکایی است که همسرش را از دست داده. او به روستایی دورافتاده در ایتالیا سفر می‌کند تا جلوی تصمیمات دخترش اولویا را بگیرد. اولویا (مایا رفیکو) قصد دارد پول‌های خود را صرف خرید و بازسازی یک ویلای مخروبه کند، اما اریک به خاطر تجربه‌های بد گذشته، هیچ علاقه‌ای به ایتالیا ندارد.

با ورود به روستا، آن‌ها با شهردار جذاب منطقه، فرانچسکا (ویولانته پلاچیدو)، و نقشه‌برداری به نام برناردو آشنا می‌شوند. علی‌رغم بدبینی‌های اولیه، اریک در نهایت موافقت می‌کند که بماند و به لیو در بازسازی ویلا کمک کند. همان‌طور که آن‌ها با هم روی مرمت بنا کار می‌کنند، اریک به فرانچسکا علاقه‌مند می‌شود و اولیویا هم به یکی از پسران دهکده، نزدیک.

«ویلای شیرین» فیلم آرامش‌بخشی است و خلق یک فضای دوست‌داشتنی و دلنشین را به پیچیدگی‌های عمیق عاطفی ترجیح می‌دهد. فیلم البته شخصیت‌پردازی خوبی ندارد و به الگوهای تکراری تکیه کرده. تضاد اصلی داستان -یعنی پدری که سعی دارد جلوی سرمایه‌گذاری بی‌مهابای دخترش را بگیرد- چنان به سادگی حل می‌شود که فضای کمی برای تنش واقعی باقی می‌ماند. حتی زمانی که در پرده سوم فیلم، یک مانع حقوقی بر سر مالکیت ویلا ایجاد می‌شود، گره‌گشایی آن شتاب‌زده و فاقد پیامدهای جدی است.

شیمی بین بازیگران هم کمرنگ است. رابطه بین اریک و فرانچسکا بیشتر شبیه به یک دوستی مودبانه به نظر می‌رسد تا یک عشق آتشین اروپایی. با این حال، فیلم کسی را آزار نمی‌دهد، از جنبه بصری هم زیباست و اگر سخت‌گیر نباشید، ارزش یک بار تماشا را دارد. «ویلای شیرین» حرف‌ تازه‌ای نمی‌زند اما یک تجربه 90 دقیقه‌ای بدون استرس برای مخاطب است و برای کسانی که به دنبال غرق شدن در مناظر ایتالیا و یک پایان خوش هستند، گزینه مناسبی است، حتی اگر پس از تیتراژ پایانی به کلی از یاد برود.

10 فیلم عاشقانه با پایان تاثیرگذار و به یادماندنی

9- چشم قلبی (Heart Eyes)

چشم قلبی (Heart Eyes)

  • کارگردان: جاش روبن
  • بازیگران: اولیویا هولت، میسون گودینگ، میکلا واتکینس، دوون ساوا، جوردانا بروستر، کریس پارکر
  • امتیاز کاربران IMDb به فیلم: 6 از 10
  • امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: 77 از 100

«چشم‌ قلبی» به طور کلی، در ژانر ترسناک قرار می‌گیرد اما یک فیلم عاشقانه هم هست. جاش روبن که چند اثر کمدی-ترسناک در کارنامه دارد، اینجا فیلم جذاب‌تری ساخته که هم از قواعد کمدی-رمانتیک پیروی می‌کند و هم با زبان اسلشر آن‌ها را به سخره می‌گیرد.

الی (اولیویا هولت)، طراح جواهرات جوانی که هنوز از شکست رابطه‌ی قبلی‌اش فاصله نگرفته، تصمیم می‌گیرد با جی (میسون گودینگ)، مشاور بازاریابی خوش‌برخورد و بلندپرواز، وارد رابطه‌ای ظاهری شود تا حسادت نامزد سابقش را برانگیزد. اما این دروغ بی‌ضرر، آن‌ها را به ماجرایی می‌کشاند که از یک کمدی-عاشقانه‌ی معمولی فاصله‌ی زیادی دارد. یک قاتل زنجیره‌ای ملقب به چشم قلبی، در روز ولنتاین به شکار زوج‌ها می‌رود، و قرار جعلی الی و جی به نبردی برای بقا تبدیل می‌شود. روبن در همین بستر ساده، مدام میان طنز و وحشت در رفت‌وآمد است. او اجازه می‌دهد موقعیت‌ها تا آستانه‌ی اغراق پیش بروند، اما پیش از فروپاشی، با یک شوخی به‌موقع یا یک چرخش داستانی، تعادل را بازمی‌گرداند.

هولت و گودینگ، ستون اصلی فیلم‌اند. بازی آن‌ها خوب است، نه به خاطر عمق دراماتیک، بلکه به دلیل درک درست از لحن فیلم. شیمی این دو باعث می‌شود فیلم حتی در لحظاتی که بیش از حد عجیب به نظر می‌رسد، باورپذیر و دوست‌داشتنی باقی بماند. رابطه‌ی جعلی‌شان، به مرور و در میانه‌ی تهدید و هرج‌ومرج، به چیزی واقعی‌تر تبدیل می‌شود و روبن موفق شده این مسیر را بدون تحمیل احساسات تصنعی پیش ببرد.

«چشم قلبی» فیلم خوش‌ساختی هم هست. طراحی صحنه‌های قتل، هرچند خونین و پرجزئیات، در خدمت لحن طنز فیلم قرار دارند و یادآور دوران طلایی اسلشرهای کلاسیک هستند. فیلم کار دشواری در پیش داشت، چون باید سه ژانر عاشقانه، کمدی و ترسناک را با یکدیگر ترکیب می‌کرد و خوشبختانه این کار را به درستی انجام داده است. فیلم البته تعریف تازه‌ای از این ژانرها ارائه نمی‌دهد و بسیار قابل پیش‌بینی است اما تا پایان جذاب باقی می‌ماند.

8- عاشقم باش (Love Me)

فیلم‌های عاشقانه 2025؛ عاشقم باش (Love Me)

  • کارگردان: سم زوچرو، اندی زوچرو
  • بازیگران: کریستن استوارت، استیون ین
  • امتیاز کاربران IMDb به فیلم: 5.1 از 10
  • امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: 46 از 100

«عاشقم باش» محصول 2024 است اما سال 2025 اکران شد و اولین تجربه کارگردانی سم و اندی زوچرو به حساب می‌آید. داستان عجیب‌ و غریب این فیلم در آینده‌ روایت می‌شود (سال 2600)، دورانی که نسل بشر از بین رفته است. یک روز، یک جسم شناور روی زمین، با یک ماهواره -که طراحی شده تا به موجودات زنده‌ای که به کره زمین نزدیک می‌شوند، خوش‌آمد بگوید- تماس برقرار می‌کند. جسم شناور، خودش را یک موجود زنده توصیف می‌کند و به واسطه ماهواره، درباره زندگی انسان‌ها یاد می‌گیرد، و میان جستجوهایش، با یک اینفلوئنسر به نام دژا (کریستن استیوارت) و همسرش، لیام (استیون ین) آشنا می‌شود. جسم شناور، شخصیت دژا را برای خود برمی‌گزیند و ماهواره را متقاعد می‌کند تا یک زندگی دیجیتالی مشترک را بر اساس ویدئوهای آن اینفلوئنسر شبیه‌سازی کنند.

«عاشقم باش» واقعا پدیده متفاوتی است و برای اینکه از آن لذت ببرید، باید سلیقه‌ی خاصی داشته باشید، چون به‌هیچ‌وجه فیلم عامه‌پسندی نیست و شباهتی هم به عاشقانه‌های دیگر ندارد. بزرگترین نقطه قوت اثر در خلاقیت بصری آن نهفته است که از مدیوم‌های مختلف برای نمایش تکامل شخصیت‌ها استفاده می‌کند. سکانس افتتاحیه که یادآور انیمیشن «وال-ای» است، به شکلی ویژه در القای حس انزوای کیهانی موفق عمل می‌کند؛ تصویری زیبا و در عین حال هولناک از جهانی که تنها «زندگی» باقی‌مانده در آن، نرم‌افزارهای به‌جامانده از یک تمدن مرده است.

با این حال، فیلم در پرده دوم، یعنی جایی که شبیه‌سازی دیجیتالی در مرکز توجه قرار می‌گیرد، با چالش‌های جدی روبه‌رو می‌شود. با انتخاب اینفلوئنسرهای فضای مجازی به عنوان الگوی زندگی شخصیت‌ها، روایت در معرض این خطر قرار می‌گیرد که سطحی به نظر برسد. فیلم در این بخش‌ها، اندکی تکراری هم می‌شود و به طور کلی مشخص نیست که چرا این دو شخصیت خاص برای قصه انتخاب شده‌اند، در حالی که تیپ‌های شخصیتی دیگر، بهتر جواب می‌دادند.

«عاشقم باش» فیلمی جسورانه و در این حال بحث‌برانگیز است که ایده‌های بزرگ را به انسجام روایی ترجیح می‌دهد و با توجه به آماتور بودن دو فیلمساز، در ارائه این ایده‌های بزرگ هم چندان خوب عمل نکرده. فیلم سوالات عمیقی مطرح می‌کند: آیا عشق مستلزم داشتن کالبد فیزیکی است یا مجموعه‌ای از پاسخ‌های برنامه‌ریزی‌شده است که در اثر تکرار، رنگ واقعیت به خود می‌گیرند؟ بلندپروازی فلسفی فیلم جای تحسین دارد، حتی با اینکه منجر به یک پایان‌بندی شتاب‌زده و بیش از حد احساسی شده. بازی خوب کریستن استوارت و استیون ین را هم نباید نادیده گرفت؛ بدون حضور آن‌ها، احتمالا هیچکس به این فیلم توجه نمی‌کرد.

7- کاش اینجا بودی (Wish You Were Here)

کاش اینجا بودی (Wish You Were Here)

  • کارگردان: جولیا استایلز
  • بازیگران: ایزابل فورمن، مینا مسعود، جنیفر گری، کلسی گرمر، جیمی فیلز، جردن گاواریس
  • امتیاز کاربران IMDb به فیلم: 4.8 از 10
  • امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: 33 از 100

یکی از فیلم‌های عاشقانه کمتردیده‌شده‌ی 2025، «کاش اینجا بودی» اولین تجربه کارگردانی جولیا استایلز است که در مقام بازیگر، سابقه حضور در سه‌گانه «هویت بورن» را دارد. ایده اولیه تقریبا آشناست. شارلوت (ایزابل فورمن) در آستانه 30 سالگی، زندگی چندان خوبی را تجربه نمی‌کند تا اینکه اتفاقی با آدام (منا مسعود) آشنا می‌شود. آن‌ها قرار عاشقانه پرشوری را پشت سر می‌گذارند، داستان‌های صمیمانه‌ای برای هم می‌گویند و به نظر می‌رسد که نیمه گمشده یکدیگر را پیدا کرده‌اند. با این حال، صبح روز بعد، رفتار آدام به طور ناگهانی تغییر می‌کند؛ او سرد و دور می‌شود و بدون هیچ توضیحی شارلوت را رها می‌کند و دخترک را با قلبی شکسته و سردرگم تنها می‌گذارد.

ماه‌ها بعد، شارلوت همچنان تحت تاثیر آن شب مشترک است تا اینکه خبری غم‌انگیز به گوشش می‌رسد: آدام به این دلیل که دیگر به او اهمیت نمی‌داد ترکش نکرد، به خاطر یک بیماری خطرناک (تومور مغزی بدخیم) و برای دور نگه داشتن شارلوت از دردها، آن رفتار را انجام داد. شارلوت نمی‌تواند جلوی خودش را بگیرد و به بیمارستان می‌رود. باقی فیلم تلاش‌های او برای کمک به آدام را دنبال می‌کند تا آخرین روزهایش را در کمال آرامش زندگی کند. «کاش اینجا بودی» اثری احساسی است و می‌خواهد به شکلی موثر احساسات مخاطب را برانگیزد. بله، داستان گاهی به کلیشه‌هایی متوسل می‌شود که در فیلم‌هایی مانند «پیاده‌روی به‌یادماندنی» (2002) دیده‌ایم، اما کارگردانی جولیا استایلز ضعف‌ها را تلطیف می‌کند. ایزابل فورمن در فیلم، نقش‌آفرینی غافل‌گیرکننده‌ای دارد و مینا مسعود به همان اندازه متقاعدکننده است.

البته به «کاش اینجا بودی» انتقادات زیادی وارد است، چه در زمینه روایت، چه شیمی شخصیت‌ها و چه بازیگران مکمل. رابطه عاشقانه دو شخصیت، آن‌طور که باید، درست از کار درنیامده و ما درباره‌اش پیش‌زمینه کافی نداریم و گاهی چندان درکش نمی‌کنیم. علاوه بر این، بازیگران کهنه‌کاری مانند جنیفر گری و کلسی گرامر که نقش والدین شارلوت را بازی می‌کنند، در نقش‌هایی که بسیار سطحی طراحی شده‌اند، هدر رفته‌اند و اصلا مشخص نیست چرا در فیلم حضور دارند. در هر صورت، «کاش اینجا بودی» یک شروع قابل قبول برای جولیا استایلز -در مقام کارگردان- است؛ فیلم در مقایسه با آثار عاشقانه‌ی مشابه، رویکرد متفاوتی را به کار نمی‌گیرد اما در فراهم کردن یک تجربه عاطفی برای کسانی که به دنبال تماشای فیلمی برای «گریه کردن» هستند، موفق عمل می‌کند.

6- بریجت جونز: دیوانه آن پسر (Bridget Jones: Mad About the Boy)

فیلم‌های عاشقانه 2025؛ بریجت جونز: دیوانه آن پسر (Bridget Jones: Mad About the Boy)

  • کارگردان: مایکل موریس
  • بازیگران: رنی زلوگر، چیویتل اجیوفور، لئو وودال، جیم برودبنت، آیلا فیشر، کالین فرث، هیو گرانت
  • امتیاز کاربران IMDb به فیلم: 6.5 از 10
  • امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: 88 از 100

فیلم «بریجیت جونز: دیوانه آن پسر» قسمت چهارم این مجموعه موفق شد رکورد سه فیلم قبلی را بزند و به یکی از پرفروش‌ترین فیلم کمدی عاشقانه سال تبدیل شود. این برای یک فرنچایز بیست و پنج ساله که شخصیت‌های اصلی‌اش پا به سن گذاشته‌اند و یکی‌شان هم در جهان قصه از دنیا رفته است، موفقیت درخور توجهی است. داستان چهار سال پس از مرگ غم‌انگیز مارک دارسی (کالین فرث) آغاز می‌شود که طی یک ماموریت بشردوستانه در سودان کشته شده است. بریجت (رنی زلوگر) که اکنون بیوه‌ای 51 ساله است، در حالی که در وضعیت برزخ عاطفی گرفتار شده، برای بزرگ کردن دو فرزندش، بیلی و میبل، تلاش می‌کند. او با تشویق خانواده، دوستان وفادار، معشوقه سابقش، دنیل (هیو گرانت) تصمیم می‌گیرد زمان آن رسیده که دوباره با دنیا ارتباط برقرار کند. او به حرفه سابق خود برمی‌گردد و به اصرار دوستانش، با تردید وارد دنیای دوستیابی دیجیتال می‌شود.

بریجت خیلی زود خود را میان دو مرد بسیار متفاوت می‌بیند: جوان 29 ساله‌ای به نام راکستر (لئو وودال) و معلم علوم سخت‌گیر پسرش، آقای والیکر (چیویتل اجیوفور). با اینکه که رابطه عاشقانه او با راکسترِ جوان، حس جوانی و هیجانِ مورد نیازش را به زندگی بازمی‌گرداند، برخوردهای مکرر و دست‌وپاچلفتی او با آقای والیکر، پیوندی عمیق‌تر  را نوید می‌دهد. بریجت همزمان باید با فشارهای مادر مدرن بودن هم دست‌وپنجه نرم کند و یاد بگیرد که عبور از گذشته به معنای فراموش کردن نیست.

«بریجیت جونز: دیوانه آن پسر» فرمول‌های قسمت‌های پیشین را اندکی تغییر داده است و اما صداقت عاطفی که در آن به چشم می‌خورد، یادآور قسمت اول است. فیلم البته حس‌ شوخ‌طبیعی مجموعه را حفظ کرده و اگر قسمت‌های قبلی را تماشا کرده‌اید، از ملاقات دوباره با شخصیت‌ها و بازگشت به دنیای «بریجت جونز» لذت خواهید برد. رنی زلوگر همچنان قلب تپنده فرنچایز است و نقش‌آفرینی دوست‌داشتنی و خوبی -با اندکی چاشنی آسیب‌پذیری- دارد. او گذار از یک «زن مجرد» به یک «مادر بیوه» را با ظرافت به تصویر می‌کشد و باعث می‌شود ناامنی‌های بریجت در پنجاه سالگی به اندازه سی سالگی ملموس باشد. بازگشت هیو گرانت در نقش دنیل هم اتفاق خوبی است.

به ساخته مایکل موریس البته نقدهایی هم وارد است. فیلم گاهی اوقات بیش از حد به کلیشه‌های «رابطه با مردان بسیار جوان‌تر» و سطحی‌نگری ترندهای رسانه‌های اجتماعی مدرن تکیه می‌کند. خرده پیرنگ مربوط به راکستر جوان، با اینکه با هدف مشخصی در روایت قرار گرفته اما فاقد آن جرقه و وزنی است که انتظار داریم. گاهی اوقات، مثلث‌های عاشقانه پیچیده هستند و نمی‌توان به درستی پیش‌بینی کرد که چه می‌شود اما اینجا از همان ابتدا متوجه می‌شوید که رابطه این دو به جایی نمی‌رسد. با این حال، «بریجیت جونز: دیوانه آن پسر» یکی از بهترین فیلم‌های عاشقانه 2025 است و یک پایان خوب برای این مجموعه.

5- جین آستین زندگی‌ام را خراب کرد (Jane Austen Wrecked My Life)

جین آستین زندگی‌ام را خراب کرد (Jane Austen Wrecked My Life)

  • کارگردان: لارا پیانی
  • بازیگران: کمیل روترفورد، پابلو پالی، لیز کروتر، فردریک وایزمن، چارلی انسن
  • امتیاز کاربران IMDb به فیلم: 6.2 از 10
  • امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: 82 از 100

فیلم فرانسوی «جین آستین زندگی‌ام را خراب کرد» هم محصول 2024 است اما 2025 اکران شد و یکی از فیلم‌های عاشقانه خوب سال است که چندان مورد توجه قرار نگرفت. آگات (کمیل روترفورد) یک زن جوان پاریسی است که در کتاب‌فروشی افسانه‌ای «شکسپیر و شرکا» کار می‌کند. او که آرزوی نویسنده شدن را در سر دارد، با یک «سد نویسندگی» شدید و ترس از وسایل نقلیه (پس از مرگ والدینش) دست و پنجه نرم می‌کند. آگات زندگی آرامی دارد تا اینکه بهترین دوست و همکارش، فلیکس (پابلو پالی)، مخفیانه دست‌نوشته ناتمام او را به «اقامتگاه نویسندگان جین آستن» می‌فرستد. و در کمال تعجب، او پذیرفته می‌شود.

آگات به محض ورود به انگلستان، با الیور (چارلی انسن) درگیر می‌شود؛ استاد بدبین ادبیات و از نوادگان آستن که معتقد است در مورد آثار جدش اغراق شده است. علی‌رغم بیزاری متقابل اولیه، یک شب ماندن اجباری در ماشین خراب، یخ بین آن‌ها را آب می‌کند. این اقامتگاه، آگات را مجبور می‌کند تا با ناامنی‌های خلاقانه خود و یک مثلث عشقی پیچیده (وقتی فلیکس غیرمنتظره برای به دست آوردن دل او از راه می‌رسد) روبه‌رو شود.

«جین آستین زندگی‌ام را خراب کرد» از آن جنس فیلم‌های کمدی-عاشقانه است که مخاطب هدفش را باید طرفداران ادبیات -به ویژه کلاسیک- بدانیم. فیلم عمدتا علاقه‌ای به لودگی ندارد و سعی می‌کند هوشمندانه باشد. بازی کمیل روترفورد، بهترین ویژگی فیلم است. موفق می‌شود «عجیب و غریب بودن» شخصیت را به جای مجموعه‌ای از کلیشه‌ها، ملموس و صادقانه جلوه دهد. آگات زنی مدرن است که می‌خواهد گذشته‌ی تلخش را پشت سر بگذارد و شروع تازه‌ای داشته باشد.

ساخته‌ی لارا پیانی (در اولین تجربه کارگردانی فیلم بلند)، ریتم آرامی دارد، دقیقا مثل روند تدریجی یک رمان قرن نوزدهمی، و با یک پایان‌بندی خوب، سعی می‌کند به اثری انگیزشی تبدیل شود و حس خوبی به مخاطب منتقل کند. «جین آستین زندگی‌ام را خراب کرد» فیلم شیرینی است که به ما یادآوری می‌کند ادبیات همچنان این قدرت را دارد که زندگی ما را تغییر کند و به آدم‌های بهتری تبدیل شویم.

بهترین فیلم‌های درام عاشقانه تاریخ

4- عشق، بروکلین (Love, Brooklyn)

فیلم‌های عاشقانه 2025؛ عشق، بروکلین (Love, Brooklyn)

  • کارگردان: ریچل هولدر
  • بازیگران: اندره هلند، نیکول بهاری، دواندا وایز، روی وود جونیور، آرجون گوپتا، جک هون
  • امتیاز کاربران IMDb به فیلم: 6.4 از 10
  • امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: 72 از 100

و بازهم یک اثر عاشقانه از یک کارگردان فیلم‌اولی، «عشق، بروکلین» در واقع «برشی از زندگی» است که در «روابط بلاتکلیف» کنکاش می‌کند. راجر (آندره هلند) روزنامه‌نگاری اهل بروکلین است که برای تمام کردن مقاله‌ای درباره تحولات محله‌اش کلنجار می‌رود. در حالی که او نوشتن را به تعویق می‌اندازد، خود را در یک مثلث عشقی سرگردان می‌بیند که بازتابی از تردید خودش نسبت به آینده است. او رابطه‌ای عمیق، با معشوقه سابقش، کیسی (نیکول بهاری) دارد؛ یک گالری‌دار که کسب‌وکارش تحت فشار است. علی‌رغم به پایان رسیدن رابطه عاشقانه‌ی آن‌ها، این دو زبان مشترک و شیمی خوبی دارند که نشان می‌دهد داستانشان هنوز به پایان نرسیده است.

راجر اما این روزها با نیکول (دواندا وایز) در رابطه است؛ مادری بیوه که بسیار واقع‌بین‌تر و آینده‌نگرتر از اوست. راجر با وقت گذراندن با نیکول و دختر کوچکش، اَلی، مجبور می‌شود با مسئولیت‌های یک آینده احتمالی روبه‌رو شود. «عشق، بروکلین» فیلمی هنری و خوش‌ساخت است که سعی دارد درباره «رها کردن» حرف بزند. فیلم در عین حال، یک نامه عاشقانه به بروکلین هم هست و لوکیشن را تبدیل به یک شخصیت کلیدی در قصه می‌کند. فیلم ملایم پیش می‌رود و در آن خبری از غافل‌گیری‌های عجیب و پیچش‌های داستنی هم نیست.

قدرت فیلم ناشی از مثلث بازیگری قدرتمند آن است. آندره هلند، نیکول بهاری و دواندا وایز هر سه اینجا عالی هستند. با این حال، فیلم در بخش فیلمنامه ضعف‌هایی دارد؛ گاهی به اندازه شخصیت اصلی‌اش «گم‌گشته» به نظر می‌رسد و داستان‌های فرعی هم پرداخت مناسبی ندارند و خوب از آب درنیامده‌اند.

با وجود این، «عشق، بروکلین» فیلم خوبی است، چون قضاوت نمی‌کند و رویکردش به عشق، «رقابتی» نیست. اینجا شخصیت خوب و بد نداریم، در عوض، می‌بینیم که سه آدم عادی در مسیر یافتن راه خود، ناخواسته به یکدیگر آسیب می‌زنند. اتفاقی که به وفور در جهان واقعی هم رخ می‌دهد. این درام متفکرانه برای اهلش، تا مدتی در ذهن باقی می‌ماند و شاید باعث شود اندکی در تصمیمات و روابط شخصی خود بازنگری کنید.

3- جدایی (Splitsville)

بهترین فیلم‌های عاشقانه 2025؛ جدایی (Splitsville)

  • کارگردان: مایکل آنجلو کووینو
  • بازیگران: مایکل آنجلو کووینو، آدریا آرجونا، داکوتا جانسون، کایل ماروین، نیکولاس براون، او.تی. فاگبنلی
  • امتیاز کاربران IMDb به فیلم: 6.5 از 10
  • امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: 85 از 100

«جدایی» در ظاهر یک کمدی سرراست و بامزه است، اما در پشت شوخ‌طبعی‌هایش، تصویری دقیق از آشفتگی روابط مدرن ترسیم می‌کند؛ روابطی که بیش از آنکه بر پایه‌ی گفتگو و فهم متقابل پیش بروند، اسیر سوءتفاهم‌های کوچک و بزرگ هستند. ماجراها درباره دو زوج است که رابطه‌شان با هم پیوند می‌خورد: از یک سو، کری (کایل ماروین) و اشلی (آدریا آرجونا) را داریم که عملا به انتهای مسیر مشترک‌شان رسیده‌اند و طلاق را راه ‌حل نهایی می‌بینند، و از سوی دیگر پل (مایکل آنجلو کووینو) و جولی (داکوتا جانسون) که تصمیم‌های عجیب و واکنش‌های نسنجیده‌شان به‌تدریج بنیان رابطه‌شان را خراب می‌کند.

برگ برنده‌ی اصلی «جدایی» فیلمنامه‌ای است که به‌خوبی می‌داند چطور از دل موقعیت‌های عاشقانه‌ی کلیشه‌ای، کمدی بیرون بکشد. متن فیلم که به قلم خود کووینو و ماروین نوشته شده، نه‌تنها دیالوگ‌های تیز و زمان‌بندی دقیقی دارد، بلکه با شناخت درست از ضعف‌های شخصیتی کاراکترها، آن‌ها را مدام در تله‌هایی می‌اندازد که خودشان ساخته‌اند. فیلم بیشتر از آنکه بخواهد قضاوت کند، نظاره‌گر است و بی‌منطقی و خودویرانگری آدم‌ها را با دقت به تصویر می‌کشد.

«جدایی» به لطف مهارت کووینو در طراحی موقعیت‌، نهایت استفاده را از ظرفیت بازیگرانش می‌برد. عناصر کمدی-عاشقانه فیلم هرگز کهنه به نظر نمی‌رسند و البته چند سکانس به شدت بامزه هم داریم؛ از همان تصادف ابتدایی که لحن فیلم را تعیین می‌کند، تا دعوای فیزیکی کری و پل که به ویرانی کامل یک خانه ختم می‌شود. فیلم با اغراقی حساب‌شده پیش می‌رود و تماشاگر را در موقعیتی قرار می‌دهد که هم به حماقت شخصیت‌ها می‌خندد و هم ناخواسته بخشی از خودش را در آن‌ها و روابطشان می‌بیند.

2- مادی‌گرایان (Materialists)

مادی‌گرایان (Materialists)

  • کارگردان: سلین سونگ
  • بازیگران: داکوتا جانسون، کریس ایوانز، پدرو پاسکال، زویی وینترز، مارین ایرلن، داشا نکراسووا، ادی کیهیل، جان ماگارو
  • امتیاز کاربران IMDb به فیلم: 6.3 از 10
  • امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: 77 از 100

سلین سونگ، پس از موفقیت‌های «زندگی‌های گذشته»، یک پروژه بسیار متفاوت را انتخاب کرد. «مادی‌گرایان» در نگاه اول شبیه به آثار کمدی-عاشقانه کلیشه‌ای هالیوودی است اما در واقع، نگاهی تیزتر و بدبینانه‌تر به جغرافیای قلب انسان دارد. لوسی میسون (داکوتا جانسون) یک «واسطه ازدواج» است که برای یک شرکت بزرگ همسریابی در نیویورک کار می‌کند. او به ازدواج به چشم قراردادی برای ثبات نگاه می‌کند و اغلب به مشتریان ثروتمندش آموزش می‌دهد که سازگاری مالی را بر اشتیاق زودگذر اولویت دهند. علی‌رغم موفقیت حرفه‌ای، زندگی شخصی لوسی یک تضاد است؛ او مجرد باقی مانده و ادعا می‌کند تنها برای ثروت ازدواج خواهد کرد. در یک عروسی مجلل برای یکی از مشتریانش، جهان‌بینی او با دیدن هری (پدرو پاسکال)، برادر ثروتمند و باکلاس داماد، به چالش کشیده می‌شود. همزمان، او با معشوقه سابقش، جان (کریس ایوانز) برخورد می‌کند؛ بازیگری جویای نام که در همان مراسم ازدواج، پیش‌خدمت است.

لوسی وارد یک رابطه عاشقانه پرزرق‌وبرق با هری می‌شود؛ مردی که روی کاغذ «گزینه‌ای بی‌نقص» به نظر می‌رسد. با این حال، تجدید دیدار او با جان -مردی که زمانی او را به دلیل «بی‌پولی» ترک کرده بود- لوسی را مجبور می‌کند تا با آسیب‌پذیری عاطفی‌ای روبه‌رو شود که سال‌ها برای سرکوبش تلاش کرده بود. «مادی‌گرایان» از جهاتی فیلم عجیبی است، چون ممکن است انتظارات متفاوتی از آن داشته باشید که هیچکدام را برآورده نمی‌کند. فیلم آگاهانه از فضای آثار کمدی-رمانتیک نیویورکی فاصله می‌گیرد و درباره عشق با زبانِ دارایی، مدیریت ریسک و ارزش بازار صحبت می‌کند؛ اما جالب است که فیلم علی‌رغم این رویکرد متفاوت، تصویری صادقانه از روابط بزرگسالانه ارائه می‌دهد.

داکوتا جانسون در نقش لوسی عالی است. او صراحت لوسی درباره پول را بیشتر شبیه به یک مکانیسم بقا جلوه می‌دهد تا سطحی‌نگری. تضاد میان گزینه‌های عشقی او، بخش زیادی از انرژی روایی فیلم را تأمین می‌کند: پدرو پاسکال نقش مرد ایده‌آل را با جذابیتی صیقل‌خورده و مرموز بازی می‌کند، از طرف دیگر، کریس ایوانز شخصیت جان را دوست‌داشتنی و عادی عرضه می‌کند. با این حال، فیلم در لحظاتی جالب‌تر می‌شود که نشان می‌دهد هیچ‌کدام از این دو مرد بهترین گزینه محسوب نمی‌شوند، بلکه بازتابی از تضاد درونی لوسی میان عقل و قلبش هستند.

«مادی‌گرایان» یکی از بهترین فیلم‌های عاشقانه 2025 است و بار دیگر ثابت می‌کند که سلین سونگ استعداد ویژه‌ای در روایت داستان‌های رمانتیک منحصربه‌فرد دارد. او اینجا از تجاری شدن روابط مدرن گله می‌کند و حرف‌های تفکربرانگیز می‌زند. فیلم ویرانگری عاطفی و ظرافت‌های «زندگی‌های گذشته» را ندارد اما خوب است که این فیلمساز جوان نمی‌خواهد خودش را تکرار کند.

بهترین فیلم‌های کمدی رمانتیک تاریخ

1- ابدیت (Eternity)

فیلم‌های عاشقانه 2025

  • کارگردان: دیوید فرین
  • بازیگران: مایلز تلر، الیزابت اولسن، کلوم ترنر، جان ارلی، دیواین جوی رندالف، اولگا مردیز
  • امتیاز کاربران IMDb به فیلم: 7.3 از 10
  • امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: 86 77 100

«ابدیت» درباره یکی از بزرگترین ترس‌های انسان مدرن است: زندگی کردن با یک نفر دیگر تا ابد! داستان با یک زوج کهن‌سال، لری و جوآن آغاز می‌شود که به یک مهمانی قدم گذاشته‌اند و آنجا، لری از جهان می‌رود. او وقتی چشم باز می‌کند، می‌بیند که دیگر 80 ساله نیست، بلکه شبیه دوران جوانی‌اش به نظر می‌رسد. لری (مایلز تلر) سپس با آنا ملاقات می‌کند و آنا به او توضیح می‌دهد که فوت کرده و اکنون در یک «منطقه انتظار» است. لری حالا یک هفته فرصت دارد تصمیم بگیرد که می‌خواهد تا ابد در کدام «منطقه پس از مرگ» زندگی کند.

اما لری می‌خواهد با همسرش باشد؛ پس این گزینه را دارد که در همین منطقه بماند و شغلی بگیرد (این مکان شبیه یک استراحتگاه بزرگ است) تا زمانی که عشقش از راه برسد (یعنی در واقع بمیرد). خیلی طول نمی‌کشد که جوآن هم از راه می‌رسد اما مشکل اینجاست که همسر سابقش، لوک (کلوم ترنر) هم آنجاست و حالا جوآن باید انتخاب کند که باقی عمرش را با کدام یک بگذراند.

مایلز تلر که در سال‌های اخیر بیشتر در آثار اکشن حضور پیدا کرده، اینجا مهارت‌های کمدی‌اش را به نمایش می‌گذارد اما کسی که بیشتر می‌درخشد، الیزابت اولسن است. اولسن با اینکه سابقه حضور در دنیای سینمایی مارول را دارد اما استعدادهایش اغلب در نقش‌های دراماتیک شکوفا می‌شود. او اینجا فرصت پیدا کرده تا نقشی کمدی و متفاوت را بازی کند.

دیوید فرینریال (کارگردان) در نیمه اول، ریتم داستان را به‌خوبی حفظ می‌کند و به این بستر فانتزی، ظاهری واقع‌گرایانه می‌بخشد. او همچنین موفق می‌شود تمرکز ما را روی مثلث اصلی حفظ کند و از جلوه‌های بصری پرزرق‌وبرق یا تکنیک‌های پیچیده دوربین دوری می‌کند. اما درست در نقطه میانی، فیلم دچار یک افت شدید می‌شود؛ دقیقا زمانی که باید بیشتر درگیر کشمکش اصلی شویم، به نظر می‌رسد که انرژی داستان تمام شده است. فیلمنامه احتمالا به طنز بیشتری نیاز داشت. با این حال، «ابدیت» همچنان یکی از بهترین فیلم‌های عاشقانه 2025 است.

منبع: collider

برچسب‌ها :
دیدگاه شما

پرسش امنیتی *-- بارگیری کد امنیتی --

loading...
بازدیدهای اخیر
بر اساس بازدیدهای اخیر شما
تاریخچه بازدیدها
مشاهده همه
دسته‌بندی‌های منتخب برای شما
X