بهترین فیلمهای ترسناک سورئال؛ از «سوسپیریا» تا «تسخیر»
ژانر وحشت یکی از متنوعترین ژانرهای سینماست. فیلمهای اسلشر محبوبترین زیرژانر وحشت هستند و مخاطبان از دیدن داستانهای تسخیر و جنگیری هم خسته نمیشوند. اما یکی از بهترین زیرژانرهای وحشت که کمتر کارگردانی میتواند درست و حسابی آن را به تصویر بکشد، فیلمهای ترسناک سورئال هستند؛ فیلمهایی که امروزه برخی آن را با صفت «لینچی» مترادف میدانند.
ساخت فیلمهای ترسناک بودجهی زیادی نمیطلبد؛ برای همین، هرساله کلی فیلم بیکیفیت در این ژانر میسازند. اما هرازگاهی کارگردانان خلاق و روشفنکری پیدا میشوند و پا را فراتر میگذارند. با زیرژانری چون وحشت سورئال، عملاً هیچ حدومرزی برای داستانپردازی وجود ندارد. این کارگردانان، که در پایین سراغ بهترین فیلمهای آنها میرویم، به ترسهای ناگهانی و خونوخونریزی بسنده نمیکنند، بلکه مرزهای ژانر ترسناک سورئال را گسترش میدهند و با فضاهای وحشتناکی که میسازند، بستری برای تحلیلهای عمیقتر روانشناختی و فلسفی فراهم میکنند.
بهترین عناوین سورئال، از اغلب فیلمهای ترسناک معمولی که هرروزه ساخته میشود آزاردهندهتر و پیچیدهتر هستند و برای همین، دیدنشان را به همه توصیه نمیکنیم. اما اگر بتوانید ماهیت عجیب و غریب آنها را تحمل کنید، تماشایشان حتی از دیدن فیلمهای ترسناک معمولی لذتبخشتر است.
بهترین فیلمهای ترسناک سورئال که باید تماشا کنید
۱۵. در کام جنون (In the Mouth of Madness)

- سال اکران: ۱۹۹۴
- کارگردان: جان کارپنتر
- بازیگران: سم نیل، جولی مارمن، دیوید وارنر
- امتیاز کاربران وبسایت IMDb به فیلم: ۷.۱ از ۱۰
- امتیاز وبسایت راتن تومیتوز به فیلم: ۵۸ از ۱۰۰
یکی از کارگردانان کارکشتهی ژانر وحشت در هالیوود جان کارپنتر است. او در ۱۹۹۴ فیلم پیچیده و عجیبوغریبی ساخت پر از پیچشهای روانشناختی که بیننده را به شک میاندازد اصلا کدام بخش فیلم واقعی است. سم نیل در این فیلم نقش جان ترنت را بازی میکند؛ کارآگاهی که توسط یک شرکت انتشاراتی استخدام میشود تا ناپدید شدن نویسندهی محبوب ژانر وحشت، ساتر کین، را بررسی کند. برای آنکه پرونده از آنچه هم که هست پیچیدهتر شود، ترنت پی میبرد که رمانهای کین خوانندگان خود را به حالت پارانویا و گاهی بدتر از آن سوق میدهند.
ترنت، به همراه نمایندهای از شرکت انتشاراتی، به رمانهای کین رجوع میکنند. در این رمانها اشاراتی به شهری دورافتاده وجود دارد که ترنت و همراهش را به سوی خود میکشاند. در شهر، این دو بلافاصله با حوادث عجیب و غریبی روبرو میشوند و با ادامهی اقامتشان، اوضاع به وخامت میگذارد.
«در کام جنون» نهتنها یکی از بهترین فیلمهای ترسناک سورئال، که از بهترین فیلمهای جان کارپنتر است. او در این پروژه جسارت و جاهطلبی به خرج داده که در اکثریت فیلمهای معمول او نمیبینید. «در کام جنون» با بازی فوقالعادهی سم نیل، استاد بازی در فیلمهای ترسناک عجیب و غریب، یک عنوان شگفتانگیز است که حتماً باید ببینید.
۱۴. گزو (Gozu)

- سال اکران: ۲۰۰۳
- کارگردان: تاکاشی میکه
- بازیگران: هیدکی سونه، شو آیکاوا، هیتوشی اوزاوا، رنجی ایشیباشی
- امتیاز کاربران وبسایت IMDb به فیلم: ۶.۹ از ۱۰
- امتیاز وبسایت راتن تومیتوز به فیلم: ۷۱ از ۱۰۰
تاکاشی میکه با فیلمهایی چون «آزمون بازیگری» (Audition) و «ایچی قاتل» (Ichi the Killer) بارها خود را بهعنوان یکی از کارگردانان صاحب سبک ژاپن ثابت کرده است. «گزو» یکی از خاصترین و ترسناکترین فیلمهای اوست؛ ترکیبی از هرچیزی که در آثار میکه وجود دارد و حتی تأثیراتی از لینچ، مثل «توئین پیکس» (Twin Peaks)، یا «سرگیجه» (Vertigo) را هم میتوان در آن دید.
داستان دربارهی یک یاکوزای ردهپایین است که برای کشتن استاد/رئیس خود فرستاده میشود. با اینکه این ایده به نظر ایدهی تکراری برای یک فیلم یاکوزایی به نظر میرسد، اما میکه تا توانسته آن را به وادی سورئال برده است. شو آیکاوا و رنجی ایشیباشی، همکاران همیشگی میکه، بازیهای فوقالعادهای ارائه میدهند. آیکاوا در نقش یاکوزای دیوانه بازی میکند و رنجی ایشیباشی در نقش کاریکاتورگونهی یک رئیس معمولی یاکوزا یکی از آزاردهندهترین عناصر فیلم را میسازد. «گزو» ترسناک، عجیب، خندهدار، نگرانکننده و مثل تمام فیلمهای تاکاشی میکه اغراقآمیز است. همچنین ترکیبی عالی از ژانرها را به نمایش میگذارد: از یک سو یک فیلم یاکوزایی تمامعیار است و از سویی دیگر یکی از بهترین فیلمهای ترسناک سورئال که مرزهای شناختهشدهی وحشت را از نظر سبک و محتوا جابجا میکند.
۱۳. مندی (Mandy)

- سال اکران: ۲۰۱۸
- کارگردان: پانوس کوزماتوس
- بازیگران: نیکلاس کیج، آندرهآ رایسبرو، لاینس روچ، ند دنهی، بیل دوک
- امتیاز کاربران وبسایت IMDb به فیلم: ۶.۵ از ۱۰
- امتیاز وبسایت راتن تومیتوز به فیلم: ۹۱ از ۱۰۰
«مندی» هیچ شباهتی به فیلمهای ترسناک سنتی ندارد. فیلم پانوس کوزماتوس بیشتر به یک رویای وحشیانه آغشته به خون و نئون میماند که زمینهی لازم را فراهم کرده تا نیکلاس کیج یکی از دیوانهوارترین اجراهای خود را در آن به نمایش بگذارد. کیج نقش مردی به نام رد را بازی میکند که پس از قتل وحشیانهی همراهش، مندی (آندرهآ رایسبرو)، مسیر انتقام را برمیگزیند؛ مسیری پر از تصاویر وهمآلود و سورئال که با خون و خونریزی ترکیب شده است.
چیزی که «مندی» را به یکی از بهترین فیلمهای ترسناک سورئال تبدیل میکند، همین زیباییشناسی عجیب و سفر وهمآلود رد در مسیر انتقامجویی است. «مندی» به مرور از فیلمی دلهرهآور و پر از تعلیق، به گردبادی از تهاجم بصری و شنیداری تبدیل میشود، با پالتهای رنگی اغراقآمیز و تصاویر کابوسوار و گروتسک که انگار از بُعد دیگری آمدهاند.
کوزماتوس در «مندی» به فیلمهایی چون «روانی ۳» (Psycho III) یا «روزهای تندر» (Days of Thunder) ادای احترام میکند؛ اما فیلم در نهایت عنوانی منحصربهفرد در ژانر وحشت است که تا پایان داستان، خشونت و جنون را به حد اعلاء میرساند.
۱۲. ضدمسیح (Antichrist)

- سال اکران: ۲۰۰۹
- کارگردان: لارس فون تریه
- بازیگران: شارلوت گینزبورگ، ویلم دفو
- امتیاز کاربران وبسایت IMDb به فیلم: ۶.۵ از ۱۰
- امتیاز وبسایت راتن تومیتوز به فیلم: ۵۳ از ۱۰۰
اکثر فیلمهای لارس فون تریه ردی از سورئالیسم در خود دارند. «ضدمسیح» اما تاریکترین تلاش او در ساخت دنیایی از وحشت محض است. ویلم دفو و شارلوت گینزبورگ در فیلم نقش زوجی را بازی میکنند که برای سوگواری مرگ فرزندشان به کلبهای جنگلی پناه میبرند، اما در نهایت به خشونت، جنون و ناامیدی کشیده میشوند. تصاویر وحشتناکی در «ضدمسیح» وجود دارد که هیچوقت از یادتان نمیروند؛ روباهی سخنگو که زمزمه میکند «آشوب حاکم است» و تصاویر وحشیانهی دیگری از مثله کردن و طبیعتی که خود خصمانه میشود.
این صحنههای بحثبرانگیز برخی منتقدان را برانگیخت تا فون تریه را به بدسلیقگی متهم کنند. با این حال، نباید این نکته را فراموش کرد که وحشت و خشونت «ضدمسیح» برای برانگیختن مخاطب طراحی شدهاند و فکری پشتشان نهفته است؛ بیانیهای تند و بیآلایش دربارهی وحشتهای روانی سوگ. فون تریه در این فیلم نهتنها نمیخواهد با اتکا به تصاویر وحشتناک شما را برنجاند، که میخواهد این حس را منتقل کند که جهان/طبیعت خود ذاتی خصمانه دارد و این ایدهای است که از تصاویر فیلم هم وحشتناکتر است. چه آن را دوست داشته باشید و چه از آن متنفر باشید، نمیتوان بدون ذکر نام لارس فون تریه از مبحث بهترین فیلمهای ترسناک سورئال عبور کرد.
۱۱. سوسپیریا (Suspiria)

- سال اکران: ۱۹۷۷
- کارگردان: داریو آرجنتو
- بازیگران: جسیکا هارپر، استفانیا کاسینی، فلاویو بوچی، اودو کییر
- امتیاز کاربران وبسایت IMDb به فیلم: ۷.۳ از ۱۰
- امتیاز وبسایت راتن تومیتوز به فیلم: ۹۴ از ۱۰۰
سال ۱۹۷۷ یک فیلم ترسناک سورئال متفاوت در ایتالیا اکران شد. داریو آرجنتو، پادشاه ژانر وحشت ایتالیا و جنبش جالو (Giallo)، پیش از این با شاهکار اسلشر خود «قرمز تیره» (Deep Red) در سطح بینالمللی به شهرت رسیده بود، اما با فیلم ترسناک بعدیاش، بازی را تغییر داد.
خلاف تمام فیلمهای ترسناک دیگری که پیش از آن ساخته شده بود، «سوسپیریا» یک فیلم تریلر سورئال و پرتنش بود که وحشت روانشناختی را با خون و خونریزی به سبک فیلمهای اسلشر ترکیب کرد. داستان فیلم دربارهی دختر جوان امریکایی به نام سوزی است که برای تحصیل در یک مدرسهی رقص مشهور به آلمان نقل مکان میکند. پس از یک سری اتفاقات نگرانکننده و خشونتآمیز، سوزی متوجه میشود که پشت دیوارهای مدرسه رازی است که کمکم جان دانشآموزان را میگیرد.
داستان فیلم به طور قابل توجهی از بسیاری از آثار قبلی آرجنتو ظرافت و جذابیت بیشتری دارد؛ اما قدرت واقعی «سوسپیریا»، مثل بهترین فیلمهای داریو آرجنتو، در سبک و زیباییشناسی آن نهفته است. ماهیت سورئال فیلم از فضای رویایی نشأت میگیرد که به مرور داستان را در خود فرومیبرد. کنار هم قرار گرفتن رقصندگان و حرکات زیبا با زنان شرور قهقهه زن و حملات خشونتآمیز و پر جنب و جوش، محیطی دلهرهآور برای بیننده ایجاد میکنند.
علاوه بر این، آرجنتو با نماهای خیرهکننده و رنگارنگ خود و موسیقی متن غیرمنتظره و مؤثر گروه گابلین (Goblin)، فیلم را به اوج میرساند. حتی اگر طرفدار ژانر وحشت جالو نیستید، نمیتوانید از «سوسپیریا» بگذرید که به عنوان یکی از بهترین و خلاقانهترین فیلمهای ترسناک سورئال تاریخ شناخته میشود.
۱۰. هاوس (House)

- سال اکران: ۱۹۷۷
- کارگردان: نوبوهیکو اوبایاشی
- بازیگران: کیمیکو ایکگامی، میکی جینبو، آیکی ماتوبارا
- امتیاز کاربران وبسایت IMDb به فیلم: ۷.۲ از ۱۰
- امتیاز وبسایت راتن تومیتوز به فیلم: ۹۰ از ۱۰۰
همان سال که آرجنتو در ایتالیا فیلم ترسناک «سوسپیریا» خود را اکران کرد، در ژاپن نوبوهیکو اوبایاشی با یکی از عجیبترین فیلمهای ترسناک سورئال به سینما آمد که حس بازیگوشی کودکانهای در آن وجود دارد. در ظاهر، داستان «هاوس» یا «خانه» به گروهی از دختران مدرسهای میپردازد که از یک خانهی جنزده بازدید میکنند، اما این تور خانهی اشباح، بیشتر به سفری ویلیوانکاگونه از عجیبترین تصاویر سورئالی میماند که تاکنون دیدهاید. این فیلم ژاپنی با ترکیب سناریوی تکراری خانهی جنزده با جلوههای ویژهای که در آن زمان در ژاپن محبوب بود، یکی از فیلمهای فراموشنشدنی این فهرست را ساخته است.
در «هاوس» خود خانه به یک موجود هیولایی تبدیل میشود: پیانوها دختران را میبلعند و گربهها هرج و مرجی ماوراءالطبیعه به فیلم میآورند. تغییر در لحن و سبک بصری باعث میشود مدام احساس سرگیجه کنید. جای حیرت دارد که چطور یک فیلم توانسته چنین آشوب و هرج و مرجی را در تنها ۸۸دقیقهای به تصویر بکشد.
ترکیب کمدی پوچ و وحشت گروتسک، اضطراب فیلم را تشدید میکند. با اینکه امروزه «هاوس» به همین تصاویر عجیب و غریب تقلیل یافته است، اما بهخاطر وحشت سورئال آن، باید «هاوس» را در میان بهترین فیلمهای ترسناک تاریخ جای داد که به همان اندازه که وحشتناک است، خندهدار و گیجکننده است. این فیلم با نقدهای منفی روبرو شد، اما از آن زمان جایگاه خود را به عنوان یکی از آثار کلاسیک ژانر به دست آورده است.
۹. انزجار (Repulsion)

- سال اکران: ۱۹۶۵
- کارگردان: رومن پولانسکی
- بازیگران: کاترین دنوو، ایان هندری، مایک پرت، جان فریزر
- امتیاز کاربران وبسایت IMDb به فیلم: ۷.۶ از ۱۰
- امتیاز وبسایت راتن تومیتوز به فیلم: ۹۶ از ۱۰۰
دومین فیلم رومن پولانسکی و اولین فیلم انگلیسیزبان او داستانی تکاندهنده از وحشت روانشناختی و سورئال به تصویر میکشد. داستان با اجرای کاترین دنوو در نقش کارول، یک مانیکوریست بیحوصله در لندن که با خواهرش زندگی میکند، آغاز میشود. کارول ظاهرا به همه چیز بیعلاقه است و بیصبری زیادی نسبت به مردان، از جمله دوستپسر خواهرش و خواستگاران فراوانش نشان میدهد. وقتی خواهرش به تعطیلات میرود، کارول حتی از قبل منزویتر میشود، توهمات به سراغش میآیند و بهمرور کارول ارتباطش را با واقعیت از دست میدهد. پولانسکی سقوط کارول به ورطهی جنون را با تصاویر تاریک و سورئال نشان میدهد که در نهایت او را به خشونت میکشاند.
پولانسکی با این اثر ترسناک سورئال یکی از بهترین فیلمهای خود را ارائه میدهد. یک فیلم وحشتناک که همزمان به نقش محدود زنان در جامعه هم اشاره میکند. دنوو همچنین یکی از نقاط قوت فیلم است که در نقش این زن زیبای عاری از احساسات، سقوط روان بشر به تاریکی را ارائه میدهد.
«انزجار» اولین فیلم از سه فیلم ترسناک پولانسکی است که در آپارتمانهای کوچک اتفاق میافتد، دو فیلم دیگر «بچه رزماری» (Rosemary’s Baby) و «مستأجر» (The Tenant) هستند. در حالی که دو فیلم دیگر وحشت را از نوعی دیگر به تصویر میکشند، «انزجار» در توانایی خود در القای وحشت روانی و عدم قطعیت، سرآمد است.
۸. مطب دکتر کالیگاری (The Cabinet of Dr. Caligari)

- سال اکران: ۱۹۲۰
- کارگردان: رابرت وینه
- بازیگران: ورنر کراوس، کنراد وایت، فریدریش فهر، لیل داگوفر
- امتیاز کاربران وبسایت IMDb به فیلم: ۸ از ۱۰
- امتیاز وبسایت راتن تومیتوز به فیلم: ۹۶ از ۱۰۰
«مطب دکتر کالیگاری» یکی از اولین فیلمهای ترسناک و بخشی جداییناپذیر از تاریخ اکسپرسیونیسم آلمانی است که به دلیل طراحی هنری درخشانش، اثری کلاسیک و دیدنی برای همهی سینمادوستان است؛ از جمله طرفداران ژانر وحشت.
داستان فیلم دربارهی مرد جوانی به نام فرانسیس است که داستانی از غم و اندوه گذشتهاش را برای مردی مسنتر تعریف میکند. اما زندگی بیخیال فرانسیس دگرگون میشود. در جریان یک فستیوال، مردی مرموز به نام دکتر کالیگاری به همراه شریک خوابگردش، سزار، روی صحنه میآیند و سزار به طرز جادویی به سوالات جمعیت در خواب پاسخ میدهد. دوست فرانسیس از سزار میپرسد که چقدر زنده خواهد ماند و او پاسخ میدهد که فقط تا سپیده دم زنده میماند. همان شب یک مزاحم مخفیانه وارد اتاق دوستش میشود و او را میکشد و فرانسیس را به تحقیق در مورد قاتل و دکتر کالیگاری مرموز سوق میدهد.
به جز اینکه «مطب دکتری کالیگاری» یکی از اولین فیلمهای ترسناک است، دلایل زیادی وجود دارد که چرا این فیلم یکی از بهترین عناوین سورئال در نظر گرفته میشود. در این فیلم، اکسپرسیونیسم آلمانی به نحو احسن به نمایش کشیده شده، با صحنههای رنگارنگ، زوایای دوربین عجیب و غریب و استفادهی گسترده از سایهها برای انتقال ترس و سایر احساسات. «مطب دکتری کالیگاری» همچنین به خاطر پایانبندی جذابش قابل توجه است، پایانی که از آن زمان تاکنون بارها و بارها کپی شده است. حتی اگر فیلمهای ترسناک باب میل شما نیستند، سبک هنری در «مطب دکتر کالیگاری» و نوآوریهای آن در صنعت سینما، این فیلم را به یکی از مهمترین فیلمهای تاریخ سینما تبدیل میکند.
۷. خون مقدس (Santa Sangre)

- سال اکران: ۱۹۸۹
- کارگردان: آلخاندرو خودوروفسکی
- بازیگران: اکسل خودوروفسکی، بلانکا گوئرا، آدن خودوروفسکی، گای استاکول
- امتیاز کاربران وبسایت IMDb به فیلم: ۷.۵ از ۱۰
- امتیاز وبسایت راتن تومیتوز به فیلم: ۸۸ از ۱۰۰
آلخاندرو خودوروفسکی، یکی از استادان سینمای سورئال، فیلمهای عجیب و غریب کم ندارد؛ از «کوهستان مقدس» (Holy Mountain) معروفش بگیر، تا «ال توپو» (El Topo) و اگر اقتباس او از «تلماسه» (Dune) هم محقق میشد، عنوان دیگری به مجموعه فیلمهای فانتزی/سورئال او میافزود. «سانتا سانگره» یا «خون مقدس» یکی از دیگر از فیلمهای سورئال اوست که با المانهای وحشت، نمادگراییهای فراوان و کاراکترهای بهیادماندنی پر شده و یکی از جذابترین فیلمهای ترسناک سورئال تاریخ را ساخته است.
داستان «خون مقدس»، که بین فلشبکها و زمان حال در نوسان است، مردی آشفته به نام فلیکس را دنبال میکند که در سنین جوانی از قتل مادرش که یک بازیگر سیرک بود، تراما گرفته و دچار آسیب روانی شده است. فلیکس پس از فرار از تیمارستان، در شهر میگردد و درگیر موقعیتهای سورئال زیادی میشود تا اینکه مادرش را پیدا میکند و مادرش به سرعت بر تمام ابعاد زندگیاش سایه میاندازد.
خطوط داستانی متعددی همزمان با این اتفاق در حال وقوع است که در ساختار کلی داستان نقش دارند و این وقایع خشونتآمیز و عجیب، فیلم را به یکی از جالبترین و غیرقابل پیشبینیترین فیلمهای ترسناک این فهرست تبدیل میکنند. طرح داستانی پیچیده و زیباییشناسی رویایی و سورئال «خون مقدس»، جذابیت تازهای به فیلم میافزاید که اگر طرفدار فیلمهای عجیب و غریب هستید، نباید از دیدنش غافل شوید.
۶. ساعت گرگ و میش (Hour of the Wolf)

- سال اکران: ۱۹۶۸
- کارگردان: اینگمار برگمان
- بازیگران: ماکس فون سیدو، لیو اولمان، جورج ریدبرگ، ارلاند یوسفسن
- امتیاز کاربران وبسایت IMDb به فیلم: ۷.۵ از ۱۰
- امتیاز وبسایت راتن تومیتوز به فیلم: ۹۲ از ۱۰۰
تنها فیلم اینگار برگمان که میتوان آن را یک فیلم ماهیتاً ترسناک نامید، ترکیبی قوی از حال و هوای گوتیک و وحشت روانشناختی است. در این فیلم، ماکس فون سیدو در نقش هنرمندی بازی میکند که زیر بار پارانویا و توهم (شخصیتی که برخی آن را به عنوان جایگزینی برای خود کارگردان تفسیر کردهاند) از هم فرومیپاشد. از دریچهی چشمان شخصیت اصلی، با انبوهی از تصاویر عجیب و غریب سورئال مواجه میشویم، مانند چهرههایی که به ماسک تبدیل میشوند و مهمانیهای آشفتهای که پر از چهرههای هیولایی است. سبک برگمان، وحشت روانی و سورئال را تشدید میکند. هر تصویر وهمآور، ریشه در تراما و عذابهای روانی واقعی دارد که فیلم را از هر فیلم ترسناک فانتزی، وحشتناکتر جلوه میدهد.
عنوان فیلم به ساعتی قبل از طلوع آفتاب اشاره دارد که اضطرابها و ترسها به اوج میرسند و برگمان این احساس را با دقتی تکاندهنده به تصویر میآورد. او نماهای ترسناکی را نشان مخاطب میدهد که به عنوان تجلی شیاطین درونی عمل میکنند. رویکرد خاص برگمان مثل همیشه تفاسیر متعددی را در پی داشته که از ۱۹۶۸ تاکنون، منتقدان و طرفداران را به جستجوی عمیقتر و تجزیه و تحلیل فیلم برانگیخته است.
۵. امپراتوری درون (Inland Empire)

- سال اکران: ۲۰۰۶
- کارگردان: دیوید لینچ
- بازیگران: لورا درن، جرمی آیرونز، جاستین ثرو، هری دین استنتون
- امتیاز کاربران وبسایت IMDb به فیلم: ۶.۸ از ۱۰
- امتیاز وبسایت راتن تومیتوز به فیلم: ۷۲ از ۱۰۰
نام دیوید لینچ با سینمای سورئال گره خورده است و «امپراتوری درون» یکی از آشفتهترین فیلمهای اوست که در این ژانر میگنجد. این رویای وهمآلود در سهساعت داستان بازیگری (لورا درن) را دنبال میکند که با گرفتار شدن در یک اثر نفرینشده، حس خودشناسیاش از هم میپاشد. در اینجا، لینچ فرمت دیجیتال را به زشتترین و آزاردهندهترین حد خود میرساند و تصویری خلق میکند که کاملا وحشی و کابوسوار به نظر میرسد. خرگوشهایی روی صحنه در قالب سیتکام، چهرههای درهمفرورفته، هزارتوهای بیپایان هویتی؛ تصاویر «امپراتوری درون» بهشدت آزاردهنده و گیجکننده هستند و مو به تنتان سیخ میکنند.
این ترسی است که از سردرگمی زاده میشود، جایی که زمان، هویت و منطق فرو میریزند. در حالی که بسیاری از آثار لینچ با وحشت سورئال سروکار دارند، «امپراتوری درون» با سر به درون این وحشت شیرجه میزند و مخاطب را در هزارتویی تاریک رها میکند. البته بخش زیادی از موفقیت فیلم هم به اجرای لورا درن برمیگردد که نقشی فوقالعاده چالشبرانگیز به او سپرده شده اما آن را به نحو احسن اجرا میکند؛ تاجایی که میتوان گفت لورا درن در «امپراتوری درون» بهترین اجرای دوران حرفهای خود را به نمایش میگذارد.
۴. نردبان جیکوب (Jacob’s Ladder)

- سال اکران: ۱۹۹۰
- کارگردان: ادرین لاین
- بازیگران: تیم رابینز، الیزابت پینا، دنی آیلو، مت کریون
- امتیاز کاربران وبسایت IMDb به فیلم: ۷.۴ از ۱۰
- امتیاز وبسایت راتن تومیتوز به فیلم: ۷۲ از ۱۰۰
با اینکه ادرین لاین را اغلب با فیلمهای «جذابیت مرگبار» (Fatal Attraction)، «لولیتا» (Lolita) و «پیشنهاد بیشرمانه» (Indecent Proposal) میشناسند، فیلم ترسناک سورئال ۱۹۹۰ او بهترین کارگردانی کارنامهی لاین است.
«نردبان جیکوب» با درامی دربارهی سربازی از جنگ برگشته آغاز میشود؛ اما به مرور به انحطاط به قعر پارانویا و تراما میانجامد که مرز بین واقعیت و توهم را محو میکند. تیم رابینز در «نردبان جیکوب» در نقش جیکوب سینگر ظاهر شده؛ یک سرباز سابق جنگ ویتنام که پس از بازگشت به خانه، گرفتار رویاهای وحشتناک و وقایع غیرقابل توضیحی میشود. این فیلم با تصاویر و ساختار غیرقابل پیشبینی خود، روان متزلزل جیکوب را به تصویر میکشد. با چهرههایی وحشتناکی که از اتاقش سردرمیآورند، گم کردن زمان و مکان و سایهی سنگین مرگ که جیکوب را رها نمیکند، بیننده هم با حس خفگی که جیکوب را احاطه کرده و او را به فروپاشی میکشاند، دچار سرگیجه میشود.
لاین با اتکا به فیلمنامهی بروس جوئل روبین، از ارائهی پاسخهای قطعی و آسان خودداری میکند. اینجاست که باید ابهام و ایهام را در آغوش بگیرید و در واقعیتِ ازهمگسیختهی جیکوب دنبال سرنخهایی بگردید تا از ماهیت داستان سردربیاورید. «نردبان جیکوب» شاید ترسناکترین فیلم این فهرست نباشد، اما تعلیق، انتظار و ترسهای درونی آن، احساسی کاملا واقعی را به شما منتقل میکنند؛ احساسی که در هر ثانیه از زندگی انگار یک قدم با آن فاصله دارید. کسانی که با آشفتگی اختلال استرس پس از سانحه دست به گریباناند احتمالا بیش از همه با این فیلم و جیکوب ارتباط بگیرند که زندگی روزمرهاش به کابوسی در بیداری مبدل شده است. این فیلم بعدا الهامبخش بازیهای ویدیویی مانند «سایلنت هیل» (Silent Hill) شد و حتی در ۲۰۱۹ دست به بازسازی فیلم زدند. اما فیلم لاین همچنان از بازسازیها و فیلمهایی که از روی دستش نگاه کردهاند، بهتر است.
۳. برگی از جنون (A Page of Madness)

- سال اکران: ۱۹۲۶
- کارگردان: تینوسوکه کینوگاسا
- بازیگران: ماسائو اینوئه، آیاکو ایجیما، یوشی ناکاگاوا، هیروشی نمتو
- امتیاز کاربران وبسایت IMDb به فیلم: ۷.۳ از ۱۰
- امتیاز وبسایت راتن تومیتوز به فیلم: ۷۵ از ۱۰۰
وقتی صحبت از فیلمهای ترسناک سورئال ژاپنی میشود، اغلب از «پاپریکا» (Paprika) یا «هاوس» یاد میکنند. اما یکی از قدرنادیدهترین فیلمهای تاریخ سینمای ژاپن، فیلمی است که حدود ۱۰۰سال از ساختش میگذرد؛ یک فیلم صامت از سال ۱۹۲۶ یعنی «برگی از جنون».
حیرتانگیز است که فیلمی مثل «برگی از جنون» ۱۰۰سال پیش ساخته شده، اما هنوز هم میتواند تخیل بینندگان را به چالش بکشد. این فیلم به عنوان اثری برجسته در فیلمسازی آوانگارد ژاپنی، به مدت ۴۵ سال گمشده تلقی میشد تا اینکه تینوسوکه کینوگاسا آن را در سال ۱۹۷۱ در انبارش پیدا کرد. این اثر پر جنب و جوش و وهمآلود، داستان مردی را روایت میکند که در تیمارستان مشغول به کار است. او میخواهد همسر زندانیاش را آزاد کند. با اینکه داستان فیلم ساده است، اما اجرای آن چندسال نوری از زمان خود جلوتر بوده.
کینوگاسا به وضوح تحت تأثیر «مطب دکتر کالیگاری» قرار داشت که آن هم دنیای درونی دیوانگان را به تصویر میکشد. این فیلم همچنین یادآور آثار فیلمسازان آوانگارد فرانسوی مانند ابل گانس، استادان مونتاژ روسی مانند سرگئی آیزنشتاین و به ویژه فیلمبرداری سوبژکتیو اف. دبلیو. مورنائو در «تحقیرشدهترین مرد» (Der Letzte Mann) است. کینوگاسا متأثر از شاهکار فیلمسازان دیگر، خود شاهکاری هیجانانگیز، وهمآلود و در نهایت غمانگیز خلق کرده. آکیرا ایوازاکی، منتقد بزرگ ژاپنی، این فیلم را «اولین فیلم شبیه فیلمی که در ژاپن متولد شده» نامیده است.
سکانس آغازین برای معرفیاتان به دنیای وحشت سورئال فیلم کفایت میکند. این سکانس به طور ریتمیک بین نماهای باران سیلآسا و آب خروشان کات میخورد و سپس در نمایی عجیب و سورئال از زنی جوان با روسری که در مقابل یک توپ چرخان عظیم میرقصد، محو میشود. این زن، البته، یک زندانی در تیمارستان است که لباسهای ژنده پوشیده. با شدیدتر شدن رقص او، فیلم با استفاده از سوپرایمپوزیشنها، دوربینهای چرخان و تقریبا هر ترفند دیگری که در ۱۹۲۶ در عالم فیلمسازی وجود داشته، دیوانهوارتر میشود.
۲. تسخیر (Possession)

- سال اکران: ۱۹۸۱
- کارگردان: آنژی ژووافسکی
- بازیگران: ایزابل آجانی، سم نیل، مارگیت کارستنسن، هاینتس بننت
- امتیاز کاربران وبسایت IMDb به فیلم: ۷.۲ از ۱۰
- امتیاز وبسایت راتن تومیتوز به فیلم: ۸۵ از ۱۰۰
شاهکار آنژی ژووافسکی، کارگردانی که در سینمای کالت طرفداران بسیار دارد، امروزه به عنوان یکی از آثار کلاسیک سینمای ترسناک شناخته میشود. «تسخیر» یکی از بهترین فیلمهای ترسناک سورئال است که تاکنون ساخته شده و بازی شگفتانگیز و دیوانهوار ایزابل آجانی آن را به اوج میرساند. داستان با ازدواجی روبهزوال آغاز میشود. سم نیل نقش مارک، یک جاسوس بینالمللی را بازی میکند که وقتی همسرش و مادر فرزندش درخواست طلاق میکند، زندگیاش از هم میپاشد. مارک از همسرش جدا میشود اما به خاطر پسرش مدام به ملاقاتش میرود.
او کمکم متوجه رفتارهای عجیب و غریب همسرش میشود که گاهی اوقات فرزندشان را ساعتها تنها میگذارد. مارک شروع به تعقیب او میکند، اما نمیتواند بفهمد که همسرش تمام وقتش را کجا میگذراند. در نهایت، مارک یک کارآگاه خصوصی را برای کشف حقیقت ماجرا استخدام میکند و به حقیقتی هولناک دست مییابد.
بدون آنکه چیزی از فیلم لو بدهیم، در این حد میگوییم که داستان با درگیری کاراکتر آجانی با ماوراءالطبیعه بهسرعت به وادی جنون پا میگذارد. صحنهی دلخراش در مترو، جایی که او در نمایشی کابوسوار از تسخیر، دچار تشنج میشود و بیوقفه جیغ میکشد، یکی از آزاردهندهترین سکانسهای فیلمهای دهه ۸۰، و شاید در کل سینمای وحشت است. فیلم از طریق کاراکتر آجانی، مرز بین فروپاشی روانی و تهاجم ماوراءالطبیعه را محو، و اختناق و اضطرابی مداوم بر فیلم حاکم میکند.
این اضطراب و وحشت روانی «تسخیر»، آن را به یکی از بهترین فیلمهای ترسناک سورئال و روانشناختی تاریخ تبدیل کرده است. «تسخیر» نه با صحنههای آزاردهندهاش، که در مقایسه با فیلمهای دیگر این فهرست محدودتر است، که با داستانش شما را میترساند. وحشتِ «تسخیر» با داستانی از فروپاشی عاطفی و زوال سلامت روان، واقعیتر از آن چیزی به نظر میرسد که باید. ژووافسکی، مثل لاین در «نردبان جیکوب»، از توضیح فیلم امتناع میکند و بیننده را به چالش میکشد.
۱. کلهپاککن (Eraserhead)

- سال اکران: ۱۹۷۷
- کارگردان: دیوید لینچ
- بازیگران: جک ننس، شارلوت استوارت، جین بیتس، لارل نیر
- امتیاز کاربران وبسایت IMDb به فیلم: ۷.۲ از ۱۰
- امتیاز وبسایت راتن تومیتوز به فیلم: ۸۷ از ۱۰۰
اغلب فیلمهای دیوید لینچ در این فهرست جای میگیرند؛ از «جاده گمشده» (Lost Highway) تا «مالهالند درایو» (Mulholland Drive). اما اولین فیلم این کارگردان، یکی از دلهرهآورترین فیلمهای اوست؛ چراکه ترسی واقعی و کاملا انسانی را در قالبی سورئال و رویاگونه به تصویر میکشد: ترس از فرزندآوری.
داستان فیلم درباره مردی است به نام هنری اسپنسر (با اجرای جک ننس) که در یک زمین بایر صنعتی زندگی میکند. او متوجه میشود که دوست دخترش باردار شده، اما با تولد این کودک، میبیند که نوزاد بیشتر شبیه یک هیولا است تا یک انسان. هنری که در وضعیت عجیبی گیر افتاده، از موجودات مختلف (مانند زنی در رادیاتور خانهاش و مردی مرموز که نقش مهمی بر واقعیت هنری دارد) توصیههای پنهانی دریافت میکند.
«کلهپاککن» شما را به کابوسی سیاه و سفید فرومیبرد؛ جایی که هنری در دنیایی از تصاویر ترسناک و وحشت صنعتی اختناقآور سیر میکند. نوزاد بدشکل و غیرانسانی او، یکی از آزاردهندهترین بچههای سینماست؛ نمادی از ترس، اضطراب و مسئولیت والدین. هرچه نوزاد بدترکیبتر میشود، انحطاط روانی والد هم بیشتر. هر تصویر پر از معنا است، اما لینچ مثل همیشه علاقهای به توضیحشان ندارد و بینندگان را در وحشتی سورئال رها میکند.
با اینکه ۵۰سال از ساخت این فیلم میگذرد، اما «کلهپاککن» همچنان نقطهعطفی در تاریخ سینمای تجربی و ترسناک است؛ یکی از عجیبترین فیلمهای ترسناک سورئال که در ابتدا مورد انتقاد بسیاری از منتقدان قرار گرفت؛ اما با تثبیت لینچ بهعنوان یکی از اصیلترین کارگردانان تاریخ سینما، حالا جایگاه واقعی خود را پیدا کرده است.
منبع: Taste of Cinema

