«برینیاک»، آدمبد فیلم «سوپرمن ۲» کیست؟
مدت زیادی از بازراهاندازی دنیای سینمایی دیسی با هدایت جیمز گان نمیگذرد؛ اما هنوز چیزی نگذشته، گان یک فیلم «سوپرمن» اکران کرده، یک فیلم «سوپرگرل» در راه دارد و دنبالهی «سوپرمن» هم در راه است. تا الان تاریخ انتشار «سوپرمن ۲» ۹ جولای ۲۰۲۷ (۱۸ تیر ۱۴۰۶) اعلام شده و میدانیم جیمز گان فیلمنامهاش را هم نوشته. اخباری به گوش میرسد که شرور فیلم «سوپرمن ۲»، برینیاک است؛ شروری که احتمالا سوپرمنِ دیوید کورنسوت و لکس لوثرِ نیکلاس هولت را مجبور به همکاری با هم میکند.
وبسایت The Wrap تأیید کرده که برینیاک شرور فیلم «سوپرمن ۲» خواهد بود و واقعا چه کسی بهتر از او میتواند مرد پولادین و کسی که سگش را ربود، کنار هم قرار دهد؟ با توجه به مسیری که تاکنون جیمز گان و پیتر سفران برای دنیای دیسی پیش گرفتهاند، انتخاب برینیاک یک گزینهی منطقی به نظر میرسد. بیایید نگاهی دقیقتر به برینیاک بیندازیم و ببینیم چرا او انتخاب مناسبی برای نقش شرور اصلی فیلم «سوپرمن ۲» یا همان «مرد فردا» (Man of Tomorrow) است.
برینیاک، شرور «سوپرمن: مرد فردا» کیست؟

همیشه از لکس لوثر بهعنوان بزرگترین دشمن سرسخت سوپرمن حرف میزنند. اما همانطور که فیلم «سوپرمن» (۲۰۲۵) نشان میدهد، لکس لوثر هم نمیتواند از پس مرد پولادین بربیاید. اما برینیاک شروری است که میتواند حسابی برای قهرمان گان، دردسرساز شود. او هم باهوش است، هم عضلات لازم برای به چالش کشیدن کال-ال را در اختیار دارد.
برینیاک توسط نویسنده اتو بایندر و نقاش، آل پلاستینو خلق شد و برای اولین بار در شمارهی ۲۴۲ «اکشن کامیکس» (Action Comics) در سال ۱۹۵۸ به دنیای کمیکها آمد. او یک اندروید بیگانه از سیارهی کولو است. داستان مدرن برینیاک، گذشتهی او را بهعنوان یک موجود ارگانیک به تصویر میکشد؛ دانشمندی از کولو بهنام وریل داکس که بهخاطر تلاش برای نابودی دنیایش به اعدام محکوم میشود. حالا او یک سایبورگ قدرتمند است با انواع و اقسام تجهیزات و بدنی فوقالعاده قوی که میتواند از آن برای مقابله با سوپرمن استفاده کند.
برینیاک، که از قدیمالایام یک شرور شیطانی باهوش بوده، هدف خود را گردآوری تمام دانش موجود در جهان قرار داده است. اما درست مثل قاضی هولدن از رمان کورمک مککارتی، «نصفالنهار خون» (Blood Meridian)، وقتی برینیاک این دانش را به دست میآورد، نمیخواهد بگذارد هیچکس دیگری به آن دست یابد.

نقشهی شیطانی برینیاک شامل سفر به جهانهای گوناگون است. او به شهرهای مختلف میرود و آنها را مثل سوغاتی یا یادگاری برای خودش تصرف میکند. برینیاک این جهانها را کوچک کرده و در کلکسیون خود نگه میدارد. سپس هرچه از آن تمدن باقی مانده را از بین میبرد. یکی از بزرگترین سوغاتیهایی که برینیاک به دست آورده، کاندور است، یادگاری از کریپتون قدیم. در برخی از نسخههای داستان سوپرمن، دزدیدن کاندور، که باعث نابودی کریپتون میشود، تقصیر برینیاک است.
سوپرمن در طول سالها بارها با برینیاک درگیر شده است؛ چه دستتنها، چه در کنار لیگ عدالت. اما با اینکه سوپرمن هر بار پیروز میشود، اما برینیاک هم هربار زنده میماند و دوباره بهعنوان تهدیدی برای زمین بازمیگردد. دلیلش اینجاست که برینیاک میتواند از مغز و هوشیاری خود بکآپ بگیرد و بدنهای تازهای بسازد تا مغزش را در آن بگذارد. بنابراین، برینیاک به یک شرور سرسخت تبدیل میشود که نابود کردنش تقریبا غیرممکن است. سال ۲۰۰۸ و در «سوپرمن: برینیاک» (Superman: Brainiac) اولین باری بود که سوپرمن با این شرور در شکل انسانی آن مبارزه کرد. هر برینیاکی که پیشتر سوپرمن با آنها مواجه شده بود درواقع پراکسی بیش نبود.
با وجود اینکه برینیاک یکی از ترسناکترین شخصیتهای شرور دنیای دیسی است، نوادگان او میراث مثبتی به جا گذاشتهاند. مهمترینشان، برینیاک ۵ است؛ یکی از اعضای بنیانگذار تیم قرن ۳۱م معروف به لژیون ابرقهرمانان (Legion of Super-Heroes) که یکی از نزدیکترین دوستان کال-ال هم به حساب میآید.
چرا حضور برینیاک در دنیای دیسی جیمز گان جواب میدهد؟

از لحظهای که گان برای اولین بار ساخت «سوپرمن: مرد فردا» را کلید زد و خبرش را اعلام کرد، یک چیز در مورد این دنبالهی فیلم «سوپرمن» مشخص بوده است؛ اتفاقی قرار است بیفتد که کال-ال و لکس لوثر را مجبور میکند اختلافات خود را کنار بگذارند و با یک دشمن مشترک روبرو شوند. یک شخصیت بهشدت شرور که لکس لوثر را وامیدارد از نفرت مطلق خود به سوپرمن عبور کرده و با او همکاری کند. برینیاک، اولین شروری است که این قدرت را دارد و انتخاب او از سوی گان بهعنوان شرور «سوپرمن ۲» کاملا منطقی به نظر میرسد.
همانطور که قبلا توضیح دادیم، برینیاک بهراحتی مهمترین شخصیت شرور سوپرمن بعد از لکس لوثر است؛ بنابراین، عجیب نیست که گان بخواهد بعد از لوثر، در «مرد فردا» سراغ برینیاک برود. از نظر انتخاب شخصیت شروری که بتواند هم قدرت فیزیکی سوپرمن را به چالش بکشد و هم هوش سرشار لکس لوثر را، هیچکس بهتر از برینیاک پیدا نمیشود. برینیاک با بدنهای اندرویدی پیشرفته و ابزارهای رباتیک بیپایانش میتواند سوپرمن را تا مرز نابودی بکشاند. با اینکه لوثر تمام عمرش را به عنوان باهوشترین آدم دنیا گذرانده، اما قرار است با یک رقیب واقعی به نام برینیاک روبرو شود. برینیاک دشمنی است که سوپرمن و لوثر را وادار میکند مبارزهای در اوج قدرت خود به نمایش بگذارند.
برینیاک همچنین در داستان بزرگتری که گان با کریپتون روایت میکند، جای میگیرد. در تغییری که به راحتی میتوان گفت بحثبرانگیزترین تغییر در «سوپرمن» ۲۰۲۵ بود، دیدیم که جور-ال (بردلی کوپر) و لارا لور-وان (آنجلا سارافیان) نه دانشمندانی خیرخواه، که استعمارگرانی هستند که پسرشان را به فتح زمین و پرورش نسل جدیدی از وارثان کریپتونی تشویق میکنند. با این افشاگری، باید هرچه را که فکر میکردیم دربارهی کریپتون میدانیم و نمیدانیم بندازیم دور. اگر والدین واقعی سوپرمن، نیت خیر ندارند، پس چه چیزهای دیگری ممکن است درمورد کریپتون تغییر کرده باشد؟
همانطور که قبلا گفتیم، برخی از اقتباسهای سوپرمن، شخصیت برینیاک را به گونهای بازسازی کردهاند که از ریشه و گذشته به کریپتون مرتبط میشود. تعجب نخواهیم کرد اگر دیسیِ جیمز گان هم از این الگو پیروی کند. آیا برینیاک دوباره یک ابررایانهی کریپتونی در این جهان خواهد بود؟ آیا او کسی است که سیاره را به نابودی میکشاند؟ آیا او هنوز اهداف جور-ال برای استعمار را دنبال میکند؟ حداقل، انتظار داریم شهر کاندور، به ویژه با معرفی سوپرگرل کاندوری (میلی آلکاک)، یکی از نقاط عطف داستان در فیلم «سوپرمن: مرد فردا» باشد.
فیلم «سوپرمن» همچنین نشان میدهد که در این بازراهاندازی از دنیای دیسی سابقهی حضور ابرقهرمانان در کرهی زمین به ۳۰۰ سال پیش برمیگردد. حتی ارجاعی در فیلم گذاشته شده که به این موضوع اشاره میکند. یک نقاشی روی دیوار که برخی از قهرمانانی (که تعدادشان کم هم نیست) را که پیش از سوپرمن روی زمین بودهاند، به تصویر میکشد. بسیار محتمل است که اولین حضور برینیاک به این جدول زمانی ۳۰۰ سالهی فراانسانی مرتبط باشد. برینیاک، که گفتیم عاشق گردآوری دانش و مطالعه روی گونههای مختلف حیات است، شاید بخواهد روی زمین بیاید و روی گونههای نادر و فراانسانی تحقیق کند. بعد از آن هم بیشک میخواهد هرچه را که باقی میماند از بین ببرد. این یک خطر بزرگ است که تنها با همکاری سوپرمن و لوثر برای صلاح جمعی میتوان بر آن فائق آمد.
فیلم «سوپرمن: مرد فردا» از کدام داستانهای دیسی اقتباس خواهد کرد؟

درست است که فیلم «سوپرمن» ۲۰۲۵ اقتباس مستقیمی از هیچکدام از کمیکها یا خطوط داستانی خاص دیسی نیست، اما تأثیرات کمیکها در فیلم کاملا بارز است. گان و بازیگران توضیح دادهاند که کمیک «آل استار سوپرمن» (All-Star Superman) از گرنت موریسون و فرانک کوایتلی یکی از مهمترین منابع الهام فیلم بوده. بنابراین، میتوانیم احتمال دهیم که «مرد فردا» هم از این قاعده پیروی کند. گان ممکن است موبهمو داستانی را اقتباس نکند، اما آنقدر با کمیکها و اقتباسهای کلاسیک دیسی آشناست که حتما از تاریخ و دنیاسازی غنی آن بهره میبرد.
«سوپرمن: برینیاک» (نوشتهی جف جانز و با نقاشی گری فرانک) که قبلا به آن اشاره شد، احتمالا یکی از منابع الهام فیلم «مرد فردا» خواهد بود. آن را میتوان داستان مدرن اصلی برینیاک دانست که ظاهری جدید برای این شرور نمادین میسازد و رقابت بین ابرقهرمانان و دشمن بیگانهاش را تشدید میکند. «سوپرمن: برینیاک» همچنین با یک پایانبندی بهشدت تراژیک تمام میشود و از جیمز گان بعید نیست که آن را به دنیای سینمایی دیسی هم بیاورد.
باز اگر «مرد فردا» آمد و چیزی از DCAU و اسمالویل (Smallville) اقتباس کرد، تعجب نکنید. در این نسخه، برینیاک یک هوش مصنوعی است از کریپتون نه کولو. از بسیاری از جهات، این خاستگاه پسزمینهی تروتمیزی برای برینیاک میسازد که به برجستهکردن دشمنی بین سوپرمن و برینیاک کمک میکند. جور-ال آن مرد خوبی نیست که کال-ال همیشه باور داشت و منطقی است که برینیاک لکهی ننگ دیگری بر دامن او باشد.
اگر بخواهیم داستانهایی را که همکاری سوپرمن و لوثر را نشان میدهند بررسی کنیم، باید بگوییم که گزینههای زیادی در دنیای دیسی برایش وجود ندارد. برینیاک و لکس لوثر اغلب اوقات در کمیکها بهعنوان شرورهای اصلی داستان علیه سوپرمن متحد شدهاند. حتی برینیاک گاهی اوقات عضوی از لژیون دوم (Legion of Doom) است. معروفترین نمونهی همکاری آنها را در کمیک آلن مور و کرت سوان میبینید، تحت عنوان «چه اتفاقی برای مرد فردا افتاد؟» (Whatever Happened to the Man of Tomorrow) که در آن لوثر و برینیاک علیه سوپرمن متحد شده و برینیاک بدنِ لوثر را میدزدد.
با این حال، یک کمیک جدید سوپرمن وجود دارد که میتواند الهامبخش فیلمنامهی «مرد فردا» جیمز گان بوده باشد. کمیک «سوپرمن: آخرین روزهای لکس لوثر» (Superman: The Last Days of Lex Luthor) اثر مارک وید و برایان هیچ (که یکی از بهترین کمیکهای سوپرمن تمام ادوار است). در این کمیک، لوثر را میبینیم که پس از ابتلا به یک بیماری لاعلاج مرموز، به سوپرمن روی میآورد. با وجود اعتراضات جهانی، سوپرمن نمیتواند درخواست کمک، حتی از بزرگترین دشمنش را رد کند. در پایان، مشخص میشود که برینیاک، لوثر را به عنوان بخشی از نقشهی قتل سوپرمن، با یک ویروس آلوده کرده است و این امر آغاز رویارویی برینیاک و سوپرمن/لوثر در مقابلش را رقم میزند.

نیکلاس هولت در نقش لکس لوثر در فیلم «سوپرمن» (۲۰۲۵)
در فیلم ۲۰۲۵ «سوپرمن»، لوثر (با بازی نیکلاس هولت) را در قالب مردی بهشدت متکبر میبینیم؛ کسی که سوپرمن را آدم حساب نمیکند؛ یعنی او را موجودی غیرانسانی میداند و بنابراین، از هرچیزی که آسیبی به سوپرمن بزند، استقبال میکند؛ حتی از قتل دوستان او هم ابایی ندارد. بدون شک «مرد فردا» باید راهی پیدا کند تا لوثر مجبور شود سوپرمن را بهعنوان متحد خود بپذیرد (و مخاطبان را هم راضی کند که لکس لوثر را بهعنوان یکی از قهرمانان داستان بپذیرند). استفاده از داستان کمیک «آخرین روزهای لکس لوثر» میتواند راه سادهای برای جیمز گان باشد تا این ارتباط را بین فیلم اول و دوم «سوپرمن» حفظ کند.
از سوی دیگر، ممکن است لوثر با تهدید نابودی کرهی زمین، سریع با سوپرمن مهربان شود. پیش تر در «جوخه انتحار: لیگ عدالت را بکش» (Suicide Squad: Kill the Justice League) سال ۲۰۲۴ دیدهایم که با حملهی برینیاک به زمین، لکس لوثر از قالب شرارت بیرون آمده و لباس قهرمانی به تن میکند. البته در چنین حالتی، لکس لوثر زیاد در ماجرا باقی نمیماند.
هشدار! در ادامه داستان قسمت پایانی فصل دوم سریال «پیسمیکر» لو میرود
در نهایت، این سوال مطرح میشود که «مرد فردا» چقدر از کمیکهای «سلویشن ران» (Salvation Run) از بیل ویلینگهام و لیلا استرجس استفاده میکند. گان به وضوح در ترسیم آیندهی دنیای سینمایی دیسی به این مجموعه تکیه دارد؛ زیرا فصل دوم «پیسمیکر» (Peacemaker) با رها شدن کریستوفر اسمیت (با بازی جان سینا) از سوی ریک فلگِ کینهای (فرانک گریلو) به دنیای زندان کمیک «رستگاری» به پایان میرسد. مشابه کمیک «رستگاری»، شاهد تبعید بسیاری از ابرانسانها توسط آرگوس به دنیای «رستگاری» خواهیم بود.
اما آیا این شامل لوثرِ هولت هم میشود؟ بسیار محتمل است که فلگ، فکر کند لوثر بیش از حد باهوش است که بخواهد او را در بازداشت آرگوس نگه دارد و در عوض تصمیم بگیرد او را به طور کامل به بُعد دیگری تبعید کند. اگر لوثر به این نتیجه برسد که تنها راه رهاییاش از این دنیای زندانگونه، همکاری با دشمنش است، این میتواند انگیزهای برای اتحاد او با سوپرمن ایجاد کند. شاید همینجاست که برینیاک وارد داستان میشود؛ او دنیایی پر از شرورها، قهرمانان و ابرانسانها میبیند و تصمیم میگیرد این دنیا را برای خودش کند.
هرچه شود، میدانیم که نقشهی ریک فلگ برای ابرقهرمانها، نقش بر آب خواهد شد. تنها سوال اینجاست که آیا این اتفاق در «سوپرمن: مرد فردا» اتفاق میافتد، یا جای دیگری در دنیای سینمایی دیسی.
منبع: IGN

