نقد فیلم «کات استیلینگ»؛ دارن آرونوفسکی در قلمروی معمولی‌ها

زمان مورد نیاز برای مطالعه: ۵ دقیقه
نقد فیلم کات استیلینگ

وقتی نام دارن آرونوفسکی را می‌شنویم، انتظار داریم که یک فیلم خاص ببینیم اما جدیدترین ساخته‌ی او به‌هیچ‌وجه خاص نیست؛ در حقیقت تفاوت چندانی هم با فیلم‌های کمدی-جنایی معمولی بازار ندارد. نقد فیلم «کات استیلینگ» (Caught Stealing) را در این مطلب می‌خوانید.

هشدار! در نقد فیلم «کات استیلینگ» خطر لو رفتن داستان وجود دارد.

نقد و بررسی فیلم «کات استیلینگ»

ماجراها سال 1998 اتفاق می‌افتد؛ اینکه اصلا چرا این بازه زمانی خاص انتخاب شده، فارغ از وفاداری به رمان اصلی (نوشته‌ی چارلی هیوستون)، احتمالا به این دلیل است که ضعف‌های روایی پوشانده شود، رویدادهای فیلم در عصر مدرن، چندان توجیه‌پذیر نبودند. اما در هر صورت، آرونوفسکی سعی نمی‌کند تا این برهه را نوستالژیک عرضه کند؛ برعکس بسیار به واقعیت نزدیک است و از جهاتی یادآور فیلم «پی»، اولین ساخته‌ی فیلمساز که از قضا دقیقا سال 1998 ساخته شده بود.

هنک (آستین باتلر) جوان افسرده‌حالی است که با ترومای تصادف رانندگی دوران نوجوانی‌اش دست‌وپنجه نرم می‌کند؛ او می‌توانست یکی از ستارگان بزرگ ورزش بیسبال باشد اما همه‌چیز ناگهان تغییر کرد و حالا تنها دلخوشی‌اش این است که مسابقات تیم محبوبش را از رادیو دنبال کند. او که مشخصا علاقه‌ای به حاشیه ندارد، پس از پذیرفتن مسئولیت نگهداری از گربه‌ی همسایه‌اش، راس (مت اسمیت)، ناگهان خود را در مرکز یک جنجال بزرگ می‌بیند. اگر منطقی به قضا نگاه کنیم، به جایی نمی‌رسیم، اکثر موقعیت‌ها مبتنی بر انتخاب‌های آگاهانه شخصیت‌ها پیش نمی‌روند، بلکه نتیجه‌ی بدشانسی، سوءتفاهم و البته زنجیره‌ای از حماقت‌های انسانی هستند.

هنک بی‌خبر وارد معرکه‌ای می‌شود که هیچ ارتباطی با او ندارد اما رفته‌رفته ماهیت ماجرا تغییر می‌کند: ادامه حضور او در این بحران نه نتیجه فشار بیرونی، بلکه ناشی از اشتباهاتی است که خودش مرتکب می‌شود؛ خطاهایی ساده اما پرهزینه که به راحتی قابل پیشگیری بودند. این مسئله باعث می‌شود تا حس متفاوتی نسبت به او پیدا کنیم. هنک قربانی شرایط است، اما از طرف دیگر، او عامل مستقیم همه‌ی فجایعی است که رخ داده و به مرگ چند آدم ختم شده است. وقتی یک شخصیت به واسطه‌ی انفعال و ناتوانی، چنین حوادثی را رقم می‌زند، ارتباط گرفتن با او سخت می‌شود. بنابراین، چندان عجیب نیست اگر بعضی از مخاطبان، نسبت به او حس بی‌اعتنایی داشته باشند. هنک البته شخصیت آزاردهنده‌ای نیست، اما اساسا یک قهرمان تراژیک هم نیست، آدم مظلومی که گویی جهان او را به بازی گرفته و هر بار، انتخاب‌هایش بین بد و بدتر است.

علاوه بر این، هنک بین شخصیت‌های فیلم، کمترین جذابیت را دارد. تقریبا همه‌ی شخصیت‌های مکمل، جذاب‌تر از آب در‌آمده‌اند، حتی با اینکه تیپ و کلیشه‌ هستند. هر بار که یکی از خلافکارها وارد قاب می‌شود، هنک به حاشیه می‌رود و در سایه قرار می‌گیرد. خصوصا وقتی که لیپا (لیو شرایبر) و شمولی (وینسنت دن‌ آفریو) از راه می‌رسند، دو برادر یهودی ارتدوکس که تضاد میان ایمان، هویت فرهنگی و خشونت‌شان موقعیت‌های جالبی خلق می‌کند. پاول (نیکیتا کوکوشکین) هم از نقاط قوت فیلم است، او یکی از نامتعادل‌ترین گانگسترهایی است که تاکنون دیده‌اید و یادوخاطره‌ی کمدی‌های مافیایی اسکورسیزی را زنده می‌کند.

دارن آرونوفسکی همواره بازی‌های درخشانی از بازیگرانش گرفته است و «کات استیلینگ» هم از این قاعده مستثنی نیست. هیچ‌کدام از بازیگران ضعیف یا حتی متوسط نیستند و نقش‌های خود را به بهترین شکل ایفا کرده‌اند. فیلم شاید در مقایسه با ساخته‌های پیشین آرونوفسکی، کم‌اهمیت و معمولی به نظر برسد اما حداقل در زمینه بازیگری، مهر و امضای او را دارد، چون توانسته حداکثر ظرفیت بازیگران را به کار بگیرد.

فضاسازی و طراحی صحنه فیلم هم درخشان است. آرونوفسکی دهه‌ی 90 میلادی را سطحی بازآفرینی نکرده بلکه تک‌تک صحنه‌ها مملو از جزئیات دقیق است. حتی موسیقی فیلم به شکلی طراحی شده که شما را مستقیم به فضای پرتنش و در عین حال پرانرژی آن سال‌ها پرتاب می‌کند. این فیلمساز مولف، امضاهای بصری آشنایش را هم کنار نمی‌گذارد و کلوزآپ‌های او توجه شما را جلب می‌کند. با این حال، فیلم در زمینه خلاقیت چیزی برای عرضه ندارد. ایرادی ندارد که یک فیلمساز وارد یک ژانر آشنا شود، قواعد آن را بپذیرد و اثری مبتنی بر فرمول‌ها بسازد اما وقتی نام دارن آرونوفسکی به میان می‌آید، توقعات به‌طور طبیعی بالاتر می‌رود.

10 فیلم معروف که یا شما را عاشق خود می‌کنند یا از آن‌ها متنفر می‌شوید

آرونوفسکی با آثاری مثل «مرثیه‌ای برای یک رویا»، «قوی سیاه»، «مادر!» و حتی «نهنگ» نشان داده که استاد ساختارشکنی است. او بلد است که قصه‌های پیچیده را بگیرد و پیچیده‌تر عرضه کند. فیلم‌های او اغلب با هدف سرگرم‌ کردن ساخته نمی‌شوند، می‌خواهند ما را به تفکر وادار کنند. اما وقتی فیلمی از راه می‌رسد که به مسیر متفاوتی می‌رود، به ناچار سطح انتظارات برآورده نمی‌شود. «کات استیلینگ» در مقایسه با ساخته‌های پیشین فیلمساز، حرفی برای گفتن ندارد. باز هم تکرار می‌کنم که فیلم ابدا ضعیف نیست اما همه‌چیز در همان سطح «قابل قبول» باقی می‌ماند تا آن را در کارنامه‌ی هنری فیلمساز -و البته در ژانر کمدی جنایی- در نهایت فیلمی متوسط بدانیم. اثری که بیشتر حالت دستگرمی دارد.

2.5
از ۵
نکات مثبت
  • تیم بازیگری
  • بازسازی خوب فضای دهه 90 میلادی
  • باد
نکات منفی
  • یک فیلم معمولی از یک فیلمساز منحصربه‌فرد
  • اکثر لحظات کمدی فیلم چندان بامزه از آب درنیامده‌اند

«کات استیلینگ» فیلمی است که هر فیلمساز دیگری می‌توانست بسازد؛ کارگردانانی که شاید به اندازه‌ی آرونوفسکی شناخته‌شده نباشند، اما توانایی خلق چنین اثر استانداردی را دارند. «کات استیلینگ» همچنین آسان‌ترین فیلم آرونوفسکی برای تماشاست، بیشتر به این دلیل که هرگز سعی نمی‌کند کار متفاوتی انجام دهد و امن‌ترین مسیر ممکن را طی می‌کند. فیلم مشخصا قرار است تجاری و پاپ‌کورنی باشد و زمانی که می‌خواهید مخاطبان بیشتری را راضی کنید، مجبور هستید که ریسک‌ کردن را کنار بگذارید و فیلمی بسازید که همه بدون مشکل آن را تماشا کنند. آرونوفسکی اما همیشه زمانی تاثیرگذار بوده که احتیاط را کنار گذاشته و دغدغه‌ی راضی کردن مخاطب را نداشته است. فیلم‌هایی مثل «مرثیه‌ای برای یک رویا» ماندگار شده‌اند، چون بی‌پروا و رادیکال بوده‌اند. «کات استیلینگ» را احتمالا چند هفته دیگر به کلی فراموش خواهید کرد.

پی‌نوشت: «کات استیلینگ» اصطلاحی در بیسبال است.  

شناسنامه فیلم «کات استیلینگ» (Caught Stealing)

کارگردان: دارن آرونوفسکی
نویسنده: چارلی هیوستون
بازیگران: آستین باتلر، رجینا کینگ، زوئی کراویتز، مت اسمیت، لیو شرایبر، وینسنت دن آفریو، گریفین دان
محصول: 2025، ایالات متحده
امتیاز سایت IMDb به فیلم: 7.2 از 10
امتیاز فیلم در سایت راتن تومیتوز: 84٪
خلاصه داستان: هنک (آستین باتلر) جوان افسرده‌حالی است که با ترومای تصادف رانندگی دوران نوجوانی‌اش دست‌وپنجه نرم می‌کند؛ او می‌توانست یکی از ستارگان بزرگ ورزش بیسبال باشد اما همه‌چیز ناگهان تغییر کرد و حالا تنها دلخوشی‌اش این است که مسابقات تیم محبوبش را از رادیو دنبال کند. او که مشخصا علاقه‌ای به حاشیه ندارد، پس از پذیرفتن مسئولیت نگهداری از گربه‌ی همسایه‌اش، راس (مت اسمیت)، ناگهان خود را در مرکز یک جنجال بزرگ می‌بیند….

نقد فیلم «کات استیلینگ» دیدگاه شخصی نویسنده است و لزوما موضع دیجی‌کالا مگ نیست.

منبع: دیجی‌کالا مگ

برچسب‌ها :
دیدگاه شما

پرسش امنیتی *-- بارگیری کد امنیتی --

یک دیدگاه
  1. Sarbaze_dell

    سلام.فیلم که شاهکاره…

    منتقد سایت و دوستانی که نقد نوشتن متاسفانه آرنوفسکی رو خوب نشناختن. فیلم لایه عمیقی دارد که توجه نکردید.

    تمامی شخصیت ها نماد کشور ها و جنگ برای ثروت و منابع است.

    هنک که نماد آمریکاست و کابوسش کشتن سیاه پوستان در گذشته است. ورزش ییسبال و اهمیت دادن به خانواده(مادر) که نماد فرهنگ هست رو تا آخر به یدک میکشه.

    هنک با راس دوسته که راس نماد انگلیس و اروپاس و راس صاحب یا امانت داره کلید ثروت و گربه هست. راس با یهودیان کار میکنه و از پول اونها مراقبت میکنه.

    مافیای روسیه ای هم که دنبال این پول هستن و با بخشی از آمریکا(خانم پلیس ) همدستن. دعوای بدون اسلحه هنک با دیوونه روسی که نشونه جنگ سرد هم میتونه باشه.

    دوست دختر هنک هم که نماد کشورهای لاتین هست که قربانی ثروت می شوند و توسط یهودیان کشته می شه.

    آمریکا برای به دست آوردن منابع قربانی زیاد میده و با استفاده کردن از یهودیان دشمناشو از بین میبره و آخر هم خودش اونارو میکشه و یجورایی شبیه رفتار ترامپ.

    و نکته آخر هیجان انگیز فیلم گربه هستش که متاسفانه نشانه ایران که زیرش پر پوله و منابع و…

    >>سربازه دل

loading...
بازدیدهای اخیر
بر اساس بازدیدهای اخیر شما
تاریخچه بازدیدها
مشاهده همه
دسته‌بندی‌های منتخب برای شما
X