رتبهبندی تمام فیلمهای جیمز منگولد؛ از بدترین تا بهترین
جیمز منگولد در طول عمر حرفهای خود، راه فیلمهای بهترین مؤلفان امریکایی مثل فرانسیس فورد کوپولا، مایکل مان و سیدنی لومت را پیش گرفته که هرکدام به سبک خود به افقهای سینما جانی دوباره بخشیدند. منگولد، که تاکنون بیش از ۳۰ سال است در صنعت هالیوود فعالیت میکند، فیلمسازی را از ۱۷ سالگی و با کارگردانی و نویسندگی برای فیلم کوتاهی برای جنرال موتورز آغاز کرد؛ فیلم کوتاهی که جایزهای هزاردلاری برایش برنده شد؛ اما مهمتر از آن، قرارداد استودیویی با دیزنی بود که این فیلم کوتاه برایش به ارمغان آورد. این قرارداد باعث شد او روی یک انیمیشن کمدی، «اولیور و شرکا» (Oliver & Company) نویسندگی کند. چندسال بعد، منگولد کاملا مسیرش را تغییر داد و در مدرسهی فیلم کلمبیا ثبتنام و زیر نظر کارگردانان افسانهای چون میلوش فورمن و الکساندر مکندریک تحصیل کرد. در نهایت، این به ساخت اولین فیلم مستقل او در سن ۳۲ سالگی انجامید.
منگولد در ۱۹۹۵ فیلم «سنگین» (Heavy) را ساخت؛ درام مستقلی دربارهی یک آشپز چاق که زندگیاش پس از ملاقات با پیشخدمت میخانهی مادرش تغییر میکند. او فیلم را در جشنواره فیلم ساندس ۱۹۹۵ و بعدها کن، به نمایش درآورد. «سنگین»، که داستانش از یکی از همکلاسیهای منگولد الهام گرفته شده، جایزهی ویژهی هیئت داوران را از آن خود و اولین بار مخاطبان را با سبک جسورانه و خاص فیلمسازی منگولد آشنا کرد.
رسیدن از ساخت ویدیوهای تبلیغاتی برای شرکتهای بزرگ، تا بودجه جمع کردن برای فیلمهای مستقل درام در یک دهه، مسیر حرفهای عجیب و غریبی است. اما از خیلی جهات، داستان زندگی جیمز منگولد هم دقیقا در همین خلاصه میشود؛ مردی که بین هنر و تجارت، ریسک تجاری و درخشش حرفهای تعادل برقرار میکند. با اینکه او هالیوود را خوب میشناسد، اما همیشه امضای خود را پای تمام فیلمهایش دارد؛ فرقی هم نمیکند این فیلمها چقدر از هم متفاوت باشند.
از اواسط دهه دوهزار میلادی، جیمز منگولد کار روی فیلمهای بودجهبزرگتر را آغاز کرد. سپس با فیلم «ولورین» (۲۰۱۳) با بازی هیو جکمن به عرصهی فیلمهای ابرقهرمانی پا گذاشت و با «لوگان» (Logan)، اولین فیلم ابرقهرمانی که نامزد دریافت جایزهی بهترین فیلمنامهی اقتباسی شده، اساسا سینمای ابرقهرمانی را دگرگون کرد. فیلمهای اکشن نیز از نقاط قوت جیمز منگولد بودهاند؛ مثل فیلم «فورد در برابر فراری» (Ford v Ferrari) که جوایز اسکار بهترین تدوین فیلم و بهترین تدوین صدا را از آن خود کرد. علاوه بر این، بازسازی منگولد از فیلم وسترن ۱۹۵۷ «۳:۱۰ دقیقه یوما»، به مخاطبان هالیوود نشان داد بازسازی آثار کلاسیک، همیشه بد از آب درنمیآید.
رتبهبندی فیلمهای جیمز منگولد؛ از بدترین تا بهترین
۱۳. ایندیانا جونز و گردانه سرنوشت (Indiana Jones and the Dial of Destiny)

- سال اکران: ۲۰۲۳
- بازیگران: هریسون فورد، مدس میکلسن، فیبی والر بریجز، آنتونیو باندراس
- امتیاز در وبسایت راتن تومیتوز: ۷۱ از ۱۰۰
اصلا کار سادهای نیست که جا پای اسپیلبرگ بگذارید؛ میتوانید بروید از جو جانستن (کارگردان «پارک ژوراسیک ۳») و جیننات وارک (کارگردان «آروارهها ۲») بپرسید؛ البته اگر بتوانید پیدایشان کنید! دو سال پیش، کارگردانی تازهترین قسمت یکی از محبوبترین فرنچایزهای تمام دوران به دست منگولد سپرده شد. مشکل اینجا بود که مدت زیادی از تاریخ انقضای فرنچایز «ایندیانا جونز» میگذشت و با اینکه دیدن هریسون فورد هشتادساله در قامت ایندی، مایهی مسرت بود، اما سرگردانی فیلم، نه چندان.
جیمز منگولد انرژی و شخصیتپردازی را به «گردانه سرنوشت» آورد که در فیلمهای قبلی فرنچایز، مثل «قلمرو جمجمه بلورین» (Indiana Jones and the Kingdom of the Crystal Skull) وجود نداشت؛ اما در نهایت، دخالت استودیو و الزامات ساخت یک فیلم با بودجهی درشت، به ساخت اثری فراموششدنی انجامید. «گردانه سرنوشت» نمونهی دیگری از یک کارگردان جوان خوشآتیه است که هدایت غول بزرگی چون فرنچایز «ایندیانا جونز» را به او میسپارند، اما آنقدر پیش پایش سنگ میاندازند که طرف آخرسر نمیداند با فیلم چه کند. با اینکه منگولد در «گردانه سرنوشت» تلاش کرده یک فیلم حرفهای و سرگرمکننده بسازد، اما حرفهای و سرگرمکننده نمیتواند آن حس شگفتی درخشانی را رقم بزند که اسپیلبرگ پیشتر انجام داده بود.
۱۲. شوالیه و روز (Knight and Day)

- سال اکران: ۲۰۱۰
- بازیگران: تام کروز، کمرون دیاز، پاول دینو، پیتر سارسگارد
- امتیاز در وبسایت راتن تومیتوز: ۵۱ از ۱۰۰
«شوالیه و روز» پروژهای بود که از کارگردانی به کارگردان دیگر و از ستارهای به ستارهای دیگر دست به دست میشد و حتی در مقطعی قرار شده بود کریس تار و ایوا مندز در آن بازی کنند. منگولد درست موقعی قرارداد کارگردانی این فیلم را امضا کرد، که تام کروز پای پروژه آمد؛ اتفاقی که «شوالیه و روز» را از یک اکشن-کمدی متوسط، به پروژهای بزرگتر از آن چیزی تبدیل کرد که باید.
کروز در «شوالیه و روز» نسخهی مأمور مخفی دیوانهوارتری از ایتن هانت «مأموریت: غیرممکن» بازی میکند که مدام کمرون دیاز را از دست توطئههایی که خود را در آنها گیر انداخته نجات میدهد. اما فیلم شلوغتر از آن چیزی از آب درآمده که منگولد میخواسته و آخرسر کارگردانیِ او نمیتواند دستتنها بار کل فیلمنامه را به دوش بکشد. با اینکه «شوالیه و روز» از بهترین فیلمهای جیمز منگولد نیست، اما او همچنان تمام فوت و فنهای خود را پیاده میکند تا فیلم را سرگرم کننده نگه دارد. متأسفانه، آخرسر «شوالیه و روز» یکی از آن فیلمهایی است که از بازیگران و عواملش گرفته، تا بینندگانش همه آن را فراموش کردهاند.
۱۱. کیت و لئوپلد (Kate & Leopold)

- سال اکران: ۲۰۰۱
- بازیگران: مگ رایان، هیو جکمن، لیو شرایبر، برکین میر
- امتیاز در وبسایت راتن تومیتوز: ۵۲ از ۱۰۰
امروزه تصور ساخت یک فیلم-کمدی رمانتیک از جیمز منگولد کار دشواری است؛ اما روزهای اوایل دوران حرفهایاش، به نظر میرسید منگولد نمیتواند هربار سراغ ژانر جدیدی نرود. منگولد برای فیلم «کیت و لئوپولد»، که در نوشتن فیلم هم همکاری داشت، سراغ ژانر کمدی رمانتیک رفته که در آن داستان یک دوک قرن نوزدهمی (هیو جکمن) را دنبال میکنیم. او به عصر مدرن منتقل و این وسط عاشق دختری هرچند کلیشهای اما همهچیز تمام (مگ رایان) میشود.
این داستان عاشقانه که نه در گیشه فروش چندانی داشت و نه مورد علاقهی منتقدان بود، کورکورانه از کلیشههای ژانر پیروی میکند، بدون اینکه چرخش تازهای به آنها بدهد. راستش را بخواهید، شاید کمدیهای رمانتیک اصلاً در تخصص منگولد نباشند و احتمالا برای همین است که او از آن زمان تاکنون دیگر سراغ فیلمهای کمدی رمانتیک نرفته. با این حال، او کارگردانی است که به خاطر قرار دادن بازیگران در نقشهای غیرمنتظره و بیرون کشیدن اجراهای شگفتانگیز و تأثیرگذار از آنها شناخته میشود؛ مثل هیو جکمن که درست قبل از اینکه برود و نقش ولورین را بازی کند، در این فیلم بازی کرد که اولین نامزدی گلدن گلوب بازیگر نقش اول مرد (کمدی یا موزیکال) را برای جکمن به ارمغان آورد.
۱۰. هویت (Identity)

- سال اکران: ۲۰۰۳
- بازیگران: جان کوسک، ری لویتا، آماندا پیت، پرویت تیلور وینس
- امتیاز در وبسایت راتن تومیتوز: ۶۳ از ۱۰۰
منگولد سال ۲۰۰۳ میخواست یک فیلم معمایی جنایی به سبک آگاتا کریستی بسازد. او چند دهه از «چاقوکشی» (Knives Out) جلوتر بود؛ اما ایدهاش به خوبی «چاقوکشی» به بار ننشست. در «هویت» جان کوسک، ری لیوتا، ربکا مورنی و کلی بازیگر دیگر حضور دارند و صرف تعدد کاراکترها، افسار داستان را از دست منگولد درآورده است. فیلم در دو-سوم ابتدایی خود عمدا کلیشهای به نظر میرسد تا اینکه داستان چرخش پیدا کرده و مجبورتان میکند تمام کلیشهبازیهای گذشته را از یاد ببرید.
مهارت منگولد در ایجاد تنش، به این ماجراجویی هیجان بیشتری میدهد؛ حتی اگر از همان ابتدا بدانید ماجرا به کجا ختم میشود. داستان «هویت» در هتلی دورافتاده اتفاق میافتد که در آن گروهی از غریبهها به طور مرموزی یکی پس از دیگری به دیار باقی فرستاده میشوند. فیلم در نهایت بیش از حد هوشمندانه میشود و میخواهد مدام شما را غافلگیر کند؛ اما همین نشان میدهد جیمز منگولد در اوایل دوران حرفهای خود، هیچوقت از آنکه فیلمهای دشوار و متفاوت بسازد ابایی نداشته است.
۹. ولورین (The Wolverine)

- سال اکران: ۲۰۱۳
- بازیگران: هیو جکمن، تائو اوکاموتو، هیرویوکی سانادا
- امتیاز در وبسایت راتن تومیتوز: ۷۱ از ۱۰۰
پس از شکست تجاری و نقدهای ناامیدکننده از فیلم ۲۰۰۹ «خاستگاه مردان ایکس: ولورین» (X-Men Origins: Wolverine)، جهشیافتهی محبوب مارول به یک بازنگری جدی نیاز داشت تا ثابت کند شایستگی داشتن فیلم مستقل خود را دارد. در آغاز، دارن آرونوفسکی قرار بود کارگردانی یک فیلم جدید ولورین را برعهده بگیرد؛ اما وقتی آن پروژه کنار گذاشته شد، منگولد (که آن زمان فیلم «کیت و لئوپولد» را با هیو جکمن ساخته بود) پا پیش گذاشت و نتیجه، بارها از «خاستگاه مردان ایکس» بهتر از آب درآمد؛ حداقل در آن ولورین با یاکوزا دست به یقه میشود!
منگولد در فیلم ۲۰۱۳، ولورین را به ژاپن میفرستد که در آن با یاکوزا و ساموراییهای نقرهای مبارزه میکند. از این طریق، نیاز فیلم به جلوههای ویژه هم کمتر شده که خود پیشرفت بزرگی در مقایسه با فیلمهای قبلی فرنچایز مردان ایکس به حساب میآید. «ولورین» (۲۰۱۳) ماجرای روزهای اولیهی این جهشیافته را در قالبی صمیمیتر و کاراکتر-محور روایت میکند که کمشباهت به «بتمن آغاز میکند» (Batman Begins) کریستوفر نولان نیست. حتی شبیه «بتمن آغاز میکند» برای کارگردانی چون نولان، «ولورین» فیلمی نیست که آن را در زمرهی بهترین فیلمهای جیمز منگولد به حساب آورند.
۸. یک ناشناخته کامل (A Complete Unknown)

- سال اکران: ۲۰۲۴
- بازیگران: تیموتی شالامی، ادوارد نورتون، ال فنینگ، مونیکا باربارو
- امتیاز در وبسایت راتن تومیتوز: ۸۲ از ۱۰۰
آیا کسی به یک فیلم زندگینامهای دیگر از باب دیلن نیاز داشت؟ احتمالا نه. اما باید به منگولد آفرین گفت که توانست راه درست روایت داستان برههای بحرانی از زندگی این هنرمند را پیدا کند؛ دورهای که در آن دیلن جوان به نیویورک میرسد و صحنهی موسیقی فولک را مال خودش میکند. «یک ناشناخته کامل» را میتوان روی دیگر سکهی فیلم «سر به راه باش» دانست؛ فیلم زندگینامهای دیگر جیمز منگولد دربارهی یک موزیسین که در آن به زندگی جانی کش میپردازد. منگولد در هر دو «یک ناشناخته کامل» و «سر به راه باش» درام عاشقانهای دربارهی موزیسینها ارائه میدهد، اما تنها یکیاشان پایانش خوش است.
«یک ناشناخته کامل» با اجرای جذاب تیموتی شالامی تکمیل شده که هنرمندی دمدمیمزاج و عصیانگر را به تصویر میکشد؛ هنرمندی که نمیتواند نظر هیچکس را بپذیرد؛ چه معشوق خودش باشد، چه حامی مثل پیت سیگر با اجرای مغموم ادوارد نورتون. ال فنینگ و مونیکا باربارو هر دو در نقش زنان پیچیدهای که در گرداب دیلن گرفتار میشوند و دوام میآورند تا داستانشان را تعریف کنند، عالی هستند. اجراهای موسیقی هم یادتان میاندازند که چرا آهنگهایی مثل «مسترز آو وار» (Masters of War) به عمق وجودتان نفوذ میکنند. با اینکه به فیلم دیگری دربارهی باب دیلن نیاز نداشتیم، اما فیلم جیمز منگولد فرزند ناخواستهای است که قدمش مبارک است.
۷. سنگین (Heavy)

- سال اکران: ۱۹۹۵
- بازیگران: لیو تایلر، پرویت تیلور وینس، دبی هری، شلی وینترز
- امتیاز در وبسایت راتن تومیتوز: ۸۷ از ۱۰۰
اولین تجربهی کارگردانی منگولد، این درام مستقل به نام «سنگین» بود که خود نویسندگی آن را نیز برعهده داشت. «سنگین» با فیلمهای استودیویی و پرسروصدایی که بعدها منگولد سراغ کارگردانیاشان رفت زمین تا آسمان فرق دارد. این فیلم یک درام آرام دربارهی زندگی دشوار آشپزی غمگین و چاق است که شیفتهی یک پیشخدمت (لیو تایلر) میشود. پرویت تیلور وینس در نقش آشپز یکی از بهیادماندنیترین و بهترین اجراهای فیلمهای جیمز منگولد را ارائه میدهد.
منگولد جوان با «سنگین» امیدوار بود بتواند فیلمی بسازد که با فیلمهایی که آن زمان اکران میشدند تفاوت دارد. او توضیح داده: «از نظر من، دو سبک فیلمسازی وجود دارد؛ یکی سبک پرانرژی و از نظر فنی بینقص و ماهرانهای است مثل سبک اسپلیبرگی و اسکورسیزی که اکثر مردم سینمای قرن بیستم امریکا را با آن میشناسند؛ سپس یک سینمای بازیگر-محور وجود دارد که دوربین به آرامی اجراهای آنها را دنبال میکند.»
منگولد با الهام از اوزو، فیلم «سنگین» را دربارهی انزوا و عزت نفس ساخت. فیلمی با ظرافتهایی گاه ویرانگر که منگولد توانسته عمق احساسی موجود در داستان را به متن بیاورد و اصالتی تکاندهنده به آن بدهد؛ تکنیکی که بعدها جیمز منگولد با دور شدن از جاهطلبیها و حالت تصنعی آثار اولیهاش، توانست آنها را به سبکی گیرا و تأملبرانگیز در فیلمهای بعدی خود پیاده کند.
۶. سرزمین پلیس (Cop Land)

- سال اکران: ۱۹۹۷
- بازیگران: سیلوستر استالونه، هاروی کایتل، رابرت دنیرو، پیتر برگ
- امتیاز در وبسایت راتن تومیتوز: ۷۵ از ۱۰۰
«سرزمین پلیس» داستانی شخصی براساس زادگاه منگولد در ۶۰ مایلی شهر نیویورک است که مثل «سنگین»، فیلمنامهاش را در مدرسهی فیلمسازی نوشته بوده. این فیلم بیش از هر فیلم دیگر منگولد جاهطلبانه است که اتفاقا از بقیهی فیلمهایش بیشتر دست کم گرفته میشود. داستان «سرزمین پلیس» در شهری کوچک در نیوجرسی اتفاق میافتد که پلیسها از سروکولاش بالا میروند. منگولد موفق شده در این درام جنایی پرتنش و اتمسفریک، بهترین اجرای عمر سیلوستر استالونه را از او بیرون بکشد و حتی رابرت دنیرو، هاروی کایتل و ری لیوتا هم در «سرزمین پلیس» تماشاییاند.
استالونه نقش فردی هفلین، کلانتر این شهر کوچک را بازی میکند که مجبور است با حقیقت سیستمی که بخشی از آن است، روبرو شود. منگولد در «سرزمین پلیس» ایدهی کلیشهای پلیس فاسد را گرفته و آن را به چیزی عمیقاً انسانی تبدیل کرده که با بازی درخشان استالونه بهتر هم شده است. این فیلمی است که بالانسی بین ریتم پرتنش فیلمهای اکشن و ریتم آرام فیلمهای مستقل منگولد برقرار میکند و با اجرای خیرهکنندهی استالونه و بازیگران دیگر، در ذهن شما میماند.
۵. دختر، از هم گسیخته (Girl, Interrupted)

- سال اکران: ۱۹۹۹
- بازیگران: وینونا ریدر، آنجلینا جولی، بریتنی مورفی، ووپی گلدبرگ
- امتیاز در وبسایت راتن تومیتوز: ۵۳ از ۱۰۰
«دختر، از هم گسیخته»، که براساس خاطرات سوزانا کیسن ساخته شده، روایتی تکاندهنده از چالشهای بیماران روانی را از پسزمینهی یک تیمارستان ارائه میدهد؛ با این حال، این فیلم هرگز تقلیدی از «دیوانه از قفس پرید» (One Flew Over the Cuckoo’s Nest) نیست.
وینونا ریدر در «دختر، از هم گسیخته» نقش سوزانا را بازی میکند که پس از یک اوردوز تصادفی روی مواد مخدر، از سمت والدینش مجبور میشود به یک آسایشگاه روانی برود. در طول مدت بستریاش، سوزانا با کسانی چون لیزای طغیانگر آشنا میشود که آنجلینا جولی در نقش او اجرای درخشانی ارائه میدهد. اجرای جولی در این فیلم نهتنها جایزهی اسکار بهترین بازیگر زن نقش مکمل را برای او به ارمغان آورد، که «دختر، از هم گسیخته» را به اثری بهیادماندنی بین فیلمهای جیمز منگولد تبدیل کرد.
با اینکه «دختر، از هم گسیخته» با رویکردی تند، نگاهی میاندازد به روند جنونآمیز دیوانه شدن زنان در جامعهای جنسیتزده، سوزانا کیسنِ واقعی این اقتباس را «چرت ملودراماتیک» توصیف کرد و باقطعیت گفته از آن متنفر است و تا یک جاهایی باید به او حق داد. اما با وجود ایرادات فراوان فیلم، «دختر، از هم گسیخته» اجراهای فراموشنشدنی و داستانی تکاندهنده از دوستی و خودشناسی ارائه میدهد که معمولا کارگردانی فوقالعادهی جیمز منگولد پشت دوربین در سایهی آنها قرار گرفته است.
۴. سر به راه باش (Walk the Line)

- سال اکران: ۲۰۰۵
- بازیگران: واکین فینیکس، ریس ویترسپون، ردا گریفیس، رابرت پاتریک
- امتیاز در وبسایت راتن تومیتوز: ۸۳ از ۱۰۰
«سر به راه باش» فیلمی زندگینامهای است که در نگاه اول ممکن است صرفا شبیه یک فیلم جایزهبگیر دیگر به نظر برسد؛ اما با حضور منگولد در پشت دوربین، به فیلمی جذاب و درخشان از عشق، اعتیاد و چالشهای شخصی تبدیل شده است. پس از چندین فیلم فراموششدنی، مثل «کیت و لئوپولد» و «هویت»، منگولد با «سر به راه باش» دوباره روی دور افتاد. این فیلم شبیه «یک ناشناختهی کامل»، داستان عاشقانهی موزیسینی را دنبال می کند که با چالشهای شخصی خود دست به گریبان است. در این فیلم، جانی کشِ واکین فینیکس در کنار جون کارترِ ریس ویترسپون قرار گرفته؛ دو موزیسین بااستعداد سبک کانتری که با وجود مشکلاتِ متعدد کش، که مدام رابطهی آنها را به خطر میانداخت، به یکی از معروفترین زوجهای ژانر کانتری تبدیل شدند.
علاقهی منگولد به این هنرمندان و داستانشان، در فیلم «سر به راه باش» کاملا آشکار است. منگولد با اتکا به قدرت اجرای بازیگرانش، داستان را از سطح یک فیلم زندگینامهای تکراری دیگر، به اثر عاشقانهی قدرتمندی تبدیل میکند که با وجود قرار دادن چنین شخصیتهای مشهوری در مرکز آن کار سادهای نیست. پیچیدگیهای گذشتهی پرآشوب کش و تغییر رابطهی بین کش و کارتر، داستان را حتی از فیلم جدیدترش، «یک ناشناختهی کامل»، هم تأثیرگذارتر میکند. با اینکه منگولد تنها هدفش فصل جوایز نبود، اما خواسته یا ناخواسته «سر به راه باش» نامزدی اسکار را برای هر دو فینیکس و ویترسپون رقم زد و ویترسپون جایزهی بهترین بازیگر زن را هم برد.
۳. ۳:۱۰ دقیقه به یوما

- سال اکران: ۲۰۰۷
- بازیگران: کریستین بیل، راسل کرو، پیتر فاندا، لوگن لرمن
- امتیاز در وبسایت راتن تومیتوز: ۸۹ از ۱۰۰
واقعا گواهی است بر تواناییهای جیمز منگولد که یکی از بهترین فیلمهای او، اساسا بازسازی سرراست فیلم دیگری است که در آن دستکاریهای خودخواهانه یا زرق و برقهای اضافی وجود ندارد. فیلم «۳:۱۰ دقیقه به یوما»، که براساس داستان کوتاه المور لنرد ساخته شده، ابتدا در دهه ۵۰ میلادی با بازی گلن فورد در نقش بن وید شرور و ون هفلین در نقش دن ایوانز به سینما آمد. داستان دربارهی ایوانز بدشناس است که مأموریت دارد تا یاغی دستگیرشده را به موقع به قطاری که او را به دادگاهش میبرد، برساند.
فیلم منگولد به همان اندازهی فیلم ۱۹۵۷ سرراست و جذاب است و این بار کریستین بیل و راسل کرو را به ترتیب در نقش دن و بن آورده قرار میدهد. این فیلم وسترن با اجراهای عالی، روایتی روان و صحنههای اکشن ساده اما پویا بین بازسازیهای هالیوودی دیگر برجسته میشود که امروزه فقط روی نوستالژی مانور میدهند و گاه هویت داستان منبع اصلی را فراموش میکنند. منگولد در «۳:۱۰ دقیقه به یوما» با بازنمایی ساده از خیر و شر، چشماندازهای غرب وحشی، تصاویر دنیایی واقعی و بیرحم که تنها قویترینها در آن زنده میمانند، نهتنها به میراث فیلم اول احترام گذاشته، که امضای شخصی خود را هم پای فیلم کاشته است.
۲. فورد در برابر فراری (Ford v Ferrari)

- سال اکران: ۲۰۱۹
- بازیگران: کریستین بیل، مت دیمون، جاش لوکاس، جان برنثال
- امتیاز در وبسایت راتن تومیتوز: ۹۲ از ۱۰۰
فیلم دیگری با حضور کریستین بیل و موفقیتی دیگر برای کارنامهی جیمز منگولد. در «فورد در برابر فراری» منگولد داستان واقعی رقابت بین خودروسازان را در دهه ۶۰ میلادی به تصویر کشیده است. روی کاغذ، ممکن است این فیلم هم مثل یک درام ورزشی فرمولیک دیگر به نظر برسد که برای هرکسی که علاقهای به ماشینهای مسابقهای ندارد، حوصلهسربر است. اما منگولد فیلم را از قالب کلیشهای آن خارج کرده و داستانی نفسگیر از جاهطلبی و رقابت روایت میکند که سرنوشت همهچیز در آن در پیست تعیین میشود.
دوتاییِ کریستین بیل و مت دیمون جرقهی لازم برای پیش بردن داستان و واقعی جلوه دادن این رقابت را فراهم میکنند. بیل در نقش مهندس کن مایلز و دیمون در نقش کارول شلبی ظاهر شدهاند و هر دو همانطور که انتظار دارید فوقالعادهاند. با اینکه «فورد در برابر فراری» مشخصا از فیلم «شتاب» (Rush) ران هاوارد الهام گرفته است، اما همزمان الگویی ساخته برای فیلمهای ورزشی دیگری مثل «فراری» (Ferrari) مایکل مان. در کنار فیلمهای دیگری چون «شتاب» و فیلم اخیر «اف ۱» (F1)، شکی در آن نیست که «فورد در برابر فراری» جیمز منگولد یکی از بهترین فیلمهای ورزشی/درام است که مسابقات اتومبیلرانی را به پرده سینما آورده است.
۱. لوگان (Logan)

- سال اکران: ۲۰۱۷
- بازیگران: هیو جکمن، پاتریک استوارت، دفنی کین، استفن مرچنت
- امتیاز در وبسایت راتن تومیتوز: ۹۳ از ۱۰۰
جیمز منگولد در سال ۲۰۱۳ نشان داده بود که میتواند از پس شخصیت نمادینی چون ولورین برآید و عجیب نیست که سال ۲۰۱۷ او را برای فصل ختام ولورین بازگرداندند. کمپانی فاکس به منگولد آزادی عمل داد تا آخرین خداحافظی هیو جکمن با نقش ولورین را (حداقل تا پیش از فیلم «ددپول و ولورین») هرطور که دلش میخواهد بسازد و منگولد دلش میخواست که احساسیترین حماسهی کارنامهی حرفهاش را به داستان ابرقهرمانی زخمخورده گره بزند.
داستان «لوگان»، که در یک غرب وحشی آخرالزمانی اتفاق میافتد، برای اولین بار به هیو جکمن اجازه داد این کاراکتر را با درجهبندی سی بزرگسال به پردهی سینما بیاورد؛ یعنی همان ولورینی که طرفداران در کمیکها به او عادت داشتند. امروزه ترکیب ابرقهرمانان و ردهبندی بزرگسال چیز عجیبی به نظر نمیرسد؛ اما شاهکار جیمز منگولد نقطه عطفی بود که طی جریانی نرم این اتفاق را رقم زد. مهمتر از خشونت فیلم، جدیت آن و جدیتِ منگولد در روایت داستانی کاملا انسانی است. «لوگان»، فراتر از تیغهای آغشته به خون و اکشنهای میلیوندلاری، داستانی است از یک ولورین خسته، پروفسور ایکس سالخورده (پاتریک استوارت) و نسل جوانی که راه قهرمان (یا بهتر بگوییم ضدقهرمان) را ادامه خواهند داد.
منبع: Taste of Cinema

