توقیف اکران آنلاین پیرپسر و نسخه ایرانی بزرگترین مسابقه جهان (سینما و تلویزیون در هفتهای که گذشت)
این هفته سینما و تلویزیون ایران برخلاف هفتههای گذشته چندان پرسروصدا نبود. از یک طرف سینماهایمان انگار تبدیل به تالارهای خلوت شدهاند که صندلیهایشان از جیب مخاطبان خالیتر است و از طرف دیگر یک فیلم ترسناک آمریکایی با یک سانس در روز توانسته همه فیلمهای پرسروصدای داخلی را خجالت بدهد، این وسط ساترا بعد از شش روز بالاخره یادش افتاده که باید پیرپسر را توقیف کند و سلبریتیها هم مشغول ابراز علاقه در فضای مجازیاند. اما ته این همه هیاهو، دو خبر تلخ هم هست که به جمع اخبار تلخ هفتههای پیش میپیوندد. به هر حال بیایید با هم نگاهی به اخبار مهم این هفته سینما و تلویزیون ایران بیندازیم.
«قاتل میان ماست»

وقتی قاتل حقیقی داریوش مهرجویی را نتوانستیم پیدا کنیم، چه بهتر که یک فیلم کوتاه بسازیم! «قاتل میان ماست» که نامش از حسرتبارترین جمله مونا مهرجویی در مراسم بزرگداشت پدرش الهام گرفته، حالا در مرحله پس از تولید است تا شاید با زاویهای متفاوت، آن چیزی را که پلیس و قوه قضاییه نتوانستند کشف کنند، برایمان روشن کند. پرویز جاهد، منتقد سینما و تاریخنگار آثار مهرجویی، این بار قلم را کنار گذاشته و دوربین برداشته تا برداشتی از قتل وحشیانه داریوش مهرجویی و همسرش ارائه دهد.
ساخت نسخه ایرانی بزرگترین و پرطرفدارترین مسابقه تلویزیونی جهان

پلتفرم تازهنفسی به نام «بازماندهبین» با غرور و افتخار اعلام کرده که میخواهد نسخه ایرانی «بزرگترین و پرطرفدارترین مسابقه تلویزیونی جهان» را پخش کند. این پلتفرم با ادعای استقلال و حفظ حقوق تولیدکنندگان، قسمت اول را رایگان روی سر مخاطبان خالی میکند تا بعد از معتاد شدن، احتمالاً سراغ کیفپولشان بروند. اجرا هم که به دست دو چهره محبوب، سیامک انصاری و مهران غفوریان است؛ حالا ببینیم این دو چطور میتوانند بین طنز و تنش یک رئالیتیشو تعادل برقرار کنند. در نهایت این برنامه از رئالیتیشوی Survivor الهام خواهد گرفت که اساسا یک مسابقه برای بقا است.
فیلم ترسناکی که لرزه به جان سینمای ایران انداخت

وقتی یک فیلم ترسناک آمریکایی با کمترین سر و صدا، بیهیاهو و تقریبا بدون تبلیغات، در میان ده فیلم پرفروش سینمای ایران جا باز میکند، باید فهمید که داستان فقط یک موفقیت ساده نیست بلکه نشانهای از تشنگی مخاطبانی است که حاضرند برای تماشای یک فیلم متفاوت، در سالنهای خلوت و با سانسهای محدود، جمع شوند. «احضار ۴» با همان استراتژی تکسانسی توانست فروشش را در هفته دوم بیش از ۱۰۰ درصد افزایش دهد و با میانگین بیش از ۵۰ تماشاگر در هر سانس، رکوردی بزند که حتی صدرنشینهای گیشه داخلی هم به آن نرسیدهاند. حالا سوال این است: وقتی یک فیلم خارجی با این همه محدودیت میتواند چنین اقبالی داشته باشد، پس چرا سینمای ما با تمام امکانات و تبلیغات، گاهی حتی نمیتواند ۳۰ نفر را در هر سانس جذب کند؟
سینمای ایران: وقتی صندلیها خالیتر از جیبهاست!

سینمای ایران این روزها با یک معضل جدی دست و پنجه نرم میکند و ظاهرا چهار میلیون تماشاگر گمشده! آمار هشت ماهه ابتدایی امسال نشان میدهد که تعداد مخاطبان از ۲۰ میلیون به ۱۶ میلیون نفر سقوط کرده؛ یعنی یک افت ۲۰ درصدی که نمیشود همهاش را گردن اوضاع اقتصادی و جنگ ۱۲ روزه انداخت. البته درآمد فروش به لطف افزایش قیمت بلیتها از ۱۱۵۴ میلیارد به ۱۳۲۰ میلیارد تومان رسیده یعنی پول بیشتر، آدم کمتر! مثل رستورانی که غذاهایش را گرانتر کرده اما مشتریهایش یکی یکی دارند میروند سراغ فستفودها. کارشناسان البته دلایل متنوعی دارند که از حال و هوای اجتماعی گرفته تا اشباع از کمدیهای تکراری، متغیر است. انگار مخاطب دیگر از دیدن همان داستان با همان صورتهای آشنا خسته شده است.
نهاد نظارتی صدا و سیما به یاد آورد که هنوز زنده است

ساترا در یک حرکت حیرتانگیز و البته دیرهنگام، بعد از شش روز اکران آنلاین فیلم پیرپسر را توقیف کرد؛ انگار تازه از خواب بیدار شده و یادش افتاده که وظیفهای دارد! این درحالی است که فیلم چهار ماه تمام روی پرده سینماها بود و دو میلیون نفر آن را دیدند، اما حالا که پای پلتفرم آنلاین در میان است، ناگهان ساترا احساس مسئولیت کرده. جالبتر آنکه نسخه قاچاق فیلم هم قبلتر منتشر شده بود، یعنی دیگر کل ایران فیلم را دیده، ولی ساترا تصمیم گرفته در بهترین زمان ممکن یعنی وقتی دیگر هیچ فایدهی خاصی ندارد، دست به کار شود و نشان دهد که «ما هستیم»! کارگردان فیلم نوشته این توقیف تنها منبع درآمد قانونی فیلم را از بین برده یعنی عملا ساترا باعث شده برخی به دنبال نسخه قاچاق باشند. فیلمنت هم با انتشار بیانیهای محترمانه، از چالشهای پیشآمده سخن گفته و در تلاش است تا شرایط را به قبل برگرداند.
از سلبریتیها چخبر؟
حواشی ادامهدار پرونده پژمان جمشیدی

به نظر میرسد سینمای ایران این روزها کمبود دراما دارد که خوشبختانه پژمان جمشیدی به یاریاش آمده است! خواهر ایشان با انتشار تصاویر شاکی پرونده در اینستاگرام، تصمیم گرفته خودش قاضی، دادستان و کارآگاه قضیه شود. البته وکلای دادگستری یادآوری میکنند که این کار خلاف قانون است. از طرف دیگر، ملیکا پارسادوست که شاکی پرونده است، بعد از چند روز سکوت، بالاخره تصمیم گرفته حرفهایش را بزند و با ظرافت به همه یادآوری کند که این یک قضیه انسانی است، نه یک رالی فضای مجازی! او از مردم خواسته از بازنشر شایعات و عکسهای شخصی خودداری کنند البته انگار فراموش کرده که ما ایرانیها در عصر دیجیتال، شغل دوممان کارآگاهی اینترنتی است! در آخر، خواهر جمشیدی با یک استوری اعلام کرده که پژمان «تا چند روز دیگه برمیگرده و قویتر از قبل کنارتونه».
عشق ابدی نرگس محمدی به علی اوجی

خانم محمدی در برنامه امیرحسین قیاسی حاضر شد و با صراحتی تمام اعلام کرد علی اوجی در رتبهبندی خوشتیپها جایگاه ویژهای دارد؛ چون هم خوشگل است، هم ناز، هم خوشتیپ و البته مهربان! شهاب حسینی هم در این فهرست جایی دارد، اما متاسفانه در رده دوم. البته نرگس محمدی در ادامه گفت «آخه فقط قیافه نیست که علی خیلی مهربونه» و با لطف تمام یادآور شد که خوشگلها و خوشتیپهای دیگری هم داریم. در هر صورت خوشحالیم که در این روزهایی که دراماهای زیادی بین سلبریتیها وجود دارد، عشق بین این زوج پایدار است.
اخباری تلخ از دنیای هنر

زویا امامی، هنرمند ۷۹ ساله عرصه تئاتر و سینما، 15 آبان، زمانی که همسرش کاظم هژیرآزاد مشغول اجرای نمایش بود، دچار ایست قلبی شد. هژیرآزاد که خود را در فضای مجازی با این خبر غافلگیر کرده بود، از داستان تلخی گفت که با فوت پسرشان در دوران کرونا شروع شد و زویا را به کام افسردگی و پارکینسون کشاند. این بانوی هنرمند که با «وکلای جوان» در سال ۱۳۷۵ وارد دنیای بازیگری شده و در آثاری چون «معمای شاه» درخشیده بود، حالا دیگر از میان ما رفته است.

اما انگار آسمان هنر ایران تصمیم گرفته این روزها سهمیه غمش را یکجا تحویل بدهد! مژده دایی، هنرمند جوان متولد ۱۳۶۶ و فارغالتحصیل ادبیات نمایشی دانشگاه تهران، هم به جمع ستارههای خاموش پیوست. این چهره شناختهشده تئاتر مستقل که در آثار متعددی از «در اعماق» تا «میخواستم اسب باشم» بازی کرده بود، با رفتنش خلا بزرگی در میان هنرمندان جوان به جا گذاشت.



سلام، ارائه اخبار هفتگی به این شکل کار خوبی است.