نقد فیلم «مرو»؛ شیطان مارول هم نمیتواند آن را نجات دهد
فصل کریسمس که از راه میرسد، بازار فیلمهای کمدی-رمانتیک حسابی داغ میشود؛ فیلمهایی که نتفلیکس هرسال چندصدتایی از آنها تولید میکند و معلوم نیست اصلا کدامشان از صفحهی تلویزیون مردم سردرمیآورند. امسال اما پرایمویدیو هم خواسته از غافله عقب نماند و با «مرو» (Merv) به این آشفتهبازار فیلمهای کریسمسی پیوسته است. «مرو»، با بازی شیطان هلزکیچن، چارلی کاکس، و دخترِ همیشهجدید، زویی دشانل در مقابل او، تمرکز خود را بر سگِ نهچندان سیاهِ افسردهی داستان میگذارد تا چرخشی متفاوت به کلیشهی کمدی-رمانتیکهای کریسمسی بدهد. اما مشکل اصلیاش اینجاست که خودش هم نمیداند مرو برایش مهمتر است یا رابطهی عاشقانهی آدمهایی که مرو را تیمار میکنند. در نقد «مرو» به شکست فیلمنامه در تثبیت لحن و جریان داستان، و ارتباط کمرنگ قهرمانان اصلی فیلم میپردازم.
هشدار! در نقد فیلم «مرو» خطر لو رفتن داستان وجود دارد
نقد فیلم «مرو»؛ عشق سگی، گاهی هم خرکی

«مرو» از آن فیلمهایی نیست که با دوستان روشنفکرانتان میبینید تا رفتار سگها را زیر ذرهبین تحلیل شخصیتی قرار دهید. همه میدانیم با یک کمدی-رمانتیک سگی قرار است با چه چیزی طرف باشیم و دقیقا با همین انتظار سراغ «مرو» میآییم. اما این را ما میدانیم و خود فیلم خود نمیداند. داستان با راس (چارلی کاکس)، معلم مدرسه و سگاش، مرو، آغاز میشود که وسط کریسمس (با برفهایی مصنوعیتر از برف شادی) افسردگیاش گرفته و سرما به مذاقش خوش نمیآید. راس سرپرستی سگ را به طور مشترک با همسر سابقش، آنا (زویی) برعهده دارد. این دو هرکاری را امتحان میکنند تا روی دیگر سگ را بالا بیاورند؛ اما مرو به حقههای آنها تن نمیدهد؛ حتی وقتی آنا سوپرفود آبی برایش درست میکند و راس او را پیش بچههای مدرسه میبرد. مرو تنها زمانی خوشحال است که آنا و راس با هم هستند.
راس که هرروز به آنا فکر میکند اما حاضر نیست اشتباهات گذشته را بپذیرد، تصمیم میگیرد تنهایی مرخصی گرفته و مرو را به پارک تفریحی سگها در فلوریدا ببرد؛ جایی که در آن سگها و صاحبانشان حسابی فرصت دارند غم و غصهها را کنار گذاشته و در ساحل برای خودشان آفتاب بگیرند؛ چون گویا کریسمس هنوز پایش به فلوریدا باز نشده است!
با این حال، کیست که از سگبازی در ساحل و سوءتفاهمهای شیرین خوشش نیاید؟ مرو! مرو اصلا با این تعطیلات حال نمیکند و راس هیچ راهی پیش پای خود نمیبیند؛ تا اینکه آنا از راه میرسد. او که بیخبر از بوستون به فلوریدا آمده، مرو را در ماجراجوییهایش در فلوریدا همراهی و دوباره داغ دل راس را تازه میکند. حالا این زوج سابق باید به خاطر مرو هم که شده یکدیگر را تحمل کنند و با رابطهی معیوب و اشتباهات گذشتهاشان روبرو شوند.

کمدی-رمانتیکهای کریسمسی هرچقدر هم بد باشند، اغلب جواب میدهند. در مدت زمان ۱۰۵دقیقهای «مرو» هم پتانسیل زیادی نهفته شده است. این فیلمی است که شما میتوانید از کوچک تا بزرگ با هرکسی تماشا کنید و لازم هم نیست دقت زیادی به داستان داشته باشید (یا اصلا فیلم را تماشا کرده باشید!) تا دستتان بیاید که بالاخره دختر و پسر به هم میرسند. اما شرط میبندم سناریویی که شما در ذهنتان از «مرو» توقع دارید، از آنچه جسیکا سویل، کارگردان فیلم، در «مرو» تحویلمان داده، بهتر است.
مشکل اصلی «مرو» اینجاست که با اینکه نام سگ بر فیلم خورده است، اما اصلا به نظر نمیرسد فیلم دربارهی مرو باشد. اگر کل ماجرای سگ را از فیلمنامهی دیل کلارک و لینزی استوارت بردارید، باز هم نتیجه همانی است که هست. فیلم در کلیشهای کاملا آشنا میگذرد؛ کلیشهای که با فیلمهایی چون «دام والدین» (Parent Trap) برایتان آشناست و کافی است به جای سگ، بچهای بگذارید. در «مرو» حتی صحنهای داریم که در آن راس و آنا به سبک فیلمی چون «اعترافات یک معتاد به خرید» (Confessions of a Shopaholic) سردی رابطهی خود را برای یک شب کنار میگذارند و با هم میرقصند؛ رقصی که جرقهی تازهای زیر احساساتشان میزند. کمدی-رمانتیک زمستانی بدون دیدن والدین و پلیورهای زشت هم نمیشود؛ پس آنا و راس به خانهی والدین راس (پاتریشیا هیتون و دیوید هانت) میروند و کادوهای کریسمسشان را میگیرند تا زیر درخت کریسمس باز کنند.
خلاصه، انگار همهچیز جورِ جور است؛ پس چرا «مرو» جواب نمیدهد؟ کاکس در نقش معلم مدرسه ابتدایی که جایی بین خانهی بههمریخته و رابطهی آشفتهاش با آنا بالانس زندگی خود را از دست داده است، میکوشد شخصیتی دوستداشتنی از خود نشان دهد؛ در مقابل، دختر جدید، دشانل، با کاراکتر آنا خیلی حرفی برای گفتن ندارد؛ البته به جز یکی از گفتگوهای پایانیاش با راس در فلوریدا که در آن حقایق تازهای را از چرایی جدایی این زوج برایمان آشکار میکند. با این حال، جذابیت ذاتیِ دشانل کافی است تا بهخاطرش پای هر فیلمی بنشینیم و اصلا به همین خاطر از «مرو» سردرآوردهایم.

مسئله خودِ بازیگران نیستند. آنا و راس با اجرای این دو بازیگر جذاب، از آن کاراکترهایی هستند که دوست دارید دستوپازدنشان در عالم احساسات را ببینید؛ دوست دارید تلاششان برای سرکوب این احساسات و در نهایت شکستشان دربرابر قدرت عشق را ببینید. اما جسیکا سویل از شما میخواهد که اینها را ول کنید و بهجایش حواستان به سگ داستان باشد. با کنار گذاشتن فراز و نشیب احساسی که راس و آنا از سر میگذرانند، فیلم بهسرعت هویت خود بهعنوان یک کمدی رمانتیک را از دست میدهد یا حداقل آن را تضعیف میکند.
گاهی با معرفی یک گزینهی دیگر برای رابطه – مثل آشنایی راس با جاسلین، یا دو کلام صحبت آنا با برادر جاسلین در مهمانی – فیلم تنش عشقی را بیشتر میکند، یا میخواهد با شخصیتهایی چون دزموند (کریس رد) از بیننده خنده بگیرد؛ اما این ایدهها تنها در حد اشارات باقی میمانند و واقعا به ثمر نمیرسند؛ فیلم در نهایت نهتنها موفق نمیشود عشق بین کاراکترهای آنا و راس را برایمان تثبیت کند، که حتی نمیتواند ما را بخنداند. باوجود تمام جذابیتها و شیرینیهای گاس، سگی که نقش مرو را بازی میکند، حتی یک فیلم سگیِ درست و درمان هم از دلش بیرون نیامده است. و این شاید برای شما مهم نباشد، اما بهعنوان فیلمی که در ژانر کریسمسی تبلیغ شده، «مرو» حداقل نصف زمان خود را در فلوریدا و سواحل آفتابی آن میگذراند و اکثر اوقات، حتی خبری از برف شادی هم در آن نیست.

نویسندگان در هالیوودِ کنونی حال و روز خوبی ندارند. حتی بهترین فیلمنامهها بهخاطر ریسک بالایشان رد میشوند و در مقابل، بدترین فیلمنامهها اگر در فرنچایز، آیپی یا کلیشههایی که بارها خودشان را اثبات کردهاند، بگنجند، خواهان دارند. پس نویسندگان سادهترین، عامهپسندترین، در دسترسترین و خلاصه هلوبروتوگلوترین فیلمنامهی خود را مینویسند، به امید اینکه استودیویی چون پرایم ویدیو پیدا شود و فیلمنامهاشان را به مرحلهی تولید ببرد. یکجورهایی حق هم دارند؛ بالاخره باید از یک جایی نان خود را دربیاورند.
- حضور بامزه و دوستداشتنی گاس، سگی که نقش مرو را بازی میکند
- کمرنگ بودن فضای کریسمسی فیلم
- رابطهی تصنعی دو قهرمان داستان، آنا و راس
- فیلمنامهی آبکی بدون توجه یا تعهد به یک ژانر مشخص
- اجرای فراموششدنی چارلی کاکس و زویی دشانل بدون جرقههای احساسی لازم
صرف حضور یک سگ در «مرو» کفایت میکند که مخاطب پای آن بنشیند؛ مردم سگهایشان را دوست دارند و فیلم و سریالهایی دربارهی سگها را باولع میبینند. به نظر میرسد جسیکا سویل و نویسندگانش، دیل کلارک و لینزی استوارت هم ایدهی اصلی خود را از اینجا برداشته و سپس یک برچسب کمدی-رمانتیک مناسبتی را هم به آن چسباندهاند تا استودیو دیگر راهی برای رد کردن ایدهاش نداشته باشد. پس تعجب نکنید اگر نویسندهی برندهی جایزهی اولیویر، جسیکا سویل، آمده و فیلمی چون «مرو» ساخته است؛ بالاخره هرکسی به این دستمزدها در کارنامهاش نیاز دارد؛ چه چارلی کاکس با پول مارول باشد، چه سویل که از دنیای نمایشنامهنویسی تئاتر میآید.
«مرو» فیلم افتضاحی نیست؛ اما فیلم خوبی هم نیست؛ پتانسیلی است محقق نشده برای ساخت یک کمدی-رمانتیک داغ کریسمسی. این فیلمی است که هنوز تیتراژ پخش نشده فراموشش میکنید؛ مثل تمام عواملش که همین حالا هم احتمالا نمیدانند فیلمی بهنام «مرو» در کارنامهاشان دارند.
شناسنامه فیلم «مرو» (Merv)
کارگردان: جسیکا سویل
نویسنده: دیل کلارک، لینزی استوارت
بازیگران: چارلی کاکس، زویی دشانل، کریس رد، دیوید هانت، پاتریشا هیتون
محصول: ۲۰۲۵، ایالات متحده
امتیاز سایت IMDb به فیلم: ۵.۶ از ۱۰
امتیاز فیلم در سایت راتن تومیتوز: ۳۵٪
خلاصه داستان: مرو سگ افسردهای است که به خاطر جدایی صاحبانش، آنا و راس، حال و اوضاع خوبی ندارد. پس راس دستتنها تصمیم میگیرد مرو را برداشته و به جایی در فلوریدا ببرد که مخصوص سگها و صاحبانشان است؛ بلکه حال و هوایش عوض شود؛ غافل از آنکه آنا هم شال و کلاه کرده و وسط کریسمس به فلوریدا آمده تا به نگهداری از مرو کمک کند. آیا آنا و راس حاضرند بهخاطر سلامت روان سگاشان هم که شده دوباره به هم بازگردند؟
منبع: دیجیکالا مگ

