بیوگرافی حرفهای پژمان بازغی؛ بهترین فیلمها و سریالها از «آژانس دوستی» تا «ناهید»
در نیمه دوم دهه هفتاد بعد از موفقیت سریالهایی همچون «در پناه تو» و سریالهای پرطرفدار بیژن بیرنگ و مسعود رسام، جوانگرایی در تلویزیون باب شد. حالا جوانانی اجازه ورود به تلویزیون را داشتند که چهرهشان لزوماً شبیه چهره تیپکالی مثل حسن جوهرچی نبود؛ چهره ترازی که مسئولان تلویزیون برای جوانان مناسب دانسته و هنوز هم میدانند. درست است که پارسا پیروزفر با پوست و چشمان روشن، به دلیل زیبایی یادآور زیبایی زنانه از «در پناه تو» بهکل حذف شده بود اما با چند سال فاصله، در نقش اول «در قلب من»، سریال جوانانه پرطرفدار دیگری از حمید لبخنده ظاهر شده بود و خیلی زود به چهرهای محبوب تبدیل شد. در همین دوره بود که پژمان بازغی با ویژگیهای ظاهری مشابه با سریال «آژانس دوستی» به تلویزیون آمد و مورد توجه قرار گرفت.
«آژانس دوستی» به کارگردانی احمد رمضانزاده که سال 1378 از شبکه یک پخش شد، نتیجه کار گروهی بود. به سیاق سریالهای امریکایی مجموعهای از نویسندگان از جمله حمید جبلی و اصغر عبداللهی و کارگردانان تحت مدیریت احمد رمضانزاده این سریال را در دو فصل تولید کردند. این سریال به واسطه خط داستانی جالبش که تمام وقایعش در یک سرویس تاکسی میگذشت، با مجموعه بازیگران توانایش خیلی زود با مخاطبان تلویزیون ارتباط برقرار کرد. هرچه باشد، سالهای شکوفایی فرهنگی بعد از انقلاب در سینما و تلویزیون بود و بسیاری از چهرههای برجسته تئاتر و سینما در سریالهای تلویزیونی حضور مییافتند. فردوس کاویانی که بعد از سریال «همسران» بیژن بیرنگ و مسعود رسام به چهرهای محبوب تبدیل شده بود، در «آژانس دوستی» یکی از نقشهای اصلی را داشت. اسماعیل داورفر، اصغر همت و حسین پناهی هم جزو بازیگران نقشهای اصلی بود. حضور حسین پناهی با شعرها و بداههگوییهای خاص خودش یکی از عوامل جذابیت این سریال بود.
در میان بازیگران اصلی و مهمان محبوب و مشهور این سریال، پژمان بازغی، چهره تازهای بود که با این سریال مورد توجه قرار گرفت. طولانی بودن سریال هم در ماندگاری نام او در ذهن مخاطبان تأثیر زیادی داشت. او در نقش جوانی که به تازگی ازدواج کرده و روزگارش را با همسر جوانش با رانندگی در آژانس به سختی میگذراند اما روحیهاش را حفظ میکرد، با طیف وسیعی از مخاطبان جوان این سریال ارتباط همذاتپندارانه ایجاد کرد و این شروع بسیار موفقی برای کارنامه بازیگری پژمان بازغی شد که تا امروز هم ادامه دارد. البته او پیش از «آژانس دوستی» در سال 1375 در فیلم «اعتراف» به کارگردانی مجید فهیمخواه حضور پیدا کرده که در واقع سکوی پرتاب او به عالم سینما محسوب میشد. اما فیلم چندان مورد توجه قرار نگرفته بود و نام پژمان بازغی را که رشته تحصیلیاش ارتباطی به دنیای هنر نداشت، بر سر زبانها نینداخته بود.
ورود پژمان بازغی به سینما
پژمان بازغی امروز رئیس انجمن صنفی بازیگران سینماست. اما او راهی طولانی را تا رسیدن به این نقطه طی کرد. او همچون بسیاری از بازیگران همدوره خود که به «چشمروشنها» معروف بودند و به باور بسیاری به واسطه چهره خود وارد سینما شده بودند، هرگز به ستاره سینما یا گزینه اول فیلمهای تجاری و حتی گاه هنری تبدیل نشد. از تلویزیون به سینما آمده بود و هر دو مدیوم را در تمام طول دوران بازیگریاش، همگام نگه داشت. در تلویزیون همزمان با سریال «آژانس دوستی»، در سریال دیگری به نام «کاشانه» به کارگردانی قاسم جعفری حضور پیدا کرد. و در سالهای آتی نیز فعالیتش در تلویزیون را به شکل مستمر ادامه داد. در سینما اما باید مسیر سختتری را طی میکرد. او سال 1377 در دو فیلم سینمایی حضور پیدا کرد؛ «جوانی» به کارگردانی مجید قاریزاده و «بلوغ» به کارگردانی مسعود جعفری جوزانی. فیلم جعفری جوزانی بیشتر مورد توجه قرار گرفت اما پژمان بازغی در آن نقش اصلی را نداشت. بنابراین، چندان مورد توجه هم قرار نگرفت. او تا رسیدن به نقش اول راه زیادی در پیش داشت.
در تلویزیون اما وضعیت بهمراتب بهتری داشت. سال 1379 در سریال « این یک دادگاه نیست» ساخته اصغر توسلی نقش اول را داشت. سال 1380 در مجموعه پرطرفدار «زیر آسمان شهر» به کارگردانی مهران غفوریان، بازیگر مهمان بود. اما در دو سریال پرسروصدای دیگر، نقشهای مهمی داشت. در «گروه ویژه» به کارگردانی مهرداد خوشبخت نقش اول را داشت و در سریال مناسبتی رامبد جوان «گمگشته» یکی از نقشهای اصلی را. سریال «گمگشته» محبوب شد و پژمان بازغی کمی بیشتر شناخته شد و در تلویزیون و سینما فعالتر شد. سال 1381 در فیلم «دختری در قفس» به کارگردانی قدرتالله صلح میرزایی نقش فرعی را داشت و در سریال «دریاییها»ی سیروس مقدم نقش اول را. اما همچنان مهمترین و بهترین نقش او در سریال «آژانس دوستی» بود.
همکاری پژمان بازغی با کیمیایی و اولین سیمرغ برای «دوئل»
سال 1382 حضور در فیلم جنجالی «سربازهای جمعه» به کارگردانی مسعود کیمیایی، خبرساز شد. او البته در این فیلم نقش کمرنگتری نسبت به محمدرضا فروتن و بهرام رادان داشت که آن زمان ستاره سینما بودند. اما یکی از چهار جوان فیلم کیمیایی بود که باید انتقام خواهر یکیشان را آدمبدهها میگرفتند. این اولین بار نبود که کیمیایی چند مرد جوان خوشچهره و مشهور را کنار هم قرار میداد تا با هم انتقام مظلومی را از ظالمان بگیرند. اما حضور پژمان بازغی که چهرهای تلویزیونی بود در کنار ستارگانی همچون محمدرضا فروتن و بهرام رادان اتفاق عجیبی بود که بسیاری از منتقدان هم در آن زمان به آن اشاره کردند. «سربازهای جمعه» اولین فیلم در فاز جدید فیلمسازی کیمیایی بود که از سوی منتقدان به شدت مورد حمله واقع میشد. فیلمهایی که دیگر یک قهرمان تنها نداشتند اما حرف و رسالتشان با آثار قبلی کیمیایی یکی بود.

پژمان بازغی در این فیلم عملکرد شاخصی نداشت و چندان هم مورد توجه قرار نگرفت. مریلا زارعی ستاره این فیلم بود که برای حضور کوتاهش جایزه جشنواره فیلم فجر را دریافت کرد. بازغی در همان سال در فیلم «تارا و تب توتفرنگی» سعید سیهلی هم حضور پیدا کرد که فیلم مهمی نبود. فیلمی که پژمان بازغی را به نقش اول رساند و بازیگری جدی تبدیل کرد، «دوئل» احمدرضا درویش که به خاطر حضور سعید راد بعد از سالها دوری از عرصه بازیگری و چهرههای مشهور دیگر از جمله پرویز پرستویی و هدیه تهرانی و همچنین کمپین تبلیغاتی پرسروصدایش مورد توجه قرار گرفت. «دوئل» نخستین فیلم سینمایی ایران بود که با صدای دالبی دیجیتال ضبط شد و از گرانترین فیلمهای مستقل در تاریخ سینمای ایران به حساب میآید. این فیلم موفق به دریافت هشت سیمرغ بلورین از جشنواره فیلم فجر از جمله جایزه بهترین بازیگر نقش اول مرد برای پژمان بازغی شد.
شهرت و موفقیت حاصل از فیلم «دوئل»، حالا پژمان بازغی را به گزینهای برای نقش اصلی در سینما تبدیل کرده بود. سال 1383 یکی از بهترین سالهای کاری این بازیگر بود. به طور همزمان در سریال پرطرفدار «سایه آفتاب» به کارگردانی محمدرضا آهنج و فیلم تحسینشده سامان مقدم «کافه ستاره» حضور پیدا کرد که در هر دو با حامد بهداد همبازی شد. «سایه آفتاب» به طور ویژه به خاطر حضور حامد بهداد در قسمتهای اول و موضوع جذابش که طبق معمول بر سر مسائل ناموسی در محلات جنوب شهر تهران بود، به سرعت پرطرفدار شد و بهداد را با وجود حضوری کوتاه در سریال به چهرهای شناختهشده تبدیل کرد. «کافه ستاره» هم که با فاصله از سال ساختش به نمایش درآمد، واکنشهای مشابهی را برای این بازیگر جوان در برداشت. هر دو اثر بیش از آنکه برای پژمان بازغی اتفاقات خوبی را رقم بزنند، سکوی پرتابی برای حامد بهداد شدند که بعدها به ستاره سینما تبدیل شد.
ناکامی پژمان بازغی در سینما و حضور پررنگ در تلویزیون
موفقیت سریال «سایه آفتاب» و تأخیر در اکران «کافه ستاره» باعث شد پژمان بازغی تمرکزش را بیشتر روی تلویزیون بگذارد. سال 1384 در دو سریال، «لبه تاریکی» به کارگردانی سعید سلطانی و «روزهای اعتراض» به کارگردانی حسین سهیلیزاده حضور پیدا کرد که در اولی یکی از نقشهای مهم و در دومی نقش اصلی را بر عهده داشت. این سریالها سرآغاز نقشهای پلیسی پژمان بازغی بود که بعدها بارها در سریالهای تلویزیونی آن را تکرار کرد. اما در فاصله بین این سریالها تا حضور بعدیاش در تلویزیون در چند پروژه سینمایی ایفای نقش کرد که مهمترینشان فیلم مستقل «ریسمان باز» به کارگردانی مهرشاد کارخانی بود.
«ریسمان باز» محصول 1386 فیلمی خیابانی بود که بازغی در آن نقش اصلی را در کنار بابک حمیدیان داشت. اما از آنجا که فیلم محصول گروه هنر و تجربه بود، با اینکه از سوی منتقدان تحسین شد، به دلیل نداشتن اکران گسترده و جنس سینمایش از نگاه عمومی دور ماند. این فیلم نشان میداد که بازغی در ادامه مسیر فیلم «کافه ستاره» میخواهد در فیلمهای جدیتری بازی کند و نه فقط به واسطه چهرهاش تبدیل به ستاره فیلمهای تجاری شود. این انتخاب روی کاغذ هوشمندانه بود اما این خطر را هم داشت که در سینما او را به حاشیه براند. اما 1387، سال پرکاری برای بازغی هم در تلویزیون و هم در سینما بود. در تلویزیون برای اولین بار شانس خود را در ژانر کمدی امتحان کرد که اتفاقی عجیب در کارنامه بود.
بازغی در سریال پرطرفدار «مرد هزارچهره» مهران مدیری در نوروز 1387 در نقش یک مأمور پلیس ظاهر شد و یک سال بعد همان نقش را در دنبال این سریال، «مرد دو هزار چهره» تکرار کرد. بار طنز سریال مشخصاً بر دوش بازغی نبود اما عملکردش در نقش یک افسر پلیس قابل قبول بود. در سینما در شش فیلم حضور پیدا کرد که از میانشان تنها فیلم اپیزودیک زنانه ابراهیم حاتمیکیا «دعوت» کار مهمی محسوب میشد که نه تنها جزو ضعیفترین کارهای کارنامه حاتمیکیاست، بلکه اپیزودی که پژمان بازغی در آن حضور داشت، بهکل از فیلم حذف شد و بدین شکل، همکاری با یک کارگردان مهم هیچ نتیجهای برای بازغی در برنداشت. با این حال، سال 1388 هم سال پرکاری برای این بازیگر بود. «ندارها» به کارگردانی محمدرضا عرب، فیلمی اجتماعی بود که بازغی در آن یک بار دیگر با هانیه توسلی همبازی شد. فیلم به خاطر فیلمنامه خوبش و بازی محسن تنابنده که هنوز چهرهای شناختهشده در سینما و تلویزیون نبود، تحسین شد.
نفرین فیلمهای مستقل و نقشهای پلیسی پژمان بازغی
با اینکه سینما چندان روی خوشی به بازغی نشان نمیداد، آغوش تلویزیون همچنان برای او باز بود. در سالهای پایانی دهه هشتاد، بازغی در سه سریال حضور پیدا کرد. در سینما یک بار دیگر شانس خود را در سینمای مستقل امتحان کرد. سال 1389 در فیلم تحسینشده «مرگ کسب و کار من است» ساخته امیرحسین ثقفی ظاهر شد اما این فیلم هم به سرنوشت فیلم «ریسمان باز» دچار شد. منتقدان بازی بازغی را تحسین کردند اما تأثیری بر کارنامه سینمایی او نداشت. او از سال 1390 تا 1392 در یک دو جین فیلم سینمایی حضور پیدا کرد که هیچکدام تبدیل به اثر شاخصی در کارنامه او نشد. در همین سالها مثل همیشه در تلویزیون به مراتب موفقتر بود.
حضور در فصل اول سریال پرطرفدار «پایتخت» باز هم در نقش یک افسر پلیس بار دیگر نام او را بر سر زبانها انداخت. اما کار شاخصش در این سالها بازی در سریال «سرزمین مادری» کمال تبریزی بود که از بخت بد او، در همان ابتدای پخش توقیف شد و تا دهه 1400 در بایگانی تلویزیون ماند. بازغی در دهه نود هم در تلویزیون و هم در سینما بسیار پرکار بود اما غالب کارهایش به جز چند مورد در حاشیه ماندند و اتفاق خاصی را در کارنامه او رقم نزدند. او به تدریج از حضور در فیلمهای مستقل فاصله گرفت و به سینمای تجاری روی آورد. نتیجهاش بازی در پروژههای سینمایی بینام اما گاه پرفروش به لطف مجموعه بازیگران مشهورش بود. از جمله این فیلمها میتوان به «این سیب برای تو» ساخته سیروس الوند در سال 1393 و «من و شارمین» به کارگردانی بیژن شیرمرز بود. «بارکد» مصطفی کیایی در سال 1394 از فیلمهای تجاری بیشتردیدهشده بازغی بود که باز هم در آن نقش یک مأمور پلیس را داشت.
همکاری موفق پژمان بازغی با آیدا پناهنده
تنها پروژههای سینمایی قابل توجه پژمان بازغی در دهه نود، فیلمهای زنانه آیدا پناهنده که تجربههای اولش در سینما را پشت سر میگذاشت. «ناهید» اولین فیلم پناهنده بود که در گیلان فیلمبرداری شد و بازغی در آن یکی از نقشهای اصلی را در کنار ساره بیات و نوید محمدزاده تازه به شهرترسیده داشت. منتقدان «ناهید» را به خاطر موضوع، فضاسازی و داستانش تحسین کردند. بازغی در نقش مرد میانسال شهرستانی اما مدرن عملکرد قابل قبولی را از خود به نمایش گذاشت. با اینکه در حفظ لهجه کمی نامنسجم بود اما با گریم متفاوتش موفق شده بود خوانش درستی از این شخصیت داشته باشد. بازی او به مراتب از نوید محمدزاده که اینجا هم در نقش معتاد ظاهر شده بود، بهتر بود.
بازعی در فیلم دوم آیدا پناهنده، «اسرافیل» برای اولین بار نقش مقابل هدیه تهرانی را بازی کرد. این فیلم هم همچون فیلم قبلی پناهنده و سایر کارهایش فیلمی زنانه بود و در شمال ایران، این بار در مازندران فیلمبرداری شده بود. فضاسازی و حتی شخصیتپردازی این فیلم مشابه فیلم قبلی بود و بازغی نقشاش تقریباً به سیاق همان نقش قبلی بازی کرد. شیمی او با هدیه تهرانی خوب درآمده بود که این بدون شک به جز عملکرد بازغی، مدیون بازی تهرانی و کارگردانی پناهنده است. او در به تصویر کشیدن رابطههای عاشقانه مخفی و ممنوعه مهارت دارد. منتقدان «اسرافیل» را هم تحسین کردند اما همکاری پناهنده با بازغی به فیلم سوم نرسید و بدین ترتیب، مسیر امیدوارکنندهای که بازغی از ابتدای کارنامهاش با فیلمهای مستقل آغاز کرده بود، ادامه پیدا نکرد.
دو همکاری پژمان بازغی با کیومرث پوراحمد در دو دهه اخیر هم موفقیتآمیز نبود. او در سالهای افول پوراحمد فقید موفق به همکاری با او شد. نه «تیغ و ترمه» و نه آخرین فیلم این کارگردان «این پرونده باز است» نه فیلمهای خوبی بودند و نه برگ برندهای در کارنامه بازغی که توفیق همکاری با کارگردانان بزرگ سینما را زیاد به دست نیاورد. البته خود سینمای ایران در دو دهه اخیر با افول مواجه بوده است و این تنها پژمان بازغی نیست که نتوانسته از پتانسیلهای بازیگریاش به آن اندازه که باید بهره ببرد. با این حال، همکاری با آیدا پناهنده برای این بازیگر موفقیتآمیز بود؛ بسیاری از بازیگران در این سالها حتی همین تجربه را هم از سر نگذراندند.
مسیر حرفهای پژمان بازغی البته هنوز به پایان نرسیده است. او بازیگر خوشچهره و متوسطی بود که اگر به شکل عجیبی در سینمای مستقل عملکرد بهتری داشت تا در سینمای تجاری. بسیاری او را بیش از بازیگر سینمایی، بازیگر تلویزیون میدانند. با این حال، او در مقایسه با بازیگران همترازش، چند کار و بازی تحسینشده در کارنامهاش دارد. او امروز رئیس انجمن صنفی بازیگران است و همچون بسیاری از همکارانش به مجریگری و حضور در رئالیتی شوهای شبکه نمایش خانگی رو آورده است. در سریالهای شبکه نمایش خانگی نقشهای کوتاهی را بازی میکند و سعی میکند از فضای رئالیتی شوها دور بماند و بیشتر روی مجریگری تمرکز کند. شاید اگر سینمای مستقل ایران مخاطبان و بودجه بیشتری داشت، سرنوشت بازیگری پژمان بازغی طور دیگری رقم میخورد.
بهترین سریالها و فیلمهای پژمان بازغی
1. آژانس دوستی

- سال پخش: 1377-1378
- کارگردان: احمد رمضانزاده
- بازیگران: فردوس کاویانی، اسماعیل داورفر، حسین پناهی، اصغر همت، پژمان بازغی، حمید لولایی، سحر جعفری جوزانی
سریال «آژانس دوستی» یکی از سریالهای پرطرفدار و نوستالژیک دهه هفتاد تلویزیون ایران بود که در قالب طنز اجتماعی ساخته شد و از شبکه یک پخش میشد. این سریال فضایی ساده، خانوادگی و آموزنده داشت و مخاطب گستردهای بهویژه میان خانوادهها پیدا کرده بود. این سریال ماجراهای روزمره یک آژانس کرایه اتومبیل را روایت میکند که در آن چند راننده با شخصیتها، دغدغهها و شیوه رفتاری متفاوت در کنار یک مدیر آژانس کار میکنند.
هر قسمت از سریال داستانی مستقل دارد و اغلب بر محور یکی از رانندگان یا مشتریان آنها میچرخد. در جریان داستان، مسافران گوناگونی با مشکلات، عقاید و سبک زندگی متفاوت وارد ماشینها میشوند و گفتوگوهایی میان آنها و راننده شکل میگیرد. این گفتوگوها، در عین طنز بودن، مسائل اجتماعی، فرهنگی یا خانوادگی آن زمان را بازتاب میدهد و گاهی به نقطهنظرهای اخلاقی ختم میشود. پژمان بازغی در این سریال نقش جواد، یکی از رانندههای آژانس را داشت که تازه ازدواج کرده و با مشکلات مالی زیادی مواجه بود اما روحیه خوب و رابطه صمیمانهای با همسرش داشت.
2. سایه آفتاب

- سال پخش: 1383
- کارگردان: محمدرضا آهنج
- بازیگران: پژمان بازغی، حامد بهداد، مجید مظفری، رضا سعیدی، رزیتا غفاری، عنایتالله بخشی، آناهیتا نعمتی، یوسف تیموری، آهو خردمند، چنگیز وثوقی، رضا بنفشهخواه، آتش تقیپور، شیوا بلوریان، سید جواد هاشمی
سریال «سایه آفتاب» یک درام اجتماعی پرتنش است که داستان زندگی مردی به نام علی عسگری را روایت میکند؛ جوانی با گذشتهای تلخ که پس از آزادی از زندان در تلاش است تا زندگیاش را دوباره بسازد. علی درگیر ماجرایی عاشقانه و پیچیده با خواهر دوستش رضاست، اما اختلافات گذشته باعث بههمخوردن این رابطه میشود. او ناچار به دستفروشی و زندگی در حاشیه شهر روی میآورد، اما رفتهرفته با حقایق زندگی، گذشته خانوادگی و جایگاه خودش در جامعه روبهرو میشود.
این سریال با نگاهی انسانی و واقعگرایانه، به مسائلی چون غیرت، آبرو، قضاوت، فرصت دوباره و پیوندهای خانوادگی میپردازد. در دل روایت علی، داستان خانوادهای مذهبی و انقلابی باز میشود که پدر و پدربزرگش را در جنگ از دست دادهاند، و حالا او درگیر کشف هویت و بازسازی معنوی خویش است. «سایه آفتاب» با ترکیبی از ملودرام، دغدغههای اجتماعی و بازیهای قوی، تصویری از جامعهای ترسیم میکند که همزمان زخمخورده و امیدوار است.
3. دوئل

- سال پخش: 1383
- کارگردان: احمدرضا درویش
- بازیگران: سعید راد، پژمان بازغی، پریوش نظریه، کامبیز دیرباز، انوشیروان ارجمند، پرویز پرستویی، هدیه تهرانی
فیلم «دوئل» روایتگر داستان زینال است؛ رزمندهای که پس از اسارت در جنگ ایران و عراق بازمیگردد و خاطرات آن دوران را مرور میکند. ماجرای مرکزی بر سر یک گاوصندوق حاوی طلاست که ابتدا بهعنوان اسنادی استراتژیک جلوه داده میشود؛ زینال و همراهانش درگیر نبردی پیچیده با افراد مختلف، از جمله نیروهای نظامی، مقاومت محلی و اشخاصی مثل اسکندر، میشوند. گاوصندوق در رودخانه اروند غرق شده، و ماجرای فیلم ادامه مییابد وقتی زینال پس از آزادی، بیگناهی خود را در کشاکش بازپسگیری طلا اثبات میکند.
«دوئل» ترکیبی از اکشن جنگی و درام اجتماعی است؛ با جلوههای ویژه و موسیقی قدرتمند که با صدای دالبی دیجیتال تأثیرگذاری بیشتر دارد و فضای ناب و منحصربهفردی در سینمای ایران ایجاد کرده است. فیلم در نیمه دوم جذابیت اولیه را حفظ نمیکند، اما کماکان نمونهای ارزشمند از سینمای جنگ و رستگاری است. پژمان بازغی برای بازی در نقش زینال در این فیلم، اولین سیمرغ بلورین را از جشنواره فیلم فجر دریافت کرد.
4. کافه ستاره

- سال پخش: 1386
- کارگردان: سامان مقدم
- بازیگران: افسانه بایگان، پژمان بازغی، هانیه توسلی، رؤیا تیموریان، حامد بهداد، شاهرخ فروتنیان، مسعود رایگان، نیکو خردمند، ایرج نوذری، نگار فروزنده، مهدی صباغی، کیانوش گرامی
«کافه ستاره» یکی دیگر از آثار متفاوت سینمای ایران است که فیلمنامهاش را پیمان معادی نوشته است. معادی آن زمان هنوز در حوزه فیلمنامهنویسی فعالیت میکرد و وارد عرصه بازیگری نشده بود. «کافه ستاره» فیلمی اپیزودیک است که در سه بخش جداگانه اما مرتبط، زندگی سه زن (با بازی افسانه بایگان، هانیه توسلی و رویا تیموریان) را در یک محله قدیمی تهران به تصویر میکشد. فیلم بر مشکلات طبقه پایین جامعه همچون فقر، اعتیاد و خشونت خانگی تمرکز دارد اما ساختار اپیزودیک متفاوتش آن را از بسیاری از فیلمهای اجتماعی مشابه خود، متمایز میکند.
داستان فیلم بر اساس قصههای «کوچه مداق» از نجیب محفوظ طراحی شده و هر اپیزود اجتماعی و روانشناسانه بر تجربه زنانه در بافتی سنتی تمرکز دارد. فیلم با فیلمنامه دقیق، درونمایههای حساس اجتماعی، شخصیتپردازی و بازیهای خوب بازیگرانی حرفهای، تحسین منتقدان را برانگیخت، و موفق به کسب جوایز تدوین و دیپلم افتخار هیئت داوران در جشن خانه سینما شد. البته شایسته جوایز بیشتری بود. پژمان بازغی در این فیلم نقش نامزد هانیه توسلی را رعایت میکند که به دلیل فقر نمیتواند به وصال او برسد.
5. ریسمان باز

- سال پخش: 1387
- کارگردان: مهرشاد کارخانی
- بازیگران: پژمان بازغی، بابک حمیدیان، کرامت رودساز، نرگس محمدی
فیلم «ریسمان باز» داستان دو دوست صمیمی، میکائیل و عسگر (با بازی پژمان بازغی و بابک حمیدیان)، را روایت میکند که برای فرار از فقر و بدهکاری، مأموریتی غیرمعمول را بر عهده میگیرند؛ انتقال یک رأس گاو زخمی از کشتارگاه جنوب تهران به شمال شهر طی بیست و چهار ساعت. در این مسیر ساده اما پرتنش، فیلم نهتنها چالشهای عملی مثل حمل جانور و ناامیدی اجتماعی را به نمایش میگذارد، بلکه نماد روشنی از تضاد طبقاتی و تنهایی در زندگی شهری است. فیلم با روایت سرراست و بدون تکیه بر کلیشههای رایج، نگاهی عمیق به روابط انسانی و سختکوشی ساده اقشار محروم دارد. «ریسمان باز» ترکیبی از صداقت و ضرباهنگ تند شهری است که مخاطب را تا پایان درگیر خود میکند.
6. ندارها

- سال پخش: 1388
- کارگردان: محمدرضا عرب
- بازیگران: پژمان بازغی، هانیه توسلی، محسن تنابنده، لاچین دربندی، مریم بوبانی، بهرنگ علوی، کیانوش گرامی
«ندارها» یک درام اجتماعی با رگههای کمدی سیاه است که سه جوان مستعد (پژمان بازغی، هانیه توسلی و محسن تنابنده) را با آرمان «رابینهودهای معاصر» به تصویر میکشد. آنها از نزولخورها و پولدارانی که پولشان حلال نیست، دزدی میکنند تا به نیازمندان کمک کنند. فیلم با طعنه به عدالت اجتماعی، پرسشهایی اخلاقی درباره قانون و اراده فردی مطرح میکند. این اثر با بازی روان و صداقت احساسی بازیگرانش، بهویژه محسن تنابنده، توانست توجه جشنواره فجر را جلب و دیپلم افتخار بهترین بازیگر نقش مکمل مرد را نصیب تنابنده کند. «ندارها» با وجود طنز ظریف، «ندارها» نگاهی دغدغهمند به شکاف طبقاتی و نابرابری اقتصادی جامعه در دارد.
7. مرگ کسب و کار من است

- سال پخش: 1389
- کارگردان: امیرحسین ثقفی
- بازیگران: پژمان بازغی، امیر آقایی، کامران تفتی، ماهچهره خلیلی، مریم بوبانی، اکبر سنگی، رامین راستاد
در «مرگ کسب و کار من است» سه جوان روستایی فقیر (پژمان بازغی، امیر آقایی و کامران تفتی) برای گذران زندگی خانوادگیشان مأموریتی را میپذیرند؛ دزدی کابلهای برق فشار قوی. اما ماجرا منجر به تراژدی میشود؛ درگیری با روستاییان منجر به مرگ یکی از آنها و بازداشت دو نفر دیگر میشود. این فیلم تلخ، فشاری را که فقر بر زندگی افراد تحمیل میکند، به تصویر میکشد. ثقفی بدون شعارزدگی و با فضاسازی ناتورالیستی، زندگی در لبه بحران اخلاقی را به نمایش میگذارد. بازی جمعی قوی بهویژه پژمان بازغی و کامران تفتی، و فضاسازی محزون فیلم، اثر را بدل به تجربهای دردناک و تأملبرانگیز درباره الزامات بقا میکند.
8. ناهید

- سال پخش: 1394
- کارگردان: آیدا پناهنده
- بازیگران: ساره بیات، پژمان بازغی، نوید محمدزاده، میلاد حسینپور، پوریا رحیمیسام
«ناهید» درامی اجتماعی درباره زنی جوان با بازی ساره بیات است که پس از طلاق از همسر معتادش (نوید محمدزاده)، حضانت فرزندش را تنها به یک شرط دریافت میکند؛ تا وقتی ازدواج نکند، پسر پیش او میماند. فیلم زندگی دشوار و تلاش ناهید برای تأمین هزینههای زندگی با تایپ پایاننامهها و مواجهه با پیشنهاد ازدواج مردی ثروتمند (مسعود) را به تصویر میکشد؛ او بین عشق، استقلال و مادری در تعارض قرار گرفته است.
این فیلم با نگاهی واقعگرایانه و زنمحور، موضوعاتی چون فقر، استقلال زنانه، نگاه اجتماعی به زنان مطلقه و فرزندداری را به نمایش میگذارد. «ناهید» شروع فیلمهای زنانه آیدا پناهنده بود که در بیش از سی جشنواره جهانی به نمایش درآمد و جوایز معتبری از جمله جایزه «نگاهی نو» را از جشنواره فیلم کن دریافت کرد.
9. اسرافیل

- سال پخش: 1396
- کارگردان: آیدا پناهنده
- بازیگران: هدیه تهرانی، پژمان بازغی، هدی زینالعابدین، مریلا زارعی، علی عمرانی، سهیلا رضوی، پوریا رحیمیسام
«اسرافیل» دومین فیلم از سهگانه زنانه آیدا پناهنده، داستان زندگی سه شخصیت اصلی، ماهی، سارا و بهروز، را در ساختاری اپیزودیک مرتبط روایت میکند. درست در زمانی که ماهی داغدار مرگ پسرش است، عشق دوران نوجوانیاش از سفری طولانی بازمیگردد و ماجرای عشق جوانی بیست سال پیش آنها زنده میشود. «اسرافیل» همچون «ناهید» در فضا و اجتماعی کوچک که به لحاظ فکری بستهتر است، میگذرد.
پناهنده از این موقعیت برای به تصویر کشیدن فشارهایی را که زنان در محیطهای بسته به خاطر طبیعیترین حقوقشان مثل حق عاشق شدن متحمل میشوند، استفاده میکند. این فیلم با ریتمی کند و پر از سکوت و مکث، تأملی درباره زخمهای عاطفی، بازسازی خاطرات و تعارض بین گذشته و حال است. بهویژه پرداخت روانشناسانه عمیق پناهنده و بازیهای تأثیرگذار هدیه تهرانی و پژمان بازغی، تجربهای احساسی و تأثیرگذار را برای مخاطب رقم میزند.
منبع: دیجیکالا مگ
