نقد فیلم آقای زالو؛ آینهای شکسته از تاریخ معاصر
فیلم «آقای زالو» مهران احمدی، آینهای است که میخواهد چهل سال تاریخ معاصر ایران را در خود بازتاب دهد. اما این آینه گاهی مهگرفته است، گاهی شکسته و گاهی تصویری اغراقشده از واقعیت نشان میدهد. سومین تجربه کارگردانی احمدی بعد از «سگبند» و «مصادره»، با وجود جسارتهای قابل تقدیر و لحظات درخشان، در نهایت قربانی تردیدهای خودش میشود و فیلمی که میخواست پلی بین سینمای کمدی دهه هفتاد و امروز بسازد، خودش در میانه راه گم میشود.
مهران احمدی در زمان ساخت «مصادره» در اوج درخشش بازیگری بود. نقشهای جدی او در «ماحی» و «نفس» تحسین منتقدان را برانگیخته و کاراکتر بهبود فریبا در «پایتخت» او را به یک ستاره تبدیل کرده بود. در چنین شرایطی، انتظار میرفت اولین فیلمش یا یک اثر روشنفکرپسند ضعیف باشد یا یک کمدی عامهپسند بیسروته. اما احمدی مسیر سومی را انتخاب کرد: تلاش هنری در دل ژانر کمدی فارسی.
این انتخاب در «آقای زالو» هم تکرار میشود. احمدی با «مصادره» ثابت کرد که میتوان فیلمی ساخت که واقعا خندهدار باشد، ولی فقط خندهدار نباشد. او از کارگردانان معدود سینمای کمدی ایران است که میخواهد حرفی برای گفتن داشته باشد حتی اگر این حرف زدن همیشه سرراست نباشد. در دو دهه اخیر، سینمای کمدی ایران در اکثریت قاطع فیلمهایش چیزی جز سودای بازار نداشته است. آثاری که مضمونها، پیرنگها و حتی بازیگرانشان را در یک گردونه میاندازند و هر سال ترکیب تازهای از همان مواد کهنه تولید میکنند. احمدی دست به برهم زدن این گردونه نزده بلکه بالا سر آمده و سعی کرده فکر خودش را به گردونه اضافه کند. او در دل همین پیرنگها، مضمونها و بازیگرهای تکراری، خردهپیرنگهای نو و معانی فکری خود را ایجاد کرده است. نتیجه، فیلمی است که در جایی بین سینمای گیشه و سینمای مولف قرار میگیرد.

یک کمدی متفاوت
«آقای زالو» در امتداد «مصادره» و «سگبند» قرار میگیرد؛ آثاری که میکوشند در دل سینمای گیشه، حرفی برای گفتن داشته باشند. احمدی با زبان کمدی به مخاطب عام سخن میگوید، اما پیامی خاص دارد. استعاره زالو برای توصیف آدمهایی که به جان جامعه افتادهاند، هوشمندانه و گزنده است. منوچهر، شخصیت اصلی با بازی درخشان امین حیایی، نمادی است از فرصتطلبانی که در هر دوره رنگ عوض میکنند از جوان طاغوتی دهه پنجاه به انقلابی متدین دهه شصت و از متدین به رانتخوار دولتی در دهههای بعد. فیلم با موفقیت نشان میدهد چگونه این زالوها خون اخلاق و انسانیت را میمکند. تقابل ظاهر متمدن و درون آلوده آدمها، هسته اصلی نقد اجتماعی فیلم را میسازد. فیلمساز با خلق موقعیتهای کمیک و اغراقشده بدون شعار دادن مستقیم، موفق میشود مفاهیم پیچیدهای چون فساد، سوءاستفاده از قدرت و دورویی را به تصویر بکشد.
اما بزرگترین معضل فیلم در بیست تا سی دقیقه پایانی رخ مینماید. فیلم که تا آن لحظه با اعتماد به نفس در مرز طنز و نقد پیش میرفت، ناگهان لباس جدی به تن میکند. این تغییر ناگهانی لحن، مخاطب را که با فضای طنز همراه شده بود ناامید میکند و نیازی به انجام این کار هم نبوده است. ساختار غیرخطی فیلم نیز با فلشبکهای متعدد، بلندپروازانه است اما در اجرا ناموفق. رفتوآمدهای زمانی بین دهه شصت، هفتاد و امروز، گاهی بدون انتقال روان انجام میشود و مخاطب را سردرگم میکند. این پراکندگی، مانع از شکلگیری انسجام روایی میشود و در نیمه دوم فیلم مشهودتر است. فیلم در بخشهایی دچار نوسان تدوین است و ارتباط بین دورههای مختلف گاهی ضعیف به نظر میرسد. این ضعف در روایت، باعث افت ریتم در برخی لحظات میشود. مخاطب که با فیلم همراه شده، ناگهان احساس میکند رشته از دست رفته است.

از درخشش تا تکرار
امین حیایی در نقش منوچهر، یکی از متفاوتترین و چالشبرانگیزترین نقشآفرینیهای کارنامهاش را ارائه میدهد. او با گریمهای متعدد و تغییر لحن صدا در دورههای مختلف، موفق میشود ظرافتهای موجود در شخصیت «زالو» را – که هم میتواند خندهدار باشد، هم ترحمبرانگیز و هم منفور، به خوبی به مخاطب انتقال دهد. تغییرات ظاهری او در هر دوره تاریخی، نماد تغییرات درونی شخصیت است و به باورپذیری تحولات کمک بسیاری میکند. همچنین مونا فرجاد در نقش معشوق و همسر منوچهر، حضور بامزه و بهیادماندنیای دارد. اما مهران مدیری در دام کلیشههای خودش میافتد.
با توجه به توانمندی مدیری، انتظار بیشتری برای ایفای چنین نقشی میرفت اما او در نقش پدرزن منوچهر که نماد حکومت است که امکانات را در اختیار بدترین فرصتطلبان قرار میدهد، فرصت چندانی برای درخشش پیدا نمیکند. فضاسازی تاریخی فیلم یکی از نقاط قوت آن محسوب میشود. طراحی صحنه و لباس هر دوره تاریخی با دقت بسیاری انجام شده است. استفاده از رنگهای خاص هر دوره بر غنای بصری فیلم افزوده است. این فضاسازی نوستالژیک، به باورپذیری اثر کمک میکند.
جمعبندی
«آقای زالو» در دو هفته اول با جذب بیش از ۵۷۲ هزار تماشاگر و فروشی بالای ۳۵ میلیارد تومان، از نظر تجاری موفق بوده است. فیلم با حضور ستارگان پرطرفدار (امین حیایی، مهران مدیری، هادی کاظمی) و فرمول آزمایششده، راه مطمئن را انتخاب کرده اما راه مطمئن، همیشه راه متفاوت نیست. احمدی در «مصادره» از رضا عطاران و هومن سیدی استفاده کرد، در «سگبند» از بهرام افشاری و امیر جعفری و حالا در «آقای زالو» از حیایی و مدیری. این فرمول تکراری، اگرچه فروش را تضمین میکند، اما این سوال را پیش میکشد: آیا احمدی بدون این ستارهها میتواند فیلم پرفروش بسازد؟
احمدی میخواهد هم به مخاطب عام بفروشد، هم نقدی اجتماعی وارد کند. او سعی دارد در سینما با ساخت کمدیهای پرفروش، جایگاه خود را در قامت یک کارگردان که نبض گیشه را در دست دارد معرفی کند. این دوگانگی در «مصادره» بهتر مدیریت شده بود، اما در «آقای زالو» به سردرگمی میانجامد. فیلم نمیداند میخواهد کمدی پرفروش باشد یا اثری اجتماعی و انتقادی و در نهایت نه کاملا این میشود نه آن. «آقای زالو» فیلمی است که ارزش یکبار دیدن را دارد نه به خاطر کمالش، بلکه به خاطر تلاشش اما در نهایت، خودش هم تبدیل به زالویی میشود که خون خاطرات دهه شصت را میمکد، بدون آنکه بتواند چیز تازهای خلق کند.
شناسنامه فیلم «آقای زالو»
کارگردان: مهران احمدی
نویسنده: حمید اکبری خامنه
بازیگران: امین حیایی، هادی کاظمی، مونا فرجاد، مهران مدیری، مهران احمدی
محصول: 1404، ایران
خلاصه داستان: داستان «آقای زالو» روایتگر فردی است که در شرایط مختلف تاریخ معاصر برای بقا دست به هر کاری میزند.

