نقد فیلم «موجودی با پر»؛ درخشش بندیکت کامبربچ در اقتباسی میانمایه

زمان مورد نیاز برای مطالعه: ۷ دقیقه
نقد فیلم «موجودی با پر»

فیلم اغلب رسانه‌ای است که متن را ارتقاء می‌دهد و ابعاد تازه‌ای به آن می‌افزاید؛ اما در فیلم تازه‌ی بندیکت کامبربچ، «موجودی با پر» (The Thing with Feathers) قضیه برعکس است. کتاب «اندوه موجودی است با پر» (Grief Is the Thing with Feathers) نوشته‌ی مکس پورتر، که منبع الهام فیلم کامبربچ بوده با متنی شاعرانه و استعاری که مدام با کلمات بازی می‌کند، متنی پیچیده دارد که اقتباسش برای پرده‌ی سینما تقریبا غیرممکن است؛ مگر اینکه آن را ماهیتاً تغییر دهید و این کاری است که دیلن سادرن، کارگردان، برای فیلم خود انجام داده است. در نقد «موجودی با پر» به اقتباس پرجرئت فیلم از متن پورتر می‌پردازم که نتیجه‌ای کاملا متفاوت از کتاب در بر داشته و تمام نقاط قوت متن را نادیده می‌گیرد.

هشدار! در نقد فیلم «موجودی با پر» خطر لو رفتن داستان وجود دارد

نقد فیلم «موجودی با پر»؛ در جدال با کلاغ اندوه

نقد فیلم «موجودی با پر»

پس از فیلم کیلین مورفی، «استیو» (Steve)، «موجودی با پر» دومین اقتباس سینمایی براساس آثار مکس پورتر است که امسال منتشر شده. دو فیلم کم به هم شباهت ندارند؛ علاوه بر اینکه در هر دو بازیگرانی کاربلد بار فیلم‌ها را بر دوش می‌کشند، هردو ثابت می‌کنند متنِ پورتر روی کاغذ بهتر جواب می‌دهد.

«موجودی با پر» داستان پدری (بندیکت کامبربچ) و پسرانش (هنری و ریچارد باکسال) را دنبال می‌کند که پس از مرگ ناگهانی مادر خانواده (کلر کارترایت)، با اندوه دست به گریبان می‌شوند. با اینکه پدر می‌خواهد روتین زندگی پسران را تا جای ممکن بر هم نزند، اما فروپاشی روانی خود در نتیجه‌ی از دست دادن همسرش، از درون و سپس بیرون نابودش می‌کند. او از غم به کار خود، به نقاشی رمان‌های گرافیکی پناه می‌برد؛ اما تنها چیزی که می‌کشد کلاغی سیاه است که کم‌کم به زندگی واقعی او هم نفوذ می‌کند. این کلاغ سیاه (با اجرای اریک لامپارت و صداپیشگی قدرتمند دیوید تیولیس)، خودش را به زور به داخل خانه راه می‌دهد، مثل سایه پدر و پسران را تعقیب می‌کند و هرازچندگاهی با کنایه‌هایش، روح و روان پدر را می‌آزارد.

بندیکت کامبربچ

مشخصا این موجود استعاره از غم پدری است که رنج می‌برد یا بهتر بگویم، آشفتگی روانی او که در قالب کلاغ عینیت پیدا کرده است؛ موجودی ترسناک که پدر را به‌خاطر بی‌کفایتی‌هایش سرزنش می‌کند. هرچه پدر بیشتر در خشم و اندوه فرومی‌رود و به پسرانش سخت می‌گیرد، کلاغ بیشتر وجود پدر را تسخیر می‌کند؛ تا جایی که با رقصی دیوانه‌وار به قارقار می‌افتد.

فروپاشی روانیِ پدر (که در متن از او تنها با عنوان «پدر» و از شخصیت‌های اصلی دیگر تنها به‌عنوان «پسران» و «کلاغ» یاد می‌شود) با اجرای همیشه‌تأثیرگذار بندیکت کامبربچ به اوج می‌رسد. این بازیگر، که در پروژه‌های پیشین خود چون مینی‌سریال «پاتریک ملروز» (Patrick Melrose) هم ثابت کرده یک گریه‌کن قهار است، در نقش پدر داغدار به ثانیه‌ای به هق‌هق می‌افتد، فریاد می‌کشد، روی زمین غلت می‌خورد و گاهی خود کلاغ می‌شود. شاید حتی بهتر می‌بود کامبربچ هر دو نقش پدر و کلاغ را بازی می‌کرد؛‌ بالاخره کلاغ، تنها نموداری از وجوه تاریک خود پدر است. به هر حال، اگر «موجودی با پر» فیلم بهتری بود، قطعا اجرای کامبربچ در مجامع سینمایی سروصدای زیادی به پا می‌کرد. اما مشکل اینجاست: «موجودی با پر» سایه‌ای از یک فیلم خوب را در خودش دارد؛ اما با نادیده گرفتن منبع اصلی، تمام روح و قدرت داستان را از آن می‌گیرد.

بندیکت کامبربچ

پیش از تماشای فیلم سراغ کتاب رفتم و با اینکه شخصاً این سبک از جمله‌پردازی‌های شاعرانه‌ی «اندوه موجودی است با پر» را نمی‌پسندم، اما این اساسا بزرگترین (و شاید تنها) نقطه‌قوت کتاب پورتر است؛ نقطه‌قوتی که اقتباس سادرن آن را به نفع یک تجربه‌ی کاملا بصری کنار می‌گذارد.

خلاف اغلب کتاب‌هایی که هرروز اقتباس‌هایشان به سینما و استریمینگ می‌آید، کتاب مکس پورتر مدام در ذهن شخصیت‌هایش می‌گذرد؛ آن هم در گردبادی از کلمات، استعاره‌ها و کنایه‌ها که اجرایشان در قالبی بصری تقریبا غیرممکن به نظر می‌رسد. لحن آهنگین متن، تغییر زاویه دید بین پدر، پسران و کلاغ و تغییر لحن متن همراه با آن، این‌ها چیزهایی است که در فیلم کاملا از دست رفته است. با اینکه فیلمِ سادرن به سه بخش پدر، کلاغ و پسران تقسیم می‌شود، اما این تقسیم‌بندی‌ها هدفشان از کتاب را دنبال نمی‌کنند و یا مثل متن اصلی نشان‌دهنده‌ی تغییر زاویه‌ی دید داستان نیستند.

10 فیلم اقتباسی که هدف اصلی رمان را به کل از دست داده‌اند

یکی از معدود صحنه‌های کتاب که راهش به فیلم باز شده، صحنه‌ای است که در آن کلاغ از پسران می‌خواهد مادرشان را به بهترین شکل که می‌توانند از ذهن نقاشی یا با کاردستی تجسم کنند. او وعده می‌دهد که بهترین نقاشی را به دنیای واقعی خواهد آورد. کلاغ در کتاب به پسران می‌گوید:«شما دو پسر، هر کدام باید اینجا روی زمین مدلی از مادرتان را بسازید. درست همانطور که او را به یاد دارید! و هر کدام از شما که بهترین مدل را بسازد، برنده خواهد شد. نه واقعی‌ترین، بلکه بهترین، درست‌ترین. جایزه این است…بهترین مدل را به زندگی می‌آورم، یک مادر زنده که شما را در رختخواب بخواباند.» بچه‌ها با دست‌های کوچک و ذهن فراموشکارشان، می‌کوشند زیباترین نسخه از مادرشان را که به یاد دارند، تصویر کنند. اما پس از تلاششان، کلاغ از برگرداندن مادر سرباز می‌زند و سکوت می‌کند.

این صحنه‌ی آرام در کنار اجرای پرهیاهوتر کامبربچ، از به‌یادماندنی‌ترین بخش‌های فیلم است؛ به‌سادگی چون دقیقا متن کتاب را به تصویر می‌آورد. اگر اقتباس به متن اصلی وفادار می‌بود، یا حداقل بیشتر از آن الهام می‌گرفت، نتیجه‌ی بهتری حاصل می‌شد. حتی لحن فیلم به طور کلی تغییر می‌کرد و بیشتر به سمت چیزی چون کمدی سیاه می‌گروید. درحالی که سادرن در اقتباس خود بیشتر درگیر ساخت یک فیلم با درونمایه‌های ترسناک و تریلر بوده است که با یک صحنه‌ی اکشن سورئال بین کلاغ و موجودی شیطانی که نمی‌دانم چه ربطی به چه چیزی دارد، به اوج می‌رسد.

با دیدن «موجودی با پر» به نظر می‌رسد سادرن از خواندن کتاب فقط یک ایده برداشته است: کلاغ سیاه سخنگویی که مثل بختک بر زندگی پدر و پسران می‌افتد و پدر را به ورطه‌ی جنون می‌کشاند؛ پیش از آنکه به آن‌ها حالی کند باید با اندوه، یا در این مورد حضور کلاغ، کنار بیایند. خبری هم از اقتباس داستان یا لحن متن برای فیلم نیست.

با آوردن بازیگرانی کارکشته چون کامبربچ و دیوید تیولیس، سادرن می‌توانست بیشتر از تجربه‌ی اجرای تئاتری آن‌ها هم بهره ببرد و با تکیه به توانایی آن‌ها، متن پیچیده‌ی پورتر را در فیلمش برجسته‌تر کند. همانطور که قبلا، حوالی سال ۲۰۱۸-۲۰۱۹، کیلین مورفی «اندوه موجودی است با پر» را به صحنه برده بوده است.

نقد فیلم «موجودی با پر»

عنوان کتاب از ترکیب عناوین اشعاری از امیلی دیکینسون («امید موجودی است با بال و پر») و تد هیوز («کلاغ: از زندگی و آوازهای کلاغ») گرفته شده؛ اما نه‌تنها عنوان، که داستان پورتر نیز وامدار آن‌هاست. به‌ویژه هیوز در زندگی کاراکتر اصلی نقش برجسته‌ای دارد. پدرِ داستان پورتر، به به‌جای آنکه مثل بندیکت کامبربچ در فیلم نقاش باشد، درباره‌ی تد هیوز کتاب می‌نویسد. این یکی از معدود ابعاد زندگی واقعی پدر است که پورتر رویش دست می‌گذارد. از طریق زاویه دید پسران، به نقش پررنگی که هیوز در شکل‌گیری شخصیت پدر دارد، پی می‌بریم.

در جایی در کتاب، پدر به ناشر خود درباره‌ی ایده‌اش از گزارمانی درباره‌ی مجموعه آثار هیو اما از زبان کلاغ، می‌گوید: «…کلاغ آثار تد را نقض، تصویرسازی و آلوده خواهد کرد. این یک تحلیل عمیق‌تر و واقعا وحشیانه، یک تسویه‌حساب انتقادی و انتقام‌جویانه خواهد بود؛ یک آلبوم عکس، یک کلاژ، یک رمان گرافیکی و از بین بردن مرزها. زیرا کلاغ حقه‌باز است، باستانی و پست‌مدرن، تصویرگر، ویراستار و خرابکار…». کل متن تاحدودی به همین پاراگراف کوتاه شباهت دارد که همانطور که می‌بینید مصداق عینی در آن پیدا نمی‌شود.

2.5
از ۵
نکات مثبت
  • طراحی صحنه و طراحی گریم کلاغ
  • اجرای قدرتمند و احساسی بندیکت کامبربچ
نکات منفی
  • پایبند نبودن به روح متن اصلی
  • از دست رفتن غنای ادبی و احساسی
  • تغییر جو داستان از کمدی سیاه به اکشن، تریلر و ترسناک
  • بهره‌ی کافی نبردن از توان اجرای بندیکت کامبربچ و دیوید تیولیس

با تمام این اوصاف، ریسک دیلن سادرن در اقتباس از کتاب پورتر برای پرده‌ی سینما ستودنی است. او با کمک بن فوردزمن، فیلمبردارِ فیلم‌هایی چون «سنت ماد» (Saint Maud) و «عشق دروغ خونین» (Love Lies Bleeding)، صحنه‌پردازی پرجزئیات و گریم هولناک و کَمپ کانر اوسالیوان برای کلاغ، فیلم تریلر-ترسناک خودش را ساخته است که گاهی اوقات رویایی اما همیشه خفقان‌آور است. این حس اختناق با قاب‌بندی تنگ و بسته‌ی فیلم (با فرمت آکادمی)، نورپردازی تیره و تار، تدوین تیز و تغییر پرسپکتیوها تشدید می‌شود. «موجودی با پر» اگر کاری به منبع اصلی نداشته باشید، تجربه‌ی سینمایی سورئال هرچند کُندی برایتان رقم می‌زند که تنها به‌خاطر اجرای درخشان بندیکت کامبربچ دیدنی می‌شود.

شناسنامه فیلم «موجودی با پر» (The Thing with Feathers)

کارگردان: دیلن سادرن
نویسنده: دیلن سادرن براساس «اندوه موجودی است با پر» نوشته‌ی مکس پورتر
بازیگران: بندیکت کامبربچ، ریچارد باکسال، هنری باکسال، دیوید تیولیس، وینت رابینسن
محصول: ۲۰۲۵، انگلستان
امتیاز سایت IMDb به فیلم: ۶ از ۱۰
امتیاز فیلم در سایت راتن تومیتوز:  ۴۶٪
خلاصه داستان: پدری با دو پسر خود با مرگ ناگهانی مادر خانواده دست و پنجه نرم می‌کنند. پدر می‌خواهد آرامش و روتین زندگی سابق را برگرداند، اما با اندوه سنگینی که چون بغض، راه گلویش را بسته است، نمی‌تواند حتی پدر خوبی برای پسرانش باشد. اینجاست که کلاغی سیاه، که انگار بوی غم و اندوه به مشامش خورده، راهش را به خانه‌ی این خانواده‌ی داغدار پیدا می‌کند و چون بختک بر روح و روان پدر افتاده و او را آزار می‌دهد…

نقد فیلم «موجودی با پر» دیدگاه شخصی نویسنده است و لزوما موضع دیجی‌کالا مگ نیست.

منبع: دیجی‌کالا مگ

برچسب‌ها :
دیدگاه شما

پرسش امنیتی *-- بارگیری کد امنیتی --

loading...
بازدیدهای اخیر
بر اساس بازدیدهای اخیر شما
تاریخچه بازدیدها
مشاهده همه
دسته‌بندی‌های منتخب برای شما
X