چرا فیلم «ترون: آرس» در گیشه شکست خورد؟
«ترون: آرس» (Tron: Ares)، جدیدترین ساختهی دیزنی، همین چند روز قبل با تبلیغات فراوان روی پرده رفت و با اینکه مدت زمان زیادی از اکران آن نگذشته اما از همین حالا مشخص است که یک ضرر مالی بزرگ برای شرکت سازنده خواهد بود. عملکرد تجاری «ترون: آرس» بد است و احتمالا در ادامه بدتر خواهد شد.
این فیلم که با بودجهی نجومی 180 میلیون دلاری (بدون احتساب هزینههای تبلیغات) ساخته شده است، در هفتهی اول، فقط 33.5 میلیون دلار فروخت و خارج از بازار آمریکا هم موفق ظاهر نشد و تنها 27 میلیون دلار بهدست آورد تا فروش جهانیاش به 60 میلیون دلار برسد. تحلیلگران از همان ابتدا گفته بودند که فیلم قرار نیست گیشه را به آتش بکشد اما انتظار میرفت که هفتهی اول را حداقل با 100 میلیون دلار فروش جهانی به پایان برساند.
این اثر علمی-تخیلی که توسط یواخیم رانینگ (دزدان دریایی کارائیب: مردگان حکایت نمیکنند») ساخته شده، حتی به نزدیکی افتتاحیهی قسمت قبلی یعنی «ترون: میراث» (2010) هم نرسید؛ آن فیلم که با بودجهی 170 میلیون دلاری تولید شده بود، در هفتهی اول 44 میلیون دلار فروخت و در نهایت به فروش 409 میلیون دلار رسید؛ به عبارت دیگر، تنها توانست هزینههای تولیدش را جبران کند. فیلم «ترون: آرس» اما به نظر نمیرسد که حتی بتواند از مرز فروش 200 میلیون دلار عبور کند.
اما چه اتفاقی رخ داد؟ چرا بازگشت «ترون» پس از 15 سال، کسی را هیجانزده نکرد؟ آیا فیلم در ادامه میتواند به موفقیت تبدیل شود؟ در این مقاله، دلایل شکست فیلم «ترون: آرس» را بررسی میکنیم.
بازخوردهای نه چندان مثبت

«ترون» از زمان اکران نسخهی اصلی در سال 1982، مخاطب خاص داشته است. مشکل اینجاست که دیزنی قسمتهای مختلف این مجموعه را فاصلههای طولانی ساخته و همین امر باعث شده هرگز نتواند یک پایگاه طرفداری وفادار بسازد و نسلهای جدید را هم جذب خود کند. با این تفاصیل، «آرس» مجبور بود عمدتا روی پای خودش بایستد و برای پر کردن صندلیها به تبلیغات دهان به دهان مثبت متکی باشد. اما این اتفاق نیفتاد.
در حال حاضر، «آرس» میانگین امتیاز 52 درصد را در سایت راتن تومیتوز دارد. امتیاز مخاطبان بهتر است (86 درصد)، اما این کافی نیست تا تماشاگران معمولی تصمیم بگیرند فیلم را تماشا کنند. امتیاز B مثبت در سینماسکور هم در عصر مدرن، معادل «صبر کن تا نسخهی دیجیتالی عرضه شود» است. باید دلیل خوبی وجود داشته باشد که مردم حاضر شوند از خانه بیرون آمده و با پرداخت پول، بلیت سینما بخرند. این فیلم نتوانست کسی را تحت تاثیر قرار دهد؛ اگر به راستی درخشان بود، احتمالا تبلیغات دهان به دهان، به یاریاش میآمد اما برای فیلم شور و هیجان خاصی وجود ندارد.
دیزنی حالا به یک شکست بزرگ نگاه میکند، شکستی که شاید پس از نشستن گرد و غبار، فقط «سفید برفی» (250 میلیون دلار بودجه / 205 میلیون دلار فروش جهانی) بتواند با عظمت آن رقابت کند. در حال حاضر، هیچ دلیل موجهی وجود ندارد که باور کنیم «آرس» در هفتههای آتی افزایش فروش خواهد داشت؛ و در بهترین حالت، احتمالا در محدودهی 200 میلیون دلار به کار خود خاتمه خواهد داد.
ظاهر خوب، باطن پوچ

جلوههای بصری خیرهکننده میتوانند محرک قدرتمندی برای برخی فیلمها باشند، مثل «اف1» یا «مأموریت: غیرممکن – روزشمار نهایی»، اما برای اینکه فراتر از هفتهی افتتاحیه، فیلمی موفقیت کسب کند، باید چیزی بیشتر از سبک و استایل ظاهری ارائه دهد. دیزنی در تریلرها و تبلیغات «ترون: آرس» تنها روی سبک بصری فیلم تمرکز کرد و اهمیتی به محتوا نداد؛ اما سبک، تا یک جایی جواب میدهد. بله، به مخاطبان چیزی فروخته شد که جذاب به نظر میرسید، اما سوال اصلی این بود که «دیگر چه چیزی برای ارائه دارد؟» و این پرسش به خوبی پاسخ داده نشد.
با اینکه جف بریجز در نقش شخصیت محبوب فلین از نسخههای قبلی بازگشته و حضور کوتاهی در فیلم دارد، اما برای اکثریت قریب به اتفاق تماشاگران، این حضور تقریبا بیمعناست. همچنین، موسیقی متن «آرس» را گروه محبوب ناین اینچ نیلز (Nine Inch Nails) ساخته که ایدهی هوشمندانهای بود و کمی شور و هیجان ایجاد کرد. اما یک موسیقی متن خوب، چیزی نیست که به شکلی معنادار مردم را از خانه بیرون بکشد. شاید برای یک عدهی خاص اهمیت داشته باشد، اما برای تودهی مخاطبان، در بازاریابی «آرس» هیچ نقطه قوت برجستهای وجود نداشت که فیلم را مهم جلوه دهد.
گیشهی بینالمللی هم به کمک «ترون: آرس» نیامد

همانطور که بالاتر هم اشاره شد، فیلم «ترون: میراث» (2011)، در نهایت 409 میلیون دلار فروخت. این میزان فروش را نمیتوان موفقیتی بزرگ دانست و اصلا به همین دلیل بود که دیزنی برای ساخت دنبالهی مستقیم آن عجله نکرد؛ هرچند که استودیو همچنان علاقه داشت «ترون» را به یک فرنچایز بزرگ تبدیل کند. نکتهی بسیار حیاتی این است که 57 درصد از درآمد آن فیلم -دقیقا 228 میلیون دلار- از بازارهای خارجی به دست آمد. وقتی به «آرس» میرسیم، شرایط کاملا متفاوت است: 55 درصد فروش فیلم در آمریکای شمالی بوده. واقعیت تلخ این است که در حال حاضر، بلاکباسترهای هالیوودی دیگر نمیتوانند به مخاطبان بینالمللی تکیه کنند تا نجاتشان دهند.
پس از دوران همهگیری کووید-19، اکثر فیلمهای بزرگ در گیشهی بینالمللی خوب نمیفروشند. به همین خاطر است که فیلمهای ابرقهرمانی محبوب هم اخیرا در گیشه به مشکل خوردهاند. از جنگ میان روسیه و اوکراین تا تمایل فزایندهی کشورها به حمایت از محصولات داخلی خودشان، باعث شده تا پرچمداران هالیوودی مانند «آرس» از سال 2020 به بعد، شاهد کاهش بازدهی در باکس آفیسهای خارجی باشند.
چین به طور خاص، یکی از مهمترین عوامل است. این کشور در کنار ایالات متحده، یکی از بزرگترین بازارهای سینمای جهان را دارد و این قبلا به معنای درآمدهای بزرگ برای هالیوود بود. با این حال، در سالهای اخیر روشن شده است که هالیوود دیگر نمیتواند روی چین حساب کند. این کشور فیلمهای آمریکایی کمتری را اکران میکند و به جای آن، روی آثار بومی تکیه دارد؛ مانند انیمیشن «نژا 2» که همین مدتی قبل از مرز 2 میلیارد دلار فروش عبور کرد (پرفروشترین فیلم سال 2025 تا این لحظه). شاید اگر «آرس» در چین اکران میشد، وضعیت متفاوتی را تجربه کرد، اما میدانیم که چنین اتفاقی قرار نیست رخ دهد.
عدم حضور ستارههای بزرگ

این روزها، ستارگان سینمایی زیادی وجود ندارند که صرفا به خاطر حضورشان در یک فیلم، مردم هیجانزده شوند و به سالنهای سینما هجوم ببرند. تام کروز یکی از آنهاست. دواین جانسون یکی از آنها بود، اما شکست «ماشین کوبنده» ثابت کرد که او هم دیگر مثل گذشته طرفدار ندارد. البته واقعیت این است که دیگر هیچ ستارهای به تنهایی نمیتواند یک فیلم را به اثری موفق تبدیل کند، اما میتواند کمککننده باشد. یکی از مشکلات اساسی «ترون: آرس» هم همین است؛ شاید چند بازیگر خوب داشته باشد اما ستارهای ندارد که توجهات را جلب کند.
با اینکه بازیگران شاخصی مانند گرتا لی (نامزد اسکار برای «زندگیهای گذشته»)، جیلین اندرسون («پروندههای ایکس»)، ایوان پیترز («داستان ترسناک آمریکایی»)، جودی ترنر-اسمیت («خون حقیقی»)، کامرون مانهن («شیملس») و جف بریجز (برنده اسکار برای «دل دیوانه») در فیلم حضور دارند اما تمرکز اصلی تبلیغات و البته چهرهی اصلی فیلم، جرد لتو است، بازیگری که گویی طلسم شده و همهی فیلمهایش در سالهای اخیر شکست خوردهاند.
از فروش ضعیف «موربیوس» تا «عمارت متروکه»، شکستهای لتو در سالهای اخیر پرتعداد بوده و تقریبا هیچ موفقیتی در مقابل آنها قرار نگرفته است. بنابراین، هر چقدر هم که لتو یک ستاره محسوب شود، مخاطبان نشان دادهاند که هیچ اهمیتی به حضور او نمیدهند. حتی میتوان گفت در این مقطع، او بیشتر شبیه یک عامل بازدارنده عمل میکند. در بهترین حالت، او به وضعیت این فیلم کمکی نکرد.
سینمادوستان به «ترون» اهمیتی نمیدهند (و هرگز ندادهاند و هرگز نخواهند داد)

فراتر از هر چیز دیگری، باید پذیرفت که مخطبان هرگز به «ترون» اهمیتی ندادهاند. نسخهی اصلی که سال 1982 روی پرده رفت، فیلمی جاهطلبانه و جلوتر از زمانهی خود بود اما فروش خوبی نداشت و انتظارات دیزنی را برآورده نکرد. دههها بعد، استودیو تصور کرد که میتواند آن را به یک فرنچایز بلاکبلاستری پرطرفدار تبدیل کند. «ترون: میراث» اما فقط به اندازهای فروخت که یک فاجعهی تجاری لقب نگیرد؛ با این حال نسبت به فرنچایزهای پرفروش آن سالها، حرفی برای گفتن نداشت.
آن فیلم خوششانس هم بود. موسیقی متن گروه دفتپانک و جلوههای بصری خیرهکنندهی آیمکس به کمکش آمد؛ ضمن اینکه بلاکباسترها آن روزها در اوج بودند. آن دوران اما گذشته است. دیزنی با «میراث»، یک بار از شکست قسر در رفت، و همین باعث شد که باور کند این برند هنوز طرفدار دارد. وضعیت فعلی «ترون: آرس»، یادآور شکست «بلیدرانر 2049» هم هست، اثری که مخاطبان بالقوهاش را بیش از حد تخمین زده بودند و در نهایت، علیرغم کیفیت بالا، به فروش خوبی نرسید (و جالب اینکه لتو در آن فیلم هم نقشآفرینی کرده بود!).
از طرف دیگر، مخاطبان مدتهاست که به نوستالژی دهه 80 میلادی پشت کردهاند. آن نسل از تماشاگران پیر شدهاند و دیگر تمایلی به سینما رفتن ندارند و راضی به ماندن در خانه هستند. آنچه ما در عوض میبینیم، نوستالژی اوایل دههی 2000 است، که نمونهی آن را میتوان در بازسازی «لیلو و استیچ» (با فروش یک میلیارد دلاری) و حتی پیروزی فیلم «ماینکرفت» دید. دیزنی و هالیوود باید یاد بگیرند که بگذارند گذشته بمیرد تا از شکستهای آتی شبیه به این جلوگیری کنند.
منبع: slash/film



من نسل جدید از سری ترون واقعا خوشم میاد.
ایرادی که از فیلم دیدم بی هیجانی اون بود
یعنی جوری تو تریلر نشون دادن من انتظار داشتم به شکلی حمله کنند سمت دنیای واقعی برای تصرف (مثلا ادامه میراث)
اما خب دیدم خیلی متفاوت تر فکرم با این وجود فیلم یک فیلم قشنگ خالی میدونم و اگه بخوان ادامه بسازن ترجیحا باید بدن دست شبکه تلوزیونی نه سینما
امتیاز شخصی ام بهش ۶ هست