نقد و بررسی هدست واقعیت مجازی HTC Vive؛ من آینده را دیدم

۱ آبان ۱۳۹۷ زمان مورد نیاز برای مطالعه: ۲۱ دقیقه
نقد و بررسی HTC Vive

شرکت «اچ‌تی‌سی» (HTC) در کنفرانس خبری خود در نمایشگاه MWC 2015، هم‌زمان با معرفی گوشی موبایل One M9 از یک هدست واقعیت مجازی (VR) رونمایی کرد. تولیدکننده برای هدست نام HTC Vive را در نظر گرفت و اعلام کرد که در همکاری مشترک با Valve موفق به ساخت آن شده ‌است. Vive در زمان معرفی، زیاد جدی گرفته نشد؛ چرا که تقریبا همه معتقد بودند هدف اچ‌تی‌سی از ارایه‌ی هدست VR تنها این است که سهمی از بازار جدید داشته ‌باشد. اما به‌تدریج که مشخصات فنی هدست اعلام و مشخص شد چه سخت‌افزار قدرتمندی دارد، انتظارها از آن به‌شدت بالا گرفت. در میان انبوه هدست‌های موبایلی که موج تولید شدن‌شان با هدست مقوایی «گوگل کاردبورد»(Google Cardboard) به راه افتاد و برای فعالیت به یک تلفن همراه هوشمند نیاز داشتند، HTC Vive و «آکیولس ریفت» (Oculus Rift) برای کامپیوتر ساخته‌ شده بودند و سخت‌افزار قدرتمندی را طلب می‌کردند.

K

گمانه‌زنی‌‌ها در مورد اینکه قدرت کدام یک از این دو هدست بیشتر است بالا گرفت و انجمن‌های اینترنتی پر از گفت‌وگوهایی شد که برتری یکی از این دو را بر دیگری ثابت می‌کرد. عرضه‌ی نسخه‌ی نهایی آکیولس ریفت چندین بار تاخیر خورد و این تاخیرها چندین سال طول کشید. در نهایت آکیولس ریفت در روز نهم فروردین ۱۳۹۵ با قیمت ۶۰۰ دلار به‌صورت جهانی عرضه شد تا آغازگر عرضه‌ی هدست واقعیت مجازی واقعی به بازار باشد. یک هفته پس از این عرضه، Vive هم راهی بازار شد تا رقابت بین این دو محصول تنگ‌تر و نزدیک‌تر شود. Vive تنها یک هدست واقعیت مجازی نبوده و نیست؛ بلکه یک سیستم کامل یا بهتر بگوییم، یک مجموعه از سخت‌افزارهای واقعیت مجازی است. سیستمی که از دو کنترلر بی‌سیم با شمایل عجیب‌وغریب تشکیل شده و از دو حسگر حرکتی برای تشخیص موقعیت مکانی کاربر استفاده می‌کند و در نهایت، واقعیت مجازی را به‌صورت تمام‌محیطی و تمام‌بدنی پیاده می‌کند. نسخه‌ی نهایی Vive بی‌نهایت جذاب و دوست‌داشتنی است!

 

طراحی

هدست Vive به وسیله‌ی چند بند کشی روی سر قرار می‌گیرد و متاسفانه مشابه تمام هدست‌های دیگر، باعث به هم ریختن آراستگی موهایتان می‌شود. گویا طراحان هدست‌های واقعیت مجازی متفق‌القول بر این باورند کسی که می‌خواهد دنیای دیگری را تجربه کند، باید بی‌خیال تیپ و قیافه بشود! برای طراحی این هدست‌ها واقعا باید تصمیم جدیدی گرفته شود؛ یک بازبینی کلی در هر آنچه تا به حال ساخته شده تا بتوان به‌راحتی و بدون نیاز به مراجعه به آینه از دنیای مجازی لذت برد. در زمینه‌ی زیبایی این هدست و جنبه‌های زیبایی‌شناختی آن نمی‌توان چیزی گفت؛ دروغ چرا؟ Vive اصلا زیبا نیست و اگر لوگوی اچ‌تی‌سی روی آن حک نشده ‌بود فکر می‌کردیم تیمی از خردسالان مسوول طراحی بوده‌اند. در این زمینه آکیولس ریفت با اختلاف بهتر از Vive طراحی شده ‌است. دستگاه از پنج قطعه تشکیل شده که هر کدام را باید به‌صورت جداگانه مورد بررسی قرار داد:

در زمینه‌ی طراحی آکیولس ریفت با اختلاف بهتر از Vive طراحی شده‌ است.

C

خود هدست وزن نسبتا زیادی دارد و بخش زیادی از وزن‌اش در قسمت جلویی متمرکز شده ‌است. نتیجه‌ی مستقیمی که می‌توان همین ابتدای قصه به آن رسید اینکه استفاده از هدست در بازه‌های طولانی می‌تواند باعث ناراحتی مصرف‌کننده شود. در بدنه‌ی هدست از پلاستیک مرغوب و ضخیمی استفاده شده که خود در زیاد شدن وزن هدست تاثیر مستقیم داشته‌ است. در قسمت‌های جلویی و کناری هدست، فرورفتگی‌های وجود دارند که هر کدام در واقع یک سنسور هستند و موقعیت سر کاربر را به کامپیوتر انتقال می‌دهند. درست در قسمت میانیِ بخشِ جلویی هدست، یک دوربین دیجیتال قرار گرفته است که با استفاده از آن می‌توان در زمان بر سر داشتن هدست تنها با فشردن یک دکمه محیط بیرون را مشاهده کرد. در سمت راست Vive یک پیچ کنترل برای تنظیم فاصله‌ی بین لنزهای چشمی وجود دارد تا افراد مختلف در سنین گوناگون بتوانند از این دنیای جدید استفاده کنند. بندهای کشی هدست قابلیت تنظیم شدن دارند و می‌توان میزان شل یا سفت ماندن آن روی سر را به کمک چسب‌هایی که باز می‌شوند تنظیم کرد. با قرار گرفتن هدست روی سر، چهار کابلی که از قسمت بالای آن بیرون آمده‌اند روی سرتان قرار می‌گیرند و از آن‌جا راهی کامپیوتر می‌شوند.

D

دو کنترلر برای در اختیار گرفتن کنترل دنیای جدید Vive در اختیار شما قرار خواهد گرفت که ظاهر عجیبی دارند و چراغ‌دان‌های قدیمی یا حتی شکل خاصی از مشعل المپیک را در ذهن تداعی می‌کنند. با این حال کنترلرها دوست‌داشتنی هستند و عادت کردن به آن‌ها اصلا سخت نیست. اگر بخواهیم کنترلر Vive را با کنترلرهای کوچک آکیولس ریفت مقایسه کنیم، باز کفه‌ی ترازو به نفع ریفت سنگینی می‌کند. کنترلر آکیولس ریفت خیلی کوچک است و خیلی راحت‌تر درون دست جای می‌گیرد. بخشی از کنترلر Vive درون دست قرار می‌گیرد و یک دایره‌ی توخالی در قسمت بالایی به آن وصل می‌شود.

A

فرورفتگی‌هایی که در بدنه‌ی هدست وجود داشت روی این دایره هم هست و انتقال موقعیت دست‌ها به کامپیوتر به‌وسیله‌ی این حفره‌ها انجام می‌شود. هر کدام از کنترلرها دارای یک ترک‌پد (Trackpad) بسیار دقیق،‌ یک تریگر به سبک دکمه‌های L و R دسته‌ی کنسول‌های بازی، دکمه‌های گریپ (Grip) در چپ و راست دسته‌ی کنترلر و دکمه‌های منو و خانه هستند. ترک‌پدِ دایره‌‌ای که به‌وسیله‌ی انگشت‌‌هایِ شستِ دو دست کنترل می‌شود، عملکردی مشابه صفحه‌ی تاچ‌پد لپ‌تاپ‌ها دارد و استفاده از آن به اندازه‌ی یک ماوس دقت بالا راحت است. ترک‌پدها کاملا این پتانسیل را دارند که جای ماوس و کیبورد را پر کنند و جایی برای گله  و شکایت PC بازهای معتاد به ماوس و کیبورد باقی نگذارند.

L

ترک‌پدها در واقع آستانه‌ی ورود از زمانه‌ی کنترلر کنسول Wii به دوران یک کنترلر نسل بعدی هستند؛ همان نقطه‌ای که Wii را به یک دستگاه صرفا کژوآل محدود می‌کند و باعث می‌شود Vive پیش‌رو باشد. در قسمت زیر ترک‌پد که به‌صورت یک دایره‌ی یک‌تکه است، چهار کلید قرار دارد؛ طوری که اگر یک علامت ضربدر روی دایره قرار دهیم، کلیدها در انتهای خطوطِ این ضربدر قرار می‌گیرند. هر کنترلر را می‌توان با یک بند در دست محکم کرد تا در تکان‌های شدید، ناگهان کنترلر به اطراف پرتاب نشود؛ تجربه‌ی به‌دردبخوری که از کنترلر کنسول Wii به دست آمده‌ است. دکمه‌های گریپ در صورت محکم فشردن کنترلر در دست، فشرده می‌شوند و می‌توان از آن‌ها برای انتقال نیروی فیزیکی به محیط بازی استفاده کرد. فشردن دکمه‌های گریپ در مقایسه با سایر دکمه‌ها سخت‌تر است و استفاده‌ی محدودتری هم نسبت به سایرین دارند. آن قسمتی از کنترلر که با کف دست در تماس است با لایه‌ی پلاستیک پاک‌کنی ضدتعریق پوشانده شده‌ و کنترلر به‌خوبی به دست مصرف‌کننده می‌چسبد.

B

در نهایت دو عدد حسگر لیزری که عنوان Base Station به آن‌ها داده شده، پکیج هدست را تکمیل می‌کنند. برخلاف PlayStation VR و آکیولس ریفت که برای دنبال کردن حرکات از یک دوربین استفاده می‌کنند، Vive دو عدد حسگر دارد و این می‌تواند به عنوان یک مزیت آشکار برای هدست ما محسوب شود. حسگرهای لیزری با ردیابی و دنبال کردن نقطه‌هایی که روی کنترلرها و هدست قرار گرفته‌اند موقعیت دقیق دست‌ها و سر را تشخیص می‌دهد. این دو حسگر به شکل مکعب‌هایی مشکی ساخته شده‌اند و لازم است در ارتفاعی بالاتر از قد خودتان نصب شوند و نسبت به یکدیگر هم دید مستقیم داشته ‌باشند.

برخلاف PlayStation VR و آکیولس ریفت که برای دنبال کردن حرکات از یک دوربین استفاده می‌کنند، Vive دو عدد حسگر دارد.

J

راه‌اندازی

سرهم کردن Vive به‌ظاهر کار سختی نیست و به در نگاه اول به نظر می‌رسد به وصل کردن چند فیش به چند سوکت محدود می‌شود. اما زمانی که دست به کار شوید و بخواهید سرهم کردن سیستم را آغاز کنید، تازه متوجه می‌شوید برای شروع به استفاده کارهای زیادی باید انجام دهید و این کارها به‌هیچ‌وجه هم ساده نیستند. اول از همه اینکه به سه عدد پریز برق خالی نیاز دارید تا انرژی دستگاه را تامین کنید: یک پریز برای قطعه‌ی واسطی که هدست را به کامپیوتر وصل می‌کند و دو تای دیگر برای حسگرهایی که موقعیت شما را درون اتاق تشخیص می‌دهند. حسگرها باید در دو گوشه‌ی اتاق قرار بگیرند و دید مستقیمی نسبت به یکدیگر داشته ‌باشند. بهتر است مکانی برای حسگرها انتخاب کنید که بالای سرتان واقع شده ‌باشند و شما در فصل اشتراکِ منطقه‌ی تحت پوشش آن‌ها قرار بگیرید. ساده‌ترین راه برای نصب حسگرها استفاده، از پایه دیواری‌هایی است که همراه با محصول ارایه می‌شود؛ اما اگر نمی‌خواهید دیوار اتاق‌تان را سوراخ کنید یا احتمال می‌دهید که ممکن است چندین بار مکان برپا کردن Vive را تغییر دهید، می‌توانید مثل ما از پایه‌های نور استودیویی یا حتی سه‌پایه‌ی عکاسی استفاده کنید. حسگرها نیازی به وصل شدن به کامپیوتر ندارند و به‌صورت نوری یا با استفاده از یک کابل بلند با یکدیگر ارتباط برقرار می‌کنند. هرچند استفاده از ارتباط بی‌سیم بین حسگرها خیلی راحت‌تر است، می‌توانید از کابل بلندی که همراه با محصول ارایه می‌شود هم استفاده کنید و ارتباط امن‌تری بین دو حسگر برقرار کنید. نکته‌ی دیگر اینکه باید اتاق خاصی را به این کار اختصاص دهید که هیچ جنبنده‌ای به آن راه نداشته ‌باشد؛ چراکه هر شخص ثالثی به غیر از خود گیمر به عنوان یک عامل مختل‌کننده‌ی دید حسگرهای لیزری شناخته شده و به قطع‌شدن ارتباط بین آن‌ها منجر می‌شود.

G

راه‌اندازی Vive به‌هیچ‌وجه کار ساده‌ای نیست و کارهای زیادی برای انجام دادن وجود دارد.

برای شروع به استفاده از Vive باید نرم‌افزاری را نصب کنید که به‌صورت مرحله‌به‌مرحله شما را در راه‌اندازی دستگاه راهنمایی می‌کند. این نرم‌افزار که به‌نوعی درایور Vive است، پروسه‌ی نصبی چندین مرحله‌ای دارد و باید چندین گیگابایت از اینترنت نازنین‌تان را به پایش بریزید که خب گریزی هم از آن نیست. درون نرم‌افزار راه‌انداز باید اتاقی که هدست در آن برپا شده را به وسیله‌ی کنترلرها اسکن کنید تا محیط بازی با توجه به اتاق تطبیق داده شود و مکان قرارگیری سنسورهای لیزری را هم کالیبره کنید. پس از اتمام مراحل نصب و راه‌اندازی، باکس کوچکی در صفحه‌ی دسکتاپ ظاهر می‌شود و شما را از وضعیت اتصال سنسورها، هدست و کنترلرها مطلع می‌کند.

I

کارایی

استفاده از Vive نسبتا راحت است. می‌گوییم نسبتا راحت و از به کار بردن عبارت کاملا راحت پرهیز می‌کنیم؛ چرا که استفاده از هدست فارغ از لذت دنیای مجازی آن، مشکلاتی هم دارد. مشکل اصلی در هنگام استفاده، همان دسته‌ی‌ کابلی است که از هدست بیرون می‌آید و باید پیوسته به کامپیوتر وصل باشد. در زمان استفاده همچون جنین‌های فیلم ماتریکس (Matrix) به کامپیوتر وصل هستید و کابل‌ها بین Vive (شما؟) و کامپیوتر پل رابطی برقرار می‌کنند. وجود این کابل‌ها باعث می‌شود از توهم «واقعا در یک دنیای دیگر بودن» خارج شوید؛ در نتیجه هنگام بازی کردن، چیزی همواره در پس ذهن‌تان هست که یادآوری می‌کند این دنیا واقعی نیست! همه‌اش دروغ محض است! هدست را از سر بردار و به دنیای واقعی برگرد!

طول کابل ۴.۵ متر است و متشکل از ۳ سیم که شکر خدا خیلی‌خوب به هم وصل شده‌اند و تنها باید با یک کابل یکپارچه سر و کار داشته باشید. اما همین کابل یکپارچه هم کاملا این توانایی را دارد که دور پاهای کاربر بپیچد و از آن‌جا که در حین استفاده از Vive ناگزیر به حرکت کردن و چرخیدن به طرفین هستید، همیشه احتمال زمین‌خوردن وجود دارد. بنابراین بهتر است همیشه در حین بازی، کسی کنارتان بنشیند و شما را از اتفاقات این چنینی مطلع کند.

وجود کابل‌های اتصال هدست باعث می‌شود از توهم «واقعا در یک دنیای دیگر بودن» خارج شوید.

H

عدم تنفس کافی برای هدفون که باعث شود حتی پس از پانزده دقیقه‌ هم قطرات عرق از پیشانی و گونه‌هایتان سرازیر شوند. سنگینی و راحت نبودن هدست روی سر باعث می‌شود پس از اینکه آن را از سر برداشتید، در نظر اطرافیان غافل از همه‌چیز شبیه کسی به نظر بیایید که حسابی کتک خورده ‌است. یکی از خوبی‌های غیر قابل انکار Vive، دوربین جلوی آن است که با دو بار فشردن کلید خانه در کنترلر فعال می‌شود. دوربین کارکردی مشابه دوربین‌هایِ حرارتیِ ارتش دارد؛ با این تفاوت عمده که حرارتی نیست، دقت دوربین خوب است و با آن کاملا می‌توانید جزییات مورد نیازتان از محیط را ببینید. با استفاده از دوربین، برای آگاهی پیدا کردن از اتفاقات پیرامون نیازی به از سر برداشتن هدست ندارید و می‌توانید از راه‌حل هوشمندانه‌ی اچ‌تی‌سی نهایت لذت را ببرید.

سیستم نمایش تصویر در Vive دقیقا همانی است که آکیولس ریفت برای هدست‌اش در نظر گرفته ‌است: استفاده از دو نمایشگر که رزولوشن هر کدام ۱۲۰۰ × ۱۰۸۰ پیکسل است و مجموعا به رزولوشن ۱۲۰۰ × ۲۱۶۰ می‌رسد. هر کدام از نمایشگرها روبروی یکی از چشم‌ها قرار می‌گیرند و تصویرشان به‌وسیله‌ی چشم و ذهن کاربر با هم تلفیق می‌شود تا در نهایت تصویری طبیعی دیده شود. نرخ بروزرسانی تصویر در این هدست ۹۰ هرتز که کمی از نرخ ۱۲۰ هرتزی PlayStation VR کمتر است و ضعف‌اش در این زمینه تا حدودی احساس می‌شود، اما نه آن‌قدرها که اذیت‌کننده باشد. با این سیستم خواندن متن، مشاهده‌ی کاراکترها و دقت به جزییات امکان‌پذیر است؛ اما باید از دنیای مملو از پیکسلی که صفحه‌ی نمایش موبایل‌های امروزی ساخته‌اند، کمی فاصله بگیرید و به تراکمی که پیکسل‌ها در آن قابل مشاهده‌اند عادت کنید. این اتفاقی است که در دنیای Vive رخ می‌دهد و در محیط‌های روشن تشدید هم می‌شود. البته در حالتی که حرکت می‌کنید، خودبه‌خود توجه‌تان از این قضیه منحرف می‌شود و زیاد اذیت‌تان نمی‌کند.

E

در حین اجرای بازی‌ها علاوه بر تصویری که درون هدست نمایش داده می‌شود، پنجره‌ای در کامپیوتر، همان تصویر را درون مانیتور به نمایش می‌گذارد. به‌این‌ترتیب، هم سایرین می‌توانند در حین بازی شما تصویری از چیزی که می‌بینید داشته ‌باشند و هم خودتان می‌توانید آن‌هایی را که برای اولین بار هدست بر سر می‌گذارند راهنمایی کنید. تاخیر نداشتن برای موفقیت یک هدست واقعیت مجازی که دنیای دیگری را وعده می‌دهد حیاتی است و اگر ذره‌ای در این امر قصور کند و کمترین تاخیری بین حرکت واقعی و نمود مجازی وجود داشته ‌باشد هم باعث سردرد می‌شود و هم در ایجاد توهم یک دنیای دیگر درون ذهن شکست می‌خورد. ما که در حین بازی کردن هیچ لگ و وقفه‌ای مشاهده نکردیم؛ هر حرکت ما بلافاصله و با دقتی بالا درون بازی نمود پیدا می‌کرد. تنها گاهی اوقات شاهد پرش‌های مختصر در تصویر بودیم که تصمیم گرفتیم تقصیر را گردن کارت گرافیک GTX 1080 و پردازنده‌ی Core i7-6950X بیندازیم و از کنارش بگذریم!

در حین بازی، هیچ لگ و وقفه‌ای مشاهده نشد؛ هر حرکت ما بلافاصله و با دقتی بالا درون بازی نمود پیدا می‌کرد.

بیشتر بازی‌ها در هنگام شروع، زمان کمی را به آموزش نحوه‌ی کار با کنترلرها اختصاص می‌دهند. اما پس از مدتی کار کردن با Vive همه‌چیز برای‌تان طبیعی می‌شود و برای برداشتن یک آبجکت از روی میز، خودبه‌خود کنترلرتان را حرکت می‌دهید! همان حس طبیعی-غریزی که در وجودمان هست و این باعث می‌شود دنیای مجازی به سمت باورپذیری سوق داده شود. کنترلرها سبک‌اند و حرکات دست شما را به‌دقت به محیط بازی انتقال می‌دهند. این کنترلرها به‌قدری دقیق هستند که فکر می‌کنید واقعا دست‌های خودتان درون محیط بازی حرکت می‌کنند. جابجا کردن اجسام مختلفی که سازنده تصمیم می‌گیرد در محیط بازی حرکت کنند به کمک این دست‌های مجازی واقعا ساده است. باتری کنترلرها هم خیلی خوب دوام می‌آورند و  گاهی شک می‌کنید که اگر از باتری استفاده می‌شود، چرا نیاز به شارژ آن‌ها پیدا نمی‌کنید! هر زمان هم که باتری کنترلر تمام شد، می‌توانید آن‌را با کابل microUSB شارژ کنید که خود به دوست‌داشتنی‌تر شدن بیش از پیش کنترلرها کمک می‌کند؛ چرا که با شارژر موبایل هم می‌توانید شارژشان کنید. همراه با هدست،‌ دو عدد شارژر اختصاصی هم برای کنترلرها ارایه می‌شود که حاکی از سخاوت اچ‌تی‌سی است.

تفاوت اصلی Vive و آکیولس ریفت در این است که ریفت به صدا هم بها داده ‌است، ولی Vive فاقد امکان انتقال صدا است. در هدست اچ‌تی‌سی برای شنیدن صدای آن‌چه درون محیط بازی در جریان است، باید از یک هدفون‌ جداگانه استفاده کنید که بر سر گذاشتن و برداشتن‌اش مایه‌ی ناراحتی است. برتری در این زمینه را باید به نماینده‌ی آکیولس و هدفون‌های داخلی‌اش داد.

بازی و نرم‌افزار

برتری Vive نسبت به آکیولس ریفت در استفاده از پلتفرم به بلوغ رسیده‌‌ی «استیم» (Steam) از همان ابتدای کار است. وجود چنین پلتفرمی که به مصرف‌کننده امکان دسترسی سریع، بی‌واسطه و یکپارچه به تمام محتواهای موجود را می‌دهد، موهبتی است که Vive و ریفت در آن با هم اشتراک دارند. بله؛ هدست آکیولس ریفت هم می‌تواند به فروشگاه استیم دسترسی داشته ‌باشد. اما رویکرد Vive در بخش نرم‌افزاری، تفاوت آشکاری با آکیولس ریفت دارد: آکیولس سعی کرده عناوینی پولیش‌شده‌تر و تمیزتر برای هدست‌اش دست و پا کند؛ اما اچ‌تی‌سی و Valve خواسته‌اند تعداد را بالا ببرند و به همین دلیل است که در حال حاضر تعداد زیادی بازی تمام‌نشده و مواردی که در حد همان ایده‌ی اولیه باقی مانده‌اند برای Vive یافت می‌شود. اگر این ایده‌ها کمی بهبود پیدا کنند و چکش‌کاری شوند شاید وضع بهتر از این شود. استفاده‌ی Valve از قابلیت Early Access استیم تمامی ندارد و سران Valve می‌خواهند در مورد Vive هم همین استراتژی را پیاده کنند. بازی‌هایی که آماده می‌شوند تا نقش اشتهاآور برای بازی‌های بعدی را داشته ‌باشند و با شگفت‌زده کردن مخاطب  درست دم حجله، او را مدتی در بهت نگه دارند و بگویند برای این بازی باید انتظار بکشی! البته در برخی دموها هم شاهد کیفیت و خلاقیت بالایی هستیم و وسواس سازنده در استفاده از تمام قابلیت‌های هدست به عینه حس می‌شود. نکته‌ی بدی که در بعد نرم‌افزاری Vive وجود دارد این است که تنظیمات هدست در سه برنامه Steam و SteamVR و برنامه‌ی خود وایو تقسیم شده‌اند: شما مجبور هستید بخشی از تنظیمات را در برنامه‌ی هدست و بخشی دیگر را برنامه Steam انجام دهید. در نرم‌افزار جدید Vive قابلیتی برای استفاده از تلفن هوشمند در هنگام بر سر داشتن هدست طراحی شده ‌است. کاربر می‌تواند موبایل‌ش را به وسیله‌ی یک اپلیکیشن به کامپیوتر وصل کند و در هنگام دریافت تماس یا پیام کوتاه (SMS) روی تصویری که هدست در اختیارش قرار داده‌است مشاهده کند که تماس یا پیام ورودی دارد!

آکیولس سعی کرده عناوینی پولیش شده‌تر و تمیزتر برای هدست‌اش دست و پا کند؛ اما اچ‌تی‌سی و Valve خواسته‌اند تنها تعداد را بالا ببرند.

برسیم به این‌که بازی‌ کردن با این هدست چه حال و هوایی دارد. تقریبا تمام کسانی که با HTC Vive کار کرده‌اند اعتراف می‌کنند که این هدست یک چیز دیگر است و دنیای دیگری را پیش روی انسان قرار می‌دهد. بدترین بازی‌های Vive هم خوب‌اند و بازی‌های اکشن و تیراندازی (Shooter) که دیگر خود قیامت‌اند! تیراندازی با کنترلرهای Vive به‌قدری خوب است که حتی می‌تواند نظر PC گیمرهای متعصب را هم نسبت به شیوه‌ی کنترل بازی تغییر دهد؛ آن‌هایی که حاضرند جان‌شان را پای این ایده بدهند که ماوس و کیبورد، بهترین وسیله‌های بازی کردن هستند. در بعضی از بازی‌های Vive،‌ دست‌هایی مجازی ظاهر می‌شوند که با موقعیت  کنترلرها هماهنگ هستند و می‌توان با فشردن یک دکمه،‌ یک شیی را درون محیط بازی برداشت و جابجا کرد و از این دست‌به‌دست دیگر داد، درست مشابه دنیای واقعی.

در زمان لانچ هدست،‌ یک برنامه‌ی نقاشی سه‌بعدی با نام Tilt Brush از طرف گوگل عرضه شد که به نقل از سازنده، ‌اجرایی شدن‌اش تنها به وسیله‌ی حسگرهای تشخیص موقعیت Vive امکان‌پذیر بوده است. هرچند که کنترلرهای زمخت Vive نمی‌توانند ظرافت یک قلم موی نقاشی را شبیه‌سازی کنند،‌ اما حس هنری نقاشی کردن توسط Vive به‌قدری خوب پیاده‌سازی می‌شود که حس می‌کنید قلم مو و پالت رنگ روغن به دست دارید و در حال خلق اثری هنری هستید. فکر کنید هنرمندان می‌توانند هر آن‌چه در سر دارند را به این صورت پیاده و نمونه‌ای قابل ارایه از رویایشان را ترسیم کنند. طراح یا نقاشی را تصور کنید که پس از ترسیم یک نما می‌تواند آن‌را بچرخاند یا سمت دیگر اثرش برود و از زاویه‌ای دیگر به آن‌چه خلق کرده بنگرد؛ این دنیایی است که Vive در اختیارتان قرار می‌دهد. Vive در ‌نمایش مقیاس‌های بزرگ استاد است. دیگر برای نمایش غول‌های عظیم‌الجثه، نیازی به بردن دوربین به وایدترین حالت ممکن و لرزاندن آن نیست؛ ‌کافی است به مخاطب بگوییم سرش را کمی بالا بگیرد تا از دید یک انسان عادی راه رفتن یک موجود عظیم‌الجثه‌ی آخرالزمانی را در کنار خود ببینید!

تیراندازی با کنترلرهای Vive به‌قدری خوب است که حتی می‌تواند نظر PC گیمرهای متعصب را هم نسبت به شیوه‌ی کنترل بازی تغییر دهد.

در رسانه‌های مختلف خواندیم که همراه با هدست، سه بازی Job Simulator، Fantastic Contraption و The Lab ارایه شده و باید درون پکیج آن قرار داشته ‌باشد. ولی متاسفانه در نسخه‌ای از هدست که به دست ما رسید، خبری از این سه بازی نبود و مجبور شدیم خودمان تک به تک بازی‌ها را دانلود کنیم و تنها به بازی‌های رایگان هم قناعت کردیم. ما به فاصله‌ی چند روز، تعدادی بازی دانلود کردیم که چندتایی از بقیه خیلی سرتر بودند و در این میان، The Lab را به‌مراتب از بقیه‌ی بازی‌ها بهتر و کامل‌تر یافتیم! اگر می‌خواهید قابلیت‌های Vive را به کامل‌ترین شکل تجربه کنید، باید یک‌راست سراغ بازی The Lab بروید. این عنوان به‌وسیله‌ی تیم سازنده‌ی بازی محبوب Portal ساخته شده و خود مشتمل بر چندین بازی کوچک است.

در لابراتواری که بازی در اختیارتان قرار می‌دهد، تعدادی کره‌ی شیشه‌ای وجود دارند و هر یک، شما را به دنیای یکی از این بازی‌ها هدایت می‌کنند. در هنگام انجام بازی، موجودی که نقش سگ دست‌آموز رباتیک را دارد، همراهی‌تان می‌کند. در یکی از ماموریت‌ها که در زمینی سرسبز با نمای کوهستان انجام می‌شود، باید با سگ‌تان بازی کنید. در این بازی باید تکه چوبی را با کنترلرها از روی زمین بردارید و به فاصله‌ی دوری پرت کنید تا سگ‌ به دنبال‌ش برود و آن‌را باز کند. در بازگشت می‌توانید دستی به زیر گلوی سگ بکشید و از او تشکر کنید و ببینید که دارد خودش را لوس می‌کند! در یک بازی دیگر، پشت یک منجنیق نسل جدید قرار می‌گیرید و باید با کنترلری که در دست دارید آن‌را بکشید، ‌نشانه بروید و به سمت  تعدادی کارتن مقوایی پرتاب کنید. این مرحله فوق‌العاده خوب از آب درآمده و نمی‌توان فرقی بین آن و دنیای واقعی قایل شد. در بخشی دیگر به شما تیر و کمانی داده می‌شود تا مهارت‌تان در تیراندازی را هم آزمایش کنید: دو کنترلر در دست دارید و که باید با یکی کمان را نگه دارید و با دیگری، تیر در چله بگذارید و بکشید و نشانه بروید و پرتاب کنید. باورتان نمی‌شود تیراندازی با این کمان چقدر لذت‌بخش است و کاملا حس بودن در دنیای قدیم و شکار گوزن به انسان دست می‌دهد. وای که چه می‌شد اگر در دنیای جدید God of War جدید هم می‌شد چنین تیر و کمانی داشت! هدایت Drone پروازی، گشت‌وگذار در طبیعت دیگر مواردی هستند که در The Lab تدارک دیده شده‌اند.

سخن پایانی

تجربه‌ی اینکه نه‌تنها یک محیط مجازی را به چشم ببینید، بلکه بتوانید به‌صورت فیزیکی با آن ارتباط برقرار کنید نکته‌ای ‌است که می‌تواند درک ما از آینده‌ی بازی‌ها را تغییر دهد. Vive اجازه می‌دهد با یک محیط مجازی، تعامل واقعی برقرار کنید، روی پاهای خودتان در دنیای مجازی قدم بزنید و اجسام را جابجا کنید؛ طوری که انگار درست مقابل‌تان قرار دارند. واقعیت مجازی مورد بحث Vive را با آن‌چه قبلا در کینکت (Kinect) مایکروسافت تجربه کرده ‌بودیم اشتباه نگیرید. این دو، چه از نظر حسی که انتقال می‌دهند  و چه از نظر میزان دقت، تفاوت‌های چشمگیری با هم دارند و مقایسه‌شان با هم از پایه اشتباه است.

در طول تاریخ، پرداخت چنین هزینه‌ای برای فرار از واقعیت بی‌سابقه است! فرار از واقعیتی که قابل لمس است و رسیدن به واقعیتی که تنها اسم‌ واقعیت را بر خود دارد.

سوال اصلی این‌جا است که برای داشتن یا تجربه کردن یک هدست VR خوب تا کجا حاضرید پیش بروید؟ اصلا چقدر حاضرید برای چنین چیزی هزینه کنید؟ برای داشتن  Viveباید معادلِ ریالی ۸۰۰ دلار امریکا و حتی بیشتر از آن پرداخت کرد. حداقل سه تا چهار میلیون تومان هم برای آپگرید کارت گرافیک‌ و CPU کنار بگذارید تا مغزتان از بابت هزینه‌های اصلی و فرعی سوت بکشد! در طول تاریخ، پرداخت چنین هزینه‌ای برای فرار از واقعیت بی‌سابقه است! فرار از واقعیتی که قابل لمس است و رسیدن به واقعیتی که تنها اسم‌ واقعیت را بر خود دارد. هیچ چیزش واقعی نیست، لمس ندارد، حس ندارد. مثل رویا است؛ اما در خواب اتفاق نمی‌افتد و مخصوص زمان بیداری است. اما بیداری دارد و هر لحظه ممکن است به پایان برسد و صدای‌تان کنند که زمان از سر برداشتن هدست فرا رسیده ‌است. این رویا آن‌قدر جذاب، سرگرم‌کننده و خوب هست که تنها چند ثانیه پس از بر سر گذاشتن‌اش با دنیای واقعی خداحافظی ‌کنید و قول کارت پستال‌های دنیای مجازی را به ساکنان دنیای حقیقی بدهید! آیا Vive دستگاهی برای نسل فعلی است؟‌ بدون شک بله. آیا زودتر از زمانه‌اش راهی بازار شده؟ قاطعانه خیر. Vive از مواردی همچون Google Cardboard و Samsung Galaxy VR چندین سال نوری جلوتر است، کیلومترها جلوتر از PlayStation VR قرار دارد و رقیب اصلی‌اش، یعنی آکیولس ریفت را خیلی راحت زمین می‌زند. ولی متعلق به حال است و به هیچ دوره‌ای در گذشته یا آینده مربوط نیست. Vive خودِ خودِ امروز است.

N

تکنولوژی Vive پخته هست، اما در حال حاضر به دلیل نبود نرم‌افزارهای کافی ناکارآمد است. پرحرفی‌های ما را در این ۴۰۰۰ کلمه ببخشید، اما باور کنید برای این هدست خیلی بیشتر از این‌ها می‌شود نوشت. هر قدر هم در مورد خوبی‌های تصویر Vive پرگویی کنیم، کم گفته‌ایم. واقعا نمی‌توان حسِ خوبِ بودن در کنار چنین هدستی را با کلمات توصیف کرد. درست مثل روایت‌هایی که از بهشت و زیبایی‌هایش و قاصر بودن زبان از بیان این زیبایی‌ها نقل می‌کنند. باید بود و بر سر گذاشت و لمس کرد و دید و زندگی کرد که Vive چقدر  از جنس آینده است! آینده‌ای که امروز  میسر شده‌است. من این آینده را دیدم!

‌‌‌     ‌

کانال تلگرام دیجی کالا مگ
مسابقۀ حرفه‌ای ربات‌های پرندۀ حمل کالا

برچسب‌ها :
دیدگاه شما

۱۴ دیدگاه
  1. Avatar سید محمد رضا

    سلام خسته نباشید.چند سوال فنی.
    اول ک این دستگاه بازی های steam رو ساپورت میکنه؟چون داخل نرم افزار زده VR …
    سوال بعد اینکه بازی هایی ک داخل steam رو ساپورت میکنه رو میشه بازی کرد؟مثله call of duty یا بازی جدید rainbow six
    ???
    اگر میشه این بازی هارو هم اجرا کرد لطفا بگین.ممنون میشم.
    سوال اخر.
    سیستم کامپیوتر یا لب تاب باید خیلی بالا باشهه؟؟

  2. Avatar امیرحسین سلیمی

    با این حال هرچیزی باشد به پای اکلیس ریفت نمیرسد اکلیس بهترین هدست واقعیت مجازی جهان هست بازی های زیادی دارد و حرکات ها را هم کنتلر می کند بخاطر ان اکلیس عالییی هست تازه روی کامپیوتر های ۵۰۰ دلاری که تازه اکلیس گفت اجرا میشوند و قیمت اکلیس ۴ میلیون ۸۰۰ هست شاید هم ارزان تر

  3. Avatar امیر

    واقعیت مجازی فقط بحث بازی نیست
    مثلا کاربردش در آموزش بی نهایت هیجان انگیزه

  4. Avatar عمران

    بسیار تمیز و روان نوشته‌اید. خیلی ممنون.
    تنها سؤالی که باقی می‌ماند این است که کِی قرار است شاهد این محصولات در دیجی‌کالا باشیم؟

    1. محمد سماک محمد سماک

      خواهش میکنم. شما چشمات تمیز و روون می‌بینه!
      هنوز دقیقا مشخص نیست، ولی با توجه به موجود شدن هدست‌های سامسونگ و ال‌جی و احتمال بالای اومدن هدست سونی، فکر می‌کنم بتونیم امیدوار باشیم توی چند ماه آینده این محصول تو دیجی‌کالا موجود بشه

  5. Avatar میلاد شاه بیگم

    آقای سماک مرسی که هستی دوسته من 🙂

  6. Avatar Eddie

    عالی بود جناب سماک. جامع و کامل. متشکرم.

  7. Avatar مهران

    خیلی خوبه، ولی همونطور که شما هم گفتی ایکاش ارزون تر بود.

  8. Avatar محمد موسوی

    خیلی جالب بود ممنون. دم اچ تی سی گرم باشد همیشه.

  9. Avatar میترا

    فوق العاده بود جناب سماک … نگاه تیز بینانه و حرفه ای شما قابل تحسینه واقعا. بر قرار باشید

  10. Avatar Apha1

    من اصلا درک نمیکنم که چرا میگید این هدست واقعیت مجازی از Playstation VR جلو تره؟؟!! اولا که شما هنوز با Playstation VR کار نکردید که در موردش نظر میدید!! ثانیا هدست سونی از پشتیبانی سونی و بازی های انحصاریش بهره میبره که کل سه شرکت Oculus و HTC و Valve رو توی جیبش میزاره!! دلایل دیگه ای هم هست که برای خلاصه کردن متن ذکر نمیکنم!!

    1. Avatar badboy

      داداش دیگه از این حرف ها نزن هنوز سر جمع پلیر های بازی های سونی به یه دوتا ۲ valve نرسیده شما اومدی میگی بدرد نمیخوره راستی ps4 هنوز خودش قدرت پردازش vr رو نداره چرا حرف مفت میزنی دوسته عزیز

      1. Avatar Apha1

        همینه دیگه داداش! اینقدر Dota 2 بازی کردی که نمیدونی مفهوم بازی چیه! من به شما توصیه میکنم حتمابشین The Last of Us رو بازی کن اونوقت بیا حرف از سونی و بازی هاش بزن!!

      2. Avatar amin

        عزیزم شما هم یه سر به بازی Rust Experimental -ARK-Dyze – Arma 3 بزن

loading...
بازدیدهای اخیر
بر اساس بازدیدهای اخیر شما
تاریخچه بازدیدها
مشاهده همه