پاورقی دنباله‌دار کتاب «یگانه دستگاه: تاریخچه مخفی آیفون» (فصل دهم/بخش دهم)

۳۰ اردیبهشت ۱۳۹۷ زمان مورد نیاز برای مطالعه: ۹ دقیقه

خدمات الکترونیکی در کنیا بسیار مبتنی بر تکنولوژی تلفن همراه است. یعنی عملاً کنیا به‌جز تولید و ساخت دستگاه تلفن همراه، در هر حوزه‌ی دیگری مرتبط به تلفن‌های همراه و تکنولوژی‌های مرتبط به آن، در آفریقا بسیار پیشرو و مترقی است. در سال ۲۰۰۷، یعنی همان سالی که اپل از آیفون رونمایی و نخستین نمونه‌ی این دستگاه را به بازار عرضه کرد، سافاری‌کام[۱]، شرکت خدمات همراه ملی کنیا، با شرکت چندملیتی وُدافون[۲] مشترکاً از اِم‌پسا[۳] رونمایی کردند. در زبان سواحیلی پسا به‌معنی پول است. ام‌پسا سامانه‌ای است که اهالی کنیا می‌توانند به‌کمک آن، به‌راحتی و تنها با استفاده از تلفن همراه خود نقل و انتقالات مالی انجام دهند و لازم نباشد برای این کار به بانک یا جایی دیگر مراجعه کنند. تا پیش از اینکه سامانه‌ی ام‌پسا عرضه شود، اهالی کنیا به نقل و انتقال اعتبارات نزد خودشان بسنده می‌کردند و چندان با پول نقد کاری نداشتند. برای همین، بعد از رونمایی ام‌پسا، تنها کوتاه‌زمانی نیاز بود که این سامانه جای خود را در میان کنیایی‌ها باز کند و به سامانه‌ای محبوب و رایج تبدیل شود. از آن زمان به بعد، اهالی کنیا به ام‌پسا روی بسیار خوش نشان داده‌اند و بسیار از آن استفاده می‌کنند و برای همین، امروزه کنیا در شرف تبدیل‌شدن به یکی از نخستین کشورهایی در تمام جهان است که در آن نه پول نقد و کاغذی، که پول اعتباری و حواله‌ای اعتبار دارد.

درست در همان سال ۲۰۰۷، همین کشور کنیا دستخوش آشوب‌هایی فراگیر و گسترده در سطح ملی بود. در همان سال انتخاباتی برگزار شد که ناظران بی‌طرف و بین‌المللی آن را «پرحرف‌وحدیث» خواندند. بعد از برگزاری این انتخابات و اعلام نتایج آن جنجالی در کشور به راه افتاد و رئیس‌جمهور وقت کنیا، نتایج اعلام‌شده را نپذیرفت و پست ریاست‌جمهوری را به برنده‌ی انتخابات تحویل نداد. بعد از این اتفاق، آتش اعتراضات در تمامی کشور شعله‌ور شد. این اعتراضات و تظاهرات اغلب مسالمت‌آمیز بودند، اما نیروهای پلیس کنیا برای سرکوب آن‌ها به روش‌های خشونت‌بار رو آوردند. در جریان این درگیری‌ها صدها نفر به ضرب گلوله کشته و عده‌ی زیادی نیز زخمی شدند. در میانه‌ی این گیرودار و درست زمانی که آشوب‌های ناشی بر سر نتیجه‌ی انتخابات، کشور را در بر گرفته بود، خشونت‌ها کم‌کم رنگ‌وبوی قومیتی به خود گرفتند و طولی نکشید که تمامی کشور در ورطه‌ی بحرانی تمام‌عیار فرو غلتید.

نخستین گزارش‌های مبنی بر سرکوب خشونت‌آمیز تظاهرکنندگان که انتشار یافت، وبلاگ‌نویس‌های سرتاسر کنیا دیدند که وقت عمل رسیده و برای همین، دست‌به‌کار شدند. اریک هرسمن[۴]، جولیانا راتیچ[۵]، اوری اوکولو[۶] و دیوید کوبیا[۷] سامانه‌ای ساختند تحت عنوان «اوشاهیدی»[۸]. کلمه‌ی اوشاهیدی در زبان سواحیلی به معنای «شهادت‌نامه» است. کاربران می‌توانستند با استفاده از این سامانه، عکس‌هایی را که با تلفن همراه خود گرفته بودند، روی فضای اینترنت بارگذاری کرده و وقایع و اتفاقات گوناگون را به اطلاع دیگران برسانند. سامانه‌ی اوشاهیدی با استفاده از این گزارش‌های رسیده از مردم، نقاط خطرناک را روی نقشه مشخص می‌کرد و این‌گونه شهروندانی که به اوشاهیدی وصل بودند، از مناطق پرخطر دور می‌ماندند. سامانه‌ی اوشاهیدی در مدتی بسیار کوتاه در تمام دنیا به سامانه‌ای محبوب بدل شد و موارد استفاده‌ی فراوان و متنوع یافت. در کشور آفریقای جنوبی، شهروندان با استفاده از همین سامانه، گزارش‌هایی ثبت می‌کردند از خشونت علیه پناهجویان. در کشورهای مکزیک و هند نیز از سامانه‌ی اوشاهیدی برای نظارت بر انتخابات آن کشورها استفاده شد. بعد از زلزله‌ی هائیتی در سال ۲۰۱۰، کاربران برای کمک‌های انسان‌دوستانه به سراغ اوشاهیدی رفتند. پس از انفجار سکوی نفتی شرکت نفت بریتانیا در خلیج مکزیک و نشت لکه‌ی بزرگ نفتی در این خلیج، باز هم کاربران برای فعالیت‌های زیست‌محیطی و کمک به فاجعه سراغ اوشاهیدی رفتند و از آن استفاده‌ها بردند.

مجله‌ی بلومبرگ بیزنس‌ویک نایروبی را «پایتخت تکنولوژی آفریقا» خوانده است.

انتشار اوشاهیدی و دیگر سامانه‌های مبتنی بر تلفن همراه بود که باعث شد توجه جهانیان به کنیا جلب شود. حال دیگر همه کنیا را سرچشمه‌ی ابداعات و نوآوری‌های فراوان در این حوزه می‌دیدند. مجله‌ی بلومبرگ بیزنس‌ویک نایروبی را «پایتخت تکنولوژی آفریقا» خوانده است. وب‌سایت تک‌کرانچ[۹] نیز که از بزرگ‌ترین وب‌سایت‌های حوزه‌ی تکنولوژی است و همیشه به‌انصاف راجع به جنجالی‌ترین و تازه‌ترین اخبار سیلیکن ولی حکم می‌دهد، در گزارشی نوشته که «وقتی صحبت از سرچشمه‌ی بیشتر حرکت‌های حوزه‌ی تکنولوژی در قاره‌ی آفریقا می‌شود، بحث نهایتاً می‌رسد به کنیا.» وقتی که گوگل تصمیم گرفت به قاره‌ی آفریقا نیز حمله‌ور شود و آنجا را نیز به قبضه‌ی خود در آورد، اول از همه در نایروبی شعبه‌ای تأسیس کرد. مجله‌ی معتبر تایم هم نام آنجا را گذاشت «سیلیکن ساوانا» و این نام هم بر رویش ماند. رشد و توسعه‌ی زیرساخت‌ها و تکنولوژی‌های مرتبط به صنعت تلفن همراه در کنیا، دقیقاً همزمان شد با رشد انفجاری صنعت ساخت نرم‌افزارهای مخصوص به تلفن همراه. همین مسئله، باعث شد که سرمایه‌گذاران این حوزه، کارآفرینان، شرکت‌ها و سازمان‌های خیریه و بنگاه‌های گوناگون اجتماعی توجه خود را جداً معطوف کنیا و نایروبی کنند.

مُتوری کینیامو[۱۰] به من می‌گوید: «در سال‌های بین ۲۰۰۸ و ۲۰۱۲، انقلاب موبایلی به اوج خودش رسید. برای همین، هر چیزی باید یک پسوند موبایلی به خودش می‌گرفت. مثلاً کتاب موبایلی. خلاصه هر وسیله و چیزی، موبایلی شده بود.» کینیامو مسئول برنامه‌ریزی و ارتباطات شرکت نست گلوبال[۱۱] است و از آدم‌های کارکشته‌ی حوزه‌ی تکنولوژی در کنیا به‌حساب می‌آید و به‌خوبی با چم و خم این حوزه در کنیا آشناست. درست در همان دوره‌ی زمانی، عده‌ی زیادی از سرمایه‌گذاران، مشتاقانه به‌دنبال شرکت‌های نوپایی می‌گشتند که در حوزه‌ی تلفن همراه فعال باشند. آن‌ها می‌خواستند بر روی شرکتی نوپا سرمایه‌گذاری کنند تا بتوانند به نتیجه‌ای مشابه همان چیزی برسند که قبلاً اوشاهیدی به آن رسیده و بسیار موفق شده بود.

اریک هرسمن و دیگر مؤسسان اوشاهیدی، در سال ۲۰۱۰ و مجدداً در کنیا، آی‌هاب[۱۲] را تأسیس کردند. هدف این گروه از تأسیس آی‌هاب، این بود که به کارآفرینان، برنامه‌نویسان و شرکت‌های نوپای کنیایی کمک کنند تا بتوانند از این اقبال عمومی و جهانی، به نفع خودشان بهره برده و سامانه‌ها و خدمات خودشان را به بازار بفرستند. آی‌هاب از ابتدا با هزینه‌ی شخصی به راه افتاد، اما بعد از مدتی کوتاه، از طرف امیدیار نتوُرکس[۱۳] مبلغ ۱ میلیون و ۴۰۰ هزار دلار به آن کمک شد. امیدیار مؤسس شرکت ای‌بی است و امیدیار نتوُرکس، «شرکت سرمایه‌گذاری‌های انسان‌دوستانه»ی او به‌حساب می‌آید. آی‌هاب محلی بود مخصوص شکل‌گیری همکاری‌های مختلف و به اینترنت با سرعت بسیار بالا دسترسی داشت و مؤسسان و مدیران شرکت‌های نوپا و همچنین برنامه‌نویسان را تشویق می‌کرد تا دور هم جمع شوند و منابع‌شان را به اشتراک بگذارند و با یکدیگر به همکاری بپردازند.

هرسمن می‌گوید: «آی‌هاب به تسریع همه‌چیز کمک کرد. کارها را سریع‌تر راه می‌انداخت.» هرسمن خودش اصالاتاً آمریکایی است، اما در کنیا و سودان بزرگ شده و مدیر وب‌سایت آفریقایی سفیدپوست[۱۴] است. او مدت‌های طولانی در همین وب‌سایت راجع به قاره‌ی آفریقا و مسائل مرتبط به آن، یادداشت‌هایی مفصل می‌نوشته. هرسمن می‌گوید: «کنیا در این منطقه از آفریقا بهتر از دیگر کشورها عمل کرده. آمار و ارقام این حوزه در نیجریه خیلی بهتر است از کنیا. آفریقای جنوبی هم سرمایه‌ی بیشتری در این زمینه خوابانده و پول بیشتری خرج کرده. اما کنیا بهتر عمل کرده. علتش به‌نظر من همبستگی صمیمانه‌تری است که طی سالیان متمادی در کنیا پدید آمده. در کنیا مردم دوست دارند با یکدیگر همکاری کنند و کارشان را به سرانجام برسانند. اصلاً این خصلت کنیایی‌هاست. مفهوم پامویا، مفهومی است رایج. پامویا کلمه‌ای است سواحیلی و معنی‌اش می‌شود “همکاری‌کردن”.»

هرچند آی‌هاب در نایروبی تقریباً شناخته‌شده است، اما راننده‌ی اوبرم نتوانست آدرس دقیق آنجا را پیدا کند. البته با استفاده از نرم‌افزاری مخصوص، به سامانه‌ی جی‌پی‌اس وصل شد و خیلی هم به‌دنبال نشانی دقیقش گشت، اما نهایتاً چیزی دستگیرش نشد. بالاخره بعد از مدت‌ها گشتن در خیابان‌های خاک‌گرفته و پردست‌انداز، توانستیم دفتر مرکزی آی‌هاب را پیدا کنیم. دفتر این شرکت درست در کنار جاده‌ی انگانگ[۱۵]، یکی از شاهراه‌های اصلی نایروبی، قرار داشت. یکی از آن ساختمان‌های اداری چهارطبقه است، اما از بالا تا پایین، پوشیده در رنگ‌های متنوع و شاد. نشان تجاری شرکت هم بالای ساختمان نصب شده. وقتی قدم به داخل آنجا گذاشتم، دیدم که بسیار شلوغ است و همه انگار سرخوش هستند و بانشاط. هیچ میزی ندیدم که روی آن لپ‌تاپی نباشد. گوشه‌ی سالنش هم میزی کوچک بود مخصوص صرف قهوه و دیگر نوشیدنی‌ها. همهمه‌ای از همه‌جای سالن به گوش می‌رسید. همهمه‌ای بود برآمده از مکالمه‌های جدی و پرشروشور. اگر مرا چشم‌بسته به آنجا می‌بردند و فقط از روی طراحی داخلی محیط آنجا، حس‌وحال حاکم بر سالن و تزیینات دورتادورم می‌خواستم حدس بزنم که کجا هستم، حتماً می‌گفتم که مرا به پالو آلتو برده‌اند.

در آنجا بود که با نلسن کوامه[۱۶] دیدار کردم. کوامه کارآفرینی است که زندگی‌اش به دو بخش تقسیم شده. از طرفی به امور وب۴ال[۱۷] یا همان اینترنت برای همه رسیدگی می‌کند. وب‌۴ال شرکتی است نوپا و متعلق به خود او. از طرف دیگر هم به‌عنوان برنامه‌نویس آزاد، خیلی‌وقت‌ها مشغول کار بر روی پروژه‌های برنامه‌نویسی است.

پدر کوامه در اثر جنگ خانمان‌برانداز سودان، گریخته و خانواده‌اش را به جایی دیگر منتقل کرده بود. جنگی که در گرفت، نهایتاً به تجزیه‌ی سودان انجامید و این کشور، به دو کشور مجزا تقسیم شد. خود نلسن کوامه اما در سال ۱۹۹۱ و بعد از جابه‌جایی‌شان، در همان سودان به دنیا آمد. کوامه بعدها برای ادامه‌ی تحصیل و رفتن به دانشگاه راهی کنیا شد. انگیزه‌ی او از ادامه‌ی تحصیل، این بود که تصور می‌کرد آینده‌ی تمام این منطقه از آفریقا، در گرو تسلط بر تکنولوژی است. به عقیده‌ی او اگر هدف رشد و توسعه‌ی این منطقه است، باید به‌خوبی بر تکنولوژی و زیروبم آن مسلط شد. کوامه به آی‌هاب می‌آید تا به دنبال همکاران بالقوه‌ی خود بگردد و با آدم‌های جدید آشنا شود. یکی دیگر از علل مراجعه‌ی او به آی‌هاب، این است که کاری پاره‌وقت متناسب با توانایی‌هایش بیابد. کوامه می‌گوید: «مثلاً بیا فرض کنیم که من دوستی دارم که برنامه‌نویس است. این دوست من، عمویی دارد که در شرکتی کار می‌کند. شرکتی که عموی دوستم در آن شاغل است، به‌دنبال ساخت نرم‌افزاری مخصوص تلفن همراه است.» اگر چنین وضعیتی پیش بیاید، آن‌وقت کوامه وارد عمل می‌شود و برنامه را برای‌شان می‌سازد. او می‌گوید: «من خیلی وب‌سایت‌ها و خیلی نرم‌افزارهای موبایلی ساخته‌ام.» واقعاً هم با تمام وجود عقیده دارد که این برنامه‌نویسی‌ها، این فعالیت‌ها، ساخت وب‌سایت‌ها و ساخت نرم‌افزارهای مخصوص تلفن همراه که امروز بسیار گسترده‌تر از قبل شده، همه و همه برای آینده‌ی این منطقه و رشد و توسعه‌ی آن اساسی و حیاتی هستند. شرکت نوپایی که کوامه تأسیس کرده، در نقاط مختلف کشور کلاس‌های مختلف برگزار می‌کند. در این کلاس‌ها به شاگردان برنامه‌نویسی و ساخت نرم‌افزار و مهارت‌های کارآفرینی می‌آموزند. کوتاه‌زمانی پیش از دیدار من و او، یکی از کلاس‌های‌شان در مومباسا برگزار شده بود. مومباسا یکی از شهرهای بندری و بزرگ کنیاست. کوامه می‌گوید کلاس لب‌به‌لب پُر بوده.

[۱] Safaricom

[۲] Vodafone

[۳] M-Pesa

[۴] Erik Hersman

[۵] Juliana Rotich

[۶] Ory Okolloh

[۷] David Kobia

[۸] Ushahidi

[۹] TechCrunch

[۱۰] Muthuri Kinyamu

[۱۱] Nest Global

[۱۲] iHub

[۱۳] Omidyar Networks

[۱۴] The White African

[۱۵] Ngong Road

[۱۶] Nelson Kwame

[۱۷] Web4All

برچسب‌ها :
دیدگاه شما

loading...
بازدیدهای اخیر
بر اساس بازدیدهای اخیر شما
تاریخچه بازدیدها
مشاهده همه