آیا عالم برای ما ساخته شده است؟
دست کم آنطور که خودمان فکر میکنیم، ما انسانها فرمانروای زمین هستیم. ما تصور میکنیم که انسان خردمند، باهوشترین، پرنفوذترین و البته مخربترین موجود زندهی روی زمین است. آنچنان تسلط ما روی کرهی خاکی و منابع آن زیاد شده که به خودمان جرئت دادهایم یک «دور یا گشتوارک» زمینشناسی جدید تعریف کنیم و نام آن را «آنتروپوسین» بگذاریم. دورهای که سرآغاز تاثیر عمدهی فعالیتهای انسان بر اکوسیستم و ساختار زمینشناختی است. ولی خارج از زمین، جهانی بزرگ قرار دارد که تقریبا از آن هیچ نمیدانیم. ما شاید به صورت تخمینی بدانیم کهکشان ما از چند ستاره تشکیل شده و در کیهانی که با تلسکوپهایمان میبینیم، تقریبا چند کهکشان وجود دارد. شاید بتوانیم سن عالم را حدس بزنیم یا فضاپیماهایی روباتیک به اعماق منظومهی شمسی بفرستیم؛ ولی همچنان سوالاتی بنیادین برای ما وجود دارد که نتوانستهایم به آنها پاسخ بدهیم. سوالاتی مثل اینکه آیا عالم واقعا وجود دارد؟ یا صرفا آگاهی ما این واقعیت از جهان را برایمان ساخته است؟ آیا کائنات از وجود ما آگاهی دارد؟ آیا کیهان برای ما ساخته شده است؟ آیا ما تنها موجودات هوشمند گیتی هستیم؟ آیا زمانی میتوانیم بالاخره همهی رازهای عالم را بفهمیم؟ آیا میتوانیم دنیا را نابود کنیم؟ در نهایت، آیا ممکن است خود ما به فرمانروای کل کیهان تبدیل شویم؟ برای صحبت دربارهی پاسخ این پرسشها، سلسله مقالاتی را در قالب مجموعهای ویژه به نام «جهان انسان» تهیه کردهایم. خوانندهی این مقالات باشید.
آیا عالم برای ما ساخته شده است؟
در بیشتر طول تاریخ، ما انسانها خود را در مرکز عالم فرض کردیم و تصورمان بر این بوده که موجودات مهمی هستیم. ولی دست کم چند دستاورد بزرگ علمی، به کلی این تصور را به هم زد. این دستاوردها، به خصوص آنهایی که در کیهانشناسی و زیستشناسی اتفاق افتاد به ما نشان داد که ما فقط گونهای از موجودات به زعم خود زنده، روی سیارهای کوچک هستیم که دور یک ستارهی معمولی در کهکشانی متشکل از صدها میلیارد ستاره، گردش میکند. کهکشانی که خود یکی از کهکشانهای متوسط در بین صدها میلیارد کهکشان عالمی است که ۱۳٫۸ میلیارد سال عمر دارد. ما فهمیدیم که کل تاریخ زندگی بشر، به اندازهی یک چشم به هم زدن از عمر کیهان هم طول نکشیده است. با اینکه اکنون همهی اینها را میدانیم، ولی درون ما نجوایی وجود دارد که دائما میگوید: «ای انسان، تو در مرکز کائنات و موجودی خاص هستی. ای انسان، جهان برای تو ساخته شده است…»

جالب اینجاست که گاهی اوقات از علم تجربی هم میتوان چنین برداشتی کرد. همان علمی که قبلا به ما نشان داده موجودات خرد و ناچیزی هستیم، به ما میگوید که اگر قوانین فیزیکی که میشناسیم، اندکی متفاوت بودند، ما وجود نداشتیم. گویی قوانین طبیعت به طور معجزهآسایی برای پیدایش زندگی تنظیم شدهاند. مثلا میزان نیروی الکترومغناطیس که یکی از چهار نیروی بنیادین طبیعت است، دقیقا به اندازهای است که باعث میشود پروتونها و نوترونهای داخل ستارهها بتوانند به تعدادی به هم جوش بخورند که اتم کربن بوجود بیاید. همان کربنی که آجر سازندهی اصلی زندگی روی زمین است و عنصر پایهی سازندهی بدن ما و دیگر موجودات زنده به حساب میآید. نیروی هستهای قوی هم یکی دیگر از نیروهای بنیادین طبیعت است. اگر این نیرو اندکی قویتر بود، عالم به طور کلی از هیدروژن تشکیل میشد و هیچ عنصر دیگری نمیتوانستید در آن پیدا کنید. اگر اندکی ضعیفتر بود هم اصلا هیدروژنی در جهان وجود نداشت. در هر دو صورت، زندگی به شکلی که میشناسیم نمیتوانست بوجود آید. مثالهای اینچنینی زیاد هستند؛ مثالهایی که ما را به فکر فرو میبرند و باعث میشوند به این بیندیشیم که آیا جهان بوجود آمده تا ما وجود داشته باشیم؟
چرا جهان اینقدر برای پیدایش زندگی، کامل و بینقص به نظر میرسد؟ بعضی از فیزیکدانها فکر میکنند که اساسا غیر از این نمیتوانست باشد. فلاسفه بر اساس همین طرز تفکر، ایدهای را به نام «اصل انساننگر» مطرح میکنند. اصل انساننگر بر این گزاره که جهان ممکن است برای ما بوجود آمده باشد صحه میگذارد. اینکه عالم تنها به این دلیل وجود دارد که ما وجود داریم. البته برعکس هم میتوانیم نگاه کنیم و بگوییم در حقیقت این آگاهی ماست که جهان را برایمان ساخته است. کیهانشناسی از دانشگاه آریزونا به نام «پال دیویس» کتابی به نام «معمای گولدیلاک» (Goldilocks Enigma) نوشته که در آن میگوید زندگی ممکن است یکی از قوانین بنیادین طبیعت باشد. او این ایده را «اصل زندگی» مینامد و تصدیق میکند که در توضیح آن خیلی به الهیات و خداشناسی نزدیک میشویم.

بیشتر فیزیکدانها برای کار کردن روی این ایدهها وقت ندارند. کیهانشناسی از انستیتوی فناوری کالیفرنیا در پاسادنا به نام «شان کارول» این ایده که جهان برای ما ساخته شده است را خیلی عجیب و نامانوس میداند. ممکن است جهان به طور بینقص برای ما ساخته نشده باشد، ولی ما به اشتباه فکر میکنیم این اتفاق افتاده است. حتی ممکن است جهانی که ما توانستهایم با تلسکوپهایمان ببینیم، همهی عالم نباشد و جهانهایی دیگر وجود داشته باشند که هرکدام قوانین بنیادین خودشان را دارند. اصلا از کجا معلوم در جای دیگری از جهان خودمان قوانین فیزیک به همین شکلی که میبینیم باشد؟ بنابراین شاید میزان مشاهدهی ما محدود بوده و فکر کردیم با قوانین خیلی بینقصی مواجهیم که مناسب بوجود آمدن زندگی تنظیم شدهاند.
با این حال همچنان با هر استدلالی که بخواهیم به این پرسش پاسخ دهیم، انسان را در موقعیتی خاص قرار دادهایم. دیویس میگوید: «اگر بخواهیم جهانی که میبینیم را توصیف کنیم، این حقیقت که ما آن را میبینیم خودش قسمتی از توصیف است.» وقتی میگوییم من جهان را میبینم، یعنی خودمان را به عنوان ناظر و مرکز جهان قرار دادهایم. این واقعیت یک بازگشت به عقب بزرگ در تاریخ علم به حساب میآید. علمی که سعی کرده بود انسان را از مرکز عالم خارج کند، در پیچ و خم فلسفی انسان آگاه که دربارهی خود و جایگاهش در جهان پرسش میکند گم شده و دوباره او را در مرکز عالم قرار داده است. به نظر میرسد که به نقطهی شروع بازگشتیم! آیا ما در مرکز جهان قرار داریم؟ آیا عالم برای ما ساخته شده است؟
قسمت بعد: آیا عالم ساختهی آگاهی ذهن ماست؟
منبع: مجلهی نیوساینتیست شمارهی ۲ می ۲۰۱۵


این که قوانین جهان خودش رو برای به وجود امدن ما تنظیم کرده یه اشتباه ذهنیه چرا این طور به موضوع نگاه نمی کنیم که شرایط جهان به گونه ای بوده که ما به وجود امدیم وبا قوانین کاعنات سازش بیدا کردیم چه بسا اگر قوانین جهان متفاوت از امروز بود موجودات دیگه ای به شکل دیگری به وجود می امد
هر کس فکر کنه جهانه به این وسعت تنها برای انسان ساخته شده خیلی خوش خیاله!
بزرگترین “معجزه فیزیک” آن است که ثابت کرد “هیچ معجزه ای” وجود ندارد ..
آلبرت اینشتین
بازم یه متن علمی میان مسلمان و دین باور با آتئیست و ماتریالیستها موجب مناقشه گردید….نکنید این کارارو بخونید متنو راجع به همین موضوعی که هست نظر بدید ..آخه چرا هر چیزی رو به دین و غیر دین نسبت میدید /کی آفریده کی نیافریده جاش اینجا نیست دانشمندا!!!!برید معلومات عالی و درک و فهم لا یتناهیتون !!!!!!!!رو تو انجمن های خودش بحث کنید.تا بحث فضا و زمین و زیست شناسی و فیزیک و……..میشه پا برهنه میپرید وسط همتون فیلسوف و عالم میشید!!!!!!!
بیایید در اختیار انسان بودن جهان را جور دیگر بررسی کنیم ؛ داده هایی که اطرافمان هست را به وسیله دانش و تجربه ای که داریم پردازش و سپس نتیجه گیری کنیم
ما در یک جهان خیلی خیلی گسترده زندگی میکنیم؛ جهانی چنان گسترده که تقریبا هیچ چیز از آن برایمان کاملا شناخته شده نیست. این فقط جهان ماست ، جهان هایی که در موازات جهان ما نیز وجود دارند در نظر بگیرید برای مثال نزدیک ترین ستاره به ما “پای اسب مرد” یا همان “آلفای قنطروس” در فاصله ۴.۳۷ سال نوری ما قرار دارد ؛ یعنی اگر با سرعت نور حرکت کنیم (که دستیابی به چنین سرعتی ناممکن است ) باید مدت زمانی نزدیک به چهار سال و اندی را سپری کنیم. حال ستاره ها و کهکشان هایی را که میلیون ها سال نوری با ما فاصله دارند ، تصور کنید؛ حتی با پیشرفته ترین تکنولوژی ها هم قصد تصرف آن ها را کنیم مدت زمان رسیدن به آنها چنان طولانی خواهد بود که هیچ انسانی عمرش کفاف چنین مدت زمان هایی را نمیدهد.
چطور چنین جهان تسخیر نشدنی و حتا نا کارآمدی برای انسان آفریده شده؟ اگر فرضا خالقی جهان را برای انسان آفریدچرا آنرا را برای انسان “رام و مسخر” و یا دست یافتنی و کار آمد نیافریده؟
اما درباره برهان نظم؛ دوستانی که برای حکیمانه بودن جهان و آفریننده دار بودنش از برهان نظم استفاده میکنند باید نخست نظم بودن جهان را اثبات کنند.
ما انسان ها چون هه چیزمان بر اساس قوانین جهان شکل گرفته از جمله فرگشت انسان، راه هایی که برای بقا برگزیده ، قوانین اجتماعی و حتا زبان و فرهنگمان نیز بر اساس قوانین جهان شکل گرفته می پنداریم جهان منظم است؛ انسان جهانی منظم تر از این را تجربه نکرده مفهوم که بهتری از نظم در ذهنش جای بگیرد.
در خلال نوشتن این متن به یاد بیتی از حافظ اتادم:
حدیث از مطرب و می گو و راز دهر کمتر جو که کس نگشود و نگشاید به حکمت این معما را
انسان جهانی منظم تر از این را تجربه نکرده تا مفهوم بهتری از نظم در ذهنش جای بگیرد
سلام دوست عزیز
با کمی دقت بیشتر متوجه خطا در نوشته خودتون میشید
نوشتید : ” چطور چنین جهان تسخیر نشدنی و حتا نا کارآمدی برای انسان آفریده شده؟ ”
اگر ۲۰۰۰ سال پیش شما در مورد سفر ۳ ساعته به دور جهان می کردید ، قطعا مردم شما رو تمسخر می کردند ولی میبینید که در طی حدوداً ۱۰۰ سال صنعت هوا – فضا به قدری گسترش پیدا کرد که الان برنامه ریزی سفر به مریخ و سفر رفت و برگشتی به ماه یک مسئله معمول شده
با این سرعت پیشرفت علم ، هیچ بعید نیست که تا ۱۰۰ سال دیگه به بیش از سرعت نور برسیم یا تا ۱۰۰۰ سال دیگه فرضیه پرتال ، به نظریه تبدیل بشه .
اما در مورد این متن : ” دوستانی که برای حکیمانه بودن جهان و آفریننده دار بودنش از برهان نظم استفاده میکنند باید نخست نظم بودن جهان را اثبات کنند.”
برای شما نظم جهان نیاز به اثبات داره ؟ حرکت منظم سیاره ها ، پدید اومدن منظم شب و روز و فصل ها ، تولید مثل در انواع موجودات، به طور کلی اگر فقط کمی دانش زیست شناسی داشته باشید قطعا به نظم در پدیده های زیستی شهادت میدید .
و اگر دانش کمی در زمینه فیزیک داشته باشید ، در همین زمینه به هماهنگی روابط فیزیکی جهان ماده شهادت خواهید داد.
علمی و منطقی صحبت کردن رو تمرین کنیم
ما اینجا اومدیم یک مقاله علمی بخونیم که نه نویسنده و نه مترجم کاری به هیچ دینی و مذهبی توش نداشتن. حالا من نمی دونم چرا بعضیا اصرار دارن بیان بگن حتما باید این مقاله رو از دیدگاه فلان دین بررسی کنیم؟ شاید بعضیا به یک دین خاص گرایش دارن، ولی همه که اینطوری نیستن که یکی اومده می گه اینو بیاین از دیدگاه فلاسفه اسلامی(!) بررسی کنیم! بنظر من همونطور که توی سیاست جای دین نیست، توی علم هم جای دین نیست. چه اصراری دارین کارکرد دین رو تغییر بدین و فکر کنین دین می تونه بیاد هر کاری بکنه؟
پاتوق های علمی برای دوستدارای علم ایجاد شده. اجازه بدید هر کی با هر سلیقه ای که داره بیاد و به علوم مورد نظر خودش دسترسی داشته باشه و با حواشی جو رو مصموم نکنین. بذارین علم کار خودشو بکنه و مقاله های علمی بتونن با دلیل و سند علمی اطلاعات خودشونو به مخاطبشون برسونن.
سلام آرش عزیز
همونطور که فرمودید اینجا محیط علمیست
اگر با ساز و کار علمی و روش بحث علمی آشنا باشید میدونید که علم هیچ وقت نمی تونه عدم چیزی رو ثابت کنه
یعنی ما نمی تونیم نادانسته بگیم ” توی علم جای دین نیست ” !
دین مجموعه ای از عقاید ، قوانین و هنجار هاست که به عنوان یک روش و سبک زندگی برای تعالی و استفاده از تمامی استعدادهای ما (به ادعای متدینین) از جانب خدا فرستاده شده .
اگر قبول کنیم که پیشرفت علمی هم در مسیر تعالی انسان هست ، پس باید دین برای علم آموزی مباحثی در خور شأن “علم” داشته باشه ( گفته شد در خور شأن چون مرتبه و اهمیت علم بیشتر از خیلی مسایل دیگر در زندگی هست )
خب در این مورد می بینیم که ماندگارترین اثر مسلمانان به عنوان یک کتاب ( بهترین وسیله انتقال علم ) فرستاده شده و بسیار زیاد به رواج فرهنگ کتاب خوانی در اون پرداخته شده
اقرأ باسم ربّک الذی خلق : “بخوان” به نام پروردگاری که تو را خلق کرده است
ن والقلم وما یسطرون : سوگند به قلم و آنچه می نویسند _توضیح اینکه در زبان عربی هم مانند فارسی به مهمترین چیزها قسم خورده میشود.
و آیات دیگری که به علت اینکه از حوصله بحث خارج هست فقط به بعضی از اونها اشاره میشه :
قُلْ هَلْ یَسْتَوِی الّذینَ یَعْلَمُونَ وَ الّذینَ لایَعْلَمُونَ إنّما یَتَذَکَّرُ اُولُوا الألْبابِ (زمر: ۹)
:آیا کسانی که می دانند با کسانی که نمی دانند یکسانند؟ تنها خردمندان متذکر می شوند.
قُلْ رَبِّ زِدْنی عِلْما. (طه: ۱۱۴)
: بگو خداوندا بر علم و دانش من بیافزا
جالب توجه است : لفظ کتاب به اشکال مختلف و با معانی لفظی و اصطلاحی ۲۵۵ در قرآن تکرار شده است
واژه علم و کلماتی که از ریشه علم مشتق شده اند ۵۸۲ بار در قرآن آمده است
واژه قرأ ( خواندن ) ۲۵ بار و واژه إقرأ ( بخوان ) ۳ بار در قرآن آمده اند
دوست عزیز دین بزرگ و کامل اسلام بیش از هر مکتبی به علم پرداخته ( علوم مختلف زیست ، نجوم ، ریاضی ، روانشناسی و … ) و اصولا پایه هدایت ، پیشرفت و حتی عبادت رو علم در نظر گرفته و کسب علم رو بر مسلمانان واجب در نظر گرفته :
پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) : کسب دانش بر هر مرد و زن مسلمانی واجب است.
و احادیث دیگری در بزرگداشت علم و مقام عالم :
دانشمندان وارثان پیامبرانند.
زگهواره تا گور دانش بجوی. ( این شعر ترجمه حدیث اطلب العلم من المهد الی الحد است )
اگر خداوند بخواهد کسی را هدایت کند کاری می کند که او درک و یادگیری داشته باشد. یقینا دانش محصول یادگیری است.
بنابر این میبینید که دین ما و خدای ما برای پیشرفت علمی مون دستورات روشنی دارن ولی امان از مسلمان نماها که فقط ظواهر دین رو عمل می کنن و پای عمل به تمام دین که میرسه هممون لنگ زدیم .
دوست عزیز شما بهتره با دیدی باز و به دور از هر نوع جهت گیری به پدیده ها نگاه کنید بدون تاثیر پذیری از حرف موافقان و مخالفان هر تفکری ، خودتون شخصا در موردش مطالعه کنید
به عنوان مثال خودتون قرآن رو باز کنید و با تفکر بخونید و ببینید آیا میشه از این منبع عمیق الهی در زندگی علمی ، سیاسی ، خانوادگی ، اقتصادی و … استفاده نکرد ؟
بنام خداوند جان و خرد
دوستان عزیز! در نظرات بالا برخی اوقات به مواردی برمی خوریم که ناشی از نگاه خاص ما به جهان به عنوان یک مسلمان زاده و از روزنه قرآن و احادیث معصومین علیهم السلام است. این همیّت دینی در کل قابل ستایش است ولی نباید غافل بود که منشائ بسیاری از پیشرفت ها و پویائی هایی که در علوم اسلامی توسط دانشمندان مسلمان محقق گردیده است، شبهات و سؤالاتی بوده که در حوزه اعتقادات مسلّم اسلامی توسط افراد غیر مسلمان وارد شده است. بطور مثال، اگر شبهه وجود یا عدم وجود «خالق ناظم جهان» در دوره شیخ الرئیس بوعلی سینا مطرح نمی شد، ایشان شاید به هیچ وجه برای اثبات وجود خدا، مبدع «برهان نظم» و «برهان علیت» نمی شدند و این مسأله تا سالیان متمادی و ظهور نابغه ای چون آن بزرگوار ابتر می ماند. پس طرح سؤال در حوزه های اعتقادی فی نفسه کار نکوهیده ای نیست. چون تا سؤالی نباشد، پاسخی هم بر آن سؤال نخواهد بود. از سوی دیگر، مطرح نمودن نظرات افراد دیگر الزاماً به معنای تأیید نظرات آنها نیست. جهان بینی همه افراد با هم یکسان نیست و مبنای تفاوت آنها با هم نیز همین است. در پایان، از دوستان تقاضا می کنم که بدون هیچ قضاوتی و تنها به منظور آشنایی با انواع دیگری از جهان بینی، به این انیمیشن انیماتور ایتالیائی «برونو بوزِتو» توجه فرمائید. مجدداً تأکید می کنم که بیان عقاید دیگران الزاماً به معنای تأیید آن عقاید نیست. یا علی-التماس دعا و تفکر
(لینک حذف شد)
اقا لطفا یکی ترجمه کنه
برهان نظم و برهان علیت توسط قرآن بیان شده و جناب بوعلی تشریح کرده اونا رو البته ایشون برای اثبات خدا ادله بسیار قوی دیگه ابداع کرده.
سلام
وجود این همه هماهنگی توی هستی و این همه عظمت و این همه آرامشی که توی آسمان و زمین دیده میشه نمی تونه بی دلیل باشه. اگر انسان بخواهد از عقلش استفاده کنه می فهمه که یک آفریننده وجود داره. حالا اسمش رو خدا ، الله ، god و هرچی بگیم. اما می دونیم که ما نبودیم و الان هستیم و بعد نیست میشیم در این دنیا و کسی به این موضوع شک نده. از نظر وجود و هستی انسان از همه موجودات بالاتره. از کانی ها ، نباتات ، گیاهان و حیوانات. علت اصلی اون هم چیزیه که در وجود ما هست وبا اون می تونیم فکر کنیم ، حس کنیم. بیان کنیم و شهود و کشف کنیم. پس انسان بالاترین مخلوقه از نظر هستی. همانطورکه یک پشه از یک درخت بزرگ گردو از نظر هستی بالاتره به دلیل توانایی هایی که نسبت به درخت داره. هیچ موجودی به اندازه انسان نمی تونه از این هماهنگی در دنیابهره ببره. اما اینکه بخواد بهره اش مادی باشه یا معنوی به انتخاب خودشه. پس عالم برای ما ساخته شده.نکته اینجاست که درمورد مقالات این چنینی که فقط ترجمه یک متن خام مادی گرا هست پیشنهاد می کنم دقت بیشتری بشه مخصوصا در سایت معتبری مثل دیجیکالا زیرا میلیون ها مخاطب داره و یکاشتباه در طرح مطالب اینچنینی می تونه برای برخی از افراد ایجاد شک و شبهه کنه. پیشنهاد میکنم که نویسنده گرامی که علاقمند به فلسفه هست از نظرات اسلامی نیز استفاده کنه تا یکطرفه به قاضی نره و کتاب اصول فلسفه و روش رئالیسم استاد مطهری جواب خیلی از این فلسفه های مادی را داده.
در مورد شکل گیری جهان و خلق انسان و موجودات خب غرب نظریات زیادی داره که همشون هم نظریه هستند و هیچ دلیل محکمی حتی برای احتمال اون ها هم وجود نداره. ولی جالب این جاست که ی مغالطه ظریفی در این بحث ها مطرح می شه که می گن اگه قوانین مثلا فیزیک اینجوری نبود!!!! مگه فیزیک قوانین رو گذاشته که بخاد حالا حتی فرض کنیم که می تونست عوض بشه؟! دانش فیزیک فقط این ها را کشف می کنه و میگه چه قوانینی هست. اینکه بخواهیم مبدا قوانین رو مثلا فیزیک بدونیم اصلا علمی نیست. من بیشتر احتمال می دم که ترجمع متن اصلی چندان با دقت نبوده چون از این مجله بعیده چنین مطلبی رو اینجوری بیان کنه. البته این که قوانینی که ما در نسبت های بین مواد در این عالم کشف کردیم هم طعیت نداره بلکه خیلی از مواقع برداشتی جزئی از یک قاعده و قانون کلی هست. پس به نظرم اینکه در جای دیگری از این دنیا قوانینی که قراره فیزیک اون ها رو کشف کنه متفاوت باشه بعید نیست.
شما به بزرگی خودت ببخش! lol
با تشکر از مقاله خوبتون.. امیدوارم این مقاله آخرین دست از اینجور مقاله ها نباشه و به این روند ادامه بدید به روندی که ذهن انسان رو به چالش میکشه
و در جواب مقاله باید این رو بگم که من هم قبلن به این ایده یعنی ایده ی انسان نگری برخورده بودم. بعضی از فیزیکدانان بنام هم از این ایده دفاع میکنند
اما بنظر من ایده انسان نگری وارونه دیدن ماجراست. یعنی بجای اینکه از اول به آخر برسیم از آخر به اول نتیجه گیری میکنیم.
خب درسته که اگه قوانین فیزیک اینجوری نبود الان انسان توی زمین به این شکل بوجود نمی اومد. ولی اگه طوره دیگه ای هم بود میتونست موجوداتی ( خواه جاندار و هوشمند و خواه غیر جاندار ) بوجود بیاد. اونها هم میتونستن بگن دنیا برای ما ساخته شده وگرنه ما بوجود نمی اومدیم. درحالی که این استدلال غلطه دنیا برای ما ساخته نشده ولی ما توی این دنیا بوجود اومدیم. برحسب تصادف. همین الان ممکنه موجوداتی بمراتب هوشمند تر مثلن توی یک منظومه ستاره دوتایی یا چندتایی بوجود اومده باشن حتی با مواد آلی دیگه ای. نکنه اونها هم باید نتیجه بگیرن که دنیا برای اونها ساخته شده؟
قرآن در سورهی مبارکهی اسراء آیه ۷۰ میفرماید:
«وَ لَقَدْ کَرَّمْنا بَنی آدَمَ وَ حَمَلْناهُمْ فِی الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ وَ رَزَقْناهُمْ مِنَ الطَّیِّباتِ وَ فَضَّلْناهُمْ عَلی کَثیرٍ مِمَّنْ خَلَقْنا تَفْضیلاً »
« ما آدمیزادگان را گرامی داشتیم؛ و آنها را در خشکی و دریا، (بر مرکبهاى راهوار) حمل کردیم؛ و از انواع روزیهاى پاکیزه به آنان روزى دادیم؛ و آنها را بر بسیارى از موجوداتی که خلق کرده ایم، برترى بخشیدیم »
این حرف «شان کارول» خیلی خوب بود که اصلا از کجا معلوم که جهانی که ما میبینیم کل چیزی که وجود داره باشه که بر میگرده به صحبت اول مقاله که میگه اگه قوانین حاکم کمی متغیر بود همه چیز اینی که هست نبود، که این ایده مطرح میشه که ممکن بود موجود هوشمند به شکلی که شاید ما حتی درکی از اون نداریم به وجود می اومد ینی مثلا کربن آجر سازنده اون نبود، اون موقع بود که شاید اون موجود هوشمند هم همین سوال براش مطرح میشد که الان کجاس! ایده چند جهانی رو هم باید در نظر گرفت که شاید بی نهایت جهان با قوانین فیزیکی متفاوت وجود داره که ما حتی درکی از وجودیت یا حتی چگونگی اونا نداریم.
در رابطه با ایده خلقت هم میشه اشاره کرد به ایده هایی مثل فیلم های بیگانه یا پرومتئوس که در اون خالق هستی یا حداقل موجودات اون رو یک موجود هوشمندتر معرفی میکنی اما سوال بزرگ اینه که خالق اون موجود هوشمند کیه و همینطور به ترتیب خالق های بعدی کی بودن!؟ که یه جورایی شبیه به یک دایره میمونه که قسمتی از ضلع اون مثبت و منفی بی نهایت باشه!
ممنون از مقاله های خوبتون و منتظر قسمت های بعدی
سلام
ای کاش در کنار طرح ایده های ماتریالیستی در مورد هستی شناسی، ایده های فلاسفه اسلامی رو هم قرار میدادین که لزوما مترجم یه مقاله نباشید. مقاله ای که داره ایده های خاص نویسنده رو القا میکنه، نه ایده های لزوما درست رو.
با تشکر
کاملا موافقم.
قبلا هم چندتا نقد به بعضی مقاله هاتون داشتم که منتشر نکردید. البته من هم مثل همه کاملا موافق رویه مواجه شدن با این قبیل مقاله ها هستم. اما فقط ناقل یک نوع طرز تفکر نباشید…
الان تو دوره ای داریم زندگی میکنیم ک تا میگی ف طرفت میگه مدرکتونشون بده یامنبع معتبر
این زمان چیزی ک درقالب علم و مدرک نباشه
محکوم ب فراموشیه
سلام این مطلب عالی بود. ممنون. انتظار نداشتم تو دیجیکالا همچین چیزی ببینم. واقعا برای من هم سوال بود که ایا واقعا چیزهایی که ما میبینیم و میشنویم و لمس میکنیم واقعا وجود دارند یا فقط زاده ی مغز و نوع خلقت ما هستند…
همش کاره خداست. والله خالق کل شی.
بسیار عالی .
از این مقاله ها بیشتر بزارید . مرسی
به نظر من به جای مراجعه به نظریات انسانی به گفته های خداوند در قران مراجعه کنیم خیلی بهرت میفهمیم که:
از کجا امده ام امدنم بهر چه بود به کجا می روم اخر ننمایی وطنم
این یک مقالۀ علمی است و باید دربارۀ آن علمی حرف بزنیم و نه هر سخن بی ربطی که به ذهنمان رسید را پایین این مقاله بنویسیم.
جناب همین نفسی که شما الان داری میکشی به دستور خداست پس هیچ چیز به خدا بی ربط نیست.مگه در قران ننوشته که این همه ارتباط و هماهنگی در اطراف ما وجود داره برای تفکر در افرینش و ایمان اوردن به خداست پس در افرینش تفکر کن ولی در ذات خدا نه.چون در ذهن ما نمی گنجه
این مدل سوالارو فقط فلسفه می تونه جواب بده.
صرفا جهت اطلاع¡