ایلان ماسک؛ رویای شکستن مرزهای زمان و مکان
روزی نیست که به رسانهها سری بزنید و خبری در مورد «ایلان ماسک» (Elon Musk) نشنوید. او همهجا حضور دارد. ماسک از یک سو با «اسپیسایکس» (SpaceX) رویای تسخیر فضا را در سر میپروراند و از سوی دیگر با «تسلا موتورز» (Tesla Motors) میخواهد انقلابی در صنعت خودروسازی راه بیندازد. با زندگینامه ایلان ماسک همراه دیجیکالا مگ باشید.
زندگی ایلان ماسک در یک نگاه
ایلان ماسک یک سرمایهدار پرنفوذ آمریکایی متولد سال 1971 (American business magnate (born 1971)) است که در آفریقای جنوبی بهدنیا آمد. او در سن 28 سالگی با فروش استارتاپ کوچک Zip2 به شرکت کامپک (Compaq) میلیونر شد. ایلان ماسک در سال 1999 شرکت X.com را راه انداخت؛ سال 2002 نوبت به Space X رسید؛ سال 2003 هم او مدیرعامل تسلا موتورز شد. سال 2012 ایلان ماسک اولین فضاپیمای تجاری را به ایستگاه بینالملی فضایی فرستاد. جاهطلبیهای ایلان به این چند مورد محدود نیست. ایلان رویای شکستن مرزهای زمان و مکان را در سر دارد. در ادامه به جزییات بیشتری در مورد زندگی شخصی و حرفهای این کارآفرین آمریکایی میپردازیم.

ایلان ماسک چگونه ایلان ماسک شد؟
ایلان ماسک متولد شهر پرتوریای آفریقای جنوبی است. او دوران کودکی و نوجوانی خود را در این کشور سپری کرد. ایلان در 10 سالگی صاحب یک دستگاه کامپیوتر شد و وقتی 12 سالش شد توانست اولین بازی کامپیوتری خود را بسازد. این بازی، بلستر (Blaster) نام داشت. جالب اینجا است که مجلهی PC and Office Technology این بازی را با قیمت 500 دلار از او خرید. ایلان در 19 سالگی، برای تحصیل به کانادا مهاجرت کرد. پس از گذراندن دو سال در دانشگاه کویینز، در سال 1991 این دانشگاه را رها کرد و به دانشگاه پنسیلوانیا رفت. او در آنجا در رشتههای کسبوکار و فیزیک، دو مدرک لیسانس گرفت. سپس برای ادامهی تحصیل در دکترای رشتهی فیزیک انرژی به دانشگاه استنفورد در کالیفرنیا رفت. اما ایلان، تنها دو روز آنجا دوام آورد. بررسی زندگینامه ایلان ماسک نشان میدهد مسیری که طی کرد از این فراز و نشیبها کم نداشت.

ایلان ماسک در کنار همسر و فرزندانش
ورود او به دانشگاه استنفورد همزمان بود با اوجگیری شرکتهای اینترنتی نوپا. او هم برای اینکه از قافله عقب نماند، به این موج پیوست و اولین شرکت خود را با نام Zip2 راه انداخت. تاسیس این شرکت نقطه مهمی در داستان زندگی این کارآفرین شناختهشده بود.
بیشتر بخوانید:
مشاغل اعضای خانوادهی ماسک؛ از کارآفرینی تا مدلینگ
اولین گام برای ساخت یک امپراتوری
Zip2 یک راهنمای شهری آنلاین بود که محتوای لازم برای سایتهایی مثل «نیویورک تایمز» و «شیکاگو تریبون» را تامین میکرد. در سال 1999، شرکت کامپیوتری «کامپک» (Compaq)، شرکت Zip2 را با قیمت 307 میلیون دلار نقد و 34 میلیون دلار سهام خرید. شخص ایلان ماسک، از این معاملهی تاریخساز، 22 میلیون دلار به جیب زد. اما این تازه اول راه ایلان جوان بود. قدم بعدی ایلان ماسک، دنیای پرداختهای مالی را دگرگون کرد.

دومین گام ایلان ماسک
ایلان ماسک در سال 1999، شرکت X.Com را تاسیس کرد. این شرکت در زمینهی خدمات مالی آنلاین فعالیت میکرد. یک سال بعد، این شرکت با «کانفینیتی» (Confinity) ادغام و سرویس معروف «پیپال» (PayPal) متولد شد. در سال 2002 هم فروشگاه اینترنتی eBay شرکت PayPal را با قیمت 1٫5 میلیارد دلار تصاحب کرد. در آن هنگام 11 درصد سهام PayPal به ایلان ماسک تعلق داشت.

ایلان رویای تسخیر فضا را در سر دارد
سال 2002، ایلان ماسک سراغ علاقهمندی دیگرش یعنی فضا رفت و SpaceX را راه انداخت. او با جاهطلبی تمام میخواست سفرهای فضایی را وارد مرحلهی جدیدی کند.

او قدم به قدم پیش رفت، تا اینکه در سال 2008 توانست اعتماد ناسا را هم جلب کند. در این سال، ناسا قراردادی با SpaceX بست که بر اساس آن این شرکت وظیفهی انتقال محموله به ایستگاه بینالمللی فضایی را برعهده میگرفت.
سال 2012 ماسک با SpaceX تاریخساز شد. آنها در این سال توانستند موشک «فالکن 9» (Falcon 9) را همراه 1000 پاوند محموله به ایستگاه بینالمللی فضایی بفرستند. SpaceX اولین شرکت خصوصی بود که توانست این کار را بکند.
سال 2013 هم این شرکت موفقیت دیگری کسب کرد و توانست بهوسیلهی فالکن 9، ماهوارهای را به مدار ماهوارههای زمینثابت ارسال کند. این همان مداری است که در آن ماهوارههای تلویزیونی قرار میگیرند.
در سال 2015 هم فالکن 9 ماهوارهای موسوم به DSCOVR را روی مدار قرار داد. وظیفهی این ماهواره، سنجش تاثیر تشعشعات خورشید روی شبکههای برق و ارتباطات روی زمین است.

لحظهی پرتاب موشک فالکن 9
به تدریج، دو موضوع تسخیر فضا و نجات آیندهی نسل بشر به علایق اصلی ایلان ماسک تبدیل شدند. از همین رو، مسیر زندگی حرفهای او به دنیای جذاب حملونقل هم کشیده شد.
ایلان به سوختهای فسیلی اعتقادی ندارد
تسلا موتورز، ماجراجویی جدید ایلان ماسک بود. این شرکت در سال 2003 تاسیس شد و نقش مهمی در خط سیر بیوگرافی ایلان ماسک داشت. ایلان یکی از بنیانگذاران اصلی این شرکت بود. او هماکنون بهعنوان مدیر عامل اجرایی و رییس هیات مدیرهی تسلا موتورز فعالیت میکند. تسلا موتورز روی طراحی و تولید خودروهای الکتریکی مقرونبهصرفه تمرکز دارد. در سال 2008 این شرکت «رودستر» (Roadster) را معرفی کرد. خودرویی اسپورت که در 3٫7 ثانیه سرعت آن از صفر به 97 کیلومتر بر ساعت میرسد. این خودروی تمامبرقی با یک بار شارژ تا حدود 393 کیلومتر مسافت را طی میکند.

ایلان ماسک در کنار خودروی تسلا مدل S
«مدل اس» (Model S) اولین خودروی سدان الکتریکی تسلا بود. این خودرو هم موفقیتهای زیادی را برای تسلا موتورز به ارمغان آورد. Model S در سال 2013 بهعنوان خودروی سال مجلهی Motor Trend انتخاب شد. تسلا «مدل ایکس» (Model X) سومین خودروی شرکت 12 سالهی تسلا است. یکی از جالبترین ویژگیهای مدل X، درهای عقب آن است که مثل دو بال باز میشوند.

ایلان ماسک در حال معرفی خودروی تسلا مدل X
ایلان میخواهد تاریخ را بسازد
تحقیق درباره ایلان ماسک نشان میدهد بلندپروازیهای او حد و مرزی ندارد. ایلان در سال 2013 یک طرح مفهومی انقلابی را منتشر کرد؛ طرحی که میتواند صنعت حملونقل را بهکلی متحول کند. او از این ایده با نام «هایپرلوپ» (Hyperloop) یاد میکند. این اختراع میتواند سرعت جابهجایی بین نقاط جغرافیایی مختلف را به شکل محسوسی افزایش دهد.
هایپرلوپ انرژی خود را از منابع تجدیدپذیر دریافت میکند. در این سیستم افراد داخل کپسولهای مخصوصی مینشینند و با سرعت باورنکردنی 962 تا 1220 کیلومتر بر ساعت جابهجا میشوند. باوجود تمام انتقادها، ایلان ماسک سرسختانه روی این پروژهی انقلابی کار میکند.

“اگر موضوعی به اندازهی کافی مهم است، باید آن را امتحان کنید، حتی اگر نتیجهی احتمالی شکست باشد.”
البته ایدهپردازیهای ماسک تنها به پروژهی هایپر لوپ ختم نمیشود. فهرست شرکتهایی که او در حوزههای مختلف، خود راه انداخته یا در راهاندازیشان سهیم بوده بلند است. گویی در ذهنش آیندهای را ترسیم کرده و هر یک از این شرکتها تکهای از جورچین آن «آینده»اند.
نمیشود آیندهی جهان را زیبا تصویر کنید و به انرژیهای پایدار و تجدیدپذیر توجه نداشته باشید. ماسک خیلی وقت پیش در سال 2006 به پسر خالههایش، لیندن و پیتر کمک کرده بود تا شرکت سولارسیتی را در زمینهی انرژی خورشیدی راه بیندازند. بعدها در آگوست 2016 تصمیم گرفت حضور پررنگتری در این حوزه داشته باشد و از طریق شرکت تسلا، سولارسیتی را تصاحب کرد تا زنجیرهی تامین تسلا را کامل کند. ماسک در این باره گفته: «انرژی خورشیدی و ذخیرهسازی انرژی در کنار هم بهتر کار میکنند. تسلا (بخش ذخیره) و سولارسیتی (تولید انرژی خورشیدی) با هم میتوانند هم از نظر فناوری و هم اقتصادی بهترین عملکرد را داشته باشند، تا در نهایت فرآیند تولید، ذخیره و مصرف انرژی بهبود یابد.»
ماسک به هدف توسعهی ایدههایی مشابه هایپرلوپ، شرکت بورینگ را تاسیس کرد تا به قول خودش رفتوآمد شهری را از شکل دوبعدی فعلی به تودرتویی سهبعدی تبدیل کند. او معتقد است شلوغی آمدوشد خودروها در شهرها را میتوان با حفر تونلهای ویژهای در شهرها به حداقل رساند. فاز آزمایشی این تونلها در محوطهی شرکت اسپیسایکس حفر و آزمایش شد.
آیندهی ایلان ماسک بدون هوش مصنوعی و افزایش توانایی مغز انسان تحقق نمییابد. دو شرکت «اُپناِیآی» (OpenAI) و «نرولینک» (NeuroLink) برای همین تاسیس شدند.
ماسک اغلب در مصاحبههایش از آیندهی هوش مصنوعی خیلی خوب تعریف نمیکند و مانند استیو هاوکینگ نگران از کنترل خارج شدن آن است. هدف شرکت OpenAI این است که در کنار توسعهی هوش مصنوعی از خدمتگزاری دائمی آن به بشر مطمئن شود. شرکت نرولینک در آغاز بیماریها و آسیبهای مغزی را هدف گرفته تا درمانشان کند و در ادامه با شناخت دقیقتر مغز بتواند با افزودن بخشهایی به آن تواناییهایش را افزایش دهد. احتمالاً نیت ناگفتهی ماسک این است که به نوعی انسان با سایبورگ شدن بتواند همواره از هوش مصنوعی جلوتر باشد.
ایلان ماسک و دنیای سیاست
زندگینامه ایلان ماسک نمیتواند بدون پرداختن به سیاست کامل باشد. بعد از انتخاب شدن دونالد ترامپ به رییس جمهوری آمریکا انتقادهای زیادی به او و تیمش به خاطر دوری از شرکتهای فناوری شد. ترامپ در نهایت عدهای از نامداران این حوزه را به عنوان مشاور خود بر گزید که نام ایلان ماسک هم در آن میان بود.
خیلیها ماسک را به خاطر پذیرش همکاری با ترامپ شماتت کردند. او در پاسخ به انتقادها گفت: «هدف من سرعت بخشیدن به فرآیند گذار دنیا به انرژیهای پایدار و چند-سیارهای شدن تمدن بشری است تا اشتغال افزایش یابد و آینده برای همه بهتر شود [و در این راستا از هر وسیلهای استفاده میکنم].»
اما در نهایت با کنار گذاشتن پیمان زیستمحیطی پاریس توسط ترامپ، که درست عکس توصیهها و هدفهای ماسک بود، ماسک همکاری با دولت ترامپ را خاتمه داد.
از کاربر منتقد تا صاحب جنجالی توییتر

ایلان ماسک سال 2009 به شبکه اجتماعی توییتر پیوست و شناسه کاربریاش طی مدتی نه چندان طولانی به یکی از محبوبترین حسابهای توییتر تبدیل شد. حاشیههای استفاده ایلان از توییتر سال 2018 پررنگتر شد. او که پیشتر درباره معامله سهام تسلا در بازار سهام ابراز تردید کرده بود در رشته توییتی که ماه آگوست سال 2018 نوشت از تصمیمش درباره خصوصیسازی تسلا خبر داد. این توییت به عنوان نوعی دستکاری بازار که باعث افزایش قیمت کاذب سهام تسلا و ضرر میلیون دلاری سهامداران شده است بحث زیادی ایجاد کرد و با شکایت کمیسیون بورس و اوراق بهادار آمریکا از ماسک همراه شد.
ایلان ماسک همیشه منتقد سیاستهای خاص توییتر در حوزه آزادی بیان بود و اعتراضات خود را نسبت به شیوههای حذف و تعدیل محتوا توسط این شبکه اجتماعی نشان میداد. اوایل ماه آوریل سال 2022 مشخص شد ماسک 9 درصد از سهام شرکت توییتر را خریداری کرده است. مدت کوتاهی بعد توییتر خبر داد که این منتقد قدیمی سیاستهای شرکت پس از خرید سهام قرار است به هیات مدیره هم بپیوندد. اما ماسک تصمیم دیگری گرفت و اعلام کرد قصد خرید تمام سهام توییتر را به قیمت 44 میلیون دلار دارد. گرچه هیات مدیره توییتر این تصمیم ماسک را پذیرفت اما حاشیه بعدی این فرایند زمانی ایجاد شد که در تابستان سال 2022 ایلان ماسک اعلام کرد که از قصدش منصرف شده و میخواهد از معامله عقبنشینی کند چرا که توییتر اطلاعات کافی را درباره تعداد حسابهای کاربری ربات در اختیار او قرار نداده است. اقدامی که با پروسه قانونی توییتر علیه این کارآفرین آمریکایی مواجه شد و عاقبت او را واداشت معامله را پیش ببرد و در اکتبر سال 2022 به عنوان صاحب توییتر شناخته شود.
حضور ماسک به عنوان صاحب توییتر هم البته بیسروصدا نبود. مدت کوتاهی پس از تملک شرکت برخی از مدیران ارشد توییتر اخراج شدند، بازنگری در سیاستهای محتوایی آغاز شد، بعضی از کاربران مطرود و محدودشده سابق امکان بازگشتن به توییتر را یافتند و البته اعتراض بعضی از کارکنان و استعفای دستهجمعی تعدادی از آنها دست کم برای چند روز بسیاری از کاربران را وحشتزده کرد چرا که گمان میکردند ممکن است حتی فرایند اداره روزمره این شبکه اجتماعی دچار اختلال شود. به همه اینها البته باید ماجرای فروش تیک آبی توییتر را هم اضافه کرد. نشانهای که پیشتر در اختیار اشخاص مشهور، تاییدشده و شناختهشده بود و حالا در دوران ماسک در ازای دریافت مبلغی مشخص به تمام کاربران فروخته میشود.
از ماه عسل مراسم تحلیف تا دعوای بیسابقه لفظی در ایکس

پیش از برگزاری انتخابات ریاستجمهوری ۲۰۲۴ ایالات متحده آمریکا، ایلان ماسک حمایت شفاف خود را از نامزدی دونالد ترامپ اعلام کرد. حمایتی که میشد رد پایش را در شور و شعف ماسک طی مراسم تحلیف ترامپ مشاهده کرد. اما این خوشحالی دیری نپایید. آنچه روزی یک ائتلاف قدرتمند میان رئیسجمهور و میلیاردری کارآفرین به نظر میرسید، حالا به عرصهای از دشمنی آشکار در انظار عمومی تبدیل شده است.
آغاز این اختلاف به انتقاد ماسک از لایحه «بزرگ و زیبا»ی بودجه ترامپ بازمیگردد؛ انتقادی که نه تنها شگفتی ترامپ را برانگیخت، بلکه به ادعاهایی در مورد آسیبدیدن منافع تسلا از سیاستهای جدید مالیاتی هم دامن زد. ترامپ در پاسخ، با لحنی مشابه یک معشوق دل شکسته، از تغییر موضع ماسک گلایه کرد و مدعی شد بدون حمایتهای او، تسلا نمیتوانست در بازار باقی بماند. او همچنین تاکید کرد که روابط دوستانه میان آنها به پایان رسیده است.
ماسک اما بیدرنگ در شبکه اجتماعی خود، ایکس، واکنشی قاطع و بیپرده نشان داد: «مهم نیست.» او در ادامه به بدهی ملی آمریکا تاخت و تاکید کرد که حذف یارانهها ضرورتی حیاتی است. او با کنایه به ترامپ نوشت: «چقدر ناسپاسی!» و با انتشار پستهایی طوفانی، از جمله اتهام بیسابقه درباره ارتباط ترامپ با جفری اپستین، فضا را متشنجتر کرد.
رئیسجمهور آمریکا هم در پاسخ به حملات ماسک، او را با لغو قراردادهای فدرال و قطع یارانههای مالیاتی شرکتهای وابسته تهدید کرد. در نتیجه، سهام تسلا تنها در یک روز ۱۵ درصد سقوط کرد؛ معادل ۱۵۲ میلیارد دلار زیان برای شرکت ماسک و ۳۴ میلیارد دلار کاهش مستقیم دارایی شخصی او. این دومین زیان بزرگ تاریخ شاخص میلیاردرهای بلومبرگ پس از رکورد قبلی ماسک در نوامبر ۲۰۲۱ به شمار میرود.
درگیری ماسک و ترامپ فقط به سیاستهای مالی محدود نشد. ماسک با کنایهای گزنده به کبودی زیر چشم ترامپ اشاره کرد و در ایکس نوشت: «وقتشه بمب واقعی رو بندازیم. [ترامپ] توی پروندههای اپستینه… حقیقت آشکار میشه.» در بحبوحه این درگیری، دمیتری مدودف، رئیسجمهور پیشین روسیه، در اقدامی طنزآمیز، پیشنهاد میانجیگری صلح بین این دو را مطرح کرد و حتی پیشنهاد داد قدری از سهام استارلینک برای جبران هزینه میانجیگری پرداخت شود. این ماجرا پای افراد دیگری از جمله اشلی سنت کلر، یکی از همسران ماسک را هم به درگیری باز کرد. سنت کلر به ترامپ پیشنهاد داد اگر برای جدایی به توصیه نیاز دارد، روی او حساب کند.
تحلیلگران معتقدند این شکاف عمیق میتواند تبعات گستردهای برای سیاست آمریکا، به ویژه درون حزب جمهوریخواه، به همراه داشته باشد. با توجه به نفوذ رسانهای و منابع مالی ماسک، او ممکن است به پشتیبانی از نامزدهای رقیب ترامپ بپردازد، اقدامی که میتواند آرایش سیاسی این حزب را دستخوش تغییر کند. جنگ لفظی میان دو چهره پرنفوذ جهان، بیشک سایهای سنگین بر فضای سیاسی و اقتصادی آمریکا انداخته و به نظر نمیرسد به این زودیها پایان یابد. همانطور که ماسک در یکی از پستهای اخیر خود نوشته است: «ترامپ سه سال و نیم دیگر رئیسجمهور است، اما من بیش از ۴۰ سال دیگر دوام میآورم.»
جالب بود و انگیزشی
من از کودکی دوست داشتم کارها رو ساده تر از اونی کی دیگر ان می گن انجام بدم
وقتی کسی از کاری که میکرد دچار رنجش بود می گفتم این که کار مهمی نبود اینقدر غر می زنه تقریبا بیشتر راهها رو تغییر می دادم اگه یک کاری رو قرار بود چندین بار تکرار کنم به چندین روش مختلف انجام می دادم خیلی ها منو عجیب می بینند ! اما اصلا اینطور نیست من در نوجوانی شروع به کار با رایانه کردم قبلا آتاری و رایانک اگه یادتون باشه استفاده می کردم حتی اون زمانی که این وسایل نبود تلویزیون تک رنگ و یک ضبط رو بهم وصل میکردم و باندهای خراب رو بهشون وصل می کردم و خروجی می گرفتم . تو محیط کارم هم ایده های خلاقانه ای داشتم که هنوز در بخش سیستم رایانه ای داره استفاده میشه مثلا فرمول نویسی. همیشه بدنبال تکنولوژی بودم اگر از کنار مغازه کامپیوتر رد می شدم امکان نداشت یه نگاه به وسایلش نندازم و همچنان هم برام خیلی جذابن و هر مقاله ای از سیستم ها ببینم باید بخونم ولی ولی ولی توی اینترنت سعی نکردم کاری دست و پا کنم و الان احساس می کنم که چقدر عقبم و باید راهی پیدا کنم , توی بورس هم وارد شدم و سود خوبی هم بدست آوردم وکلی تلاش کردم که حرفه ای یاد بگیرم می دانم استعداد بالایی در یادگیری دارم و میخوام اینو بگم نه من بلکه همه میتونن در محیطی که بهش علاقمندند پیشرفت کنند
افرین بهت من سن کمی دارم ولی دارم تلاش میکنم تا اینترنت رو ارتقا بدم
من بیشتر دوست دارم بدونم ایلان ماسک چه تخصصی داره
چون بعضی ها از طریق شغل و تخصصشون پیشرفت میکنند و ایده هاشون روعملی میکنند
بعضی تخصصشون مرتبط با ایده هاشون مثل برنامه نویسی که ایده دست الکتر مکانیکی داره
مثلا کسی که میخاد در نون خرمایی ایده داره ولی تخصصشو نداره میتونه توش موفق باشه یا نه
ایلان ماسک کارهایی کرده که در یک موردش تخصص داشته اون هم برنامه نویسی بقیه کارها مثلا ماشین الکتریکی رو تخصص نداره ولی توش موفق بود
ببین رفیق عصر «تخصص گرایی» کم کمک سرمیاد. اینکه یک صفت شغلی منفرد داشته باشی از نظر من خنده داره. از بچهگی به موسیقی، الکترونیک، کامپیوتر، ادبیات، صنعت حمل و نقل و معماری و هزار تا چیز دیگه علاقه داشتم. بزرگتر که شدم سال پایانی راهنمایی، متوجه شدم که حالا مجبورم تصمیمی رو بگیرم که هیچوقت دوست نداشتم!
«پسرم هیچوقت از شاخه ای به شاخهی دیگه نپر! پسرم تمام تلاشتو معطوف به یک چیز کن تا موفق شی!»
نه من هیچکدوم از این ها رو قبول نداشته و ندارم. من خوب و سریع یاد میگیرم و شخصیت من جوری هست که بعد از مدتی سر و کلهی تمام وقت زدن با یک مطلب، و وقتی که یک کلیتی رو از هر چیز به دست آوردم، به جای غرق شدن در جزئیات بعضاً بلا استفاده و صد البته «ملال آور»، دوست دارم سریعا برم سراغ مطلب بعدی.
فکر نمیکنم پرداختن به یک چیز، اون هم برای یک عمر، برام جالب باشه.
برگردیم به داستان که، من بواسطهی محدودیتها و خط مشی مضخرف سیستم، به جبر انتخاب رشته کردم. رشته ریاضی فیزیک رو انتخاب کردم و چسبیدم به درس، اما با قطع و وصلی! تا همین سال آخر احساس گناه و پوچی عظیمی رو به دوش کشیدم. میدونی هر از چندگاهی انگار ادبیات در قامت یک دوست قدیمی، وقتی که شب مخفیانه دم در سیگار میکشیدم، خونجگری هاشو بروز میداد که:
«ای نامرد، پس ما چی؟! ما رو دور انداختنی و رفت؟»
میدیدم که از ریاضی و مهندسی متنفر شدم. میرفتم مینوشتم. فردا که امتحان ریاضی داشتم گند میزدم. از خودم متنفر میشدم. خیلی دوران افتضاحی بود.
فکر میکردم مشکل روانی و شخصیتی دارم که مثل بقیه هم سن و سالام نمیتونم بچسبم به یک چیز خاص و البته «نون و آبدار» و «خرخونی» کنم.
گذشت و گذشت تا اینکه یه روز من برای وقت کشی یه تست MBTI دادم و فهمیدم که خود خودشم. یه INTJ. فهمیدم که از ویژگیهای بارز تیپ شخصیتیم اینه که چسبیدن به ریز جزییات جز خسته کردنم و بعدشم القای یه حملهی پنیک تاثیر دیگهای روم نداره. یه چند تا میم خوندم و فهمیدم که اتفاقا خیلی هم آدم باحالیم و یه چایی ریختم و سیگار روشن کردم و نصف شب با خودم میخندیدم. دیدم که این عطش برای یادگیری همهچیز نه تنها مرض روان نیست که نقطه قوتم هم هست!
چند وقت بعد یه سخنرانی TED دیدم که یک نقطه عطف جدید به دستم داد. تو اونجا فهمیدم که مثل من هم هستن و من تنها نیستم! فهمیدم که باید خودم رو بپذیرم و یه انگشت وسط هم به تخصص گرایی نشون بدم! به عنوان یک Multipotentialte فهمیدم که من کاملا طبیعی هستم و این که دوست دارم همه کاره باشم عالیه.
فیزیک مرتبط هست با ماشین الکتریکی دیگه، درسته از دکتری انصراف داده ولی همون علم و تسلط و مهارت رو بصورت تجربی کسب کرد که تونست به اونهمه سمت های مهم رسید و کارای خودش رو بکنه
تو یه جایی خوندم ایلان ماسک گفته بود من هیچ وقت به آکسفورد نرفتم اما افراد زیادی به آکسفورد رفتن اما اونا الان دارن برای من کار میکنن مشکل جهان سوم اینه از کودکی چنان فشاری به بچه میاریم میگیم تو باید دکتر بشی باید بری رشته ریاضی فیزیک باید بری فلان دانشگاه هیچ وقت نذاشتیم یه کودک خودش استعدادش رو کشف کنه و بره دنبال علاقه هاش کاری که ایلان ماسک در سن بلوغ انجام داد و به تنهایی مهاجرت کرد به کانادا بدون پدر ومادرش و الان این شده نتیجش هیچ وقت نباید خواسته هامون رو تحمیل کنیم تا موفقیت حاصل بشه .
آقا شما باید شروع کن به یه کار مفید که دوسش داری اگه دوس هم نداری مهم نیست انقد انجام بده تا ازش خوشت بیاد بعد والدین ببینن اونام میفهمن
یسری نکات در این مقاله گفته نشده و بنظرم فقط با یه حالت هیجانی سعی در ابر انسان جلوه دادن ماسک بوده! نکته ای که وجود داره اینه که پی پال،تسلا،هایپر لوپ، هیچکدوم ایده خود ماسک نبودن بلکه ایشون فقط روی اونا سرمایه گذاری کرده و جهت دهی انجام داده، حتی اسپیس ایکس هم ایده جدیدی نبود یکی از مشکلات همیشگی ناسا هزینه زیاد رفت آمد به فضا بود و حتی شرکت نورالینک هم چیز جدیدی نبود و ایده ش بارها در فیلم های هالیوودی دیده شده!!
در کامنت ها دیدم که برخی تعجب کرده بودن چطور ممکنه یه آدم اینهمه شرکتو راه ببره! ظاهرا اونا فکر کردن تمام این شرکت ها و علمشون رو خود ماسک تولید میکنه درحالی که اصلا اینجور نیست و توی هر کدوم از شرکت هاش هزاران نیروی متخصص گلچین شده مشغول کار و فعالیت و تولید علم هستن و طبق معمول اندک افرادی هستن که به اونا توجه کنن و همه چیز در نهایت به خود ماسک ختم میشه و تمام اعتبار شرکت به پای اون نوشته میشه! من اصلا قصد تخریب یا کم جلوه دادن ماسک و یا اعمال و تصمیم هاش ندارم حتی خیلی هم مشخصه که آدم باهوشی هست اما در حقیقت اون یک مهندسه که تجارت بلده! این شخص مشکلات موجود بشریت رو شناسایی کرده و براشون راه حلهایی پیدا کرده که نه تنها اون مشکلو حل کرده بلکه مقرون به صرفه تر از ایده های موجود قبلی هم بوده! در واقع اصل کاری که کرده توی ساخت اولین شرکتش (zip2) بوده که خودش اونو ساخته و بعد اون پول بوده که براش کار کرده و ماسک فقط نقش سر اون هرم(شرکت) بوده. نه میشه ماسک رو عامل مهم دونست نه متخصصانی که توی شرکتش کار میکنن در واقع هردو مهم هستن مثل اینکه یه انسان باید هم مغز داشته باشه هم بدن تا بتونه یه چیز کاملی باشه و ماسک در حقیقت مغز و چشم بوده و بقیه کارمنداش بدن! میلیاردهای زیادی هستن که پول دارن اما مغز راه اندازی چنین شرکت هایی رو ندارن و از طرفی متخصصانی هستن که علم دارن اما پول و شرایط برای تولید علم ندارن پس وقتی کسی مثل ماسک با توانایی تجاری و تفکیک ایده ها و پولی که داره رو با اون متخصصان بی پول ادغام کنیم نتیجش میشه تولد شرکت هایی که دیدید! و درنهایت امثال ماسک توی مملکت ما کم نیستن ولی اونا توی کشورشون میدون دارن که خودشونو نشون بدن، چیزی که ما نداریم!
عزیزم شما کاراگاه بازی در آوردی خوب نیست اینطور کارا اینا مقالات زرد هستن مشخصا شما تولید کننده این مقالات نیستید که اومدید در کامنت اینو میگید ولی میتونم بگم که فقط به درد تولید کننده ها و دست اندر کارهای این مقالات میخوره اینجور مورد ها به ایشون که الان میلیاردر شده نرفته دنبال مقالات زرد منم نمیگم شما به کسی توهین کردی فقط میگم که آدم وقتی وقتش رو میزاره میره دنبال این چرت و پرتا میره که همشون مقالات زردن که دنبال کارآگاه بازی هستن شما شرلوک هلمز و هرکول پوآرو نیستید اینا همش داستانن بعدشم کسی نگفته که ایلان ماسک بوده که الان شرکت اسپیس ایکس و… این شده اینا فقط افراد باهوشی هستن که دنبال مواردی میرن که به دردشون میخوره حالا شما برداشتی مقالات کارآگاه هان رو خوندی که به شما میدن و پشت پرده هزاران هزار دلار به جیب میزنن علت اصلی این که کسی پیشرفت نمیکنه اینه که مردم دنبال حاشیه و مقالات زرد میرن حالا چه درمورد بازیگر باشه چه درمورد CEO یک شرکت بزرگ چه افراد بزرگ سیاسی اینا به درد شما نمیخوره مگر اینکه تولید کننده باشی که از اینا کسب درآمد کنی بیاید ذهن مردم رو بیخودی مشغول کنی باعث بشی که فردی یا افرادی از وقت محترمشون بزنن برن دنبال حرفایی که میزنی خوب این باعث میشه که کسی پیشرفت نیمکنه دقیقا و دقیقا و دقیقا همینه من کاری ندارم به کار شماو نیمگم نرید دنبال این مقالات فقط پیامد کارتون رو براتون بازگو کردم من افرادی رو میشناسم که رفتن دنبال مقالات زرد اینترنتی و در آخر اینقدر رفتن دنبال اینا که از زندگی افتادن و الان بی کار و علاف نشستن یک جا اینا رو هم من دارم جدی میگم حالا شما مشخص هست که از این افراد هستید که دنبال این موارد خیلی میرید از همین که کار به کامنت گذاشتن در جایی رسیده که کسی نگاه نمیکنه کاملا مشخص هست که معتاد هستید به این مقالات من فقط هشتار این کار رو بهتون دادم که یک روزی به مشکل نخورید در زندگی حالا تصمیم دست من نیست میخواید برید دنبال اینا میخواید نرید
سلام دوست عزیز کاملا حق باشماست اقای ماسک دقیقا مثل یک سرمایه گزار علمی از علوم و افرادی که دارای علم و ایده ی های توانمدی بسیار زیادی هستند استفاده میکنه وروشون سرمایه گزاری میکنه.دقیقا برعکس کشور ما که به هیچکدوم از این نخبه ها بها نمیده و نتیجشم میشه فرار مغز این مسئله کاملا قابل حل هستش توی کشور ما فقط باید کمی حس هموطن بود و حس مسئولیت پذیری بین افراد جامعه و بخصوص مسئولینی که مرد زبان هستن ایجاد بشه
لطفا وقتی راجبو چیزی مطمعن نیستی به مردم نگو ایلان ماسک توی فقر بزرگ شده ولی از هوشش واسه یه کار خلاقانه برای جهان بهتر استفاده کرده و پولش بخاطر تلاش هاش و اگه اون مغز و خلاقیت رو نداشت پول هم اون رو به اینجا نمیرسوند و مشکل ایرانی ها اینه که فکر میکنن همه چی با پول حل میشه و دنبال استعدادشون نمیرم
چقد عصبانی شدی کاربری که اسمت آدمه…ایلان ماسک بیشتر از نخبه بودن مغز اقتصادی داره که البته ویژگی مثبتیه نه منفی اما این ادم مثل دانشمندان بزرگ آیکیو خارق العاده ای نداشته بلکه هوش اقتصادیش خوب بوده و این واضحه
چرا اصرار دارین این ادمو نابغه نشون بدین؟ طرف مدیر عامل تسلا و سرمایه گذار بود نه طراح…
عالیه
با سلام
لطفا امکان دانلود و چاپ مقالاتتون به صورت PDF مثل روزنامه خراسن رو هم فراهم کنید چون وقتی میخواهیم از صفحه به صورت PDF پرینت بگیریم تبلیغات و سایر مطالب هم اضافه میشه و اصلا نمیشه مطالب رو به صورت یک مقاله بایگانی و دانلود کرد ممنون میشم این امکان رو تو دیجی کالا مگ فراهم کنید
با سلام
ممنون بابت این مطلب
میخواستم بدونم کتابش رو داخل سایت موجود دارید؟ اگر نیست چه زمانی موجود میشه
بعضی کتاب ها ارزش خرید و داشتنش رو داره که بنظر من این کتاب ارزشش رو داره کتاب فیزیکیش خونده بشه نه اینترنتی و یا فایل PDF.
آقای تسلا ژنراتور هایی اختراع کردن که تولید برق نا محدود میکنه اما دولت آمریکا جلوی کارشو گرفته
آقای ماسک هم با احترام آقای تسلا نام شرکتشو گذاشته تسلا و فکر میکنم از همون تکنولوژی تسلا استفاده میکنه !
خیلی خوب بود ، دوست داشتم بدونم دقیقا این ایلان ماسک کیه
ولی یک نکته عجیبی هست اینکه تو شاخه های خیلی بی ربط فعالیت کرده و همینطور تو هرچیزی رفته پیشرفت کرده سریع و به ثمر رسیده ، به نظر من یک خورده غیر عادی میاد ، یعنی از یک آدم زمینی بعید میاد ، مثل اون شناگر استرالیایی ، واقعا اینا و امثال اینا مثل انیشتین و …. اشتباه نکین نمیخوام بگم فضایی هستن ولی خدا بهشون نظر کرده یکجورایی حداقل با گذاشت هوشی بسیار زیاد ، این در مورد ما صدق نمیکنه
دلیل پیشرفتشون فقط و فقط پشتکار محضه
چون ایلان آدمیه که هفته ای حدود ۱۰۰ساعت کار میکنه برای همینه که به اینجا رسیده برای همینه که به سمت هر کاری میره بهش میرسه
تنها علت اینهمه موفقیت ایلان ماسک اینه که اون از مغزش استفاده می کنه، ما از زبونمون.
عزیزم چرا شما داری مضخرف میگی اولا ایشون در هر حرفه نرفته تمام کار های ایشون مرتبط با تکنولوژی هست ایشون مهندس هستن اون باور غلط هست که همه فکر میکنن مهندسی کامپوتر با برق فرق میکنه شما میدونید در دانشگاه های خارج کشور ما در دانشگاه رشته ای به نام مهندسی داریم؟ این رشته دقیقا کارش اینه که بیاد تمام مهندسی ها رو برسی کنه حالا ایشون یک مقداری سطح هوششون از بقیه بالا تر هست ولی اینطور نیست که قدرت فرا طبیعی و …. مگه ما داریم قصه تعریف میکنیم؟ این در دنیای واقعی هست ایشون تلاش کردند که به اینجا رسیدند اونم به شدت اگر اینطوری بود که هرکسی برداره از هرجا نابغه باشه که دیگه همه میلیاردر و میلیونر میشدن در خارج ایران مردم به دنبال رفتن سمت چند حرفه مختلفن مثالش مثلا رفتن دنبال چند زبان مختلف مثلا آلمانی ، فرانسوی ، ایتالیایی، اسپانیایی و.. خب باید هم از ما بالاتر باشن دیگه ما نمیتونیم حتی درس خودمون رو بخونیم میایم ربطش میدیم به کار و پول و…. باید هم اینطور افراد نتونن پیشرفت کنن دیگه الانم مردم تلاش کنن لاقل در حرفه خودشون پیشرفت کنن میان میگن ایشون یک آدم با قدرت های فرا انسانی و… هست اگر فرا انسانی بود چرا فقط قدرت هوش بالا داره عزیز تاحالا با خودتون فکر کردید؟ چرا مثلا قدرت نداره ۱۰۰ کیلومتر رو در ۱ دقیقه طی کنه؟ چرا قدرت چشم بسیرت و … نداره؟ چرا مواردی رو داره که آدم های دیگه هم میتونن با تلاش داشته باشنش؟ پس به جای این حرف ها سعی کنید شما به این حد برسید
عالی بود
خیلی عالی
من بیش از یک دهه است که توی یکی از بزرگترین شرکتهای نفتی دنیا کار می کنم و بزرگترین مانع برای جایگزینی انرژی الکتریکی به جای سوخت های فسیلی در خودروها را همین شرکت های بزرگ نفتی می دونم ولی حالا همین شرکتهای نفتی هم دارن به سرعت رو میارن به انرژی های تجدیدپذیر. پس آینده را باید متعلق به تفکرات افرادی مثل ایلان ماسک و خودروهای الکتریکی تسلا و اپل دانست. فقط یه نکته برام عجیبه برای تامین اینهمه انرژی الکتریکی چقدر باید سوخت فسیلی مصرف کرد؟!! همشو شاید نشه از راهکارهای “سبز” تامین کرد.
شاید نشه از راهکارهای “سبز” تامین کرد؟ چرا؟دقیقا همش رو هم میشه!
تازه انرژی اتمی و همجوشی پس واس چیه؟
سلام.
من الآن ۳۴ سالمه و این آقا ۴۴ سالشه. فقط ۱۰ سال وقت دارم به اونجایی برسم که این آقا الان هست. اما نمیدونم چرا الآن دقیقا ۲۴ ساله اونجایی هستم که این آقا در سن ۱۰ سالگیش بود. یعنی کامپیوترم رو دارم، اما نتونستم هیچی باهاش تولید کنم و بسازم. چطوری توی ۲ سال اولین بازیش رو نوشت و بیش از سه میلیون تومن فروختش؟
خدا بده شانس. نه، خدا بده گاراژ. این غربیا همه چیزشون از یه گاراژ شروع میشه. ما چون عارمون میاد کارامون رو توی گاراژ انجام بدیم به اینجاها نمیرسیم.
مرحبا به این پشتکارش. به هیچی “نه” نمیگه. یاد بگیریم!
خدا حفظش کنه.
چون اونجا به یه بچه ۱۲ ساله اهمیت میدن . کتاب های تست ۱۰۰۰ صفحه ای فقط برای ما جهان سومیا نوشته میشه که وقت بچه هامونو با این چیزا پر کنیم و از همه چیز عقب نگهشون داریم وقتشونو با کاغذهای پر کنیم که اتیش زیر استعداداشونه . بچه دبستانی باید کلاس موسیقی بره ورزش گرافیک کامپیوتر بره … حالا چی شده برنامه آموزشی میدنشون روزی ۱۵۰ تا تست بزنن از ساعت ۴ ظهر تا ۹ شب درس بخونه با استعمار فکری اینکه وقتی بزرگ میشن برا خودشون کسی بشن جامعه ای که ۹۵ درصد دوستای پدرش همگی با داشتن لیسانس و فوق لیسانس و معدل های بالا شغل های کاذبی دارند.استعمار میشیم استعماری از نوع بردگی در لذت زندگی
با نظر شما کاملا موافقم و به شدت اعتقاد دارم آنچه در ما و بسیاری انسانهای کشورهای توسعه نیافته هنوز نهادینه نشده و یکی از ریشه های مهم عدم پیشرفت محسوب میشود فراتر از صرفا ایجاد موقعیت و زمینه کار و نوآوری می باشد. در حقیقت خود باوری نکته بسیار مهمی است که باید در باور انسان از سنین پایین شکل گرفته شود. در حالیکه در بسیاری از کشورهای پیشرفته حتی کودکان کم سن و سال و بچه های دوره ابتدایی خود را دارای حق انتخاب، تصمیم گیری و شخصیت کامل می دانند، در کشورهای توسعه نیافته حتی جوانان تحصیل کرده گاها در مراجعه به سازمانهای مختلف یا سفرهای خارجی و … دچار نوعی سردرگمی و شبهه در نوع رفتار، چگونگی پوشش و برخورد و میزان حقوق فردی هستند که به شدت جای تعجب دارد. این نکته از آنجا نشات گرفته که در کشورهای توسعه نیافته تا حتی اولین حقوق انسانی که شامل پوشش و رفتار فردی است به صورت کاملا انحصاری به فرد دیکته می شود و فرد خود را خارج از قدرت تصمصم گیری، اختیار و شخصیت مستقل و پذیرفته شده می بیند و دائما در آرزوی بزرگ تر شدن برای بدست آوردن قدرت نفوذ بیشتر می باشد، غافل از آنکه ما با همین طرز فکر بزرگ میشویم و حتی در سالیان بسیار پس از آن برای خود و توانایی ها و عملکرد هایمان ارزش و اعتبار لازم را قائل نیستیم و دائما منتظر تائید شدن توسط افراد مهمتر و مسئولان و سازمانها هستیم.
توجیحی که برای مفاهیم پایه و ساده ای مثل صف بستن در مدارس و صبحگاه ایستادن کودکان در مدارس می شود، نظم است و حال آنکه در حقیقت این نظم نیست و نوعی سیستم کنترلی مشابه با نهادهای نظامی میباشد و خاصیت و ماهیت این ارگانها بدین صورت است که هیچ فردی به تنهایی از خود اختیار و کنترلی ندارد و هر فرد باید صرفا گوش به زنگ اوامر مافوق یا بالادستی باشد و جالب آنکه ما کل انسانهای یک کشور را به همین شیوه تربیت می کنیم! طبیعی است که این فرد پس از رهایی از سیستم آموزشی برای خود درکی از استقلال و هویت شخصی و قبول خود ندارد و جایگاه خود را نمی داند و دائما به دنبال اشخاص دیگری می باشد که جایگاه او را به وی نشان دهند. به همین دلیل است که در اینگونه کشورها استارت آپ ها و شرکت های ایده گرا یا افراد نوآور کمتر دیده می شوند.
در حالیکه به نظر می رسد سطح آموزش در کشورهای توسعه نیافته بسیار بالاتر از کشورهای مترقی و پیشرفته است، فراموش می کنیم که در حالیکه ما به عجله و تاکید فراوان مباحث جدی تر و پیشرفته تر را در ریاضیات و فیزیک و شیمی و … به خورد کودکان می دهیم، در آن سوی دنیا توجه و تاکید بیشتر در این سنین به ورزش و کارهای هنری و در کلیت کارهای گروهی و تیمی می باشد. به همین دلیل است که در آینده، آن افراد امکان کار و تبادل نظر و مشارکت فکری با همدیگر را خوب میدانند و شرکتهای موفق ایجاد می کنند و حال آنکه در این سوی دنیا هر یک از ما خود را سیاستمدار و اقتصاد دان و تحلیلگر و منتقد و مربی و فیلسوف و… غیره (همگی را هم با هم) می داند و حتی ۲ نفر روی یک میز به توافق و نتیجه یکسان نمی رسند.
نوابغ و مغزهای فعال جوانان ما در تست های چهارگزینه ای به کار گرفته می شود که تنها تاثیر آن گلچین شدن عده ای برای جذب توسط کشورها پیشرفته خواهد بود و جه انرژی و وقت و خلاقیتی که در این راه به هدر داده نمی شود.
مهمترین سن و سال خلاقیت و نوآوری دانشجویان در چند سال اول بعد از دانشگاه هاست که با اعزام آقایان فارغ التحصیل به خدمت مقدس سربازی در کنار خیابان های پر دود و بیابان ها اطراف بعد از ۲ سال ذهن های خسته و بی انگیزه تحویل جامعه و صنعت و سیستم می شوند.
با تشکر از نظر دوست عزیز “یزدان” و همچنین این مطلب مفید در دانشنامه دیجیکالا
مشکل پیشرفت نکردن ما دقیقا همینه همش دنبال مقصر میگردیم!!!!! همون بازی که این دوشتمون اشاره کرد ماسک توی آفریقای جنوبی نوشته!!!! اینقدر دنبال مقصر ضعف های خودمون نباشیم!!!
عزیزم در آفریقای جنوبی اهمیت میدن!!! ایشون در آفریقا به دنیا اومده چرا شما فکر میکنید همه چیز مفته عزیز بله که نمیشید مثل این آدم ۱/۱۰ این آدم هم نمیشید ایشون تلاش بسیاری کردن ، بله در دنیا حقوق شهروندی براشون مهمه اما دیگه نه اینکه طرف رو ببرن مفت بکنن میلیاردر دوم این آقا نه پشتت هیچ دولتی نیست تمام پروژه های اسپیس ایکس و … پروژه های خصوصی هستش یعنی به طور ساده تمام شرکت های ایشون شرکت های خصوصی هستن که مالکشون یک فرد یا چند فرد هستش خیلی از شرکت ها اینطوری هستن مثل گوگل و مایکروسافت و غیره در دنیا دولت ها برنمیدارن برای پیشرفت تکنولوژی کار کنن شرکت های خصوصی وابسته به یک یا چند شخص هستن
آره خب واقعا ولی دیگه به هر حال اگه اونا دلشون واسه ما نمیسوزه بهتر
که یه تلنگری به خودمون بزنیم راهش همینه بهتر ما راهمون رو از بقیه
جدا کنیم
شما بگیر مثل ایلان هفته ای کم کمش ۱۰۰ساعت کار کن چرا که نه حتمن میتونید بهش برسین فقط همین….
من یک نفر رو میشناسم سر کوچمونه روزی ۱۰ ساعت میره فقط آهن جمع میکنه آدم باید بدونه چیکار میکنه اون هفته ای ۱۰۰ ساعت کار کردن از روی دانش میاد شما وقتی ندونی داری چیکار میکنی فایده نداره چه هفته ای ۷۰ تا ۸۰ ساعت چه ۱۵۰ ساعت کار کردن باید اولا با کیفیت باشه دوما باید بدونی که چیکار میکنی و سوم باید سواد لازم رو برای اون کار داشته باشی اینطور نیست کسی بره برای خودش ساعت بزاره رو ساعت بسنجه موفقیت رو نمونش همین تست کنکور طرف نشسته روزی ۱۵ ساعت درس میخونه الان دیگه همه انتظار دارن بره رتبه تک رقمی کشور بیاره ولی موقع اعلام رتبه ها که شد میبینی طرف رتبه پنج رقمی آورده ازش وقتی میپرسن تو که این همه خوندی پس چرا نتونستی میگه من فقط داشتم حل میکردم دیگه کاری با درست و غلط بودنش نداشتم در صورتی که وقتی میری آمار میگیری دوستش که روزی ۵ ساعت میخوند رفت رتبه چهار رقمی آورد و از اون بهتر شد خب این یعنی اون اولا میدونسته که داره چیکار میکنه و برای چی داره این کارو میکنه و دوم کارش رو درست و عالی انجام داده
سلام آقا امین … امیدوارم کامنت منو ببینید، شما این کامنت رو سال ۱۳۹۴ گذاشتین
تقریبا هفت سال پیش…
از اون ده سالی که گفتید هفت سال گذشت….
دوست دارم بدونم به اون چیزی که خواستید رسیدید؟
امیدوارم رسیده باشید •‿•
گمانم راه مناسبی رو برای چهره شدن انتخاب کرده
مردم از جاه طلبی لذت میبرن، ایشان هم خود را اینگونه در اذهان ثبت میکنه
به امید پیشرفت بشریت، البته نه صرفاً زبانی و تبلیغاتی
آفرین!
واقعا هرچی تو مغزت بکاری تو واقعیت درو میکنی.
این مرد فوق العاده هست.
در حال حاضر در تمام اروپا و امریکا جایگاه های شارژ الکتریکی ماشین ایجاد شده و منتظر همه گیر شدن ماشین ها تسلا هست که واقعاً انقلابی به وجود آورد تو این زمینه
و فک می کنم تا سال ۲۰۲۰ یا نهایت ۲۰۲۵ دیگه کسی نباشه که از این خودرو ها استفاده نکنه(البته به جز جهان سوم) و اون روز چه بلایی بر سر کشورهای نفت فروش بیاد!
دوست عزیز اشتباه شما این است که فکر میکنید الکتریسیته مورد نیاز این خودرو ها از روشی غیر فسیلی تولید میشود.
تسلا تنها محل تبدیل انرژی را جابه جا کرده و هیچ تغییر خاصی در تولید انرژی سبز نداشته است. برق مورد نیاز این خودورها اکثر از همان سوختهای فسیلی تولید میشود.
شاید فرایند تولید و انتقال برق به جایگاهای شارژ حتی موجب تلفات بیشتر انرژی هم بشود.
عزیز من تمام ایستگاه های شارژ تسلا با انرژی خورشیدی و پکیج باتری های تسلا کار میکنن هیچ سوخت فسیلی در کار نیست!!!
جالب بود مرسی
تو قسمت جدید بیگ بنگ تئوری هم بازی کرده بود
تو قسمت ۹…داشت ظرف می شست،هههه