توسل به باور رایج (Appeal to Common Belief) | مغلطه به زبان آدمیزاد (۲۵)

۱۲ تیر ۱۳۹۸ زمان مورد نیاز برای مطالعه: ۴ دقیقه
#25 Appeal to Common Belief

تعریفمغلطه توسل به باور رایج موقعی پیش می‌آید که گوینده استدلال کند عده‌ی زیادی از مردم، یا قشر خاصی از مردم،‌ به باوری اعتقاد دارند، بنابراین آن باور صحیح است. پذیرفتن باورهای شخص یا اشخاص دیگر، بدون مطالبه‌ی مدرک برای درستی آن باور حاکی از تنبلی ذهنی و روشی ناسالم برای پذیرفتن اطلاعات جدید است.

معادل انگلیسی: Appeal to Common Belief

معادل لاتین: ‌ argumentum ad populum, argumentum ad numerum, argumentum consensus gentium, vox populi

معادل‌های جایگزین: توسل به باور پذیرفته‌شده، توسل به دموکراسی، توسل به باور گسترده، توسل به توده‌ی مردم، توسل به باور، توسل به اکثریت، توسل به آرای عمومی، مغلطه‌ی آرای عمومی، قدرت اکثریت، مغلطه‌ی پیروی از جمع، توسل به ارقام، توسل به مردم، توسل به گالری،‌ جذابیت توده، همرنگ جماعت شدن، ارجحیت جامعه

الگوی منطقی:

عده‌ی زیادی به X باور دارند.

بنابراین X صحیح است.

مثال ۱:‌

تا اواخر قرن شانزدهم، بیشتر مردم اعتقاد داشتند زمین مرکز عالم است. این اعتقاد صحیح نیست.

توضیح:‌ نظریه‌ی زمین‌مرکزی (Geocentric Model) بر حسب مشاهدات سطحی و ایمان‌محور ترویج پیدا کرده بود، ولی بیشتر انسان‌های آن دوره به خاطر رایج بودن و گسترده بودن این باور آن را پذیرفته بودند، نه مشاهدات، محاسبات و تفکرات منطقی خودشان. افرادی چون کوپرنیک، گالیله و کپلر از توسل به باور رایج سر باز زدند و حقیقتی را کشف کردند که از نظر باقی انسان‌ها پنهان مانده بود.

مثال ۲:

چطور می‌تونی به لقاح پاک اعتقاد نداشته باشی؟ حدوداً دو میلیارد آدم بهش اعتقاد دارن. به نظرت بهتر نیست روی موضعت تجدیدنظر کنی؟

توضیح: هیچ‌کس بر پایه‌ی شواهد تجربی به لقاح پاک باور پیدا نکرده است. این باور بر پایه‌ی ایمان شکل گرفته است و ایمان هم شکلی فردی و نظری (Subjective) برای پذیرش اطلاعات است و نباید روی باورهای شخصی شما تاثیر بگذارد. فراموش نکنید که زمانی باور رایج این بود که زمین صاف است، زمین مرکز کائنات است و عامل اصلی بیشتر مریضی‌ها دیوها و شیاطینی هستند که توی جلد آدم‌ها فرو می‌روند.

استثنا: گاهی اوقات بین گروهی از اشخاص باوری رایج وجود دارد و این اشخاص مدرکی محکمه‌پسند برای باورشان دارند، بنابراین منطقی‌ست که باورشان را جدی بگیریم. مثلاً اگر تقریباً تمام زمین‌شناسان قبول دارند که عمر جهان حدوداً ۱۳.۷ میلیارد سال است، منطقی‌ست که حرفشان را باور کنیم، چون آن‌ها می‌توانند برای باورشان شواهد تجربی ارائه کنند.

راهنمایی: تاریخ به ما نشان می‌دهد کسانی که به باورهای رایج پشت پا می‌زنند، کسانی هستند که مسیر تاریخ را عوض می‌کنند. سعی کنید رهبر باشید، نه پیرو.

منابع:

Wagner, R. H. (1938). Handbook of argumentation. Nelson.

پ.ن.:‌

در بخش نظرات کاربری نوشته است: «من با استثنایی که ذکر کردید مخالفم. آدم از کجا بداند کی استثنا قائل شود و کی نشود؟ دانشمندان همیشه بر اساس شواهد موجود یک سری پیش‌فرض را به‌عنوان حقیقت می‌پذیرند، اما بعد کشفیات جدید پیش‌فرض‌هایشان را دگرگون می‌کند. مثلاً دانشمندان همیشه باور داشتند که کائنات ابدی یا بی‌نهایت است یا نقطه‌ی شروعی نداشته است. زمانی که این نظریات مورد پذیرش عمومی قرار داشتند، دانشمندان فکر می‌کردند شواهد تجربی از این نظریات پشتیبانی می‌کنند، اما بعد ثابت شد که در اشتباه‌اند.»

بو بنت در پاسخ می‌گوید:‌ «بسیاری از دانشمندان (یا شاید حتی بیشترشان) هنوز هم فکر می‌کنند کائنات ابدی است… (فرضیه‌ی چندجهانی گواهی بر این مدعاست). ولی این‌ها همه فرضیه‌هایی علمی هستند که ثابت کردنشان با داده‌های فعلی تقریباً غیرممکن است. پیش از ارائه‌ی فرضیه‌ی مهبانگ هم مشکل کمبود داده وجود داشت. باید این نکته را در نظر داشت که همه‌ی نتایج علمی برابر نیستند. هر شخص با برخورداری از دانش کافی درباره‌ی روش علمی می‌تواند تفاوت بین «توافق علمی» (Scientific Consensus) و «باوری که بیشتر دانشمندان به آن معتقدند» را تشخیص دهد.

 

در ادامه بحث درباره‌ی گالیله شکل می‌گیرد که به نظرم آوردنش اینجا خالی از لطف نیست:‌

راب پیترسن:‌ درست گفتی [بو]. ولی اینجا باید استثنایی قائل شد. «علم» (Science) با «توافق علمی» (Scientific Consensus) فرق دارد. در دوران گالیله توافق علمی این بود که خورشید دور زمین می‌گردد. توافق علمی بیانگر حقیقت نیست؛ صرفاً یک باور رایج است.

بو بنت: حرف شما صحیح. ولی توافق (Consensus) با توافق علمی (Scientific Consensus) زمین تا آسمان فرق دارد.

فیلیپ جی ریمن: در دوران گالیله توافق علمی این بود که خورشید دور زمین می‌گردد.

بو بنت: صحیح. ولی شما دارید این حقیقت را نادیده می‌گیرید که تعریف «علم» در دوران گالیله با تعریف علم امروزی تفاوت زیادی دارد. در جامعه‌ی علمی هرگاه اطلاعات جدیدی به دست آید، بر حسب آن جابجایی الگوواره (Paradigm Shift) صورت می‌پذیرد. توافق علمی در مواردی که درصد بالایی داشته باشد بسیار قابل‌اتکاست، ولی همیشه صحیح نیست. همه‌ی یافته‌های علمی اعتبار مقطعی دارند.

من احساس می‌کنم داریم به مغلطه‌ی گالیله (Galileo Fallacy) نزدیک می‌شویم… «ببین، توی دوران گالیله توافق علمی این بود که خورشید دور زمین می‌گرده. امروز توافق علمی اینه که بهترین توضیح برای گوناگونی حیات روی کره‌ی زمین نظریه‌ی فرگشته. اون موقع دانشمندا غرق در اشتباه بودن. بنابراین ممکنه امروز هم غرق در اشتباه باشن!» البته من ادعا نمی‌کنم استدلال شما مغلطه‌آمیز است، ولی می‌خواهم روشن‌سازی کنم که این استدلال و استدلالات مشابه مغلطه‌آمیز هستند.

جیسون متیاس (در اشاره به ادعای فیلیپ جی ریمن): اگر کسی ادعا کند همه‌ی پزشکان قلب به توافق رسیده‌اند که مصرف بیش از حد چربی اشباع باعث بیماری قلبی می‌شود، مرتکب مغلطه نشده است. اما اگر کسی برای اثبات این موضوع به نظرسنجی‌ای که در آن نظر مردم درباره‌ی عوامل بیماری قلبی گرفته شده اشاره کند، مرتکب مغلطه شده است.

ترجمه‌ای از:

Logically Fallacious

برچسب‌ها :
دیدگاه شما

۲ دیدگاه
  1. Avatar علیرضا ساسانی

    من با مثال شماره ۲ به شدت مشکل دارم. ازبحث دینی و اعتقادی دینهای اسلام و مسیحیت بگذریم. اگر چه اثبات اصل این موضوع از نظر تجربی ممکن نیست ولی خلاف این موضوع هم قابل اثبات نیست. در نتیجه اینکه در این جا به عنوان مثالی برای مغالطه مطرح بشه به نظرم کار درستی نیست. چرا که علوم تجربی در این باره جواب «نمی دانم» دارند نه جواب «غلط است».
    این موضوع اگر چه مورد وثوق علوم تجربی نیست. ولی دایره دانش بشری تنها محدودبه علوم تجربی نیستند.

    1. Avatar Fox

      این جور که شما میگی دانش بشری، کاملا واضحه که به چیزی فراتر از بشر اعتقاد داری.
      علم واسه اون بخش فراتر از بشر شما اتفاقا جواب غلط است رو دویست ساله داده.
      اون بخش نمی دانم، موضوع هایی یه که اون علم فرابشری شما هم نمی تونه پاسخ بده و یه مجموعه مبهمات سر هم میکنه که نشون بده میدونه.
      دقیقا عیناً مغلطه ست.

loading...
بازدیدهای اخیر
بر اساس بازدیدهای اخیر شما
تاریخچه بازدیدها
مشاهده همه