سد؛ راهحلی که خود مشکلساز شده است
سدهای هیدروالکتریک یکی از مهمترین اشکال تولید انرژی در جهان هستند. اغلب مهندسان احداث سدهای بزرگ را نشانهی پیشرفت میدانند، در حالیکه شواهد و قراین بیانگر این واقعیت است که حتی کشورهای پیشرفته نیز در این زمینه در حال تغییر نگرش هستند. ساخت یک سد بزرگ مستلزم هزینههای کلان اقتصادی است، ضمن آنکه نباید فراموش کرد سدها مسببین اصلی تغییر زیستگاههای آبی و اکوسیستمهای کناررودخانهای هستند. پژوهشگران دانشگاه آکسفورد در تحقیقات گسترده خود بر روی ۲۴۵ سد بزرگ بدین جمعبندی رسیدهاند که کشورهای در حال توسعه با تاکید بر ساخت سدهای بزرگتر هیدروالکتریک بجای آنکه امید به برداشت سرمایه را بکارند، اقتصادهای آسیبپذیر و شکننده خود را در بدهی غرق میکنند. ارزیابی اثرات زیستمحیطی یکی از بهترین راهکارها و ملاکهای تصمیمگیری و قضاوت در این زمینه است. از آنجایی که پروژههای سدسازی بزرگ در کشور ما نیز تجارب متعددی را رقم زدهاند لذا بر آن شدیم تا این مساله را با دقت بیشتر دنبال کرده و اطلاعاتی را از وضعیت جهان و ایران ارائه نماییم. آنچه در ادامه می خوانید، شرحی مختصر در این زمینه است.
ایالات متحده، کشوری که دیگر سد نمیسازد
در سال ۲۰۰۲ موسسه غیرانتفاعی «جان هینز» (John Heinz) که در واقع یک مرکز علمی، اقتصادی و زیستمحیطی است؛ کتابی را با عنوان «حذف سد، علم و تصمیمگیری» چاپ کرد که در آن به نکات جالبی اشاره شده است. نویسنده در مقدمه این کتاب مینویسد: «سدها متداول و رو به گسترشترین نماد کنترل مستقیم انسان بر شبکههای آبی طبیعی اعم از نهرها و رودخانهها هستند. ساخت، نگهداری، بهرهبرداری و حذف بالقوه آنها از جمله مناقشهبرانگیزترین مسایل علمی و تصمیمگیریهایی است که تاکنون در عرصه مدیریت رودخانهها انجام شده است.

ایالات متحده بسیاری از سدهای خود را جمعآوری کرده است
تا همین اواخر ساخت و تجهیز سدها روشی مدیریتی بود که در ایالات متحده آمریکا بشدت از آن حمایت میشد. رودخانههای کشور آمریکا در مجموع جزو کنترلشدهترین سیستمهای هیدرولوژیک در ابعاد خود در کل جهان هستند. این کشور امروز (۲۰۰۲ م.) توانایی این را دارد که کل میزان روانآب سالانهاش را در پشت بیشتر از ۷۶ هزار سد نگهداری کند. اما واقعیت این است که تغییرات زیستمحیطی حاصل از این سدها بیشتر از ۶۰۰ هزار مایل از مساحت کل آمریکا را تحتتاثیر قرار داده. سدها شرایط را در پاییندست بشدت تغییر دادهاند، این تغییر به حدی جدی است که امروز اکوسیستمی در هیچ نقطه از این کشور نیست که به نوعی متاثر از پروژه سدسازی نباشد. سدها مسببین اصلی تغییر زیستگاههای آبی و اکوسیستمهای کناررودخانهای هستند. این تاثیرات در کنار سایرتغییرات ناشی از فعالیتهای انسانی به حدی رسیده که به تازگی بسیاری اعم از متخصصان و حتی دولتمردان آن هم به شکل گسترده چاره را در گزینه حذف سدها جستجو میکنند.»
رودخانههای کشور آمریکا در مجموع جزو کنترلشدهترین سیستمهای هیدرولوژیک در ابعاد خود در کل جهان هستند. این کشور تا سال ۲۰۰۲ کل میزان روانآب سالانهاش را در پشت بیشتر از ۷۶ هزار سد نگهداری میکرد اما بیشتر از ده سال است که پروژهای تحت عنوان حذف سدهای زیانآور در این کشور اجرایی شده است.
سدهای هیدروالکتریک میتوانند برای اقتصادهای نوظهور زیانآور باشند
در آگوست سال ۲۰۱۴ روزنامه گاردین در مقالهای علمی تحقیقی موضوع جالبی را عنوان کرد: «سدهای هیدروالکتریک بیشتر از آنکه برای اقتصادهای نوظهور خوب باشند، زیانآور هستند.» نویسنده این مقاله در توضیح این مساله نوشت: «سدهای بزرگ در کشورهای در حال توسعه از نظر اقتصادی مناسب رشد و ترقی نیستند. در حقیقت کشورهای در حال توسعه با تاکید بر ساخت سدهای بزرگتر هیدروالکتریک بجای آنکه امید به برداشت سرمایه را بکارند، اقتصادهای آسیبپذیر و شکننده خود را در بدهی غرق میکنند.» این مقاله ضمناً به یکی از تازهترین تحقیقات دانشگاه آکسفورد اشاره کرده و مینویسد: «پژوهشگران دانشگاه آکسفورد بر روی ۲۴۵ سد بزرگ که از سال ۱۹۳۴ میلادی به بعد ساخته شده، تحقیقی انجام داده و گزارشی از تاثیرات منفی ساخت این پروژههای عظیم منتشر ساختهاند. یافتهها حاکی از آن است که سدهای بزرگ که متوسط هزینه ساختشان اغلب بالغ بر ۹۰ درصد است، از جمله هزینهبرترین زیرساختها در جهان هستند.

نمایی از سد آکالپادا در هند. سدها برخلاف انتظار میتوانند برای اقتصادهای نوظهور خطرناک باشند
جالب اینجاست که تا اینجای معادله نهتنها تاثیرات منفی ساخت سدها بر جوامع انسانی و محیطزیست بلکه حتی تاثیرات تورم و بدهی نیز محاسبه نشده است. پژوهشگران این پروژه تحقیقاتی میگویند که قریب نیمی از سدهایی که مورد مطالعه قرار دادهاند، از مشکل هزینه مازاد رنج میبرند یعنی ابعاد آنها به حدی بزرگ تعریف شده که در اصل سرمایه را میبلعند. یک نمونه از این سدها، «سد ایتایپو» (Itaipu Dam) برزیل است که در دهه ۷۰ میلادی ساخته شده. این سد در ظرف بیش از سه دهه یک هزینه غیرقابل برگشت بیش از ۲۴۰ درصدی را بر مردم این کشور تحمیل کرد. اصل مشکل اینجاست که میزان برق تولیدی این سد هیچگاه نتوانست هزینهای را که برای ساخت آن خرج شد، جبران نماید. این در حالی است که برزیل هنوز بر ساخت سدهای پرهزینه تاکید دارد. تازهترین نمونه آن نیز پروژه مناقشهبرانگیز سدسازی بلو مونته (Belo Monte Hidroeléctrica proyecta) است. نتیجه برخی مطالعات موید این واقعیت است که شاید این پروژه حتی به مرحله افتتاح نیز نرسد. این در حالی است که کشورهای چین، اندونزی و پاکستان نیز در زمینه سدسازی رویکردی مشابه دارند.»
مطالعات پژوهشگران دانشگاه آکسفورد موید این واقعیت است که سدهای هیدروالکتریک بیش از آنکه برای اقتصادهای نوظهور خوب باشند، زیانآور هستند.
مدت زمان ساخت یک چالش بزرگ
شواهد امر نشان میدهد که ساخت سدهای بزرگ به طور متوسط ۸.۶ سال و در اکثر موارد نیز بیش از ۱۰ سال زمان میبرد. پژوهشگران دانشگاه آکسفورد بدین جمعبندی رسیدهاند که این مدت زمان طولانی باعث میشود که اغلب سدهای بزرگ نتوانند در حل بحرانهای فوری انرژی کارآیی لازم را از خودشان نشان دهند. علاوه بر این نباید فراموش کرد که پروژههای سدسازی بزرگ در برابر میزان نوسان ارزش رایج پولی در طول زمان، تورم زیاد، تنشهای اجتماعی و نوسان در میزان آب در دسترس بشدت آسیبپذیر هستند. بعنوان مثال یک نمونه از این تجارب ناموفق در «سد کائینجی» (Kainji Dam) نیجریه و بواسطه تخمین نادرست میزان آب در دسترس رقم خورد. همین برآورد نادرست سبب شد که این سد بیش از ۷۰ درصد از ظرفیت تولیدی خود را به ناگاه از دست دهد. همه اینها در حالی است که این سد دردسرساز کماکان نسبت به خشکسالی و سیل بسیار آسیبپذیر است و این مساله به طور مستمر هزینههای اقتصادی را بر این کشور تحمیل میکند.

ساخت سدهای بزرگ به طور متوسط ۸ و در اکثر موارد بیش از ۱۰ سال زمان میبرد
معضلات سدسازی از دید پروفسور علی یخکشی
خبرنگار دیجیکالا مگ در خلال گفتگو با پروفسور علی یخکشی فارغالتحصیل رشته سیاست و مدیریت منابع طبیعی از دانشگاه ژرژ آگوست گوتین (Georg-August-Universität Göttingen) آلمان و نخستین پایهگذار رشته دانشگاهی محیطزیست در ایران از ایشان درباره تاثیرات زیستمحیطی پروژههای سدسازی پرسید. ایشان در پاسخ گفتند: «در سال ۱۳۸۶ نیز در یک مصاحبه رادیویی از بنده و یک نفر دیگر از اساتید در مورد سدسازی سوال شد. آن استاد محترم در آنزمان فرمودند که اتفاقاً سدسازی از نظر من خیلی هم خوب و کار منطقی است. توجیهی که ایشان برای حرف خود داشتند این بود که همانطور که خانمها در یخچال مواد غذایی را ذخیره میکنند، ما نیز باید آبها را پشت سد ذخیره کنیم. همانطور که در آنزمان به ایشان گفتم، امروز نیز حرفم را تکرار میکنم: علم هیدرولوژی ثابت کرده که در هر سد پشت دریاچه ۱۰ درصد از آب تبخیر میشود، یعنی اگر ما ۱۰ سد هم حجم داشته باشیم، در هر سال به اندازه یک دریاچه پشت سد آب از دست میدهیم چرا که این آب تبخیر میشود. سدها نهتنها آب رودخانهها، دریاچهها و تالابها را میگیرند بلکه حتی باعث افت سطح آب زیرزمینی هم میشوند.

از پروفسور علی یخکشی به عنوان پدر دانش محیط زیست ایران هم یاد میشود
در مناطقی که ما شاهد سدسازی در ابعاد وسیع هستیم، پوشش گیاهی با ریشه کمعمق رشد نمیکند و زمین رفتهرفته عریان میشود و در نهایت هم مجال برای فرسایش اعم از بادی و آبی مهیا میشود. مجموع این عوامل دست به دست هم میدهد و باعث میشود که باغدار و کشاورز هر کدام به نوبه خود چاههای عمیقتر در زمینهایشان حفر میکنند و بالطبع سطح آب زیرزمینی را باز هم پایینتر میبرند. نتیجه اینکار هم که امروز کم و بیش بر همه مشخص است: بیابانزایی و شکلگیری چشمههای گرد و غبار. اینکه ما سد را در جایی بزنیم که ارزیابی زیستمحیطی نشده یا اگر هم ارزیابی شده صرفاً به منظور توجیه بوده، حتماً مشکلساز خواهد بود. اگر سدی روی گسل زده شود، احتمال وقوع زلزله را هم به دنبال خواهد داشت و متاسفانه شاهد این حرفها را در زلزله آذربایجان شرقی دیدیم.»
علم هیدرولوژی ثابت کرده که در هر سد پشت دریاچه ۱۰ درصد از آب تبخیر میشود یعنی اگر ما ۱۰ سد هم حجم داشته باشیم، در هر سال به اندازه یک دریاچه پشت سد آب از دست میدهیم.
چرا پروژههای سدسازی مستلزم ارزیابی زیستمحیطی هستند؟
احداث سدهای بزرگ اثرات اقتصادی، اجتماعی و زیستمحیطی زیادی را به دنبال دارد و به همین منظور ارزیابی زیستمحیطی آنها اجتنابناپذیر است:
- یک پروژه سدسازی میتواند باعث از بین رفتن زیستگاههای طبیعی و گونههای گیاهی و جانوری شود.
- احتمال از دست رفتن زمینهای کشاورزی وجود دارد.
- در خلال پروژه سدسازی تمام تاسیسات زیربنایی موجود اعم از خطوط راهآهن، ساختمانها و جادهها در محل مخزن سد تخریب خواهند شد.
- بالا آمدن سطح آب زیرزمینی در نواحی پیرامونی میتواند منجر به بروز مشکلات مربوط به زهکشی شود.
- تاثیرات منفی زیباییشناختی محتمل است.
- یک پروژه سدسازی میتواند در پاییندست تغییراتی مانند تغییر در رژیم جریان آب، انتقال رسوبات، تغییر کیفیت آب و شکل هندسی آبراههها را به دنبال داشته باشد.
- در برخی از پروژهها زیانهای وارده به مردم و خسارات زیستمحیطی بسیار زیاد است.
سدسازی و محیطزیست در ایران
ماجرای ساخت سد گتوند خوزستان و چالش تپه نمکی گچساران شاید یکی از نامآشناترین تاثیرات سدسازی در سالهای اخیر باشد. پروژهای که هدف از آن تولید انرژی برق آبی به میزان ۴.۵۰۰ گیگاوات در سال عنوان شد اما به واسطه نزدیکی به تپه نمکی موسوم به گچساران عملاً با مشکلات جدی مواجه شد. متاسفانه اتخاذ تدابیری نظیر ساخت دیوار حائل موسوم به تپه رسی نیز نتوانست مانع انحلال نمک شود، گزارشها حاکی است که میزان نمک حل شده در پایینترین عمق دریاچه پشت سد اکنون به رقمی نزدیک به ۳۰۰ گرم در هر لیتر رسیده. این معضلی است که نهتنها اکوسیستم و زمینهای زراعی پاییندست را متاثر میسازد بلکه حتی میتواند برای توربینهای سد نیز بشدت مشکلآفرین باشد.

نفوذ نمک به آب پشت سد گتوند، منجر به شوری آن شده و رود کارون را در شرف یک فاجعهی زیست محیطی قرار داده است
سد شفارود استان گیلان یکی دیگر از پروژههای سدسازی است که با انتقادهای جدی از جانب کارشناسان محیطزیست مواجه شده است. مدیرکل دفتر ارزیابی سازمان حفاظت محیطزیست در مصاحبه با خبرگزاری مهر به تاریخ ۲۴ فروردین ۱۳۹۴ از مخالفت این سازمان با ساخت سد شفارود به دلیل تخریب بیش از ۱۷۵ هکتار از جنگلهای هیرکانی خبر داد. حمید جلالوندی در گفتگو با خبرگزاری مهر گفت: «وزارت نیرو نیز در راستای توضیحات و مشکلاتی که این سد با شرایط فعلی برای عرصه های طبیعی و زیست محیطی منطقه ایجاد میکند، اعلام آمادگی کرده تا امکانسنجی کرده و گزینه های فنی جدید برای اصلاح ساختار این سد را بررسی کند.» آقای جلالوندی افزود: «تنها تامین آب شرب و کشاورزی با رعایت ملاحظات زیستمحیطی به همراه اصلاح ساختار سد میتواند مشکلات را به حداقل برساند در حالیکه تامین آب مورد نیاز برای صنعت آن هم از طریق نیروگاه بالادست به هیچعنوان با موازین زیستمحیطی در این منطقه سازگار نیست.» منطقه اکولوژیکی جنگلهای هیرکانی به طول تقریبی ۸۰۰ کیلومتر و عرض متوسط ۲۷ کیلومتر، از آستارا در شمالغربی دریاچه خزر آغاز و تا منطقه گلیداغی واقع در منتهیالیه شرقی امتداد پیدا میکند. این منطقه که از آن تحت عنوان یک منطقه اکولوژیکی خاص یاد میشود، در حقیقت بازمانده جنگلهای پهنبرگ دوران سوم زمینشناسی است که عمر متوسط آن را بیشتر از یک میلیون سال تخمین زدهاند.
یکی دیگر از موارد قابلتامل در این عرصه پروژه سدسازی دره خشک گلمندره در جنوب پارک ملی گلستان است
مجموع نگرانیهای کارشناسان محیطزیست در اینمورد بیشتر به دلیل تجاربی است که در گذشته رقم خورده. بعنوان مثال بررسیها نشان میدهد که عدم رعایت حقابه دریاچه ارومیه یکی از دلایل وقوع این بحران زیستمحیطی است و این مسالهای است که در مقیاس متفاوت میتواند در سایر اکوسیستمها نیز رقم بخورد. طرح حفاظت از تالابهای ایران در گزارشی که به سال ۱۳۹۲ منتشر ساخت و در آن شرایط پایه دریاچه ارومیه را تشریح کرد، متذکر شده است که ساخت و بهرهبرداری بیش از ۲۹ سد در حوضه آبریز دریاچه ارومیه با ظرفیت ۱۷۱۲ میلیون مترمکعب به انضمام ۱۶ طرح سدسازی در دست اجرا و ۱۷ طرح سدسازی در دست مطالعه به ترتیب با ظرفیتهای ۱۵۰۰ و ۶۵۷ میلیون مترمکعب در همین حوضه در دستورکار قرار دارد. در این گزارش همچنین آمده: «طی چند دهه اخیر، پروژههای متعدد توسعه و بهرهبرداری منابع آب مبتنی بر احداث سد و کنترل جریانهای سیلابی اجرا شده است و همزمان کشاورزان نیز با احداث چاههای کمعمق تا عمیق، بهرهبرداری از ذخایر آب زیرزمینی را توسعه دادهاند. مجموع این موارد به معنای تاثیرات مخرب هم بر روی تالاب و هم بر روی دریاچه است.»
منبع: theguardian, mehrnews, گزارش «تشریح شرایط پایه دریاچه ارومیه»، گردآوری و تدوین: مهندس احمد لطفی، انتشارات دریچه نو، زمستان ۱۳۹۲, Full Report of Dam Removal, Science and Decision Making, Published by the Heinz center, Washington DC, 2002
[Forwarded from سامان رفیعی فاینال ۹۴]
متاسفانه اخیرا” گزارشهایی غیر کارشناسانه، با سیاه نمایی، قلب واقعیت ها وعنوانهای مغرضانه از قبیل زنگ نابودی کشاورزی در منطقه، کوه ها و گنبدهای بزرگ نمکی و فاجعه و بحران تصویری کاملا غیرواقعی و تشویش آمیز در مورد سد و نیروگاه گتوند، در شبکههای اجتماعی و مطبوعات منتشر میگردد.
سد گتوند، به عنوان یکی از افتخارات طراحی و مشاوره و نظارت مهندسی کشور است. بر خود فرض بدانیم تا با اطلاع از حقایق و واقعیتها، همچون سفیری فنی از حیثیت و اعتبار این طرح ملی به درستی دفاع نماییم.
سد مخزنی گتوند با هدفهای توزیع آب کشاورزی ، تولید برق و کنترل سیلاب طراحی و اجرا شده است و در مدت بیش از ۷۲ ماه پس از آبگیری، تمام هدف های طرح را که شامل
• تولید بیش از ۱۱۰۰۰ گیگا وات ساعت انرژی پاک
• کنترل سیلاب میانی ( به عنوان مثال، در فروردین ۹۴ سیل در بالادست خرابی های بسیار زیادی برجا گذاشت ولی اثر آن به هیچ وجه به پایین دست سد منتقل نگردید.)
• و توزیع مناسب آب رودخانه بر اساس نیاز کشاورزی را برآورده کرده است.
علاوه بر برآوده شدن اهداف فوق، کیفیت مخزن سد گتوند با انحلال مدیریت شده بخشی از سازند گچساران، به حالت تثبیت رسیده و هم اینک با تثبیت لایه بندی مخزن و به تله انداختن بخشی از املاح طبیعی رودخانه ، قادر به کنترل کیفیت آب پایین دست در شرایطی بهتر از روند طبیعی رودخانه می باشد.
واقیعت این است که اگر سد گتوند نبود نوروز سال ۹۴ شهر اهواز به همراه شهرهای مجاور با همه امکانات و جمعیتشان در سیلاب غرق می شدند، خانواده های بسیاری به سوگ می نشستند و فاجعهای ملی به بار می آمد. حتی اگر امروز فرض کنیم سد گتوند با مزایای ذکر شده فوق وجود نداشت، میبایست بسیار فوری، ضروری و در کوتاههترین زمان ممکن، برای نجات جان میلیونها نفر از مردمان شهر اهواز و شهرهای دیگر از غرق شدن بر اثر سیلاب های فصلی، و نابودی شهر اهواز یک سد مخزنی در ابعادی همانند سد گتوند بین سد دز و شهر اهواز احداث میشد. لازم به ذکر است شهر اهواز به دلیل شرایط خاصی که دارد در سیلاب های بالاتر از ۴۰۰۰ متر مکعب در ثانیه به زیر آب میرود. حال اگر سیلاب عظیم و کمسابقه ابتدای سال ۱۳۹۴ به وسیله سد گتوند مهار نمی شد و جلوی این سیلاب ۶۰۰۰ متر مکعب در ثانیه را نمی گرفت، آیا یک فاجعه انسانی و ملی در استان خوزستان به خصوص در شهر اهواز رخ نمیداد؟
البته در پس هیاهوی پیرامون احداث سد گتوند و ارتباط آن با افزایش شوری آب رودخانه کارون نیز باید گفت که منتقدان هیچ دلیل فنی مهندسی و منطقی را بیان نمی دارند. آنان که با سازند رودخانه کارون آشنایی دارند می دانند، کیفیت آب رودخانه کارون از سد شهید عباسپور به پایین دست حتی قبل از احداث سد گتوند نیز متاثر از سازند گچساران بوده است، به طوریکه رودخانه کارون در مسیر خود ، شش نقطه سازند گچساران را که حاوی میان لایه های نمکی است قطع می کند و رودخانه کارون به طور مدام میان لایه های نمکی را می شوید و کیفیت آب رودخانه را تغییر می دهد. با این حال طبق مستندات موجود هیچ گاه EC آب خروجی از سد گتوند از مرز ۱۵۰۰ عبور نکرده است یا به بیان دقیق تر حتی اگر از سد گتوند آب مقطر( EC صفر ) نیز وارد رودخانه کارون شود به دلیل آلاینده های مجتمعهای صنعتی نیشکر بعد از سد گتوند، شوری آب در مقطع شهر اهواز به ۲۰۰۰ و در مقطع شهر خرمشهر به ۴۰۰۰ می رسد.
آنچه باعث شوری رودخانه کارون و البته آن هم بعد از سد گتوند می شود مجموعه کشت و صنعت های نیشکر است که آب را با کیفیت خوب از رودخانه دز و کارون می گیرند و از آنجاکه زهکشهای آنها بدون هیچ گونه تصفیه ای عمدتا” به رودخانه دزو با میزان کمتر به کارون می ریزد املاح را به آب رودخانه می افزایند، صرفنظر از اینکه پساب فاضلاب خام شوش و اندیمشک نیز که پالایش نشده اند به کارون می ریزند و کیفیت آب را نامطلوب تر می کنند.
اطلاعاتی که در مورد نمک انباشته شده در مخزن مطرح شده –صرف نظر از صحت وسقم آن- همراه با دیگر پارامترهای دخیل در بحث کنترل کیفیت آب مخزن ، بارها در نشست های کارشناسی دست اندرکاران و در طول مدت ساخت و آبگیری سد ، مورد بحث و ارزیابی قرار گرفته، مکتوب و منتشر گردیده و برای مدیران و مسئولان ارشد ارسال شده است و تاکید گردیده است که با تمهیدات اندیشیده شده، هیچ گونه مشکلی برای تامین آب با کیفیت مطلوب برای نیازهای پایین دست ایجاد نمی کند.
با این حال به منظور پاسخگویی به شائبه مطرح شده و به منظور ارایه ی تصویری کامل و واقعی از شرایط مخزن ، به صورت کمی با اعداد و ارقام (و نه کلی گویی کیفی) واقعیت ها ارایه ی مجدد می شوند:
[Forwarded from سامان رفیعی فاینال ۹۴]
• حجم لایه ی تحتانی که در اصطلاح حجم مرده ی مخزن گفته می شود، ( حجم غیر قابل تخلیه که در طول عمر مفید سد با رسوب پر می شود) کم تر از ۴ درصد حجم کل مخزن را تشکیل می دهد. به عبارت دیگر ۹۶ درصد حجم مخزن را آب با کیفیت مناسب تشکیل داده است.
• آب شور و سنگین در کف مخزن انباشته شده است و به دلیل چگالی بالا تمایلی به ترکیب با لایه های شیرین بالاتر ندارد. به عبارت دیگر خطری برای پایین دست ندارد و انباشت یا تخلیه ی آن به طورکامل تحت کنترل است .
• بر اساس آمار دراز مدت ،کیفیت آب رودخانه در مقطع گتوند قبل از آبگیری بسیار متغیر بوده و بین ۶۰۰ تا ۲۴۰۰ میکرو ماوس بر سانتی متر ( شاخص کیفی) تغییر می کرده است و وزن املاح عبوری از ایستگاه گتوند بین ۴ تا ۱۱ میلیون تن در سال متغیر بوده است.
• پس از آبگیری سد گتوند، املاح ورودی از حوضه ی میانی، که قبل از آبگیری به دلیل مخلوط شدن با آب رودخانه ی کارون کیفیت آب رودخانه را کاهش می داد ،در لایه های پایین مخزن قرار می گیرد . به این دلیل کیفیت آب لایه ی بالای مخزن همواره بهتر از کیفیت رژیم طبیعی رودخانه می باشد.
• پس از آبگیری سد گتوند، کیفیت آب خروجی از سد، ،به طور کامل تحت کنترل بوده و بهتر از کیفیت متوسط دراز مدت آن ، رهاسازی شده است.
• گرچه اندیشه ی تخلیه ی نمک جمع شده در کف مخزن به محلی خارج از مسیر رودخانه از اولویتهای مطرح همهی دست اندرکاران و مدیران طرح می باشد که در حال مطالعه و بررسی است. اما، به دلیل تثبیت شرایط مخزن، ضرورت تعجیلی واضطراری برای این مساله وجود ندارد.
در پایان ،خاطر نشان می سازد اطلاع رسانی صحیح و نقد موشکافانه یکی از نیازهای اساسی جامعه ی سالم می باشد اما تشویش اذهان عمومی و جریحه دار کردن احساسات مردم با استفاده از اخبار بی پایه و تفسیرهای غیرکارشناسانه ،تنها منجر به اتخاذ تصمیمهای عجولانه، تحت فشار موج کاذب ایجاد شده، خواهد شد. همان گونه که همواره شاهد هستیم ، نتیجه ی این نوع اقدام معضل ها و دشواریهای بزرگتری برای جامعه به ارمغان میآورند.
فقط دوست دارم بدونم کجا زندگی میکنی؟ اگه مثل ما تو خوزستان زندگی می کردی وحجم خاک که هر روز بر سرمون میریزه رو دیده باشی یا مشکل کم آب که تمام نخلستانها را خشک کرده را ببینه این حرفهای مسخره رو نمیزدی؟////
سد سازی بهترین روش هستش به شرطی که از آب رود خانه ها برای پر کردن سد استفاده نشه و باید رودخانه ها به ددریا بریزند.
سلام آب رودخانه ها اگه برای سد سازی استفاده بشه بد نیست ولی میشه آب سد هارو بدون استفاده از روخانه ها پر کرد و آب رودخاخه هارو جهت پر کردن دریا استفاده کرد ودر مواقع خیلی کم میشه از آب رودخانه ها برای پر کردن سد ها استفاده کرد .آخه کم مصرف کردن و درست مصرف کردن و… شد کار این کار ها کاملا بی فایدس بهترین راه حل اینه رودخانه ها به دریا بریزند و ما باید بدون استفاده از آب رودخانه ها آب های زیر زمینی برای شرب و آب سد هارو پر کنیم که اونم بسیار ساده هست ولی به کمک مردمم و دولت نیاز هستش که کاملا هم شدنیه .
وقتی آدم وضعیت دریاچه ارومیه رو میبینه که به خاطر سدها به چه وضعی افتاده گریه اش میگیره
دریاچه ای که بزرگترین دریاچه ایران بود ولی الان با چشمان خودم دیدم که کمتر از ۵ درصد آبش باقیمانده
اگر اقدامات عملی نشود به طور کامل خشک میشه و میلیون ها انسان در معرض طوفان نمک و مشکلات زیست محیطی قرار میگیرند
امیدوارم به جای سد سازی بی رویه به فکر حفظ محیط زیست باشیم
سلام.خانم حیدری کاش میشد جای این همه متن کنارش یه فایل صوتی هم قرار میدادین
اخه چقد از وقت باید بزاری واسه این مطالب مفید.من که همش در حال حرکت هستم میتونستم فایل رو دانلود کنم و تو ماشین یا بیرون گوش کنم.بازم مرسی
سلام ، ممنون بابت مقاله
اگه بیاین اهواز و روستاهای اطراف اونو ببینینمیبینید که روستاهایی که زمانی توش ماهیگیری میشد و تا شعاع چند کیلومتری سرسبز و پر از محصولاتی بودند که حالا تو ایران اصلا نمیشه کشت کرد یا کم کشت کرد حالا تا شعاع تقریبا ۸۰ کیلومتری خشک شدن و هیچی جز خاک توشون نیست و یا رود کارون که حالا عرضش به یک هفتم عرضشدر ۲۰ سال پیش رسیده و عمقش به یک دهم رسیده و همش هم به علت سد سازی و انتقال نادرست آبه که باعث شد مردم تمام مناطق اهواز آب آشامیدنی نداشته باشن و مجبورن از دستگاه هایمدل بالا و پر خرج تصفیه خانگی آب و نه مدل های معمولی که تو تهرا میفروشند (و اخیرا طبق توصیه برخی صاحب نظران این زمینه در استان بعد از حمام کردن یه بشکه ۱.۵ لیتری آب تصفیه روی موهای سرمون و در صورت توان روی بقیه بدنمون بریزم) و همچنین تو بعضی مناطق از هفته ای ۱ روز تا ۲ روز آب ندارن و متاسفانه کسی رسیدگی نمیکنه و حتی تو تلویزیون هم پخش نمیکنن.
همچنین گرم ماندن هوا به مدت طولانیتر در اهواز نسبت به سالهای گذشته یکی از دلایلش همین کاهش آب رود خانه است.(از دبیران شیمی بپرسید بهتون میگن چرا)
به هر حال متشکر
نظر آقا/خانم asd313 رو هم بخونید
با سلام و تشکر از خانم حیدری جهت مقاله پربارشان و همچنین دوست خوزستانیمون
بنده کارشناس محیط زیستم .عمق فاجعه خیلی خیلی دردناک تر هست.
به حدی که جا داره کمپینی در مخالفت با سد سازی بی رویه و همچنین آگاه سازی مردم از آثار سد سازی ایجاد کنیم.
واقعا هم از کارشناس عزیز ، خانم حیدری سپاسگزارم هم از دوستانی که نظر و نقد خودشان را گذاشتند. واقعا اطلاعاتی شیرین (هر چند حقیقتی تلخ) در این مقاله ذکر شده بود که امیدواریم برای نسل آینده مورد نظر قرار گرفته ، نسل ما لنگان و لرزان تلاش در بهتر کردن شرایط داشت اما گوش شنوا کم و زور ما کمتر بود ، امیدواریم نسل بعدی ما سنگ هایی که در حال حاضر بنا گشته و رو کم کم تکمیل کنند و از این همه تجربه ناموفق این چندین سال گذشته استفاده کنند.
سلام شما لطف دارید، سپاسگزاریم که پیگیر مطالب هستید، شاد و سلامت باشید
ممنون از مطالب خوبتون و ممنون که عکس زیبا ى ده ما رو گذاشتین ( واریان ) ?
🙂 شاد باشید
خوشحالم از اینکه حتی در دی جی کالا کارشناسایی هستند که در مورد محیط زیست کشور توجه و نگرانی دارند
پیشنهاد من نه تنها در سد سازی بلکه در تمام زمینه های تکنولوژی صنعت و اقتصاد الگو برداری از غولهای بلامنازع تکنولوژی جهان یعنی آمریکا و آلمان و ژآپن هستش وحتی الگو برداری از شهر کشورهایی مثله هنگ کنگ سنگاپور مالزی که مسیر توسعه صحیح و پایدار رو طی کردند عالیه
الگو برداری نه کپی برداری بدون کارشناسی و چشم بسته که اون هم ضررهای خودشو داره
چون با الگو برداری ما میتونیم در زمان و هزینه صرفه جویی عظیمی بکنیم و مسیر پیشرفت رو با استفاده از تجربیات کشورهای پیشرفته طی کنیم
متاسفانه امروز در کشور شاهد فعالیتهایی هستیم که مدت ها قبل در کشورهای صاحب تکنولوژی منسوخ شدند نمونش سد گتوند ودیگری بداشت بی رویه از جنگلهای شمال برای خود کفایی در تولید چوب باعث سیلهای عظیم شده ،در صنعت و همه جا از این نمونه ها فراوانند
اگر اقدامی صورت نگیره قسمت عظیمی از ایران طی دهه های آینده غیر قابل سکونت خواهند شد و این بدون هیچ جنگو درگیری رخ خواهد داد و ما با دست خودمون خودمون رو نابود خواهیم کرد سرزمین ایران با اقلیم غالب گرم وخشک مهمترین چیز توش آب و حفاظت از محیط زیست آسیب پذیرشه
نه خود کفایی در تولید محصولات کشاورزی و چوب و…
به امید روزای خوب برای ایران این سرزمین کهن
سلام تشکر از توجه شما به مطلب، شاد باشید
سلام و روز بخیر
از توجهتون به مطلب تشکر میکنم.
در مورد مواردی که مطرح کردید، اجازه بدهید که گام به گام جلو برویم:
۱- بحث مشکلات پیشبینی نشده دقیقا همان موردی است که ضرورت انجام پروژه ارزیابی زیستمحیطی را یادآور میشود. صورتجلسه شورای عالی حفاظت محیط زیست مورخ ۷۳/۱/۲۳ هم درست به همین دلیل مجریان پروژههای سدسازی و دیگر سازههای آبی را موظف به ارایه گزارش امکانسنجی و مکانیابی و ضمناً تهیه گزارش ارزیابی اثرات زیستمحیطی پروژه کرده. ارزیابی اثرات زیستمحیطی یعنی قبل از آنکه پروژه وارد فاز اجرایی شود، کلیه اثرات احتمالی آن پیشبینی شود تا احیاناً مشکلی باعث هدررفت سرمایه و ضمناً تحمیل آسیبهای غیرقابل جبران به محیطزیست نشود حتی اگر آن مشکل پیشبینی نشده سیل باشد یا حتی اگر زلزله باشد. در چنین پروژههایی همه این موارد باید لحاظ شوند. در مورد سدها بررسی وضعیت موجود منطقه از جمله بررسی وضعیت خاک و زمینشناسی در محدوده تحتتاثیر پروژه اجباری است یعنی دقیقاً به همین علت هم بود که کارشناسان محیطزیست در مورد تپه نمکی گچساران قبل از فاز اجرایی هشدارهایی داده بودند. در نتیجه این قبیل مشکلات را باید کلاً از فاز غیرقابلپیشبینی خارج کرد چرا که راهکار آن از قبل تعریف شده.
۲- منابع آب سطحی و زیرزمینی همیشه کنش و برهم کنش مستقیم بریکدیگر دارند اما در عین حال حفظ تعادل و توازن آنها بسیار مهم است. سدسازی بر سفره آب زیرزمینی تاثیر دارد چرا که اغلب تعادل و توازن سیکل هیدرولوژیکی را برهم میزند. یک نکته را در نظر داشته باشید، آنچه که از آن تحت عنوان سفره آب زیرزمینی یاد میشود در مجاورت یا چند قدمی سد نیست که سد بخواهد آن را تغذیه کند. سد یک منبع آب سطحی است و سفرهآب زیرزمینی یک منبع آب زیرزمینی و سیستم تغذیه سفره آب زیرزمینی در نوع خود با آنچه که گفتید، تفاوت دارد. ضمن آنکه تحقیقات متعدد نشان داده که سدسازی عامل اصلی فرسایش خاک و جنگلزدایی در منطقه تحتتاثیر است. یک سوال: سفره آب زیرزمینی چگونه شکل میگیرد و چگونه تغذیه میشود؟ نزولات اعم از برف و باران آرامآرام جذب خاک شده و گیاهان نیز در این پروسه نقش اساسی بر عهده دارند. حال اگر خاک تخریب شود یا اگر پوشش گیاهی منطقه از بین برود، آنگاه بسادگی سیکل تغذیه سفرهآب زیرزمینی که لزوماً در چند قدمی سد نیست، معیوب میشود. سد در منطقه تحتتاثیر خود میتواند باعث تغییر میکروکلیما شود یعنی دقیقا همانطور که اشاره کردید، میتواند رطوبت را در منطقه افزایش دهد اما در کوتاهمدت و نه بلندمدت. در بلندمدت این اتفاق میفتد: اول پوشش گیاهی آسیب میبیند یعنی حتی گیاه با ریشه کم عمق رشد نمیکند، دوم خاکی که پوشش گیاهی آن دستخوش تغییر شود و در آن گیاهی با ریشه کم عمق رشد نکند، مستعد فرسایش میشود و فرسایش هم بالطبع باعث میشود که سفره آب زیرزمینی تغذیه نشود.
۳- برخلاف نظر شما نه دریاچه ارومیه یک دریاچه آب شور ساده است و نه تالاب یک مرداب یا یک هرزآب. همه اینها در طبیعت جایگاه خاص خود و ارزشهای خاص خود را دارند و اگر حقابه آنها تامین نشود، کل اکوسیستم آسیب میبیند منظورم از کل اکوسیستم بخش کشاورزی نیز هست.
۴- منافع اقتصادی سدها دقیقاً علتی است که لزوم پروژههای ارزیابی زیستمحیطی را یادآور میشود یعنی بتوان آنالیز درست از سود و زیان بدست آورد، اگر پروژه ارزیابی بدین جمعبندی برسد که منافع اقتصادی مذکوری که در مورد سدها بدانها اشاره کردید در مقابل هزینههای اقتصادی که پروژه تحمیل میکند، کمتر است آنگاه پروژه از نظر اجرایی رد میشود و همه اینها قبل از فاز اجرایی است.
۵- سدسازی گسترده و تعلیق کنونی آن در کشوری مثل آمریکا صرفا یک مثال ساده و بیان یک تجربه است. اشتباهات متعدد این کشور در این زمینه ثبت شده و کارشناسان متعدد اعم از مهندسان و حتی سدسازان حرفهای هم حرفهای زیادی در این زمینه بیان کردهاند و نتیجه ظاهراً این است که این کشور در حال حذف تعداد کثیری از پروژههای سدسازی ناسازگار است.
۵- بدیهی است که هر پروژه همیشه منافع و مضراتی دارد و هدف از این نوشتار نیز اشاره به این واقعیت است که پروژههای ارزیابی زیستمحیطی بالاخص در عرصه سدسازی بایستی جدیتر گرفته شوند. هدف این است که منافع اقتصادی بصورت پایدار حفظ شوند و پروژههای ارزیابی زیستمحیطی بهترین راهکار جهت این قبیل تصمیمگیریها هستند.
شاد باشید
خیلی متشکر از پاسخ دقیقتون خانم حیدری. ارزیابی های دقیق فنی، اقتصادی، زیست محیطی و … باید برای همچین پروژه هایی با صرف وقت و هزینه قابل توجه انجام بشه تا شاهد مشکلات و عواقب بعدی نباشیم.
در مورد نظر آقای شریف زاده فکر می کنم شما هم قبول داشته باشید که نباید عوامل خارجی مثل خشکسالی و کم ابی رو از اثرات سدسازی دونست. چون در ایران ظرف دهه های اخیر بدلیل افزایش جمعیت هم تقاضای آب به شدت افزایش پیدا کرده و هم بدلیل کاهش بارش ها برداشت از مخازن سد ها و اب های زیرزمینی زیاد شده. سد به خودی خود اینطور نیست که باعث کاهش حقابه رودخانه بشه. مثل یک ظرف که در مسیر رودخانه قرارگرفته و فقط مدت نسبتا کوتاهی طول میکشه تا این ظرف پر بشه. بعد از اون تمام دبی روخانه میتونه به مسیر خودش ادامه بده.این دولت ها و مسئولین هستن که بدلیل افزایش تقاضای بخش کشاورزی در اطراف سدها تصمیم می گیرندبخشی از آب مخزن سد به زمین های زراعی منحرف بشه. بنابراین اگر بررسی ها نشون بده که اهمیت حقابه رودخانه بیشتر از تامین آب کشاورزی هست میشه خروجی کانال های آبیاری رو مسدود کرد. و مطمئنا همیشه اهمیت تامین آب شرب نسبت به سایر کاربردها مثل حفظ میراث باستانی قابل مقایسه نیست. اگر شرایط بحرانی از نظر کم آبی اتفاق بیفته و تامین آب شرب مردم با مشکل مواجه بشه و بهترین راهکار ساخت سد باشه، دیگه نمیشه موضوعات دیگه رو در اولویت قرارداد. بنابراین برای همه دولت ها امنیت آبی در درجه اول اهمیت قرار داره.
ضمن اینکه من فکر می کنم روند تبخیر آب در آبهای سطحی مثل رودخانه ها نسبت به آب های عمیق در دریاچه سد ها بیشتر هست.اگر اشتباه می کنم بفرمایید. راهکارهایی برای کاهش تبخیر آب در مخازن سدها هم وجود داره که متاسفانه در ایران هنوز اجرا نشده.
علاوه بر اون هیچ صحبتی در مورد اهمیت سد در مقابله با خطارات سیلاب نشد..
ممنون
مقاله بسیار جالبی بود. با تشکر از سرکار خانم حیدری.
اما در خصوص نظر آقای حامد باید عنوان کرد که:
اگر به واقع چنان که شما فکر میکنید و هیچ یک از مباحث مطرح شده در مقاله رو قبول نداری، سدها به جمع آوری و هدر نرفتن آبها کمک می کنند، پس الان با توجه به ساخته شدن صدها سد در طی ۲۰ سال گذشته باید شاهد تغییر هر چند محسوسی در افزایش آبهای جاری کشور می بودیم. این در حالیست که اگر به جای صرفا گفتن “من اعتقاد ندارم” نگاهی به آمار بکنیم عملا میزان آبهای کل کشور سال به سال به شدت کاهش یافته. علاوه بر آمار گویا شما به قانون اثبات شده هیدرولوژی که نشون میده ۱۰ درصد آب پشت سدها تبخیر میشه هماعتقادی ندارید. چه بسا همین ۱۰ درصد کل آن چیزی است که شما اشاره کردید آب شیرین به آب شور تبدیل میشه و از بین میره !!
به دریاچه ارومیه اشاره کردید!!! جالبه که آب وارد شده به این دریاچه رو هدر رفتن میدانید ؟!!! آیا با علم محیط زیست هیچ میانه ای دارید ؟ اگر نه که حرف شما درست !!! به علاوه دریاچه ارومیه یکی از نقاط توریست پذیر و درامدزای ایران بود که هم اکنون از این حالت خارج شده.
شما در مورد جاذبه های توریستی صحبت کردید !!! هیچ فکر کردید که اگر تمام جاذبه های توریستی در اطراف تمام سدهای ایران رو جمع کنیم حتی به یک دهم جاذبه توریستی که زاینده رود اصفهان ایجاد میکرد نمیرسه ؟ و حالا به خاطر همین سد سازیها سالی چند روز جوی آبی رو به زاینده رود باز میکنن و عملا تاثیری که در تخریب اکونومی منطقه داشته که هیچ، حتی میزان توریستها رو کاهش داده (واقعا دیدن ۳۳ پل روی زمینی خشک چه لذتی داره ؟)
شما به ایجاد کار اشاره کرده اید. بله کاری که از هر پروژه سد سازی ایجاد میشود برابر است با از دست رفتن میلیاردها تومان سرمایه و آن هم نه برای یک سال یا دو سال یا ۳ سال.. برای ده ها سال و پر کردن جیب بسیاری پیمانکاران که کل مسیر شروع ثبت شرکت تا از بین رفتن شرکتشان در طول یک پروژه سد سازی انجام میشود. این یعنی ایجاد کار ؟ خرج سرمایه های هنگفت کشور برای اینکه مثلا در ۱۰ سال آینده ذره ای از این مبلغ برگردانده شود که با توجه به خشکسالی در بسیاری موارد این هزینه انجام شده بر نمی گردد. شبیه این است که به خود وام دهیم و آخر هم بر نگردد و در طول این مدت بگوییم کسب و کار ایجاد شده!
یا برای مثال در یکی از پروژه های سد سازی اطراف خوزستان به گفته سازمان میراث فرهنگی بیش از ۹۰ درصد از یک گنجینه بزرگ از آثار به جای مانده از هزاران سال پیش به زیر آب رفت و فقط ۱۰ درصد آن کاوش شده بود که شاید ارزش همان گنجینه بیش از ۱۰ ها سد ساخته شده در کل آن منطقه باشد! تازه بعد از ایجاد سد هم توان و هزینه ای که برای نگهداری آن نیاز است به هیچ وجه با برگشت سرمایه و هزینه انجام شده از بازدهی سد همخوانی ندارد.
ضمن اینه سد ها معمولا چند منظوره هستند. کنترل سیلاب، تامین آب شرب و کشاورزی، تولید انرژی. اگر سدی نباشه چطور میشه جلوی سیلاب رو گرفت؟
تولید محصول کشاورزی به شدت افت می کنه و کشور در این زمینه بسیار مهم، وابستگی پیدا می کنه. و بجای تولید انرژی برقابی که کمترین آلودگی رو ایجاد می کنه باید از نیروگاه هایی که سوخت فسیلی مصرف می کنند استفاده بشه که مشخصه چقدر در آلودگی هوا و محیط تاثیر دارند….
سد ها صنایع و مشاغل زیادی رو هم در کنار خودشون ایجاد می کنند. مثل پرورش ماهی.
سدسازی در آمریکا متوقف شده چون محل های مناسب برای ساخت سد محدود هستند و همانطور که تو مقاله هم اشاره شده اونها در همه جاهای ممکن سد ساختند.
من که قانع نشدم. ممکنه مشکلات پیش بینی نشده ای در سد سازی پیش بیاد که تو هر پروژه دیگه ای هم محتمله از جمله کشف معادن نمک در مخزن سد گتوند.اما اینکه مثلا سدسازی باعث افت سطح آب زیرزمینی بشه خیلی عجیبه. چون سد تراز آب و در واقه هد آب رو در منطقه بالا میبره و نفوذ آب به سفره ها تسریع میشه.
تخلیه آب رودخانه ها به دریا یا دریاچه هایی مثل ارومیه باعث میشه آب شیرین و ارزشمند رود به آب شور و بلا استفاده تبدیل بشه و سد کمک میکنه این آب برای مصارف شرب و کشاورزی استفاده بشه که به نظر من مهمتر هست. مخزن سدها علاوه بر جنبه های توریستی که میتونند ایجاد کنند باعث افزایش رطوبت در منطقه، بهبود پوشش گیاهی و همچنین کاهش دما می شوند.
عالی و حرفه ای. ممنونم.
از توجه شما به مطلب سپاسگزارم. شاد باشید.
ممنون عالی بود ! بنظر من باید سد حذف بشه تو ایران به دلیل به هم ریختن اکو سیستم و…. که آمریکایی ها گفتن .
اگه سدی نباشد میتوان پیش بینی کرد که تغریبا آب و هوا در ایران و در همه جهان بصورت یکنواخت پراکنده میشود.
(اگر بعضی از کشور ها سود جو مانند عراق رود های منتهی به کشور های دیگر را سد نکنند !!)
بسیار ممنونم از توجهتون به مطلب، فقط در نظر داشته باشید که سدسازی حتی پروژه حذف سد نیز مستلزم آنالیز سود و زیان و ارزیابی اثرات زیستمحیطی است.
سلام خسته نباشید بنده حقیر ساکن خوزستان هستم و سالهاست در مورد محیط زیست و جغرافیای استان و حومه اون و کشور عراق و… به صورت تخصصی مطالعه و تحقیق میکنم.
اما ببخشید فکر میکنم با کمال احترام شما دارید اشتباه میکنید، متاسفانه این کشور ترکیه اس که با سدسازی های متعدد و غیر قانونی(غیر قانونی از این لحاظ که چون طبق مقررات بین المللی وقتی رودخونه ای با چند کشور مشترک باشه باید اون کشورها به صورت توافقی از منابع رودخونه استفاده کنن کاری که ترکیه متاسفانه بنا به دلایل سیاسی این روزها هرگز انجام نمیده) بر روی رودخانه دجله و چند رودخانه مهم دیگه که با کشورهای عراق و سوریه و… مشترکن، باعث ایجاد بعضی از این بحرانها شدن و حتی یادمه چند سال پیش گزارشی مبنی بر اینکه بعضی ها در ترکیه تعمدی و به دلایل سیاسی آب رو روی این دو کشور کم کردن. واقعا هم این اتفاق افتاده….فکر میکنم بهتره به جای متهم کردن عراق که خود این کشور هم متضرر شده از ترکیه نام ببرید(نمیخام خدایی نکرده به شما بی احترامی کرده باشم اما طبق تحقیقات خودم و از روی انصاف دارم این حرف رو میزنم) چون خود عراق هم داره ضرر میکنه و این وسط قربانی شده و با فاجعه های زیست محیطی زیادی دست و پنجه نرم میکنه مثل فجایعی که اخیرا در استان میسان عراق رخ داده
عراق رودخونه ای نداره که به کشور دیگه ای سرازیر بشه بجز فرات که به کارون پیوند میخوره و اروند رود(به عبارتی و به قول بومیان استان خوزستان؛ شط العرب) رو تشکیل میده که این رودخونه ۱۹۰ کیلومتره و هرطور حساب کنیم نمیشه بگیم اشتراکی هست که مثلا یک کشور داره سو استفاده میکنه و ما داریم ضرر میکنیم.
ضرر اصلی متاسفانه متوجه مسائل داخلی خود ما هست. بنده همونطور که گفتم ساکن خوزستان و اهوازم و از نزدیک زوال رودخانه پرخروش و البته فقید کارون رو نظاره گر هستم. متاسفانه بیشتر ما داریم اکوسیستم جلگه سرسبز و حاصلخیز خوزستان رو نابود میکنیم تاثیری که کارون و کرخه و… روی اکوسیستم خوزستان میزاره شاید یک هزارم اون رو اروند رود نزاره(نمیگم اروند رود مهم نیست میخام اهمیت کرخه و کارون رو بیان کنم و اینکه ریشه این مشکلات از کجاست) حرف در این زمینه خیلی زیاد دارم و سند و مدارک فراوانی برای اثبات تمامی این مواردی که عرض کردم دارم سعی میکنم خلاصه عرض کنم. متاسفانه این ما هستیم که داریم طبیعت و دشت و جلگه ی خوزستان رو نابود میکنیم و طبق پیشبینی ها اگه این روند اینطور ادامه پیدا کنه خوزستان حداکثر تا ۲۰ سال آینده به یک بیابان وسیع و لم یزرع و خشک و سوزان تبدیل میشه و این برای سرزمین حاصلخیز و جلگه ای چون خوزستان بسیار دردناکه. سرزمینی که تا ۷۰سال پیش شیر آسیایی و انواع جانوری که امروز دیگه وجود ندارن یا در حال انقراضن در اون زندگی میکردن. در مورد کارون عزیز که باید کم کم با این اوضاع و انتقال آب و کانالهای وسیع و بزرگی که برای منحرف کردن جریان آب کارون به جاهای دیگه زده شده و مبحث مورد اشاره یعنی سدسازی های فراوان و غالبا غیر اصولی مثل سد گتوند که کاربرا در این مقاله در موردش مطالعه کردن و هزاران مشکل دیگه بگم که این رودخونه با این روند شاید در آینده ای نه چندان دور بطور کلی نابود شده و دیگه از اون ببعد باید. رودخانه ای که تا همین مدتی پیش پر آب ترین عریض ترین بلندترین رودخانه ایران بود و تنها رودخانه ای بود که قابلیت کشتیرانی داشت. شما ببینید به عنوان مثال تا جایی که من خبر دارم و دیدم روی رودخانه کارون حداقل حداقل حداقل ۶ سد بزرگ به نام های کارون ۱ و ۳ و ۴ و ۵ و سد گتوند و سد گتوند و…. داره. توجه بشه که حداقل ۱۶ سد دیگه در دست مطالعه اس که روی این رودخانه ی بی جان در آینده قراره ساخته بشه !!!!!!!! خب دوست عزیز اینجا مقصر کیه؟ مقصر عراقه یا عوامل داخلی که به عنوان مثال اینقدر یک رودخونه رو تضعیف کردن تا جایی که رو به زواله و تقریبا کار کارون تموم شده اس؟ این تنها در مورد کارون تازه در مورد سد گتوند و معضل شوری آب و نابودی تمامی زمینهای پایین دست کارون صحبتی نکردم. طبق تحقیقات و مطالعات انجام شده سد گتوند در آینده ای نزدیک تبدیل به یکی از بدترین فجایع زیست محیطی جهان میشه و کارون تبدیل به شورترین رودخونه جهان میشه…و این آب شور میتونه به راحتی تمامی زمینهای پایین دست رو تبدیل به یک بیابان برهوت لم یزرع کنه…بیابان و شوره زاری که حداقل تا ۲۰۰ سال غیر قابل کشت میشه….این بحران و فاجعه رو کسی جز خود ما بر سر خودمون نیوردیم…تازه بماند که دارن متاسفانه عرض رودخونه کارون رو در استان و مخصوصا در شهر اهواز کم میکنن تا مثلا بگن این رودخونه آب داره !!! (از هر اهوازی که میخواید بپرسید شما رو در جریان میزاره و بتون میگه که دارن توی کارون چه میکنن و چطوری دارن کارون رو تنگ تر از قبل میکنن رودخونه ای که تا همین دهه هفتاد شمسی خودمون، آبش تا حدودای حتی فروشگاه رفاه واقع در اهواز میرسید…دوستان اهوازی میتونن اثرات سدهای قدیمی که طرفای فروشگاه رفاه اهوازه که به منظور جلوگیری از طغیان رود در زمان سیل ساخته شده بود رو مشاهده کنن البته اگه تا الان اثرات باقی مانده از این سدها رو بر داشته نباشن. البته در اواسط دهه هشتاد میلادی رودخونه کارون رو به طور چشمگیری به بهانه پارکهای ساحلی و جاده ساحلی و … تنگ کردن اما الان میخان باز هم تنگش کنن تا تبدیل به آب باریکه ای بشه)
درمورد کرخه هم خیلی صحبت دارم…اما نمیخام سرتونو در د بیارم فقط به طور خلاصه بگم که باز هم بلایی که سر کارون داره میاد سر کرخه هم دارن میارن سدهایی که روی این رودخونه زده شدن هم دستکمی از سدهای کارون ندارن و حتی بگم که بزرگترین سد ایران متاسفانه روی همین رودخونه کرخه زده شده…سدی که گفته شده اگه روزی بشکنه تمام مناطق پایین دست خودش رو در آب غرق میکنه و شاید صدها هزار نفر رو به کشتن بده…سد کرخه یکی از بزرگترین سدهای خاکی دنیا و البته بزرگترین سد حتی در خاورمیانه است…روی این رود هم سدهایی ساخته شده و قراره ساخته بشه….البته این سدها باعث نابودی و بی جان شدن تالاب هورالعظیم در خاک ایران شده(حدود یک سوم هور العظیم در خاک ایرانه و حق آبه اون از کرخه تامین میشه که متاسفانه کرخه ای که باز هم در حال نابودیه حتی نمیتونه آب مورد نیاز مردمی که در کنار این رود ساکنن رو تامین کنه چه برسه به یک تالاب عظیمی چون تالاب هورالعظیم…) هورالعظیم سمت ایران هم تقریبا ۹۵ در صدش نابود شده البته پروژه ی نفتی آزادگان هم در نابودی این تالاب به طور مستقیم دخیله. در این تالاب زیبا گونه های حیات وحشی وجود داره که مثل اون در هیچ کجای دنیا وجود نداره و به شدت نایاب هستن.مثل انواع ماهی عجیب و غریبی که تنها وفقط در این تالاب در جهان موجودن متاسفانه هیچ وقت نتونستم اسم محلی بعضیاشونو یاد بگیرم اما تا جایی که یادمه یکی از ماهیا عربهای محلی اون مناطق اسمش رو میگفتن قطان. البته از پرنده های ساکن در این تالاب هم غافل نشیم…پرنده هایی که متاسفانه در حال انقراضن و محیط بانان نمیتونن جلوی قاچاقچیهایی که اونجا دارن این پرنده ها رو شکار و قاچاق کرده وبا قیمتهای نجومی به فروش میرسونن رو بگیرن. البته بگم این کم آبی ها و نابودی خوزستان توسط سدها و خیلی از عوامل داخلی دیگه شاید زودتر جون این گونه های نایاب رو بگیرن تا وجود این قاچاقچی ها….حدودا ۱۴ سال پیش در سال ۲۰۰۱ میلادی بود که برنامه محیط زیست سازمان ملل UNEP به ایران در خصوص هورالعظیم هشدار داد که در جنوب غربی ایران فاجعهای در مقیاس بزرگترین فجایع زیست محیطی تاریخ بشریت در حال وقوعه. اما متاسفانه هیچ کسی جدی نگرفت و در حال حاضر تقریبا شاهد همون فاجعه ی پیش بینی شده هستیم.دقت کنید که این فاجعه در حدی جدی هست که گفته شده شاید در کنار فاجعه خشک شدن دریاچه آرال که بزرگترین فاجعه زیست محیطی تاریخ بشر بوده قرار بگیره…الان هم آثارشو در همین پدیده گرد و غبارها و… داریم میبینیم گرد و غبارهایی که عامل بیماری ها و نابودی بسیاری از گونه های گیاهی و جانوری شدن. گرد و غباری که منشا اصلی اون از همین خشک شدن هورالعظیم هست(مطابق با تحقیقات و ازمایشاتی که روی نمونه این گرد و خاک ها شده متوجه شدیم که این گرد و غبارها برخلاف رسانه ها که در حال تبلیغ اینن که منشا اون بیابانهای کشورهای دیگه اس، دارای نوعی جلبک به نام دیاتوم – Diatom هست علاوه براین، ریزگردها حاوی نوعی زئوپلانکتون به نام استراکد هستن که نشون میده این گرد و خاک از بستری بلند میشه که روزگاری در اون آب جاری بوده و این بستر بدون شک تالابهای خشک شده در خوزستان و عراق هست این تحقیقات و آزمایشات انجام شده ثابت میکنه ریزگردها منشأ تالابی دارن نه بیابانی…ضمن اینکه همه خوزستانیهای عزیز میدونن گرد و غباری که با اون مواجه هستن شنی نیستن که از بیابانهای دور دست باشه بلکه رُسی هستن) یکی دیگه از آثار سو و منفی این گرد و غبارها بر اکوسیستم و محیط زیست کشور و استان عزیزم گذاشته و همین ها باعث میشه این فاجعه تبدیل به فجیعترین بشه، اینه که این گرد و غبارها متاسفانه باعث عقیم شدن تمامی ابرهایی میشه که وارد استان میشن و در نتیجه هیچوقت این ابرها نمیبارن و یا به ندرت و به سختی میبارن…چیزی که هم استانیهای عزیزم شاهد اون هستن و این خیلی خیلی بده وبهتره بگم بدتر از این نمیشه. در زمان نه چندان دور در فصول بارونی خوزستان که تقریبا از اواخر شهریور شروع میشد و تا اردیبهشت ادامه داشت تمامی ساکنین این استان حتما یادشون هست که اون زمان ها حداقل یک روز بارانی در هفته داشتن اما در حال حاضر در بهترین حالت هر ۵ – ۶ هفته یک بار بارون میباره و این عجیبه فعلا بنده در حال تحقیق هستم و میخام روزهای ابری در بازه زمانی که از اول اکتبر شروع میشه و تا تقریبا اواخر ماه می یا شاید اوایل ژوئن طول میکشه یک بررسی بکنم و تمامی روزهای ابری این بازه زمانی رو ثبت کنم و ببینم از این روزها چند روز ابری و مهی در سال داریم که بارون میباره و چندروزش نمیباره؟ ! و اگر هم بشه نتایج تحقیقاتم رو منتشر کنم. این یکی دیگه از آثار سو همین بحرانی هست که منشا و ریشه اصلی اون کاملا داخلی و به دلایل سو مدیریتی و شاید سودجویی باشه.
در مورد جنگلهای دز و کرخه و همچنین جنگل شیمبار خوزستان بگم…جنگل های دز و کرخه تنها بازمانده جنگل های نیمه گرمسیری جهان هستند که متاسفانه بخاطر همین مسائل رو به نابودی هستن…تصورش رو بکنید حوزه دز و کرخه در زمانی نه چندان دور یک جنگل عظیم و پر آب و سر سبز بوده اما الان تقریبا هیچی ازش نمونده و روز به روز داره خشک تر میشه.
اونقدر حرف دارم که از دردهای این استان و فجایع زیست محیطی که براش رخ میده حرف بزنم و دلیل بیارم سند بیارم ریشه یابی کنم که شاید به اندازه یک کتاب بشه…اما نمیخام بیشتر از این سرتونو در د بیارم فقط بدونید اوضاع استان عزیزم، خوزستان بسیار بسیار خرابه….
در آخر بگم اگه مشکل نگارشی یا املائی در مقاله ام بود به بزرگواری خودتون ببخشید یخورده اون رو عجله ای نوشتم و مطئنم بدون اشکال نیست خلاصه خیلی حرف دارم اما وقت کمه به هر حال شرمنده بابت همه چی….با تشکر به امید اون روزی که تمامی مشکلات زیست محیطی جهان حل بشه….التماس دعا.خداحافظ…
چقد طووووووووولانیه
حداقل ۴ جلدی میگفتی
دوست عزیز آقای asd313 بابت مطلب جالبتون تشکر می کنم.
راستش اولش با توجه به طولانی بودن نظر ازش رد شدم. اما بعد گفتم اگه یکی زحمت کشیده و این متن طولانی رو نوشت حداقل خوبه گوشه ای ازش رو بخونم که چون به موارد جالبی اشاره کرده بودید تا آخرش رو خوندم. در متن شما مطلب جالبی در خصوص گرد و غبارها بود که برام تازگی داشت و باعث میشه از این به بعد این مورد رو هم در ذهن داشته باشم که تا قبل از این تصوری ازش نداشتم. به هر حال جای تشکر داره از مجله دیجیکالا که به همه موارد از دید علمی می پردازه، از خانم حیدری که مقاله جالبی رو عنوان کرده بودن که برای افراد زیادی از جمله بنده که به علت کار روزمره شهری و بین این همه برج و ساختمان، زیاد فرصتی برای فکر کردن در مورد رودها و سد ها و غیره نداریم تازگی داشت و از طرفی فرصتی برای دوستانی مثل همین آقا ایجاد کرد که مطلب مفیدشون رو با ما به اشتراک بزارن. با تشکر
خواننده محترم asd313
نوشته شما را با دقت تا انتها خواندم، حرفهای شما کاملا متین است. مشکل سدسازیهای ترکیه، هورالعظیم و کارون و کرخه که بیان کردید، متین و قابل تعمق است. اتفاقا زمستان گذشته من در بهمن ماه شاهد طوفان گرد و غبار یا بهتر است بگویم طوفان خاک شهر زیبای شما اهواز بودم، در نوع خود قابل وصف نیست و هیچگاه از ذهن من پاک نخواهد شد. حتما در آینده نظر به اهمیت مساله بیشتر به این موارد خواهیم پرداخت. خیلی خیلی خیلی تشکر میکنم از نوشته زیبا و تاثیرگذار شما، منتظر شنیدن نظرات شما هستم.
شاد باشید
کو گوش شنوا ؟
فقط بلدن بگن تو تلوزیون که آب کم مصرف کنید برای آیندگان بمونه !
اونوقت یکی نیست بگه با این پروژه های مخرب سد سازیتون ، برای آیندگان واقعا چی قرار بمونه ؟
ممنون خانوم حیدری! مقالهی درجه یکی بود! 🙂
نظر لطف شماست. ممنونم از توجهتون