چرا بیشتر موجودات زنده از دو جنس نر و ماده هستند؟
ما انسانها دو جنس زن و مرد داریم. بیشتر گونههای جانوری و گیاهی که در اطرافمان میبینیم هم از دو جنس نر و ماده هستند. در حقیقت ۹۹ درصد موجودات زندهی پرسلولی روی زمین، دو جنس دارند. وجود دو جنس بدین معنیست که این موجودات تولید مثل جنسی میکنند. یعنی برای تولید فرزند، باید دو مادهی جنسی را با هم ترکیب کنند. این درحالیست که خیلی از موجودات دیگر تک جنسی هستند و تولید مثل غیر جنسی میکنند. مثلا تنها کاری که باکتریها باید برای تولید مثل بکنند این است که به دو نیم تقسیم شوند. ولی چرا بعضی از موجودات تکجنسی هستند و تولید مثل غیر جنسی میکنند و چرا بعضی دیگر دو جنس دارند؟
چارلز داروین هم حسابی با مسئلهی وجود دو جنس و تولید مثل جنسی گیج شده بود. او در سال ۱۸۶۲ نوشت: «ما علت وجود دو جنس را نمیدانیم. چرا موجودات زندهی جدید [فرزندان] باید با ترکیب دو مادهی جنسی متولد شوند؟ کل مسئله هنوز در تاریکی کامل است.» زندگی موجودات زندهای که دو جنس دارند، کاملا تحتتاثیر مسئلهی جفتگیری است. «مرغ کریجساز» نر برای تحت تاثیر قرار دادن مادهها سعی میکند آشیانههای زیبا بسازد. کرم شبتاب ماده برای اغوای کرمهای شبتاب نر، دم خود را با روشنایی زیاد به درخشش در میآورد. حتی عطر گلها هم برای این است که حشرات جذب شوند و روی آنها بنشینند تا از طریق گردهافشانی، گیاهان ماده را بارور کنند. تمام هدف زندگی موجودات زندهای که نر و ماده دارند، تولید مثل جنسی است. در تولید مثل جنسی، همهی موجودات زنده تقریبا از روشی ساده و یکسان استفاده میکنند. دو عضو از یک گونه، یعنی یک نر و یک ماده، DNA خود را با هم ترکیب میکنند تا ژنوم جدیدی بوجود آورند.

زندگی موجودات زندهای که دو جنس دارند تماما تحت تاثیر مسئلهی جفتگیری است.
مزیتهای تکاملی
پیش از بوجود آمدن تولید مثل جنسی، تولید مثل به صورت غیر جنسی انجام میشد. یعنی موجودات زنده، تقسیم سلولی انجام میدادند. خیلی ساده، یک جاندار به دو نیم تقسیم میشد تا دو جاندار تازه بوجود آید. این مکانسیم سادهی کپی شدن، کاری است که همهی باکتریها، بیشتر گیاهان و حتی بعضی از جانوران انجام میدهند. مکانسیمهای تولید مثل غیر جنسی خیلی بهینه و کمهزینهتر از تولید مثل جنسی هستند. گونهای که تولید مثل غیر جنسی میکند، لازم نیست وقت و انرژی زیادی برای تحت تاثیر قرار دادن جنس مقابل صرف کند. آنها صرفا رشد میکنند و به دو نیم تقسیم میشوند. این را مقایسه کنید با فرایند خطرناک و پرهزینهی جذب جفت برای تولید مثل جنسی!
تولید مثل جنسی هزینههای دیگری هم دارد؛ یعنی حتما یک تخم باید بارور شود. در ضمن ترکیب کردن دو ژنوم مختلف نیاز به فرایندی کاملا متفاوت از تقسیم شدن صرف دارد. تولید مثل جنسی همچنین بدین معنیست که هر والد تنها نیمی از ژنهایش را به فرزند منتقل میکند. این درحالیست که در تولید مثل غیر جنسی، والد فرزندانی بوجود میآورد که همهی ژنهایش را به او منتقل میکند و تقریبا فتوکپی خودش هستند. در نگاه اول به نظر میرسد تولید مثل غیر جنسی در دنیایی که گفته میشود ژنها تماما در تلاش برای تضمین بقای خود هستند، کارآمدتر است.

پیش از بوجود آمدن تولید مثل جنسی، موجودات زنده با تقسیم شدن تولید مثل میکردند. کاری که همهی باکتریها انجام میدهند.
پس چرا با وجود این همه مزیت در تولید مثل جنسی بسیاری از گونهها راه طولانی و پر مشقت این نوع تولید مثل را پیش میگیرند؟ جواب آن تقریبا مشخص است، تولید مثل جنسی دارای بعضی مزیتهای تکاملی است که بر مضرات آن چیره میشود. در سال ۱۸۸۶ یک زیستشناس تکاملی آلمانی به نام «آگوست وایزمن» یک ایدهی جالب مطرح کرد. او گفت که در تولید مثل جنسی، ژنها ترکیب میشوند تا تفاوتهای فردی زیاد بوجود آیند. تفاوتهای فردی، تنوع ژنتیکی را میسازند که این تنوع به نوبهی خود باعث بوجود آمدن پدیدهی انتخاب طبیعی میشود. بنابراین تولید مثل جنسی فرصت ترکیب کردن ژنهای دو فرد در یک گونه را فراهم میکند. این بدین معنیست که جمعیت بوجود آمده بر اثر تولید مثل جنسی، میتواند نسبت به تنشهای محیطی واکنش بهتری نشان دهد. در حقیقت تولید مثل جنسی میتواند سرعت فرگشت را بالاتر ببرد. پس تولید مثل جنسی مزیت بزرگی برای زندگی در محیطی است که با سرعت زیاد دگرگون میشود.
بعضی از موجودات زنده به طرز جالب و عجیبی میتوانند بین تولید مثل جنسی و غیر جنسی سوییچ کنند. جانداران تک سلولی باستانی معمولا در تولید مثل غیر جنسی خیلی خوب عمل میکنند ولی اگر تنشهای محیطی زیاد شود، به سراغ تولید مثل جنسی میروند. مخمرها، حلزونها، ستارههای دریایی و شتهها از جمله موجوداتی هستند که میتوانند این کار را انجام دهند. این موجودات معمولا تولید مثل غیر جنسی را ترجیح میدهند و فقط وقتی شرایط محیطی بر آنها سخت میآید تولید مثل جنسی میکنند. منظورمان از تنشهای محیطی، اتفاقات مختلفی مثل تغییر در شرایط آب و هوایی یا برخورد شهابسنگ است. زمین اولیه مکان خیلی ناخوشایندی بود و معمولا شرایط آن به سرعت تغییر میکرد. احتمالا در چنین شرایطی، موجوداتی که تولید مثل غیر جنسی میکردند بر اثر فرایند تکامل و انتخاب طبیعی به موجوداتی تبدیل شدند که تولید مثل جنسی را ترجیح میدادند.

تولید مثل جنسی تنوع ژنتیکی را زیاد میکند و این به بقای گونه در شرایط سخت کمک میکند.
انتخاب جنسی
حال یک پرسش بزرگ دیگر باقی میماند. اینکه اساسا چرا در تولید مثل جنسی فقط یک جنس میتواند فرزندآوری کند؟ چرا نرها وجود دارند؟ اینطوری نیمی از جمعیت نمیتوانند فرزندآوری کنند و این یک زیان بزرگ به حساب میآید. داروین در پاسخ به این سوال گفت که شاید انتخاب طبیعی، تنها نیرویی نبوده که تولید مثل جنسی را بوجود آورده است. یک چیز دیگر هم وجود داشته که داروین آن را «انتخاب جنسی» مینامد. انتخاب جنسی یعنی اینکه یک فرد از یک گونه، خصوصیاتی در جنس مقابل را دوست دارد و طبق آن به سوی جنس مقابل جذب میشود. طبق پژوهشی که در سال ۲۰۱۵ منتشر شد، رقابت بین نرها برای بدست آوردن یک یا چند ماده و انتخاب مادهها از بین نرهای رقیب برای بقای گونه کاملا ضروری است. انتخاب جنسی، سلامت جمعیت را تضمین و گونه را در برابر انقراض مصون میکند. انتخاب جنسی کاری میکند میکند که تنوع ژنتیکی در جمعیت حفظ شود. وقتی فردی از یک گونه با همجنسهایش رقابت میکند، باید دارای خصوصیاتی برتر باشد تا موفق به جذب فردی از جنس مقابل برای تولید مثل شود. بنابراین انتخاب جنسی، فیلتری مهم و تاثیرگذار برای حفظ و بهبود سلامت ژنتیکی جمعیت فراهم میکند.
ولی دقیقا چه زمانی تولید مثل جنسی تکامل یافت و ابتدا چه موجوداتی این کار را انجام دادند؟ تاریخچهی پیدایش تولید مثل جنسی را باید در زمانهای خیلی دور و تا یک ماهی باستانی به نام Microbrachius dicki دنبال کنیم. فسیلهای این ماهی که در صخرههایی در اسکاتلند پیدا شده، متعلق به ۳۸۵ میلیون سال پیش هستند. Microbrachius یعنی بازوهای کوچک، یعنی اینکه این ماهی دارای بازوهای کوچکی است. دانشمندان به تازگی توانستهاند بفهمند که این بازوها برای چه کاری بودهاند. در نوک بازوها مکندههای کوچکی قرار دارد. آنالیز دقیق فسیلها نشان داد که نسخههای مادهی این بازوها دارای صفحات کوچکی بودند که نسخههای نر را در سر جا محکم نگه میداشته است. این بازوها برای تولید مثل جنسی بوجود آمده بودند. اولین مهرهدارانی که از طریق لقاح داخلی تولید مثل میکردند، همین ماهیها بودند. لقاح داخلی درست همان کاری است که ما انسانها انجام میدهیم. آنها همچنین نخستین گونههایی بودند که جنس نر و مادهی آنها از نظر ظاهری متفاوت داشتند. زیستشناسان این تفاوت ظاهری را به نام «دودیسی جنسی» میشناسند. البته بیشتر ماهیهای امروزی از طریق آزاد کردن تخمها و اسپرمها به خارج از بدن تولید مثل میکنند. پژوهشگران نمیدانند چرا M.dicki سامانهی لقاح داخلی داشت. ولی واقعیت این است که این ماهی، راه تولید مثل جنسی به آن شکلی که میشناسیم را هموار کرد.

رقابت بین نرها برای بدست آوردن یک یا چند ماده و انتخاب مادهها از بین نرهای رقیب برای بقای گونه کاملا ضروری است.
برای فهمیدن منشاء واقعی تولید مثل جنسی ما باید باز هم به زمانی دورتر برویم. ما میدانیم همهی موجودات زندهای که تولید مثل جنسی میکنند از یک جد مشترک ریشه گرفتهاند. بنابراین میتوان فسیلهای پراکندهی یافت شده را آنالیز کرد و فهمید که این اجداد کی و کجا زندگی میکردهاند. این صخرهها که ۱٫۲ میلیارد سال سن دارند، در شمال کانادا هستند و اطلاعات خیلی خوبی دربارهی نخستین جانداری که تولید مثل جنسی کرد در اختیار دانشمندان میگذارند. در این صخرهها فسیل جانداری پرسلولی به نام Bangiomorpha pubescens یافت شد که تولید مثل جنسی میکرده است. B. pubescens ماهی یا حیوان نبود بلکه نوعی جلبک قرمز یا جلبک دریایی بود. بنابراین اولین موجودی که تولید مثل جنسی کرد، جلبک دریایی بود. این نشان میدهد که هاگها یا همان سلولهای جنسی که آنها تولید میکردند، در دو شکل نر و ماده بودند. اکنون ما میدانیم جلبک قرمز فاقد اسپرمی است که شنا کند. آنها برای انتقال سلولهای تولید مثلی خود به جریان آب احتیاج داشتند. به نظر میرسد این همان کاری است که این موجودات در ۱٫۲ میلیارد سال پیش انجام میدادند.
جلبک قرمز یکی از بزرگترین و قدیمیترین گروههای جلبک است و بین ۵۰۰۰ تا ۶۰۰۰ گونهی آبی پرسلولی دارد. گونههای آن خیلی متنوع هستند و با این حال طی ۱٫۲ میلیارد سال ظاهر خود را کاملا حفظ کردهاند. این قدمت زیاد بدین معنیست که میتوانیم آنها را فسیلهای زنده بدانیم. آنها بازماندگان گذشتهای دور هستند و به ما یادآوری میکنند که از کجا آمدهایم. محیط خشن و متغیری که ۱٫۲ میلیارد سال پیش B. pubescebs در آن زندگی میکرد باعث شد به توانایی تولید مثل جنسی برسد. «گالن هالورسون» از دانشگاه مکگیل در مونترال کانادا میگوید: «با در نظر گرفتن اقلیم به نظر میرسد فسیلهای Bangiomorpha pubescens همان زمانی پدیدار شدند که صدها میلیون سال تغییرات محیطی سپری شده بود. ما در این دوره نوسانات زیادی را در چرخههای کربن و اکسیژن میبینیم که نشاندهندهی تغییرات محیطی بزرگ هستند.»
در این زمان، تولید مثل جنسی برای موفقیتهای پی در پی و تکامل موجودات زندهی پرسلولی ضروری بوده است. این فسیلها پیشرفتهای بزرگی را در تکامل حیات نشان میدهند. هالورسون میافزاید: «اینکه چه ارتباطاتی بین تولید مثل جنسی، پرسلولی بودن، اکسیژنزایی و چرخهی جهانی کربن وجود دارد هنوز ناشناخته است. ولی سخت نیست تصور کنیم که این رویدادها ارتباط نزدیکی با هم دارند.» مطالعهی این صخرهها برای فهم نوع محیطی که اجازهی بوجود آمدن تولید مثل جنسی را داد و متعاقبا فهم چرایی بوجود آمدن جانداران پرسلولی، نه تنها ما را دربارهی گذشته و اینکه از کجا آمدهایم آگاه میکند، بلکه درک بهتری از حیات روی دیگر سیارات به ما میدهد.
BBC Earth

شما داری درست میگی اما این ظاهر قضیه است. تکامل طبیعی تنها و تنها کاری که میکنه، روند پیشبرد بقا رو جلو میبره و… اما موجودات میمیرن و قانون تناسخ و تکامل روح کار خودش رو بدرستی پیش میبره… انچه در تکامل دیده میشه در ظاهر پیروزی گونه ظالم بر مظلومه اما در تناسخ سهم همه موجودات برابره و تکامل روح بدرستی پیش میره…
من همش فکر میکردم که این پارادوکس هایی که وجود دارن منشا شون چیه؟ یعنی چرا وقتی یه چیزی رو توی ذهن یا عمل به وجود میاریم با چند تا پارادوکس مواجه میشیم؟ جوابش رو خیلی گشتم ولی هیچ جا پیدا نکردم به جز اینکه علتش اینه که قانون رو خود ما بوجود اوردیم و این واضحه که وقتی چیزی رو بوجود میاریم چند حالت رو هم در پی اش به وجود بیاریم.
کلا یه بازیه این زندگی
یعنی منظورم اینه که هیچ قانون و چیزی نیست که از اول واقعی وجود داشته باشه. ما فقط اونو به وجود اوردیم و لزومی نداره دیدگاه ما درست باشه. شاید مثلا ۱۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰ سال دیگه قانونای نیوتون انشتین رادفورد اصل جهان همش یه حرف خنده دار باشه. ما هنوز موجودات خیلی خیلی ابتدایی هستیم. اوایل بوجود اومدن ادمه. یعنی تازه در حال پیشرفت واقعی هستیم.
تکامل دوجنس رابپذیریم حال چطور این دو جنس بجز اندام تولید مثلی عین هم هستند؟؟؟ قلب و اندامهای درونی ……حتی محل آنها چرا عین هم است(استثانهایی مانند عنکوبتها البته بعضی ها را رها کنیم که بعلت اندک بودنشان بحساب نمیان)چه عیب داشت زن ۳ کلیه دشت ۲ قلب داشت….یه نظر کلی و فراگیر بر این فرگشت باید بوده باشد….تحت کنترل بوده هرچه بوده….
kamagra 100mg
مطلب خوبی بود ممنون
در جواب دوستمون باید بگم که هر نظریه ای که جنبه تحلیلی داره بر اساس شواهد و مدارک موجود به دستمون میرسه حالا ممکنه این نظریات تصحیح بشن اما دانشمندان سعی میکنن چیزی که فکر میکنن به حقیقت نزدیک تره رو بیان کنن
در مورد مسائل دینی هم من خیلی تعجب میکنم که عده ای میخوان افکار خودشون رو به دین بچسبونن در حالی که من روایاتی دیدم که در اونها بیان شده قبل از آدم و حوا هم انسانها بودند و ظاهر روایات به گونه ای هست که شباهت هایی با این نظریه داره در مورد بقیه مسائلم فک کنم بهتره علما جواب بدن خدا کاراشو با نظم و اسباب انجام میده شما دلیل سوالاتی که میپرسیدو جواب بدید و نظم خدا رو در این موارد توضیح بدید به جای اینکه بگید خدا خواسته
بگید انسانها چطور به وجود اومدن و از کجا اومدن بگید دلیل تنوع ژنتیکی موجودات چیه و چرا گونه های جدید به وجود میان و جواب سوالاتی رو بدید که داروین برای جواب دادنشون مجبور شد این نظریه رو بده
سلام لطفا متن انگلیسی این رو بزارید اگه میشه با منبع باشه ممنون
چارلز داروین هم حسابی با مسئلهی وجود دو جنس و تولید مثل جنسی گیج شده بود. او در سال ۱۸۶۲ نوشت: «ما علت وجود دو جنس را نمیدانیم. چرا موجودات زندهی جدید [فرزندان] باید با ترکیب دو مادهی جنسی متولد شوند؟ کل مسئله هنوز در تاریکی کامل است.»
با سلام.دوستان عزیز.نظریه داروین در مورد روح چه دلیل علمی دارد؟انفجار کامپرین باعث نابودی موجودات زمین شدامابلافاصله بعد ازآن موجودات جدیدی به وجود آمدند،که هیچ شباهت ژنتیکی به موجودات قبل از انفجار نداشتند.اگر انسان تکامل یافته میمون است.پس چراهمه میمون ها به انسان تکامل پیدا نکردند؟!چرا آزمایش های انسانی بروی موش انجام میشود نه میمون؟!طبق نظریه مضحک داروین یک ساختمان ۷طبقه تصادفا وبراثر تکامل به وجودآمده!!!وهزاران چرا دیگر…..لطفانظر پروفسورجورج براون ازدانشگاه واشنگتن را ازآپارات مشاهده کنید.ممنون
سوال اول : دلیلی برای وجود روح وجود ندارد ، همه چیز در ذهن شماست . آیا یک باکتری یا کرم یا پشه هم روح دارد ؟ یا درخت ؟ خیر
سوال دوم : زیرا شما درکی از فرگشت ندارید که متوجه شوید چرا میمون ها آدم نمیشوند ، به همون دلیل که گرگ ها تبدیل به سگ نمیشوند .
سوال سوم : زیرا تکثیر موش و کنترل آن جهت آزمایش بخاطر اندازه کوچکش بسیار ساده تر از میمون است .
نظریه مضحک ! : فرگشت نگفته تصادفا چیزی تکامل پیدا میکند ، فرشگت میگه هر تصادفی که توانایی بقای موجودی را ایجاد کند ، پایدار خواهد موند .
پروفسورجورج براون با اتکا بر اصل علیت که خود ناقض خداست سعی در اثبات خدا داره که موضوعی بسیار ابتدایی و ساده برای اهل تفکر است .
موفق باشید
هزاران درود و آفرین بر شما و علمتان
جواب من به آقای شعبانی هست که احتمال زیاد مثل خیلی از دوستان دیگه که از علوم عقلی چیزی نخوندن فقط یه مشت اصطلاحات رو حفظ کرده اومده اینجا میگه :
اولا شما وقتی تعریف چیزی رو نمیدونی نباید در بارش نظر بدی کی گفته درخت و اینا روح دارن که شما قیاس الکی می کنی .
دوما شما خودت مثل اینکه نفهمیدی فرگشت چیه ؟
طبق چیزی که خودت نوشتی جوابت رو میدم
شما اومدی میگی هیچ چیز شانسی و اتفاقی نیست و بسته به شرایط هست ، حالا اون شرایط از کجا اومده ؟ اتفاقیه (طبق نوشته خودش) ، چند چندی با خودت
سوما اینقد مطلبی که در مورد موش نوشتی کاملا اشتباه و نشون دهنده اینه که باقی حرف هات رو هم از روی تعصب زدی
این یه مورد رو همه می دونن که موش شبیه ترین ساختار ایمنی رو به انسان داره وبه این خاطر روی اون آزمایش می کنن
در آخر هم به اونایی میگم که نوشتن مقابل نظریات مضحک غربی ها با تعصب برخورد می کنن آقایون
وقتی چیزی توی خود غرب مدت هاست رد شده و مطرح کردنش مضحک بایدم در جواب شما ها اینطور جواب داد وگرنه اگر شما اهل تحقیق بودید این نظریات تاریخ گذشته رو مطرح نمی کردید
شما اول فرگشت رو درک کن خیلی از سوالاتت خودبخود پاسخ داده میشه.نظریه فرگشت شامل دو بخشه. بخش اول که جهش ژنیه کاملا تصادفیه ولی بخش دوم که انتخاب طبیعیه تصادفی نیست. انتخاب طبیعی خصوصیات مثبت در جهت شانس بقا موجود رو نگه میداره و خصوصیات منفی که شانس بقا رو کم میکنن حذف میکنه. طبق نظریه فرگشت جهش ژنی که بصورت تصادفی حادث میشه میتونه باعث بوجود اومدن خصوصیت جدید در اون موجود بشه حال اگه این خصوصیت در جهت افزایش شانس بقا اون موجود باشه موندنی میشه و در طول میلیونها سال اون خصوصیت در اون موجود بارزتر و برجسته تر میشه. بعنوان مثال میتونی مرغ ماهی خوار رو در نظر بگیری. نسلهای اولیه مرغ ماهی خوار دارای منقار به این بلندی نبودن. جهش ژنی باعث شد منقار یک نسل بصورت اتفاقی بلندتر از نسل قبل بشه.در طول میلیونها سال در میلیونها نسل جهش ژنی و انتخاب طبیعی باعث شدن که منقار مرغ ماهیخوار به این بلندی بشه. همرنگ بودن موجودات با محیط اطراف، حتی گلهایی که خار دارن همه و همه بر اثر فرگشت به اینجا رسیدن. چشم بادومی مردم جنوب شرق آسیا و….
اگه ما هم میتونستیم مثل باکتری ها با دو نیم شدن تولید مثل کنیم کلی از مشکلاتمون حل بود
فقط عظمت خداست این.
مقاله خیلی خوبی بود. این سوال ذهنمو مشغول کرده بود.
این مثلا علمی بود؟!
مطلبی که از روش علمی یا scientific method پیروی نکرده باشد مطلب علمی نیست.
جدا از این که مطلب علمی بود یا نه به موضوع مهمی اشاره داشت و منبعش هم چندان نا معتبر نیست.
در ضمن بکار بردن عبارات انگلیسی بی جا فقط برای تاثیر گذاشتن روی افراد تحصیل نکرده مناسبه!
بسیار هم عالی. خیلی ممنون
جالبه
این آقای داروین هیچی نمیدونسته فقط یهویی نظر داده طبیعت عقل و شعور داره خودش همه چیز میسازه !!! بعدش میگه من نمیدونم چرا اینجوریه
من به طور کلی مشکلی با نظریه داروین ندارم اما این نظریه طبق همین متن که شما نوشتین کلی ایراد دارد
واقعا چی شد و چرا دو نوع جنس انتخاب شد؟
اصلا چرا مسیر طبیعت به این شکل پیش رفت؟
آیا واقعا عقل و شعور دارد این طبیعت؟
اون تعریف از خداوند که میگن دانای کل و همه کاره است چی است؟
آیا این وسط با یک دید کامل تر نمیتونیم بگیم اون شعوری که داروین میگه مال طبیعته در واقع از یک موجود که وجودش برتر از طبیعت و ماده است شکل گرفته؟
بهرحال امیدوارم روزی همه سوالات روشن بشه و حقیقت مشخص
اللهم عجل لولیک الفرج
میدونی چی جالبه؟! اینکه یک نفر با سطح دانش و سواد خودش یک دانشمند رو (که بعد از گذشت قریب به دو قرن از نظریه ش در در حال حاضر به عنوان علمیترین نظریه موجود در خصوص پیدایش حیات و چگونگی تکامل موجودات زنده هستش، اونقدر که تا به امروز مطابق با علم مدرن در محافل علمی و آکادمیک به اشتراک گذاشته میشه) رو با یکسری صحبتهای متعصبانه نقد(!) کنه.
شما هرموقع این رو فرا گرفتید که قبل از نظر دادن اینچنینی، کمی بخودتون زحمت بدید و راجبع چنین نظریه پیچیده و گسترده ای کمی تحقیق و تفحص کنید تا کامنتتون رو با “این هیچی نمیدونسته” و “یهویی نظر داده” پر نکنید، و این رو بدونید که جای دادن چنین نظریه ای ای و یا هر مبحث علمی دیگری در چند پاراگراف و حتی چند مقاله میسر نیست، اون موقع خیالتون راحت باشه که حرفاتون کمی جدی تر گرفته میشه و میتونید حرفی برای گفتن داشته باشید… ؛)
رعایت منطق همه جا لازمه
این جمله که “مزیت تولید مثل جنسی انتخاب برتر و تضمین بقای گونه است.” اشتباهه
اگر قویتر ها و برترها باهم جفت شوند، ضعیف تر ها هم با هم جفت می شوند. و از هر دو نسل ضعیف و قوی در یک گونه خواهد بود …
اغلب مخاطرات طبیعی تهدید یک گونه را ایجا میکند. مخاطراتی که باعث نابودی یک گونه میشود مربوط به یک ویژگی و ضعف مشترک در همه گونه است( نه ویژگی های غیر مشترک در گونه که باعث طبقه بندی ضعیف و قوی میشود) مثلا در بررسی گونه های در خطر انقراض موجود ( با تولید مثل جنسی) ، آخرین باقی مانده ها برترین و قوی ترین های گونه خود نیستند.
دیدگاه شما هم اشتباهه دوست عزیز
منظور از انتخاب جنسی این نیست که قوی ها با قوی ها و ضعیف ها با ضعیف ها!!
منظور اینه که شخصی که توانایی هاش جسمی و لیاقت خزانه ژنیش بیشتره شانس بیشتری برای تولید مثل داره!
یعنی گوزنی که قوی تره در طول عمرش دو برابر یه گوزن ضعیف تر تولید مثل میکنه!
پس در نتیجه در نسل های متمادی جمعیت گوزن های قوی تر در جامعه غالب میشه!!!
“تمام هدف زندگی موجودات زندهای که نر و ماده دارند، تولید مثل جنسی است”
دست شما درد نکنه . . .
ازون قسمت تنازع برای انتخاب جنس ماده خوشم نیومد.نتیجش میشه همون قانون جنگل.قانون جنگل هم میگه هرچی زورت بیشتر باشه به پیروزی نزدیکتری و این وسط عقل اصلا مهم نیست.ظالم تر=سلامتر. با این نوع توالید فقط یک مشت نسل نادانتر خلق میشه چون پدیدآورندگان نسها با اون ترکیبات هم عقل درست حسابیی نخواهند داشت.
فکرمیکنید ساکنین دنیای امروزی واقعا چند درصدشون انسانهای عاقلو باشعورین؟
عالی بود! و تشکر بابت زحمت زیاد و ترجمه روان…