مهمترین پرسشهایی که فصل دوم سریال «بیگانه: زمین» باید به آنها پاسخ دهد
فصل اول سریال «بیگانه: زمین» (Alien: Earth) تمام شد، اما بدون تمام کردن داستان و با بیپاسخ گذاشتن سوالهایی بزرگی که در صورت ساخت فصل دوم باید پاسخ داده شوند. «بیگانه: زمین» محصول پلتفرم FX و دیزنی و ساختهی نوآ هاولی (شورانر سریالهایی چون «فارگو» و «لژیون») است که برای اولین بار در فرنچایز «بیگانه»، داستان را به قالب سریال تلویزیونی آورده است. همانطور که از نام سریال برمیآید، داستان بیشتر روی اتفاقات زمین، به ویژه شرکتهای بزرگی متمرکز شده که عملاً کنترل همهچیز را در کرهی زمین برعهده دارند.
یکی از این شرکتها ویلند-یوتانی است که در آغاز مجموعه میبینیم چطور فضاپیمای آنها به زمین، مشخصا محدودهی تحت اختیار شرکت دیگری به نام پرادیجی برخورد میکند. پرادیجی، با هدایت بوی کاوالیر (ساموئل بلنکین)، گروهی را برای تحقیق به محل حادثه میفرستند. این گروه، شامل یک سینثتیک بهنام کرش (تیموتی الیفنت) و چندین هیبرید مثل وندی (سیدنی چندلر) است که وظیفه دارند گونههای بیگانهای را که روی فضاپیما حمل میشده، گردآوری و به آزمایشگاه بوی کاوالیر بیاورند.
هیبریدها اختراع تازهی این نابغهی تکنولوژی هستند؛ راه حلی برای جاودانگی بشر. میتوانید آنها را رباتهایی با ذهن انسان در نظر بگیرید. البته از آنجا که ذهن بزرگسالان سیالیت لازم برای انتقال به یک بدن مصنوعی را ندارد (یا حداقل در این نمونههای اولیه ندارد)، بوی کاوالیر از ذهن بچههایی با بیماری لاعلاج استفاده کرده و ارتشی از هیبریدها ساخته که مثل کودکان دهساله رفتار میکنند. از اینجا تا پایان «بیگانه: زمین» اتفاقات زیادی میافتد، اما عاقبت همهاشان در هشت اپیزود فصل اول مشخص نمیشود و تا زمان نوشتن این مقاله ساخت فصل دوم سریال تأیید نشده است.
هشدار! در ادامه خطر لو رفتن داستان سریال «بیگانه: زمین» وجود دارد
تا اپیزودهای پایانی میبینیم که وندی قدرتهای فوقالعادهای دارد که از حدود انسان و ربات فراتر میرود. او میتواند سیستمهای کامپیوتری را با یک اشاره هک کند و قدرت فیزیکی فرابشری دارد؛ اما مهمتر از همه، پس از مواجهه با یک زینومورف، زبان بیگانه را یاد میگیرد و از اینجا به بعد وندی را میبینیم که میتواند زینومورف را هدایت کرده و حتی به آن دستور قتلِ دشمنانش را بدهد. تا اپیزودهای پایانی، با دخالتهایی از عناصر شرکت رقیب، ویلند-یوتانی، و حماقتهای بچهها، گونههای بیگانه در سطح زمین رها میشوند؛ گونههایی که حتی زینومورف در برابرشان رام به نظر میرسد.
در اپیزود هشت، وندی دوستانش را تشویق به شورش علیه بوی کاوالیر میکند. تا ثانیههای پایانیِ اپیزود، این دیگر هیبریدها نیستند که تحت کنترل آدمها قرار دارند. وندی از بوی کاوالیر گرفته، تا کرش و دانشمندان دیگرِ پرادیجی را در سلولی میاندازد که پیشتر خودش و بچهها در آن قرار داشتند. البته برادرِ وندی، جو هرمیت (الکس لاوثر)، هنوز در تیم خواهرش است؛ اما پس از اتفاقات اپیزود ۷، نمیدانیم ماهیت رابطهی آنها در آینده چه خواهد بود. در آخرین لحظاتِ سریال، ویلند-یوتانی را هم در مسیر حمله به پرادیجی میبینیم، اما معلوم نیست آیا هیبریدها در برابر حملهی آنها مقاومت میکنند، بوی کاوالیر و پرادیجی را تحویلشان میدهند، یا با ویلند-یوتانی هم وارد جنگ میشوند.
همانطور که میبینید، داستان سریال «بیگانه: زمین» به هیچ وجه تمام نشده و هنوز هم خبر قطعی از تأیید ساخت فصل دوم نداریم. اما خوشبختانه، میدانیم که FX از تیموتی الیفنت، بازیگر کرش، خواسته تا آماده باشد در صورت نیاز برای فصل دوم بازگردد. نوآ هاولی هم اعلام امیدواری کرده که مجموعه ادامهدار خواهد شد: «فکر میکنم شروع فوقالعادهای داشتیم. بیشک امیدوارم ساخته شدن یا نشدن فصل بعدی به یک پرسش تکراری و خستهکننده تبدیل نشود. امید من این است که قطعا در چند ماه آینده نشانههایی از آنها [دیزنی] دریافت کنم که آیا باید سراغ پروژهی دیگری بروم یا برگردم سر همین کار. مطمئنا نمیخواهم غیبت «بیگانه: زمین» طولانی شود… اما در نهایت این تصمیم دیزنی است؛ بنابراین مشتاقم ببینیم آنها چه میکنند.»
بزرگترین پرسشهایی که فصل دوم سریال «بیگانه: زمین» باید به آنها پاسخ دهد
۱. هیبریدها دقیقا چه توانایی دارند؟

یکی از ایدههای کلیدی سریال، تمرکز بر هیبریدها و این نکته است که پس از فرایند انتقال هوشیاری انسانها به بدنهای مصنوعیاشان، چقدر وجود آنها همچنان انسانی باقی میماند. دو قسمت آخر با نشان دادن قبرستانِ بچهها، اینطور القاء میکند که هیبریدها کاملا مصنوعی هستند و حافظهی هر کودک در آنها ثبت شده است. قبرهایی که وندی، هرمیت و نیبز (لیلی نیومارک) کشف میکنند، نشان میدهند که دیم سیلویا (اسی دیویس) حقیقت را میدانسته است. در ادامه وندی میگوید که نه انسان است نه سینثتیک و خودش اصلا نمیداند چیست. این نقطهعطفی است در ماهیت واقعی هیبریدها. اگر هیبریدها فرانسان (Transhuman) نیستند، پس چه هستند؟
سادهترین پاسخ این است که شکل جدیدی از حیات دارد جایگاه خود را در جهان پیدا میکند. اما باتوجه به اینکه وندی خودش تصمیم گرفته که حکومت از آنِ هیبریدهاست، به نظر میرسد آنها از زینومورفها هم خطرناکترند.
البته، فرنچایز «بیگانه» قبلا با فیلمهای «پرومتئوس» (Prometheus) و «بیگانه: کاوننت» (Alien: Covenant) با این ایدهها بازی کرده است. در هر دو فیلم، دیوید (مایکل فسبندر) با خالقانِ انسانی خود مشکل دارد و در هر فرصتی سعی میکند به آنها آسیب برساند، آنها را بکشد یا در کارشان سنگ بیندازد. با این حال، وقتی فیلم «کاوننت» به اندازهی کافی در گیشه موفق نشد، ریدلی اسکات فیلم سوم سهگانهی پیشدرآمدش را نساخت و رشتهی داستان دیوید از دست رفت. با اینکه نوآ هاولی قبلا در مصاحبههایش گفته که فیلم «پرومتئوس» را کنار گذاشته، اما به نظر میرسد در فصل دوم سریال «بیگانه: زمین» فرصتی برای بازگشت به این ایده و ارتباط هیبریدها و کاراکتری چون دیوید وجود دارد.
با فرض اینکه آزمایش پرادیجی شکست خورده است، این شکست، بوی کاوالیر را (اگر زنده بماند) در موقعیت سختی قرار میدهد. او باید به هیئت مدیرهاش توضیح دهد که چرا استراتژی بزرگ تجاریاش نهتنها ناموفق بوده، که حالا یک تهدید خطرناک برای شرکت و اساسا خود بشریت به حساب میآید. البته ممکن است پرادیجی در فصل دوم سریال «بیگانه: زمین» زیرمجموعهی ویلند-یوتانی قرار گیرد یا در آن جذب شود. اگر این اتفاق بیفتد، به اتفاقات فیلم «بیگانهها» (Aliens) هم دست نمیخورد؛ چون در آنجا ریپلی (سیگورنی ویور) وقتی به زمین برمیگردد، پرادیجی وجود ندارد.
۲. آیا «بیگانه: زمین» میتواند وقایع بعد از فیلم «بیگانه» را نشان دهد؟

از دهه ۹۰ میلادی، بیشتر فیلمهای فرنچایز «بیگانه» پیشدرآمد بودهاند. از زمان فیلم «پرومتئوس»، شاهد فیلمهایی بودهایم که قبل از داستان فیلم ۱۹۷۹ ریدلی اسکات اتفاق میافتند. «بیگانه: زمین» نیز یک پیشدرآمد است و داستانش دو سال قبل از وقایع فیلم اول اتفاق میافتد. اما آیا راهی وجود دارد که سریال، داستان را به زمان «بیگانهها» جیمز کامرون یا بعد از آن ببرد؟ با اینکه ایدهی خوبی به نظر نمیرسد، اما آیا ممکن است در مقطعی ریپلی را ببینیم؟ همچنین، اگر ما در فیلم ۱۹۷۹، یعنی دوسال پس از اتفاقات «بیگانه: زمین»، تازه برای اولین بار با زینومورفها آشنا میشویم، چطور میتوان وجود آنها روی کرهی زمین را دوسال پیش از «بیگانه» توضیح داد؟
آیا ویلند-یوتانی این زنومورف را در کشتیِ نوسترومو کاشته است و اگر این کار را کرده، چرا؟ ماجرای «بیگانه: زمین» چقدر اتفاقات فیلم اول را تغییر میدهد؟ همچنین، اگر نوآ هاولی قصد دارد در قلمروی پیشدرآمد بماند، حتما میداند که دو سال زمان زیادی نیست و اگر داستان فصل دوم سریال «بیگانه: زمین» با همین جریان ادامه پیدا کند، آن وقت به نقاط عطف داستان فیلمها نزدیک میشویم که طرفداران تعصب خاصی رویشان دارند.
۳. آیا «چشم» بالاخره حرف خواهد زد؟

یکی از جذابترین بخشهای «بیگانه: زمین» هیولای تازهای است که به داستان اضافه کرده: یک چشمِ قاتل که به نظر میرسد هوش بهشدت بالایی دارد. حداقل در مقایسه با سایر گونههای بیگانهای که در فضاپیمای ویلند-یوتانی جمع شدهاند، چشم از بقیه باهوشتر است و انگار به جز غریزهی حیوانی، برای فرار از دست آدمها نقشه میریزد. پس از آوردن چشم به آزمایشگاه بوی کاوالیر، «چشم» خودش را در حدقهی یک گوسفند فروکرده و اختیارش را به دست میگیرد. در لحظات آخر فصل اول، میبینیم که چشم پس از فرار از آزمایشگاه، از کنار جسد آرتور سیلویا (دیوید ریسدال) سردرآورده و به حدقهی چشمش وارد میشود. آیا حالا که چشم در بدنی انسانی قرار گرفته است، میتواند همانطور که بوی کاوالیر آرزویش را داشت، بالاخره زبان بگشاید و حرف بزند؟
اجرای بیصدا اما ترسناک ریسدال بیشک جذابیتهای خودش را خواهد داشت، اما اگر چشم بتواند انگلیسی حرف بزند و علناً خواستههایش را با هیبریدها در میان بگذارد، آن وقت این جذابیت به سطوح عجیبی میرسد. البته هدف چشم معلوم نیست. نمیدانیم او میخواهد به خانه برگردد، یا هرکس و هرچیزی را که سر راهش میبیند از بین ببرد. در هردو حالت میتوانید مطمئن باشید که سریال با حضور چشم جذابتر است. شاید حتی وندی از قدرتهای خارقالعادهاش استفاده کرده و چشم را به سمت تیم خود بکشاند؛ شاید هم جسدِ آرتور رو به زوال برود و چشم مجبور باشد بدن تازهای برای چپاندن خود در آن پیدا کند.
به جز زینومورف و چشم، سه موجود دیگر هم در سطح زمین رها شدهاند؛ اگر آیزاک (کیت یانگ) را یادتان باشد، میدانید که موجودات مگسگونه میتوانند به راحتی هیبریدها را از بین ببرند. موجودِ گیاهگونهی دیگری هم بین این هیولاهاست که دیدیم دوست هرمیت، سایبرین (دیم کمیل گبوگو) را میخورد؛ اما آنها هنوز وحشت واقعی خود را آشکار نکردهاند.
۴. نام زینومورف از کجا میآید؟

ممکن است سؤال واضحی به نظر برسد، اما دقت داشته باشید که در سریال، بوی کاوالیر زینومورف را به نام زینومورف خطاب میکند. خب، او چطور نام این موجودات را میداند؟ طبق تواریخ فرنچایز، کسی که اولین بار اسم این موجود را به زبان میآورد، ستوان گورمن (ویلیام هوپ) است در فیلم «بیگانهها» محصول ۱۹۸۶؛ فیلمی که داستانش پس از «بیگانه» ۱۹۷۹ و مشخصا پس از «بیگانه: زمین» اتفاق میافتد. این کلمه از واژهی یونانی xeno ریشه گرفته و دقیقا به «شکل بیگانه» معنی میدهد؛ xeno یعنی «دیگر» یا «عجیب»، و morph پسوندی است که برای «شکل» به کار برده میشود.
اگر تازه در «بیگانهها» با نام زینومورف آشنا میشویم، شنیدن این اسم در «بیگانه: زمین» آیا بدین معناست که بوی کاوالیر کسی است که این موجودات را نامگذاری کرده؟ یا اینکه آنها گونهی شناختهشدهای برای دانشمندان زمین بودند و کارکنان فضاپیمای اکتشافگر ویلند-یوتانی زینومورف را میشناختند و میخواستند این موجود شکار کنند؟ در اپیزود پنجم میفهمیم که بوی کاوالیر به یکی از کارکنان این فضاپیما پول داده تا تخمهای زینومورف را به جای یوتانی به پرادیجی تحویل دهد، یعنی وجود این گونه برای زمینیها خبر تازهای نبوده است؟ آیا استفادهی بوی کاوالیر از اسم زینومورف یک حفرهی داستانی است یا عمدی؟ و آیا اصلا تفاوتی در داستان/فرنچایز ایجاد میکند؟ اینها سوالاتی است که فصل دوم سریال «بیگانه: زمین» باید به آنها پاسخ دهد.
۵. عاقبت هیبریدها چه خواهد شد؟

قسمت پایانی فصل اول نشان میدهد که وندی و پسران گمشده بالاخره به قدرت واقعی خود پی برده و تصمیم میگیرند از بدنها و ظرفیتهای جدیدشان بهره ببرند. آنها بوی کاوالیر، کرش، دیم سیلویا، اتم اینز (آدریان ادموندسون) و مارو (بابو سیسی) را در همان قفسی که چند ساعت قبل در آن نگهداری میشدند، اسیر میکنند. کرش و مارو به شدت زخمی شدهاند و بقیه هم توانایی مبارزه ندارند. جالب خواهد بود که ببینیم هیبریدها با آنها چه کار خواهند کرد. بوی کاوالیر احتمالاً سعی میکند با مذاکره از قفس بیرون بیاید و هیچکس دیگری را با خود نبرد. نمیدانیم آیا این زندانیان کشته میشوند و اگر کشته شوند، چه کسی این کار را میکند، یوتانی، پسران گمشده یا وندی.
همچنین، نگهداری زندانیان در نورلند کار خطرناکی است؛ زیرا لحظات پایانی قسمت ۸، (تحت عنوان «هیولاهای واقعی»)، ورود یوتانی به جزیره را نشان میدهد. اگر هیبریدها بتوانند از تهاجم زنده بیرون بیایند، آیا به یوتانی اجازه خواهند داد کسی را ببرد؟ گزینههای دیگر عبارتند از اینکه یوتانی کل جزیره را تصرف کند یا همه را با خود برداشته و جزیره را از بین ببرد. محتملترین بازماندگان اینجا بوی کاوالیر، کرش هستند و احتمالاً مارو، زیرا یوتانی رئیس اوست. اجرای جذاب مارو نیز حتما نوآ هاولی را مجاب میکند که او را به فصل دوم احتمالی سریال «بیگانه: زمین» برگرداند.
۶. رابطهی وندی و جو در چه مرحلهای است؟

جو هرمیت برادر بزرگتر وندی (یا همان مارسی) است که پیوند محکمی بیناشان وجود دارد. آنها در کودکی با هم «عصر یخبندان» میدیدند و فیلم را از بر بودند و رابطهاشان طی سالها نزدیک و نزدیکتر هم شده است. تا اینکه مارسی و جو هرمیت از هم جدا شده و هرمیت فکر میکند خواهرش مرده است. اما وندی او را قانع میکند که کسی که در بدنِ وندی است، خواهرش مارسی است. بعد از اینکه هرمیت خواهرش را پیدا میکند و وندی دوتاییاشان را از دست یک زینومورف نجات میدهد، خواهر و برادر با هم در نورلند میمانند.
سوال اینجاست که آیا وندی فقط خاطراتِ مارسی را دارد، یا هوشیاریاش میتواند مثل مارسیِ واقعی رشد بکند؟ افکارش بیشتر به مارسی شبیهاند، یا به هیبریدی که روزی سوگلی بوی کاوالیر بوده است؟ آیا جو میتواند خواهر خود را در قالب تازهی یک رباتِ بهشدت قدرتمند پیدا کند؟
در اوایل فصل، مارسی به مهربانی برادرش تکیه میکند. جو هرمیت هم نمیخواهد بگذارد خواهرش زیر دست آزمایشات عجیب و غریب بوی کاوالیر بماند؛ پس او از آرتور کمک میگیرد و ردیابهای هیبریدها را قطع میکند تا بتواند وندی را با خودش از جزیره ببرد. اما تا اواخر فصل، وندی بیشتر و بیشتر از شخصیتش بهعنوان مارسی فاصله میگیرد. هرمیت هم این را میبیند. همچنین، در اپیزود ۷، هرمیت برای دور کردن نیبز از دوستش، به نیبز شلیک میکند و ما را تا اپیزود بعدی پا در هوا میگذارد که آیا نیبز زنده مانده یا نه. در اپیزود هشت میبینیم که نیبز زنده است، اما رابطهی بین وندی و هرمیت دیگر صمیمیت گذشته را ندارد؛ بالاخره، هرمیت به یکی از نزدیکترین دوستان وندی شلیک کرده است. در فصل دوم سریال «بیگانه: زمین» شاید وندی، که ایدهی حکومت هیبریدها بر انسانها را دارد، خودش را رهبر همه بداند و آن وقت باید ببینیم رابطهی بین وندی و هرمیت چه میشود. آیا چیزی از انسانیتِ مارسی در وجودِ وندی باقی خواهد ماند؟
۷. وندی کیست؟

در طول فصل اول میبینیم که وندی دچار یکجور بحران هویتی شده است. حتی یکبار به برادرش میگوید که دیگر مارسی نیست، اما مطمئن نیست حتی وندی باشد. او بین جنبهی انسانی ذهنش و بدن مصنوعی که به عنوان یک هیبرید در آن زندگی میکند گیر افتاده؛ اما آیا فصل دوم سریال «بیگانه: زمین» به این سوال پاسخ میدهد که بالاخره وندی کیست؟ سیدنی چندار در این باره به وبسایت «تیوی اینسایدر» (TV Insider) گفته:
«فکر میکنم او [وندی] نمیداند. فکر میکنم او میداند که چه چیزی نمیخواهد باشد و مسیر پیش رویش واضحتر میشود. در قسمت اول، او [از کرش] میپرسد، «خب من چی هستم؟» و کرش میگوید «هرچیزی که دلت میخواهد باشی» و در قسمتهای بعدی [وندی] میخواهد سعی کند بفهمد که چیست. فکر نمیکنم تا لحظات پایانی او متوجه شود.»
به جز هویت وندی، مسئلهی قدرتهای وندی هم به میان میآید که مانندش را تاکنون در فرنچایز «بیگانه» ندیدهایم. حتی بین سایر هیبریدها در «بیگانه: زمین» هم این قدرت را نمیبینیم. کرلی (ایرانا جیمز) بهشدت تلاش میکند که با زبانهای تازه یاد گرفتن، خودش را به بچهی محبوبِ بوی کاوالیر تبدیل کند؛ اما تواناییهایش به پای قدرتهای وندی نمیرسد. وندی بهعنوان یک ربات میتواند در سیستمهای امنیتی دست ببرد، قبول؛ اما چطور میتواند با زینومورف، که یک ارگانیسم طبیعی و پیشرفته است صحبت کند؟ و چرا فقط وندی این قدرت را دارد؟
آیا وندی میتواند به پل ارتباطی بیگانهها و انسانها تبدیل شود؟ همانطور که در فصل اول میبینیم، بین زینومورف و هیولاهای دیگر، مشخصا چشم، اختلافات زیادی وجود دارد. با توجه به تواناییهای ارتباطیِ وندی، آیا او میتواند بفهمد دقیقا در عالم هیولاها چه خبری است؟ چندلر توضیح داده:
«راستش را بخواهید احساس میکنم [وندی] نمیخواهد با چشم حرف بزند. من هیجانزدهام که وقتی به فصل دوم سریال «بیگانه: زمین» برسیم، بیشتر از سازوکار زبان بیگانه سردربیاوریم. من احساس میکنم ارتباط [وندی] با زینومورف بهخاطر نحوهی بزرگ شدن آنهاست. هردوی آنها در اسارت بزرگ شدهاند و این دلیلی است که آنها را به هم مرتبط میکند. اما نمیدانم از اینجا به بعد ماجرا به کجا ختم میشود… اما میخواستم به این ایده وفادار بمانم که هنوز [وندی از زینومورف] میترسد؛ مثل یک ببر وحشی که از راه رسیده، اما او را نمیخورد.»
اینها مهمترین پرسشهایی هست که فصل دوم سریال «بیگانه: زمین» نمیتواند از آنها چشمپوشی کند؛ تازه موضوعات دیگری هم هست؛ مثل پسزمینهی بوی کاوالیر، کیستی و چیستی اتم آینز (اید ادموندسون) و نقشهی بعدی مارو در صورت حملهی یوتانی که بدون اشاره به آنها حفرههای زیادی در داستان باقی میماند.
اما سوال از همه مهمتر اینجاست: قرار است در فصل دوم «بیگانه: زمین» با کدام آهنگهای راک در تیتراژهای پایانی سریال غافلگیر شویم؟ فصل اول با قطعههایی مثل Wherever I May Roam از بند متالیکا و Song for the Dead از کویین آو دِ استون ایج حسابی سر ذوق آمدیم. موسیقی متن خود «بیگانه: زمین» به زیبایی حس پارانویا و جو علمی-تخیلی فرنچایز را تداعی کرد؛ اما آهنگهای انتخابی تیتراژها هر اپیزود را کامل میکنند. امیدواریم جف روسو، آهنگساز «بیگانه: زمین» این روند را در فصل دوم احتمالی سریال ادامه دهد.
منبع: Collider


فیلم و سریالی که به ابهامات و سوالات بینندگان پاسخ نده، بدرد نمیخوره
چرا باید پاسخ بده و اصلا چرا پاسخ رو ضروری فرض می کنید؟ این یکی از بزرگترین آفت های فیلمسازی و نقد فیلم در زمان حاضره که فیلم یا سریال رو یه بسته بندی برای رفع فوری همه ابهام ها (حداکثر تا پارت/فصل دوم) می بینن. و جالب اینکه منظورتون از ابهام نهایتا ابهام داستانیه. فرض کنید نولان بعد از پایان تلقین، تو یه کپشن کل ابهام لحظه پایانی رو رفع می کرد. پل تامس آندرسون هر چند دقیقه یکبار توی دایره های کوچک گوشه قاب های «استاد» ظاهر می شد و منشا رفتار غریب فردی و معنای هر حرکت و هر جمله و هر نما رو تلگرافی به سمع و نظر مخاطبان عزیز می رساند و پیام اخلاقیش رو هم ضمیمه می کرد. چیزی از این فیلما باقی می موند؟ جالب اینه که تلاش برای رفع ابهام دقیقا فاصله عظیم بین بیگانه ۱ و دنباله هاش رو رقم زده. تو فیلم اصلی همه چیز غریبه، مبهمه، سوال ها لزوما جوابی نمی گیرن. و جهان فیلم خیلی گسترده تر و غریب تر از فضای داخلی سفینه به چشم میاد. مخالف پاسخ دادن نیستم ولی مخالف اینم که پاسخ برای همه آثار تبدیل به استراتژی اصلی بشه. طبعا بخش مهمی از جذابیت فیلم های نولان یا چارلی کافمن یا دیوید فینچر به حل معما از روش های نبوغ آمیز سرچشمه می گیره ولی توی جهان بیگانه این روش جواب نمی ده.