بهترین فیلم‌های بنیسیو دل تورو؛ از «شهر گناه» تا «سیکاریو»

زمان مورد نیاز برای مطالعه: ۱۶ دقیقه
بنیسیو دل تورو

بنیسیو دل تورو از همان نقش‌آفرینی‌های اولش در دهه‌ی 80 میلادی نشان داد که توانایی فوق‌العاده‌ای در تغییر و تطبیق دارد، و همین انعطاف‌پذیری باعث شده تا همواره نقش‌های متنوعی به‌دست بیاورد. دل تورو به‌راحتی می‌تواند در دل یک بلاک‌باستر پرهزینه هالیوودی بدرخشد و همان‌قدر هم در یک فیلم مستقل کوچک حضوری تاثیرگذار داشته باشد. به مناسبت نزدیک شدن اکران «یک نبرد پس از دیگری» اثر جدید پل توماس اندرسن، بهترین فیلم‌های بنیسیو دل تورو را در این مقاله دوره می‌کنیم.

دل تورو در آستانه‌ی 60 سالگی، همچنان از معدود بازیگرانی است که می‌تواند هم تماشاگران جریان اصلی سینما را جذب کند و هم تحسین منتقدان سخت‌گیر را برانگیزد. او با نقش‌آفرینی‌های جسورانه‌اش، هر بار ما را غافل‌گیر می‌کند و می‌گوید که چیزی تازه برای ارائه دارد اما بهترین فیلم‌های او کدامند؟

بهترین فیلم‌های بنیسیو دل تورو که باید ببینید

10- وحشی‌ها (Savages)

بنیسیو دل تورو؛ وحشی‌ها (Savages)

  • سال اکران: 2012
  • کارگردان: الیور استون
  • سایر بازیگران: تیلور کیچ، آرون تایلر-جانسون، بلیک لایولی، سلما هایک، ساندرا اچوریا، جان تراولتا، امیل هرش
  • امتیاز کاربران IMDb به فیلم: 6.4 از 10
  • امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: 50 از 100

در این فیلم جنایی بحث‌برانگیز، اولیور استون دنیایی را ترسیم می‌کند که در آن هیچ شخصیتی به‌طور کامل بی‌عیب و سالم باقی نمی‌ماند؛ همه‌ی آن‌ها نقاط ضعف و تاریکی‌هایی در درون خود دارند که دیر یا زود آشکار می‌شود. این جهان‌بینی استون، فیلم را از قالب یک تریلر ساده خارج و به اثری تبدیل کرده که بیشتر درباره‌ی فروپاشی اخلاقی انسان‌هاست تا صرفا تقابل میان خیر و شر.

ماجراها پیرامون دو قاچاقچی ماریجوانا اتفاق می‌افتد. جان (تیلور کیچ) و بن (آرون تیلور-جانسون) از آن قهرمان‌هایی نیستند که بیننده بتواند دوستشان داشته باشد یا با آن‌ها همذات‌پنداری کند؛ اما وقتی پای ربوده شدن دختر محبوب زندگی‌شان، اوفلیا (بلیک لایولی) به میان می‌آید، ناگهان داستان لایه‌ای انسانی‌تر و احساسی‌تر پیدا می‌کند. اوفلیا در دل دنیای بی‌رحم و خشنِ لادو (بنسیو دل تورو) گرفتار می‌شود و تلاش او برای زنده‌ ماندن، همان جرقه‌ای است که حس همدردی تماشاگر را برمی‌انگیزد. این تضاد میان فقدان جذابیت اخلاقی قهرمانان و شکنندگی انسانی اوفلیا به فیلم انرژی خاصی می‌بخشد.

نقطه قوت فیلم، شخصیت لادو و حضور کاریزماتیک دل تورو است. او تهدید را نه به‌صورت شعاری یا سطحی، بلکه با جزئیاتی ظریف و حضوری هراس‌انگیز به تصویر می‌کشد؛ چنان‌که شرارت او بیش از آنکه نمایش داده شود، در زیر پوست صحنه جریان دارد. دل تورو با همین بازی ظریف، فیلم را به سطحی بالاتر می‌برد و کاری می‌کند که حتی لحظات آرام فیلم هم بوی خطر بدهند.

فیلم‌های الیور استون همواره به خاطر نگاه بی‌پرده‌شان تحسین شده‌اند. او همیشه عادت دارد رگه‌هایی از واقعیت تلخ اجتماعی را به قصه‌ وارد کند تا اثرش فقط سرگرم‌کننده نباشد. در «وحشی‌ها»، این رویکرد در بازنمایی فضای قاچاق و خشونت کارتل‌ها به چشم می‌آید. با این حال، این بار استون یک برگ برنده‌ی دیگر هم دارد: بازی دل تورو.

10 بازیگر که شایسته‌ی دریافت بیش از یک جایزه‌ی اسکار هستند

9- طرح فنیقی (The Phoenician Scheme)

طرح فنیقی (The Phoenician Scheme)

  • سال اکران: 2025
  • کارگردان: وس اندرسن
  • سایر بازیگران: میا تریپلتون، مایکل سرا، ریز احمد، تام هنکس، برایان کرانستون، ریچارد آیوادی، جفری رایت، اسکارلت جوهانسون
  • امتیاز کاربران IMDb به فیلم: 6.7 از 10
  • امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: 77 از 100

شاید نیازی به گفتن نباشد اما آثار وس اندرسن به راحتی قابل تقلید نیستند. ممکن است قاب‌بندی عمود و علاقه او به تقارن را بشناسید، و بتواند آنها را در خانه بازسازی کنید، اما اندرسن داستان‌های معناداری را در این وسواس‌های سبکی روایت می‌کند. فیلم‌های او سرشار از بینش درباره وضع بشر هستند، و البته از طنز خاص او بهره می‌برند.

«طرح فنیقی» داستان تاجری زیرک و بی‌رحم به نام ژاژا کوردا (بنیسیو دل تورو) را روایت می‌کند که -با وجود داشتن 9 پسر- تصمیم گرفته دخترش، لیزل (میا تریپلتون) را تنها وارث خود معرفی کند. تنها مشکل اینجاست که لیزل در دوران نوآموزی به سر می‌برد و آماده است تا سوگند خود را برای راهبه شدن یاد کند. لیزل که از پدر عجیب و غریب و مشکوک خود دور افتاده است، در برابر ایده وارث او شدن مقاومت می‌کند. با این حال، زمانی که کسب و کار کوردا به خطر می‌افتد و منجر به ورشکستگی او می‌شود، او لیزل را برای نجات کسب و کارش با خود می‌برد و این دو در این فرآیند با هم پیوند عمیقی برقرار می‌کنند.

غیرعادی نیست که وس اندرسن به فهرست بازیگران قابل اعتماد خود برای فیلم‌هایش پایبند باشد. از بیل مری تا جیسون شوارتزمن و اوون ویلسون، هرگز جای تعجب نیست که یکی از این بازیگران در یک نقش فرعی ظاهر شود. با این حال، «طرح فنیقی» با بازیگران اصلی خود یعنی بنیسیو دل تورو (که در «گزارش فرانسوی» حضور داشت)، میا تریپلتون و مایکل سرا، از این قاعده خارج می‌شود. البته، بیل مری هنوز هم حضور دارد، همچنین ویلم دفو، اما بیشتر بازیگران «طرح فنیقی» چهره‌های نسبتا جدیدی برای اندرسن هستند.

دل تورو و تریپلتون در نقش پدر و دختر، شیمی فوق‌العاده‌ای دارند و در قلب داستان قرار گرفته‌اند. در بیشتر قسمت‌های فیلم، لیزل پدرش را درباره معاملات غیراخلاقی مختلفش بازخواست می‌کند. از «به کار گرفتن» برده‌ها تا احتمالا به قتل رساندن مادرش. او با وجود تلاش‌های مصمم پدرش برای پذیرفتن نقش وارث، او را در فاصله نگه می‌دارد. اکثر مردم ممکن است از ایده جانشین والدین شدن و به ارث بردن یک شرکت بزرگ استقبال کنند اما لیزل به شدت مقاومت می‌کند.

8- ترس و نفرت در لاس وگاس (Fear And Loathing In Las Vegas)

بنیسیو دل تورو؛ ترس و نفرت در لاس وگاس (Fear And Loathing In Las Vegas)

  • سال اکران: 1998
  • کارگردان: تری گیلیام
  • سایر بازیگران: جانی دپ، کریستینا ریچی، توبی مگوایر، کامرون دیاز، مایکل جیتر، دبی رینولدز، گریگوری ایتزین
  • امتیاز کاربران IMDb به فیلم: 7.6 از 10
  • امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: 50 از 100

«ترس و نفرت در لاس وگاس» از آن کمدی‌های سیاهی است که یا عاشقش می‌شوید یا از آن نفرت پیدا می‌کنید. ساخته‌ی تری گیلیام، اقتباسی از رمانی به همین نام نوشته‌ی هانتر اس. تامپسون است و شامل بعضی از اتفاقات واقعی زندگی این روزنامه‌نگار نیز می‌شود.

رائول دوک (جانی دپ) و وکیلش، دکتر گونزو (بنیسیو دل تورو) سفری را از صحرای نوادا به سوی لاس وگاس آغاز می‌کنند؛ آن‌هم در حالی که در صندوق عقب ماشین‌شان، ماری‌جوآنا، مسکالین، اِل‌اِس‌دی، کوکائین، مشروبات الکلی و هر چیزی که می‌توانید تصور کنید، وجود دارد.

رائول دوک (که نام مستعار هانتر اس. تامپسون هم هست) از سوی یک مجله، ماموریت پیدا کرده تا از یک مسابقه‌ی بزرگ موتورسواری در لاس وگاس، گزارشی تهیه کند اما داستان در این فیلم اهمیت چندانی ندارد. چیزی که کانون توجه قرار دارد، وضعیت شخصیت‌ها است که با مصرف مواد، مغزشان دچار فروپاشی شده و درک درستی از محیط اطراف‌شان ندارند. آن‌ها در وسط بیابان، دچار توهم می‌شوند که خفاش‌های بزرگی در اطراف‌شان است و حتی در بخشی از داستان تلاش می‌کنند تا یک اورانگوتان خریداری کنند!

بازیگران برجسته‌ای همچون جک نیکلسون، دن اکروید، جان مالکوویچ و جان کیوزاک می‌توانستند نقش رائول دوک را ایفا کنند اما زمانی که تامپسون با دپ ملاقات کرد، به این نتیجه رسید که هیچکس جز او، نمی‌تواند این نقش را بازی کند. دپ این نقش را جدی گرفت و برای چهار ماه، عادات و رفتار تامپسون را مطالعه کرد تا او را به درستی عرضه کند.

از فیلتر سیگاری که استفاده می‌کند تا لباس‌هایی که می‌پوشد و حتی مدل مو، دپ از هر نظر به تامپسون شباهت دارد و حتی رفتارهای او را توانسته نزدیک به واقعیت، به تصویر بکشد. از بنیسیو دل تورو هم نباید عبور کرد که در 9 هفته، بیش از 20 کیلوگرم اضافه وزن پیدا کرد تا شبیه به دکتر گونزو شود (گونزو، نام مستعار دوست نزدیک تامپسون، اسکار زتا آکوستا است که در سال 1974 ناپدید شد).

7- حرکت ناگهانی ممنوع (No Sudden Move)

حرکت ناگهانی ممنوع (No Sudden Move)

  • سال اکران: 2021
  • کارگردان: استیون سودربرگ
  • سایر بازیگران: دان چیدل، دیوید هاربر، ایمی سایمتز، جان هم، ری لیوتا، کیرن کالکین، نوح جوپ، برندن فریزر، بیل دوک
  • امتیاز کاربران IMDb به فیلم: 6.4 از 10
  • امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: 92 از 100

«حرکت ناگهانی ممنوع» به‌ خوبی نشان داد که بنسیو دل تورو تا چه حد می‌تواند در یک نقش اصلی بدرخشد و تمام ظرفیت‌های بازیگری خود را به نمایش بگذارد. اگرچه او بیشتر به خاطر ایفای نقش‌های شرور، خاکستری یا حتی شخصیت‌های کمدی خاص شناخته می‌شود، اما این اثر ثابت می‌کند که دل تورو قدرت دراماتیکی دارد که می‌تواند به تنهایی وزن یک فیلم کامل را بر دوش بکشد.

قصه در فضای پرتنش دهه 50 میلادی می‌گذرد و ماجرای دو خلافکار، کرت (دان چیدل) و رونالد (دل تورو)، را دنبال می‌کند. این دو ماموریت دارند که حسابدار جنرال موتورز، مت ورتز (دیوید هاربر)، را گروگان بگیرند؛ ماموریتی که در ابتدا ساده به نظر می‌رسد، اما خیلی زود به پیچیدگی‌های غیرمنتظره و خشونتی تکان‌دهنده ختم می‌شود. کرت و رونالد خیلی زود متوجه می‌شوند که تنها مجریان یک نقشه بزرگتر بوده‌اند؛ نقشه‌ای که در آن قدرت، پول و سیاست دست به دست هم داده‌اند و حالا خودشان در مرکز طوفان قرار گرفته‌اند.

«حرکت ناگهانی ممنوع» در ظاهر می‌تواند با دیگر فیلم‌های گانگستری مقایسه شود، اما آنچه آن را متمایز می‌کند، رویکرد استیون سودربرگ در روایت است. او از این داستان جنایی فقط برای سرگرم کردن مخاطب استفاده نکرده، بلکه آن را به بستری برای بررسی تقاطع‌های عمیق‌تر اجتماعی و تاریخی تبدیل می‌کند. در فیلم، مرزهای نژاد، اخلاق، جرم و اقتصاد درهم تنیده می‌شوند و نشان می‌دهند که فساد و طمع نه یک اتفاق فردی، بلکه بخشی ساختاری و سیستماتیک از جامعه‌ی آمریکا در آن دوره است.

دل تورو در این میان، حضوری کلیدی دارد. او با رونالد روسو، شخصیتی خلق می‌کند که همزمان تهدیدآمیز و آسیب‌پذیر است؛ انسانی که در دنیایی پر از خیانت و بی‌اعتمادی گرفتار شده و تلاش می‌کند راهی برای بقا پیدا کند. دل تورو سابقه‌ای طولانی در ایفای نقش‌های جنایی دارد، اما سنگینی موضوعات و سبک بصری سودربرگ، «حرکت ناگهانی ممنوع» را از آثار مشابه جدا می‌کند.

6- شهر گناه (Sin City)

بنیسیو دل تورو؛ شهر گناه (Sin City)

  • سال اکران: 2005
  • کارگردان: فرانک میلر، رابرت رودریگز
  • سایر بازیگران: جسیکا آلبا، جیمی کینگ، میکی رورک، کلایو اوون، الایجا وود، بروس ویلیس، مایکل مدسن
  • امتیاز کاربران IMDb به فیلم: 8 از 10
  • امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: 77 از 100

اقتباس رابرت رودریگز از رمان گرافیکی فرانک میلر، «شهر گناه» نه‌تنها یکی از متفاوت‌ترین فیلم‌های کمیک‌بوکی چند دهه اخیر به حساب می‌آید، بلکه یک تجربه بصری خیره‌کننده و منحصربه‌فرد برای هر سینمادوستی است. رودریگز در کنار میلر، از سبک سیاه‌ و سفید -با کنتراست شدید- استفاده کرد که عملا صفحات کتاب مصور اصلی را عینا به پرده سینما منتقل می‌کرد. این انتخاب جسورانه، فیلم را از جریان غالب اقتباس‌های کمیک‌بوکی آن دوران که اغلب به دنبال واقع‌گرایی یا اغراق رنگی بودند، متمایز ساخت و نوعی تجربه‌ی نوآورانه خلق کرد که در حافظه‌ی بصری مخاطبان باقی ماند.

برخلاف روایت‌های خطی و کلاسیک، «شهر گناه» ساختاری اپیزودیک دارد و مجموعه‌ای از داستان‌های به‌ظاهر مجزا را بازگو می‌کند که در نهایت با هم درهم تنیده می‌شوند. در اپیزود  سوم (The Big Fat Kill)، بنسیو دل تورو نقش یکی از شخصیت‌های شرور کلیدی، یعنی جکی بوی، را بر عهده دارد. جکی بوی با خشونت بیمارگونه‌اش، با معشوقه‌ی سابقش شلی (بریتانی مورفی فقید) درگیر می‌شود؛ دعوایی که در ادامه با حضور دوایت مک‌کارتی (کلایو اوون)، پایانی مرگبار و خونین دارد.

بازی دل تورو در نقش جکی بوی، قدرت او در خلق شخصیت‌هایی که همزمان تهدیدآمیز و چندبعدی هستند را یادآور می‌شود. او انرژی‌ ویژه‌ای به نقش می‌دهد که باعث می‌شود حتی در دنیایی مملو از ضدقهرمانان و تبهکاران عجیب، همچنان برجسته و متفاوت جلوه کند.

5- خباثت ذاتی (Inherent Vice)

خباثت ذاتی (Inherent Vice)

  • سال اکران: 2014
  • کارگردان: پل توماس اندرسن
  • سایر بازیگران: واکین فینیکس، کاترین واترستون، اوون ویلسون، ریس ویترسپون، جاش برولین، مارتین شورت، هانگ چائو
  • امتیاز کاربران IMDb به فیلم: 6.6 از 10
  • امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: 74 از 100

یک اثر نامتعارف دیگر از پل توماس اندرسون، «خباثت ذاتی» برداشتی متفاوت از ژانر نوآر است؛ فیلمی که به‌جای نگاه جدی و پرتنش مرسوم، جهان جنایی را از دریچه ذهنی مغشوش، گیج و تحت تاثیر مواد روایت می‌کند. اندرسون با اقتباس از رمان توماس پینچن، فضای کلاسیک «کارآگاه خصوصی و پرونده‌ی آدم ناپدید‌ شده» را به اثری تبدیل می‌کند که بیشتر از اینکه به دنبال حل معما باشد، به کشف حال‌وهوای یک دوران و تجربه ذهنی کاراکترها علاقه‌مند است.

واکین فینیکس در یکی از کمدی‌ترین نقش‌آفرینی‌های کارنامه‌اش، در نقش داک اسپورتلو ظاهر می‌شود؛ کارآگاهی که ترکیب عجیبی از ناکارآمدی، نیک‌نفسی و بی‌خیالی است. او به‌طور تصادفی درگیر ماجرای ناپدیدشدن معشوقه سابقش (کاترین واترستون) می‌شود.

در این مسیر، داک پیوسته با قانون درگیر شده و بارها برای فرار از مخمصه‌های حقوقی به وکیلش متوسل می‌گردد. اینجاست که بنسیو دل تورو وارد داستان می‌شود و در نقش سانچو -وکیلی باهوش اما در عین حال به طرز طنزآلودی آرام و بی‌حاشیه- حضوری کوتاه اما به‌یادماندنی دارد. حضور دل تورو، هرچند محدود، بُعدی تازه به روایت می‌افزاید: او همان ستون پنهانی است که اسپورتلو بارها ناخواسته به آن تکیه می‌کند، و همین تعامل کوچک، ترکیب کمدی-نوآر فیلم را کامل‌تر می‌سازد.

«خباثت ذاتی» از جهاتی یک اثر نوآر کلاسیک وارونه است؛ معمای اصلی بیش از آنکه حل شود، در دل ابهام باقی می‌ماند. اما همین تعلیق دائمی، فیلم را از یک «داستان معمایی» صرف، به چیزی نزدیک به یک هنگ‌اوت مووی (hangout movie) تبدیل می‌کند؛ جایی که تماشاگر بیش از دنبال کردن داستان، از بودن با شخصیت‌ها، دیالوگ‌های عجیب و موقعیت‌های کمدی-فلسفی لذت می‌برد.

فیلم به‌رغم روایت پراکنده و ریتم عمدا کند، به هیچ‌وجه خسته‌کننده نیست. دلیلش هم بازی‌های متنوع بازیگران است: از فینیکس و واترستون گرفته تا دل تورو و دیگر شخصیت‌های فرعی. آن‌ها با انرژی و سرزندگی خود، جهان اندرسون را از خطر رخوت نجات می‌دهند و «خباثت ذاتی» را به تجربه‌ای خنده‌دار، احساسی و گاه عمیقا تأمل‌برانگیز تبدیل می‌کنند. با این حال، این فیلم برای همه‌ی سلیقه‌ها مناسب نیست، خصوصا اگر به دنبال یک اثر جنایی کلاسیک هستید.

20 نقش‌آفرینی برتر در فیلم‌های پل توماس اندرسن

4- مظنونین همیشگی (The Usual Suspects)

بنیسیو دل تورو؛ مظنونین همیشگی (The Usual Suspects)

  • سال اکران: 1995
  • کارگردان: برایان سینگر
  • سایر بازیگران: استیون بالدوین، گابریل بیرن، چاز پالمینتری، کوین پولاک، پیت پاستویت، کوین اسپیسی، سوزی آمیس
  • امتیاز کاربران IMDb به فیلم: 8.5 از 10
  • امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: 87 از 100

افشاگری لحظه آخری «مظنونین همیشگی» شاید یکی ماندگارترین لحظات تاریخ سینما باشد، اما قدرت واقعی فیلم تنها در «غافلگیری نهایی» خلاصه نمی‌شود. این لحظه تکان‌دهنده صرفا به این دلیل مؤثر است که کل فیلم با دقت و وسواس دراماتیک، تماشاگر را برای آن آماده می‌کند؛ روایتی پر از اشارات ظریف، بازی‌های ذهنی و روابط پیچیده میان شخصیت‌ها که در نهایت به یک پایان غیرقابل پیش‌بینی ختم می‌شود.

فیلم داستان پنج جنایتکار را دنبال می‌کند: کیتون (گابریل بیرن)، وربال کینت (کوین اسپیسی)، مایکل مک‌منیس (استیون بالدوین)، فرد فِنستر (بنسیو دل تورو) و تاتاگنی (کوین پولاک) که همگی پس از یک سرقت به صف بازجویی کشیده می‌شوند. افسر پلیس، دیو کوجان (چاز پالمینتری)، در جریان بازجویی از وربال، به تدریج متوجه می‌شود که این پنج مرد پیوندی بسیار عمیق‌تر و رازآلودتر از آنچه در ابتدا به نظر می‌رسید با یکدیگر دارند. این ساختار بازجویی-اعترافی به فیلم اجازه می‌دهد که با روایت‌های چندلایه و گمراه‌کننده، تماشاگر را در بازی حقیقت و دروغ گرفتار کند.

اما آنچه «مظنونین همیشگی» را از دیگر فیلم‌های جنایی دهه 90 میلادی متمایز متمایز می‌کند، برداشت متفاوت و ساختارشکن آن از ژانر گانگستری است. بنسیو دل تورو آن روزها ستاره نبود اما در مدت زمان کوتاهی که در اختیار داشته، در حد و اندازه‌ی ستاره‌های بزرگ فیلم ظاهر می‌شود. او با لحن عجیب و نامفهوم و حضور کاریزماتیکش، شخصیتی خلق می‌کند که هم طنزآلود است و هم مرموز؛ شخصیتی که باعث می‌شود حتی در میان گروهی از بازیگران قدرتمند، برجسته و به‌یادماندنی باقی بماند.

میراث «مظنونین همیشگی» در سال‌های اخیر به دلیل افشاگری‌ها و جنجال‌های مرتبط با برخی از عوامل اصلی‌اش لکه‌دار شده، اما این واقعیت چیزی از اهمیت تاریخی و هنری فیلم کم نمی‌کند. ساخته‌ی برایان سینگر همچنان یکی از هوشمندانه‌ترین فیلم‌های جنایی تاریخ است؛ فیلمی که نشان داد چگونه می‌توان با روایت غیرخطی، و شخصیت‌پردازی خوب، ساختارهای رایج را کنار زد.

3- قاچاق (Traffic)

قاچاق (Traffic)

  • سال اکران: 2000
  • کارگردان: استیون سودربرگ
  • سایر بازیگران: دان چیدل، مایکل داگلاس، لوئیس گازمن، دنیس کواید، کاترین زیتا جونز،  جیکوب بارگاس، ایمی اروینگ
  • امتیاز کاربران IMDb به فیلم: 7.5 از 10
  • امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: 81 از 100

این درام جنایی استیون سودربرگ یکی از جدی‌ترین روایت‌ها از جنگ علیه مواد مخدر را ارائه می‌دهد. فیلم به مثابه مطالعه‌ای سیاسی-اجتماعی عمل می‌کند که نشان می‌دهد چگونه فساد، تبانی و تضاد منافع در تمام سطوح -از دولت و دستگاه قضایی گرفته تا نیروهای پلیس و کارتل‌های قدرتمند- باعث می‌شود تا پیروزی غیرممکن به نظر برسد.

در میان روایت‌های درهم‌تنیده فیلم، بنسیو دل تورو در نقش خاویر رودریگز -پلیس مخفی مکزیکی که در تلاش است توطئه‌ای پیچیده را افشا کند- یکی از انسانی‌ترین و در عین حال تراژیک‌ترین قطعه‌های این پازل سینمایی است. او اینجا شخصیتی خلق می‌کند که میان امید به عدالت و واقعیت تلخ فساد گرفتار شده است. دل تورو با نقش‌آفرینی درجه‌یک خود، هم صاحب جایزه اسکار بهترین بازیگر نقش مکمل مرد شد و هم وعده‌ی ظهور یک ستاره‌ی جدید سینما را داد.

سودربرگ روایت را در سه خط داستانی موازی می‌چیند: سیاستمدار آمریکایی که درگیر فساد خانوادگی و سیاسی می‌شود، شبکه‌ی پیچیده‌ی کارتل‌های مواد مخدر، و سرنوشت ماموران پلیس در مرز مکزیک. هر سه خط به یک اندازه از نظر ساختاری اهمیت دارند، اما خط داستانی مرتبط با خاویر قلب احساسی فیلم است. این بخش نه‌تنها به تماشاگر فرصتی می‌دهد تا فساد سیستماتیک را از زاویه‌ای انسانی تجربه کند، بلکه نشان می‌دهد چگونه آدمی که برای حقیقت می‌جنگد، در نهایت بیش از هر کس دیگری قربانی همان سیستم می‌شود.

2- 21 گرم (21Grams)

بنیسیو دل تورو؛ 21 گرم (21Grams)

  • سال اکران: 2003
  • کارگردان: آلخاندرو گونزالز اینیاریتو
  • سایر بازیگران: شان پن، نائومی واتس، ملیسا لیو، کلیا دووال، پال کالدرون، ادی مارسن، جان روبینشتاین
  • امتیاز کاربران IMDb به فیلم: 7.6 از 10
  • امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: 81 از 100

دومین همکاری آلخاندرو گونزالز اینیاریتو و گی‌یرمو آریاگا (نویسنده شاخص مکزیکی) و دومین قسمت از «سه‌گانه‌ی مرگ»، فیلم «21 گرم» اغلب ضعیف‌ترین قسمت مجموعه در نظر گرفته می‌شود، با این حال یکی از جاه‌طلبانه‌ترین آثار سینمای هایپرلینک است (یک سبک روایی/فیلم‌سازی که شامل خطوط داستانی چندلایه و پیچیده می‌شود). حتی در ضعیف‌ترین لحظات فیلم، اینیاریتو همچنان موفق می‌شود تا قصه‌هایش پیرامون رستگاری را هدفمند و تاثیرگذار -اگرچه آغشته به کلیشه- ارائه دهد.

فیلم عواقب یک تصادف تراژیک را به تصویر می‌کشد که در آن یک ریاضی‌دان بیمار (شان پن)، یک مادر جوان با سابقه‌ی اعتیاد (نائومی واتس) و یک خلافکار سابقه‌دار (بنیسیو دل تورو) نقش دارند. برخورد این شخصیت‌ها معنوی جلوه می‌کند و گویی نیرویی ناشناخته آن‌ها را به یک مسیر خاص سوق داده است و ساختار فیلم هم بازتابی از همین مسئله است. به جای روایتی سرراست -و با ترتیب زمانی- اینیاریتو از ساختار غیرخطی استفاده کرده است و در زمان به عقب و جلو می‌رود اما خبری از «قبل، در حین، و بعد» یا «گذشته، حال، و آینده» نیست و همه‌ی رویدادهایی که به نمایش گذاشته می‌شوند، یک ساختار یکپارچه را تشکیل می‌دهند و به زندگی و مرگ -و هرآنچه که میان آن‌هاست- می‌پردازند.

فیلم دنباله‌روی منطق روایی رایج نیست و اگرچه گاهی بعضی از رویدادها را نمی‌توان درک کرد (حداقل در تماشای اول سخت است)، گی‌یرمو آریاگا آن‌ها را به شکلی عرضه می‌کند که احساسات شما را برانگیزد و مشابه دو نسخه‌ی دیگر سه‌گانه‌ی مرگ، تحت‌تاثیر قرار خواهید گرفت. از کنار نقش‌آفرینی درخشان سه بازیگر اصلی هم نباید عبور کرد که همه‌ی تلاش خود را کرده‌اند تا تراژدی‌های فیلم را پررنگ کنند.

ایناریتو، دل‌تورو و کوارون؛ فیلمسازان مکزیکی که هالیوود را تصرف کردند

1- سیکاریو (Sicario)

سیکاریو (Sicario)

  • سال اکران: 2015
  • کارگردان: دنی ویلنو
  • سایر بازیگران: امیلی بلانت، جاش برولین، ویکتور گاربر، رائول تروهی‌یو، ماکسیمیلیانو هرناندز، خولیو سزار سدی‌یو
  • امتیاز کاربران IMDb به فیلم: 7.7 از 10
  • امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: 92 از 100

«سیکاریو» (Sicario) بار دیگر ثابت کرد که بنسیو دل تورو استاد خلق شخصیت‌هایی است که در مرز میان قهرمانی و شرارت قدم می‌زنند؛ شخصیت‌هایی که نه تماما شیطانی‌اند و نه کاملا منجی. او در قالب الخاندرو، وکیل سابقی که گذشته‌اش با تراژدی خونبار قتل خانواده‌اش درهم شکسته، حضوری فراموش‌نشدنی دارد. از آن لحظه به بعد، زندگی او به جستجوی بی‌پایان برای انتقام و اجرای عدالت شخصی تبدیل می‌شود.

الخاندرو با اتکا به ارتباطش با مامور سیا، مت گریوز (جاش برولین)، وارد دنیای تیره و بی‌رحم کارتل‌ها می‌شود تا مسئولان نابودی خانواده‌اش را پیدا کند. آنچه دل تورو به این نقش می‌آورد، ترکیبی کم‌نظیر از سکوت و شدت عمل است؛ او کمتر حرف می‌زند، اما هر حرکت، هر نگاه و هر لحظه حضورش وزنی سنگین بر فضا تحمیل می‌کند. در حالی که داستان «سیکاریو» عمدتاً از دید مامور آرمان‌گرای آمریکایی، کیت مرسر (امیلی بلانت)، روایت می‌شود، در عمل این الخاندروست که بیشترین تاثیر را بر مخاطب می‌گذارد.

در دنباله‌ی کمتر تحسین‌شده اما خوش‌ساخت «سیکاریو: روز سرباز» (2018)، این بار الخاندرو در مرکز روایت قرار می‌گیرد. این جابه‌جایی نقطه‌نظر به مخاطب اجازه می‌دهد تا عمیق‌تر با جهان‌بینی و زخم‌های روحی او روبه‌رو شود. دل تورو نشان می‌دهد که خشونت بی‌امان الخاندرو تنها نقابی بر رنج‌های سرکوب‌شده‌ی اوست؛ رنج‌هایی که گذشته‌ی فاجعه‌بارش را به محرک اصلی رفتارهای بی‌رحمانه‌اش تبدیل کرده است. همین تضاد میان وحشت‌آفرینی و آسیب‌پذیری، باعث می‌شود تا الخاندرو را یکی از نمادین‌ترین شخصیت‌های کارنامه‌ی هنری دل تورو بدانیم.

منبع: collider

برچسب‌ها :
دیدگاه شما

پرسش امنیتی *-- بارگیری کد امنیتی --

loading...
بازدیدهای اخیر
بر اساس بازدیدهای اخیر شما
تاریخچه بازدیدها
مشاهده همه
دسته‌بندی‌های منتخب برای شما
X