محبوبترین شخصیتهای سریال «پایتخت»؛ از بهترین تا بدترین
نقی معمولی و خانواده و اطرافیانش امروز بیش از یک دهه است که به بخشی از فرهنگ عامه ایرانی تبدیل شدهاند. از سال 1390 که اولین فصل مجموعه «پایتخت» از شبکه یک سیما پخش شد تا امروز که سال 1404 شمسی است، شخصیتهای این سریال با قصهها و غصهها و خندهها و گریهها و شوخیها و دعواها و تکیهکلامها، بهخصوص تکیهکلامها، یک بار دیگر به خانههای ما آمدند و نقل محافل شدند. «پایتخت» همچون دیگر مجموعههای کمدی جریانساز پیش و پس از انقلاب، از مجموعه «صمد»ها و «دایی جان ناپلئون» تا مجموعه «کلاهقرمزی و پسرخاله» و دیگر مجموعههای کمدی تلویزیون (فهرست بلندبالایی است)، این قابلیت را داشت که با خلق شخصیتها و موقعیتهای واقعی به زبان طنز مخاطبان زیادی به دست بیاورد و آنها را حفظ کند، ولو افزایش دهد. این استمرار در تولید، حفظ و افزایش مخاطب در یک بازه زمانی نسبتاً طولانی، در تلویزیون ایران رکوردی بیسابقه است. ماندگاری و تأثیرگذاری شخصیتهایش منحصربهفرد نیست. تاریخ تلویزیون شخصیتهای کمدی محبوب که تکیهکلامهایشان ورد زبان شود و ارجاعات به گفتار و رفتارشان، مایه خنده و شوخی یا حتی گاهی نگاه نقادانه، کم به خود ندیده است. اما نقی معمولی و اطرافیانش، به طور ویژه نقی معمولی که در صدر محبوبترین شخصیتهای سریال «پایتخت» قرار دارد، در پانزده سال اخیر دیگر تبدیل به اعضای خانواده بخشی از جامعه شدهاند. خیلی بیشتر و پررنگتر از تمام شخصیتهای کمدی محبوب تلویزیون.
واقعیت این است که در تاریخ تلویزیون ایران مجموعهسازی چندان کار محبوب و سادهای نبوده است. یعنی تولید سریال به شکلی که در جهان مرسوم است. یعنی دنبالهسازی. تاریخ تلویزیون ایران در ژانر کمدی البته نمونههای این چنینی دارد اما هیچیک ادامهدار نبودند. نمونه معروفش مجموعه «زیر آسمان شهر» مهران غفوریان و رضا عطاران است که تا سه فصل ادامه داشت و دیگر تولید شد. «زیر آسمان شهر» هم در زمان پخش خودش سریال محبوب و خیابانخالیکنی بود. تکیهکلامهایش ورد زبان مردم بود و هنوز هم در ادبیات عامه وجود دارد. غفوریان میگوید واژه (نه چندان محبوب میان ادیبان ایرانی) «خفن» را او به دایره واژگان جوانان اضافه کرده است. اما «زیر آسمان شهر» در ادامه توفیق اولیه را نیافت و بعد هم متوقف شد. از میان کمدی درامها «خانه سبز» سریال فوق محبوب میانه دهه هفتاد و «روزگار جوانی» هم به سرنوشت مشابهی دچار شدند. شاید بهترین نمونه سریالهای کمدی دنبالهدار موفق، «لیسانسهها» بود که تا سه فصل ادامه داشت.
برگ برنده سریال «پایتخت» در قیاس با دیگر سریالهای کمدی پرمخاطب ایرانی، استمرار در تولید و همینطور حفظ شخصیت با افزودن شخصیتهای تازه محبوب بوده است. بسیاری دلیل این استمرار را نتیجه توافق تیم تولید «پایتخت» با بعضی خط قرمزها و پروتکلهای خاص صدا و سیما و تهیهکنندگان این مجموعه را میدانند و از این بابت، سازندگان را زیر سؤال میبرند. اما آمار مخاطبان و میزان محبوبیت شخصیتهای سریال «پایتخت» میان آنها چیز دیگری میگوید. سریال «پایتخت» در فصل هفتم باز هم موفق شد آمار مخاطبان تلویزیون را جابهجا و رکوردی تازه به نام خود ثبت کند. تقریباً تمام رقبای نوروزی خود را کنار زد و یکهتاز برنامههای تلویزیونی شد. نقی معمولی یک بار دیگر در صدر محبوبترین شخصیتهای سریال «پایتخت» قرار گرفت و بحث بر سر میزان محبوبیت شخصیتهای دیگر داغ شد. انتقاداتی بهجا هم به فصل هفتم سریال وارد شد که در مجال دیگری به آن پرداخته خواهد شد. اما محبوبترین شخصیتهای سریال «پایتخت» کداماند؟
محبوبترین شخصیتهای سریال «پایتخت» کداماند؟
سریال «پایتخت»، که قرار نبود تبدیل به یک فرنچایز قدرتمند شود، در فصل اول شش شخصیت ثابت داشت که تا پایان فصل پنجم ثابت ماندند. نقی معمولی به همراه همسرش هما سعادت، و دو دختر دوقلویشان که البته فقط حضور داشتند و در ادامه هم برای سریال مسئلهساز شدند. پنجعلی، پدر نقی و ارسطو عامل، پسرخاله نقی. در فصل اول شخصیتهای فرعی از خانواده هما در سریال حضور داشتند که در فصلهای بعدی بهکل حذف شدند. اما در فصل دوم، خانواده خواهر نقی، فهیمه و همسرش بهبود فریبا به شخصیتهای اصلی اضافه و در فصلهای بعدی به شخصیت ثابت تبدیل شدند. البته بهبود خداحافظی و بازگشت بیسرانجام داشت. رحمت یک شخصیت کاملاً فرعی در فصل دوم بود که از فصل سوم به بعد تبدیل به شخصیت اصلی شد. پنجعلی از فصل ششم از سریال حذف شود. در عوض، بهتاش فریبا، پسر فهیمه و بهبود که از فصل پنجم، به سریال اضافه شده بود، به شخصیت ثابت تبدیل شد.
تقی، برادر نقی از فصل اول در سریال حضور داشت اما حضورش گرچه در لحظاتی تأثیرگذار و بهیادماندنی شد اما او را به دسته شخصیتهای محبوب سریال وارد نکرد. همینطور همسرش جمیله هم که اولین بار فصل ششم معرفی شد. بهروز، پسر کوچکتر فهیمه هم که چون از شکم مادر تا بزرگسالی در سریال بوده، تا به این لحظه چهار بازیگر عوض کرده است، نتوانست به جمع محبوبترین شخصیتهای سریال «پایتخت» بپیوندد. (مثل سیتکامهای امریکایی نیست که بچه با سریال بزرگ میشود و ما بزرگ شدنش را شاهدیم؛ البته بزرگ شدن سارا و نیکا را در این سالها در «پایتخت» دیدیم اما نه دو خواهر دوقلو استعداد خاصی در بازیگری داشتند و نه تنابنده و همکارانش برای پرداختن به آنها وقت گذاشتند. این دو صرفاً بچههای این خانواده بودند که پدر متعصبشان اجازه ابراز وجود بهشان نمیدهد، به آنها و البته بقیه. سارا و نیکا فرقانی اصل بعد از فصل پنجم به دلایلی از سریال حذف شدند و در فصل هفتم بازیگران جدیدی نقش بزرگسالی آنها را بازی کردند.)
8. بهبود فریبا

بهبود فریبا اولین بار در فصل دوم به مخاطبان سریال «پایتخت» به عنوان شوهر فهیمه خواهر نقی به مخاطبان سریال «پایتخت» معرفی شد. این شخصیت با بازی مهران احمدی که به همراه بازیگر نقش مقابلش نسرین نصرتی تنها در چند قسمت از فصل دوم حضور داشتند، به سرعت توانستند در میان دیگر شخصیتهای آشنا و محبوب سریال و همینطور مخاطبانش جایی پیدا کنند. استقبال از شخصیت بهبود که در نقش داماد نقی، جنگلبانی ساده و وظیفهشناس، به اندازهای بالا بود که در فصل سوم از شخصیت مهمان به شخصیت ثابت تبدیل شد و فصل سوم را در ترکیب با نقی، ارسطو و شخصیت اوس موسی (با بازی هدایت هاشمی) به یکی از بهترین فصلهای مجموعه «پایتخت» تبدیل کرد.
بهبود با آن قیافه مضحک که مهران احمدی گفت در رسیدن به آن از چهره خروس الهام گرفته بود، و ترس از همسرش فهیمه و برادر همسرش نقی، در نقش یک داماد تیپیکال خانواده ایرانی در سریالهای ایرانی، ارتباط خوبی با مخاطبان برقرار کرد. اپیزود «خروس» فصل دوم که رحمت هم در آن معرفی شد، و همینطور اپیزود مربوط به ترک اعتیاد برادرش شیر (که بهرام افشاری نقشاش را بازی میکرد) جزو اپیزودهای پرطرفدار فصل دوم بود. شخصیت بهبود این پتانسیل را داشت که در فصل سوم بسط داده شود و تنابنده و تیم نویسندگان از این پتانسیل بهره لازم را بردند. رابطه رقابتی رفاقتی او و نقی محور اصلی خط داستانی فصل سوم بود که با بدهبستانهای کلامی میان آنها و شخصیتهای دیگر بار طنز این فصل را بر دوش کشید و به درام قصه معنا بخشید. رابطه پرتلاطم پشت صحنه تنابنده و احمدی باعث شد این همکاری ادامه پیدا نکند. بازگشت بهبود در فصل ششم با توجه به خط داستانی ضعیفش و متوقف شدن سریال به خاطر همهگیری کووید 19، سرنوشت این شخصیت را مبهم گذاشت و به شخصیت بلاتکلیف و تلفشده مجموعه «پایتخت» تبدیل کرد.
7. پنجعلی معمولی

حضور علیرضا خمسه در فصل اول سریال «پایتخت» مهم و مؤثر بود. او به عنوان پیشکسوتان عرصه کمدی سهم مهم و زیادی در جذب مخاطبان این مجموعه داشت. در زمان ساخت فصل اول، فقط سیروس مقدم بود که نامش در تلویزیون آشنا بود. نه تنابنده و نه مهرانفر هیچیک در میان مردم و بهخصوص در مدیوم تلویزیون شناخته نبودند. شخصیت پنجعلی پدر نقی معمولی، پیرمردی با مشکل قند، شنوایی و فراموشی با صراحت و صداقت و تکضربها و تکیهکلامهای یک پیرمرد مازندرانی، در سه فصل اول سریال، کارکرد ویژهای داشت. او نماد یک شخصیت غایب حاضر بود که کمترین دیالوگ را داشت اما با تیکه بر بدن، رفتارها و تکیهکلامهای تکرارشونده و سکوتهای معنادار از پیش طراحیشده، توانست بیشترین میزان خنده را بگیرد. او با تکهپرانیها و متلکگوییها و درشتگوییهایش که از یک پیرمرد روستایی مازندرانی انتظار میرود، با «عباس معصومی»، «بخوابونم دهنت»، «بوریم مشهد» گفتنها و درخواستهای مکررش برای غذا، پیش مخاطبان محبوب شد.
عناصر طنز در شخصیت او که در واقع کاریکاتوری از یک پیرمرد ساده و مهربان است، تکرار رفتارها، چرخیدنهای بیهدف و درخواستهای بیموقع بود. او که بیشتر مواقع درک درستی از محیط اطراف خود ندارد، در تضاد با شخصیتهای همیشه در بحران دیگر، موقعیت کمدی خلق میکند. اگرچه به عنوان یک پیرمرد مازندرانی از او انتظار میرفت لهجه و گویش مازندرانی را درست حرف بزند، این ایرادی بود که تقریباً به تمام شخصیتهای «پایتخت» وارد بود، اما در پنجعلی بیشتر به نظر میآمد. بازی علیرضا خمسه در نقش «پیرمرد پرحاشیه» معروف سریال «پایتخت» کلاس درس بازیگری بود. لحظات حساس درام سریال را هم شکل داد. در فصل ششم تیم سازنده دیگر جایی برای حضور این شخصیت ندید و برای همیشه از او خداحافظی کرد. چند بار شایعاتی دال بر بازگشت او در سالهای جوانترش بود که در فصل ششم و هفتم به حقیقت نپیوست.
6. هما سعادت

هما شاید محبوبترین شخصیت سریال «پایتخت» نباشد اما شخصیت بسیار مهمی است؛ قرار نیست کسی را بخنداند. قرار است در میان بیعقلی شخصیتهایی که موقعیت طنز به وجود میآورند، نقش عاقل را ایفا کند. او یکی از نمونههای موفق «زن متعادل» در تلویزیون ایران به شمار میآید. شخصیت هما نه کلیشه زن صرفاً فرمانبردار سنتی است و نه آن تصویر اغراقشده از زن مدرنِ منزوی از خانواده. او در واقع نماینده زنانی است که میان عقلانیت، عاطفه و مسئولیتهای خانوادگی و اجتماعی تعادل برقرار میکنند و به همین خاطر، یکی از محبوبترین شخصیتهای زن تلویزیون ایران است؛ در حالی که شاید این پرسش برای بسیاری از مخاطبان مطرح شود که چرا کسی مثل او باید با نقی ازدواج و زندگی کند. همین تضاد است که نقش او را برجسته میکند. هما صدای منطق در میان آشفتگی اطرافش است؛ زنی مستقل، صبور و محترم که بدون قربانی شدن، ستون خانواده میماند. محبوبیت او از آنجا ناشی میشود که با وجود تفاوتهایش، نه تحقیر میشود و نه غیرواقعی به تصویر کشیده میشود؛ بلکه در عین باورپذیری، الهامبخش است.
هما اغلب نقش صدای عقل را در داستان ایفا میکند؛ در تضاد با نقی که نماینده احساسات غریزی و رفتارهای تکانشی است. این ترکیب، بهویژه در فضاهای طنز، به ایجاد تعادل ساختاری و پیشبرد روایت کمک میکند. هما به عنوان متعادلکننده روانی در جهان مردانه سریال، پیوسته تعادل را بازمیگرداند. شخصیت هما تکبعدی نیست. او فقط مادر یا همسر نیست. تحصیلکرده و شاغل هم هست. این چندوجهی بودن، او را از شخصیتهای زن تیپیکال تلویزیون ایران متمایز کرده و باعث شده است که مخاطب با او همذاتپنداری عمیقتری داشته باشد. محبوبیت هما را میتوان در بازنمایی صداقت، مهربانی و در عین حال قاطعیت یک زن ایرانی در مواجهه با شرایط دشوار دانست. در جامعهای که زنان اغلب میان سنت و مدرنیته در رفتوآمدند، هما تجسمی باورپذیر و محترم از این کشمکش است.
5. رحمت هزارجریبی شالیکار

شخصیت رحمت با بازی هومن حاجی عبداللهی در فصل دوم به عنوان رفیق خروسباز بهبود که فهیمه از حضور او در زندگیشان راضی نیست، معرفی شد. شخصیت فرعی بود و قرار نبود به شخصیتهای ثابت تبدیل شود. برای توجیه حضورش در فصلهای بعدی هم شغلش را عوض کردند هم او را به جای فقط دوست بهبود به فامیل دور و کسی که همیشه اطراف خانواده معمولی میپلکد، تبدیل کردند. رحمت «خروسباز» به رحمت «شاسی» و بعد رحمت دودی و رحمت «سلمون» تبدیل شد تا امروز که بالاخره به داماد خانواده معمولی تبدیل شد. در واقع، شخصیت رحمت هرچه به خانواده معمولی نزدیکتر شد، موقعیت طنز بیشتری را ایجاد کرد. نزدیک شدن او و فهیمه در فصل پنج و بعد فصل شش، یک رحمت و فهیمه متفاوت را خلق کرد که هم به محبوبیت سریال افزود هم شخصیتها.
شخصیت رحمت در سریال «پایتخت» بهواسطه ترکیب صداقت، سادگی و وفاداریاش، به یکی از محبوبترین چهرههای مجموعه تبدیل شده است. اگرچه در ظاهر شخصیتی سادهدل و گاه مضحک به نظر میرسد، اما مخاطبان او را بهخاطر قلب پاک، رفاقت بیریا و تلاش همیشگیاش برای حفظ روابط انسانی، دوست دارند. رحمت برخلاف نقی و سایر شخصیتهای پرادعا، از خود تصویر قهرمان نمیسازد و همین صداقت بیتکلف اوست که در دل بیننده جا میگیرد. او شخصیتی است که حتی در موقعیتهای طنزآمیز نیز تحقیر نمیشود و احترام خود را حفظ میکند. محبوبیت رحمت از آنجا ناشی میشود که با وجود سادگی، نمادی از انسانیت، رفاقت و اخلاق در فضای اغلب پرهیاهوی سریال است؛ شخصیتی باورپذیر و در عین حال عمیقاً دوستداشتنی.
4. بهتاش فریبا

بهرام افشاری اول در فصل دوم در نقش شیر، برادر معتاد بهبود به سریال «پایتخت» اضافه شد اما به گفته خودش به خاطر قد بلندش، عوامل برای جا دادن او در قابل دوربین به مشکل برمیخوردند. اما افشاری بالاخره در فصل پنجم در نقش پسر بزرگ فهیمه و بهبود که در فصل هفتم در خدمت سربازی بود، به «پایتخت» پیوست و به عنوان تنها نماینده نسل جوان و لفیق منحصر بهفردی از شوخطبعی، جسارت، لاقیدی ظاهری و قلبی مهربان در این سریال به سرعت به یکی از محبوبترین و ماندگارترین شخصیتهای سریال «پایتخت» تبدیل شد.
او نماینده نسلی است که بین سنت و مدرنیته معلق مانده است؛ با زبان و پوشش امروزی، رفتاری طنازانه و گاه لجباز، اما در عمق وجود، وابسته به خانواده و ارزشهای عاطفی. همین تضاد درونی، ظاهر پرمدعا و باطن احساساتی که خوانش درستی از نسل جوان (هزاره) است، باعث شده مخاطب او را نه صرفاً بامزه، بلکه چندلایه و باورپذیر بداند. بهتاش همچنین در قالب کمدی، بسیاری از نارضایتیها و پرسشهای نسل جوان را بازتاب میدهد، بیآنکه جدیت روایت را از بین ببرد. بازی روان و خلاقانه بهرام افشاری هم در جانبخشی به این کاراکتر نقش تعیینکنندهای داشته است. شخصیت بهتاش با تمام تفاوتهایش، واقعی، زنده و نزدیک به مخاطب است؛ جوانی که اشتباه میکند، میخنداند، گاهی دلخور میشود، اما همیشه دوستداشتنی باقی میماند.
3. ارسطو عامل

ارسطو در ادبیات کمدی یار (سایدکیک) نقی محسوب میشود که با هم یکی از موفقترین زوجهای کمدی تاریخ تلویزیون ایران را خلق کردهاند. ارسطو از همان ابتدا با شخصیت شوخطبع، صادق و گاه سادهلوح خود، محبوبیت زیادی به دست آورد. ترکیب لهجه، رفتار اغراقشده و بیپروایی در گفتار، این شخصیت را برای طنز ایدهآل میکرد. او شخصیت مکمل نقی است و در بسیاری از اپیزودها بار اصلی طنز را به دوش میکشد. نماینده تیپ «دوست وفادار» و در عین حال «آسیبپذیر» سریال است. او شخصیتی است بامزه، خودجوش و بیثبات، اما پشت این رفتارها، یک قلب عاطفی و تنهایی دائمی نهفته است.
در فصلهای ابتدایی، رابطهاش با نقی بهعنوان پسرخاله، در عین حال رفیق و همسفر، بستر بسیاری از موقعیتهای کمدی است. اما به مرور، ما شاهد شکستهای عشقی مکرر او هستیم که تصویر عمیقتری از شخصیتش میسازند. محبوبیت ارسطو ناشی از این است که او دروغ نمیگوید، نقش بازی نمیکند و در دل همین بیقراری و شکستهایش، انسان باقی میماند. حتی اگر دست به کار خلاف بزند.
در تمام فصلها، ماجراهای عاشقانه یا حرفهای او بستر اصلی روایت را شکل دادهاند. در فصلهای ابتدایی تمرکز بر ماجراهای عاشقانه ارسطو بود اما به تدریج در فصل چهارم این روند تغییر کرد و ارسطو به شخصیت منفی سریال تبدیل شد که اغلب سرنوشتش مبهم باقی ماند. این تغییر تا حد زیادی به شخصیت ارسطو ضربه زد. ارسطویی که در فصل ششم و هفتم دیدیم با یک تغییر شخصیت قابل توجهی مواجه شد که دیگر باورپذیر نبود. تغییر شکل بازی احمد مهرانفر به فراخور نقش البته منطقی بود اما شخصیت ارسطو را به یکی بیثباتترین شخصیتهای سریال «پایتخت» تبدیل کرد. گاه به دام کلیشه و تکرار هم افتاد. این تغییر به میزان محبوبیت این شخصیت هم ضربه زد اما ترکیب او با نقی و بازی خوب مهرانفر، با توجه به اینکه سریال بخش زیادی از بار طنزش را بر دوش این دو میاندازد، همچنان او را پایاپای نقی قرار میدهد. ارسطو را با تکیهکلامها و ماجراهای عاشقانهاش هنوز دوست دارند.
2. فهیمه معمولی

نسرین نصرتی شگفتی سریال «پایتخت» است. تا پیش از این، کسی او را نمیشناخت اما تواناییاش در خلق شخصیت فهیمه، یک زن سنتی مازندرانی، هم شخصیت فهیمه را به سرعت به یکی از محبوبترین شخصیتهایی سریال «پایتخت» تبدیل کرد و هم نامش را به عنوان بازیگری توانمند بر سر زبانها انداخت. او یک زن تیپیکال مازندرانی که شوهرش از او حساب میبرد اما به برادرش بینهایت احترام میگذارد. همین ویژگی موقعیتهای طنز زیادی را به وجود میآورد و نصرتی در درک این نقش بسیار هنرمندانه عمل کرده است. حالات چهره او و زبان بدنش در فصلهای مختلف از زنی صرفاً تندمزاج و احساساتی، به شخصیتی با درک و عمق بیشتر، بینظیر است.
فهیمه، خواهر نقی، برخلاف آنچه در نگاه اول به نظر میرسد، شخصیتی پیچیده یا در حال رشد نیست. او نماینده زن سنتی و بهشدت وابسته به ساختار خانواده است؛ زنی واکنشی، نه کنشگر، که در بیشتر فصلها نقش او بیشتر به شکل واکنش به تصمیمها و رفتارهای مردان اطرافش تعریف میشود: نقی، همسر، حتی پدر و فرزندانش. او زود عصبی میشود، مدام قهر و آشتی دارد، اما هیچوقت واقعاً نمیخواهد چیزی را تغییر دهد. برخلاف هما که با عقل، استقلال و صبوریاش میدرخشد، فهیمه گرفتار تکرار است؛ تکرار دعواهای بینتیجه، قهرهای کودکانه، و بازگشت به همان وضعیت آشنا. با این حال، فهیمه از فصل دوم به مرور موفق شد محبوبیت بیشتری بین مخاطبان پایتخت پیدا کند. این محبوبیت از فصل پنجم با پررنگتر شدن نقش او بیشتر هم شد.
1. نقی معمولی
نقی معمولی در نگاه اول، یک پدر سنتی و سادهدل است که مدام تلاش میکند همه چیز را به شکل خودش مدیریت کند؛ اما زیر این ظاهر معمولی، شخصیتی عمیقتر و پیچیدهتر پنهان است. او در بسیاری از لحظات سریال، بازتابی از یک مرد میانسالِ خودرأی و گاه دیکتاتور است که فکر میکند چون «پدر» یا «برادر بزرگ» است، حق دارد تصمیم نهایی را بگیرد. او به شکل غریزی همه را دوست دارد، اما بلد نیست چطور این دوست داشتن را با احترام به فردیت دیگران ترکیب کند. همین ویژگی باعث میشود گاهی کنترلگر، مستبد یا حتی بیمنطق به نظر برسد، اما جادوی شخصیتش در این است که در اوج اشتباه هم هنوز دوستداشتنی میماند.
این ویژگیها اگر با بازی سطحی همراه میشد، ممکن بود نقی بدل به کاریکاتوری غیرقابلتحمل شود. اما محسن تنابنده با نگاهی دقیق و وفادار به واقعیت، نقی را به یکی از زندهترین شخصیتهای تاریخ تلویزیون ایران تبدیل کرده است. او با ترکیب ظریفی از اغراق کمیک، لحظات احساسی و خشونتهای ناگهانی، شخصیتی ساخته که هم میخنداند، هم حرص درمیآورد، و هم دل میبرد. مخاطب در نقی چیزی را میبیند که در بسیاری از پدرها، شوهرها یا حتی خودش سراغ دارد؛ تضاد بین خواستن و بلد نبودن. نقی نه کامل است، نه الگو؛ اما چون واقعی است، چون صادقانه اشتباه میکند و دل میسوزاند، تبدیل به محبوبترین و ماندگارترین شخصیت پایتخت میشود. او ترکیب عجیبی از خنده، اشک، فریاد و آغوش است؛ درست مثل خودِ زندگی.
منبع: دیجیکالا مگ
