۱۰ بار که کریستوفر نولان ثابت کرد بهترین کارگردان زندهی دنیاست
طی سالیان اخیر کریستوفر نولان همواره خودش را بهعنوان یکی از بهترین کارگردانهای زندهی دنیا به اثبات رساندهاست. فیلمسازی بیشک یکی از اشکال هنر است و بهترین هنرمندان کسانی هستند که ثبات قدم دارند و همواره در بالاترین سطح باقی میمانند. صرفنظر از زمانی که نولان در آن کار میکند، کارگردانهای اندکی در تاریخ وجود دارند که توانستهاند به اندازهی او مورد توجه منتقدان قرار بگیرند و تحسین آنها را برانگیزانند.
- ۲۵۰ کارگردان برتر تاریخ سینما
- ۳۵ قاب سینمایی بینظیر که مسیر حرفهای کریستوفر نولان را تعریف میکنند
فیلمهای نولان هم گیشه را فتح کردهاند، هم فصلهای جوایز را، اما وقتی صحبت از جوایز انفرادی میشود، همه میدانند که انسانهای جاهطلب همیشه دستشان از جوایز کوتاه بودهاست. نولان چیز زیادی برای اثبات کردن ندارد، چراکه این فیلمساز انگلیسی تا همین حالا هم درخشندگی خود را به اثبات رساندهاست؛ همیشه استثنایی و خیرهکننده.
در ادامه به ۱۰ مرتبهای اشاره میکنیم که نولان خودش را بهعنوان بهترین کارگردان زندهی دنیا به اثبات رساندهاست:
۱۰. بهبودیافتن تلقین (Inception) بهدنبال تخصص نولان

یکی از مهمترین عناصر یک فیلم، نقطهی میانی یا نقطهی بدون بازگشت آن است؛ نقطهای که پس از آن شخصیت راهی برای فرار ندارد. یک پیچش داستانی برای اینکه شور و هیجان مخاطب نسبت به فیلم حفظ شود، حیاتی است و نولان استعداد خود را برای دستیافتن به چنین پیچشهایی بیش از یکمرتبه نشان داده است.
برای پیدا کردن یک نمونه، نیاز نیست به فیلم دیگری بهجز فیلم علمی-تخیلی دیوانهکنندهی او، تلقین، توجه کنید. کاب و دوستانش در اعماق دنیای رویا درمییابند که در این سطح از شناوربودن، میتوانند در دنیای واقعی بمیرند. فیلمهای زیادی وجود ندارند که با یک دیالوگ توانسته باشند این میزان تعجب و بهتزدگی را درمخاطب برانگیزانند.
۹. صحنههای خارقالعاده در فیلمها در یکطرف و فیلمی مانند یادگاری (Memento) در طرف دیگر

نخستین فیلمی که باعث شد نام نولان بر سر زبانها بیافتد، یادگاری ۲۰۰۰ بود که هنگام اکران، سروصدای فراوانی بهپا کرد. فیلم نئونوآر نولان باعث شد منتقدان، سینمادوستان و همهی کسانی که به تماشای آن نشستند، نام فیلم و کارگردان آن را بهخاطر بسپارند. ساختار داستانی غیرخطی یادگاری نهتنها مخاطبان را شگفتزده کرد، بلکه پیشزمینهای برای سبک خاص نولان فراهم کرد و او را بهعنوان یکی از بااستعدادترین کارگردانهای هالیوود به دنیا معرفی کرد.
۸. نولان توانست رابین ویلیامز دوستداشتنی را، در بیخوابی (Insomnia)، به یک هیولا تبدیل کند

نولان پیش از اینکه برای فیلمهای خود بودجههای سرسامآور داشته باشد، درحال ساختن فیلمهای هیجانانگیز کمخرج، غیرقابلپیشبینی و خیرهکننده بود. بیخوابی یکی از بهترین نمونههای موفقیت نولان در کارگردانی کردن بازیگران است. اگرچه رابین ویلیامز یکی از بااستعدادترین بازیگران نسل خودش بود، نقش نولان در تبدیل کردن او به یک قاتل بیرحم، والتر فینچ، اغلب کمتر از آنچه لیاقتش را دارد، مورد توجه قرار میگیرد.
۷. نولان با سکانس متصل شدن سفینهها در میانستارهای (Interstellar) نام خود را بهعنوان یکی از نابغههای سینما به ثبت رساند

نولان تحتتاثیر فیلم علمی-تخیلی بینظیر استنلی کوبریک، ۲۰۰۱: ادیسه فضایی (2001: A Space Odyssey)، یکی از بهترین فیلمهای علمی-تخیلی مدرن سینما را خلق کرد. میانستارهای یکی از بهترین آثار نولان است و حتی به عقیدهی برخی، بهترین اثر این کارگردان انگلیسی. وقتی دربارهی میانستارهای صحبت میکنیم، هیچ سکانسی بهاندازهی سکانس وصل شدن سفینهها به یکدیگر دیوانهکننده نیست. موسیقی متن خارقالعادهی هانس زیمر بهتنهایی میتواند به مخاطب القا کند که او درون یک راکت فضایی نشستهاست و بااینحال این نولان است که در اوج هنر، این سکانس را کارگردانی میکند.
۶. چرخش داستانی خیرهکنندهی پرستیژ (The Prestige) یکی از غیرقابلپیشبینیترین آشکارسازیهای فیلمهای نولان است

قابلیتهای نولان بسیار فراتر از ایجاد هیجان در مخاطبان یا بازیگرفتن کمنظیر از بازیگرانش است. اگرچه او هردو کار را در پرستیژ ۲۰۰۶ انجام میدهد، بااینحال چرخش داستانی پایانی خیرهکنندهی فیلم است که باعث میشود مخاطب به استعداد سرشار نولان ایمان بیاورد. پنجمین فیلم نولان شاهکاری دیگر در داستانگویی است و چرخش داستانی پایانی دیوانهکنندهی آن باعث شدهاست که هواداران این کارگردان از زمان اکران این فیلم علمی-تخیلی تابهامروز، بارها و بارها آن را تماشا کنند.
۵. دانکرک (Dunkirk) اثبات کرد که نولان میتواند بر تمام ژانرها تسلط پیدا کند

نولان بهسبک مخصوص خودش، پس از پیشرفتن مراحل اولیه، روشی غیرمعمول را برای ساختن فیلم جنگی ۲۰۱۷ خودش انتخاب کرد. او بهجای تمرکز کردن بر داستانهای شخصیتها و عمق بخشیدن به روایت بهدنبال تهییج حس همذاتپنداری در مخاطبان، بهسادگی مخاطب را با یک سرباز بینامونشان که در ساحل جنگیای در شمال فرانسه گیرافتادهاست، هممسیر کرد.
برای مخاطبان، در فیلم یک ساعت و چهلوشش دقیقهای نولان، لحظهای وجود ندارد که چشمها از کاسه بیرون نزدهباشند. شاهکار جنگ جهانی دوم کریستوفر نولان شاید نجات سرباز رایان نباشد، اما ارزش آن را دارد که بهعنوان یکی از بهترین فیلمهای جنگی تاریخ سینما، در کنار آن قرار گیرد.
۴. پس از بتمن آغاز میکند (Batman Begins)، منتقدان چارهای جز جدی گرفتن بتمن نداشتند

شاید حالا تصور آن سخت باشد، اما جنگندهی غارنشین دنیای دیسی، روزگاری برای لباسهای رنگارنگ و تمسخرآمیزش شناخته میشد و نه برای شوالیهی تاریکی بودن و نجات دادن دوباره و دوبارهی شهر خود. اواخر دههی نود میلادی بهشدن نسبت به بزرگترین کارآگاه جهان بیرحم بود، پس نولان قدم پیش گذاشت و بهطور موثری بتمن سینما را برای همیشه نجات داد.
با نقشآفرینیای درخشان از کریستین بیل بهعنوان شوالیهی تاریکی، نولان اقتباس بلاکباستریای را به طرفداران بتمن داد که سالها منتظر آن بودند. این تلاش موفق او، در راستای احیای یکی از نمادهای مردمی هالیوود، کمک فراوانی به او کرد تا تبدیل به یکی از سرمایهپذیرترین کارگردانهای دنیا شود.
۳. نولان به هیث لجر کمک کرد تا بهترین نقشآفرینی خود را در شوالیه تاریکی (The Dark Knight) به نمایش بگذارد

نقش برندهی اسکار هیث لجر اثباتی است برای استعداد سرشار او و بااینحال بخشی از اعتبار این درخشش باید نصیب کارگردان شوالیه تاریکی شود، چرا که توانست از بازیگری که بسیاری با انتخاب او برای این نقش مخالف بودند، نقشآفرینیای فراموشنشدنی بیرون بکشد. نتیجهی این همکاری این است که حالا نام لجر برای همیشه با دلقک شاهزادهی جرم و جنایت شهر گاتهام گره خوردهاست. با اینکه جک نیکلسون، واکین فینیکس و حتی مارک همیل جوکرهای درخشانی بودهاند، اما هیث لجر احتمالا بهترین جوکری است که سینما به خود دیده.
۲. مهارت استثنایی نولان در کارگردانیکردن سکانس راهرو در تلقین

پیش از هرچیز باید بدانیم که با کارگردانی طرف هستیم که بیشتر از جلوههای ویژهی بصری از جلوههای ویژهی میدانی استفاده میکند. سکانس راهروی چرخان تلقین را به هرکسی که با فیلم و فیلمسازی آشنا نیست نشان دهید و بهاحتمال زیاد آنها را در حالتی خواهید یافت که بهدنبال دریافتن پاسخ سوال چگونه چنین چیزی بدون جلوههای ویژهی بصری ممکن است، دچار سردرد شدهاند. قطعا چنین چیزی ممکن است و تمام اینها بخشی از جادوی سینما است؛ چیزی که وقتی صحبت از فیلمسازی مدرن باشد، نولان در آن بیرقیب است.
۱. با شوالیهی تاریکی، نولان یکی از بهترین فیلمهای دنیا را ساخت

نولان با دومین فیلم بتمن خود فقط بهترین فیلم ابرقهرمانی دنیا را خلق نکرد، بلکه او احتمالا یکی از بهترین فیلمهای تاریخ سینما را هم خلق کرد. شوالیه تاریکی یک جواهر بدون قیمت در گنجینهی طلایی فیلمهای نولان است و اثرگذاری آن بر سینما و ژانر ابرقهرمانی بههیچوجه قابل چشمپوشی نیست.
منبع: cbr
نولان یکی از چندین کارگردان بزرگ این عصر مثل مارتین اسکورسیزی، استیون اسپیلبرگ، پیترجکسون، تیم برتون، جیمز کامرون و…. به شخصه با نولان و جیمز کامرون زیاد حال نمیکنم چون ژانر مورد علاقم فانتزی پیتر جکسون و تیم برتون رو ترجیح میدم
اثبات کرد که نولان میتواند بر تمام ژانرها تسلط پیدا کند
تنها کسی که به همه ژانر ها تسلط داره اسپیلبرگه شما نجات سرباز رایان رو دیدی؟ دانکرک انگشت کوچیکش هم نیست
کریستوفر نولان ثابت کرد بهترین کارگردان زندهی دنیاست
این حرفو به غیر یه فن بوی نولان کسی دیگه ای نمی گه این حرفو جای دیگه نزن که بهت
می خندن
اتفاقا سه تا فیلم بد اورریتد داره
تنت و دانکرک و شوالیه تاریکی بر می خیزد
نویسندۀ cbr سعی کرده با مبالغه در برخی ویژگی ها، کل دستاوردهای تاریخ سینما از ابتدا تا امروز را نادیده بگیرد تا کریستوفر نولان تبدیل شود به “بهترین کارگردان زندۀ دنیا”. عجیب این که نصف این ویژگی ها مربوط به “فیلمنامه” هستند نه کارگردانی.
انگار تا الان هیچ فیلمسازی نتوانسته بازی های خوب از بازیگرانش بگیرد یا با پیچش های غیرمنتظره بیننده را میخکوب کند. انگار “ماتریکس” ساخته نشده یا “جاذبه” و حتی “مریخی” را ندیده ایم.
به نظرم بهتر است از جنجال ها فاصله بگیریم و کمی معقول تر به نولان و فیلم هایش نگاه کنیم. همین.
تموم شد ؟
خیلی تاثیر گذار بود
یه وضعی شده تا از نولان تعریف میکنی میگن “فیلم زیاد ندیدی” یا “سواد سینمایی نداری”!
آقاجان خداییش افرادی که چنین صفحه هایی رو باز میکنن تا یه مطلب بخونن نه فیلم کم دیدن نه به خودنمایی های شما نیاز دارن نه در کوییز سواد سینماییتون شرکت میکنن! من بدون افرادی مثل نولان اصلا فیلم و سینما برام ارزشی نمیداشت چون نه منتقدم نه فیلمساز و نه میخوام باشم. مخاطبم و راستی … از اسکورسیزی هم متنفرم و بنظرم اورریتد ترین کارگردان تاریخه (بله ما هم وجود داریم)
وقتی میگید فلانی و بمانی از نولان سرتر هستن فقط نظر شخصیتونه و برای کسانی مثل من اهمیت نداره
نولان یا فیلمساز خوبیه یا بد ولی این حقیقته که اگه نولان با این سطح از پشتکار فیلمساز چندان خوبی نیست پس هیچکس دیگه هم نیست.
کاملا درسته ، مارتین اسکورسیزی خیلی عالیه ولی نولان فیلم بد اصلا ندارد ، تقریبا همه می تونن با فیلماش ارتباط بگیرن
منتقدانی که با انتقاد از نولان میگن کسانی که طرفدار فیلمای نولان هستند احتمالا زیاد چیزی نمیفهمن در حقیقت خودشون زیاد درک درستی از فیلم ندارن . کسی که میگه فیلمی مثله میان ستاره ای به خاطر موسیقیش تاثیر گذار هست کاملا در اشتباه هست . در اینکه موسیقی فیلم شاهکار بود شکی نیست ولی ایا اون موسیقی رو بدون تصویر گوش کنیم همون تاثیر رو داره یا اینکه با فیلم دیگه ای گوش کنیم . این تصاویر فیلم هست که همراه با موسیقی بیننده رو میخکوب میکنه طوری که با وجود اینکه مبدونی فیلم کاملا تخیلی هست ولی چنان غرق در فیلم میشی که اصلا تخیلی بودن فیلم از ذهنت کاملا خارج میشه . همینکه کارگردانی میتونه از یک سری مباحث گنگ علمی فیلمی با جزئیات زیبا به نمایش بکشه بسیار قابل تحسین هست .
نولان کارگردان خوبیه چند تا فیلم خوب ساخته ولی شاهکاری تا الان ازش ندیدیم. بهترین کارگردان زنده دنیا مارتین اسکورسیزیه با شاهکار هایی مانند راننده تاکسی، گاو خشمگین، رفقای خوب، کازینو، رفتگان، مرد ایرلندی و… اگه اسکورسیزی هم نبود خیلی ها از نولان بهتر هستن تارانتینو با فیلم های پالب فیکشن، سگ های انباری و روزی روزگاری در هالیوود. پل توماس اندرسون با فیلم های خدن به پا خواهد شد، رشته خیال، مرشد. کارگردان های دیگه هم هستن که خیلی سر تر از نولانن مثل استیون اسپیلبرگ، وودی آلن، پیتر جکسون، فرانسیس فورد کاپولا و خیلی های دیگه
پیداست شما نه توانایی مقایسه پارامترهای فیلمهارو باهم داری، نه اصلا از دمیای منتقدین فیلمها خبر داری… صرفا چند تا فیلم دیدی. صدالبته هرجور راحتی
نولان از تک تک اینایی که اسم بردی بهتره شک نکن!
تموم شد؟! تشریف بیارین پایین، سرمون درد گرفت! در ضمن به چشم پزشک مراجعه بفرمایید که شاهکارهای نولان رو بتونید ببینید (همهی فیلمهاش)… البته شما صرفا میتونی ببینی ولی درک خیر!
فن بوی
“کارگردانهای اندکی در تاریخ وجود دارند که توانستهاند به اندازهی او مورد توجه منتقدان قرار بگیرند و تحسین آنها را برانگیزانند.”
نویسنده عزیز ما ظاهرا شروع تاریخ سینما را با فیلم های نولان در نظر گرفته اند!
فیلم برای لذت بردن و لحظاتی غرق در داستان شدن است. نولان این کار را به بهترین نحو ممکن انجام می دهد. فیلم هایی که بارها ارزش دیدن دارند و باز هم بیننده را میخکوب میکند. در مورد سوال آخر، چرا شرایطی را تصور کنیم که وجود ندارد؟! نولان امروز هست و ابزار لازم را هم دارد. از این شرایط لذت ببر
لابد اسکورسیزی هم گله داری میکند!
فیلم های نولان فیلم های خوب و سرگرم کننده ای(شاید نه حتی بیشتر از این) هستند ولی کسی که چنین ادعایی کنه که نولان بهترین کارگردان زنده دنیاست شاید به اندازه کافی فیلم ندیده. شاید اگر نگاه رو به هالیوود محدود کنیم نولان یکی از کارگردانان خوب باشه که جدا از بدست آوردن گیشه میتونه به بیننده حس باهوش بودن بده ولی در سطح جهانی شاید به سختی و با ارفاق بشه جز ۵۰ کارگردان اول قرارش داد
ممنون از مطلب
نولان یک نابغه و قطعا یکی از بهترین فیلمسازان تاریخ است و تکنولوژی در فیلم هاش هم پرکتیکال هست بنابراین محدود به زمان نیست
خواهشا خواهشا قبل از اینکه چیزی در رابطه با نولان بگید اول برید پشت صحنه فیلم هاش رو ببینید ثانیه بهثانیه فیلم واسش ارزش طلا داره ببینید گاهی اوقات یک سکانس رو هزار بار فیلم میگیره ولی تا اونی که نخواد نشه ول نمیکنه،ب نظر نولان جزو تنها افرادی هست که هر فیلمی که میسازه یک دنیا تجربه رو به بیننده منتقل میکنه
امّا چه فایده هیث لجر بعد از ایفای نقش جوکر مُرد اونم در ۲۸ سالگی!
واقعا متاسفم برای سطح سواد نویسنده..و جالبه که چقدر اسلاعات سینمایی کمی داره که میگه بهترین کارگردان زنده!!احتمالا زک اسنایدر تنها کارگردان زنده ایه که میشناسه
کاملا درسته تا استاد اسکورسزی هست نولان اول نخواهد بود
واقعا به این چیزایی که نوشتی باور هم داری آقای نویسنده؟
نولان در حد تکنیک کاربلد حساب میشه.. ولی کارگردانی و فیلمسازی کمتر از بیست درصدش مربوط به تکنیکه..
البته باز خدا رحم کرده میگی بهترین کارگردان زنده دنیا و مثل طرفدارای نولان نمیگید بهترین کارگردان تاریخ که تن امثال برگمان و فورد و کوروساوا و کوبریک و بقیه رو بلرزونید
کریستوفر نولان بهترین فیلم ابر قهرمانی جهان رو ساخته قطعا اگه در دوره قبلی بود باز هم این فیلمنامه ها خوب بود نه تکنولوژی اینم بگم که بد ترین فیلمش نمره ی هفت آی ام دی بی رو گرفته
کریستوفر نولان بهترین فیلم ابر قهرمانی جهان رو ساخته بعد تو زر میزنی قطعا اگه در دوره قبلی بود باز هم این فیلمنامه ها خوب بود نه تکنولوژی اینم بگم که بد ترین فیلمش نمره ی هفت آی ام دی بی رو گرفته
دوست عزیز هرچیزی که شما در این مقاله به آن اشاره می کنید و به اقای نولان نسبت می دهید ؛ چیزی جز تکنیک سینما نیست!
در حقیقت در اینکه اقای نولان در جمع کردن گروهی مجرب و کار درست و کار بلد شهره هستند شکی نیست؛ ولی مطلقا این تکنیک به حس و فرم نمی رسد. نمونه آن شخصیت های سطحی و دیالوگ هایی است که بیشتر از آنکه برای ما داستان و یا شخصیت ها را شکوفا کند. بیشتر فیزیک و متافیزیک تدریس می کند و مخاطب عامی که نمی فهمد شخصیت چه می گوید از این پیچیدگی سواستفاده کرده و خود را گول می زند که نولان چه شاهکاری در آورده است!
نصف افرادی که (میان ستاره ای ) را شاهکار می نامند در جواب این سوال که: چه چیزی در این فیلم شما را تکان داد؟
فقط بلدند بگویند موسیقی فیلم را خیلی دوست داشته اند!!
فیلم های اقای نولان پر از ایده هایی است که فقط برای شوکه شدن و برانگیختن مخاطب در فیلم گنجانده شده اند و بود و نبود شان به داستان کمکی نمی کند!
من فقط یک سوال از شما دارم… اگر نولان در دوره ای زندگی می کرد که تکنولوژی سینما این قدر پیشرفته نبود چگونه ایده های خود را فیلم می کرد؟؟
ممنتو
نولان اگر در پنجاه سال قبل کار میکرد هم باز فیلمهای بزرگ متناسب با زمان خودش میساخت. شک نکن چیزی مثل کوبریک میشد. میان ستاره ای فقط موسیقی شاهکار نداره بلکه ایده فیلم و روایت داستان فیلم و طوری که احساسات مخاطب رو درگیر میکنه واقعأ منحصر به فرد و عالیه
دوست عزیز
نظر شما محترم است، ولی این را هم لحاظ کنید که منتقدین سینما که گاهی پر مخاطب ترین آثار سینما را نیز به شدت میکوبند، بی دلیل از کریستوفر نولان تمجید نمیکنند، سبک به خصوص ایشان در فیلم سازی و روایت داستان علاوه بر منتقدین برای بسیاری از سینما دوستان نیز لذت بخش بوده و هست ولی این هیچگاه بدان معنا نیست که باب میل همگان باشد. و اساس نیز چنین است گاهی مخاطب قادر به درک پیچیدگی های یک اثر نبوده و با خود میگوید که حتماً مشکل در کارگردانی، فیلم برداری و … است. در ضمن این ایده ها هستند که گاه یک اثر را جذاب میکنند، هرچند در روند داستان بی تاثیر باشند.
تصویری که نولان با همکاری کیپ تورن از سیاهچاله ارائه داد در نوع خودش بی نظیره. در کنار موسیقی بی نظیر هانس زیمر میشه به اثر گرانش سیاهچاله به اجرام اطرافش و ایجاد جذر و مدهای عظیم و همچنین درگیر کردن مخاطب با نسبیت خاص و اینکه گذر زمان چقدر توی زندگی میتونه تاثیرگذار باشه و همچنین اینکه تنها چیزی که در زمان به راحتی سفر میکنه و بعد زمان نمیتونه جلوش رو بگیره گرانش هستش که قهرمان فیلم توانست کد دودویی رو بوسیله گرانش مخابره کنه و همچنین روی گذشته تاثیر بذاره. اینقدر مطالب تاثیرگذار هستش که بیشتر به اینتراستلار باید مستند علمی گفت تا فیلم علمی تخیلی
تو بلدی برو بهتر بساز یه جوری حرف نزنید که فیلمساز باید همه کار های فیلم رو خودش با دست خالی انجام میداد فیلم یک رئیس و تصمیم گیرنده داره که در همه بخش ها حق ورود و انتخاب داره و تصمیمات و انتخابات اون در تمام بخش ها که توسط افراد مختلف از بکار گیری و خلق اثر هست با تایید کارگردان هست. پس فیلم خوشگلی که میبینید و دنیا میبینه ساخته نولان هست از موسیقی . داستان . سوژه ها هنرپیشه ها و… این سوال آخرتون که خیلی خنده دار هست. منظورتون چیه؟ یعنی ایشون از تمام چیزهایی که میتونه برای بهتر شدن فیلم یا خلق اثر استفاده کنه . استفاده نکنه که بگه من فیلم خوب باز هم میتونم بسازم؟ یا شایدم مجبوره چیزی رو به شما ثابت کنه که از شما مهر تایید بگیره؟ همون تکنولوژی هارو بدن به شما فکر میکنی بتونی فیلم بسازی .
دوست عزیز من !!!!اتفاقا سوال شما کمتر موضوعیت داره در مورد این کارگردان … چرا ؟! چون ایشون در زمانی که ۹۰ درصد صحنه های بزرگ اکشن فیلم های کارگردان های دیگه با صحنه های کامپیوتری است …میره یه هواپیما بوییینگ میخره میکوبه به آشیانه !!
ممنتو نیاز به تکنولوژی داشت؟
شما مشکلت با نولانه یا فیلم interstellar؟
احتمالا یک هواپیما رو به یک ساختمان میکوبید و منفجر میکرد، برای یک سکانس تعقیب یه مزرعه ذرت پرورش میداد، شاید هم برای فیلم برداری همان فیلم گروه را مجبور به مسافرت به ۴ کشور میکرد و…
انتقاد از بزرگترین فیلمسازهای تاریخ نه “کلاس” شما را بالاتر نمیبرد و نه نقدهایتانها را بارزشتر.
ی سوال دارم از شما :
آیا شما به این کار ها سینما می گویید؟؟
خب الان که چی؟ چرا سفسطه میکنی؟
حسادت جلوه های مختلفی داره!
به جز آثار اولیه، نولان بیشتر یک تکنیسین ماهره تا یک مولف.