چرا «دان دا دان» در میان بهترین انیمههای شونن امروز جای دارد؟
«دان دا دان» (Dandadan) به محض انتشار در پاییز سال گذشته به سرعت خود را بهعنوان یکی از بهترین اقتباسهای حال حاضر دنیای انیمه اثبات کرد و حالا با فصل دوماش، نشان میدهد که تعریف و تمجیدها از آن بیدلیل نبوده است. بیشک ترکیب انیمیشن خیرهکنندهی استودیو ساینس سارو (Science SARU) با یک مانگای عالی از یوکینوبو تاتسو نمیتوانست نتیجهی دیگری هم داشته باشد.
نکته اما اینجاست که «دان دا دان» زمانی پا به میدان گذاشته که همژانریهای خودش در میان انیمههای شونن، یکی از دیگری بهترند؛ از «مرد ارهبرقی» (Chainsaw Man) بگیر، تا «روزگار ساکاموتو» (Sakamoto Days)، «شیطانکش» (Demon Slayer) و عناوین تازهای مثل «گاچیاکوتا» (Gachiakuta). با اینکه مدت زیادی از پخش «دان دا دان» نمیگذرد، نام این عنوان تازهی ساینس سارو در میان بهترین انیمههای شونن کنونی جای دارد.
«دان دا دان» از هر نظر عالی عمل کرده؛ در وهلهی اول، از نظر بصری ساینس سارو هیچ برایش کم نگذاشته است. این استودیو هربار با عناوین تازهاش مرزهای دنیای انیمهسازی را جابجا میکند و با «دان دا دان» حتی فراتر از توقعات عمل کرده؛ از رنگهای جذاب و نقاشی چشمنواز بگیر تا انیمیشنهای روان و صحنههای اکشن پویا. اما زیبایی «دان دا دان» تنها در ظاهر آن خلاصه نمیشود.
جنبهی دیگر موفقیت «دان دا دان» در داستان آن است؛ داستانی از دو نوجوان متفاوت که بهخاطر همین تفاوتها به هم نزدیک میشوند و عشقی هم بینشان شکل میگیرد. یکی مومو نام دارد؛ دختری پرطرفدار در مدرسه که عقایدش دربارهی ارواح و ماوراءالطبیعه را پنهان میکند تا بچهها او را پس نزنند. دیگری اوکارون است؛ پسری عینکی که شبیه مومو اعتقادات بحثبرانگیزی دارد؛ اما از اینکه آنها را علنا بیان کند نمیترسد؛ حتی اگر به طرد شدن او بینجامد. با اینکه مومو مثل اوکارون به آدمفضاییها اعتقاد ندارد، اما جسارت و شجاعتی را در پسرک میبیند که تحسینش را برمیانگیزاند.
مومو و اوکارون با دوستی باهم، خودشان را از کنج تنهایی بیرون میکشند و احساساتشان را بیرون میریزند. فقط یک مشکلی هست: از یک طرف مومو بهدست آدمفضاییها ربوده شده و قدرتهای سایکیک پیدا میکند، اوکارون هم با یک روح تسخیر میشود و حالا این دو باید با استفاده از قدرتهای تازهاشان، راهی برای مقابله با موجودات فضایی و ماورایی بیابند.
داستان «دان دا دان» خیلی با عقل و منطق جور درنمیآید؛ اما این تنها یکی از دلایل محبوبیت سریع این انیمه بین مخاطبان ژانر شونن است. در ادامه دلایل دیگری را برمیشمارم که نشان میدهند چرا مانند این انیمه را در میان انیمههای شونن کنونی به سختی پیدا خواهید کرد.
۱۰. ترکیب ژانرهای گوناگون در «دان دا دان»

احتمالا دقت کردهاید که بیشتر انیمههایی که میبینید را نمیتوان بهراحتی در یک ژانر جداگانه دستهبندی کرد. اما «دان دا دان» در ترکیب ژانرهای گوناگون پا را از حد معمول هم فراتر گذاشته است. در مرکز داستان، دو مقولهی کاملا متفاوت را داریم: دنیای بیگانگان و فضاییهای اوکارون، و دنیای ارواح و ماورای مومو. «دان دا دان» این دو ژانر اغلب بیربط را در کنار هم گذاشته و تازه به آن کلی اکشن و عشق و عاشقی نوجوانانه هم افزوده. آخرسر معلوم نیست باید این انیمه را در کدام دسته قرار داد: فانتزی، علمی-تخیلی، ماورایی، عاشقانه یا اصلا همهاشان با هم! دنیای «دان دا دان» انگار هیچ محدودیتی در خلاقیت و تخیل ندارد و هرچیزی در آن امکان تحقق دارد. ساینس سارو هم که حسابی روی این نقطهی قوت مانگای یوکینوبو تاتسو مانور داده است.
۹. دو قهرمان جذاب در مرکز داستان

دنبال کردن دو قهرمان مجزا در یک داستان کار دشواری برای نویسنده است؛ چون همیشه این خطر وجود دارد که یکی از کاراکترها به حاشیه رانده یا فراموش شود. در انیمههای شونن البته امر معمولی است که دو کاراکتر در مرکزیت داستان قرار بگیرند؛ اما این ویژگی اغلب اوقات به نحو احسن پیاده نمیشود. در انیمهای چون «شیطانکش» نزوکو در کنار تانجیرو است؛ اما قهرمان اصلی همیشه تانتجیرو است؛ یا در «مرد ارهبرقی» دنجی و پاور را داریم که باز دنجی همیشه در مرکزیت قرار میگیرد.
در «دان دا دان» اما مومو و اوکارون به نحوی شخصیتپردازی شدهاند که که به یک اندازه برای بیننده اهمیت پیدا میکنند. با عقاید گاه متضاد، رفتارها و تواناییهای بهخصوص و یک ماجرای عاشقانه که بین مومو و اوکارون در جریان است، هر دو پروتاگونیستهای انیمه «دان دا دان» فرصت دارند خودی نشان دهند.
۸. یک عاشقانهی آرام

اغلب انیمههای شونن اکشن میانهی خوبی با داستانهای عاشقانه ندارند. به جز چند مورد استثنایی، این انیمهها نمیتوانند به خوبی روابط عاشقانه را پیش ببرند و نتیجهاش میشود یک خط داستانی رمانتیک آبکی که انگار از سر اجبار و برای راضی نگه داشتن طرفداران در روایت گنجانده شده است. خیلی اوقات میبینید که دو کاراکتر که هیچ سنخیتی با هم ندارند، آخرسر ناگهان به عاشق و معشوق تبدیل میشوند؛ بدون آنکه زمینهچینیهای لازم برایش در طول داستان انجام شده باشد. «دان دا دان» خوشبختانه چنین مشکلی ندارد. در تمام ژانرهایی که درون «دان دا دان» آمیخته شده، جنبهی رمانتیک ماجرا نقش پررنگی ایفا میکند.
دو قهرمان اصلی، مومو و اوکارون، با جریانی آرام اما منطقی روابط خود را پیش میبرند و ابراز احساساتشان مصنوعی یا اجباری به نظر نمیرسد. در مقابل، کل شخصیت آنها هم به رابطهی عاشقانهای که بینشان جرقه میزند محدود نمیشود؛ بلکه مومو و اوکارون هرکدام ماجراهای جداگانهای را زیر پا میگذارند که شخصیتشان را میسازد و همزمان، آنها را به هم نزدیک میکند.
۷. مومو آیاسه، نمونهی یک قهرمان زن عالی

باید اعتراف کرد که در انیمههای شونن، که مشخصا ژانری است که پسران نوجوان را بیشتر مخاطب هدف قرار میدهد، قهرمانهای زن کمپیدا هستند. اگر هم باشند، آنقدر خوب ساخته و پرداخته نشدهاند. مومو آیاسه اما یکی از نمونههای نادر قهرمانان زن در دنیای شونن است که هر بخش از داستانش، چندلایه و حسابشده پیش میرود.
مومو در انیمه «دان دا دان» به عنوان یک پروتاگونیست قوی و باجسارت معرفی می شود. کسی که هیچوقت از گرفتن حقاش پا پس نمیکشد. حتی یک بار او را میبینیم که اوکارون را از دست قلدرها نجات میدهد. همزمان از یک ور بوم نیفتاده؛ بلکه شخصیت مومو جنبههای احساسی خود را هم به خوبی نشان میدهد و حتی ضعفهایی دارد که در طول ماجرا به مرور به آنها پی میبرد.
۶. شخصیتپردازیهای واقعی در دنیایی تخیلی

شخصیتپردازی در انیمههای شونن معمولا به نفع صحنههای اکشن پررنگ و لعاب کنار گذاشته میشود. البته هستند قهرمانهایی که آرک پیشرفت آنان، هیچوقت از ذهن مخاطبان بیرون نمیرود. اما بسیاری از انیمههای شونن معروف که مدت طولانی پخش شدهاند، پیچیدگیهای شخصیتپردازی برای پروتاگونیستها را از یاد میبرند. «دان دا دان» اما قهرمانانی دارد که آرک آنها در طول زمان و با روندی منطقی و واقعگرایانه پیش میرود؛ حتی اگر داستانشان در دنیایی دیوانهوار بگذرد.
علاوه بر این، مومو و اوکارون تنها کاراکترهایی نیستند که در طول انیمه به آنها پرداخته میشود. حتی شخصیتهایی که در ابتدا تکبعدی و سطحی جلوه میکنند، با پیشرفت داستان وجوه تازهای از خودشان را نشان میدهند؛ مثلا آیرا، رقیب مومو یا کینتا و جیجی که به مرور دیگر به شخصیتهای محبوب بینندگان تبدیل شدهاند.
۵. استفادهی بهینه از کلیشهها

استفاده از کلیشهها نهتنها زمان و مکان خودش را دارد، که باید به نحو احسن اجراء شود تا حسی تصنعی به انیمه ندهد؛ البته این در هر مدیومی صدق میکند. در دنیای شونن کلیشههای بسیاری وجود دارند که مدتهاست بینندگان از تکرار آنها به ستوه آمدهاند. انیمه «دان دا دان» اما در طول همین یک فصل و خردهای که منتشر شده، نشان داده استاد پیاده کردن کلیشههاست.
اگر هر بخش از داستان «دان دا دان» را جدا کنید، میبینید که هرکدام میتوانست به راحتی به یک داستان فرمولیک و تکراری تبدیل شود؛ مثلا، شکلگیری یک عاشقانهی دبیرستانی، پیشبرد روابط آرام به سبک هر انیمهی دیگری در ژانر برشی از زندگی (Slice of Life)، مواجهات تهدیدآمیز علمی-تخیلی فضایی، تسخیر کاراکتر به دست یک روح و پدیدار شدن قدرتهای تازه. حتی کاراکترهای «دان دا دان» را هم میتوان در کلیشههای معمول شونن جای داد؛ یکیاشان پسر باهوش و درسخوان است، یکی دختر منزوی و بیگانه، یکی گیارو خوشحال و اجتماعی و غیره.
با این حال، هیچکدام از این کلیشهها در «دان دا دان» گنجانده نشدهاند که بخواهند چکلیستی را تیک بزنند. پشتشان منطقی هست و هرکدام با رنگ و بوی تازهای در داستان قرار گرفتهاند که حس کلیشهای و فرمولیک بودن را از آنها میگیرد.
۴. جلوههای بصری خیرهکننده

حتی بهترین مانگاهای شونن هم گاه به نفرین اقتباسهای ضعیف دچار میشوند. همین چندوقت پیش اقتباس وحشتناکی از «اوزوماکی» (Uzumaki)، شاهکار جونجی ایتو داشتیم که اصلا در حدواندازههای مانگای اصلی ظاهر نشد. «دان دا دان» یوکینوبو تاتسو هم یکی از آن مانگاهایی است که حتی بیشتر از داستان، بهخاطر نقاشیها و قدرت روایی بصری فوقالعادهاش شناخته میشود.
خوشبختانه، مسئولیت اقتباس «دان دا دان» به گردن استودیو ساینس سارو افتاد؛ استودیویی که با اینکه به ساخت انیمههای شونن شناخته نمیشود، اما با فصل اول و دوم «دان دا دان» ثابت کرده در حوزهی شونن هم حرفی برای گفتن دارد. انیمیشن «دان دا دان» از نظر تکنیکی یکی از بهترین ساختههای اخیر دنیای انیمه است. با اینکه مانگای «دان دا دان» پنلهای خلاقانه و زیبایی دارد، اما استودیو ساینس سارو حتی به اقتباس موبهموی آن هم اکتفا نکرده و جادوی منحصربهفرد خود را به این اقتباس آورده است.
۳. جریان روایی درست

در انیمههای مدرن شونن، جریان سریع حرف اول را میزند. چه از نظر بصری و چه از نظر داستانی همهچیز با سرعتی بالا پیش میرود. مشکل اینجاست که در چنین انیمههایی، گاه داستان سرسری از روی بخشهای مهمی میپرد و به روایت فرصت تنفس نمیدهد. البته در گذشته خلاف این مطرح بود و همه از اپیزودهای فیلر که به زور انیمه را کش میدهند گله داشتند.
در دنیای کنونی، انیمههایی مثل «دان دا دان» که به داستان و شخصیتهای خود پروبال میدهند و میگذارند روایت حسابی جا بیفتد، انگشتشمار شدهاند. درست است که سیستم استریمینگ و ذائقهی مخاطبان امروزی حکم میکند که یک فصل از انیمه چه جریانی داشته باشد، اما گاه باید اصول و منطق روایت را بر منطق بازار ارجحیت داد.
«دان دا دان» با اینکه یک انیمهی پر از اکشن است، اما در میان این صحنههای اکشن جریان را پایین میآورد و داستان را آرام میکند. این تکنیک حتی منجر میشود صحنههای بالاتر (احساسی و اکشن) تأثیر بیشتری داشته باشند. بسیاری از شخصیتپردازیهای کاراکترها مدیون همین لحظات آرامتر است که بیشتر به ژانر برشی از زندگی نزدیک میشوند.
۲. آرکهای داستانی تازه

مثل بسیاری از انیمههای شونن دیگر، داستان «دان دا دان» هم به آرکهای متفاوت تقسیم شده است که در هر کدام با یک تهدید مجزا سروکار داریم؛ چه این تهدید از نوع فضاییاش باشد، چه ارواح و شیاطین خبیث. با چنین تهدیدات آشنایی، «دان دا دان» به راحتی میتوانست به فرمول آرکهای تکراری و طولانی روی بیاورد که در آن هربار قهرمانان داستان با یک رقیب تازه مواجه میشوند و در روندی که هزاران بار پیشتر دیدهایم، برای مواجهه با آن خودشان را آماده کنند. انیمهی «دان دا دان» با اینکه با پیشفرضی مشابه بسیاری از انیمههای شونن دیگر آغاز میشود، اما خیلی روی مرحلهی آمادهسازی صبر نمیکند و این آزادی عمل را میدهد که هر آرک، رنگ و بوی خاص خودش را داشته باشد.
۱. غافلگیریهای انیمهی «دان دا دان» برای بینندگان

با «دان دا دان» هیچوقت نمیتوانید پیشبینی کنید داستان به کجا خواهد رفت؛ مخصوصا با دنیای دیوانهوارش که عملاً هیچ چیز در آن غیرممکن نیست. اگر «دان دا دان» را دیده باشید، میدانید که در این انیمه از یک صحنهی اکشن سورئال و عجیب و غریب، ممکن است ناگهان به درامهای احساسی پرت شوید، در صحنهی بعد با قدرتهای ماورایی سروکار دارید و یکدفعه انیمه با کمدی ناب به استقبالتان میآید. با چرخشهای غیرمنتظره و صحنههایی که گاه با منطق بیگانهاند، «دان دا دان» تاکنون موفق شده بینندگان را به امید دیدن چیزهای تازه سرجای خوب میخکوب کند و این قدرتی نیست که هر انیمهای داشته باشد.
«دان دا دان» حتی برای مخاطبان معمول انیمههای شونن تازگی دارد که از هرکسی بهتر با فوت و فنها و کلیشههای ژانر آشنا هستند. این چیزی نیست جز نتیجهی ترکیب خلاقیت بیسروته دنیای «دان دا دان» و اقتباس معرکهی استودیو ساینس سارو که یک مانگای عالی را به نحوی که واقعا شایستگی دارد به مخاطبان انیمه عرضه کرده است.
منبع: CBR

