نقد انیمه «دویل می کرای»؛ رقص گلولههای شیطان
انیمه «دویل می کرای» -یا «شیطان هم میگرید»- (Devil May Cry)، که در تاریخ ۳ آوریل ۲۰۲۵ از نتفلیکس منتشر شد، جدیدترین تلاش برای انتقال دنیای پرآشوب و اکشنمحور سری بازیهای محبوب کپکام در مدیوم انیمیشن است. این اثر هشتقسمتی، تحت هدایت ادی شانکار (تهیهکننده انیمه کسلوانیا) و با انیمیشنسازی استودیوی کرهای «میر»، پس از سالها انتظار از زمان اعلام اولیه در سال ۲۰۱۸، سرانجام به نمایش درآمده است. با وعده بازسازی روح طناز و پرزرقوبرق دانته، شکارچی شیاطین افسانهای، این انیمه قصد دارد هم طرفداران قدیمی را راضی کند و هم مخاطبان جدید را به خود جذب کند. اما آیا این اثر توانسته تعادلی میان نوستالژی بازیها در دهه ۲۰۰۰ و ارائهی یک روایت مدرن برقرار کند؟ نقد انیمه «دویل می کرای» را از همین جا آغاز میکنیم.
هشدار؛ در نقد انیمه «دویل می کرای» خطر لو رفتن داستان وجود دارد
نقد انیمه «دویل می کرای»؛ روایت و شتابی که گاهی نفس کم میآورد

داستان انیمه در جهانی موازی با بازیها جریان دارد و با سرقتی خشن و خونین از موزهی واتیکان آغاز میشود که دانته (با صدای جانی یانگ بوش) را وارد نبردی با خرگوش سفید (White Rabbit)، شیطانی مرموز با انگیزه انتقام از بشریت، میکند. این تهدید با دخالت سازمان دولتی دارک کام، به رهبری معاون رئیسجمهور ویلیام بینز (با صدای کوین کانروی فقید)، پیچیدهتر میشود. دارک کام سازمانی زیرزمینی برای مقابله ارتش و دولت آمریکا با شیاطین است و این سازمان در تعقیب دانته و گردنبند مرموز دو تکهای است که کلید گشودن دروازههای جهنم را در خود دارد. در این میان، مری، که طرفداران او را با نام لیدی از بازی Devil May Cry 3 میشناسند (با صدای اسکات تیلور کامپتن)، بهعنوان یک شکارچی شیطان سرسخت وارد میدان میشود و نقشی محوری ایفا میکند. کاراکتر لیدی با بازیها تفاوتی اساسی دارد و در اینجا با یک مامور زبده و کارکشته روبرو هستیم که راه و رسمش انتقام از شیاطین است.
فصل اول با سرعتی بالا شروع میشود و از همان اپیزود نخست، مخاطب را به دل اکشن میاندازد. این شتاب در نیمهی دوم به اوج خود میرسد، با سکانسهایی مثل تعقیبوگریز بزرگراهی که میتوان آن را انفجاری و پر از انرژی توصیف کرد. اما این انتقاد وارد است که نیمهی اول فصل با توضیحات طولانی و تکراری دربارهی قوانین جهان، ریتم را کند میکند و مخاطب را تا حدی خسته میکند. انیمه با ترکیب عناصر مانگای Devil May Cry 3 و بازیها، داستانی تازه خلق کرده که برای تازهواردان و کهنهکاران جذاب است. با این حال نباید فراموش کرد که این شلوغی گاهی به قیمت انسجام روایی تمام شده و داستان در بخشهایی از قسمتهای میانی پراکنده به نظر میرسد.
اپیزود ششم، که به اتفاقنظر بسیاری از تماشاگران نقطهی اوج فصل است، با تغییر سبک انیمیشن و روایتی تقریباً بیدیالوگ، گذشتهی مری و خرگوش سفید را کاوش میکند. بهجرات میتوان این قسمت را یکی از بهترین انیمیشنهای سال ۲۰۲۵ تا به امروز خواند و تاکید کرد که با موسیقی احساسی و کارگردانی بصری فوقالعاده، عمقی غیرمنتظره به داستان میبخشد. اما این اوج در کل فصل یکنواخت نیست؛ پایانبندی با معرفی ورجیل (با صدای رابی دیموند) بهعنوان یک پیچش داستانی، قابلپیشبینی است و از تأثیر احساسی آن میکاهد. باید تاکید کرد انیمه در فصل اول بیشتر زمینهچینی میکند و بهعنوان یک اثر مستقل، هنوز به بلوغ کامل نرسیده است.
شخصیتها: قلب تپنده

شخصیتها ستون اصلی Devil May Cry هستند، و انیمه تلاش کرده این میراث را با بازسازیهایی جسورانه حفظ کند.
دانته، با صداپیشگی جانی یانگ بوش، همان شکارچی شیاطین پراعتمادبهنفس و طناز است که طرفداران از بازیها میشناسند. او با کت قرمز، شمشیر ربلیون خود و تفنگهای Ebony و Ivory وارد میدان میشود و از همان ابتدا با طنز گزندهاش صحنه را تسخیر میکند. باید از عملکرد بوش تمجید کرد و گفت که او تعادلی میان جذابیت مردانه و درد پنهان دانته برقرار کرده، هرچند در اپیزودهای اولیه، طنزش به سبک ددپول نزدیک شده که آن را کمی لوده جلوه میدهد اما کیست که نداند دانته یک لوده دوست داشتنی است؟ در هر حال باید اعتراف کرد این دانته عمقی تازه دارد و از یک جنگجوی بیخیال به شخصیتی در حال کشف هویتش تبدیل میشود – تحولی که در فلاشبکهای مربوط به مرگ مادرش و جدایی از ورجیل مشهود است. با این حال نباید فراموش کرد که این رشد در هشت اپیزود کامل نمیشود و دانته گاهی در سایهی شخصیتهای دیگر گم میشود.
مری، یا لیدی، در این انیمه حضوری پررنگتر از بازیها دارد. او یک سرباز سازمان دولتی دارکام است که با نفرت عمیق از شیاطین، به دنبال انتقام از گذشتهاش میگردد. از نظر من این تغییر یک انتخاب هوشمندانه است و حضور محوری مری، پویایی جالبی با دانته خلق کرده است. اپیزود ششم، که به گذشتهی او و از دست دادن خانوادهاش میپردازد، او را به شخصیتی چندلایه بدل کرده که فراتر از یک شکارچی صرف است. اسکات تیلور کمپتون با صدایی پر از خشم و شکنندگی، به این شخصیت جان داده است.
خرگوش سفید، با صداپیشگی هون لی، آنتاگونیست اصلی فصل است که از مانگای Devil May Cry 3 اقتباس شده، اما با انگیزهای تازه: انتقام از انسانها بهخاطر تبعیض علیه شیاطین. عملکرد لی ستایشآمیز است و او تبدیل به شخصیت منفی شده گاهی میتوان به او حق داد. منتقد وبسایت Collider او را شروری با عمق غیرمنتظره مینامد که مخاطب را وادار به تأمل در انگیزههایش میکند. با این حال او در مقایسه با شرورهای ماندگار بازیها (مثل موندوس) هنوز بهطور کامل شکوفا نشده است و در قسمتهای آخر رها میشود.
ورجیل، با صدای رابی دیموند، در پایانبندی فصل معرفی میشود و حضوری کوتاه اما تأثیرگذار دارد. با اینکه همانطور که گفته شد این پیچش برای طرفداران قابلپیشبینی است اما این زمینهچینی برای فصل دوم جذاب شده است. حضور محدود او در فصل اول، بیشتر یک تیزر برای آینده است تا یک شخصیت کامل.
جلوههای بصری و اکشن: اوج شکوه Studio Mir
استودیو کره ای سازنده انیمه شیطان هم ممکن است بگرید با انیمیشن خیرهکنندهاش بار دیگر درخشیده است. سکانسهای اکشن – بهویژه نبرد بزرگراه در اپیزود هفتم که با ترانه Last Resort از گروه موسیقی Papa Roach همراه شده – برخی از بهترینهای سال هستند. سبک انیمیشن با خطوط تیز و رنگهای تیره، حس گوتیک بازیها را بهخوبی بازسازی کرده است. اپیزود ششم، با همکاری استودیوی لاچاته و تغییر به سبکی نرمتر و احساسیتر، نقطهی اوج بصری فصل است و میتوان آن را شاهکاری بصری و احساسی دانست که استاندارد جدیدی برای انیمیشنهای نتفلیکس تعیین کرده است. با این حال، استفاده از CGI در برخی صحنهها – مثل طراحی شیاطین – کمی ناهماهنگ با سایر طراحیها است و از کیفیت کلی میکاهد. همچنین، انیمیشن هرچند چشمنواز، گاه فاقد خلاقیت بصری آثار قبلی این استودیو کرهای موسوم به استودیو میر مثل انیمیشن سریالی X-Men ’97 است.

موسیقی: نوستالژی دههی ۲۰۰۰ در اوج
موسیقی انیمه یکی از نقاط قوت برجسته آن است. از آهنگ آغازین با نام Rollin از Limp Bizkit تا قطعاتی از Rage Against the Machine، Linkin Park و Papa Roach، این اثر یک سفر نوستالژیک به دههی ۲۰۰۰ است که کاملاً با حالوهوای روحیه متالباز بودن دانته و حضور شیاطین در دل داستان، همخوانی دارد. در این میان باید تاکید کرد که شنیدن قطعه بینظیر Afterlife از گروه موسیقی Evanescence در اپیزود ششم، یکی از بهترین لحظات احساسی فصل را رقم زده است. با این حال، تکیه بیشازحد به نوستالژی گاه به طنز ناخواسته منجر شده و برای مخاطبان جوانتر ممکن است جذابیت کمتری داشته باشد.
شروعی پرشور با فضایی برای رشد
«دویل می کرای» در فصل اول خود مانند دانتهای است که تازه شمشیرش را از غلاف بیرون کشیده: پرهیجان، پرزرقوبرق و کمی ناپخته. با اکشن خیرهکننده، شخصیتهایی که کمابیش به ریشههایشان وفادارند و موسیقی که نوستالژی دههی ۲۰۰۰ را زنده میکند، این اثر شروعی قدرتمند دارد و نخستین برداشت جهنمی را خلق کرده است. اما ضعف در عمق روایی، برخی انتخابهای قابلپیشبینی و عدم تعادل میان طنز و جدیت، آن را از تبدیل شدن به یک شاهکار بازمیدارد. با قرار گرفتن در رتبه سوم پربینندههای نتفلیکس در هفته اول و امتیاز ۹۴٪ درراتن تومیتوز، پتانسیل بالایی برای فصلهای بعدی دارد. در مقایسه با اقتباسهای گیمی موفق، انیمه DMC از کسلوانیا در شخصیتپردازی عمیق عقبتر است و برعکس انیمه مشهور Cyberpunk: Edgerunners، روایتی پراکندهتر دارد، اما نسبت به انیمه ۲۰۰۷ همین اثر و چند سریال انیمیشنی دیگر در سالهای اخیر، پیشرفتی محسوس در جلوههای بصری و داستانگویی نشان میدهد؛ با این حال، هنوز باید هویت مستقلتری پیدا کند تا از سایه نوستالژی صرف خارج شود. اگر شانکار و تیمش در ادامه به داستان و شخصیتپردازی عمیقتر بپردازند، انیمه Devil May Cry میتواند به یکی از بهترین اقتباسهای گیمی نتفلیکس تبدیل شود. تا آن زمان، این اثر یک سواری پرآشوب و لذتبخش است که ارزش تماشا با یک تکه پیتزا و ذهن باز را دارد. شما چه فکر میکنید؟ آیا این انیمه انتظاراتتان را برآورده کرد یا هنوز منتظرید دانته واقعیتر از جهنم بیرون بیاید؟
شناسنامه انیمه «دویل می کرای» (Devil May Cry)
کارگردان: آدی شانکار
نویسنده: الکس لارسن
صداپیشگان: جانی یانگ بوش (دانته)، اسکات تیلور-کامپتون (مری آن آرکهام)، هون لی (خرگوش سفید)، کریس کاپولا (انزو)، کوین کانروی (ویلیام بینز)
ژانر: اکشن، فانتزی تاریک، ماورایی
استودیو تولید: Studio Mir
پلتفرم پخش: نتفلیکس
تاریخ پخش: ۳ آوریل ۲۰۲۵
تعداد قسمتها: ۸
امتیاز آیامدیبی: 7.8 از 10
امتیاز راتن تومیتوز: 84 از 100
خلاصه داستان: انیمه ماجرای دانته، شکارچی نیمهشیطان نیمهانسان را دنبال میکند که برای نجات زمین از حملهی شیاطین، باید با دشمنان باستانی، خیانتهای پنهان و سرنوشتی مبهم روبهرو شود. در این میان، حضور شخصیتهایی مثل خرگوش سفید و بازگشت شخصیتهای محبوب بازی، فضای تازه و در عین حال وفادار به دنیای اصلی Devil May Cry را خلق کرده است.
منبع: دیجیکالا مگ

