نقدها و نمرات فیلم «پدر مادر خواهر برادر»؛ بازگشت جیم جارموش (جشنواره ونیز ۲۰۲۵)

زمان مورد نیاز برای مطالعه: ۹ دقیقه
فیلم پدر مادر خواهر برادر

«پدر مادر خواهر برادر» (Father Mother Sister Brother) جدیدترین فیلم استاد بزرگ سینمای مستقل، جیم جارموش است که در قالب آنتولوژی ساخته شده و در آن کیت بلانشت و آدام درایور به ایفای نقش می‌پردازند. با نمایش فیلم در جشنواره ونیز 2025، حالا اولین نقدها و نمرات آن هم در دسترس قرار گرفته‌ است.

«پدر مادر خواهر برادر» سه قصه‌ی مستقل را روایت می‌کند، اولی درباره یک خواهر و برادر است که به ملاقات پدرشان می‌روند؛ دومی درباره‌ی ملاقات دو خواهر با مادرشان است و سومین داستان درباره یک خواهر و برادر است که والدین خود را از دست داده‌اند و حالا خاطرات قدیمی را دوره می‌کنند.

نقدها و نمرات «پدر مادر خواهر برادر»؛ بازگشت جیم جارموش به فرم

جدیدترین ساخته‌ی جیم  جارموش تا اینجا با استقبال گرم منتقدان روبه‌رو شده است. میانگین امتیاز فیلم در سایت راتن‌تومیتوز، با 11 نقد مثبت، 100% است و در متاکریتیک هم با 11 نقد میانگین امتیاز 80% را دارد (9 نقد مثبت و 2 نقد متوسط). میانگین امتیاز فیلم در سایت آی‌ام‌دی‌بی 6.6 از 10 است که چندان عجیب نیست، فیلم‌های او برای مخاطب خاص ساخته می‌شوند و اغلب به خاطر فضای متفاوتی که دارند، ارتباط برقرار کردن با آن‌ها سخت است.

گاردین – پیتر بردشاو

جیم جارموش پیش از این هم فیلم‌های آنتولوژی ساخته است: «قطار مرموز» (1989)، «شب روی زمین» (1991)، و «قهوه و سیگارها» (2003). در حقیقت، او می‌تواند ادعا کند که برجسته‌ترین متخصص این ژانر سینمایی است؛ ژانری که این روزها تقریبا منسوخ شده. اما در اثر جدیدش، که یک سه‌گانه‌ی دلپذیر و آرام در مورد خانواده است، او چیزی نو و شخصی به ما ارائه می‌دهد.

این فیلم درباره حس فناپذیری و ابرهای تیره‌ای است که با پا گذاشتن به میانسالی بر سر ما سایه می‌افکند؛ نگرانی دائمی و آزاردهنده درباره سلامتی و خوشبختی والدین سالخورده‌مان، همراه با احساس گناه و اندوه ناشی از ندیدن یا به ندرت دیدن آنها، و حس نزدیکی.

فیلم به سه بخش (ظاهرا) نامرتبط تقسیم شده است؛ رویدادهایی که به طور موازی در سه نقطه مختلف از جهان اتفاق می‌افتند: مناطق روستایی آمریکا، دوبلین و پاریس، با تصاویر و ژست‌هایی که به صورت تصادفی یکدیگر را تداعی می‌کنند. در اپیزود اول، ماییم بیالیک و آدام درایور در نقش خواهر و برادر، امیلی و جف، به سفری طاقت‌فرسا به روستا می‌روند تا پدر پیرشان، با بازی تام ویتس، را ببینند. خانه او آشفته و در آستانه فقر به نظر می‌رسد، که بلافاصله باعث نگرانی هر دوی آنها می‌شود. جف همچنین خود را به خاطر پولی که در طول سال‌ها به پدرش داده، سرزنش می‌کند. با این حال، در طول این دیدار ناهنجار، آنها با دیدن  یک ساعت رولکس واقعی روی مچ دست مرد سالخورده، دچار سردرگمی می‌شوند و شواهدی وجود دارد که نشان می‌دهد پدرشان به دلایل نامعلومی، عمدا وانمود می‌کند که همه‌چیز نابسامان و درهم‌ریخته است.

در همین حین، در دوبلین، شارلوت رمپلینگ در نقش زنی با اعتماد به نفس و خودبسنده، میزبان دو دختر بزرگسالش است که برای دیدار سالانه خود برای صرف چای آمده‌اند. او کاملا راضی است که این دیدارها به ندرت اتفاق بیفتند. دخترها عبارتند از: لیلیت، با بازی ویکی کریپس با موهای صورتی، و تیموتیای جدی‌تر و خشک‌تر، با بازی کیت بلانشت، که کمی تصنعی به نظر می‌رسد و عینک و کفش‌های راحتی به پا دارد.

و در نهایت، در پاریس، خواهر و برادر (دوقلوهای غیرهمسان)، اسکای و بیلی با بازی ایندیا مور و لوکا سابات، والدین خود را که ظاهرا در حال هدایت یک هواپیمای کوچک بوده‌اند، از دست داده‌اند. آنها آخرین دیدار خود را با آپارتمان مادر و پدر فقیدشان انجام می‌دهند و با خانه‌دار، با بازی فرانسواز لبرون بازیگر کهنه‌کار فرانسوی، صحبت می‌کنند. آنها به یک انبار می‌روند و به وسایل والدینشان که در یک اتاقک انباشته شده، خیره می‌شوند. اینها وسایل زندگی والدینشان بوده‌اند و اسکای و بیلی با شگفتی عکس‌های قدیمی و گواهی‌های ازدواج و تولد را بررسی می‌کند.

این فیلم ما را به یک پرسش قدیمی بازمی‌گرداند: والدین ما چه کسانی هستند یا بوده‌اند؟ آیا آنها قبل از تولد ما چیز دیگری بوده‌اند که هرگز آن را درک نخواهیم کرد؟ و آیا سرنوشت وجود ما نیز این است که توسط فرزندان خودمان محو و بی‌ربط یا ممنوع شویم؟

قانون طلایی جیم جارموش برای فیلمسازی چیست؟

پلی‌لیست – مارشال شفر

«پدر مادر خواهر برادر» یک تناقض سینمایی بسیار عجیب است. این فیلم، چه به خودی خود و چه در چارچوب فیلم‌شناسی نویسنده و کارگردان آن، جیم جارموش، اثری برجسته نیست. تماشای آن یا حتی فکر کردن به آن پس از تماشا، لذت‌بخش نیست. با این حال، با سادگی‌اش قادر است اندوهی عمیق و پرمحتوا را برانگیزد.

جارموش در چارچوب آشنای فیلم‌های آنتولوژی‌اش، سه داستان فشرده خانوادگی را در بخش‌های مجزا روایت می‌کند. بخش «پدر» به دیدار دو خواهر و برادر، جف (آدام درایور) و امیلی (ماییم بیالیک) می‌پردازد که با پدر خانواده (تام ویتس) درباره سلامتی و مسائل مالی‌اش گفتگویی پرالتهاب دارند. بخش «مادر» یک ملاقات سالانه برای صرف چای بین شخصیت اصلی (شارلوت رمپلینگ) و دو دخترش، تیموتیا (کیت بلانشت) و لیلیت (ویکی کریپس) را به تصویر می‌کشد. بخش «خواهر برادر» نیز به گردهمایی مجدد دوقلوها، اسکای (ایندیا مور) و بیلی (لوکا سابات) می‌پردازد که در حال رسیدگی به آخرین مسائل مربوط به اموال والدین متوفی خود هستند.

هیچ‌کدام از این داستان‌ها، روایت‌های کوتاه و آشکارکننده‌ای نیستند. صرف سی دقیقه یا بیشتر با هر گروه از شخصیت‌ها، به آنها اجازه نمی‌دهد که فراتر از کلیشه‌ها، عمق پیدا کنند. این صحنه‌ها، فشرده، شبیه به تئاتر و در مقیاس کوچک هستند و پویایی‌های پیچیده اما آشنا را به شکل مینیاتوری به نمایش می‌گذارند.

در «پدر مادر خواهر برادر» هیچ‌گونه ارتباطی با مفهوم «همه ما به هم وصلیم» وجود ندارد. هر بخش مستقل است، اگرچه چند شباهت جذاب هم دارند: حضور اسکیت‌بازها، شباهت عجیب لباس‌های هم‌رنگ اعضای خانواده، ساعت رولکس، و نوشیدن نوشیدنی‌های غیرالکلی. طرفداران جیم جارموش ممکن است یک ترفند روایی مشابه را از فیلم 1989 او، «قطار مرموز» به یاد بیاورند، اما مقایسه‌های دیگر با آثار کارگردان، اینجا تا حد زیادی بی‌نتیجه است.

درپ – بن کرول

«پدر مادر خواهر برادر» بر مبنای یک حقیقت ساده ساخته شده است: هیچ دو خانواده‌ای شبیه هم نیستند و در عین حال همگی کاملا به هم شبیه‌اند. از این نقطه به بعد، هیچ محدودیتی وجود ندارد و به کارگردان، جیم جارموش، آزادی عمل می‌دهد تا از طریق یک فیلم آنتولوژی، این ایده را به مسیرهای مختلفی ببرد.

البته برای فیلم‌سازی که وارد پنجمین دهه فعالیتش در سینمای مستقل شده، تکرار امری طبیعی است و اغلب جایی برای غافلگیری باقی نمی‌گذارد. «پدر مادر خواهر برادر» که در جشنواره فیلم ونیز به نمایش درآمد، الگوهای فیلمساز را به آرامی تغییر می‌دهد تا چیزی آشفته‌تر و آسیب‌پذیرتر را آشکار کند.

با این حال، انتظار نداشته باشید که آدام درایور یا کیت بلانشت عرق بریزند یا اشک؛ در «جارموش‌لند»، حتی خام‌ترین احساسات هم به ندرت به چند دسی‌بل می‌رسند و در اینجا، تندترین لحظات در فضای بین کلمات، در سکوت‌ها، نگاه‌های دزدکی و ضربان‌های از دست رفته خانواده‌هایی به وجود می‌آیند که به سادگی حرفی برای گفتن ندارند.

بخش «پدر» این سه‌گانه را آغاز کرده و غم را به شوخی تبدیل می‌کند. خواهر و برادر، امیلی (ماییم بیالیک) و جف (آدام درایور)، در امتداد یک جاده روستایی سرد حرکت می‌کنند. در حالی که نگرانی‌های رایج فرزندان میانسال درباره زوال والدین خود را رد و بدل می‌کنند، این سفر مانند بالا رفتن آرام یک ترن هوایی است و هر حرکت به جلو، دلهره را بیشتر می‌کند. وقتی سرانجام به یک اقامتگاه مخروبه می‌رسند، دیدن تام ویتسِ ژولیده جلوی در، خودش گویای همه‌چیز است.

گفتگوهای سطحی، سکوت را پر می‌کند؛ در حالی که این سه نفر ناراحتند و جملات کلیشه‌ای رد و بدل می‌کنند و آب می‌نوشند، درباره همه‌چیز صحبت می‌کنند، اما در واقع هیچ چیز نمی‌گویند.

وقتی به بخش «مادر» می‌رسیم، نمادها دوباره ظاهر می‌شوند: یک ماشین، یک ساعت، یک جعبه کتاب، یک اصطلاح، حرف‌های کنایه‌آمیز و یک نوشیدنی گرم. همه اینها به صورت بازیگوشانه در سه داستان تکرار می‌شوند و فیلم را به نوعی معمای دوست‌داشتنی تبدیل می‌کنند.

به عبارت دیگر، این فیلم مانند یک نسخه منسجم‌تر از «قهوه و سیگارها» است که در یک دوره زمانی محدود فیلمبرداری شده. و مانند آن فیلم آنتولوژی، و مانند هر فیلم آنتولوژی دیگری، بعضی از داستان‌های کوتاه تأثیرگذارتر از بقیه هستند. در این مورد خاص، هیچ داستانی به اندازه «مادر» تاثیرگذار نیست.

در این قصه، دو خواهر را دنبال می‌کنیم که برای صرف چای نزد مادر عزیزشان (شارلوت رمپلینگ) می‌روند. تیموتیا (کیت بلانشت)، که با موهای گرد و عینک‌های بزرگش، شبیه یک لاک‌پشت به نظر می‌رسد، ترجیح می‌دهد به داخل لاک خود پناه ببرد، به خصوص در کنار خانواده. لیلیت (ویکی کریپس)، با موهای صورتی خیره‌کننده‌اش که کاملا با لباسش هماهنگ است، به جای آن، آشکارا پنهان می‌شود و مانند یک علامت تعجب متحرک، با سرعت از میان خانه مادرش و سوالات او عبور می‌کند.

مانند هر خانواده‌ای، فیلم «پدر مادر خواهر برادر» هم پستی و بلندی‌های خود را دارد. و مانند هر خانواده‌ای، شما مجازید که داستان محبوب خود را انتخاب کنید.

نقدها و نمرات «جادوگر کرملین»؛ جود لا در نقش ولادیمیر پوتین (جشنواره ونیز 2025)

ددلاین – دیمون وایز

اگر بِلا تار نسخه‌ی سینمایی رمان «مهمانی ابیگیل» را می‌ساخت، احتمالا چیزی شبیه به این می‌شد؛ یک کمدی انزجارآور سطح بالا که به نوعی بازگشتی به فیلم‌های آنتولوژی‌ای است که جیم جارموش اواخر دهه 80 و 90 میلادی می‌ساخت. تم فیلم بسیار ساده است :«خانواده». و خوشحال‌کننده است که او از دوره نه چندان پربار خود که بی‌ثمر برای احیای کلیشه‌های ترسناکِ کهنه تلاش می‌کرد، فاصله گرفته است.

«پدر مادر خواهر برادر»، مطابق با سبک همیشگی جارموش، مجموعه‌ای از بازیگران فوق‌العاده متنوع را گرد هم می‌آورد؛ برخی از آن‌ها چهره‌های آشنا در جهان سینمایی جارموش هستند، اما به من اعتماد کنید، هرگز آن‌ها را این‌گونه ندیده‌اید. فیلم که به سه بخش تقسیم شده، داستان سه خانواده را در سه منطقه زمانی مختلف روایت می‌کند.

سه‌گانه جارموش با بخش «پدر» آغاز می‌شود که در آن آدام درایور و ماییم بیالیک در نقش جف و امیلی، دو خواهر و برادر خشک‌مزاج، برای دیدن پدرشان (تام ویتس) به حومه شهر سفر می‌کنند. همان‌طور که از گفتگوی آن‌ها پیداست، پدر برای هر دوی آن‌ها یک معمای حل‌نشده است («پدر دقیقا چطور دوام می‌آورد؟») و به نظر نمی‌رسد که رابطه نزدیکی با او داشته باشند. به‌طور اجتناب‌ناپذیری، این ملاقات یک فاجعه است.

داستان دوم، «مادر»، کاملا نامرتبط است و شخصیت‌های قصه اول را تقریبا معکوس می‌کند، به طوری که مادر (شارلوت رمپلینگ) یک رمان‌نویس متمول و شاید نسبتا شاداب است که دو دختر ناهنجارش به دیدنش می‌آیند. تیموتیا (کیت بلانشت) از آن دسته آدم‌های عمل‌گرا اما گوشه‌گیر است که ماشینش در راه خراب می‌شود؛ لیلیت (ویکی کریپس) هم از آن دسته دخترهای ترک تحصیل‌کرده با موهای صورتی است که می‌خواهد مشکلاتش را پنهان کند. همانند بخش اول، به نظر می‌رسد هیچ‌کس واقعا دلش نمی‌خواهد آنجا باشد.

بخش سوم، «خواهر برادر»، ضعیف‌ترین بخش فیلم است، بیشتر به این دلیل که حس ناخوشایند دو بخش قبلی را ندارد. در این بخش، ایندیا مور در نقش اسکای و لوکا سابات در نقش بیلی، دو خواهر و برادر را بازی می‌کنند که در حال رسیدگی به اموال والدینشان هستند، اما ناامیدکننده است که گفتگوی آن‌ها مانند بخش‌های قبلی عمق ندارد. این بخش در دنیای سینمایی کم‌رنگ جارموش، پیشینه دارد، مانند صحنه‌های صمیمانه با دو توریست ژاپنی در «قطار مرموز»، اما اینجا کمی ناجور به نظر می‌رسد و فیلم را به سمت یک نتیجه‌گیری نامفهوم هدایت می‌کند، به جای اینکه یک پایان‌بندی رضایت‌بخش ارائه دهد.

هر زمان که فیلم‌هایی شبیه به این سر و کله‌شان پیدا می‌شود، همیشه این سوال مطرح می‌شود که «اصلا این فیلم برای چه کسی ساخته شده؟»؛ انتقادی که کارگردان احتمالا از زمان ورودش به سینمای هنری، بیش از 40 سال پیش با فیلم «عجیب‌تر از بهشت»، با آن سروکار داشته است.

منبع: screendaily

برچسب‌ها :
دیدگاه شما

پرسش امنیتی *-- بارگیری کد امنیتی --

loading...
بازدیدهای اخیر
بر اساس بازدیدهای اخیر شما
تاریخچه بازدیدها
مشاهده همه
دسته‌بندی‌های منتخب برای شما
X