قانون طلایی جیم جارموش برای فیلمسازی چیست؟

زمان مورد نیاز برای مطالعه: ۲ دقیقه
جیم جارموش

زمانی که درباره سینمای مستقل آمریکا سخن درمیان باشد، بی‌گمان جیم جارموش یکی از نمادین‌ترین چهره‌های آن به شمار می‌رود. دید هنریِ عمیق و یگانه این کارگردان سبب شده تا در لفافه‌ی رویکردی منحصربه‌فرد به موضوعات اندیشمندانه‌ای بپردازد. جارموش طی دوران حرفه‌ای خود، داستان‌ فیلم‌هایش را به نحوی سر و ‌شکل داده است که تماشاگر در ساختار روایی کاملا متفاوتی، غوطه‌ور می‌شود.

خلاقیت جایی‌ست که فرم و محتوا یکدیگر را ملاقات می‌کنند و سپس در کالبدی نوین ایده‌هایی را به نمایش می‌گذارند. آثار سینمایی جارموش محل حضور چنین برخورد تازه‌ای از فرم و محتوا محسوب می‌شود، بنابراین ما شاهد الگوهایی هستیم که قبل‌تر در هیچ فیلمی آن را ندیده‌ایم.

جیم جارموش، یکی از بزرگترین کارگردانان تاریخ، تمام قواعد و قراردهای همیشگی سینما را کنار گذاشت و در مقام یک کارگردان ساختارشکن و شاید بی‌پروا، برخی از به‌یاد‌ماندنی‌ترین فیلم‌های آمریکایی را خلق کرد. آثار مهم او شامل «تنها عاشقان زنده ماندند» (Only Lovers Left Alive)، «قهوه و سیگار» (Coffee and Cigarettes) و «مرد مرده» (Dead Man) است.

جارموش درباب فیلم‌های خود می‌گوید: «هیچ قانونی وجود ندارد و این یک فرم باز است». او هرگز حاضر نشد که نحوه ساختن فیلم را به هنرآموزان سینما بیاموزد، از این‌رو در جایی اظهار کرد: «این مانند این است که به دیگران بگویم، اعتقادات مذهبی‌شان باید چه باشد». بنابراین همانطور که گفته شد، جارموش در هیچ چارچوب مشخص و از پیش تعیین شده‌ای، فیلمی را نساخته و شاید اصلا هم نسازد!

همچنین این کارگردان آمریکایی می‌گوید افرادی که سرمایه‌گذاری، توزیع و تبلیغ نمایش فیلم‌ها را انجام می‌دهند، درواقع فیلم‌ساز نیستند. او در این‌باره بیان کرد: «اجازه ندهید تا چنین افرادی باعث آزار شما شوند یا حتی در صورت لزوم، درمقابل‌شان بایستید».

در مراحل تولید یک فیلم سینمایی به طور گسترده مشکلات و پیچیدگی‌هایی وجود دارد که درنهایت کاستی‌های بسیاری را ایجاد می‌کند. جارموش خاطرنشان کرد: «فیلم برای خدمت به تولید نیست و شوربختانه این مسئله در کل دنیا، سر راه فیلم‌سازان قرار می‌گیرد. باید بدانیم که آثار سینمایی به خاطر بودجه، برنامه یا رزومه‌ی عوامل ساخته نمی‌شود».

نکته بعدی برای جارموش «فرآیند مشارکتی» در فیلم‌سازی است. بدین صورت که تحت هر شرایطی به همه عوامل یک فیلم، باید احترام گذاشته شود. برای نمونه یک کارگردان تمامیت‌خواه و کمال‌گرا، قرار نیست که در تمامی مراتب ساخت اثر حضور پیدا کند و باید به مسیر همکاری اعتماد داشته باشد.

استدلال دیگر جارموش این است که هنرمندان می‌توانند از دیگر آثار ساخته شده تقلید کنند تا ایده‌های خود را بیافرینند؛ زیرا «هیچ اثری قائم به ذات خود نیست». افزون بر این، او به فیلم‌سازان و سینمادوستان پیشنهاد می‌دهد که هرگز نگاهی گذرا و سطحی به فیلم‌های قدیمی، فیلم‌های جدید، موسیقی، کتاب، نقاشی، عکس، شعر، رویاها، گفتگوهای تصادفی، معماری، پل‌ها، تابلوهای خیابان، درختان، ابرها، نور و سایه‌ها نداشته باشند.

جیم جارموش در ادامه به سخن ژان لوک گدار اشاره کرد: « مسئله این نیست که ایده‌ها را از کجا به دست می‌آوری، بلکه مهم آن است که از آن‌ها چگونه استفاده می‌کنی». تمام این قوانین و استدلال‌ها هرچقدر کوتاه هم باشند، اما قطعا جارموش را به عنوان استاد واقعی سینمای مستقل نشان می‌دهد که با نبوغ و ژرف‌نگری خود، مولفه‌های چشم‌گیر و جهان‌شمولی را بنا کرد. او همیشه بر این موضوع اشراف داشته که قوانین را تنها به نفع مسیر فیلم‌سازی خود جلو می‌برد و این را برای همه‌ هنرآموزان و فیلم‌سازان امری مهم می‌داند. جارموش در هر صورت تهیه‌کنندگان و سرمایه‌گذاران صنعت فیلم را دشمن شماره یک می‌داند، بدین ترتیب آن‌ها نمی‌تواند قابل اعتنا و اعتماد باشند.

منبع: Faroutmagazine



برچسب‌ها :
دیدگاه شما

پرسش امنیتی *-- بارگیری کد امنیتی --

loading...
بازدیدهای اخیر
بر اساس بازدیدهای اخیر شما
تاریخچه بازدیدها
مشاهده همه
دسته‌بندی‌های منتخب برای شما