راههایی برای افزایش امید و هدف در زندگی

اگر احساس ناکافی بودن میکنید، بیحوصله هستید و یا فکر میکنید چیزی را در زندگی روزمرهی خود گم کردهاید، شاید از خود این سؤال را بپرسید که «هدف من در زندگی چیست؟» در واقع این پرسش سؤالی است که میتواند برای هر انسانی پیش بیاید. کشف هدف زندگی میتواند امید، انگیزه و حس جهتگیری را در زندگی افزایش دهد و به شما کمک کند هم زندگی کاری و هم زندگی شخصیتان معنا پیدا کند. در این مطلب راههایی برای افزایش امید و هدف در زندگی معرفی میکنیم.
یافتن هدف در زندگی
هدف زندگی نیروی هدایتکنندهای است که به وجود شما معنا، جهت و تحقق میبخشد. این هدف، دلیلی عمیق برای اقدامات، اهداف کوتاه مدت و آرزوها است و شما را به رشد، مشارکت و زندگی هدفمند تشویق میکند.
هدف زندگی برای برخی، در یافتن معنا در روابط، مشاغل یا رشد شخصی خلاصه میشود. برای برخی دیگر این هدف، دنبال علایق خود رفتن، کمک به دیگران یا غلبه بر نفس خود برای ایجاد تأثیری پایدار است. هدف شما در زندگی ثابت نیست و از طریق خود اندیشی، تجربیات و ارزشهایی که برایتان مهم است، تکامل مییابد.
هدف زندگی اغلب مجموعهای از اهداف کوتاه مدت و بلندمدت است که باید این موارد را به دنبال داشته باشد:
- تصمیمگیری را هدایت کند
- جهت ارائه دهد
- ایجاد حس معنا کند
- رفتارها را تحت تأثیر قرار دهد
- تعیین کند که چگونه زمان خود را اولویت بندی میکنید
میتوانید هدف یا اهداف زندگی را بهعنوان «چرایی زندگی» یا دلیلی که هر روز صبح از رختخواب بیرون میروید، در نظر بگیرید. این عامل انگیزشی در پشت بسیاری از کارهایی که انجام میدهید، قرار گرفته و اهداف شما را شکل میدهد و باعث میشود احساس کنید به دلایلی مشخص در این سیاره هستید.
داشتن امید و هدف در زندگی؛ چرا؟
نتایج برخی تحقیقات نشان میدهد که احساس هدفمندی در زندگی با نتایج مثبت سلامتی مانند سکتههای مغزی کمتر و حملات قلبی، خواب بهتر و کاهش خطر زوال عقل و ناتوانیهای ذهنی ارتباط دارد.
نتایج یک مطالعه در سال ۲۰۱۶ نشان داد افرادی که در کار خود احساس هدفمندی میکنند، نسبت به افرادی که احساس میکنند کارشان بیمعنی است، درآمد بیشتری کسب میکنند. پس خبر خوب این است که شما مجبور نیستید بین داشتن ثروت و داشتن یک زندگی معنادار یکی را انتخاب کنید و هر چه رسیدن به هدف بزرگ خود را بیشتر احساس کنید، پول بیتری به دست خواهید آورد.
با وجود تمام این مزایا، یافتن هدف و معنا در زندگی به وضوح برای رسیدن به موفقیت مهم است اما احتمالاً به زمان و صبر نیاز دارد. این فرآیند مستلزم زیاد فکر کردن درباره خود، گوش دادن به توصیهی دیگران و یافتن این است که اشتیاق شما در کجا نهفته است.
یافتن هدف زندگی جدای از ایجاد حس جهتگیری، تمرکز و ارزشگذاری، مزایای بسیاری دارد، از جمله:
- سلامت جسمی و رفاه بهتر: احساس قویتر داشتن هدف با کاهش استرس و بهبود سلامت روان مرتبط است.
- موفقیت و شادی بیشتر: افراد هدفمند اغلب انعطافپذیری و ارادهی بیشتری را حتی در مواقع رنج و سختی از خود نشان میدهند.
- روابط شخصی قویتر: به اشتراک گذاشتن یک هدف مشترک با دیگران میتواند ارتباطات را عمیقتر کرده و زندگی معنادارتری ایجاد کند.
افزایش امید و هدف در زندگی
یافتن هدف در زندگی فراتر از یک کلیشه است. یادگیری اینکه چگونه زندگی خود را برای رسیدن به هدفی سپری کنید میتواند در نهایت منجر به احساس کنترل و رضایت عمومی شود. اینکه احساس کنید کاری که انجام میدهید ارزشمند است، مسلماً نکتهی مهمی برای یک زندگی شاد به شمار میرود اما معنای این موضوع برای هر فردی متفاوت بوده و همیشه نمیتوان فهمید که چه چیزی برای همه مناسب است. خوشبختانه، چند استراتژی مفید برای یافتن هدف و در دست گرفتن هدایت سکان در دریای گاهی متلاطم زندگی وجود دارد.
۱. زمان، پول یا استعداد خود را صرف کمک به دیگران کنید
اگر بتوانید فقط یک عادت مفید را در جستجوی یافتن هدف برای خود پرورش دهید، آن عادت، کمک به دیگران خواهد بود.
محققان دانشگاه ایالتی فلوریدا و استنفورد دریافتهاند که شادی و معنادار بودن زندگی تا حدودی با یکدیگر همپوشانی دارند. در این تحقیق افراد دارای روابط موفق گزارش کردند که زندگی هدفمندتری داشتهاند.
رفتارهای نوعدوستانه ممکن است شامل داوطلب شدن برای یک سازمان غیرانتفاعی، اهدای پول برای اهدافی که به آنها اهمیت میدهید یا صرفاً کمک به افراد اطرافتان به صورت روزانه شوند.
به طور مثال ممکن است تصمیم بگیرید که دو روز جمعه در ماه را صرف پخت وعدههای غذایی برای تعدادی از افراد نیازمند کنید یا داوطلبانه یک بار در هفته همسایهی سالخوردهی خود را برای خرید مایحتاج زندگی به فروشگاه ببرید. انجام کاری محبتآمیز برای دیگران میتواند باعث شود احساس کنید زندگی شما معنادار است.
۲. به انتقاد و بازخورد دیگران گوش دهید
گاهی اوقات، تشخیص چیزهایی که به آنها علاقه دارید دشوار است. از آن گذشته، احتمالاً دوست دارید کارهای مختلف زیادی که به آنها علاقه دارید، انجام دهید. همچنین ممکن است این کارها آنقدر در زندگی شما ریشه دوانده باشند که متوجه اهمیت این کارها نباشید.
خوشبختانه، افراد دیگر ممکن است بتوانند در این زمینه بینشی به شما بدهند. این احتمال وجود دارد که شما در حال حاضر اشتیاق و هدف خود را بدون اینکه حتی متوجه شوید، به اطرافیان خود نشان داده باشید
با دیگران تعامل داشته باشید و از آنها بپرسید وقتی وارد ذهنشان میشوید چه چیزی از شما برای آنها برجسته میشود یا به چه چیزی فکر میکنند. یا ممکن است وقتی کسی از شما تعریف میکند یا نظری در مورد شما میدهد، توجه داشته باشید. آن مشاهدات را بنویسید و در میان آنها به دنبال الگوهای ثابت بگردید.
چه مردم شما را به عنوان یک فرد شوخ تصور کنند یا بگویند شما علاقهی زیادی به کمک به افراد مسن دارید، شنیدن اینکه دیگران آنچه را که در مورد شما متوجه میشوند میگویند ممکن است برخی از علایق شما را تقویت کند.
۳. اطراف خود را با افراد مثبتاندیش احاطه کنید
این بیت شعر استاد سخن سعدی شیرازی یعنی «تو اول بگو با کیان دوستی / پس آنگه بگویم که تو کیستی» به این معنی است که شخصیت دوستان یک فرد شخصیت خود او را شکل میدهد. چه وجه اشتراکی با افرادی که انتخاب میکنید در کنارشان باشید دارید؟
به همکاران یا اعضای خانوادهای که احساس میکنید موظف به دیدن آنها هستید، فکر نکنید. به افرادی فکر کنید که انتخاب میکنید در خارج از محیط کار و خارج از خانواده با آنها وقت بگذرانید.
افراد اطراف شما بیانگر چیزی در مورد شما هستند. اگر با افرادی احاطه شدهاید که در حال ایجاد تغییرات مثبت هستند، ممکن است از آنها الهام بگیرید. در مقابل، اگر اطرافیان شما افرادی منفیباف هستند که شما را به پایین میکشانند، باید تغییراتی ایجاد کنید. وقتی در اطراف افرادی قرار میگیرید که علاقهای به مشارکت مثبت ندارند، احساس اشتیاق و هدفمند بودن، دشوار خواهد شد.
۴. مکالمه با افراد جدید را شروع کنید
وقتی در مترو تنها هستید یا در کافه منتظر دوستی نشستهاید، به راحتی میتوانید شبکههای اجتماعی را در تلفن همراه خود مرور کنید. در مقابل انجام این کار مقاومت کنید. در عوض، زمانی را برای صحبت با افراد اطراف خود اختصاص دهید. از آنها بپرسید که آیا روی پروژهای کار میکنند یا برای سرگرمی دوست دارند چه کاری انجام دهند. با آنها در مورد سازمانهایی که در آنها مشغول کار هستند یا اینکه آیا دوست دارند در کارهای خیر مشارکت کنند یا خیر، صحبت کنید.
حتی اگر شروع کردن مکالمه با غریبهها در ابتدا احساس ناخوشایندی داشته باشد، صحبت با افراد خارج از حلقهی اجتماعی شما میتواند چشمان شما را به فعالیتها، دلایل یا فرصتهای شغلی باز کند که هرگز حتی نمیدانستید وجود دارند.
ممکن است فعالیتهای جدیدی برای کاوش یا مکانهای مختلف برای بازدید کشف کنید. این فعالیتها و مکانها ممکن است برای کمک به شما در یافتن هدفتان در زندگی اهمیت داشته باشند.
۵. علایق خود در زندگی را پیدا کنید
آیا موضوعی وجود دارد که شما مرتباً در بهروزرسانی مطالب فیسبوک یا ایکس دربارهی آن صحبت میکنید؟ آیا به طور مرتب مقالاتی در مورد تغییرات آب و هوا یا پناهندگان جنگی به اشتراک میگذارید؟ آیا تصاویری در اینستاگرام از شما وجود دارد که نشان میدهند بارها و بارها در یک فعالیت خاص مانند باغبانی یا اجرای نمایشی مشغول میشوید؟
مکالماتی را که از آنها در زمان ملاقات رودررو با مردم بیشتر از همه لذت میبرید، در نظر بگیرید. آیا دوست دارید در مورد تاریخ صحبت کنید؟ یا ترجیح میدهید آخرین نکاتی را که دربارهی صرفهجویی در پول کشف کردهاید به اشتراک بگذارید؟
چیزهایی که دوست دارید در مورد آنها صحبت کنید و چیزهایی که از اشتراک گذاری آنها در رسانههای اجتماعی لذت میبرید ممکن است اهداف شما را در زندگی آشکار کنند.
۶. در مورد بیعدالتیهایی که شما را آزار میدهند، فکر کنید
بسیاری از افراد برای بیعدالتیهایی که درمورد حیوانات خانگی یا موارد دیگر جهان را احاطه کرده نگراناند. آیا چیزی وجود دارد که شما را عمیقاً از فکر کردن در مورد آن ناراضی کند که تا حد زیادی شما را آزار دهد؟
این موضوع ممکن است احوال و زندگی حیوانات، یک موضوع خاص حقوق مدنی یا سازمانهای مربوط به پیشگیری از چاقی کودکان باشد. شاید این ایده که سالمندان به تنهایی تعطیلات را سپری میکنند، شما را متأثر کرده یا فکر کنید که معتادان به مصرف مواد مخدر به فرصتهای توانبخشی بیشتری نیاز دارند. این سازمانها ممکن است به کمک شما نیاز داشته باشند.
لزوماً مجبور نیستید تماموقت درگیر هدف مورد نظر خود باشید. ممکن است متوجه شوید که شغل شما به شما امکان میدهد تا برای هدفی که به آن علاقه دارید تلاش کنید یا ممکن است متوجه شوید که میتوانید به جای پول، زمانی را برای هدفی که به آن اعتقاد دارید، اختصاص دهید.
۷. آنچه را که دوست دارید انجام دهید کشف کنید
فقط فکر کردن در مورد کاری که واقعاً دوست دارید انجام دهید، میتواند به شما کمک کند تا هدف خود را نیز پیدا کنید.
آیا شما فقط عاشق تئاتر موزیکال هستید؟ مهارتهای شما ممکن است به بهترین نحو به کار گرفته شوند تا اجراهای زندهای را برای کودکان به ارمغان بیاورد.
آیا تجزیه و تحلیل دادهها برای شما سرگرمکننده است؟ بسیاری از مؤسسات مختلف این مهارت را یک دارایی ارزشمند میدانند.
به این فکر کنید که چه نوع مهارتها، استعدادها و علاقهمندیهایی دارید. پس از آن به این فکر کنید که چگونه میتوانید این اشتیاق خود را به نحوی بزرگتر و معنادار به تحقق برسانید.
۸. از افرادی که تحسینشان میکنید الگوبرداری کنید
گاهی اوقات افرادی که در زندگی بیشتر آنها را تحسین میکنیم به ما سرنخی میدهند که خودمان چگونه در ایجاد دنیایی بهتر سهیم باشیم. خواندن در مورد کار رهبران حقوق مدنی یا فعالان آب و هوا و محیط زیست میتواند به ما راهکارهایی برای بهبود خلق و خوی خود بدهد و به عنوان انگیزهای برای کار در راستای اهداف بزرگتر عمل کند.
البته، گاهی اوقات نگاه کردن به این الگوهای بزرگتر از حد معمول میتواند بسیار دلهرهآور باشد. اگر چنین است، میتوانید به دنبال افرادی باشید که کارهای کوچکتری انجام میدهند. شاید دوستی داشته باشید که داوطلبانه برای بی خانمانها غذا جمع آوری کند یا همکارتان که در ترویج عدالت اجتماعی نقش دارد، الهامبخش شما باشد.
البته برای رسیدن به هدف خود در زندگی صرفاً نیازی به شهرت ندارید. شما فقط باید به قطبنمای درونی خود نگاه کرده و شروع به برداشتن گامهای کوچک در جهتی کنید که برای شما بیشترین اهمیت را دارد.
۹. ترسهای خود را برطرف کنید
اگر برخی از اهداف شما دستنیافتنی به نظر میرسند، چه چیزی مانع شما میشود؟ آیا ترس بر سر راهتان میایستد؟ اگر کاری برای رسیدن به هدف خود انجام دهید میترسید چه اتفاقی بیفتد؟
وجود موانع احساسی برای سرمایهگذاری بیشتر روی اهداف و ارزشهای شما غیر معمول نیست. ممکن است از شکست، طرد شدن یا عدم توانایی کافی در کاری که میتوانید آن را دنبال کنید، بترسید.
هنگام در نظر گرفتن اهداف خود، فهرستی از ترسهایی که به ذهنتان میرسد تهیه کنید. سپس از خود بپرسید که آیا این ترس شما منطقی است؟ آیا راهی وجود دارد که بتوانید بر آن ترس غلبه کنید؟ اگر برای غلبه بر ترسهای خود تلاش میکنید، از یک دوست یا مربی مورد اعتماد برای عبور از این موانع که ممکن است حتی زادهی فکر شما باشند، کمک بخواهید.
۱۰. از انجام دادن کارهای جدید نترسید
اهداف و ارزشهای شخصی میتوانند در طول زمان تغییر کنند و این اشکالی ندارد. نیازی نیست که هدف زندگی شما نیازی همیشه ثابت باقی بماند. در مورد دنیای اطراف خود کنجکاو بمانید و مراقب موقعیتهایی که ممکن است احساساتی دور از انتظار را آشکار کند، باشید.
این کنجکاوی مستمر میتواند مثلاً هنگام یافتن هدف خود پس از دانشگاه مهم باشد. این زمان برای کشف مسیرهای شغلی جدید و امتحان چیزهای جدید با ذهنیت رشد است. شما هرگز نمیدانید که ممکن است با چه احساسات غیرمنتظرهای مواجه شوید.
کلام آخر
به خاطر داشته باشید که هدف شما لزوماً به این معنا نیست که باید کاری را که قبلاً انجام میدادهاید، تغییر دهید. به طور مثال اگر موهایتان را همیشه خودتان کوتاه میکنید، ممکن است تصمیم بگیرید که هدفتان در زندگی این است که به دیگران کمک کنید موهای کوتاه و زیبایی داشته باشند. در صورتی که به عنوان متولی یک مدرسه کار میکنید، ممکن است متوجه شوید که هدف شما ایجاد محیطی است که به یادگیری کودکان کمک بیشتری کند.
از خود بپرسید: «هدف من در زندگی چیست؟» این سوال پرسش عمیقی است که نیاز به تأمل و کاوش عمیق در خود دارد. هدف زندگی شما همیشه به سرعت پیدا نمیشود. یافتن امید و هدف در زندگی طی مسیری برای کشف، رشد و همسویی با آن چیزی است که واقعاً برای شما اهمیت دارد. گاهی اوقات، برای یافتن مسیر زندگی خود باید به کارهایی که انجام میدهید فکر کنید؛ آیا این کارها شما را به سمتی میبرند که میخواهید بروید؟ اگر نه، میتوانید مسیر زندگی خود را تغییر دهید. گاهی اوقات، مسیر شما برای یافتن هدف چندین پیچ، دوراهی و یا چراغ توقف دارد! از هیچ یک از این موانع و محدودیتها نترسید و برای افزایش امید و هدف در زندگی خود تلاش کنید.
منابع: verywellmind , greatergood , betterup