انواع سبک‌‌های نقاشی و ویژگی‌های هر کدام را بشناسید

زمان مورد نیاز برای مطالعه: ۱۵ دقیقه
سبک‌های نقاشی

سبک‌های نقاشی مجرا و مسیری را ایجاد می‌کنند تا قطعه‌های یک اثر، جزبه‌جز برمبنای اصول و ساختارهایی منحصربه‌فرد کامل شوند. درواقع سبک‌ها، تعیین‌کننده‌ شیوه‌ و روش‌ کاری هنرمندان هستند و همچنین به واسطه‌ی آن‌ها، دیدگاه خود را بیان می‌کنند. به طور مشخص، سبک‌های آثار نقاشی‌ها با ویژگی‌هایی ‌چون قلم‌گذاری، رنگ‌پردازی، نور، فرم و ترکیب‌بندی توصیف می‌شوند. افزون بر این؛ مفهوم روان‌شناختی، اجتماعی و سیاسی موضوعات اکثر نقاشی‌ها یکی دیگر از جنبه‌‌های شناخت سبک‌ها به شمار می‌روند که مستقیما در تحلیل و برسی آثار هنرمندان پر اهمیت هستند. به تعبیری دیگر کارکرد موضوع در خدمت سبک قرار می‌گیرد، پس برخی از سبک‌ها بر شکل‌گیری قوه‌ی ذهنی هنرمندان در تصویرگری موضوعات نقش بسزایی دارند.

انواع سبک‌های مختلف نقاشی به ترتیب تاریخ

انسان در واکنش به زیبایی و هنر بر موضوعاتی تاکید می‌کند تا بتواند جهان فکری خود را بازتاب دهد. همان‌طور که بالا در بخش مقدمه گفتیم، سبک‌ها گذرگاه‌هایی هستند برای انتقال هر چیزی که در پدیده‌های بیرونی و درونی هستند. گاهی تاثیراتی که پدیدارهای بیرونی در ما می‌گذارند؛ مانند معنویات یا مسائل اجتماعی و گاهی تاثیراتی که تجربه‌های ذهنی، فکری و عواطف روی احساسات درونی می‌گذارند با شیوه‌ و تکنیک‌های یک سبک ادغام می‌شوند و درنهایت آثار شگفت‌انگیزی خلق خواهند شد که در جنبش‌های هنری معروفی همچون رنسانس، امپرسیونیسم و مینیمالیست می‎‌بینیم. اما اگر بخواهیم دقیق‌تر بگوییم، مفهوم تغییر و دگرگونی امری‌ست که در ایجاد خصوصیات سبک‌ها و شکل‌گیری ماهیت تازه‌‌نفس آن‌ها، اثر گذاشته است و این تنها از طریق گذر زمان رخ خواهد داد.

هر دوره از تاریخ سبک‌هایی را به دنیا معرفی کرد که هرکدام از آن‌ها وام‌دار فیلسوفان، اندیشمندان و هنرمندانی هستند که با ذهن متفکر و خلاق خود، سعی در پایه‌ریزی هنرهای جدید بودند. در آخر لازم است که بدانیم، شکل‌گیری هرکدام از این جنبش‌های اسرارآمیز، هرگز به همین سادگی نبود، زیرا حضور مغزهای متفکری که بر موضوعاتی کلیدی عمیقا تامل می‌کردند-می‌کنند بر اثربخشی و اعتبار همه‌ی سبک‌ها ریشه دوانده است.

۱۹- بیزانس (Byzantine)

سبک‌های نقاشی

فرهنگ یونانی مسیحی امپراتوری روم شرقی (قرن چهارم-پانزدهم میلادی)، منشاء شکل‌گیری بیزانس، یکی از سبک‌های نقاشی بود. هنر بیزانسی تاحد زیادی در اختیار دین قرار داشت و غالباً محتوای آثار آن برمبانی مفاهیم مذهبی و اساطیر یونانی کلاسیک پیش می‌رفت. این سبک برای رسیدن به رویکردهای نمادین از عناصر بصری انتزاعی –ضد طبیعت‌گرایی- استفاده کرد، بدین منظور قواعد و ساختارهای اساسی هنر سنتی، یعنی بازنمایی یا تقلید عینی از طبیعت و رویدادها را کنار گذاشت.
موضوعات در هنر بیزانسی با همراهی خطوط تیز، فرم‌های زاویه‌دار، رنگ‌های مسطح و تزئینات طلایی ترسیم می‌شدند. نمادهای طلایی که هنوز هم آن‌ها را در کلیساهای تمام دنیا می‌بینیم به عنوان با ارزش‌ترین میراث این سبک شناخته می‌شوند. بیزانس نه تنها در نقاشی، بلکه در هنرهای دیگری چون موزاییک، فلزکاری، معماری و نقش‌برجسته‌ها حضور داشت. در شمایل‌نگاری این دوران چهره‌های کشیده‌ و زاویه‌داری از مسیح، مریم باکره یا دیگر شخصیت‌های مهم در پس‌زمینه‌های تزئینی و طلایی به تصویر کشیده می‌شدند.

آثار روی صفحات چوبی با تکنیک انکوستیک (موم ذوب شده‌ای که به آن رنگدانه رنگی اضافه می‌شود)، به اجرا در می‌آمدند. چهره‌های مقدس با یک نگاه مستقیم و خیره در نمای جلوی کادرها نقاشی می‌شدند که طبق باور بسیاری، بیننده این‌گونه می‌توانست بر ارتباط خود و روح الهی عمق ببخشد؛ از این‌رو تصاویر کیفیتی معنوی داشتند. پیتر پیرسون هنرمند، نویسنده و مورخ در باب معنویت جادویی و متافیزیکی این نمادها گفته بود: «یک شمایل نگاری خوب، تلاش می‌کند که واقعیت نامرئی را به شکلی قابل مشاهده انتقال دهد».

۱۸- رنسانس (Renaissance)

سبک‌های نقاشی

قرون وسطی پس از گذران یک دوره‌ی مهم به عصر شکوفاییِ رنسانس رسید؛ عصری شگفت‌انگیز و تاثیرگذار از تاریخ و فرهنگ اروپایی که طی قرن چهاردهم تا قرن شانزدهم میلادی ادامه داشت. این سبک بر پایه اشتیاق به دانش و ارزش‌های کلاسیک از جمله فرهنگ‌های یونان و روم باستان در نقشی تازه، دنیای هنرهای تجسمی، معماری، شعر و موسیقی را دگرگون کرد.
رنسانس مفهوم کلاسیکِ هنر را حفظ نمود و به یکی از مهم‌ترین سبک‌های نقاشی در تاریخ هنر بدل شد. اما به تعبیری دقیق‌تر، هنرمندان برخی از اصول و قواعد هنر پیشین را به نفع مفهوم هنر کلاسیک؛ یعنی نگاهی انسان‌گرایانه‌تر-یا همان اومانیسم و ایجاد تعریفی جدید در زیبایی-خوش‌ریتمی و تقارن- رد کردند. از طرفی دیگر، اندیشمندان این دوره بود که با جدیدت بیشتری، هنرهای موجود را طبقه‌بندی کردند.

هنرمندان رنسانسی برای نمایش آناتومی بدن انسان از تکنیک و اصولی منطقی‌تر بهره می‌گرفتند و چهره‌ها و احساسات واقعی‌تر ‌و باورپذیرتر شدند و درنهایت به ابعاد گسترده‌تری از رئالیسم رسیدند. آن‌ها در خلق آثار خود، علی‌رغم موضوعات دینی غالبا از اساطیر، افسانه‌ها و تاریخ هم بهره می‌جستند و این‌گونه دنیای هنر در زندگی عادی، غلیان یافت. علاقه هنرمندان این دوره به اومانیسم، سبب شد تا انسان در مرکزیت جهان قرار بگیرد؛ بنابراین استمرار در کشیدن افراد واقعی، آناتومی دقیق انسان و جهان طبیعی پیرامون روزبه‌روز رواج پیدا می‌کرد.

۱۷- منریسم (Mannerism)

سبک‌های نقاشی

منریسم، شیوه‌گرایی یا تکلف‌گرایی یک سبک هنری است که در سال‌های آخر رنسانس ایتالیایی به تبلور رسید و تا پایان قرن شانزدهم میلادی تداوم داشت. منرسیم برمبنای رویکردهای رئالیسمِ اسرارآمیز رنسانسی پایه‌گذاری شد، اما با این تفاوت که آثار را در جهانی رسا و تخیلی غوطه‌ور کرد و حتی برخی از شیوه‌های ترسیم نقاشی‌ها را تغییر داد. برای نمونه آناتومی افراد در پیچ‌وتاب عجیبی با کشیدگی بسیاری ترسیم می‌شدند، محیط و مناظر‌ غیرواقعی‌ بودند و موضوعات اسطوره‌ای یا تمثیلی، نقش مهمی در شکل‌گیری آثار ایفا کردند. علاوه بر این، اصطلاحِ ظرافت در دوره منریستی به مقبولیت رسید.

مشخصه‌های آثار متأخر میکل‌آنژ در نقاشی سبک منریسمی نفوذ پیدا کرد و یک منبع الهام برای هنرمندان آن به شمار می‌رفت. بسیاری از هنرمندان بعد از میکل‌آنژ هماهنگی در ناهماهنگی‌ها، ترکیب بندی‌های ناپایدار و حالت‌های عاطفی و احساسی عمیقِ شخصیت‌های دیوارنگاره داوری نهایی را به عنوان الگویی برای کشف و طرح‌ریزی تفسیرهای نوین در قلب اصول طبیعت‌گرایی می‌دانستند. ال گرکو، پارمیجانینو، وازاری، چلینی، تینتورتو، رُسو فیورنتینو، پونتورمو، برونتسینو، بُلونیا، وُلترا و براداران تسوکاری از نقاشان شاخص و چیره‌دست این سبک بودند.

۱۶- باروک (Baroque)

سبک‌های نقاشی

سبک باروک اواخر قرن شانزده میلادی در ایتالیا آغاز شد و تا قرن هجده میلادی به مراتب در سراسر اروپا از جمله کشور فرانسه، اتریش و اسپانیا رواج پیدا کرد. آثار این دوره طیف وسیعی از حوزه‌های هنری مانند نقاشی، مجسمه‌سازی و معماری را در بر می‌گرفت. مهم‌ترین رهبران این جنبش کاراواجو و جان لورنتسو برنینی در رم، آنتونی ون‌ دایک در بریتانیا، پیتر پل روبنس در شمال اروپا بودند.

معمولا سبک نقاشی‌های باروک به شکلی بود که بیشتر برای سفارش‌های عمومی کشیده می‌شدند و معمولا آن‌ها در نقاشی‌های دیواری-روی سقف‌ها، طاق‌های کلیساها و کاخ‌ها-به اجرا در می‌آمدند. حضور فضاسازی‌های تاریک و آغشته در نور که بر سوژه و داستان اثر تاکید می‌داد، ترکیب‌بندی‌های گیرا، مناظری عمق‌دار و بررسی دقیق حالات چهره در این دوره، کاملا شخصی‌سازی شد و بدین صورت گونه‌ی جدیدی از نقاشی را تثبیت کرد.

کاراواجو بزرگترین و باهوش‌ترین نقاش این سبک بود که حتی لقب «پدر نقاشی باروک» را بر او گذاشته‌اند. نقاشی‌های این استاد نابغه در مضامین، مفاهیم و عناصر جالب‌توجه‌ای پیچیده شده است که همگی بار عاطفی عمیقی را در مخاطب ایجاد می‌کنند. محتوای آثار او حسی از وحشت، ترس و خفقان را انتقال می‌دهند و گویا می‌خواهند در یک نورپردازی دراماتیکی، رازهای عجیبی را به ما بگویند. نگاه و شیوه‌ی بی‌مثال کاراواجو در نقاشی باروک، آنقدر تأثیرگذار بود که تا نسل‌های بعدی هم ادامه داشت.

۱۵- نوکلاسیسیسم (Neoclassicism)

سبک‌های نقاشی

در دوران نوکلاسیک، شیوه‌ی ترسیم نقاشی‌ها به سمت فضاسازی‌های ساده‌تر رفت و هنرمندان ترجیح دادند که طرح کلی آثار از برخی جلوه‌های موجود در نقاشی‌ها-که در گذشته بسیار مهم بودند-کاملا برتری داشته باشد؛ بنابراین میان روابط صوری و فرمی، مفهوم جدیدی ایجاد شد. درواقع مفهوم فرم در این سبک تغییر کرد و مجددا جایگاه خود را به دست آورد. پالت‌رنگی نقاشی‌های این دوره به شکلی بود که کمک می‌کرد، حس آرامش و سکون در اثر قالب شود. بهره‌گیری از موضوعات اساطیری برای هنرمندان مهم شدند و به طور مشخص سوژه‌ی داستان‌ها از ادبیات باستانی و قرون وسطی گرفته می‌شد.

آنتون رافائل منگس اولین هنرمند سبک نوکلاسیک بود که نقاشی‌های دیواری‌اش باعث شد تا این سبک به دنیا معرفی شود. کمی بعدتر نقاش فرانسوی، ژاک-لویی داوید با پیروی شیوه‌های کاری نوکلاسیسسیم و همچنین پایه‌گذاری چند روش دیگر در آن، هنر قرن هجدهم را به اوج رساند. او درباب رویکردهای خلاقانه خود گفته بود: «هنرمند باید یک فیلسوف باشد و به جزء مشعل عقل، راهنمای دیگری نداشته باشد». اما با وجود تمام تفاسیری که گفته شد در عصر باروک و نوکلاسیسیم، یک دیدگاه افراطی درباره به تصویر کشیدن حقیقت پدید آمد که بدین شکل تعریف می‌شد: «حقیقت شرط کافیِ زیبایی و درواقع همسان با زیبایی است».

۱۴- روکوکو (Rococo)

سبک‌های نقاشی

روکوکو محصول یک جنبش هنری تزئینی بود که قرن هجدهم در پاریس به تجلی رسید و درنهایت به یکی از اعجاب‌انگیز‌ترین سبک‌های نقاشی تبدیل شد. ایجاد خطوط منحنی و تصویرسازی صحنه‌های احساسی و عاشقانه در ترکیب‌بندی‌های پر جنب‌وجوش با رنگ‌های درخشان از مولفه‌های مهم‌ برای هنرمندان روکوکو به شمار می‌رفتند که اتفاقا بر همین اساس توانستند، علیه چارچوب، سخت‌گیری‌ها و نظم آزاردهنده‌ی سبک باروک بایستند.

فعالیت‌های سرخوش‌شانه‌ی اشراف ثروتمند، ایده‌ی اصلی شکل‌گیری موضوعات نقاشان روکوکو بود. هنرمندان چهره‌های واقعی و خیالی را با سبک خاصی نقاشی می‌کردند و به واسطه خطوطی پر از جزئیات، منحنی‌ و سیال چهره‌های زنانه را لابه‌لای گیاهان سرسبز و بیش از حد بلند نیز به تصویر می‌کشیدند. سبک روکوکو در فرانسه، توسط نقاشانی چون فرانسوا بوشه، ژان اونوره فراگونار و ژان-آنتوان واتو رشد کرد. همچنین در انگلستان، ویلیام هوگارت و توماس گینزبرا از پیشگامان اصلی آن به حساب می‌آمدند.

۱۳- رمانتیسم (Romanticism)

سبک‌های نقاشی

احتمالا رمانتیسم را بیشتر در ادبیات می‌شناسیم، اما این سبک همان اوایل ظهورش در هنرهای تجسمی از جمله نقاشی هم جریان یافت. رهبران این جنبش در سراسر فرانسه، بریتانیا و آلمان آن را با هدف واکنش‌هایی علیه قوانین و نظم افراطی نئو‌کلاسیک پایه‌گذاری کردند. آن‌ها ساختارهای رمانتیسم را برمبنای بیان تخیلات و احساسات و خلاف جریان‌های قبلی طرح‌ریزی نمودند. شارل بودلر شاعر و منتقد، درباره این سبک در سال ۱۸۴۶ گفت: «رمانتیسم دقیقاً نه در انتخاب موضوع و نه در حقیقت دقیق، بلکه در نوعی احساس قرار می‌گیرد».

بازتاب نمودهای درونی بر نمودهای بیرونی ارجعیت پیدا کرد و هنرمندان احساسات و فکرهای غلیان‌یافته‌ی اسرارآمیز دنیای درونی‌شان را در کارهای خود با شیوه‌های سبک رمانتیسم انتقال می‌دادند. درواقع این رویکرد، یک مبارزه درمقابل عقل‌گرایی عصر روشنگری به حساب می‌آمد، بنابراین رمانتیسم به عنوان یکی از انقلابی‌ترین سبک‌های نقاشی در تاریخ هنر شناخته می‌شود.

برخی از نقاشی‌های رمانتیسم معنا و مفهوم تاریک اجتماعی و سیاسی را در خود جای داده‌اند. اجرای این رویکرد در آثار به واسطه‌ی ترسیم آسمان‌هایی اغراق‌آمیز انجام می‌شد که حال‌وهوایی شدیدا دل‌گیر، پر ابهام و غم‌انگیز را به نمایش می‌گذاشت. همچنین تعصبات و غرور ملی‌گرایانه یکی دیگر از موضوعات بسیار مهم و تکراری در جنبش رمانتیسم به شمار می‌رفت.

۱۲- امپرسیونیسم (Impressionism)

سبک‌های نقاشی

در قرن نوزدهم اولین جنبش هنر مدرن در فرانسه متولد شد تا هنرهای تجسمی را با مفاهیم، ساختارها و قواعد نوین و کارآمدتری پیوند دهد. امپرسیونیست راهی ایجاد کرد که بالاخره هنر از مبادی و اصول تکراری و خسته‌کننده‌ی سنتی‌ رها شود. همچنین از این دوره به بعد بود که هنرمندان می‌توانستند با آزادی بیشتری، تجربه دنیای خلاقانه و بی‌حد و مرزی را در اجرای ایده‌های‌شان داشته باشند. نقاشان این جنبش، اولین قواعد نوین را در کیفیاتی که رنگ و نور ایجاد می‌کرد به وجود آوردند. از این‌رو به واسطه ضربات قلم‌مو، سوژه‌های خود را ثبت می‌کردند که معمولا شامل روزمرگی‌های مردم عادی و مناظر بودند. معروف‌ترین هنرمندان آن پل سزان، کلود مونه، پیر آگوست رنوار، کامی پیسارو و آلفرد سیسلی به شمار می‌روند.

۱۱- پست‌امپرسیونیم (Post-Impressionism)

سبک‌های نقاشی

این سبک در ادامه امپرسیونیسم به وجود آمد و آثار برخی از هرمندان مانند ونسان‌ ون گوگ و پل گوگن را شکل می‌داد. درواقع پست‌امپرسیونیسم یکی از سبک‌های نقاشی پیشرو محسوب می‌شود که سال‌ ۱۹۱۰ در فرانسه به شکوفایی رسید و تا سال‌ها، شیوه‌های کاری آن برای تعدادی از هنرمندان آن دوره بسیار مهم بود. این جنبش واکنشی علیه آثار طبیعت‌گرایانه‌ی امپرسیونیست‌ها از نور و رنگ بود؛ بنابراین تاثیر این دو مولفه جایگاه خود را به بیان پاسخ‌های عاطفی و روان‌شناختی خود هنرمند، درمقابل جهان پیرامون از طریق رنگ‌های شدیدا درخشان و واضح و تصاویر کاملا نمادین داد.

۱۰- فوویسم (Fauvism)

سبک‌های نقاشی

فوویسم یکی از سبک‌های نقاشی و جنبش‌های هنری اوایل قرن بیستم به شمار می‌رود که در ابتدای ظهور خود با تمسخر روبه‌رو شد. آنری ماتیس، آندره درن و موریس دو ولامینک از هنرمندان پیشرو این سبک بودند که در چارچوب و قراردهایی خاص چون رنگ‌هایی شدیدا درخشان و اغراق‌آمیز، ضربات ‌قلم‌موی جسورانه و تصاویری تحریف شده آثارشان را ترسیم می‌کردند. همچنین رویکردهای مثبت و انقلابی فوویسم به خلاقیت، باعث شد که حتی آغازگرِ هنر آوانگارد قرن بیستم باشد.

۹- اکسپرسیونیسم (Expressionism)

سبک‌های نقاشی

اکسپرسیونیسم یک جنبش هنری مبتنی بر هیجانات عاطفی بود که میان سال‌های ۱۹۰۵ تا ۱۹۲۰ بخش زیادی از آثار هنرهای تجسمی، معماری، ادبیات، شعر و موسیقی ِآلمان، اتریش و چند کشور دیگر را شکل می‌داد. در توصیف این سبک می‌توان به چند خصوصیات اساسی اشاره کرد که اشکال اغراق‌آمیز، فرم‌های اعوجاج‌گونه، رنگ‌های زنده و فضایی گیرا را شامل می‌شوند. درنهایت همه‌ی این ویژگی‌ها در خدمت تجسم‌های خلاقانه، آزادی بیان و بازتاب عواطف، احساسات و جهان‌بینی درون‌فردی هنرمند قرار می‌گرفت.

۸- کوبیسم (Cubism)

سبک‌های نقاشی

کوبیسم بزرگترین سبک هنری قرن بیست به حساب می‌آید که توسط پابلو پیکاسو و ژرژ براک به عرصه ظهور رسید تا باردیگر قلمروی هنر را همچون امپرسیونیسم‌ها به شکلی تجلی‌یافته‌تر گسترش دهد. ابداع یک زبان بصری مشخص در رسم فرم‌های هندسی و تکه‌تکه شده برای ایجاد توهم یک فضای سه‌بعدی و بنای مجدد موضوعات سنتی مانند چشم‌اندازها، برهنگی و طبیعت‌بی‌جان در پایه‌گذاری ساختمان کوبیسم به عنوان اصلی مهم در نظر گرفته شد. هنرمندان کوبیستی استفاده از پرسپکتیو را به شکی دیگر درآوردند و نور و سایه تاحدی حذف شد. همچنین آن‌ها اشکال را در یک زمان و یک مکان و در سطوح مختلفی از آبستره نشان می‌دادند.

۷- فوتوریسم (Futurism)

Futurism

فوتوریسم با چنان گستردگی و پیشرفتی همراه بود که در ابتدای راه انقلابی بزرگ برای هنر ایتالیا بود و سپس در هنر مدرن و ادبیات انتزاعی تغییرات جالبی ایجاد کرد. این جنبش اوایل قرن بیستم شکل گرفت و توانست به یکی از سبک‌های نقاشی مهم تبدیل شود و هدف پایه‌گذاران آن به تصویر کشیدن انرژی و حال‌وهوای دنیای مدرن در هنر بود. هنرمندان سبک آینده‌نگری یا فوتوریسم با جدیدت تمام دربرابر هنرهای سنتی و کهنه‌ای ایستادند که مستقیما روی اتفاقات آینده تاثیر مخرب می‌گذاشت. این خفقان گذشته، مانع پیشرفت و پیشرو بودن مسائل اجتماعی، فرهنگی و هنری در ایتالیا بود، بنابراین سبک فوتوریسم مسیر را برای خیلی از جریان‌ها هموار کرد.

۶- سورئالیسم (Surrealism)

Surrealism

سوررئالیسم برخلاف جنبش‌های دیگر که از سوی نقاشان شکل گرفت، سال ۱۹۲۰ در پاریس، توسط یک شاعر فرانسوی با نام آندره برتون به مرتبه‌ی ظهور رسید. سورئالیسم یا فراواقع‌گرایی در خارج از مرزهای واقعیت و با ورود به دنیای خیال، تصاویری از جنس رویا و وهم را به تصویر می‌کشد. تصاویری که ما در فضای افسارگسیخته و بی‌پروای سورئال می‌بینیم؛ نتیجه‌ی برخوردهایی علیه رویکردهای عقل‌گرایانه و در عوض برتری دادن به ضمیر غیرمنطقی و ناخودآگاه است. درواقع هدف اصلی نقاشی‌های سورئالیسم اهمیت دادن به امر شهود و رهایی ذهن از اندیشه و تجربه‌هایی‌ست که در وادی مرزهای ظالمانه‌ی خردگرایی در محدویت‌هایی قرار داشت.

۵- آرت دکو (Art Deco)

Art Deco

سبک آرت‌ دکو برای نخستین‌بار، قبل از جنگ جهانی اول در فرانسه به هنرهای تجسمی، معماری، طراحی و هنرهای تزئینی ورود پیدا کرد. آرت دکو با درهَم شکستن مرز میان تمام رسانه‌ها و حوزه‌های مختلف هنری، توانست آن‌ها را به یکدیگر نزدیک‌تر کند. از این‌رو، ما در آرت دکو که یکی از خاص‌ترین سبک‌های نقاشی است، شاهد ارتباط و پیوندی جالب‌توجه و متمایز، بین طیف وسیعی از هنرها؛ مانند معماری و مبلمان تا لباس و جواهرات هستیم.

یک نمایشگاه در سال ۱۹۲۵ آثار برخی از هنرمندان و معماران سبک آرت‌دکو را به نمایش گذاشت که همین اتفاق سبب شد تا بالاخره این سبک مسیر اصلی خود را بیابد. درواقع واژه‌ی آرت دکو، کوتاه شده‌ی عبارتی به نام «آرت دکوراتیف» بود که از این نمایشگاه گرفته شد. آرت دکو با ترکیب اشکال هندسی در رنگ‌های درخشان و گیرا و بهره‌گیری از فرم‌های مدرن و همچنین اشکال زینتی به مفهوم جدیدی از نوگرایی دست یافت که تقریبا می‌توان، تاثیر عمیق آن را در تمامِ لایه‌های زندگی مدرن دهه‌های ۱۹۲۰ تا ۱۹۳۰ دید.

۴- پاپ آرت (Pop Art)

Pop Art

پاپ آرت یکی از سبک‌های نقاشی مدرن است که توسط هنرمندان بریتانیایی و آمریکایی با الهام از فیلم‌ها، تلویزیون، تبلیغات، بیلبوردها، کمیک‌استریپ‌ها و ویترین مغازه‌ها به هدف ارائه‌ی آثاری طنزآمیز، کنایه‌دار و منتقدانه شکل گرفت. غالبا این هنرمندان بر عناصر ساده، دم‌دستی و یا شیوه‌ی زندگی روزمره تمرکز داشتند و کارهای خود را در ابعاد گسترده و شیوه‌های مختلفی به اجرا در می‌آوردند. از همه مهم‌تر باید گفت این سبک اولین جنبشی بود که به واسطه اشکالی ساده و رنگ‌های پرجنب و جوش، تصاویری از اتفاقات روزمره و مصرف‌گرایی خلق کرد که درنهایت باعث شد، فاصله میان هنرهای تجاری و هنرهای زیبا کم شود.

اندی وارهول درباره این جنبش گفته بود: « هنرمندان پاپ تصاویری ساختند که هر فردی در برادوی قدم می‌زد، دقیقا در کسری از ثانیه آن‌ها را تشخیص می‌داد. کمیک، میز پیک نیک، شلوار مردانه، افراد مشهور، پرده دوش، یخچال، بطری‌های کوکاکولا – تمام چیزهای مدرن اعجاب‌انگیزی که اکسپرسیونیست‌های انتزاعی تلاش کردند تا آن‌ها را نادیده بگیرند».

۳- فتورئالیسم (Photorealism)

Photorealism

فوتورئالیسم یا واقع‌گرایی عکس‌وار یکی از سبک‌های نقاشی اواخر دهه‌ی ۱۹۶۰ در آمریکا بود که برمبنای رئالیسم و بر خلاف ایده‌آلیسم انتزاعی شکل گرفت. فوتورئال تا مدت‌ها، بخش زیادی از شیوه‌ی کاری نقاشان را در برگرفت. هنرمندان این سبک در گام اول، حقیقت‌هایی که پیرامون زندگی شهری، روزمرگی‌ها و حتی پرتره‌ها بودند را عکاسی می‌کردند و سپس همان تصاویری که توسط دوربین ثبت شده بود را عین‌به‌عین و با جزئیات تمام نقاشی می‌کرند. از هنرمندان خلاق این سبک می‌توان به مالکوم مورلی، آدری فلک، چاک کلوز و دنیس پترسون اشاره کرد.

۲- مینیمالیسم (Minimalism)

Minimalism

مینیمالیسم یا ساده‌گرایی چالشی درمقابل استدلال‌های پیشین درباره مفهوم نقاشی انتزاعی است. این سبک یکی دیگر از جنبش‌های مهم و البته ساختارشکن دهه ۱۹۶۰ به شمار می‌رود که با مفهوم ساده‌سازی اشکال هندسی شناخته می‌شود.
جنبش‌های انتزاعی اروپایی اولیه عمیقا بر شکل‌گیری مینیمالیسم آمریکایی، تأثیر بسیاری گذاشت. در همان دوره‌، آثار برخی از هنرمندان روسی، هلندی و اعضای باهاوس آلمان که از پیشگامان انتزاع رادیکال بودند، مسیر را برای افرادی چون دن فلی‌وین، دونالد جاد و رابرت موریس هموارتر کرد تا بهتر بتوانند جریان‌های هنری خود را کشف کنند. مینیمالیسم بدون وابستگی به قراردادهای خاصی، چارچوب‌‌های سخت‌گیرانه‌ و مرزهای محدود‌کننده با فرم‌های آبستره بازی می‌کند و کارکردهای نقاشی انتزاعی را در اختیار آزادی و مفهوم قرار می‌دهد.

۱- هایپررئالیسم (Hyperrealism)

Hyperrealism

حال وقت آن رسیده که در معرفی آخرین جنبش هنری این فهرست به سبک نقاشی‌های شگفت‌انگیز دهه‌ی ۲۰۰۰ بپردازیم؛ سبکی که با نام‌های ابرواقع‌گرایی، واقع‌گرایی افراطی یا همان هایپررئالیسم معروف شناخته می‌شود. احتمالا بارها در رسانه‌های مختلف با نقاشی‌های هایپررئالیسم مواجه شده‌اید و بی‌گمان اولین چیزی که به ذهن شما رسیده، میزان نزدیک بودن‌ آن‌ها به عکس است. این سبک توسط هنرمندان چیره‌دستی صورت می‌گیرد که کاملا بر تمامی اصول جزئی‌نگری واقف هستند و شاید ماه‌ها طول بکشد تا یک اثر خود را با موضوعاتی چون روزمرگی‌ و پرتره‌ها کامل کنند.

منبع: Nationalgalleries ,Magazine.artland



برچسب‌ها :
دیدگاه شما

پرسش امنیتی *-- بارگیری کد امنیتی --

loading...
بازدیدهای اخیر
بر اساس بازدیدهای اخیر شما
تاریخچه بازدیدها
مشاهده همه
دسته‌بندی‌های منتخب برای شما
X