نقد سریال «آن: به دری خوش آمدید»؛ پیش‌درآمدی بر پرفروش‌ترین فیلم ترسناک تاریخ

زمان مورد نیاز برای مطالعه: ۱۲ دقیقه
نقد سریال «آن به دری خوش آمدید»

پنی‌وایز، دلقک رقاص یا موجود شیطانی که تنها از او با نام «آن» یاد می‌کنند، با همین دو حرف ساده، مدت‌هاست که به کابوس بچه‌ها تبدیل شده است. فیلم «آن» (IT) این هیولای ترسناک را در ۲۰۱۷ میلادی به سینما آورد و رکوردهای فروش در ژانر وحشت را شکست. بنابراین، ساخت دنباله‌اش، «آن: فصل دوم» (IT: Chapter Two) جای تعجب نداشت که داستان پنی‌وایز را بسط داد. اما اگر تابه‌حال فقط فیلم‌های اندی و باربارا موسکیتی را دیده‌اید، فقط نصف داستان را می‌دانید.  سریال «آن: به دری خوش آمدید» (IT: Welcome To Derry) که از پنج فصل میانی از رمان افسانه‌ای استیون کینگ اقتباس شده، در هشت اپیزود، زمان را به عقب برمی‌گرداند تا نه‌تنها تاریخ دلقک جهنمی، که تاریخچه‌ی شهر دری را برایمان روایت کند. این بار بچه‌های دیگری دست به کار می‌شوند و جانشان را برای نجات شهر به خطر می‌اندازند تا نیروی تاریکی را که در خواب و بیداری آن‌ها را رها نمی‌کند، از بین ببرند. در نقد «آن: به دری خوش آمدید» به دنیای مشترک فیلم‌ها و سریال تازه، و توانایی موسکیتی‌ها در بهره‌گیری از عناصر ژانر وحشت اشاره می‌کنم.

هشدار! در نقد سریال «آن: به دری خوش آمدید» خطر لو رفتن داستان وجود دارد

نقد سریال «آن: به دری خوش آمدید»؛ پنی‌وایز خون به پا می‌کند!

نقد سریال «آن به دری خوش آمدید»

استیون کینگ به پرکاری خود شهره است. حتی سالی نمی‌آید و برود و ما حداقل چندتایی اقتباس سینمایی و تلویزیونی از آثار او نداشته باشیم. همین امسال کینگ با «میمون» (The Monkey)، «پیاده‌روی طولانی» (The Long Walk)، «مرد فراری» (The Running Man) و «زندگی چاک» (The Life of Chuck) به سینماها آمد. اما میراث یکی از پرطرفدارترین داستان‌های کینگ، «آن» در تلویزیون با سریال «آن: به دری خوش آمدید» شبکه‌ی HBO ادامه پیدا کرده است.

در این مجموعه، اندی و باربارا موسکیتی، سازندگان اقتباس‌های سینمایی «آن»، دنیای فیلم‌های خود را بسط داده و پیش‌درآمدی بر «آن» (۲۰۱۷) ساخته‌اند. داستان سریال، ۲۷سال پیش از فیلم اول و در ۱۹۶۲ میلادی اتفاق می‌افتد. اگر با ماجرای «آن» آشنا باشید، می‌دانید که عدد ۲۷ چه معنایی دارد. این موجود کیهانی هر ۲۷سال یک‌بار از خواب برمی‌خیزد تا از ترس‌های بچه‌ها تغذیه و خودش را برای یک خواب طولانی ۲۷ساله‌ی دیگر آماده کند؛ پس هر ۲۷ سال باید انتظار یک حمام خون تمام‌عیار داشته باشید.

سریال «آن»

البته ۱۹۶۲ فقط به‌خاطر حضور پنی‌وایز یا نیروهای کیهانی سال خونباری نیست. در دهه‌ی ۶۰ میلادی، ایالات متحده در میانه‌ی جنگ سرد و جنبش‌های حقوق مدنی به سر می‌برد. پارانویای مردم، کشور را به سمت نظامی‌شدن سوق می‌داد و تنش‌های نژادی به اوج خود رسیده بودند. «آن: به دری خوش آمدید» این تنش‌های سیاسی، نظامی و اجتماعی را با تکیه بر خانواده‌ی سیاهپوستِ هنلون‌ها به تصویر می‌کشد؛ پدر خانواده لیروی (جوان آدپو)، که در نیروی هوایی خدمت می‌کند، همسرش، شارلوت (تیلور پیج) و پسرش ویل (بلیک کمرون جیمز) را برای موقعیت شغلی تازه به دری می‌آورد. همزمان که لیروی با همکارانش چون دیک هالوران (کریس چاک) در پایگاه نظامی دری دنبال اسلحه‌ای فوق سری برای مواجهه با تهدیدات داخلی و خارجی می‌گردد، شارلوت برای نجات جان سیاهپوستی آستین بالا می‌زند و ویل با همکلاسی‌های جدیدش از لانه‌ی پنی‌وایز سردرمی‌آورد.

در جایی دیگر، لیلی (کلارا استک)، مارج (ماتلیدا لاولر)، ریچ (آریان اس. کارتایا) و رانی (آماندا کریستین) با ویل، باشگاه بازندگان خودشان را شکل می‌دهند تا دوستان گم‌شده‌اشان را پیدا کنند. این بچه‌ها هرکدام با مشکلات شخصی خود درگیرند؛ مثلا پدر لیلی در کارخانه کشته شده و لیلی مدتی در تیمارستان سر کرده است، یا مارج در آغاز می‌خواهد به‌زور خودش را در گروه دختران پرطرفدار مدرسه‌اش جا کند و پدر رانی به جرم کاری که نکرده دستگیر می‌شود و یک‌قدم بیشتر با زندان شاوشنک فاصله ندارد. بچه‌ها می‌کوشند بفهمند چه چیزی است که عمیق‌ترین ترس‌ها و وحشتناک‌ترین کابوس‌هایشان را به واقعیت می‌آورد.

نقد سریال «آن به دری خوش آمدید»

با اینکه تمام بدبختی‌های دری زیر سر پنی‌وایز نیست، اما او در کابوسی که کم‌کم بر شهر سایه می‌اندازد کم تقصیر ندارد. بیل اسکاشگورد که در فیلم‌های «آن» نقش دقلک دلهره‌آور را بازی می‌کرد، باری دیگر برای ایفای نقش او پا به میدان گذاشته است و حالا در «آن: به دری خوش آمدید» بیش از همیشه با تاریخچه و کیستی این نیروی اهریمنی آشنا می‌شویم. البته پیش از «به دری خوش آمدید» هم با ماهیت بیگانه‌ی پنی‌وایز، یا موجودی که خودش را به شکل دلقکی دیوانه درمی‌آورد، آشنایی داشتیم، اما در سریال با معرفی شخصیت‌های بومی در دری، بیشتر به تاریخچه‌ی این موجود پی می‌بریم.

آنطور که تاریخ شفاهی بومیان نسل به نسل این داستان را منتقل کرده، می‌فهمیم که میلیون‌ها سال پیش، قبل از زمان اولین انسان‌ها، روحی شیطانی از تاریک‌ترین بخش آسمان شب به زمین افکنده شد؛ مثل شهاب‌سنگی کیهانی که با سقوط به زمین، شوم‌ترین روز تاریخ دری را رقم زد. در ادامه می‌فهمیم که بومیان سال‌هاست خود وظیفه‌ی به دام انداختن این موجود را برعهده گرفته‌اند. اما نیروهای نظامی به رهبری فرانسیس شاو (جیمز ریمار) می‌خواهند این موجود را رام کرده و برای اهداف نظامی و سیاسی خود به کار ببندند؛ هدفی که هر بچه‌ای در دری هم می‌داند (یا به زودی خواهد فهمید) جز خیالی خام نیست.

نقد سریال «آن به دری خوش آمدید»

همانطور که از HBO و استیون کینگ توقع دارید، «آن: به دری خوش آمدید» هیچ ابایی از به تصویر کشیدن ترس‌ها و خشونت‌ها ندارد که طرفداران دوآتشه‌ی ژانر وحشت را هم راضی می‌کند. موسکیتی‌ها با تخیلی آزاردهنده، خونین‌ترین و منزجرکننده‌ترین صحنه‌های ممکن را به سریال «آن» آورده‌اند که بچه‌کشی ساده‌ترینشان است. در یکی از صحنه‌های آغازین اپیزود اول، نوزادی که هنوز بند نافش بریده نشده، بال درمی‌آورد و به بچه‌ها حمله می‌کند، در ادامه سالن سینمایی معمولی به قتلگاه بچه‌ها تبدیل می‌شود، جایی پدر لیلی از درون شیشه‌ی خیارشور سر در می‌آورد و سکانسی طولانی که در آن چشم‌های مارج مثل کرم بیرون می‌زند، به من و بسیاری از شما تراما داده است.

با رسیدن به اپیزود هشتم، ترس‌ها و خشونت‌ها بالا می‌گیرد و موسکیتی‌ها در یک نبرد پایانی که در آن بچه‌ها و تمام کاراکترهای اصلی نیروهایشان را برای مقابله با پنی‌وایز – که به قالب اژدهایی ترسناک درآمده است – جمع می‌کنند. خطرات تا حد ممکن بالا می‌رود و مرگ‌ها بی‌رحمانه‌تر می‌شود. «آن: به دری خوش آمدید» با یک پایان‌بندی قابل پیش‌بینی، زمینه را برای فصل‌ها و داستان‌های بیشتر می‌گذارد و پیش‌درآمدی سرگرم‌کننده بر فیلم‌ها می‌سازد که خوب است، اما بی‌نقص نیست.

۱۰ سریال ترسناک برتر برای کسانی که با ژانر وحشت میانه‌ای ندارند

«آن: به دری خوش آمدید» خوب است، اما بی‌نقص نیست

کریس چاک در نقش دیک هالوران

«آن: به دری خوش آمدید» کاراکترهای فراوانی دارد؛ اما قهرمانان اصلی آن را بچه‌هایی شکل می‌دهند که به جز ماتیلدا لاولر (بازیگر مارج)، اجرای سایرشان چنگی به دل نمی‌زند. کلارا استک که در نقش لیلی از اپیزود اول تا آخر یک نگاه مغموم یکسان را پیشه کرده و گاهی اوقات بغض غلیظی به آن اضافه می‌کند، آماندا کریستین (بازیگر رانی) همیشه عصبانی است و آریان کارتایا (بازیگر ریچ) حتی در صحنه‌ی مرگ خودش هم اجرایی اقناع‌کننده ارائه نمی‌دهد.

با وجود اجرای کمتر از حد انتظار بچه‌ها، بازیگران بزرگسال، به ویژه چاک در نقش دیک هالوران و اسکاشگورد در نقش پنی‌وایز می‌درخشند. چاک در نقش هالوران، که اهمیت زیادی در داستان‌های کینگ دارد و بعدا سراغش می‌روم، با قدرت ماورایی خود دست به گریبان است؛ قدرتی که توانایی دیدن روح مردگان را به او می‌دهد؛ اما تمام ارواح مثل روح مادربزرگ هالوران مهربان نیستند؛ برخی‌هایشان قطع عضو شده‌اند یا سر ندارند، ولی همه‌اشان کمر همت بسته‌اند تا روان هالوران را آزار دهند. چاک در این نقش چالشی، توانایی اجرای خود را به رخ می‌کشد؛ او گاه مثل یک نظامیِ واقعی رهبری اوضاع را به دست می‌گیرد و گاه کودک می‌شود؛ اما همیشه دیدنی است.

این برای پنی‌وایزِ اسکاشگورد هم صدق می‌کند که با حضورش در فیلم رابرت اگرز، «نوسفراتو» (Nosferatu)، باری دیگر ثابت کرد زیر تلی از گریم‌های عجیب و غریب بهترین اجرای خود را به نمایش می‌گذارد. دلقک رقصان او این بار همچون فیلم‌های سابق، مو به تنتان سیخ می‌کند. اما اسکاشگورد در نقش باب گری، پدر اینگرید کِرش (مدلین استو)، هم باورپذیر است که در فلش‌بکی به سال ۱۹۰۸ میلادی می‌بینیم خود طعمه‌ی هیولای کیهانی می‌شود.

بیل اسکاشگورد

همزمان که اسکاشگورد در «آن: به دری خوش آمدید» تمام تلاشش را برای به مورمور انداختن ما می‌کند، موسکیتی‌ها بیشتر تلاش خود را معطوف ترس‌های هیجانی کرده‌اند. این درحالی است که وقتی صحبت از «آن» می‌شود، با موجودی سروکار داریم که زیر پوستمان می‌رود و به عمیق‌ترین ترس‌هایمان دسترسی دارد؛ وحشتی روانشناختی و تنشی همیشگی که مرزهای واقعیت و خیال را محو می‌کند. اما در «آن: به دری خوش آمدید» پنی‌وایز و دیگر اشکال مختلفی که از این موجود می‌بینیم، نه با ایده‌ی وحشت درونی، که با ترس‌های یهویی شما را از جا می‌پراند. هرچند به‌عنوان یک مجموعه‌ی تلویزیونی، «آن: به دری خوش آمدید» جلوه‌های ویژه‌ی قوی دارد و این غافلگیری‌های یهویی، واقعا غافلگیر یا منجزرتان می‌کنند؛ اما قدرت ماندگاری ندارند.

فیلمنامه‌ی «آن: به دری خوش آمدید» در کل به گونه‌ای نوشته شده که همه چیز را توی صورتتان بزند؛ چه این عناصر ترسناک داستان باشند، چه ارجاعات به فیلم‌های قبلی و کتاب‌های کینگ، چه خود جریان داستان. دیالوگ‌های اکسپوزیشن در فیلمنامه بیداد می‌کنند و کاراکترها مدام هرچه می‌اندیشند، هر احساسی که دارند و هر چه انجام می‌دهند را برای مخاطب هجی می‌کنند؛ انگار سازندگان سریال به ما اعتماد نداشته‌اند تا خودمان بتوانیم بفهمیم در داستان چه می‌گذرد. موسکیتی‌ها برنامه‌های زیادی برای فصل دوم و سوم «آن: به دری خوش آمدید» دارند؛ اما پیش از آن باید دستی به فیلمنامه‌اشان بکشند. شاید هم باید منتظر سریال سال آینده‌ی «کری» (Carrie) باشیم، بلکه مایک فلنگن بتواند سریال استیون کینگی بهتری تحویلمان دهد.

نقد سریال «آن به دری خوش آمدید»

یک مشکل دیگر «آن: به دری خوش آمدید»، که اغلب پیش‌درآمدها با آن درگیرند، به داستان سریال برمی‌گردد: چطور باید به داستانی اهمیت داد که از قبل می‌دانیم چطور تمام می‌شود؟ در اپیزود هشتم دری در مه (که موسکیتی‌ها اصرار دارند ربطی به داستان «مه» (The Mist) استیون کینگ ندارد) فرومی‌ٰرود و تمام بچه‌های مدرسه به دام پنی‌وایز می‌افتند. اما هرکسی که «آن» را دیده می‌داند که نه دری قرار است نابود شود، نه بچه‌ها قرار است بمیرند. حتی خود پنی‌وایز پوستر ریچی (فین ولفهارد) از فیلم ۲۰۱۷، یعنی پسر آینده‌ی مارج را دست می‌گیرد و به دخترک می‌گوید که زمان را در روندی خطی تجربه نمی‌کند؛ پس حال و گذشته و آینده برایش معنایی ندارد. اما می‌خواهد مارج را بکشد تا جلوی تولد ریچی را بگیرد. پس مطمئن می‌شویم که به هر روش و معجزه‌ای، مارج زنده می‌ماند و همان مسیری را طی می‌کند که باید.

ازاین‌روست که خطرات و تهدیدات در «آن: به دری خوش آمدید» اهمیت خود را از دست می‌دهند. خوشبختانه، اشتیاق موسکیتی‌ها و توجه به جزئیات آن‌ها در دنیاسازی دری و جهان بزرگتر استیون کینگ، این مشکلات را تاحدودی جبران می‌کند.

10 فیلم استفن کینگ که ارزش دارد بارها تماشا کنید

«به دری خوش آمدید» فیلم‌ها و دنیای کتاب‌های استیون کینگ را بسط می‌دهد

بیل اسکاشگورد در نقش پنی‌وایز

استیون کینگ مدت‌ها پیش از آنکه ایده‌ی مولتی‌ورس به ذهن کوین فایگی برسد، با کتاب‌های متعدد خود، جهانی خلق کرده که به طرق مختلف به هم ربط دارند. البته لازم نیست تمام ارتباطات و ارجاعات سریال «آن: به دری خوش آمدید» به سایر داستان‌های کینگ را بدانید تا بتوانید از داستان تازه‌ای که موسکیتی‌ها در سریال روایت می‌کنند، لذت ببرید. اما اگر از طرفداران دوآتشه‌ی کینگ باشید، می‌دانید که پیدا کردن این ارتباطات خود لذت دوچندانی دارد. چه فرصتی بهتر از یک سریال تلویزیونی تا جزئیات این دنیاسازی بسط داده شود. موسکیتی‌ها هم این فرصت را غنیمت شمرده و کلی ارجاعات گوناگون در جای‌جای سریال گذاشته‌اند و گاهی آن‌ها را علناً توی صورتتان می‌زنند.

اگر با رمان و اقتباس‌های سینمایی «آن» آشنا باشید، همان اول نام هنلون برایتان آشناست. مایک هنلون بعدها به یکی از اعضای کلیدی باشگاه بازندگان تبدیل می‌شود و کسی است که در کتاب دنبال حقیقت اتفاقات دری می‌رود. در پس‌زمینه‌ی سریال یکی از عناصر پرتکرار، لاک‌پشت‌ها هستند؛ موجودی کیهانی که خلاف آن، نیروی مثبتی به دری می‌آورد. در سریال «به دری خوش آمدید» نماد مدرسه لاک‌پشت است و آنطور که متی (مایلز اکهارت) به لیلی می‌گوید، لاک‌پشت‌ها شانس می‌آورند. حتی کسی با لباس لاک‌پشت در صحنه‌ی پایانی در مدرسه حضور دارد؛ جایی که پنی‌وایز تمام بچه‌ها را تسخیر می‌کند.

نقد سریال «آن به دری خوش آمدید»

سروکله‌ی جونیپر هیل، بیمارستان روانی که لیلی در پایان اپیزود دوم به آنجا منتقل می‌شود، در کتاب‌های متعدد کینگ، از جمله «آن»، پیدا می‌شود. نصب مجسمه‌ی پاول بانیان برای خودش ماجراهایی دارد که اگر قسمت دوم فیلم «آن» را دیده باشید، می‌دانید پنی‌وایز با آن چه‌ها که نخواهد کرد. وقتی تلاش‌های شارلوت برای نجات پدر رانی، هنک (استفن رایدر)، از بازداشت جواب نمی‌دهد، بالاخره او را سوار ماشین کرده و به زندان شاوشانک می‌فرستند؛ زندانی بدنام که نیاز به معرفی ندارد و خوشبختانه، هنک موفق می‌شود از حبس در آن قسر در رود و به دخترش ملحق شود. در اپیزود آخر مه سنگینی کل دری را فرامی‌گیرد که یادآور داستان دیگری از کینگ به نام «مه» است.

در صحنه‌ی پایانی به ۲۶سال بعد در جونیپر هیل منتقل می‌شویم؛ جایی که در آن اینگرید (جوان گرگسون) از فیلم دوم «آن» سروکله‌اش پیدا می‌شود و جمله‌ای تکان‌دهنده می‌گوید: «هیچکس در دری واقعا نمی‌میرد.» در همین صحنه، سوفیا لیلیس از فیلم‌های «آن» هم حضور دارد که برای مرگ مادرش در جونیپر هیل سوگواری می‌کند.

دیک هالوران و لیروی هنلون

در میان همه‌ی این‌ها، به‌جرئت مهم‌ترین کاراکتر سریال و اساسا کاراکتری که بسیاری از داستان‌های کینگ را به هم ربط می‌دهد، دیک هالوران است. در اپیزود اول او را در پایگاه نظامی دری در کنار لیروی می‌بینیم؛ اما در ادامه‌ی سریال، دیک نقشی محوری پیدا می‌کند؛ هم برای نجات دری در ۱۹۶۲، هم برای آینده‌ای که هنوز نیامده است.

دیک هالوران بیش از همه به‌خاطر حضورش در «درخشش» (The Shining) شناخته می‌شود؛ شخصیتی که به دنی تورنس جوان نحوه‌ی استفاده از قدرت ماورایی‌اش را یاد می‌دهد. او در دنباله‌ی کینگ بر «درخشش»، یعنی «دکتر اسلیپ» (Doctor Sleep) هم حضور دارد. در «به دری خوش آمدید» ارتش ایالات متحده از قدرت هالوران برای پیدا کردن لانه‌ی پنی‌وایز استفاده می‌کنند؛ البته هرچه بیشتر هالوران قدرتش را به کار می‌گیرد، بیشتر در وحشت و آشوب دنیای مردگان فرومی‌رود. در سکانس پایانی، هالوران علناً به هنلون‌ها می‌گوید که می‌خواهد دری و زندگی نظامی را ترک کرده و برود در هتلی کار کند، «مگه یه هتل چقدر می‌تونه دردسرساز باشه؟»

3.5
از ۵
نکات مثبت
  • تثبیت کاراکترهای تازه به‌عنوان قهرمانان اصلی
  • جلوه‌های ویژه‌ی باکیفیت به‌جز در سکانس قبرستان
  • دنیاسازی پرجزئیات و بسط جهان رمان استیون کینگ
نکات منفی
  • اجرای ضعیف بازیگران کودک
  • هجی کردن داستان برای بینندگان
  • تکیه بر ترس‌های هیجانی و غافلگیری‌های آبکی

با اینکه «آن: به دری خوش آمدید» در شخصیت‌پردازی یا روایت به پای کتاب کینگ نمی‌رسد، اما موفق شده دنیاسازی فیلم‌های «آن» را به سطح تازه‌ای ارتقاء دهد. ترکیب ترس‌های ماورایی پنی‌وایز، با ترس‌های واقعی نژادپرستی و جنگ سرد، انتخاب درستی برای داستان فصل اول «آن: به دری خوش آمدید» بوده است که با خشونت بی‌امان سریال، راه کتاب و فیلم‌های اصلی را ادامه می‌دهد. حتی اجرای ناامیدکننده‌ی بازیگران کودک هم در سایه‌ی بازیگری کسانی چون اسکاشگورد و چاک قابل تحمل می‌شود.

با تمام سریال‌هایی که امروزه نصفه‌ونیمه به پایان می‌رسند، خوشبختانه سریال «آن» داستان قهرمانان اصلی را جمع می‌کند؛ حداقل تا ۲۷سال بعد که هیولا دوباره از خواب زمستانی‌اش بلند شود. اگر سریال برای فصل دوم و سوم ادامه یابد، آنطور که موسکیتی‌ها وعده داده‌اند قرار است بیشتر به گذشته‌ی دری و پنی‌وایز بپردازند. فعلا که چیزی قطعی نیست؛ اما اگر اندی و باربارا موسکیتی بتوانند کیفیت و جزئی‌نگری فصل‌های احتمالی بعدی را حفظ کنند، بی‌شک طرفداران کینگ هم ناراضی نخواهند بود.

شناسنامه سریال «آن: به دری خوش آمدید» (IT: Welcome to Derry)

سازنده: اندی و باربارا موسکیتی، جیسون فاکس
نویسنده: جیسون فاکس، کیلب کین
بازیگران: تیلور پیج، بیل اسکاشگورد، کریس چاک، جوان آدپو، ماتلیدا لاولر، استفن رایدر
محصول: ۲۰۲۵، ایالات متحده
امتیاز سایت IMDb به سریال: ۸ از ۱۰
امتیاز سریال در سایت راتن تومیتوز: ۸۰٪
خلاصه داستان: لیروی هنلون، عضو نیروی هوایی ارتش امریکا، خانواده‌ی خود را برای مأموریتی فوقی سری به شهر مرموز دری می‌آورد؛ شهری که در سال ۱۹۶۲ میلادی، فراتر از تنش‌های سیاسی، اجتماعی، نژادی و جنگ سرد که در آن سال‌ها بر تمام ایالات متحده سایه افکنده بود، با مشکلی ماورایی دست به گریبان است؛ مشکلی که گاه در قالب دلقکی رقصان، عمیق‌ترین ترس‌های درونی افراد را بیرون می‌کشد…

نقد سریال «آن: به دری خوش آمدید» دیدگاه شخصی نویسنده است و لزوما موضع دیجی‌کالا مگ نیست.

منبع: دیجی‌کالا مگ

برچسب‌ها :
دیدگاه شما

پرسش امنیتی *-- بارگیری کد امنیتی --

loading...
بازدیدهای اخیر
بر اساس بازدیدهای اخیر شما
تاریخچه بازدیدها
مشاهده همه
دسته‌بندی‌های منتخب برای شما
X