از ساندویچ جیل تا مشت‌های جو بیکر؛ ۱۰ موضوع خنده‌دار سری رزیدنت اویل

۲۵ مهر ۱۴۰۱ زمان مورد نیاز برای مطالعه: ۷ دقیقه
موضوعات خنده‌دار سری رزیدنت اویل

نام سری رزیدنت اویل با ترس و بقا در صنعت بازی های ویدیویی گره خورده است. اکثر بازی‌های اصلی این مجموعه با استقبال خوبی مواجه شده‌اند و این سری همچنین الهام‌ بخش بسیاری از آثار ترسناک زامبی محور بوده است. در حالی که رزیدنت اویل به خاطر المان‌های ترسناکش شناخته شده، بخشی از جذابیت بازی‌های آن مربوط به صحنه‌های مسخره و خنده‌دار می‌شود.

بعضا در بازی‌ها خواهید دید که یک شخصیت دلخراش‌ترین تجربه‌ها را کسب کرده و از سخت‌ترین شرایط فرار می‌کند و بلافاصله پس از آن دیالوگی بیان کرده که انگار از دل یک اثر کمدی بیرون آمده است. به صورت کلی لحظات زیادی در این بازی‌ها یافت می‌شوند که می‌توانند شما را بترسانند، بخندانند یا هر دو را با هم داشته باشند. حال طی این مقاله به ۱۰ موضوع خنده‌دار و مضحک این سری خواهیم پرداخت.

۱۰. چسباندن دست قطع شده / بازی رزیدنت اویل ویلج

رزیدنت اویل 8

ایتان وینترز در رزیدنت اویل ویلج به معنای واقعی کلمه از جهنم عبور می‌کند. او مورد ضرب و شتم قرار می‌گیرد، از دخترش جدا شده و سپس خود را در وسط دهکده‌ای سرد و مرگبار می‌بیند. در طول چند ساعت اول، دست‌های اتان عملا هر بلایی از سوختن گرفته تا له شدن زیر فشا را تحمل می‌کنند. در نهایت در حالی که ایتان از لیدی دیمیترسکو در حال فرار است، قصد دارد تا اهرمی را بکشد تا دری را باز کند. در این لحظه دیمیترسکو دست راست ایتان را از کمی بالاتر از مچ او قطع می‌کند. با این حال، این چیزی بیش از یک زخم عادی برای ایتان نیست. پس از فرار موفقیت آمیز از دست او، ایتان یک بطری دارو را بیرون آورده، زخم خود را با آن آغشته کرده و سپس بخش قطع شده‌ی دست را به آن می‌چسباند. در کمتر از چند ثانیه او کنترل کامل دست خود را بدست می‌آورد و گویی که هرگز آن را از دست نداده است. هرچند ممکن است بسیاری برای این سکانس دلیل و منطق بیاورند اما چیزی از مضحک بودن آن کم نمی‌کند.

۹. «تو تقریبا یه ساندویچ جیل شده بودی!» / بازی رزیدنت اویل ۱

رزیدنت اویل 1

ترجمه‌ی انگلیسی اولین نسخه از رزیدنت اویل دیالوگ‌های خنده‌داری بسیاری دارد که یکی از خنده‌دارترین آن‌ها توسط بری برتون در اوایل کمپین جیل بیان شده است. در بخشی از بازی وقتی جیل ولنتاین خود را در دام یک تله‌ی سقفی می‌بیند، بری در آخرین ثانیه او را نجات می‌دهد. بری به‌ جای بررسی شرایط همکارش، به نوعی با دیالوگ ذکر شده اشاره می‌کند که جیل تقریبا له شده بود. طرفداران این دیالوگ را دوست دارند و کپ‌کام از زمانی که برای اولین بار در سال ۱۹۹۶ استفاده شد، چندین بار در بسیاری از بازی‌های خود به آن اشاره کرده است.

۸. جیل؛ استاد باز کردن قفل / بازی رزیدنت اویل ۱

جیل ولنتاین

این لقب از یک نقل قول خنده‌دار دیگر بری از رزیدنت اویل ۱ گرفته شده است. پس از ورود به عمارت اسپنسر، بری به جیل یک لاک‌پیک (LockPick) پیشنهاد می‌دهد تا با استفاده از آن بتواند در عمارت پرسه بزند. او می‌گوید که اگر جیل، «استاد باز کردن قفل» این آیتم را نگه دارد، برای او مفید خواهد بود. عبارت‌های عجیب و غریب و دیالوگ‌های مصحک این لحظه را به یک سکانس کمدی تبدیل می‌کند و خنده‌دارتر از آن، این است که شخصیتی تقریبا بی‌چهره (به دلیل مدلسازی‌های قدیمی) است که این دیالوگ را بیان می‌کند. از طرفی مشخص نیست که چگونه جیل دقیقا این عنوان را بدست آورده است.

۷. شوخ طبع بودن لیان / بازی رزیدنت اویل ۴

لیان اس. کندی

لئون اس. کندی یک بمب خنده در رزیدنت اویل ۴ است. در طول بازی، او به طور مرتب انواع دیالوگ‌های خنده‌دار را به زبان می‌آورد که باعث می‌شود مانند مردی به نظر برسد که خیلی تلاش می‌کند تا باحال به نظر برسد. این موضوع را می‌توان در همان لحظات ابتدایی بازی وقتی همه‌ی روستاییان دیوانه ناپدید می‌شوند مشاهده کرد که می‌گوید: «بقیه دارن کجا میرن؟ بینگو؟». در واقع رزیدنت اویل ۴ به این سوال پاسخ می‌دهد که اگر در نسخه‌ای از این سری شاهد یک جوان خوش قیافه ولی نه چندان جدی و منطقی بودیم، چه اتفاقی می‌افتاد و خدا را شکر که این موضوع به حقیقت پیوست. لحن بازی به طرز قابل توجهی بعضا خنده‌دار می‌شود که این موضوع باعث سرگرم‌کننده شدن هر چه بیشتر آن شده است. حال باید دید که با توجه اتمسفر سنگین‌تر بازسازی این بازی، شاهد اینگونه لحظات خواهیم بود یا خیر.

۶. ظاهر همیشه در حال تغییر کریس ردفیلد / کل مجموعه

کریس ردفیلد

ظاهر کریس ردفیلد چگونه است؟ پاسخی که قرار است به این سوال بدهید، احتمالا به آخرین نسخه‌ای که از این سری بازی کرده‌اید، بستگی دارد زیرا به نظر می‌رسد که چهره و بدن این مرد با هر بازی که او در آن حضور دارد، تغییر می‌کند. در رزیدنت اویل ۱ کریس به نوعی شبیه یک مرد معمولی است اما در نسخه‌های پنجم و ششم مجموعه او به طرز قابل توجهی عضلانی است و احتمالا می‌تواند در مسابقات بدنسازی شرکت کند! در رزیدنت اویل ۷، او بسیار لاغرتر شده، اما چهره‌اش هیچ شباهتی به نسخه‌های قبلی‌اش ندارد. در نسخه‌ی ویلج، او کمی حجیم‌تر شده، اما از چهره‌ی کاملا جدیدی برخوردار است. همچنین با توجه به روند داستانی دو نسخه‌ی آخر، او در رزیدنت اویل ۹ نیز حضور خواهد داشت و باید دید که آیا تغییر زیادی خواهد کرد یا خیر.

۵. مشت زدن کریس به سنگ / بازی رزیدنت اویل ۵

رزیدنت اویل 5

در اواخر بازی رزیدنت اویل ۵، کریس باید یک پل موقت برای عبور از جریانی از گدازه‌ها ایجاد کند. برای انجام این کار، او تصمیم می‌گیرد که از یک تخته سنگ بزرگ استفاده کند. در حالی که سعی می‌کند که تخته سنگ را هل دهد، کریس تصمیم می‌گیرد که در مجموع شش ضربه با مشت به آن بکوبد، به این امید که این مشت‌ها به او کمک کنند. این که یک فرد بالغ فکر کند که با مشت زدن به یک سنگ بزرگ اتفاق خاصی قرار است بیفتد، در نوع خود بسیار عجیب است. در رزیدنت اویل ویلج، کارل هایزنبرگ، کریس را به خاطر این کارش مسخره می‌کند.

۴. صحنه‌های لایو اکشن / بازی رزیدنت اویل ۱

رزیدنت اویل

رزیدنت اویل ۱ دارای صحنه‌های لایو اکشنی است که به معنای واقعی کلمه مسخره هستند. بازیگری، کارگردانی، صحنه‌های اکشن و جلوه‌های ویژه‌ی موجود در این صحنه‌ها همگی افتضاح هستند و همین مضخرف بودن باعث شده تا سرگرم‌کننده شوند. این صحنه‌ها بسیار شبیه محصولات ویدیویی دهه‌ی ۹۰ هستند و بسیار تلاش کرده‌اند تا به نوعی باحال به نظر برسند. در نسخه‌ی بازسازی بازی، این صحنه‌ها با کات‌سین‌های معمولی جایگزین شدند، اما صحنه‌های اصلی هنوز جایگاه ویژه‌ای در قلب بسیاری از طرفداران رزیدنت اویل دارند.

۳. کریس شرور می‌شود / بازی رزیدنت اویل ویلج

رزیدنت اویل ویلج

رزیدنت اویل ویلج غافلگیرکننده شروع می‌شود. کریس ردفیلد به عنوان یکی از قهرمانان اصلی سری، وارد خانه‌ی ایتان وینترز می‌شود و به همسر او یعنی میا بارها و بارها در حالی که اتان درمانده در حال تماشا است، شلیک می‌کند. در واقع به نظر می‌رسد که پس از ۲۵ سال، قهرمان مجموعه تبدیل به مرد شروری شده است. البته در ادامه‌ی بازی مشخص می‌شود که کریس به اتان خیانت نکرده است. مادر میراندا به عنوان شرور اصلی بازی ظاهر خود را تبدیل به میا کرده و این بدان معناست که کریس اتان را نجات داده است. با این حال، کریس می‌توانست این موضوع را بهتر با ایتان در میان بگذارد.

۲. مبارزه‌ی نهایی با هایزنبرگ/ بازی رزیدنت اویل ویلج

رزیدنت اویل 8

کارل هایزنبرگ آخرین دست نشانده‌ی  مادر میراندا است که شما در نسخه‌ی هشتم رزیدنت اویل با آن مبارزه می‌کنید. او مانند یکی از شخصیت‌های بازی شده توسط نیکلاس کیج است که به قدرت‌های مگنیتو مجهز شده است و مبارزه با او در نوع خود بسیار عجیب و غریب است. او با استفاده از توانایی‌های خود در کنترل فلزات، یک ماشین عظیم را در تلاش برای نابودی شما ایجاد می‌کند، اما شما با استفاده از یک مینی تانک مجهز به مسلسل، اره برقی و مواد منفجره او را سرنگون می‌کنید. این مبارزه در بعضی مواقع کاملا خنده‌دار می‌شود و انگار نه انگار که در حال تجربه‌ی اثری ترسناک هستید.

۱. مشت‌های قدرتمند جو بیکر / بازی رزیدنت اویل ۷

جو بیکر

یکی از بسته‌های الحاقی رزیدنت اویل ۷ با عنوان End of Zoe، روایتگر ماجرای جو بیکر به عنوان برادر شخصیت شرور اصلی بازی یعنی جک بیکر است. او مدت کوتاهی پس از وقایع بازی برای بررسی شرایط خانواده‌اش به محل آن‌ها سر می‌زند. البته در طول سفر ایتان به اقامتگاه بیکر، شرایط مقداری بی‌ریخت شده و اکنون جهش‌یافته‌های مختلف در همه جا هستند. این به جو بستگی دارد که همه چیز را سر و سامان دهد و شاید بپرسید که او چگونه این کار را انجام می‌دهد؟ جالب است بدانید که جو تنها با استفاده از مشت‌هایش با دشمنان مبارزه می‌کند که به خودی خود مضحک است، اما چیزی که این موضوع را خنده‌دارتر می‌کند، این است که او جک بیکر تقریبا نابود نشدنی را با مشت می‌کشد! این در حالی است که ایتان به سختی توانست با استفاده از اسلحه‌های واقعی او را حتی زخمی کند.

منبع: The Gamer

صفحه اصلی بازی - اخبار بازی - تریلر بازی - نقد و پیش نمایش | دیجی‌کالامگ

برچسب‌ها :
دیدگاه شما

loading...
بازدیدهای اخیر
بر اساس بازدیدهای اخیر شما
تاریخچه بازدیدها
مشاهده همه