صنعت بازی منتظر نشسته تا جیتیای ۶ نجاتش دهد و این اتفاق ترسناک است!
برای لحظهای تصور کنید که میتوانید آینده را ببینید و در آن آینده، جیتیای 6 یک شکست تمامعیار است. شاید از نظر فنی فاجعهبار باشد یا شاید حتی نتواند با هیچکس ارتباط برقرار کند. از طرفی شاید شایعات مربوط به قیمت ۱۰۰ دلاری آن درست باشند و در شرایط اقتصادی تابستان ۲۰۲۶، این مبلغ دیگر برای هیچکس قابل پرداخت نباشد. آیا این سناریو غیرمنطقی به نظر میرسد؟ شاید نباید چنین باشد. این موضوع نه آرزو کردن برای شکست بازی است، نه از روی نفرت نسبت به اثری که هنوز منتشر نشده، بلکه داشتن دیدگاه و ارزیابی واقعبینانه از صنعتی است که تمام تمرکز خود را بر یک بازی واحد گذاشته است.
هفتهی اول ماه مه از این نظر بسیار روشنگر بود. روز جمعه، دوم مه، شرکت راکاستار گیمز (Rockstar Games) بالاخره نفس در سینه حبس شدهی صنعت بازی را آزاد و اعلام کرد که عرضهی جیتیای 6 که پیشتر قرار بود در سال ۲۰۲۵ منتشر شود، به تاریخ ۲۶ مه ۲۰۲۶ (5 خرداد 1405) موکول شده است. بلافاصله پیامدهای این خبر مشخص شد: سهام شرکت ناشر راکاستار، یعنی تیک-تو اینتراکتیو (Take-Two Interactive) سقوط کرد، رسانههای اصلی گزارشهایی منتشر کردند و یوتیوبرها به طور جدیای شروع به تولید محتوا کردند. سهشنبهی هفتهی بعد، راکاستار دومین تریلر رسمی بازی را همراه با اولین اطلاعات رسمی از داستان و شخصیتهای بازی منتشر کرد.

در نگاه اول، این تریلر چشمگیر به نظر میرسد. جیتیای 6، با توجه به جایگاه راکاستار و سابقهاش در ساخت بازیهایی فوقالعاده پرهزینه و با جزئیات بسیار بالا، قرار است از لحاظ ظاهری و صوتی چیزی بیمانند و در سطحی از واقعگرایی باشد که بسیاری از توسعهدهندگان فقط میتوانند آرزوی آن را داشته باشند. اما تریلر از نظر محتوایی چیزی از تجربهی واقعی بازی را نشان نمیدهد. البته این کاملاً طبیعی است. تریلر بیشتر برای تقویت هیجان پیش از عرضه ساخته شده است و شاید این مقدمات از خود بازی مهمتر باشد. همین حالا، در لحظهای که این را میخوانید، افراد زیادی مشغول نوشتن دربارهی جیتیای 6 هستند؛ بازیای که هنوز یک سال تا عرضهاش باقی مانده است. آنها این کار را نه برای شما، بلکه برای الگوریتم انجام میدهند.
الگوریتم نیازهایی دارد که مهمتر از نیازهای شما هستند، زیرا الگوریتم است که تعیین میکند چه چیزی در گوگل بالا بیاید و چه چیزی دفن شود، اینکه آیا یک رسانه کلیک کافی برای ادامهی فعالیت بدست میآورد یا یک یوتیوبر بازدید کافی برای ساخت ویدیوی بعدی دارد یا نه. به معنای واقعی کلمه، خواننده دیگر چندان اهمیتی ندارد یا حداقل نه به اندازهی آن الگوریتمی که تصمیم میگیرد آیا اصلاً خوانندهای بفهمد که یک ویدیو یا مقاله وجود دارد یا نه. به همین دلیل، تا پیش از ۲ مه، میتوانستید هزاران کلمه مطلب بخوانید و صدها ساعت ویدیو دربارهی جیتیای 6 تماشا کنید، در حالی که عملاً همه به یک مقدار اطلاعات عمومی دسترسی داشتند. در واقع فقط یک بیانیهی خبری کوتاه و یک تریلر ۹۰ ثانیهای که در دسامبر ۲۰۲۳ منتشر شده بود، وجود داشت. پس از انتشار تریلر دوم، کلمات و ویدیوهای بیشتری تولید خواهد شد، حتی زمانی که چاه کمعمق تحلیلهای ملموس، مدتهاست که خشک شده است!
منطق پیچیدهای که بر دیده شدن محتوا، چه در گوگل، چه در یوتیوب و چه در پلتفرمهای مختلف شبکههای اجتماعی حاکم است، همیشه در حال تغییر است، اما یکی از بهترین راهها برای بهرهبرداری از این سیستم به نفع خودتان، آمادهسازی آن است. الگوریتم نمیداند که باید یک تولیدکنندهی محتوا را به عنوان مرجع محتوای مربوط به جیتیای بشناسد یا نه، مگر اینکه آن فرد سابقهی تولید محتوای مرتبط با این بازی را داشته باشد. بنابراین اگر میخواهید زمانی که بازی بالاخره منتشر شد، الگوریتم به شما توجه کند و شما را در اولویت قرار دهد، بهتر است از همین دیروز شروع به تولید محتوا میکردید. بنابراین وقتی راکاستار در نهایت بازی را آمادهی عرضه اعلام کند، شما در موقعیت بهتری خواهید بود و همهی آن محتوای مقدماتی که با دقت ساخته بودید، توجیه وجودی پیدا میکند.

از یک نظر، این وضعیت آشناست. هرچند رسانهی بازی دیگر صرفاً محدود به وبسایتهای تخصصی نیست، اما همان فرهنگ قدیمی هنوز در پوشش رسانهای بازیهای بزرگ دیده میشود. بالاخره حدس و گمان سرگرمکننده است و گمانهزنیهای آگاهانهی یک خبرنگار متخصص میتواند داستانپردازیهای بیاساس کسانی را که صرفاً به دنبال جلب توجه هستند رد کند. با این حال، الگوریتمهایی که ساختار رسانهی دیجیتال را از هم پاشیدهاند، باعث شده بسیاری از ما خود به شکارچیان بیشرم توجه تبدیل شویم.
وابستگی خطرناک
چرا آیندهی رسانه به موفقیت جیتیای 6 گره خورده است؟
همین است که موفقیت جیتیای 6 را به یک واقعیت اجتنابناپذیر تبدیل میکند. همهی کسانی که از پوشش رسانهای بازیها امرار معاش میکنند، از تعداد رو به کاهش وبسایتها گرفته تا محبوبترین یوتیوبرها، نیاز دارند که این بازی موفق باشد و همین نیاز، این تصور را ایجاد میکند که موفقیت بازی حتمی است و اگر رسانه تا این حد درگیر جیتیای شده، چون مجبور است درگیر باشد، پس چه شانسی برای بازیهای دیگر باقی میماند؟ برای بقای شرکتهای بازیسازی، چه بزرگ و چه کوچک، بسیار مهم است که بتوانند با عرضهی بازی جیتیای 6 کنار بیایند یا حتی جرأت پیشبینی تأخیر احتمالی آن (مثل تأخیری که در ماه مه رخ داد) را داشته باشند و برای آن برنامهریزی کنند.
در اینجا تفکر ژورنالیستی و تجاری به شکلی با هم تلاقی میکنند که نباید چنین باشد. از دید روزنامهنگاری، عاقلانه نیست که چیزی را از پیش قطعی فرض کرد؛ اما در دنیای تجارت، داشتن اعتماد به نفس حتی اگر به نظر احمقانه برسد، کاملاً منطقی است. بیشترین سود از خوب بودن جیتیای 6 نصیب راکاستار میشود؛ اما برای بقیهی ما، هیچکس نمیخواهد از احتمال سود هنگفتی که ممکن است از تکرار موفقیتهای خارقالعادهی گذشتهی این غول صنعت بازیها بدست آید، جا بماند. اما شیوهای که این موفقیت به دیگران سرایت میکند، بیشتر به خود بازی به عنوان یک پدیده رسانهای بیهمتا مربوط میشود تا خود بازی بهعنوان یک اثر هنری یا سرگرمی. چیزی که آنقدر بزرگ و خاص است که نمیتوان دیدگاه واقعبینانهای به راحتی نسبت به آن داشت.

باز هم باید بر این نکته تأکید کرد که رسانههای بازی و تولیدکنندگان محتوا به خود محتوای مربوط به جیتیای 6 وابسته نیستند، بلکه به افزایش چشمگیر توجهی که انتشار نهایی بازی برای آنها به همراه خواهد داشت چشم دوختهاند و این دو با هم تفاوت دارند. به عبارتی، همه خود را برای یک هجوم بیوقفه آماده میکنند. اینکه این دوره چقدر دوام خواهد داشت، کاملاً نامشخص است. راکاستار توانسته بازیکنان را سالها با پشتیبانی گسترده از جیتیای آنلاین، در مدار جیتیای 5 نگه دارد. در واقع میتوان گفت جیتیای آنلاین دلیل اصلی ماندگاری جیتیای 5 در جدول فروش بازیها آن هم ده سال پس از عرضه است؛ موفقیتی آنچنان عظیم که میتوان ادعا کرد که جیتیای آنلاین بعدی، هر شکلی که داشته باشد، ممکن است برای آیندهی مالی راکاستار حتی مهمتر از خود جیتیای 6 باشد.
جای تعجبی ندارد که راکاستار به شدت علاقهمند باشد که موفقیت جیتیای آنلاین را تکرار کند. میتوان حدس زد که مقیاس پروژهی بعدی بسیار عظیم و نوعی ماشین پولسازی مشابهی روبلاکس یعنی متکی بر محتوای تولیدشده توسط کاربران باشد. با اینحال، تمرکز فعلا روی جیتیای 6 است، نه دنبالهی احتمالی جیتیای آنلاین، هرچند که این دنباله در آینده نقشی اساسی ایفا میکند. در صنعتی که یک اثر واحد میتواند این چنین تاثیرگذار باشد، بدون شک مشکلی اساسی وجود دارد. رسانهها نباید این چنین انرژی خود را صرف یک مجموعه کنند، صرفاً برای اینکه الگوریتم را راضی نگه دارند. توسعهدهندگان بازی نباید مجبور شوند برنامه انتشار بازیهای خود را با در نظر گرفتن زمان عرضهی جیتیای 6 تنظیم کنند و این بازی نباید این چنین بتواند توجهی همهی را تحت سلطه خود درآورد.
تقریباً هیچ شانسی وجود ندارد که یک بازی جدید بتواند تبدیل به جیتیای بعدی شود. پول و زمان و فشار سرمایهگذاران که همراه هر دوی آنها میآید و برای استخدام استعدادهای لازم و توسعهی فناوریای همتراز با چنین پروژهی عظیمی نیاز است، همگی توسط یک درصد بالای صنعت بازی بلعیده شدهاند؛ همانهایی که فورتنایت، روبلاکس و غولهای گاچا هستند. در حالی که فورتنایت به یک پلتفرم برای محتوای تولیدشده توسط کاربر تبدیل شده است، گزارشها نشان دادهاند که امپراتوری روبلاکس بر بهرهکشی از کاربران بسیار جوان خود بنا شده، روشی که ممکن است بالاخره با نظارت نهادهای قانونگذار مواجه شود. از طرفی بازیهای رایگان گاچا اکنون به اندازهای پیچیده و پرجزئیات هستند که میتوانند با بهترین بازیهای کنسولی رقابت کنند، زیرا مملو از روشهایی برای سوق دادن بازیکن به سمت قمار هستند و هرچه بیشتر بازی کنید، احتمال اینکه به پرداخت پول عادت کنید، بیشتر میشود.

این است صنعت بازیهای امروزی: نسخهای حریصتر و استثمارگرانهتر از همان صنعتی که در زمان عرضهی آخرین جیتیای وجود داشت. وقتی این مسئله را در نظر بگیریم، وسواس فراگیر نسبت به جیتیای ۶ از زاویهای تازه معنا پیدا میکند. این یک بت به معنای دینی آن است؛ شیئی قدرتمند که شاید بتواند جهانی که دیگر وجود ندارد را حداقل برای مدتی کوتاه بازگرداند. کنسولهای گرانقیمتی که تعداد کمی بازی انحصاری دارند تا قدرت فنی خود را توجیه کنند، بالاخره یک بازی خواهند داشت که باعث شود داشتنشان یا خریدن یک کنسول جدید، ارزشش را داشته باشد.
نویسندگان و تولیدکنندگان محتوایی که در اکوسیستم رسانهای خبرها، راهنماها و نقدها فعالیت میکنند، آمار و ارقام خیرهکنندهای برای ارائه به رؤسایشان خواهند داشت تا ارزش کارشان را ثابت کنند و بازی به عنوان یک سرگرمی، بار دیگر در صدر اخبار قرار خواهد گرفت؛ این بار به خاطر پول هنگفتی که صنعت در مدت زمانی کوتاه بدست میآورد و یک بار دیگر به جهان ثابت خواهد کرد که این رسانه «ارزشمند» است.
در نهایت اگر جیتیای ۶ نتواند این کار را انجام دهد، پس هیچ چیز دیگری نمیتواند!
منبع: Aftermath





