نقدها و نمرات فیلم «طرح فنیقی»؛ وس اندرسن تمامشدنی نیست (جشنواره کن ۲۰۲۵)
فیلم «طرح فنیقی» (The Phoenician Scheme) جدیدترین ساختهی فیلمساز مولف، وس اندرسن است که در جشنواره کن به نمایش درآمد و تا اینجا توانسته نقدهای مثبتی هم کسب کند.
مشابه آثار پیشین اندرسن، «طرح فنیقی» هم تیم پرستارهای دارد و در آن چهرههای سرشناسی همچون بنیسیو دل تورو، مایکل سرا، بیل مری ،ریز احمد، تام هنکس، شارلوت گنزبور، بندیکت کامبربچ، اسکارلت جوهانسون، روپرت فرند، ویلم دفو، برایان کرانستون، و میا تریپلتون به ایفای نقش میپردازند. قصه دربارهی یک تاجر ثروتمند است که 9 پسر و 1 دختر دارد، و تصمیم میگیرد همهی دارایی خود را بعد از مرگ به دخترش ببخشد اما او نمیپذیرد و میخواهد به یک راهبه تبدیل شود.
نقدهای فیلم «طرح فنیقی» وس اندرسن
«طرح فنیقی» در جشنواره فیلم کن 2025 تا اینجا عمدتا نقدهای مثبت دریافت کرده است. میانگین امتیاز فیلم در سایت راتنتومیتوز، با 35 نقد، 74% است (26 نقد مثبت و 9 نقد منفی) و در متاکریتیک هم میانگین امتیاز 72% را دارد (14 نقد مثبت و 9 نقد متوسط). در باب مقایسه، امتیازات فیلم، تقریبا با «استروید سیتی» و «گزارش فرانسوی» برابر است. تماشاگران زیادی فیلم را ندیدهاند اما تا اینجا، میانگین امتیاز آن در سایت آیامدیبی 6.9 از 10 است، و با توجه به بازخوردهای مشابه «استروید سیتی»، پس از اکران گسترده هم احتمالا، به 7 یا بالاتر نرسد.
کلایدر – تریس لکسن
صادقانه بگویم، من از طرفداران پروپاقرصِ «استروید سیتی» یا «گزارش فرانسوی» نبودم. و به عنوان یک طرفدار قدیمی وس اندرسن، احساس میکردم شاید او به اوج خود رسیده است. اما پس از تماشای «طرح فنیقی»، کاملا اشتباه میکردم. «طرح فنیقی» که ترکیبی از ژانرهای کمدی، سرقت، جاسوسی و درام خانوادگی است، هم بازگشت به فرم اصلی اندرسن به نظر میرسد و هم تکاملی برای این فیلمساز، زیرا سبک او ذرهذره تغییر میکند.
فیلم داستان تاجری زیرک و بیرحم به نام ژاژا کوردا با بازی بنیسیو دل تورو را روایت میکند که (با وجود داشتن 9 پسر) تصمیم گرفته دخترش، لیزل با بازی میا تریپلتون، را تنها وارث خود معرفی کند. تنها مشکل اینجاست که لیزل در دوران نوآموزی به سر میبرد و آماده است تا سوگند خود را برای راهبه شدن یاد کند. لیزل که از پدر عجیب و غریب و مشکوک خود دور افتاده است، در برابر ایده وارث او شدن مقاومت میکند. با این حال، زمانی که کسب و کار کوردا به خطر میافتد و منجر به ورشکستگی او میشود، کوردا لیزل را برای نجات کسب و کارش با خود میبرد و این دو در این فرآیند با هم پیوند عمیقی برقرار میکنند. صمیمانه و احساسی، در «طرح فنیقی» بسیار کمتر از آثار معمول اندرسن مالیخولیا وجود دارد و در عوض، به عجیب و غریب بودن جهانهای اندرسن تکیه و شکلگیری یک پیوند نزدیک بین یک پدر و دختر را برجسته میکند.
غیرعادی نیست که وس اندرسن به فهرست بازیگران قابل اعتماد خود برای فیلمهایش پایبند باشد. از بیل مری تا جیسون شوارتزمن و اوون ویلسون، هرگز جای تعجب نیست که یکی از این بازیگران در یک نقش فرعی ظاهر شود. با این حال، «طرح فنیقی» با بازیگران اصلی خود یعنی بنیسیو دل تورو (که در «گزارش فرانسوی» حضور داشت)، میا تریپلتون و مایکل سرا، از این قاعده خارج میشود. البته، بیل مری هنوز هم حضور دارد، همچنین ویلم دفو، اما بیشتر بازیگران «طرح فنیقی» چهرههای نسبتا جدیدی برای اندرسن هستند. فکر نمیکنم تا قبل از این فیلم متوجه شده بودم که چقدر از دیدن همان بازیگران که شخصیتهای مشابه را بارها در فیلمهای وس اندرسن بازی میکنند، خسته شدهام.
دل تورو و تریپلتون در نقش پدر و دختر، شیمی فوقالعادهای دارند و در قلب داستان قرار گرفتهاند. در بیشتر قسمتهای فیلم، لیزل پدرش را درباره معاملات غیراخلاقی مختلفش بازخواست میکند. از «به کار گرفتن» بردهها تا احتمالا به قتل رساندن مادرش. او با وجود تلاشهای مصمم پدرش برای پذیرفتن نقش وارث، او را در فاصله نگه میدارد. اکثر مردم ممکن است از ایده جانشین والدین شدن و به ارث بردن یک شرکت بزرگ استقبال کنند اما لیزل به شدت مقاومت میکند. در همین حال، به نظر میرسد کوردا به تنها دخترش واقعا علاقه دارد.
با اینکه او 10 فرزند و 9 پسر (هم بیولوژیکی و هم فرزندخوانده) دارد، اما فرزندانش با او زندگی نمیکنند و لیزل را در سنین پایین به مدرسه شبانهروزی فرستاده است. این موضوع، همراه با شایعاتی مبنی بر قتل هر سه همسر قبلی کوردا، باعث ایجاد شکافی بین او و لیزل میشود. اما همانطور که آنها بیشتر با هم سفر میکنند، لیزل شروع به تاثیرگذاری بر او میکند.
آنچه وس اندرسن را اینقدر محبوب کرده، سبک و زیباییشناسی پستمدرن منحصربهفرد اوست. نماهای متقارن، صحنههای کتاب داستانگونه، رنگهای پاستلی و پالتهای رنگی هماهنگ؛ تنها در یک فریم میتوان فهمید که فیلمی توسط وس اندرسن کارگردانی شده است. با این حال، او در دو فیلم بلند اخیر خود، آزمایشهایی با سبک همیشگیاش انجام داده است، و «طرح فنیقی» نیز تفاوتی ندارد. بار دیگر، او در حال آزمایش تکنیکها و سبکهای مختلفی است که برخی ظریفتر از بقیه هستند. و در حالی که او در نهایت به جعبه ابزار قدیمی خود متکی است، روشهای جدیدی را هم امتحان میکند که موفقیتآمیز هستند. از زوایای جدید دوربین تا استفاده خلاقانهتر از صحنههای سیاه و سفید، دیدن اینکه اندرسن هنوز میتواند بدون از دست دادن امضای خود تغییر کند و تکامل یابد، بسیار خوب است.
در نهایت، آنچه «طرح فنیقی» را به یک برنده تبدیل میکند، فقط زیباییشناسی، ارجاعات یا بازیگران جدید نیست، بلکه داستان است. برخلاف فیلمهای قبلی او که روابط خانوادگی عمدتا پیرامون والدین یا پدران و پسران میچرخید، این فیلم به طور خاص بر رابطه بین یک پدر و دختر تمرکز دارد. دل تورو و تریپلتون بیشتر زمان نمایش را به خود اختصاص میدهند، و این به نفع فیلم است. ما چندین لحظه خودمانی و صمیمانه بین دو شخصیت را میبینیم، و این در نهایت باعث میشود که توسعه شخصیت کوردا به طرز باورنکردنی واقعی به نظر برسد.
ورایتی – پیتر دبروژ
دورانی وجود داشت که تاجران ثروتمندی مانند ژاژا کوردا (شخصیت خیلی فیلم وس اندرسن)، قوانین را زیر پا میگذاشتند، ثروت جمع، و مخفیانه برنامههای جانشینی را برای خاندان خود طراحی میکردند. حالا چنین مردانی کشورها را اداره میکنند، با این حال نباید در «طرح فنیقی»، جدیدترین ساختهی اندرسن به دنبال چنین پیامهایی بود. این فیلم حماسیِ پراکنده اما به شکل انکارناپذیری لذتبخش، نگاهی کنایهآمیز به یکی از این غولهای ثروتمند دارد و همزمان داستانی متأثرکننده از رابطه یک پدر و دختر را روایت میکند. در نهایت به نظر میرسد این فیلم بیشتر به کاوش روح غارتگر سرمایهداری قرن بیستم علاقهمند است تا پیامدهای آن.
«طرح فنیقی» از نظر مفهومی شاید به اندازه «استروید سیتی» عجیب و غریب نباشد، اما به همان اندازه عمیق است. «طرح فنیقی» بار دیگر نشان میدهد که اندرسن چگونه مسائل وجودی را در قالبی به ظاهر طنزآمیز جای میدهد. هیچ فریمی بدون جزئیات کمدیِ بیشماری برای خنداندن مخاطب نمیگذرد، و با این حال، در زیر همه اینها، کارگردان جرأت میکند تا سؤالات مهم بنیادین مطرح کند. اینجا، دغدغهی کوردا در مرکز توجه قرار دارد: اگر او تمام انرژی خود را صرف انباشت ثروت کرده اما از خانواده غافل شده باشد، ثروتش چه فایدهای داشته است؟

گاردین – پیتر بردشاو
وس اندرسن بار دیگر یکی از کمدیهای عجیب و غریب خود را طراحی کرده است؛ مثل همیشه، او در معرض اتهام ساخت فیلمهایی است که از نظر سبکی شبیه به دیگر آثارش هستند، اما مطمئنا نه بیشتر از سایر کارگردانانی که فیلمهایی معمولی میسازند که شبیه بقیه آثار معمولیشان است.
«طرح فنیقی» لذتبخش است و با سرعت معمول اندرسن ساخته شده است، اما به نوعی از نظر بصری جزئیات و الهام کمتری نسبت به برخی از آثار قبلی او دارد؛ همدردی کمتری با شخصیتها داریم و تماشای بازیگران درجهیکی مثل تام هنکس، ویلم دفو و اسکارلت جوهانسون که نقشهای کوتاه، بیحس و تقریبا بیتحرکی را ایفا میکنند، ناخوشایند است. اما بازی دوستداشتنی میا تریپلتون را در نقش اصلی داریم، که پژواک بصری و شنیداری عجیبی از مادرش، کیت وینسلت است.
فیلم با همان سبک کودکانه و هوشمندانهی همیشگی اندرسن، با خوشایندی پیش میرود، اما در خطر تبدیل شدن به ادا و اطوار است. فیلم سرگرمکننده است و با اعتماد به نفس و قدرت همیشگی ارائه میشود، اما با ولخرجی رمانتیک کمتری نسبت گذشته، و با تنهایی کودکانه کمتری که در بهترین فیلمهای اندرسن دیدهایم.
درپ – ویلیام بیبیانی
فیلمهای اندرسن، فارغ از تلاشهای برخی از علاقهمندان به هوش مصنوعی، به راحتی قابل تقلید نیستند. ممکن است قاببندی عمود و علاقه او به تقارن را بشناسید، و میتوانید آنها را در خانه تقلید کنید، اما اندرسن داستانهای معناداری را در این وسواسهای سبکی روایت میکند. فیلمهای او درباره افرادی است که تمام جنبههای زندگی خود را کنترل میکنند، از لباسهای شبیه یونیفرمشان گرفته تا کمد بازیهای رومیزی مرتب و پیپهای مورد علاقهشان، همه اینها در تلاش برای ایجاد نظم در هرج و مرج درونی و بیرونی است. فیلمهای او سرشار از بینش درباره وضع بشر هستند، و همچنین به شکلی خاص بامزه.
جدیدترین اثر اندرسن، «طرح فنیقی»، در ظاهر شبیه به دیگر فیلمهای اوست. اما همزمان یک تغییر بزرگ است. او قبلا چنین ویژه به سرمایهداری نپرداخته بود، اگرچه بسیاری از فیلمهای او دارای شخصیتهای اصلی بورژوا هستند که میتوانند چنین عجیب باشند. معنویت نیز دقیقا تمرکز او نبوده است، به جز «دارجلینگ محدود» (تا حدی) و فیلم کوتاه برنده اسکارش، «داستان شگفتانگیز هنری شوگر». مضامین روشنگری و مادیگرایی اغلب متضاد هستند، اما «طرح فنیقی» اندرسن این دو را در میانه به هم میرساند و زندگی کوچک مرتب و عاشقانهای را با هم میسازد. به نوعی چالشبرانگیزترین اثر اوست، حتی اگر -همانطور که فیلمهایش اغلب هستند- ساده و دوستانه باشد.
«طرح فنیقی» یک اثر هنری جدی است که مثل وقت تلف کردن به نظر میرسد. میتوان اندرسن را به شانه خالی کردن از انتخاب بین خدا و ثروت دنیوی متهم کرد، اما به گمان من، او درمییابد که در همه ما رگهای از معنویت وجود دارد که نمیتوان آن را نادیده گرفت، و همچنین تمایل به لذت بردن از چیزهای کوچک زندگی، و اینکه این دو لزوما در تضاد نیستند.
لیتل وایت لایز – دیوید جنکینز
«طرح فنیقی» در واقع تلاش بلندپروازانهی ژاژا (بنیسیو دل تورو) برای به جا گذاشتن یک میراث است؛ او سرانجام سرنوشت اجتنابناپذیر خود را پذیرفته و میخواهد دخترش لیزل هم از داراییهای قابل توجه او و هم از درصد قابل توجهی از پروژههای خدمات شهری مختلفی که برای ارتقای کشور فنیقیه برنامهریزی کرده است، بهرهمند شود. جزئیات دقیق پیشنهاد پیچیده او در تعدادی جعبه مرتب چیده شده است، با این حال چالش واقعی این است که مطمئن شود همه رفقای مختلفش آماده هستند و دسته چکهایشان هم آماده است.
از جنبه داستانی، ایده یک تاجر خصوصی که ثروت خود را از طریق تسلیحات جنگی به دست آورده و ناگهان نقش یک بشردوست بزرگ و ناجی زیرساختهای اجتماعی را پذیرفته، کنجکاویبرانگیز است. اینجا سناریویی داریم که نشان میدهد اگر میلیاردرها اندکی به اینکه روزی از جهان خواهند رفت فکر میکردند، شاید آنقدر هم به آدمهای مخرب و ترسناکی تبدیل نمیشدند؟ از نظر فیلم اندرسن ، شاید این روند ادامه داشته باشد.
منبع: screendaily


