نسل‌کشی موش‌های انسان‌نما با دوستان (ویترین بازی: Warhammer Vermintide)

۱۳ شهریور ۱۴۰۰ زمان مورد نیاز برای مطالعه: ۱۴ دقیقه
Warhammer Vermintide

یکی از اتفاقات خجسته در صنعت ویدئوگیم، انتشار بازی‌ای است که بر حسب اتفاق یک ژانر جدید ایجاد می‌کند. دیابلو ۲ با اکشن کردن گیم‌پلی نقش‌آفرینی و تاکید روی درخت‌های مهارت سبک دیابلو کلون را ایجاد کرد. متروید و کسل‌وانیا با فراهم کردن دنیایی گسترده که همه‌ی سوراخ‌سمبه‌های آن به هم وصل هستند و به مرور زمان و با کسب قابلیت‌های جدید باز می‌شوند، سبک مترویدوانیا را ایجاد کردند، دارک سولز با سبک مبارزه‌ی جاخالی‌محور، باس‌های نفس‌گیر و واگذار کردن جنبه‌های نقش‌آفرینی به ارزی واحد به نام «سول» که با مردن از دستش می‌دهید سبک سولز لایک را به وجود آورد.

یکی دیگر از بازی‌هایی که باعث ایجاد سبکی جدید شده، ولی شاید تاثیر آن به‌اندازه‌ی بازی‌های اشاره‌شده شناخته‌شده نباشد، لفت فور دد (Left 4 Dead) است که سبک نسبتاً جدید و در حال پرورش هورد شوتر (Horde Shooter) وجودش را مدیون به آن است، سبکی که دو بازی وارهمر: گوردسل ۲ (Warhammer: Vermintide 2) و دیپ راک گلکتیک (Deep Rock Galactic) دو ساخته‌ی برجسته‌ی آن هستند که به‌لطف استقبال طرفداران و تلاش خستگی‌ناپذیر سازندگان‌شان برای به‌روز نگه داشتن بازی و اضافه کردن محتوای جدید سال‌ها پس از انتشار باعث شده که اعتبار هورد شوتر به‌عنوان یک سبک جدی و زایا که امکان تولید بازی‌های بیشتر در بستر آن وجود دارد، هرچه بیشتر تثبیت شود و هویت لفت فورد دد به‌عنوان پدر این سبک هرچه بیشتر مشهود باشد، چون تاثیرپذیری این دو بازی از لفت فور دد بسیار واضح و علنی است.

ویترین بازی: Warhammer: End Times - Vermintide

بعضی از مراحل بازی، خصوصاً مراحل دی‌الی‌سی Karak Azgaraz که در تمدن دورف‌ها واقع شده، حس‌وحال تالکینی شدیدی دارند.

هورد شوتر، تجربه‌ی قلع‌وقمع کردن یک لشکر جک‌وجانور با دوستان

تفاوت عمده‌ی هورد شوتر با یک شوتر معمولی این است که ماهیت آن کوآپ است. در تمام بازی‌های اشاره‌شده شما در گروهی چهارنفره قرار دارید که سه نفر دیگر را یا هوش مصنوعی یا بازیکنان دیگر کنترل می‌کنند و باید با کمک آن‌ها به مصاف خیل عظیمی از دشمنان بروید که دائماً در حال ری‌اسپاون شدن هستند و عرصه را برای شما تنگ می‌کنند. در واقع اسم Horde Shooter یا شوتر لشکرمحور هم از همین ویژگی این بازی‌ها ناشی می‌شود: در این بازی‌ها دائماً با یک لشکر جک و جانور سر و کله می‌زنید. در لفت فور دد لشکر زامبی‌ها، در گوردسل لشکر موش‌های آدم‌نما و در دیپ راک گلکتیک لشکر موجودات بیگانه‌ی حشره‌مانند.

ویترین بازی: Warhammer: End Times - Vermintide

شهر اوبرسرایک به‌عنوان یک شهر قرون‌وسطایی دقیق و با جزئیات طراحی شده.

یکی دیگر از ویژگی‌های سبک هورد شوتر این است که در آن از ذخیره و چک‌پوینت وسط مرحله خبری نیست. هر مرحله را که شروع می‌کنید، باید آن را به پایان برسانید تا پاداش تمام کردنش را بگیرید. این موضوع باعث شده که نیاز به همکاری در این بازی‌ها بیشتر شود، چون وقتی نوار سلامتی یکی از اعضای گروه تمام شود، بقیه‌ی اعضای تیم می‌توانند او را احیا کنند و مرحله در صورتی به شکست کامل منجر می‌شود که نوار سلامتی هر چهار عضو در آن واحد تمام شود. شاید فکر کنید این ارفاق بزرگی است و باعث آسان شدن این بازی‌ها می‌شود. در درجات سختی پایین‌تر همین‌طور است. برای همین است که تجربه‌ی این بازی‌ها بسته به این‌که چه درجه‌سختی‌ای انتخاب می‌کنید، عمیقاً تغییر می‌کند. طوری که در درجات سختی پایین تمام کردن مراحل آب خوردن و در درجات سختی بالاتر کابوس است.

ویترین بازی: Warhammer: End Times - Vermintide

گاهی درجه‌سختی بازی به‌طور ناگهانی اوج می‌گیرد؛ یعنی ممکن است ۹۵٪ مرحله آب خوردن باشد، ولی در ۵٪ آن همه‌چیزتان را از دست بدهید.

یکی از تغییرات تکاملی صورت‌گرفته در بازی‌های هورد شوتر در مقایسه با لفت فور دد اضافه شدن کلاس‌ها و تخصص‌ها به بازی است. در لفت فور دد ۱ و ۲ همه‌ی شخصیت‌ّها قابلیت‌های یکسان دارند و جز ظاهر متفاوت تفاوت قابل‌ملاحظه‌ای نسبت به یکدیگر ندارند. اما در گوردسل و دیپ راک گلکتیک هر شخصیت قابلیت‌ها و اسلحه‌های متفاوت دارد و به‌اصطلاح یک کلاس مجزا به حساب می‌آید و در مبارزات تیمی نقشی متفاوت ایفا می‌کند. این موضوع در دیپ راک گلکتیک به حد نهایت خود می‌رسد، طوری که بسته به این‌که چه کلاس‌هایی را برای هر ماموریت انتخاب می‌کنید، ساختار مراحل عوض می‌شود.

این روزها فت‌شارک (Fat Shark) سازنده‌ی گوردسل کل تمرکز خود را روی محتواسازی و به‌روز نگه داشتن گوردسل ۲ کرده است و کارش با گوردسل ۱ تمام شده است. این روزها تعداد بازیکن‌های فعال بازی نیز کم است و اگر به فهرست سرورها رجوع کنید، تعداد بازی‌هایی که در جریان هستند انگشت‌شمارند. سوال اینجاست که با این وضع‌، آیا بازی همچنان ارزش بازی کردن دارد؟

ویترین بازی: Warhammer: End Times - Vermintide

سازندگان بازی حق مطلب را نسبت به فرهنگ و تمدن دورف‌ها ادا کرده‌اند.

آخرالزمانی که از آن راه فراری نیست

گوردسل در دنیای وارهمر واقع شده است. وارهمر هم مثل سیاه‌چاله‌ها و اژدهایان یک بازی نقش‌آفرینی رومیزی فانتزی است و دنیاسازی غنی و مفصلی دارد که می‌توان آن را معادل فانتزی قرن ۱۶ اروپا توصیف کرد (یعنی در آن علاوه بر شمشیر و تیروکمان، توپ و تفنگ نیز وجود دارد) و سازندگان گوردسل تا حد امکان سعی کرده‌اند به آن وفادار بمانند. زمینه‌ای که بازی در آن اتفاق می‌افتد آخر‌الزمان (The End Times) است که در آن خدایان آشوب (Chaos Gods) از بازی کردن با بندگانشان خسته شده‌اند و تصمیم گرفته‌اند یک بار و برای همیشه دنیا را نابود کنند. نکته‌ی عجیب اینجاست که طبق روایت رسمی (Canon) دنیای وارهمر دنیا در دوره‌ی آخرالزمان واقعاً هم نابود می‌شود و وارهمر قالب ریبوتی نرم (Soft Reboot) به نام وارهمر: عصر سیگمار (Warhammer: Age of Sigmar) که در سال ۲۰۱۵ منتشر شد ادامه پیدا کرد، بدین صورت که سیگمار پادشاه راهی پیدا می‌کند تا یک دنیای مجازی برای خودش و تعدادی از بازماندگان ایجاد کند و آن‌ها وارد این دنیای مجازی می‌شوند. بنابراین طبق روایت رسمی بازی هر اتفاقی که در این بازی می‌افتد و هرگونه تلاشی که برای نجات شهر اوبرسرایک (Ubersreik) انجام می‌دهید در نهایت اهمیتی ندارد و نابودی همه‌چیز حتمی‌ست. این حقیقت عجیبی‌ست که باید با آن کنار بیایید. ولی خب اگر روزی در جهان ما نیز آخرالزمان برپا شود، آیا شما کسی خواهید بود که بدون مبارزه و مقاومت خود را به دست نابودی بسپارید؟ اگر جواب‌تان منفی‌ست، از شخصیت‌های گوردسل نیز نباید چنین انتظاری داشته باشید.

ویترین بازی: Warhammer: End Times - Vermintide

اگر ادگار آلن پو دنیای فانتزی می‌ساخت، احتمالاً نتیجه‌اش می‌شد چیزی شبیه به این.

این بازی پنج ماجراجو با پیش‌زمینه و مهارت‌های متفاوت را در کنار هم قرار می‌دهد تا از شهر اوبرسرایک در برابر حمله‌ی اسکیون‌ها (Skaven)، نژاد موش‌ّهای انسان‌نما، دفاع کنند. طبق رسم بازی‌های نقش‌آفرینی رومیزی پاتوق این پنج ماجراجو مسافرخانه‌ای به نام ماه سرخ (Red Moon Inn) است که صاحب آن، فرانس لونر (Frans Lohner) به کمک جادو کاری کرده که ساختمان آن از دیدگان اسکیون‌ها مخفی بماند و از آنجا به شما ماموریت می‌دهد. فرانس لوتر شخصیت باحالی است؛ او مثل رهبران گروه‌های مقاومت می‌ماند که انگار به همه‌جا وصل است و از همه‌ی جریانات خبر دارد و در عین خونگرم بودن به نظر می‌رسد گذشته‌ای مرموز دارد.

داستان بازی پیچیدگی خاصی ندارد و در هرکدام از ماموریت‌های آن باید کاری عملی انجام دهید تا به‌نحوی جلوی پیشرفت اسکیون‌ها را بگیرید. مثلاً در اولین ماموریت بازی باید شیپور مگنوس (The Horn of Magnus) را به صدا درآورید تا مردم از یورش اسکیون‌ها باخبر شوند. در مرحله‌ای دیگر باید جلوی اسکیون‌ها را بگیرید تا چاه‌های آب را مسموم نکنند. در ماموریتی دیگر (که به نظرم یکی از بهترین‌های بازی است) باید به برج جادوگری به نام کریستوف انگل (Christoph Engel) بروید و از او درخواست کمک کنید تا به محافظت از مسافرخانه‌ی ماه سرخ ادامه دهد.

ویترین بازی: Warhammer: End Times - Vermintide

در مرحله‌ی برج جادوگر، بسته به شخصیتی که کنترل می‌کنید، تصاویری توهم‌آمیز خواهید دید.

نقطه‌ی عطف بازی نه داستان کلی آن، بلکه دنیا و شخصیت‌ّهای آن و تعامل‌شان با یکدیگر است. بازی پنج شخصیت دارد (که در هر ماموریت یکی از آن‌ها به ناچار غایب است) و هرکدام به‌لطف صداگذاری عالی و دیالوگ‌های نمادینی که برایش نوشته شده، بسیار به‌یادماندنی از آب درآمده‌اند. این شخصیت‌ها به شرح زیر هستند:

ویترین بازی: Warhammer: End Times - Vermintide

۱. ویکتور سالتزپایر (Victor Saltzpyre): سالتزپایر یک شکارچی ساحره (Witchhunter) است که به‌طور متعصبانه به امپراتوری ایمان دارد و دلش می‌خواهد دنیا را از وجود هرگونه اشرار پاک کند. او معادل واضحی از مفتشین قرون وسطی است. سالتزپایر به‌نوعی رهبر گروه به حساب می‌آید و در طول ماموریت‌ها هم زیاد پیش می‌آید دیالوگ‌هایش را با لحنی تحکمانه بیان کند. تخصص او استفاده از شمشیر باریک و نوک‌تیز (Rapier) و تپانچه است.

ویترین بازی: Warhammer: End Times - Vermintide

۲. سیِنا فوئگوناسوس (Sienna Fuegonasus): فوئگوناسوس ساحره‌ی آتش‌افروزی است که سالتزپایر به جرم استفاده از جادو او را دستگیر کرده بود، ولی بعد آخرالزمان به راه افتاد و او هم چاره‌ای نداشت جز این‌که آزادش کند. بله، هم‌زیستی بین یک ساحره و شکارچی ساحره همان‌قدر که انتظار دارید تنش‌زاست. فوئگوناسوس از بعد گیم‌پلی متفاوت‌ترین شخصیت بین پنج نفر است، چون برخلاف بقیه از مهمات استفاده نمی‌کند و سیستم جادوی مخصوص به خود را دارد که مطابق با آن هرچه بیشتر طلسم اجرا کنید، نوار آتش‌تان بیشتر پر می‌شود. اگر این نوار از حدی بگذرد، سینا آتش می‌گیرد و به او دمج وارد می‌شود. اگر این نوار به حد نهایی خود برسد، سینا منفجر می‌شود و می‌میرد.

ویترین بازی: Warhammer: End Times - Vermintide

۳. باردین گورِکسون (Bardin Goreksson): باردین یک دورف بسیار پرانرژی، سرسخت و کله‌خراب است و می‌شود گفت پرروح‌ترین عضو گروه است. شخصیت او با تصویر کلیشه‌ای‌ای که از دورف‌ها در فرهنگ عامه تثبیت شده مو نمی‌زند و همین باعث شده شنیدن دیالوگ‌های او (که پر از اشارات به فرهنگ دورفی است) بسیار مفرح باشد. تخصص او استفاده از تبر جنگی، چکش جنگی، زوبین و شاتگان (از نوع دورفی‌اش) است.

ویترین بازی: Warhammer: End Times - Vermintide

۴. کریلین (Kerillian): کریلین یک الف مونث بسیار طعنه‌زن و مغرور است که دائماً در حال دست انداختن و تحقیر شوخ‌طبعانه‌ی اعضای دیگر گروه (خصوصاً فرهنگ دورف‌ها و امپراتوری) است. کل‌کل‌های دائم او با باردین یادآور رابطه‌ی بین لگولاس و گیملی در ارباب حلقه‌هاست. کریلین استاد استفاده از تیر و کمان است، هرچند او در استفاده از شمشیر و خنجر نیز مهارت دارد.

ویترین بازی: Warhammer: End Times - Vermintide

۵. مارکوس کروبر (Markus Kruber): کروبر سرهنگ کارکشته‌ی امپراتوری و یک نظامی حرفه‌ای است. او هم مثل باردین جنگجو است و روحیه‌ای برون‌گرا و پرآب‌وتاب دارد، هرچند مشخص است که دائم‌المست بودن و از دست دادن هم‌رزمان و خانواده‌اش روی روحیه‌اش تاثیر گذاشته‌اند. طبق تجربه‌ی من، اگر می‌خواهید بازی را تنها بازی کنید، کروبر آسان‌ترین شخصیت برای پیشروی است. چون هم دمج زیاد وارد می‌کند، هم توانایی بالای برای دفاع از خود دارد. تخصص کروبر استفاده از شمشیر بزرگ، شمشیر کوچک به‌همراه سپر و اسلحه‌های گرم امپراتوری است که مناسب به رگبار بستن دشمن‌ها یا کشتن آن‌ها از راه دور است.

ویترین بازی: Warhammer: End Times - Vermintide

هرگاه وارد قلمروی اسکیون‌ها می‌شوید، رنگ سبز همه‌جا را فرا می‌گیرد.

با این‌که گوردسل داستان درست‌حسابی ندارد و شخصیت‌های بازی هم از اول تا آخر بازی رشد پیدا نمی‌کنند، ولی یکی از نقاط‌عطف بازی برای من گوش دادن به حرف‌های این پنج نفر در طول ماموریت‌ها بود. یکی از دلایل جذتاب بودن دیالوگ‌های آن‌ها جملات قصاری‌ست که برایشان نوشته شده. مثلاً چنین جملاتی را در بازی زیاد می‌شنوید:

“Holy Sigmar! Bless this ravaged body!”

(وقتی سالتزپایر معجون جان‌بخشی بخورد، این جمله را ادا می‌کند)

“Valaya’s Radiant Helm, you’ve a good eye!”

(وقتی که از فاصله‌ی دور هدفی را بزنید، باردین این جمله را در تحسین‌تان بیان می‌کند)

“I wish you were an ale!”

(وقتی کروبر معجون جان‌بخشی بدمزه را می‌خورد این جمله را بیان می‌کند. همچنین اشاره‌ای ریز به اعتیاد او به الکل دارد)

این جملات پس از مدتی در خاطرتان ذخیره می‌شوند و با شخصیتی که آن‌ّها را بیان می‌کند گره می‌خورند، طوری که با شنیدن دوباره‌یشان نوعی حس آشنایی خوشایند بهتان دست می‌دهد و احساس می‌کنید با این شخصیت‌ها خو گرفته‌اید.

ویترین بازی: Warhammer: End Times - Vermintide

پس از پایان هر مرحله، بسته به تعداد آیتم‌های امتیازی که در طول مرحله جمع آوری کرده‌اید و درجه‌سختی‌ای که مرحله را با آن تمام کردید، غنیمتی تصادفی به شما داده می‌شود. مثل سری دیابلو غنیمت‌ها بر اساس میزان ارزش و قدرت‌شان رنگ‌بندی شده‌اند.

گوردسل نشان می‌دهد شخصیت‌ها و دنیای جذاب تا چه حد می‌توانند عدم وجود پیرنگ را جبران کنند، خصوصاً اگر با کیفیت و شوق‌وذوق عرضه شده باشند. همچنین لازم به ذکر است که در طول مراحل بازی یک سری آیتم قابل‌جمع‌آوری به اسم Lore Page پراکنده شده که جای‌گیری‌شان تصادفی است و در هر دور تکرار مرحله ممکن است در جای متفاوتی واقع شده باشند. با پیدا کردن این برگه‌ها مدخلی در دایره‌المعارف بازی باز می‌شود که در آن درباره‌ی خدایان، تمدن‌ها، جغرافیا و دیگر جزئیات دنیای وارهمر توضیح داده شده است و اگر دوست دارید درباره‌ی این دنیای جذاب بیشتر بدانید، بهانه‌ی خوبی برایتان فراهم می‌کند تا مراحل بازی را تکرار و این برگه‌ها را در آن‌ها پیدا کنید. به‌شخصه از این موضوع که جای این برگه‌ها از پیش تعیین‌شده نیست خوشم آمد، چون معمولاً پروسه‌ی جمع کردن آیتم‌های قابل‌جمع‌آوری از جایی به بعد به تلاشی طاقت‌فرسا برای گشت‌وگذارهای بی‌انتها و در نهایت رجوع به راهنماهای اینترنتی از روی درماندگی است. وقتی جای آن‌ها به صورت تصادفی تعیین شود، این مشکل دیگر وجود نخواهد داشت و این پروسه مفرح و غیرقابل‌پیش‌بینی خواهد شد. به‌شخصه امیدوارم بازی‌های بیشتری این سیستم را اعمال کنند.

ویترین بازی: Warhammer: End Times - Vermintide

پیدا کردن صفحات دایره‌المعارف دنیای بازی یکی از انگیزه‌های شما برای اکتشاف مراحل است. هرچند تعداد این صفحات آنقدر زیاد است که برای پیدا کردن همه‌یشان باید مراحل بازی را چندین و چند بار تکرار کنید.

هوش مصنوعی بازی: عالی برای دشمنان، متوسط برای هم‌تیمی‌ها

همان‌طور که ذکر شد، گوردسل ۱ در حال حاضر بازیکنان کمی دارد و اگر می‌خواهید بازی را از اول تا آخر تجربه کنید، باید آن را یا تک‌نفره بازی کنید یا اگر دوستانی دارید، آن‌ها را متقاعد کنید به شما ملحق شوند. ولی اگر دوستی ندارید که علاقه‌مند به تجربه‌ی این بازی باشد، مشکلی نیست. چون هوش مصنوعی هم‌تیمی‌ها، با وجود مشکلاتش، روی درجه‌سختی آسان و معمولی کار شما را راه می‌اندازد. ولی به هیچ عنوان تلاش نکنید که بازی را روی درجه‌سختی سخت یا بالاتر با هوش مصنوعی بازی کنید. شانس موفقیت به صفر تمایل پیدا می‌‌کند.

از طرف دیگر، هوش مصنوعی دشمنان بازی، یعنی اسکیون‌ها، به‌طور غافلگیرکننده‌ای قوی است و تکنیک‌ها و استراتژی‌هایی که آن‌ها برای شکست دادن شما به کار می‌برند با فرهنگ اسکیون‌ها جور است. اساساً اسکیون‌ها نژادی از موجودات هستند که در آن اختلاف طبقاتی در شدیدترین حالت خود حاکم است. اسکیون‌های برده که عملاً با یک ضربه کشته می‌شوند، به تعداد زیاد به سمت شما فرستاده می‌شوند. کشتن آن‌ها به صورت فوج‌فوج کار آسانی است، ولی مسئله اینجاست که این موش‌ها عملاً نقش سپر گوشتی را دارند و فقط برای این به سمت شما فرستاده می‌شوند تا حواس‌تان را پرت کنند و در این بین اسکیون‌های حرفه‌ای‌تر و متخصص‌تر ترتیب شما را بدهند. اسکیون‌ها به‌خاطر جامعه و فرهنگ ابرفاشیستی‌شان هیچ اهمیتی برای جان همدیگر قائل نیستند و بسیاری از اسکیون‌ها در جریان حملات اسکیون‌های دیگر کشته می‌شوند و شما می‌توانید از این موضوع به نفع خود استفاده کنید.

ویترین بازی: Warhammer: End Times - Vermintide

اسکیون‌ها با وجود این‌که در ظاهر بسیار عقب‌افتاده به نظر می‌رسند، ولی مهارت عجیبی در ساختن سازه‌های تکنولوژیک دارند.

همان‌طور که لفت فور دد انواع مختلف زامبی مثل اسپیتر، بومر، تانک و… دارد که هرکدام قابلیتی ویژه دارند، گوردسل هم اسکیون‌های مختلف دارد که از خیلی لحاظ بسیار به زامبی‌های لفت فور دد شبیه هستند و می‌توان گفت در این زمینه بازی از الهام‌گیری فراتر رفته و به تقلید روی آورده است. به‌عنوان مثال در لفت فور دد زامبی‌ای به نام شکارچی (The Hunter) وجود دارد که با سرعت زیاد به هر شخصیتی که از گروه جدا افتاده باشد حمله می‌کند. در گوردسل اسکیونی به نام گاتر رانر (Gutter Runner) وجود دارد که دقیقاً چنین نقشی را ایفا می‌کند و یکی از بزرگ‌ترین تهدیدها برای هم‌تیمی‌ای است که جدا از هم‌تیمی‌هایش در حال اکتشاف مرحله است، چون وقتی گاتر رانر به جان شما بیفتد، خودتان نمی‌توانید آن را از خود جدا کنید و هم‌تیمی‌هایتان باید به دادتان برسند.

ویترین بازی: Warhammer: End Times - Vermintide

در Death on the Reik، آخرین دی‌ال‌سی بازی، بخشی وجود دارد که باید از کشتی خود در برابر یورش اسکیون‌ها محافظت کنید. اگر بازی را تنها بازی کنید، این سخت‌ترین بخش بازی است، حتی روی درجه‌سختی آسان. چون هم‌تیمی‌هایتان در نابود کردن نقاط اتصال کشتی اسکیون‌ها به کشتی شما کمک نمی‌کنند و این پروسه هرچه بیشتر طول بکشد، اسکیون‌های بیشتری وارد کشتی‌تان می‌شوند.

با این حال، با وجود تقلید مستقیم سازندگان بازی از لفت فور دد، هوش مصنوعی این دشمنان و همکاری‌شان با اسکیون‌های دیگر بسیار جالب‌توجه است. مثلاً گاتر رانرها دائماً دور و بر شما در حال پرسه زدن هستند و منتظر فرصت مناسب می‌گردند تا حمله کنند. اگر احیاناً شما گاتر رانر را ببینید یا او را در تیررس‌تان قرار دهید، او به‌سرعت عقب‌نشینی می‌کند تا در موقعیتی مناسب دوباره بهتان حمله کند. این موقعیت مناسب یا مواقعی است که خیل عظیمی از اسکیون‌ها به شما حمله کرده‌اند و سرتان گرم است یا موقعی که از گروه جدا افتاده‌اید. هوش مصنوعی درخشان بازی در درجات سختی بالاتر حتی درخشان‌تر هم می‌شود، طوری که تجربه‌ی بازی روی درجه‌سختی آسان آنقدر در مقایسه با درجه‌سختی Cataclysm (آخرین درجه‌سختی بازی) متفاوت است که انگار دارید دوتا بازی متفاوت انجام می‌دهید. برای تجربه‌ی بازی رو آخرین درجه‌سختی باید با بهترین اسلحه‌ها و کارکشته‌ترین هم‌تیمی‌ها به مصاف اسکیون‌ها بروید، وگرنه ممکن است اسکیون‌های برده همان اول کار ترتیب‌تان را بدهند.

با این‌که مشخص است که فت‌شارک به هنگام ساختن گوردسل ۱ همچنان داشته قلق ساختن یک هورد شوتر را یاد می‌گرفته و در گوردسل ۲ به حد کمال خود رسید، این بازی، حتی به‌صورت تک‌نفره ارزش بازی کردن دارد. شخصیت‌های جذاب، طراحی مراحل عالی، هوش مصنوعی زیرکانه‌ی اسکیون‌ها و سیستم مبارزه‌ی لذت‌بخش بازی، که در آن سنگینی تک‌تک ضربات را حس می‌کنید، دست به دست هم داده‌اند تا گوردسل ۱ را به تجربه‌ای بدیع و اعتیادآور در سبک هورد شوتر تبدیل کنند.

صفحه اصلی بازی - اخبار بازی - تریلر بازی - نقد و پیش نمایش | دیجی‌کالامگ

برچسب‌ها :
دیدگاه شما

loading...
بازدیدهای اخیر
بر اساس بازدیدهای اخیر شما
تاریخچه بازدیدها
مشاهده همه