آنچه مجموعه‌ی متال گیر سالید درباره‌ی قدرت‌‌های مرکزی می‌گوید

۲ شهریور ۱۴۰۱ زمان مورد نیاز برای مطالعه: ۱۰ دقیقه
Metal Gear Solid 4

طرفداران سری متال گیر سالید تایید می‌کنند وقتی صحبت سر مسائل جدی و نقد آن‌ها باشد، سری دوست‌داشتنی آن‌ها ازاین‌نظر چیزی کم ندارد و در همه‌ی نسخه‌ها هم به یکی از آن‌ها می‌پردازد. اما یکی از مضامینی که در همه‌ی آن‌ها تکرار می‌شود و کمتر به آن پرداخته شده، نقد قدرت‌های مرکزی و دفاعش از تمرکززدایی از قدرت است. در تمام شماره‌های قصه این پیغام واضح می‌رسد: قدرت مرکزی در دست یک دولت یا سازمان تهدیدی برای صلح جهانی است و به‌مراتب بدتر از تروریسم، ناآرامی سیاسی یا بی‌ثباتی اقتصادی.

در نسخه‌ی اول، لیکوئید به دنبال بقایای دی‌ان‌ای بیگ باس است تا با آن ارتش سربازان بهبودیافته‌ی ژنتیکی آمریکا را افشا کرده و از اینکه توسط سایر قدرت‌ها برای حفاظت و افزایش قدرت نظامی جهانی استفاده کنند جلوگیری کند. در نسخه‌ی دوم، سالیدوس مجموعه‌ای از سربازان ویژه استخدام می‌کند تا آرسنال گیر را نابود کرده و جلوی نقشه‌ی گروه «میهن‌پرستان» که دنبال کنترل جهانی اطلاعات هستند را بگیرد. حتی در نسخه‌ی سوم هم، که چهل سال پیش از وقایع نسخه‌های اول و دوم رخ می‌دهد، آشکارا می‌گوید برتری نظامی تنها توسط یک ابرقدرت (چه ایالات متحده و چه اتحاد جماهیر شوروی) توازن قوا را برهم زده و با اغتشاش جایگزین می‌شود. نسخه‌ی چهارم هم در ترکیب مضامین سه نسخه‌ی قبلی عالی عمل کرد و این را با اشاره به «سیستم»، کمپانی‌های نظامی خصوصی و نانوماشین‌ها نشان داد.

به‌عنوان آخرین شماره [تا زمان انتشار این مقاله]، متال گیر سالید ۴ قاطعانه‌تر از همیشه مسئله‌ی قدرت مرکزی را زیر ذره‌بین می‌برد. لیکوئید آسلات، یکی از شخصیت‌های اساسی مجموعه، با سیستم میهن‌پرستان مقابله می‌کند چون به نظر او بشریت را در چرخه‌ای بی‌پایان از اقتصاد جنگ محبوس کرده است. قصه ابتدا چهره‌ای منفی از لیکوئید نشان می‌دهد که دنبال کنترل سیستم برای حکومت بر جهان می‌گردد. کارهای قبلی او در سری متال گیر سالید بر این فرض صحه می‌گذارد و طرفداران قدیمی سری هم می‌دانستند این کارهای شرورانه از لیکوئید بعید نیست. این اولین انگیزه‌ی اسنیک می‌شود تا سراغ لیکوئید برود. بااین‌حال، کلاف داستان که به‌مرور باز می‌شود، می‌فهمیم لیکوئید دنبال تصاحب سیستم برای نفع شخصی‌اش نیست، بلکه برای نابودی آن است. او امید دارد از این طریق بتواند سربازان کمپانی‌های نظامی خصوصی را از بند سیستم آزاد کرده و بشریت دیگر در غل و زنجیر اقتصاد جنگ گیر نکند.

metal gear 1987

کنترل کن و نابود کن

اوایل کار، در متال گیر سالید ۴ لیکوئید را می‌بینیم که پنهانی اعمال تروریستی و مداخله‌های نظامی انجام می‌دهد. از آنجا که اعمال گذشته‌اش در سری متال گیر سالید هم باعث شده بود نزد جوامع علمی تحقیر شود و اجتماع بین‌المللی هم نسبت به وی بی‌اعتماد بود، لیکوئید مجبور بود تا برای جمع‌آوری دانشمندان، محققان، برنامه‌نویسان و مامورین زبده‌ی نظامی برای نابودی سیستم برنامه‌ای عظیم بریزد که کل جهان را درگیر می‌کرد. تصور لیکوئید از پناهگاه (Haven) یعنی ملتی جدید برای سربازان آزاد، صرفا فریب بود تا جهان نسبت به هدف اصلی‌اش آگاه نشود. عوض آنکه بخواهد کنترل سیستم را بگیرد یا آن را به نام آرمان‌شهری به یک گروه ملی یا سیاسی تحویل دهد، لیکوئید هدف اصلی‌اش این بود که یک دولت تمامیت‌خواه جهانی را نابود کند.

این چرخش جالبی به ماموریت اسنیک در این شماره می‌دهد چون او را در موقعیت باخت/باخت قرار می‌گذارد: اگر لیکوئید را بکشد و جلوی شورش او را بگیرد پس سیستم و اقتصاد جنگ هم ملغی می‌شود؛ اگر هم اجازه دهد لیکوئید سیستم و اقتصاد جنگ را نابود کند یک فروپاشی اقتصادی جهانی پیش می‌آید به این قیمت که بشریت از چنگال سیستم آزاد می‌شود. کلنل کمپبل نیز در جلسه‌ی تفهیم ماموریت به اسنیک، به این گره اشاره می‌کند:

باید جلوی لیکوئید را بگیری تا سیستم را نابود نکند. آنچه به‌عنوان «صلح» می‌شناسیم چیزی نیست جز موازنه‌ی قوایی که با کمک اقتصاد جنگ حفظ شده است. نابودی سیستم به معنای نابودی جامعه‌ی اطلاعات‌محور است. چه بخواهیم و چه نخواهیم، چاره‌ای جز حفظ همین سیستم نداریم.

اینجا بازی تمرکزش را روی نظام‌های تمامیت‌خواه و متعاقبا خطرات قدرت‌های مرکزی جهانی می‌گذارد. بازی می‌گوید سیستم، وابسته به هوش مصنوعی، بیرون از دولت تشکیل شده و به‌مرور به‌عنوان موجودی که اختیار و آگاهی یافته به چنان قدرتی رسیده که حتی می‌تواند نتایج انتخابات سیاسی ملل مترقی صنعت را دستکاری (و شاید هم کنترل) کند.

علاوه‌براین در مشروعیت‌دادن به کمپانی‌های نظامی خصوصی و درآمدزایی آن‌ها برای بسط اقتصاد جهانی نقش مهمی ایفا کرده و این را به‌وضوح در رشد شدید این کمپانی‌ها در بازی می‌بینیم. در این مورد می‌بینیم که سیستم روی ابرساختارهای (موسسه‌ها و ایدئولوژی‌ها) ملت‌هایی که در اقتصاد جنگ شرکت می‌کنند تاثیر می‌گذارد.

بازی برای دفاع از تمرکززدایی از قدرت و چندپاره‌کردن، جهانی را نشان می‌دهد که تمرکز قدرت آن را به پادآرمان‌شهر تبدیل کرده است. اگر قدرت مرکزی بیش‌ازحد بالا برود، همانطور که «سیستم» به آن دست یافته، مسیر برای فساد و استبداد هموار می‌شود. علاوه‌براین، اگر چنین سیستم مرکزی‌ای فروپاشد، با خودش سیاست و اقتصاد و اجتماع جهانی را هم به زیر می‌کشد.

هوش مصنوعی های متال گیر سالید ۴

سیستمی جهانی

نمود این تمرکززدایی را در خیلی از مکان‌هایی که بازی در آن جریان دارد هم می‌بینیم. اسنیک دیگر مثل نسخه‌های قبلی برای شکست دشمنش در یک محیط مشخص نیست. در متال گیر سالید ۴ اسنیک باید به تمام جهان سفر کند چون لیکوئید از قدرتش تمرکززدایی کرده و شبکه‌ی شخصی جاسوسان و گروه‌های زیردستش در همه‌ی قاره‌های بزرگ زمین پراکنده شده‌اند. وقتی لیکوئید کنترل سیستم را به دست می‌گیرد (فعلا موقت تا وقتی آن را از درون نابود کند)، قدرت‌نمایی تاریخی‌ای از خود بروز می‌دهد و شکنندگی قدرت مرکزی را ثابت می‌کند. کمبل بعد از این اتفاق می‌گوید:

سیستم‌های نظامی جهان حالا تنها در دست لیکوئید هستند و سیستم‌های محلی از کار افتاده‌اند. سلاح‌های سرتاسر زمین رو به خاموشی می‌روند. برای اولین بار در تاریخ بشر آتش‌بس کامل دیدیم. اقتصاد جنگ یک‌سره متوقف شد. نمی‌شود به این سادگی بحرانی به این وسعت را نادیده گرفت. سهام‌های مربوط به اقتصاد جنگ همین حالا هم در شیب نزولی قرار گرفته‌اند.

مهم است ذکر شود که بازی این آتش‌بس جهانی را یک بحران اقتصادی جلوه می‌دهد. هدف نهایی لیکوئید نابودی سیستمی است که بشریت را در عصر عدم قطعیت برده و مجبورش کرده تا زندگی روزمره‌اش توسط ابزارهای دیجیتالی نظارت شود. همزمان، با نابودی سیستم، انسان‌ها باری دیگر فرصت می‌یابند تا جهان را بیورن از محدوده‌ی موجودی که همه‌چیز را در کنترل و سیطره‌اش دارد شکل دهند.

لیکوئید نابودی سیستم را عملی قهرمانانه دانسته و گرچه می‌داند پس از آن دولت‌های جهانی بی‌ثبات خواهند شد، اما ارزش دارد تا ملل مختلف از این آشوب عبور کنند. درحالی‌که فروپاشی اقتصاد جهانی کم مسئله‌ای نیست (همانطور که در بحران‌های اخیر جهان واقعی می‌بینیم)، اما نگهداری سیستم شر بزرگ‌تری است، خصوصا وقتی درآمدزایی از نانوماشین‌ها و گرفتاری زندگی سربازان کمپانی‌های نظامی خصوصی را هم به این تصویر اضافه کنیم.

افزایش تعداد سربازان این کمپانی‌ها در متال گیر سالید ۴ خیره‌کننده است. بخش زیادی‌اش را مدیون اقتصاد جنگ است که زندگی یک سرباز وابسته به این کمپانی‌ها را شغلی از همیشه سودآورتر می‌بیند. همینطور که شهروندان بیشتری به این سربازان می‌پیوندند، سیستم هم با تزریق اجباری نانوماشین‌ها کنترل بیشتری بر زندگی افراد پیدا می‌کند. بعد از این تزریق، سربازان کاملا به انقیاد کمپانی نظامی خصوصی درمی‌آیند. اگر سربازان تصمیم بگیرند خارج از فرامین مافوق‌هایشان بجنگند، سلاح‌های گواهی‌نامه‌دار آن‌ها (توزیع و کنترل‌شده توسط سیستم) از کار می‌افتد. در مونولوگ ابتدایی داستان، اسنیک به این وضعیت بغرنج اشاره می‌کند:

سربازان گواهی‌نامه‌دار سلاح‌های گواهی‌نامه‌دار به همراه تجهیزات گواهی‌نامه‌دار استفاده می‌کنند. نانوماشین‌های داخل بدنشان بر قابلیت‌های جسمشان نظارت می‌کند و آن‌ها را ارتقا می‌دهد. کنترل ژنتیک. کنترل اطلاعات. کنترل احساس. کنترل نبرد. همه‌چیز تحت نظارت و کنترل است.

آنچه می‌بینیم، بخش دیگری از غل و زنجیر سیستم تمامیت‌خواه است که کارش در کنترل خلاصه می‌شود. با نانوماشین‌ها، دامنه‌ی قدرت سیستم به تک تک سربازان می‌رسد و روی اینکه کجا، چطور و چرا وارد مبارزه شوند تاثیر می‌گذارد. چه می‌شود اگر بخواهند انقلاب کنند یا از دستورات سرپیچی؟ مریل، یکی از سگ‌های نگهبان این کمپانی‌های نظامی خصوصی، می‌گوید اساسا فاقد این قابلیتند:

سیستم مطمئن شده هیچکس نمی‌تواند بدون گواهی‌نامه‌ی لازم از سلاح‌ها و وسایل حمل و نقل نظامی استفاده کند. درست است، سیستم کاری کرده که استفاده از تمام این ادوات نیازمند عبور از پروتکل آنها باشد. اگر کمپانی‌های نظامی خصوصی بخواهند حمله‌ی تروریستی یا کودتا کنند، سلاح‌ها و تجهیزاتشان به‌طور خودکار قفل می‌شود. دیگر نه می‌توانند وارد مبارزه شوند، نه راه بروند و نه حمله کنند.

به‌طورکلی، نانوماشین‌ها ابزاری‌اند که به تمامیت‌خواهی سیستم کمک می‌کنند تا هرگونه تهدید و مقاومتی را خنثی کند. آنها یک قدم بیشتر هم برداشته و حتی تمایلات و عواطف روانی سربازان را هم کنترل می‌کنند. از آنجایی که شرط عضویت در کمپانی‌های نظامی خصوصی تزریق اجباری نانوماشین‌هاست، اراده‌ی آزاد سربازان از بین می‌رود. مریل از این می‌گوید که این نانوماشین‌ها تا کجا به جسم سربازان نفوذ می‌کنند:

سیستم به‌طور همزمان تمام سربازانی که در نبرد هستند را می‌بیند، چه سرباز دولتی باشد و چه سرباز خصوصی. تزریق نانوماشین به سربازان برای همین است که همگی گواهی‌نامه‌ای دیجیتالی پیدا کنند. نانوماشین‌ها ۲۴ ساعته رد تمام فعالیت‌های سربازان را ثبت می‌کنند. موقعیت، حرکت، سرعت، میزان مهمات، دقت تیراندازی، زخم‌ها، جیره‌‌های غذایی، آب مصرفی، ضربان قلب، فشار خون، میزان قند و اکسیژن، همه توسط هوش مصنوعی‌ای که در هسته‌ی سیستم قرار دارد جمع‌آوری می‌شود. ارتش آمریکا، ارتش‌های متحد آن و کمپانی‌های نظامی خصوصی همه از آن استفاده می‌کنند. حتی نیروهای پلیس هم کم کم دارند وارد سیستم می‌شوند.

بازی‌های ویدیویی

دنیایی که به مو بند است

از اینها بدتر، نانوماشین‌ها می‌توانند احساسات و ترس‌ها را سرکوب کنند. دکتر نائومی هانتر، دانشمندی که در ساخت نسل جدید نانوماشین‌ها نقش داشته و حالا در سرتاسر جهان استفاده می‌شود، این قضیه را تایید می‌کند. کنترل احساسات نشان می‌دهد نانوماشین‌ها می‌توانند به‌طور مصنوعی به سربازان احساس رضایت و خوشحالی دهند. قدرت کنترل احساسات اساسا یعنی کنترل ذهن و ازاین‌طریق سیستم که روی کل جهان اثر دارد می‌تواند تمام افراد را کنترل کند. به همین دلیل است که نائومی سرانجام دست به طغیان می‌زند و به نابودی سیستم کمک می‌کند:

نانوماشین‌های درون جسم هر سرباز برای شرایط مختلفی آداپته شده تا در بدن سرباز نوروترنسمیتر، هورمون و محرک‌های لازم را ترشح کند. ‌هر وقت سربازیْ دشمنی را کشت می‌توانند مصنوعا در ذهنش اندروفین ترشح و حس نبرد را بازسازی کنند. یا حتی جلوی ترشح برخی از هورمون‌ها برای سرکوب عواطف سرباز را بگیرند تا مبادا بترسند، به سیم آخر بزنند یا با بی‌دقتی یارانشان را هدف بگیرند. همه‌ی اینها توسط هوش مصنوعی‌ای که در هسته‌ی سیستم قرار دارد کنترل می‌شود. مصنوعا تمام درد، عواطف و حواس سرباز را کنترل می‌کند؛ به عبارت دیگر، کل جوهره‌ی وجودش را.

اینها دوتا از قدرتمندترین بخش‌های نانوماشین بودند که مصارف منفی‌ای از آن می‌شود. برای اینکه به فضاحت این سیستم در عمل پی ببریم، باید به مریل نگاه کنیم وقتی با اسکریمینگ مانتیس (Screaming Mantis) رو‌به‌رو می‌شود: مانتیس نانوماشین‌های مریل را هک و از آن علیه خود مریل استفاده می‌کند، تا جایی که او را مثل عروسک خیمه‌ شب بازی به حرکت درمی‌آورد. می‌شود گفت تمام سربازان کمپانی‌های نظامی خصوصی نوعی عروسک خیمه شب بازی‌ هستند که کمپانی‌های دیگر بند آنها را تکان می‌دهند و بند خود این کمپانی‌ها را هم سیستم. از همه بدتر، تاکنون روشی برای حذف این نانوماشین‌های تزریق‌شده کشف نشده است. تنها حقیقت تلخ شاید این است که دو گلوله در مغز این سربازان خالی شده و صبح زود خاکسپاری شوند.

سری متال گیر سالید ثابت می‌کند مرز بین خیر و شر به مو بند است و انگیزه‌های طرفین مداما در همه‌ی نسخه‌ها پرسش‌برانگیز می‌شود. در این سری همیشه دیدی شکاکانه به نهادهای بین‌المللی قدرتمند می‌بینیم، چه در پشت پرده باشند و چه کاملا مشخص. آن‌ها برای درآوردن کل جهان زیر نفوذ خود برای کنترل تلاش می‌کنند. از آن طرف، بازی نسبت به روش آن‌هایی هم که می‌خواهند جلوی این نهادها را بگیرند و یک نظم نوین جهانی دیگر بسازند هم همانقدر بدبین است.

متال گیر در اینجا جواب مشخص و واضحی نداده و جانب کسی را نمی‌گیرد. شاید حتی می‌خواهد بگوید نیاز به جانب‌داری و عقیده‌ی خاصی نیست. این جادوی واقعی سری متال گیر سالید است که می‌گذارد بازیکنان با سوالات بزرگ و البته مهمی درگیر شوند. سازمان‌های جهانی در دنیای واقعی مثل کمیسیون سه جانبه، شورای روابط خارجی، سازمان ملل، سازمان تجارت جهانی برای گلوبالیسم تلاش می‌کنند تا یک ارز جهانی، دادگاه جهانی و اساسا نظم نوین جهانی متمرکز داشته باشیم. گروه‌هایی مثل بوهمین گروو و باشگاه رم از پشت‌پرده عمل می‌کنند و فاند بعضی سازمان‌ها مثل صلیب سرخ برای پروژه‌های ناشناس و سوال‌برانگیزی جمع‌آوری می‌شود. از طرفی، ابرشرکت‌های بین‌المللی مثل مونسانتو دنبال کنترل جهانی بر عرضه‌ی غذا هستند. نمی‌شود از مسائلی که سری متال گیر سالید درباره‌اش بحث می‌کند سرسری عبور کرد.

نویسنده: Zoran Iovanovici / منبع: Game Developer

صفحه اصلی بازی - اخبار بازی - تریلر بازی - نقد و پیش نمایش | دیجی‌کالامگ

برچسب‌ها :
دیدگاه شما

loading...
بازدیدهای اخیر
بر اساس بازدیدهای اخیر شما
تاریخچه بازدیدها
مشاهده همه