معرفی کتاب «تاریخ تمدن» ویل دورانت؛ اثری ماندگار در بررسی تمدن بشر
اسکار وایلد روزگاری گفته بود: «هر کسی میتواند تاریخسازی کند، اما فقط یک مرد بزرگ است که میتواند ان را بنویسد.» ویل دورانت همان مرد بزرگی بود که این وظیفه را بر عهده گرفت، کتاب تاریخ تمدن را نوشت، به سرانجام رساند و نام خود و همکارش (همسرش) را جاودانه کرد.
کتاب تاریخ تمدن از یازده جلد تشکیل شده که تاریخ تمدن بشر در آن از قبل از تاریخ تا انتهای قرن هجدهم روایت شده است. ویل دورانت تاریخ را به تنهایی به عنوان علم نمیپذیرفت. او اعتقاد داشت تاریخ همراه با عوامل و رویدادهایی که بر آن تاثیرگذارند باید پذیرفته شود. سالها بعد از انتشار کتاب تاریخ تمددن، نویسندهاش اعلام کرد، تاریخ انسان به طور کلی و تاریخ ملتها به طور خاص باید با نگاه به پدیدههای علمی مثل زیستشناسی و توجه به نژاد، اخلاق، اقتصاد، فلسفه، روش حکومتداری، جغزافیا و … نوشته شود.
ویلیام جیمز دورانت روز 5 نوامبر سال 1885 در شهر آدامز ایالت ماساچوست از پدر و مادری که کاتولیکهای متعصب بودند به دنیا آمد. جوزف دورانت و ماری آلارد پدر و مادرش از استان کبک کانادا به ایالات متحده مهاجرت کرده بودند. او پسری پرکار، به شدت سختکوش، پر انرژی و متنفر از تنبلی بود. شبانهروز کار میکرد. بعد از پایان دوران تحصیل و فارغالتحصیل شدن از کالج سنتپیتر به عنوان خبرنگار مشغول کار شد. در کنار آن به دانشآموزان دبیرستانی زبان و ادبیات انگلیسی تدریس میکرد. عاشق یکی از شاگرداناش شد و با او ازدواج کرد. تدریس کردن را کنار گذاشت و همهی وقت و انرژیاش را بر موضوعات فلسفی جامعهشناسانه متمرکز کرد.
ویل مثل باقی جوانان در اکثر نقاط جهان شیفتهی سوسیالیسم شد. او معتقد بود این تفکر سیاسی روشی است که خواهد توانست برابری انسانها در زندگی را عملی کند و رفاه و خوشبختی برایشان به ارمغان بیاورد.
ویل مقابل مادرش ایستاد. بر خلاف نظر او که علاقه داشت پسرش کشیش شود در دانشگاههای گوناگون تاریخ، ادبیات و زیستشناسی خواند. بعد از مطالعهی کتاب «اخلاق اسپینوزا» عاشق فلسفه شد. برای تامین مخارج زندگی در کلیسای پروتستان سخنرانی میکرد و ده دلار میگرفت. سالها بعد، متن این سخنرانیها، ملات لازم برای نوشتن کتاب تاریخ تمدن را فراهم کردند.
دورانت سال 1917 همزمان با گرفتن دکتری فلسفه از دانشگاه کلمبیا اولین کتاباش را «فلسفه و مشکل اجتماعی» را در حین تدریس در دانشگاه محل تحصیلاش نوشت و منتشر کرد.
«داستان فلسفه» دومین کتاباش ابتدا در تیراژ کم و قیمت ارزان منتشر و به شدت پرطرفدار شد. سال 1926 انتشارات معتبر سایموناندشوستر اینبار کتاب را با جلد سخت منتشر کرد که رکورد فروش را شکست. ویل راجرز منتقد برجستهی کتاب دربارهی این اثر نوشت: «داستان فلسفه کتابی پیشگامانهای است که به ترویج فلسفه کمک کرد.»
ویل دورانت سال 1927 تصمیم گرفت نوشتن کتاب تاریخ تمدن را شروع کند. در تالیف این اثر به اندازهای مصمم بود که برای نوشتن مطلبی دربارهی منطقهی جغرافیایی خاص به آن جا میرفت و مستقر میشد.
بعد از اتمام جلد هفتم آریل دورانت همسرش به کمکاش آمد و نوشتن بخشهایی را به عهده گرفت. نگارش کتاب یازده جلدی تاریخ تمدن چهل سال زمان برد. زن و شوهر همراه فرزندانشان به گوشه و کنار جهان سفر میکردند و بر خلاف باقی همکارانشان فقط بر رویدادهای تاریخی و سیر تمدن بشری متمرکز نبودند. ویل در گفتوگویی گفت: «تمدن رودی است با دو ساحل، اما اغلب مورخان و تاریخنویسان فقط به خود رود توجه میکنند.»
ویل و آریل دورانت به خاطر نوشتن جلد دهم کتاب تاریخ تمدن «روسو و انقلاب» برندهی جایزهی پولیتزر سال 1968 شدند. آنها بعد از آن به ترتیب جوایزی مثل مدال آزادی ریاست جمهوری آمریکا و لوح طلایی آکادمی دستاوردهای ایالات متحده را بردند.
هنری توماس نویسنده، استاد دانشگاه و موسیقیدان چیرهدست در کتاب «بزرگان فلسفه» دربارهی ویل دورانت نوشته: «بزرگترین کار ویل دورانت در فلسفه این بود که افکار پیچیدهی فلسفی را به زبان ساده بیان کرد. او فلسفه را که دور از دسترس مردم عادی بود به خانههای آنها برد و آن را برای همه قابل فهم کرد.»
دورانتها در طول نوشتن کتاب تاریخ تمدن همیشه سعی کردند یکپارچگی تاریخ را حفظ کنند. آنها با تخصصی و پیچیده شدن تاریخ مخالف بودند. نوشتهشان علاوه بر جنگهای جهان، سیاست و بیوگرافی حاکمان، نویسندگان، متفکران و … را در بر میگیرد. تاریخ فرهنگ، فلسفه، مذهب، هنر و ظهور ارتباطات را وصف میکند.
ویل دورانت هدفاش از نوشتن این مجموعه را چنین بیان کرده: «میخواهم تاریخی پیرامون تمدن بنویسم و با کمترین جا، بیشترین مطلب را دربارهی سهم نبوغ و کار مردان بزرگ به میراث فرهنگی بشر بیان کنم.»
نگاهی به مجلدها و فصول کتاب تاریخ تمدن
ویل و آرین دورانت سال 1930 همراه فرزندان به مصر، خاور نزدیک، هندوستان، ژاپن و باقی کشورهای خاور دور سفر کردند. سال 1932 در سفر دوم از ژاپن، منچوری، سیبری، روسیه و لهستان دیدن کردند. مشاهده و زندگی کردن در مناطق مختلف به درک فرهنگ، جغرافیا و آداب و رسوم گوناگون کمک کرد. بعد از انتشار اولین جلد از کتاب تاریخ تمدن «مشرق زمین، گاهواره تمدن» سال 1935 خانوادهی دورانت به اروپا و خاور نزدیک مسافرت کردند. تقریبا یازده سال بعد هم از تابستان تا انتهای زمستان سال 1948 را در ترکیه، عراق، ایران و اروپای شرقی گذراندند.
«جلد اول: مشرق زمین، گاهواره تمدن» 
این مجلد از چهار بخش تشکیل شده عبارتند از:
1- شگلگیری تمدن
- عوامل کلی تمدن
- عوامل سیاسی تمدن
- عوامل اخلاقی تمدن
- عوامل عقلی و روحی تمدن
- ماقبل تاریخ و آغاز مدنیت
2- خاور نزدیک
- سومر
- مصر
- بابل
- آشور
- اختلاط نژادها
- قوم یهود
- پارس
3- خاور دور
- عصر فیلسوفان
- عصر شاعران
- عصر هنرمندان
- مردم و دولت
- انقلاب و تجدید حیات
4- ژاپن
- بنیانگذاران ژاپن
- مبانی سیاسی و اخلاقی
- اندیشه و هنر در ژاپن باستان
- ژاپن نو
نویسنده در مقدمهی این جلد از به وجود امدن تمدن و عوامل تاثیرگذار بر آن گفته. بخش اول دربارهی تمدنهایی – عیلام، سومر، مصر، آشور، بابل و ایران – است که در خاورمیانهی امروز قرار داشتهاند. دورانت بخش ایران را تا انتهای دورهی هخامنشیان و سقوطشان نوشته و به دوران پس از آن سلسله نپرداخته است. بخش دوم به هندوستان و همسایگاناش تعلق دارد. بخش سوم دربارهی خاور دور – ژاپن و چین – و آداب و رسوم، فرهنگ، تمدن و تاریخشان است.
«جلد دوم: یونان باستان» 
1- مقدمه اژهای
- استان کرت
- قبل از آگاممنون
- عصر پهلوانی
2- شکلگیری یونان
- اسپارت
- آتن
- مهاجرت بزرگ
- یونان در غرب
- خدایان یونان
- فرهنگ مشترک یونان در اوایل
- مبارزه برای آزادی
3- عصر طلایی
- پریکلس و آزمایش دموکراسی
- کار و ثروت در آتن
- اخلاق و رفتار آتنیها
- هنر یونان پریکلسی
- پیشرفت علوم
- تعارض فلسفه و دین
- ادبیات عصر طلایی
- خودفروپاشی بونان
4- انحطاط تمدن یونان
- فیلیپ
- ادبیات و هنر در قرن چهارم
- اسکندر
5- اضمحلال یونان
- یونان و مقدونیه
- هلینسم و مشرق زمین
- مصر و مغرب زمین
- کتابها
- هنر در دوره اضمحلال
- اوج ترقی علم در یونان
- تسلیم فلسفه
- پیدایش روم
بر خلاف ادوارد گیبون نویسندهی کتاب «انحطاط و سقوط امپراتوری روم» که معتقد بود تاریخ چیزی جز جنایت، کشتن، غارت کردن، جنایت، حماقت و بدبختی بشر نیست، ویل دورانت در این مجلد ردش و به چیش رفتن تمدن یونان را دنبال میکند. او بیش از آنکه به بدبختی، حماقت، جنایت و… تمرکز کند، از صلح، اخلاق، حکومت پایدار، مذهب، هنرهای زیبا، پیشرفت دانش، گسترش فلسفه، رشد ادبیات، ریاضی و معماری میگوید.
او زندگی روزمره و عادی یونانیان را به تصویر میکشد و اطلاعات فراوان و گاه پیچیده به مخاطب عرضه میکند. وقایع سه هزار و 500 سال پیش را بیان میکند. تمدن یونان تا سال هزار پیش از میلاد مسیح در کرت رشد میکند و به عصر طلایی وارد میشود. اما کم کم این تمدن نزول میکند و به سراشیب نابودی میافتد.
«جلد سوم: قیصر و مسیح»
1- پیشدرآمد اتروسکی
2- جمهوری
- تنازع برای دوکراسی
- هانیبال رودروی روم
- روم رواقی
- فتح یونان
3- انقلاب
- انقلاب ارضی
- ارتجاع متنفذان
- ادبیات در دوران انقلاب
- قیصر
4- امارت
- آنتونیوس
- دولتمردی آگوستوس
- عصر طلایی
- جنبه دیگر جکومت سلطنتی
- عصر سیمین
- روم فعال
- روم و هنر آن
- روم اپیکوری
- حقوق رومی
- شاهان فیلسوف
- حیات و افکار در قرن دوم
5- امچراتوری
- ایتالیا
- ترویج تمدن در غرب
- یونانی رومی
- تجدید حیات فرهنگ هلنیستی
- روم و یهودا
6- شباب مسیحیت
- عیسی و حواریون
- گسترش کلیسا
- سقوط امپراتوری
- پیروی مسیحیت
جلد سوم کتاب تاریخ تمدن که توسط نشر علمی فرهنگی منتشر شده، با روایت زندگی اتروسکها در 800 سال قبل از میلاد مسیح تا شروع پادشاهی کنستانتین و آغاز نابودی روم آغاز میشود. تقریبا دوسوم این قسمت از کتاب به زندگی مردی جاهطلب که با استفاده از اراده و روشهای جنگیاش به یکی از موثرترین رهبران سیاسی و نظامی روم باستان تبدیل شد، اختصاص دارد: ژولیوس سراز
دورانت تصویری روشن و بیپرده از این رهبر پرطرفدار و جذاب در اختیار مخاطب قرار میدهد. او وسط خیانتها و شورشهای بیامان راهی برای خد باز میکند، به پیش میرود. نیرویی سامان میدهد و مخالفاناش را تار و مار میکند. نخستین تصمیم شجاعانهاش شورش علیه مجلس سنای روم و کوشش کردن برای عبور از عرض رودخانهی روبیکن بود. این کار شزار و مخالفت کردن با دستوران مجلس سنا زمینهی شروع جنگ داخلی را فراهم میکند. در نتیجه ژولیوس سزار به قدرت میرسد و جمهوری روم را به امپراتوری روم تبدیل میکند و دیکتاتوری مقتدر میشود. او و چانشیناناش در ساختار سیاسی و اجتماعی ان سرزمین تحولات اساسی ایجاد کردند. سزار بعد از پیروزی بر مجلس سنا، مجموعهای از اصلاحات را با هدف تحکیم قدرت و تغییر ساختار سیاسی روم آغاز کرد. از جملهی آن اقدامات تقسیم زمین بین شهروندان فقیر و تهیدست و از بین بردن اختلاف طبقاتی بود. ناآرامیها را کم و موقعیتاش را به عنوان رهبری محبوب تقویت کرد.
نویسنده در ادامه داستان حضرت عیسی را روایت میکند که آموزههای انقلابی و تاثیرش بر انسان به خارج از مرزهای روم باستان گسترش مییابد. او زمینههای اجتماعی، سیاسی و مذهبی کلام او را نمایان میکند و تاثیر پیاماش به پیروان را به تصویر میکشد.
پولس رسول یکی از شخصیتهای مهم مسیحیت در آغاز مسیحیان را اذیت میکرد اما در نتیجهی اتفاقی معنوی به یکی از پیروان و دوستداران قدرتمند عیسی مسیح تبدیل شد. او ترویج پیام مسیح را وظیفه میدانست. به این خاطر به گوشه و کنار امپراتوری روم مسافرت کرد و خیل عظیمی از مردم را به پیروان آن حضرت تبدیل کرد. او سختیها، مرارتها و سرزنشها را نادیه میگرفت و با قدرت به پیش میرفت. نوشتههای او بخش مهمی از عهد جدید کتاب مقدس مسیحیان را تشکیل داده است.
«جلد چهارم: عصر ایمان»
1- اوج اعتلای بیزانس
- یولیانوس کافر
- پیروزی بربرها
- پیشرفت مسیحیت
- اروپا شکل میگیرد
- یوسیتینانوس
- تمدن بیزانسی
- ایرانیان
2- تمدن اسلامی
- محمد
- قرآن
- شمشیر اسلام
- اوضاع کشورهای اسلامی
- فکر و هنر در ولایتهای خاوری اسلام
- اسلام در مغرب
- عظمت و انحطاط مسلمانان
3- تمدن یهودی
- تلمود
- یهودیان قرون وسطی
- عقلیات و دوقیات یهود
4- عصر ظلمت
- دنیای بیزانسی
- انحطاط غرب
- ترقی شمال
- مسیحیت در کشمکش
- فئودالیسم و شوالیهگری
کنستانتین کبیر اولین امپراتور روم بود که به مسیحیت ایمان آورد و با صادر کردن فرمان میلان به مسیحیان آزادی دینی داد. بعد از آن مسیحیت در اروپا گسترش پیدا کرد و کلیسا نهاد قدرتمندی شد و تاقرن چهاردهم بر اروپا مسلط شد. نویسنده این جلد را به این دوره اختصاص داده و از سال 325 میلادی شروع میکند. زمانی که شورای نیقید درست شد و اساسی برای نیرو گرفتن مسیحیت و آغاز عصری نو به وجود آمد.
در قرن چهاردم میلادی امپراتوری روم به دو بخش شرقی و غربی تقسیم شده بود که در اروپا نفوذ ذاشتند. کنستانتین کبیر امپراتور روم با انتقال پایتخت به شرق و تاسیس قسطنطنیه اساس روم شرقی یا بیزانس را ایجاد کرد. او با حمایت از مسیحیت و نجات دادن مسیحیان از آزار و اذیت مردم، زمینهی رسمی شدن دین را بنیان گذاشت.
منبع: دیجیکالا مگ




