نقد فیلم دختر گمشده؛ خرده جنایت‌های زن و شوهری

۳ اردیبهشت ۱۳۹۹ زمان مورد نیاز برای مطالعه: ۴ دقیقه
نقد فیلم دختر گمشده
در نقد فیلم دختر گمشده خطر لو رفتن داستان وجود دارد.

پنج سال از زندگی مشترک نیک دان و ایمی الیوت می‌گذرد. در سالگرد ازدواج‌شان، روز بعد از چهارم جولای وقتی نیک به خانه برمی‌گردد با در باز و خانه‌ی به هم ریخته مواجه می‌شود و ایمی که پیدایش نیست. پای پلیس به پرونده‌ی گم شدن ایمی باز می‌شود. رسانه‌ها هم روی نیک فشار می‌آورند. اما این فقط ظاهر قضیه است.

«دختر گمشده» بازگشت دیوید فینچر به حوزه‌ی قدرتش بود: نگاهی به سویه‌ی تاریک آدم‌های معمولی در زندگی‌شان. این بازگشت البته به لطف رمان و بعد هم فیلمنامه‌ی دقیق و ظریف گیلیان فلین امکان‌پذیر شده است که نقش او در پدید آمدن یکی از بهترین فیلم‌های این دهه به اندازه‌ی نقش کارگردان و شاید حتی بیشتر از او اهمیت دارد. فیلم یک سوال اصلی دارد: توی سرت چی می‌گذره؟ سوالی که در حقیقت خطاب به همه‌ی کسانی است که در زندگی مشترک هستند و جواب‌هایش قطعا به تعداد آدم‌ها و به تناسب پیچیدگی‌های شخصیتی‌شان متعدد و متفاوت است.

سطحی‌ترین برخورد با فیلم «دختر گمشده» این است که فیلم را در حد هواداری از نیک یا ایمی تنزل بدهیم. با این دیدگاه‌های جدیدا عجیب و غریبی که می‌خواهند مثلا حواس‌شان به حقوق زنان باشد نیک را به‌خاطر خیانتش مسبب ماجرا بدانیم یا با نگاه سخت اخلاقی ایمی را متهم کنیم. خوشبختانه فینچر و فلین نقشه راه را طوری طراحی کرده‌اند که حداقل تماشاگران جدی سینما در دام این سطحی‌نگری نیفتند. این فیلمی پیچیده درباره آدم‌های پیچیده است. فقط بستگی دارد چطور به آن نگاه کنید. مثل خود زندگی مشترک می‌ماند. خود مفهوم زندگی مشترک بسته به تفکر آدم‌ها می‌تواند ساده یا پیچیده باشد. این هم مثل عشق و مرگ و زندگی جزو مفاهیمی است که تا ابد می‌شود درباره‌شان فیلم ساخت و هیچ‌وقت هم حرف‌شان کهنه نمی‌شود. جاودانگی‌شان به اندازه عمر نوع بشر است. زندگی مشترک نیک و ایمی می‌توانست مثل هزاران ازدواج دیگر باشد، نقطه تمایزش اینجاست که یک طرف ماجرا ایمی جاه‌طلب پیچیده را داریم.

از آنجا که فعلا سینماها تعطیل است و همه هم دنبال فیلم‌های جذاب می‌گردند بد نیست سری به آرشیو فیلم‌های قدیمی‌تر چند سال اخیر سینمای ایران و جهان بزنیم. در این سری مطالب فیلم‌هایی را معرفی می‌کنیم که بعضی از آن‌ها شاید مهم هم نباشند اما در کل ارزش دیده شدن دارند و در این روزهای قرنطینه سرگرم‌تان می‌کنند.

طبق قوانین اخلاقی ایمی الیوت دان، ضدقهرمان منفور قصه باید باشد. اما چند نفر را دیده‌اید که واقعا از ایمی متنفر شوند؟ آدم‌های باهوش و جاه‌طلب مثل ایمی که برای زندگی استانداردهای بالایی دارند، آدم‌هایی که وجه‌های مختلف دارند و یک جهان بزرگ تاریک پس همه‌ی لبخندها و رفتارهای دلنشین‌شان پنهان شده، اگر برایتان جذاب نباشند قطعا قابل احترام هستند. در مقابل نیک را داریم با لبخندهای گرم و صمیمی. از آن دسته آدم‌هایی که مردم می‌توانند دوست‌شان داشته باشند. یک مرد خوب هرچند که در زندگی مشترکش دچار لغزش بدی می‌شود. اما مردم اشتباهات این‌جور آدم‌ها را درک می‌کنند. تنر بولت با زیرکی دریافته بود که داستان لغزش نیک می‌تواند باعث شود که مردم عاشقش شوند. آدم‌ها از دیدن اشتباه نیک پشیمان خوشحال می‌شوند و حاضرند او را ببخشند چون بهشان نشان می‌دهد برای خطاهایی که خودشان مرتکب می‌شوند راه برگشتی وجود دارد.

می‌خواهید «دختر گمشده» را از زاویه‌ی درستی ببینید؟ باید خودتان را در جایگاه تنر بولت بگذارید. شاهد باهوش بی‌طرف که از نیک دفاع می‌کند و در عین حال ظرافت نقشه ایمی و پیچیدگی او را ستایش می‌کند.

نیمه‌ی اول فیلم ایمی الیوت زنی است مثل هزاران زن دیگر. هیچ ویژگی خاصی برای تماشاگر ندارد جز این که زیباست. به محض این که نقطه‌ی اوج اول فیلم می‌رسد و نقشه‌ی ایمی رو می‌شود، برای مخاطب تبدیل به یک آدم متفاوت می‌شود. تا قبل از آن ایمی الیوت دان را فقط در فلاش‌بک‌های خاطراتش دیده بودیم. ایمی برایمان مدادی بود که در دفتر خاطرات می‌نوشت. حالا دوربین عقب‌تر می‌رود و کل صحنه را می‌بینیم. مثل یک صحنه‌ی جنایت در رمان‌های کلاسیک کارآگاهی می‌ماند وقتی شرلوک هولمز یا پوآروی ماجرا از زاویه بازتری به ماجرا نگاه می‌کنند و همه چیز برایشان روشن می‌شود. ایمی الیوت از نزدیک می‌تواند یک سوژه برای روانشناسان باشد. به قول فیلم «هامون»: کیس سایکوتیک حاد. از نمای دورتر، وقتی لایه‌هایی را که برای ایجاد درام به قصه اضافه شده کنار بزنیم، ایمی وجه تاریک و پیچیده‌ی هر زن جاه‌طلبی می‌تواند باشد. زنی که از زندگی‌اش توقع زیادی دارد. یک ازدواج ساده برایش کافی نیست. زندگی مشترک برایش به معنای یک رابطه‌ی پویاست که دو نفر باید هر روز برایش تلاش کنند.

بخش دیگر فیلم هم درباره‌ی قدرت رسانه است در جهان امروز که در حقیقت به دست رسانه‌ها و افکار عمومی اداره می‌شود. رسانه‌ها قدرت مرگباری دارند. فینچر قبل‌تر در «شبکه اجتماعی» و «زودیاک» هم گوشه‌ای از این هراس رسانه‌ای را به تصویر کشیده بود.

فینچر در شیوه کارگردانی‌اش شبیه «زودیاک» عمل می‌کند. آرام و بدون عجله. تنش در سرتاسر فیلم حس می‌شود بدون اینکه اتفاق جدیدی در آن دخالت داشته باشند. خیلی‌ها معتقدند فینچر در روایت فیلم‌هایش و نمایش تعلیق به روش هیچکاک عمل می‌کند. شیوه‌ی روایی «دختر گمشده» در نیمه اول و رودست زدنش به تماشاگر یادآور یکی از شاهکارهای آگاتا کریستی است: «قتل راجر آکروید». یکی از بهترین نمونه‌های رودست زدن راوی به مخاطبش. البته که بازی فینچر این‌جا تمام نمی‌شود. تصمیم نیک نقطه اوج نهایی فیلم است. انگار نیک و ایمی و فینچر نمی‌خواهند از بازی با ما دست بردارند.

نقد فیلم دختر گمشده بازتاب دیدگاه‌های شخصی نویسنده است و لزوما موضع دیجی‌کالا مگ نیست.
برچسب‌ها :
دیدگاه شما

۶ دیدگاه
  1. آرمان

    بله خود بیماری امی هم هر مردی میتونه داشته باشه آیلین خانم ولی بعد از خیانت شوهرش دیدش نسبت به همه مردان منفی میشه و اون هارو آزار میده ولی با استفاده از رسانه فمینیستی و فریبکار خودشو یک زن مظلوم نشون میده

  2. آیلین

    امی جاه طلب نبود سایکوپت بود سایکوپت بودن هم ربطی به زن یا مرد بودن نداره حامدرفیعی فمنیستی نبود نقد

  3. علیرضا خردمند

    چرا بعد از روز استقلال آمریکا؟
    ایا کنایه ای هست به وضعیت کنونی آمریکا…ممنونم اگر پاسخ دهید.
    هم چنین ممنونم برای نقد فیلم ها ؛ با وجودی که کامنتی نمیذارم اما در دلم به نویسنده درود می فرستم.

  4. بی نام

    دیوید فینچر نگاه متفاوتی نسبت به جامعه و خیر و شر داره و ممکنه برعکس ظاهر فیلماش کارگردانی اخلاق مدار و اصیل باشه

  5. حامد رفیعی

    در مورد نحوه کار دیوید فینچر با شما موافقم ولی در مورد ایمی باید بگم سخت بشه باور کرد که نظر شما از دیدگاه فمنیستی تون نیست .جاه طلبی دلیل قانع کننده ای برای نابود کردن مردانی که ایمی باهشون در ارتباط بوده نیست .حس نفرتی نسبت به مردان در ایمی وجود داره که باعث این اتفاقات میشه و همین حس در رسانه های فیلم هم وجود داره که همه از مکتب فمنیستی میاد که همه زنها موجود مظلوم وبیگناه و همه مردان هیولا و نفرت انگیز هستند ما در فیلم میبینیم که ایمی بر سر تمام مردانی که با او در ارتباط بوده و به نوعی او را دوست داشته اند بلا میاورد و در ظاهر مظلوم نمایی که یک زن اسیب دیده از این مردان است مخفی شده و حقیقت ناپدید میشود.

  6. AnnA 9۸

    اصن مگه میشه دیوید فینچر فیلم بد بسازه؟؟!

loading...
بازدیدهای اخیر
بر اساس بازدیدهای اخیر شما
تاریخچه بازدیدها
مشاهده همه