۱۰ سکانس نفس‌گیر انیمیشن‌های پیکسار که میخ‌کوبتان می‌کنند

۳۰ مرداد ۱۴۰۱ زمان مورد نیاز برای مطالعه: ۱۱ دقیقه
سکانس نفس‌گیر انیمیشن‌های پیکسار

از زمان انتشار انیمیشن «داستان اسباب‌بازی» (Toy Story) محصول سال ۱۹۹۵، کودکان بسیاری در سراسر جهان با تماشای فیلم‌های پیکسار بزرگ شده‌اند. این انیمیشن‌های کلاسیک به لطف تصاویر رنگارنگ، شخصیت‌های سرگرم‌کننده و موقعیت‌های منحصربه‌فردشان همیشه نظر مخاطب را به خود جلب کرده‌اند. با این حال، یکی از بهترین ویژگی‌های انیمیشن‌های پیکسار این است که تمام داستان‌هایش به استثنای سه‌گانه‌ی «ماشین‌ها» (Cars) می‌توانند برای مخاطبان بزرگسال نیز لذت‌بخش باشند. علاوه بر کاوش در موضوعاتی مانند از دست‌دادن، حافظه، انزوا، انتظارات خانوادگی و خطرات سلب استقلال کودکان، پیکسار از نشا‌ن‌دادن گاه به گاه لحظات شوکه‌کننده و نفس‌گیر ترسی ندارد.

بسیاری از نفس‌گیرترین لحظات انیمیشن‌های پیکسار، شخصیت‌ها را در موقعیت‌های خطرناک قرار می‌دهند و از ترس‌های رایج مانند کلاستروفوبیا، خفگی یا ترس از ارتفاع استفاده می‌کنند. پیکسار همچنین با استفاده از شرورهای ترسناک و در برخی موارد روان‌پریش که به هر طریق ممکن قهرمانان ما را دچار دردسر می‌کنند، شدت هیجان داستان‌های خود را افزایش می‌دهد. تمام این‌ها در حالی است که هیچ‌کدام از انیمیشن‌های پیکسار حاوی عناصر به واقع ترسناکی نیستند.

۱۰. بیرون‌کردن میمون توسط وودی و اسلینکی در انیمیشن «داستان اسباب‌بازی ۳» (Toy Story 3)

انیمیشن داستان اسباب‌بازی 3

گروه اسباب‌بازی‌های مورد علاقه‌ی ما به دلیل اینکه مدام مورد آزار و اذیت کودکان نوپا قرار می‌گیرند، ناامید بوده و قصد دارند از مهدکودک سانی‌ساید فرار کنند. وودی یک نقشه‌ی فرار شامل مانورهای مخفیانه، سیگنال‌دهی، تورتیلا و از بین بردن لباس‌های کن را طراحی می‌کند.

اما قبل از تمام اینها، وودی و اسلینکی باید وحشتناک‌ترین اسباب‌بازی آنجا را بیرون کنند؛ میمون. این موجود دیوانه شب‌های خود را با نگاه کردن به مانیتورها و بررسی سانی‌ساید از طریق دوربین‌های امنیتی مختلف می‌گذراند. اگر نتوانند او را بیرون کنند، کل نقشه محکوم به فنا است. بنابراین، وودی و اسلینکی، با الهام از اتان هانت در اولین فیلم ماموریت غیرممکن، به اتاق میمون وارد شده، خود را پایین می‌آورند و سعی می‌کنند کیسه‌ای را روی سر هدفشان بکشند. این سناریو که تا همین‌جای کار هم بسیار پرتنش است، وقتی میمون برمی‌گردد و مانند یک دیوانه شروع به جیغ زدن می‌کند، یک درجه نفس‌گیرتر می‌شود.

میمون که ناامید از اطلاع دادن به لاتسو است، در نهایت با وودی درگیری شدیدی پیدا می‌کند و او را بارها با سنج‌هایش می‌کوبد. خوشبختانه، اسلینکی به کمک می‌آید و میمون را با نوار چسب تسلیم می‌کند. این یک دعوای کوتاه بین اسباب‌بازی‌ها است، اما رفتارهای روبات‌گونه و ظاهر ترسناک میمون (مخصوصا آن چشمان خون‌آلود) این سکانس را به یکی از نفس‌گیرترین لحظات پیکسار تبدیل کرده است.

۹. وقتی ایان در انیمیشن «به‌پیش» (Onward) قصد دارد از یک دره‌ی عمیق عبور کند

انیمیشن به‌پیش

«به‌پیش» با الهام از بازی‌های کلاسیک مانند «سیاه‌چال‌ها و اژدهایان» (Dungeons and Dragons) روی دو برادر متمرکز است که در تلاشند تا پدر مرحوم خود را برای چند ساعت به زندگی برگردانند. برای اجرای طلسم لازم، آن‌ها باید یک سنگ ققنوس را پیدا کنند و لازمه‌ی این کار رد شدن از موانع چالش‌برانگیز بسیار از جمله دره‌ی عمیق است. با تشویق بارلی، ایان یک پل اعتماد خیالی خلق می‌کند، یک پیاده‌روی نامرئی که فقط در صورتی کار می‌کند که باور داشته باشید آنجا وجود دارد.

با توجه به روحیه‌ی عصبی ایان، به وقوع پیوستن این سناریو کمی غیر ممکن به نظر می‌رسد، اما وقتی بارلی یک طناب ایمنی به او پیشنهاد می‌دهد، ترسش فروکش می‌کند. در ابتدا، پل اعتماد موثر است و طناب متصل باقی می‌ماند. اما به دلیل وحشت بارلی، طناب ایمنی از کار می‌افتد و او مجبور می‌شود ایان را در حال عبور از دره‌ی بی‌انتها تماشا کند.

موسیقی در این بخش نقش بسیار خوبی دارد، و کاملا منعکس‌کننده‌ی نگاه وحشت‌زده‌ی بارلی است، زیرا زندگی ایان در شرایط بحرانی است. البته، از آنجایی که این یک انیمیشن پیکسار است، ما می‌توانیم امیدوار باشیم که داستان به خوشی به پایان می‌رسد، اما پیش‌فرض‌های ما زمانی مورد آزمایش قرار می‌گیرند که او آخرین قدم را برمی‌دارد و با نوک انگشتانش به لبه‌ی دره آویزان می‌شود. اگرچه همه‌چیز در نهایت خوب پیش می‌رود، اما اگر از ارتفاع می‌ترسید، تحمل این صحنه کمی سخت خواهد بود.

۸. وقتی که مریدا در انیمیشن «دلیر» (Brave) به مخروبه‌های اتاق پادشاهی سقوط می‌کند

انیمیشن دلیر

«دلیر» فاصله‌ی زیادی با بهترین اثر پیکسار دارد، اما هنوز می‌توان لحظات به‌یادماندنی در این فیلم پیدا کرد. مریدا پس از تعقیب ویرانه‌های پادشاهی باستانی، غلت می‌زند و به اتاقی متروکه می‌افتد. همانطور که قهرمان موقرمز ما این بقایای تاریک و ترسناک پادشاهی باستان را کشف می‌کند، متوجه این حقیقت می‌شود که شاهزاده‌ی داستان‌های قدیمی در واقع موردو است، یک خرس شرور و قدرتمند که تمام اهالی ارتفاعات اسکاتلند از او می‌ترسند.

موردو غول‌پیکر سپس از سایه‌ها بیرون می‌آید و به مریدا حمله می‌کند. اگرچه دندان‌های نوک‌تیز و چنگال‌های برنده‌ی او بسیار ترسناکند، جلوه‌های صوتی وحشت بیشتری به صحنه‌  اضافه می‌کنند. بدتر از آن، تیرهای مریدا بر این غول بی‌شاخ‌و‌دم اثر ندارد و او مجبور می‌شود تا با تلاش بسیار به بالا بپرد و روی دوش مادرش سوار شده و از خرابه‌های پادشاهی باستان فرار کند.

۷. از خیابان ردشدن اسباب‌بازی‌ها در انیمیشن «داستان اسباب‌بازی ۲» (Toy Story 2)

انیمیشن داستان اسباب‌بازی 2

پس از دزدیده شدن وودی توسط یک کلکسیونر اسباب‌بازی خودخواه در ابتدای فیلم، باز و گروهش تمام تلاش خود را می‌کنند تا دوستشان را پس بگیرند. تلاش آن‌ها با موانع زیادی مواجه است، اما خطرناک‌ترین چالش آن‌ها عبور از جاده به انبار اسباب‌بازی آل است. ممکن است کار ساده‌ای به نظر برسد، اما به دلیل جریان دائمی ترافیک، احتمال زیادی وجود دارد که در طول مسیر هرکدام از اسباب‌بازی‌ها له شوند. بنابراین، به این امید که چنین اتفاقی نیافتد، گروه خود را زیر مخروط‌های ترافیکی پنهان می‌کنند.

اسباب‌بازی‌ها تا حدودی برای گذشتن از خیابان موفق عمل می‌کنند، اما خطرات زیادی در طول راه وجود دارد. وسایل نقلیه‌ی سریع با فاصله‌ی بسیار کمی از کنار اسباب‌بازی‌ها رد می‌شوند. در میان این همه هرج‌و‌مرج، آقای سیب‌زمینی به یک دامس در خیابان می‌چسبد و چند سانتی‌متر با له شدن توسط یک لوله‌ی غول‌پیکر فاصله دارد. با توجه به اینکه اسباب‌بازی‌ها در سراسر این صحنه در داخل مجموعه‌ای از مخروط‌های ترافیکی پنهان شده بودند، از تمام اتفاقات مرگباری که ایجاد کرده و ممکن بود جان خودشان را هم به خطر بیاندازد بی‌خبر بودند. اما برای مخاطب، این نفس‌گیرترین لحظه‌ی فیلم است.

۶. وقتی مایک و سالی در انیمیشن «کارخانه‌ی هیولاها» (Monsters, Inc.) به دنبال درِ اتاق بو می‌گردند

انییشن کارخانه‌ی هیولاها

پیکسار در ارائه‌ی پایان‌های عالی مهارت دارد و سکانس اکشن پایانی در «کارخانه‌ی هیولاها» نیز از این قاعده مستثنی نیست. مایک و سالی با وجود رندال که در تعقیبشان است امید چندانی برای برگرداندن بو به خانه ندارند و تلاششان آن‌ها را به اتاقی وسیع پر از درهای بزرگ می‌رساند. هر سه‌ی آن‌ها در این قسمت چیزی شبیه به ترن هوایی را تجربه می‌کنند، اما بدون هیچ‌گونه محافظ و کمربند ایمنی.

در حالی که این سناریوی هیجان‌انگیز لحظات طنزی هم در خود دارد، زمانی که رندال بو را می‌گیرد و در را جدا می‌کند، هیجان دوباره بالا می‌رود و باعث می‌شود دو همکارش به سمت زمین سقوط کنند. قهرمانان ما وحشت‌زده، خود را به زور از دری که در حال سقوط است عبور می‌دهند و به سختی از مرگ نجات پیدا می‌کنند.

سالی پس از پریدن و تغییر مسیر خود به سمت بو، به لبه‌ی اتاق‌خوابش آویزان می‌شود و رندال روی انگشتانش مهر می‌زند. سالی که قادر به نجات خود نیست، تنها به لطف مداخله‌ی بو موفق به فرار از سرنوشت وحشتناکی می‌شود. حرکت بی‌امان و ترس دائمی از سقوط کلید هیجان این قسمت است. این یک ایده‌ی مبتکرانه برای تعقیب و گریز نهایی است و تماشای آن برای کسانی که از ارتفاع می‌ترسند بسیار سخت است.

۵. در انیمیشن «شگفت‌انگیزان ۲» (Incredibles 2) هلن در حالی که باب سعی دارد مسیر کشتی را عوض کند باید مانع اِوِلین شود

انیمیشن شگفت‌انگیزان 2

« شگفت‌انگیزان ۲» دنباله‌ای که مدت‌ها منتظرش بودیم را به ما هدیه داد، اما از نظر کیفیت داستان با نسخه‌ی اصلی مطابقت ندارد. با این وجود سکانس‌های اکشن این قسمت یکی از بهترین‌هایی است که پیکسار تاکنون تولید کرده است. در پایان فیلم، اِوِلین از طریق یک جت فرار می‌کند و قهرمانان ما را در حالی رها می‌کند که در یک کشتی بزرگ و با سرعت بالا به طرف شهر می‌روند. اکنون هلن به دنبال شرور می‌رود در حالی که باب تلاش می‌کند تا مانع برخورد کشتی به شهر شود.

تماشای نبرد هلن با اِوِلین به لطف برخوردهای مداوم هیجان‌انگیز است. هلن علاوه بر افتادن و خارج شدن از پورتال‌های ووید، به داخل جت اِوِلین پرتاب می‌شود و در نهایت با او سقوط می‌کند. در همین حال، باب در حالی که سعی می‌کند پره‌های کروز را بچرخاند، سطح اکسیژنش پایین می‌آید. پس از چند دقیقه تنش، او وظیفه‌ی خود را انجام می‌دهد و نفس‌نفس‌زنان به سطح آب برمی‌گردد.

ترکیبی از تعقیب و گریز پویای هلن و خفگی باب در زیر آب‌ها، پایان هیجان‌انگیزی به «شگفت‌انگیزان ۲» می‌دهد. هنگامی که موسیقی متن مایکل جیاکینو به این ترکیب اضافه شود، فرمولی عالی برای یک سکانس نفس‌گیر بدست می‌آید.

۴. وقتی رمی در انیمیشن «راتاتویی» (Ratatouille) از خانواده‌اش جدا می‌شود

انیمیشن راتاتویی

رمی و بقیه‌ی کلنی موش‌ها در اتاق زیر شیروانی بالای خانه‌ی یک پیرزن زندگی می‌کنند. اما پس از ماجراجویی رمی و امیل در آشپزخانه، مخفیگاهشان لو می‌رود و آن‌ها مجبور می‌شوند برای حفظ جان خود فرار کنند. رمی در انتهای گروه قرار می‌گیرد و ناامیدانه کتاب آشپزی را برمی‌دارد تا از آن به عنوان قایق استفاده ‌کند. سپس قبل از وارد شدن به یک لوله‌ی بزرگ و وارد شدن به یک پیچ اشتباه، به سختی از گلوله‌ی تفنگ ساچمه‌ای پیرزن جان سالم به‌در می‌برد.

ترس از دست دادن نزدیک‌ترین افراد خانواده به اندازه‌ی کافی بد است، اما شکل جدایی رمی همه چیز را بدتر می‌کند. جریان متلاطم رمی را فرا می‌گیرد. او بارها و بارها در زیر آب غوطه‌ور می‌شود و برای نفس کشیدن تلاش می‌کند. حذف موسیقی در اینجا انتخاب جالبی است. این، همراه با استفاده‌ی گهگاهی از زاویه‌ی دید اول شخص، مخاطب را دقیقا در میانه‌ی صحنه قرار می‌دهد و او را مجبور می‌کند به تقلا کردن‌ها و نفس کشیدن‌های رمی در حالی که مدام در آب فرو می‌رود گوش دهد. این سکانس کوتاه فقط حدود ۳۰ ثانیه طول می‌کشد، اما به راحتی نفس‌گیرترین لحظه‌ی فیلم است.

۳. ملاقات وودی و باز با اسباب‌بازی‌های سید در انیمیشن «داستان اسباب‌بازی» (Toy Story)

انیمیشن داستان اسباب‌بازی

پس از یک سری اتفاقات ناگوار، وودی و باز وارد اتاق خواب سید می‌شوند، اتاقی ترسناک و لانه‌مانند که سید در آن آزمایش‌های جراحی روی اسباب‌بازی‌هایش انجام می‌دهد. وودی سعی می‌کند اتاق را ترک کند، اما به زودی متوجه می‌شود که در از داخل قفل شده است. سپس اسباب‌بازی‌ها یکی‌یکی از میان تاریکی ظاهر می‌شوند و این داستان کودکانه و شیرین به سرعت به یک کابوس تبدیل می‌شود.

وحشتناک‌ترین قسمت این صحنه سر عروسک بچه است. این هیولای ترسناک و یک چشم به سمت وودی حرکت می‌کند و مانند موجودی در یک فیلم ترسناک بلند می‌شود و شرایط با وجود جلوه‌های صوتی وهم‌انگیز بسیار بدتر می‌شود. اسباب‌بازی‌های دیگر که همگی توسط سید به موجودات ترسناکی تبدیل شده‌اند، سپس وارد معرکه می‌شوند و وودی به رختخواب برمی‌گردد و از چیزی که به‌تازگی شاهد آن بود ترسیده و متقاعد می‌شود که اسباب‌بازی‌ها یک دسته آدم‌خوار هستند.

همانطور که مشخص است، مخلوقات سید اصلا آدم‌خوار نیستند و حتی به قهرمانان ما کمک می‌کنند تا بعدا فرار کنند. اما با توجه به اینکه چقدر وحشتناک به نظر می‌رسند، به سختی می‌توانید وودی را به خاطر ترسیدن در اولین ملاقاتش با آن‌ها سرزنش کنید.

۲. وقتی نمو در انیمیشن «در جست‌و‌جوی نمو» (Finding Nemo) به سمت فن کشیده می‌شود

انیمینش در جست‌و‌جوی نمو

پس از گیر افتادن نمو در ابتدای فیلم، در آکواریوم ماهی دندانپزشکی با گروهی از ماهیان دیگر قرار می‌گیرد که تمام آن‌ها مصمم هستند از آنجا فرار کنند و به اقیانوس برسند. گیل، رهبر گروه، نقشه‌ای می‌کشد که در آن نمو باید سیستم تمیز کننده‌ی آکواریوم را با سنگریزه مسدود کند. در ابتدا همه‌چیز به خوبی پیش می‌رود، اما زمانی که نمو راه خود را پیدا می‌کند، سنگریزه از جای خود حرکت می‌کند و فن دوباره فعال می‌شود.

نمو به دلیل اندازه‌ی کوچک و باله‌ی آسیب‌دیده‌اش نمی‌تواند در مقابل کشش فن مقاومت کند. احتمال تکه تکه شدن به اندازه‌ی کافی بد است، اما ماهیت کلاستروفوبیک این لحظه همه چیز را شدیدتر می‌کند و ناامیدی نمو همچنان در حال افزایش است، زیرا او تلاش می‌کند تا گیاهی را که دیگران برای کمک به سویش می‌فرستند، با دهان بگیرد. البته، از آنجایی که این یک فیلم کودکانه است، قهرمان کوچک ما در نهایت زنده می‌ماند. اما برای هر کسی که از فضاهای تنگ متنفر است، دیدن این سکانس می‌تواند یک کابوس باشد.

۱. وقتی هلن در انیمیشن «شگفت‌انگیزان» (The Incredibles) سعی می‌کند مانع موشک‌ها شود

انیمیشن شگفت‌انگیزان

اگرچه هر کسی در هر سنی می‌تواند از تماشای انیمیشن «شگفت‌انگیزان» لذت ببرند، اما داستان این فیلم بیشتر برای بزرگسالان است تا کودکان. داستان حول محور مردی است که از شغلش متنفر است، روزهای شکوه خود را از دست می‌دهد، با شریک زندگی خود مشاجره می‌کند و میل به هدف بزرگ‌تری دارد. بنابراین، مانند بسیاری دیگر از ابرقهرمانان، باب گرفتار طرح سندروم شده و در نهایت در جزیره‌ای متروک اسیر می‌شود. هلن که شوهرش را با کمک ادنا پیدا کرده است، با یک جت به جزیره نزدیک می‌شود. ویولت و دش نیز به صورت مخفیانه سوار می‌شوند و مدتی نگذشته که هر سه‌نفر آن‌ها توسط مجموعه‌ای از موشک‌ها مورد حمله قرار می‌گیرند.

تشدید مداوم تنش چیزی است که این صحنه را بسیار عالی می‌کند. تسلیم وحشت‌زده‌ی هالی هانتر عالی است، و این واقعیت که باب درخواست‌های همسرش را می‌شنود نیز در نفس‌گیر شدن این لحظه تاثیر زیادی دارد. در ابتدا، هلن موفق می‌شود با مهارت‌های پروازی خود تعدادی از موشک‌ها را از بین ببرد، اما می‌داند که نمی‌تواند آن‌ها را کاملا نابود کند. او که ناامید شده، به ویولت دستور می‌دهد تا یک میدان نیرو در اطراف هواپیما درست کند. موشک‌ها به هدف اصابت کرده و هلن را مجبور کردند که فرزندانش را بگیرد و به صورت چتر نجات درآمده و فرود موفقیت‌آمیزی داشته باشد.

پیکسار از زمان اکران «شگفت‌انگیزان» در سال ۲۰۰۴، ۲۱ فیلم تولید کرده است، اما این لحظه همچنان نفسگیرترین سکانسی است که تا به حال ساخته‌ شده.

منبع: what culture

برچسب‌ها :
دیدگاه شما

۵ دیدگاه
  1. زن تسو

    نفس گیر بودنشو بیخیال.
    همشو دیدم😥 خاطراتم زنده شد هعییییی

  2. Sam

    تک‌تک اون لحظات رو با قلبم درک کردم و نبوغ نویسنده و کارگردان و عوامل رو برای نشون دادن همچین احساساتی تحسین کردم. مقاله قشنگی بود.

  3. Mms

    یعنی من مریضم که با هیچکدوم از این صحنه‌ها ککم هم نگزید؟!

    1. رها

      کجاش نفس گیر بود؟
      اشکال از منه یا اینا سکانسا؟

  4. m

    جالب بود

loading...
بازدیدهای اخیر
بر اساس بازدیدهای اخیر شما
تاریخچه بازدیدها
مشاهده همه