۲۰ بازی خلاقانه‌‌ی عالی سال ۲۰۲۴ که کسی تجربه نکرد

زمان مورد نیاز برای مطالعه: ۲۵ دقیقه
بازی خلاقانه 2024

برای بازی‌های ویدیویی، سال ۲۰۲۴ هم سالی خوب و هم سالی بد بود. از یک طرف، به نظر می‌رسد که صنعت بازی‌های ویدیویی دارد زیر وزن سنگین خودش له می‌شود. امسال استودیوهای محبوب تعدادی بازی بزرگ و پرهزینه منتشر کردند و برای این‌که این بازی‌ها سر موقع برای انتشار آماده شوند، دمار از روزگار کارمندان‌شان درآوردند، ولی به‌خاطر هزینه‌های بالا این بازی‌ها نتوانستند سودآور باشند. ناشران نیز کوله‌باری از بازی‌های سوءاستفاده‌گرانه و طمع‌کارانه را راهی بازار کردند تا پولی به جیب بزنند؛ همین و بس.

از طرف دیگر، با وجود بحران صنعت بازیسازی تراز اول که گویا تمامی ندارد، در سال ۲۰۲۴ شاهد یک سری بازی بسیار خلاقانه و جالب هم بودیم:

خلاصه در این شکی نیست که امسال بازی‌های خوبی منتشر شدند و تعدادی بازیساز بااستعداد موفق شدند به شرایط دشوار غلبه کنند و به موفقیت‌های بزرگی دست پیدا کنند.

با این حال تعدادی از این عناوین بیش از حد توجه مردم را به خود اختصاص دادند و باعث شدند عناوین شایسته‌ی دیگری که در همان حد خوب هستند و شاید حتی در شرایط دشوارتری ساخته شدند، توجه کافی دریافت نکنند. برای همین است که من خود را موظف می‌دانم آخر هر سال فهرستی از ۲۰ بازی در آن سال را تهیه کنم که در نظرم باید بازی می‌کردید، ولی احتمالاً‌ بازی‌شان نکردید.

20 بازی خلاقانه‌‌ی عالی سال 2021 که کسی تجربه نکرد
20 بازی خلاقانه‌‌ی عالی سال 2022 که کسی تجربه نکرد
۲۰ بازی خلاقانه‌ی عالی سال ۲۰۲۳ که توجه کافی دریافت نکردند

بنابراین لازم است تاکید کنم که هدف این فهرست فراهم کردن فهرستی از بهترین و بزرگ‌ترین بازی‌های ۲۰۲۴ نیست. فهرست‌های زیادی هستند که این کار را انجام داده‌اند. هدف من معرفی خلاقانه‌ترین، منحصربفردترین و جالب‌ترین بازی‌های ۲۰۲۴ است؛ بازی‌هایی که سزاوار این هستند که به‌اندازه‌ی بازی‌هایی که در مراسم خودفروشی جف کیلی (اشاره به گیم آواردز!) رویشان نورافکن تابیده می‌شود، سزاوار شناخته شدن هستند.

این شما و این هم ۲۰ بازی عالی در سال ۲۰۲۴ که توجه کافی دریافت نکردند:

۱. ارباب مقبره (Cryptmaster)

ارباب مقبره (Cryptmaster)

  • سبک: نقش‌آفرینی از نوع بازی با کلمات
  • پلتفرم: کامپیوتر، ایکس‌باکس وان، ایکس‌باکس سری X و S، پلی‌استیشن ۴ و ۵

«ارباب مقبره» یک بازی سیاه‌چاله‌پیمایی مخصوص سلیقه‌های قدیمی‌پسند است که در آن کلمات نقش مهمی دارند. در این بازی چگونه به دشمنان حمله می‌کنید؟ از راه کلمات. چگونه پازل حل می‌کنید؟ از راه کلمات. چگونه از داستان بازی سر در می‌آورید؟ باید بازیِ حدسِ کلمه‌ی داربازی (Hangman) را بازی کنید تا ‌هم‌گروهی‌های زامبی‌شده‌یتان گذشته‌یشان را به‌خاطر بیاورند.

اگر تاکنون متوجه نشده‌اید، باید تاکید کنم که ایده‌ی اصلی «ارباب مقبره» بسیار منحصربفرد است و ردپای آن در همه‌ی جنبه‌های بازی دیده می‌شود؛ مثلاً نوار سلامتی شخصیت‌ها از حروف نام‌شان تشکیل شده و برای به‌دست آوردن طلسم‌های بیشتر باید چیستان حل کنید.

اما آنچه باعث شده این بازی از یک ایده‌ی خوب فراتر برود، لحن فوق‌العاده‌ی آن است. در بازی شخصیتی به نام ارباب مقبره وجود دارد که انگار همه‌جا حضور دارد و می‌توانید برای او دیالوگ تایپ کنید. تعداد پاسخ‌هایی که او به حرف‌های تایپ‌شده‌ی شما می‌زند، به‌شکلی باورنکردنی زیاد است. شخصیت او هم بسیار بامزه و برجسته است.

«ارباب مقبره» یک بازی نقش‌آفرینی بسیار خلاقانه است که ارزش پولی را که بابت آن خرج می‌کنید دارد.

۲. غارهای کاد (Caves of Qud)

غارهای کاد (Caves of Qud)

  • سبک: روگ‌لایک، نقش‌آفرینی
  • پلتفرم: کامپیوتر

«غارهای کاد» شاید بهترین بازی روگ‌لایک کلاسیکی باشد که در تاریخ عرضه شده است. خدا را شکر که این بازی در این حد خوب از آب درآمد، چون سازندگانش ۱۵ سال می‌شد که درگیر ساختش بودند. این بازی همه‌ی عناصر آشنای ژانر را دارد: سیاه‌چاله‌پیمایی دشوار، یک عالمه غنیمت، یک عالمه مکانیزم مفرح و قابل بهره‌برداری مثل زور گفتن به مردم برای این‌که صمیمی‌ترین دوستتان شوند یا فروختن بی‌نهایت آیتم به یک ماهی شستشوی مغزی‌شده و از این قبیل موارد.

ولی عاملی که باعث شده «غارهای کاد» بین تمام بازی‌های فانتزی کلیشه‌ای دیگر سری از میان سرها دربیاورد، زمینه‌ی بیابانی پساآخرالزمانی و علمی‌تخیلی آن است که پر از عناصر عجیب‌غریب است: مثل سلطان‌های دیجیتالی فرادنیوی و هیولاهای ترسناک متعلق به بعدهای زمانی و مکانی دیگر که در دنیایی یکسان با یک سری گابلین گوگولی‌مگولی وجود دارند.

«غارهای کاد» آنقدر محتوا و متغیرهای گوناگون دارد که پس از ران‌های متعدد، انگار هنوز از پوسته‌ی بازی فراتر نرفته‌ام و هنوز کلی از کارهایی را که می‌توان در بستر بازی انجام داد انجام نداده‌ام: مثل تبدیل شدن به یک جهش‌یافته‌ی هشت‌دست یا مبارزه کردن با دوقلوی خودم که به قابلیت سفر در زمان مجهز است. مطمئنم که اگر بازی را تجربه کنید، کاری باحال‌تر برای انجام دادن پیدا خواهید کرد که احتمالاً حتی اسمش هم به گوشم نخورده، چون تمام مدت در حال دست‌وپنجه نرم کردن با وحشی‌ترین بابون‌های دنیا بوده‌ام!

۳. پاسیفیک درایو (Pacific Drive)

پاسیفیک درایو (Pacific Drive)

  • سبک: ماشین‌رانی، بقامحور
  • پلتفرم: کامپیوتر، پلی‌استیشن ۵

حال می‌رسیم به یک بازی روگ‌لایک بسیار غیرسنتی. «پاسیفیک درایو» یک روگ‌لایک ماشین‌محور است و هیچ شباهتی به هیچ‌کدام از بازی‌های دیگری که انجام داده‌ام ندارد. در این بازی باید در نواحی روستایی آمریکا پرسه بزنید و قطعات مختلف پیدا کنید تا جلوی از کار افتادن ماشین‌تان را بگیرید و در این میان سوخت‌تان را مدیریت کنید و سعی کنید خود را در برابر خطرات محیطی و گاهی هم فروپاشی واقعیت (!) محافظت کنید.

«پاسیفیک درایو» یک بازی بقامحور بسیار لذت‌بخش است که در آن باید چرخه‌های گیم‌پلی مختلف را پشت‌سر بگذارید، بدین صورت که پس از پشت‌سر گذاشتن یک سری موقعیت پرخطر، به خانه برگردید و یک سری آپگرید/قطعات جایگزین روی خودرویتان نصب کنید. این چرخه‌ی تکرارشونده، ضرب‌آهنگی بسیار آرامش‌بخش دارد که هر از گاهی با وقوع لحظاتی پر از استرس و تنش به آن تنوع بخشیده می‌شود.  ‌

غیر از این، بازی شما را مجبور می‌کند کارهای تعمیرات روی ماشین را خودتان انجام دهید، ترمز دستی را خودتان بکشید و تمام قابلیت‌های عجیب‌غریبی را که ماشین عجیب‌غریب‌ترتان در طول مسیر بهشان دست پیدا می‌کند یاد بگیرید. برای همین به‌مرور بین شما و خودرویتان پیوند عاطفی عمیق برقرار می‌شود.

۴. ماجراهای مینی‌شوت (Minishoot Adventures)

ماجراهای مینی‌شوت (Minishoot Adventures)

  • سبک: تویین استیک شوتر
  • پلتفرم: کامپیوتر

همان‌طور که می‌دانید، من به بازی‌های عجیب‌وغریب که قوانین را زیرپا می‌گذارند علاقه‌ی خاصی دارم، اما گاهی، دلتان یک بازی بسیار ساده و خوش‌ساخت می‌خواهد. اگر دنبال چنین بازی‌ای هستید، «ماجراهای مینی‌شوت» بهترین گزینه است.

این بازی ترکیبی غیرمنتظره از دو ژانر در ظاهر بی‌ربط است: کلون ایزومتریک زلدا + شوتِم‌آپ. دو نفری که در ساخت بازی دخیل بوده‌اند، عملکردی بی‌نظیر در ترکیب این دو ژانر داشته‌اند. «مینی‌شوت» از لحاظ گرافیکی چشم‌نواز است، کنترل روانی دارد، تنوع دشمنانش هوش از سر آدم می‌برد و نقشه‌ی آن پر از مکان‌های مخفی باحال است و شاید در این زمینه حتی از بازی‌های «زلدا» اصلی نیز پیشی بگیرد.

بسیاری از بازی‌هایی که این روزها منتشر می‌شوند، پر از محتوای زائد و به‌دردنخور هستند، اما «ماجراهای مینی‌شوت» بازی‌ای است که سعی دارد یک کار خاص را خیلی خیلی خوب انجام دهد و هیچ‌گاه از مسیر اصلی‌اش منحرف نمی‌شود.

تنها مدرکی که برای خوب بودن بازی نیاز دارید، این است که وقتی داشتم آن را تجربه می‌کردم، عین بچه‌ها از خودم صدای «پیو پیو» درمی‌آوردم.

۵. گران (Grunn)

گران (Grunn)

  • سبک: وحشت، شبیه‌سازی
  • پلتفرم: کامپیوتر

حالا که صحبت از بازی‌های آرامش‌بخش شد، بد نیست اشاره‌ای به «گران» داشته باشیم. «گران» یک بازی شبیه‌سازی باغبانی است که در آن می‌توانید یک آخرهفته‌ی دلپذیر را در هلند بگذرانید و از باغ بنده‌خدایی مراقبت کنید، چون باغبان قبلی‌اش بدون هیچ توضیح یا دلیلی ناپدید شده است.

ولی لازم نیست نگران این مسئله باشید. کل کاری که لازم است در بازی انجام دهید این است که با خیال راحت علف‌های هرز را بچینید، آشغال‌ها را از روی زمین جمع کنید، با مردم محلی گرم بگیرید، از حضور کوتوله‌های بامزه‌ی باغچه لذت ببرید و حواس‌تان باشد در یک سری… جهان موازی غیراقلیدسی… گم نشوید؟! چرا یک یارویی دائماً شما را زیر نظر دارد؟ چرا انگار کوتوله‌های باغچه خود به خود حرکت می‌کنند؟ چه شد که گذرتان به جسد باغبان قبلی افتاد؟ چرا آن یارویی که شما را تحت‌نظر داشت از سقف بالای سر جسد به شما زل زده بود؟ آن جانور کیست که دارد آرام‌آرام به سمت شما می‌آید؟

۶. دام لورن (Lorn’s Lure)

دام لورن (Lorn’s Lure)

  • سبک: سکوبازی
  • پلتفرم: کامپیوتر

«دام لورن» بازی‌ای است که حتی لازم نیست برایش بازارگرمی انجام دهم. کافی است نگاهی به عکس‌های بازی بیندازید و ببینید آیا با آن دستگاه‌های ویران‌شده‌ی متعلق به بیگانگان که به‌شکل سازه‌های غول‌پیکر و درهم‌تنیده درآمده‌اند حال می‌کنید یا نه.

روی کاغذ، «دام لورن» کلاً بر پایه‌ی حرکت و رفتن از نقطه‌ی «الف» به نقطه‌ی «ب‌» می‌چرخد. ولی برخلاف بسیاری از بازی‌های دیگر که در آن‌ها حرکت کردن نقش مهمی دارد، این بازی اصلاً روان نیست. دنیای آن بی‌رحمانه است، حرکت کردن بین سطوح مختلف تا حدی معذب‌کننده است و انگار حین طراحی بازی، راحتی شما مدنظر قرار داده نشده است. در این بازی همه‌چیز بسیار بزرگ و بی‌نظم است و سطوح از هم فاصله‌ی زیادی دارند. برای همین رفت‌وآمد در بازی شبیه به پازلی برای حل کردن است و استفاده از کلنگ‌های کوه‌نوردی‌تان روی این سازه‌های غول‌پیکر، فتح کردنشان به‌صورت آهسته‌وپیوسته و یافتن راهی جدید برای وارد شدن به اعماق این دنیای عجیب و ویران تجربه‌ای بسیار لذت‌بخش است. در نظر من «دام لورن» بهترین سیستم کوه‌نوردی بین بازی‌های تمام‌دوران را دارد. حتماً تجربه‌اش کنید.

۷. ویراژ با تاکسی زرد (Yellow Taxi Goes Vroom)

ویراژ با تاکسی زرد (Yellow Taxi Goes Vroom)

  • سبک: سکوبازی
  • پلتفرم: کامپیوتر

حال می‌رسیم به یک سکوبازی دیگر که با مدخل پیشین حسابی فرق دارد. «ویراژ با تاکسی زرد» یک تجلیل خاطر بسیار خوشگل به بازی‌های سکوبازی قدیمی است که در آن‌ها باید یک عالمه آیتم جمع می‌کردید. فقط این بازی یک تفاوت اصلی با آن بازی‌ها دارد: در آن به جای یک لوله‌کش یا خارپشت، نقش یک ماشین را بازی می‌کنید و خب… ماشین‌ها نمی‌توانند بپرند. برای همین مراحل «ویراژ با تاکسی زرد» با مراحل بقیه‌ی بازی‌های سکوبازی تفاوتی اساسی دارند.

در این بازی برای سکوبازی، باید روی سطوح شیب‌دار ویراژ دهید و همچنان که در هوا معلق هستید، یک سری حرکات آکروباتیک پیچیده و باورنکردنی انجام دهید تا خود را به قسمت‌هایی از مرحله برسانید که احساس می‌کنید نباید اجازه‌ی دسترسی به آن‌ها به شما داده می‌شد.

همان‌طور که از عنوان بازی انتظار می‌رود، در بازی یک سری قسمت هم هستند که مشخصاً از بازی «تاکسی دیوانه» (Crazy Taxi) الهام گرفته شده‌اند و تنوع خوبی در بستر گیم‌پلی بازی فراهم می‌کنند.

«ویراژ با تاکسی زرد» سبک بصری دلنشینی دارد، موسیقی آن فوق‌العاده است، شما را بدون این‌که اعصاب‌تان را خرد کند به چالش می‌کشد و شرور آن هم… یک یارویی به نام Alien Mosk است که شباهت اسمی‌اش به یک فرد معروف در دنیای واقعی کاملاً تصادفی است!

۸. پادشاه پل (King of the Bridge)

بهترین بازی‌های ۲۰۲۴

  • سبک: پازل، شطرنج
  • پلتفرم: کامپیوتر

حالا که صحبت از بازی‌هایی شد که برداشتی نامتعارف از سبکی آشنا هستند، بد نیست اشاره‌ای به «پادشاه پل» داشته باشیم. در «پادشاه پل» شما باید شطرنج بازی کنید و رقیب‌تان یک ترول است. مشکل اینجاست که این بازی، شطرنج عادی نیست؛ شطرنج ترول‌‌هاست و شما از هیچ‌کدام از قوانینش خبر ندارید و آن حرام‌زاده‌ای که مقابلش بازی می‌کنید، دائماً تقلب می‌کند.

عامل جذابیت بازی این است که باید هنگام تجربه‌ی آن – که در نگاه اول شبیه به شطرنج معمولی به نظر می‌رسد –تلاش کنید تا از قوانینش سر در بیاورید. مثلاً در این بازی، اگر دو قلعه کنار هم قرار بگیرند، تبدیل به اَبَرقلعه می‌شوند و سربازها می‌توانند به عقب برگردند. هدف نهایی این است که از این قوانین به نفع خود استفاده کنید و همزمان تلاش کنید سر خودتان کلاه نرود.

«پاده پل» بازی‌ای بسیار هوشمندانه است، یک بازی آشنا را از نو تعریف می‌کند و از همه بهتر، بسیار ارزان است.

۹. مکابِلوم (Mechabellum)

مکابِلوم (Mechabellum)

  • سبک: استراتژی
  • پلتفرم: کامپیوتر

اگر دنبال یک بازی هوشمندانه‌تر هستید، پیشنهاد می‌کنم «مکابلوم» را امتحان کنید. این بازی ترکیبی بی‌نظیر از بازی‌های نبرد خودکار (Autobattler) و استراتژی است. در هر دست بازی، شما و رقیب‌تان چند گُردان ربات می‌خرید و بعد جنگیدن آن‌ها با یکدیگر را تماشا می‌کنید. بازی در همین حد ساده است.

اما پشت این ایده‌ی ساده، عمق استراتژیک فوق‌العاده‌ای وجود دارد. شما دائمآً باید دربار‌ه‌ی موقعیت نیروهای حریف حدس‌هایی انجام دهید، پول‌تان را هوشمندانه خرج کنید و از همه مهم‌تر، درباره‌ی لحظه‌ی مناسب برای پرتاب بمب اتم تصمیم‌گیری کنید.

نکته‌ای که درباره‌ی «مکابلوم» دوست دارم این است که همه‌ی نیروها توانایی این را دارند تا نتیجه‌ی نبرد را تغییر دهند: از ربات‌های خزنده که دسته‌جمعی حمله می‌کنند و ربات‌های غول‌پیکری که لیزری مهلک از خود ساطع می‌کنند گرفته تا یک اسنایپر معمولی.

اگر نیروها را آپگرید کنید، شدت اثرگذاری آن‌ها بیشتر هم می‌شود. این بازی به‌اندازه‌ی «استارکرفت» مفرح است، ولی محدودیت زمانی آن را ندارد و به‌اندازه‌ی شطرنج استراتژیک است، ولی به‌اندازه‌ی آن حوصله‌سربر نیست، چون پر از ربات‌های خفن است. اگر از من آدم باهوش‌تری باشید، مطمئنم عاشق بازی خواهید شد.

۱۰. دهان‌شویی (Mouthwashing)

دهان‌شویی (Mouthwashing)

  • سبک: ماجرایی، وحشت
  • پلتفرم: کامپیوتر

«دهان‌شویی» بازی‌ای است که می‌خواهد به شما ‌آسیب بزند. این بازی یک اثر تاریک، متوهمانه و به‌شدت استرس‌زا در ژانر وحشت است و درباره‌ی پنج نفر است که داخل یک سفینه‌ی تصادف‌کرده گیر افتاده‌اند که در آن مواد اولیه‌ی لازم برای بقا در حداقل مقدار ممکن موجود است، ولی عملاً مقدار بی‌نهایتی دهان‌شویه داخل سفینه قرار دارد و در ابتدا دلیلش هم معلوم نیست.

این بازی به جای استفاده از شوک‌های ناگهانی و حقه‌های بی‌مایه‌ی دیگر برای انتقال حس وحشت، رویکردی کاملاً روان‌شناسانه دارد و با استفاده از سبک بصری فوق‌العاده‌اش، شما را به ذهن پرآشوب یک سری آدم خیلی درب‌وداغان منتقل می‌کند.

«دهان‌شویی» دیدگاهی فوق‌العاده تاریک و پوچ‌گرایانه نسبت به انسانیت ارائه می‌کند. همچنان که در حال تجربه کردن داستان بازی هستید، سفینه‌ای که در آن هستید کج‌ومعوج می‌شود، دنیا محو می‌شود تا از شخصیت‌های شما در برابر چیزهایی که نمی‌خواهند ببینند محافظت کند و طولی نمی‌کشد که تشخیص تفاوت بین آنچه واقعی و آنچه توهم است غیرممکن می‌شود و حتی این تفاوت اهمیت خود را از دست می‌دهد.

«دهان‌شویی» اصلاً مناسب آدم‌های حساس نیست، ولی اگر بتوانید محتوای ناخوشایند بازی را تحمل کنید، با یک تجربه‌ی منحصربفرد طرف هستید. کل کاری که باید انجام دهید، این است که از زیر بار مسئولیت شانه خالی نکنید.

۱۱. مقاومت ضربدر هزار (1000XRESIST)

مقاومت ضربدر هزار (1000XRESIST)

  • سبک: ماجرایی
  • پلتفرم: کامپیوتر، سوییچ

در این مدخل هم با یک بازی روایت‌محور طرفیم که سبک بصری منحصربفردی دارد. در «مقاومت ضربدر هزار»، یک بیماری که گونه‌ای از مهاجمان فضایی غول‌پیکر و خداگونه با خود آورده‌اند بشریت را نابود کرده است. اکنون تنها چیزی که از بشریت باقی مانده، جامعه‌ی کلون‌های تنها انسانی است که نسبت به آن بیماری مصونیت داشت: یک دختر معمولی به نام ایریس که در یک خانواده‌ی مهاجر چینی به دنیا آمده و حالا کلون‌هایش او را به‌عنوان یک خدا می‌پرستند.

بازی 1000xRESIST و میراث خشم

چیزی که تعریف کردم صرفا‌ً پیش‌زمینه‌ی داستانی بازی است؛ یعنی کل این اطلاعات را در ۱۵ دقیقه‌ی اول بازی دریافت می‌کنید. از آن پس داستان بازی – که در بستر زمان حال و گذشته‌ی شبیه‌سازی‌شده تعریف می‌شود – مسیری به‌مراتب عجیب‌تر را طی می‌کند.

این بازی هم یک علمی‌تخیلی مخ‌پیچ است، هم یک داستان احساسی درباره‌ی تجربه‌ی زیسته‌ی مهاجران، هم تمثیلی درباره‌ی پاندمی کرونا. من در این فضای کم نمی‌توانم حق مطلب را درباره‌ی داستان «مقاومت ضربدر هزار» بیان کنم، ولی می‌توانم با اعتماد به نفس کامل بگویم بین بازی‌های امسال، بهترین داستان را داشت و باید تجربه‌اش کنید تا این ادعای بزرگ‌نمایانه را باور کنید.

۱۲. خدا رو شکر که اومدی!‌ (Thank Goodness You’re Here)

خدا رو شکر که اومدی!‌ (Thank Goodness You’re Here)

  • سبک: ماجرایی
  • پلتفرم: کامپیوتر، سوییچ، پلی‌استیشن ۴ و ۵

«خدا رو شکر که اومدی!» یک بازی به‌شدت انگلیسی‌مأبانه و آمیخته به طنز سورئال است که در یک شهر کوچک در شمال انگلستان به نام بارن‌ورث (Barnworth) اتفاق می‌افتد. این شهر پر از شخصیت‌های بامزه و باحال است که شخصیت‌پردازی آن‌ها آنقدر خوب است که بازی از یک هجو ساده به تجلیلی بااصالت از زندگی روزمره‌ی مردم در دهکده‌های انگلیسی (و محدودیت‌های انسان برای کمک به بقیه) ارتقا پیدا کرده است.

صداپیشگی بازی درجه‌یک است. در بازی حتی گزینه‌ای برای ترجمه‌ی دیالوگ‌ها به انگلیسی استاندارد وجود دارد تا کسانی که نمی‌توانند گویش شمال انگلستان را متوجه شوند از قافله عقب نمانند. تنها مکانیزم گیم‌پلی بازی هم لمس کردن چیزها با دست‌های کوچک زردتان است.

۱۳. اِستِرَفتَت (STRAFTAT)

اِستِرَفتَت (STRAFTAT)

  • سبک: اکشن اول‌شخص
  • پلتفرم: کامپیوتر

«استرفتت» بدون‌شک یکی از زشت‌ترین بازی‌هایی است که به عمرم بازی کرده‌ام. ولی نگران نباشید! زشت بودن بازی عمدی است و هدفش این است که در ذهن شما، یاد و خاطره‌ی دورانی از شوترها را زنده که در آن شما بودید، یک زمین مبارزه و رقیبی که انگار کل شرف و هویت‌تان به لوله کردن او بستگی داشت.

در «استرفتت»، شما و رقیب‌تان در یک الی شش دوئل برق‌آسا شرکت می‌کنید و باید به سرعت بین نقاط مختلف روی نقشه جابجا شوید و هر خرت‌وپرتی را که روی زمین افتاده بردارید، به این امید که بتوانید با آن یک تیر ناقابل به رقیب شلیک کنید.

«استرفتت» یک سری مکانیزم حرکتی باحال و کنترلی روان دارد که واکنشی سریع به فرمان‌های شما نشان می‌دهد، اما دلیل اصلی جذابیت بازی این است که حماقت ذاتی در بازی‌های شوتر را با آغوش باز پذیرفته و در آن همان‌قدر که ممکن است سناریوهای آشنا و پرتنشی همچون دوئل با اسنایپر اتفاق بیفتد، ممکن است با موقعیت‌های نامتعارفی همچون هل دادن رقیب به روی مین و ترکاندن او با تفنگ چخماقی روبرو شوید.

خبر خوب این است که بازی رایگان است، برای همین اگر با کسی پدرکشتگی دارید، به او بگویید تا بازی را نصب کند تا بتوانید در زمین مبارزه‌ی آن حساب‌تان را با هم صاف کنید.

۱۴. من هیولای توئم (I Am Your Beast)

من هیولای توئم (I Am Your Beast)

  • سبک: اکشن اول‌شخص
  • پلتفرم: کامپیوتر

یکی دیگر از اکشن اول‌شخص‌های موردعلاقه‌ی من در سال ۲۰۲۴ بازی «من هیولای توئم» بود. این بازی مثل «نئون سفید» (Neon White) است، به این معنی که سرعتی سرسام‌آور دارد؛ ولی یک تفاوت اساسی با آن بازی دارد و آن هم این است که به جای این‌که یک سکوبازی اول‌شخص باشد، یک شوتر دیوانه‌وار و درست‌حسابی است. تیراندازی در «من هیولای توئم» بسیار پرتلاطم و سریع است، طوری‌که ران اول شما در هر مرحله احتمالاً به شکستی سریع و مهلک ختم خواهد شد.

ولی از یک جا به بعد، به خودتان می‌آیید و می‌بینید که هدف‌تان دیگر نه تمام کردن مرحله‌ها، بلکه دستیابی به امتیاز S در آن‌هاست و در این راستا، با نهایت شکوه و وقار در حال رقصیدن در طول مرحله هستید، با دقتی خارق‌العاده چاقوهایی به سمت دشمنان پرتاب می‌کنید، مثل بازیکنان حرفه‌ای کانتر دشمنان را هدشات می‌کنید تا در زمان صرفه‌جویی کنید و تلاش می‌کنید با هجمه‌ی زنبورها (!) به بیشترین تعداد دشمن ضربه بزنید.

اساساً «من هیولای توئم» شبیه‌ساز جان ویک است؛ بدین معنا که ترکیبی بی‌نقص از ابتکار عمل و مهارت است و هرچه در بازی جلوتر می‌روید، ایده‌ی پشت آن دستخوش تغییرات هوشمندانه‌تر و پیچیدگی‌های بیشتر می‌شود.

۱۵. گنج خرچنگی دیگر (Another Crab’s Treasure)

گنج خرچنگی دیگر (Another Crab’s Treasure)

  • سبک: اکشن ماجرایی، سولزلایک
  • پلتفرم: کامپیوتر، سوییچ، پلی‌استیشن ۵، ایکس‌باکس وان، ایکس‌باکس سری X و S

شاید گفتن این حرف مسخره به نظر برسد، ولی «گنج خرچنگی دیگر» یک بازی سولزلایک است که شخصیت اصلی آن یک خرچنگ در کف دریا است! غیر از این، این بازی، به‌عنوان یک سولزلایک، موفق شده کاری انجام دهد که حتی فرام‌سافتور هم از پس آن برنیامد: این‌که نقطه‌ی شروع خوبی برای بازیکنان تازه‌کاری باشد که می‌خواهند با سبک سولزلایک آشنا شوند.

البته بازی یک سری عناصر هویتی مخصوص به خود را هم دارد. مثلاً وسط مبارزه دائمآً باید لاک خود را عوض کنید. این مکانیزم باعث شده سیستم مبارزه‌ی بازی دفاعی‌تر و واکنش‌محورتر شود.

طراحی باس‌ها و مراحل بازی با وجود کمدی بودن، از عمق معنایی کافی برخوردارند و جا دارد به کیفیت نویسندگی بالای بازی اشاره کرد. وقتی داستان بازی به خطرات زیست‌محیطی و فروپاشی اقلیمی می‌پردازد، به‌طور غافلگیرکننده‌ای جدی و تاثیرگذار می‌شود و این درون‌مایه‌ها نقش بزرگ‌تری از آنچه فکر می‌کردم در داستان دارند.

اگر همیشه دلتان می‌خواست بازی‌های سولزلایک بازی کنید، ولی نمی‌دانستید از کجا شروع کنید، «گنج خرچنگی دیگر» دقیقاً همان چیزی است که به آن نیاز دارید.

۱۶. ریوس ۲ (Reus 2)

ریوس ۲ (Reus 2)

  • سبک: شبیه‌ساز کلونی
  • پلتفرم: کامپیوتر

می‌رسیم به یک بازی دیگر که در آن هم خرچنگ‌ها حضور دارند (دارم تمام تلاشم را می‌کنم مدخل‌ها را به هم ربط دهم!). «ریوس ۱» بازی پازل با محوریت سیاره‌سازی و بهینه‌سازی فرآیندهای ساخت‌وساز بود که در نوع خودش خوب بود، ولی شاید به‌قدر کافی صیقل نیافته بود.

در دنباله‌ی آن «ریوس ۲» هدف شما این است که بهترین عناصر را با هم ترکیب کنید تا بازدهی آن‌ها در کنار هم، بهترین شرایط زندگی را برای مردم‌تان به وجود بیاورد. از عناصر قابل‌ترکیب می‌توان به عناصر هر زیست‌بوم اشاره کرد. فراتر از این، باید محدودیت زمانی و سلامتی اکوسیستم را هم مدیریت کنید.

تعداد عناصر قابل‌ترکیب در بازی سرسام‌آور است و شما می‌توانید با پی بردن به دیوانه‌وارترین کمبوها، مردم‌تان را از راه موشک وارد عصر طلایی جدیدی کنید. راه‌های رسیدن به این عصر طلایی نیز تنوع زیادی دارند. مثلاً می‌توانید یک سری چیزمیز به خورد کوسه‌ها بدهید، روی سر مردم‌تان سنگ‌های قیمتی ببارانید و جنگلی پرورش دهید که از راسو پر شده است.

هر دست جدیدی که در «ریوس ۲» آغاز کنید، نسبت به دست قبلی متفاوت است و با وجود این‌که بازی بسیار آرامش‌بخش است، بعضی‌وقت‌ها باعث شد مغزم درد بگیرد. این بازی را حتماً امتحان کنید.

۱۷. لورِلای و چشم‌های لیزری (Lorelei and the Laser Eyes)

لورِلای و چشم‌های لیزری (Lorelei and the Laser Eyes)

  • سبک: ماجرایی
  • پلتفرم: کامپیوتر

اگر دنبال حل کردن پازل‌های استانداردتری هستید،‌ «لورلای و چشم‌های لیزری» آن چیزی است که دنبالش هستید. اخیراً بازی‌هایی با محوریت اتاق‌های فرار محبوبیت زیادی پیدا کرده‌اند و «لورلای» نیز سردم‌دارشان بود؛ دلیلش هم فقط و فقط یک چیز بود: هیچ بازی‌ای به‌اندازه‌ی «لورلای» به ایده‌ی مرکزی این ژانر متعهد نبوده است.

با برداشتن هر قدم در این بازی، لایه‌های معنایی جدیدی آشکار می‌شوند و خودتان متوجه نمادها و سمبل‌های جدیدی می‌شوید که کمی قبل‌تر فکر می‌کردید صرفاً جزو جزییات صحنه بودند. همچنین بازی توانایی بالایی دارد تا به شما احساس خنگ بودن بدهد، چون ایده‌ی مرکزی پشت پازل‌های بازی بسیار ساده است (معمولاً شما در حال حدس زدن کدهایی متکی بر عدد و رقم هستید)، اما این پازل‌های ساده را طوری به‌شکل انتزاعی و مفهومی به کار می‌برد که حتی در مخیله‌یتان هم نمی‌گنجد.

تا موقعی‌که از زبان بصری بازی سر در نیاورید، بسیاری از پازل‌های بازی برایتان قفل باقی می‌مانند و وقتی که باز شوند، آنقدر تعدادشان زیاد است که هوش از سرتان خواهد برد. این پازل‌ها به‌شکلی شکوه‌مند و دقیق با هم ارتباط معنایی دارند و ماهیت درهم‌تنیده‌یشان با ماهیت خود بازی – که به‌نوعی یک نامه‌ی عاشقانه به مفهوم پازل حل کردن است – تناسبی بی‌نقص دارد.


بسیار خب، تا اینجا ۱۷ بازی را که امسال باید بازی می‌کردید معرفی کردیم. پیش از این‌که به سه بازی نهایی بپردازیم، لازم است یادآوری کنم که این عناوین جایگاهی ویژه دارند. من تمام بازی‌های این فهرست را دوست دارم، ولی در نظرم سه‌عنوان آخر کمی تا قسمتی از عناوین دیگر بهتر هستند. بنابراین اگر قرار باشد از این فهرست فقط یک بازی را بازی کنید، بهتر است از بین این سه مورد یکی را انتخاب کنید.

۱۸. تخم‌مرغ‌های قطب‌شمال (Arctic Eggs)

تخم‌مرغ‌های قطب‌شمال (Arctic Eggs)

  • سبک: آشپزی (؟!)
  • پلتفرم: کامپیوتر

«تخم‌مرغ‌های قطب‌شمال» بدترین بازی آشپزی دنیاست، ولی در کنارش بهترین بازی دنیا با موضوع هنر متخاصم، نیاز انسان به آفریدن و پاسخ به این سوال است: آیا می‌توان در نوک قله‌ی اورست نیمرو درست کرد؟

«تخم‌مرغ‌های قطب‌شمال» در ساده‌ترین حالت خود، چالشی برای آزمودن چابکی شماست. هر بار که تخم‌مرغی در اختیار شما قرار می‌گیرد، باید آن را روی ماهی‌تابه حرکت دهید تا هر دو طرف آن سرخ شود. روی کاغذ، این کار بسیار ساده به نظر می‌رسد، اما در عمل اصلاً اینطور نیست،‌ چون کنترل بازی عمداً افتضاح طراحی شده و باید همه‌ی کارها را با موس انجام دهید.

بی‌شوخی، تمام کردن بخش آموزشی بازی برای من ده دقیقه طول کشید و پس از آن، همچنان که در حال تجربه‌ی محیط آخرالزمانی اروپای شرقی بازی – که به‌طور عجیبی هم دیستوپیایی و هم آرامش‌بخش است – بودم، بازی اعصاب‌خردکن‌تر و عجیب‌غریب‌تر شد.

هرچقدر بیشتر در بازی پیشروی می‌کنید، بازی کارها را برای شما سخت‌تر می‌کند. مثلاً مجبورتان می‌کند بیش از یک تخم‌مرغ را نیمرو کنید یا مخلفات دیگری همچون بیکن، ماهی، بطری آبجو، تعدادی سیگار، گلوله، سوسک و یک تکه گوشت مکعب‌شکل مرموز را به ماهی‌تابه اضافه می‌کند.

البته ایجاد تعادل بین این مخلفات و سروکله زدن با کنترل افتضاح بازی می‌تواند بسیار اعصاب‌خردکن باشد، ولی وقتی قلق بازی دست‌تان بیاید، حس رضایتی که پیدا می‌کنید وصف‌ناشدنی است.

ماهیت اصلی بازی نیز همین است: لابلای تمام لحظات عجیب و در ظاهر بی‌ربط بازی، اثری نهفته است که درباره‌ی لذت انجام دادن کارهای سبک‌سرانه است، صرفاً به‌خاطر این‌که می‌توان انجام‌شان داد. به‌نوعی این بازی درباره‌ی پذیرفتن چیزهای ناکارآمد، ناجور و دشوار است، چون شاید این تجربه‌ها آن کاری نیستند که قرار است انجام دهید، ولی همچنان از ارزش برخوردارند و به نظرم این درسی بسیار مهم است که همه باید یاد بگیرند.

همچنین در بازی می‌توانید یک مرغ را ناز کنید، بنابراین فکر کنم بازی برای همه‌ی سلیقه‌ها چیزی برای عرضه داشته باشد!

۱۹. جادوگران نفوذ تاکتیکی (Tactical Breach Wizards)

جادوگران نفوذ تاکتیکی (Tactical Breach Wizards)

  • سبک: تاکتیکی نوبتی
  • پلتفرم: کامپیوتر

دلیل گنجانده شدن این بازی در این فهرست این نیست که به بازی‌های تاکتیکی علاقه‌ی خاصی دارم. این علاقه سر جای خودش، ولی «جادوگران نفوذ تاکتیکی» نشان می‌دهد اگر به یک چشم‌انداز گیم‌دیزاین متعهد بمانید و آن را تا حد نهایت پیش ببرید، نتیجه‌ی نهایی چقدر خوب می‌شود.

«جادوگران نفوذ تاکتیکی» بازی‌ای است که در آن یک سری سرباز کوچک روی یک نقشه‌ی کوچک این‌طرف و آن‌طرف می‌روند و این وسط بازی هم عمق استراتژیک دارد، هم مشکلات جالبی برای حل کردن؛ غیر از این، این بازی یک تریلر نظامی است که کیفیت نویسندگی بالایی دارد؛ اما فراتر از همه‌ی این‌ها، «جادوگران نفوذ تاکتیکی» دقیقاً همان چیزی است که از نامش برمی‌آید.

در بازی شخصیتی به نام کشیش شورشی حضور دارد که به سپری بزرگ مجهز است و می‌تواند دشمنان را از پنجره به بیرون پرتاب کند. یک شخصیت دیگر، ساحره‌ی طوفان است که می‌تواند روی جارویش پرواز کند، دشمنان را از پنجره به بیرون پرتاب کند و بعد با یک صاعقه‌ی زنجیره‌ای ترتیب دوستانش را بدهد. یکی دیگر از شخصیت‌ها، نکرو مِدیک (Necro Medic) است که می‌تواند با تفنگ جادویی خود، اجساد را به زندگی برگرداند تا آن‌ها چند نفر را از پنجره به بیرون پرت کنند.

احتمالاً همان‌طور که متوجه شده‌اید، پرت کردن آدم‌ها از پنجره به بیرون نقش پررنگی در بازی دارد، ولی بازی همیشه هویت اصلی خود – که عامل اصلی جذابیتش است – را حفظ می‌کند و آن هم انجام کارهای تاکتیکی/نظامی باحالی است که در آثار تام کلنسی درباره‌یشان می‌خوانید، ولی با چاشنی قدرت‌های جادویی مسخره.

حالا که صحبت از مسخرگی شد، جا دارد اشاره کنیم که این بازی واقعاً خنده‌دار است و منظور از خنده‌دار بودن این نیست که سازندگان در حال بازتولید میم‌های تاریخ‌گذشته و پست‌های ردیت سه سال پیش بوده‌اند. دیالوگ‌هایی که بین مراحل پخش می‌شود، همیشه باعث می‌شد از خنده ریسه بروم. سبک طنز بازی، شباهت زیادی به طنز پوچ‌گرایانه و صمیمانه‌ی داگلاس آدامز دارد، ولی هیچ‌گاه در گیم‌پلی اخلال ایجاد نمی‌کند. یکی از شخصیت‌های موردعلاقه‌ی من استیو، ساحر ترافیک (Traffick Warlock) است که تنها دشمن در بازی است که قوه‌ی شنوایی‌اش در حدی خوب است که می‌تواند دیالوگ‌های پیش از شروع ماموریت را بشنود و دائماً با جن (همان ساحره‌ی طوفان که پیش‌تر به او اشاره شد) مسابقه‌ی داد و هوار راه می‌اندازد.

همچنین او ماشین‌های اشباح را که پر از اسکلت هستند به سمت ملت پرتاب می‌کند! ببینید، این بازی عالی است، قبل از این‌که تمام شوخی‌های آن را اسپویل کنم، خودتان بازی‌اش کنید.

۲۰. یو‌اف‌او ۵۰ (UFO 50)

یو‌اف‌او ۵۰ (UFO 50)

  • سبک: کلکسیون بازی‌های مختلف
  • پلتفرم: کامپیوتر

آخرین بازی سال ۲۰۲۴ که به نظرم بی‌تردید باید امتحانش کنید، در واقع نه یک بازی، بلکه ۵۰ بازی است! «یو‌اف‌او ۵۰» در ظاهر کلکسیونی از ۵۰ مینی‌گیم است، اما در حقیقت، این بازی مجموعه آثار یک شرکت بازیسازی خیالی است و هدف این بوده که کل کارنامه‌ی کاری آن‌ها یک‌جا جمع‌آوری شود. این مجموعه‌سازی از نخستین بازی مجموعه به نام «باربوتا» (Barbuta) آغاز می‌شود که یک بازی زمخت و ناتمام به نظر می‌رسد و به «جغدهای سایبری» (Cyber Owls) که به اواخر دوران بازی‌های ۸ بیتی تعلق دارد می‌رسد.

این بازی اساساً نگاهی به تاریخ گیم‌دیزاین و تکامل آن در جهانی موازی است. با تجربه‌ی این بازی‌ها، خواهید دید که بازیسازان این جهان موازی چه درس‌هایی یاد گرفته‌اند و کلیشه‌های مربوط به گیم‌دیزاین چگونه دستخوش تغییر شده‌اند. هرچه جلوتر می‌روید، ایده‌های پشت ساخت بازی‌ها پیشرفته‌تر می‌شوند و اعضای تیم یواف‌او سافت موفق می‌شوند بازی‌های بلندپروازانه‌تری بسازند.

از همه بهتر، هر ۵۰ بازی که در این مجموعه وجود دارند، به خودی خود بازی‌های خوبی هستند. با این حال، ۵۰ بازی خیلی زیاد است، برای همین کاری که می‌خواهم انجام دهد، تدوین یک فهرست داخل این فهرست است و ۱۰ بازی «یواف‌او ۵۰» را که بیشتر از بقیه ارزش بازی کردن دارند معرفی کنم:

  1. باغ جادویی (Magic Garden): این بازی معادل همان «مار» (Snake) معروف است، ولی طراحی بهتری دارد و دینامیک «ریسک و پاداش» در آن بی‌نظیر است، طوری‌که همیشه انگیزه‌ی کافی برای شکستن رکورد قبلی‌تان را دارید.
  2. مورتول (Mortol): «مورتول» یک سکوبازی است که در آن باید جان‌هایتان را مصرف کنید تا سکوهایی داخل مراحل بسازید، سکوهایی که می‌توانید دورهای بعدی ازشان استفاده کنید. این ایده واقعاً نبوغ‌آمیز است و مردن را به بخشی معنادار از بازی تبدیل کرده است.
  3. مون‌کت (Mooncat): توصیف این بازی سخت است، ولی باید بگویم هیچ بازی‌ای در دنیا نیست که کنترل آن مثل «مون‌کت» باشد. این بازیِ باشکوه به‌شکلی دیوانه‌وار تمام قوانین را زیرپا می‌گذارد و من عاشقش هستم.
  4. کمپنلا (Campanella): «کمپنلا» یک بازی بسیار دشوار با محوریت خلبانی است که در دنیاسازی مربوط به این شرکت بازیسازی خیالی مهم‌ترین بازی آن‌ها به شمار می‌آید، چون نقطه‌ی شروع فرنچایز اصلی‌شان بود.
  5. گلفاریا (Golfaria): «گلفاریا» یک بازی ماجرایی دنیاباز با محوریت گلف است، با این تفاوت که این بار، شما نقش یک توپ گلف را بازی می‌کنید و خودتان باید خودتان را این‌طرف و آن‌طرف حرکت دهید.
  6. وارپ‌تانک (Warptank): یک بازی سکوبازی/پازل که با دقت بالایی طراحی شده و انگار از دل عصر طلایی بازی‌های مستقل بیرون آمده که یک دهه پیش در جریان بود.
  7. خانه‌ی مهمانی (Party House): یک بازی کارتی در مجموعه‌ی بازی‌های رترو؟ بله، درست شنیدید. غیر از این، این بازی از ۹۰ درصد از کلون‌های «اسلی د اسپایر» (Slay the Spire) – که شاید تحسین‌شده‌ترین بازی کارتی باشد – خلاقانه‌تر است.
  8. راهزنی روی ریل (Reil Heist):‌ «راهزنی روی ریل» یک بازی مخفی‌کاری، وسترن و شبیه‌ساز ایمرسیو (حداقل معادل ماقبل‌تاریخ آن) است. به‌طور خلاصه و مفید، این بازی پر از ایده‌های باحال است و باید آن را بازی کنید.
  9. پایلوت‌کوئست (Pilotquest): پدرسوخته‌هایی که این مجموعه را ساخته‌اند، به‌نحوی موفق شده‌اند یک بازی آیدلر (Idler) را وسط این همه بازی بگنجانند که می‌توانید حین تجربه‌ی بازی‌های دیگر آن را در پس‌زمینه بازی کنید.
  10. مینی و مکس (Mini and Max): «مینی و مکس» بدون‌شک خلاقانه‌ترین بازی در این مجموعه است. این بازی در سبک پازل/ماجرایی ساخته شده و در آن می‌توانید اندازه‌ی جثه‌ی خود را به کوچک، متوسط و بزرگ تغییر دهید. به‌شخصه می‌خواهم این مینی‌گیم هرچه زودتر در قالب یک بازی کامل بازسازی شود.

فارغ از این ۱۰ بازی، کل مجموعه‌ی «یواف‌او ۵۰» ارزش بازی کردن دارد، شاید به استثنای «مبارزان» (Combatants)، چون این بازی واقعاً مزخرف است و متاسفانه به ما یادآوری کرد که حتی درک یو (Derek Yu)، سازنده‌ی بازی فوق‌العاده‌ی «اسپلانکی» (Spelunky) هم انسان است و جایزالخطا.


بسیار خب، معرفی ۲۰ بازی ۲۰۲۴ که توجه کافی دریافت نکردند به پایان رسید. بازی‌های معرفی‌شده تنوع لحنی بسیار زیادی داشتند: بعضی‌هایشان بازی‌های ترسناک عجیب‌وغریب بودند و بعضی‌هایشان هم یک بازی کوچولو و بامزه که حسابی به کودک درون‌تان حال می‌دهند. این بازی‌ها از لحاظ گیم‌پلی نیز تنوع بالایی داشتند، بدین صورت که بعضی‌هایشان عملاً گیم‌پلی نداشتند و مکانیزم‌های گیم‌پلی بعضی‌هایشان هم بیش‌ازحد زیاد بود. خلاصه بازی‌های بسیار خوب و زیادی در سال ۲۰۲۴ منتشر شدند و این افتخار من بود که آن‌ها را به شما معرفی کنم.

منبع: کانال یوتوب Adam Millard – The Architect of Games

صفحه‌ی اصلی بازی دیجی‌کالا مگ | اخبار بازی، تریلرهای بازی، گیم‌پلی، بررسی بازی، راهنمای خرید کنسول بازی



برچسب‌ها :
دیدگاه شما

پرسش امنیتی *-- بارگیری کد امنیتی --

loading...
بازدیدهای اخیر
بر اساس بازدیدهای اخیر شما
تاریخچه بازدیدها
مشاهده همه
دسته‌بندی‌های منتخب برای شما
X