۸ بازیگر معروفی که در ابتدای کار به نقش‌های مهمی جواب رد دادند!

زمان مورد نیاز برای مطالعه: ۸ دقیقه
بازیگر های هالیوود

یکی از دغدغه‌های مهم کارگردان‌ها، انتخاب بازیگران درست و مناسب برای ایفای نقش در فیلم‌هایشان است. البته برای بازیگرها هم به شدت این موضوع مهم تلقی می‌شود تا با بررسی فیلم‌نامه به این درجه از فهم برسند که چه نقشی به دردشان می‌خورد و چه نقش دیگری به کارشان نمی‌آید. تصمیم‌گیری درباره‌ی انتخاب نقش برای هر بازیگری به شدت اهمیت دارد؛ چراکه حرفه‌ی بازیگر می‌تواند تحت تاثیر انتخاب‌های هنرمند قرار گیرد. بر اساس همین انتخاب‌هاست که کارنامه‌ی یک بازیگر قوی شده یا از سمتی دیگر به قهقهرا می‌رود. هنگامی که فرد یک نقش را می‌پذیرد، دیگر راه برگشتی در کار نیست و بازیگر باید تمام تلاشش را برای ایفای نقش به کار گیرد. چه بسا نقش مورد نظر به یکی از برجسته‌ترین فعالیت‌های هنرمند در رزومه‌ی کاری‌اش تبدیل شده و چه این‌که به یک شکست تمام عیار ختم شود.

روابط بازیگرها با نقش‌هایشان تا حدودی پیچیده است و قبول یک نقش به همین سادگی نیست که با یک «بله» گفتن بتوان نقش ماندگاری را ایفا کرد. در طول تاریخ سینما داستان‌های متعددی از بازیگرانی مطرح شده که توانسته‌اند علی رغم شک و تردیدهای اولیه نسبت به انتخاب نقش، با موفقیت یک بازی ماندگار از خود به یادگار بگذارند. نمونه‌ی بارز این اتفاق را می‌توان هیث لجر در نقش جوکر دانست. همچنین داستان‌های دیگری وجود دارد درباره‌ی بازیگرانی که از نقش‌های مهمی اخراج شده‌اند و حتی بازیگرانی که از پذیرش یک نقش پشیمان شدند. در این مقاله به سراغ هشت بازیگر شناخته‌شده‌ای می‌رویم که در ابتدا به نقش‌های مهمی پاسخ منفی داده بودند اما در ادامه بنا‌به دلایلی نقش را پذیرفتند و همان نقش به یکی از قوی‌ترین ایفای نقش‌ها در کارنامه‌ی هنری‌شان تبدیل می‌شود.

۸- اما استون –لالا لند (La La Land)

اما استون

اما استون تا پیش از پذیرش نقش میا دولان در فیلم «لالا لند»، محصول سال ۲۰۱۶ هنرمند سرشناسی بود. هر چند، ایفای نقش استون در فیلم «لالالند» باعث شد تا او اولین جایزه ی اسکارش را دریافت کند. با این حال، نزدیک بود که استون این فرصت را از دست بدهد. زمانی که دیمین شزل این نقش را به استون پیشنهاد داد، این هنرمند در تئاتری به اسم «کاباره» (Cabaret) فعالیت می‌کرد؛ پروژه‌ای که استون را از لحاظ روحی و جسمی به شدت خسته و کلافه می‌کند.

در واقع استون پس از نمایش «کاباره» با خود عهد کرد که دیگر پروژه‌ی موزیکال قبول نکند و به همین دلیل به محض پیشنهاد شغلی از سمت دیمین شزل، او این نقش را رد می‌کند. با این حال شزل تسلیم نشد و با نمایش چند آهنگ و ایده‌های فیلم به استون او را متقاعد کرد تا نقش را بپذیرد.

۷- جنیفر لارنس – بازی‌های مرگبار (The Hunger Games)

جنیفر لارنس

نقش کتنیس اوردین، جنیفر لارنس را تبدیل به یک ستاره‌ی هالیوود می‌کند. در واقع فیلم «بازی‌های مرگبار» توانست به مدد بسیاری از فاکتورها از جمله بازی تحسین‌ برانگیز لارنس به یک فیلم پرفروش تبدیل شود. از آنجایی که «بازی‌های مرگبار» از همان ابتدا یک پروژه‌ی بلندمدت به حساب می‌آمد، انتخاب نقش‌های اصلی برای این پروژه، تصمیم به شدت ریسکی تلقی می‌شد. به هر حال بازیگرها از همان ابتدا روحشان هم خبر نداشته که «بازی‌های مرگبار» می‌تواند به یک مجموعه پرطرفدار تبدیل شود یا خیر.

جالب است بدانید لارنس خودش را یکی از هواداران دو آتشه‌ی داستان‌های سوزان کالینز می‌داند و او در ابتدا نسبت به این موضوع نگران بود که شاید اقتباس سینمایی «بازی‌های مرگبار» آنچنان به رمان وفادار نباشد. گری راس، کارگردان فیلم به لارنس اطمینان خاطر داد که نیتش از ساختن فیلم در واقع ارج و قرب بخشیدن به رمان اصلی است. لارنس که در ابتدا به این نقش جواب رد داده بود، پس از مذاکره‌ی گری راس با وی بالاخره نقش را پذیرفت؛ نقشی که آینده‌ی حرفه‌ای لارنس را به کلی متحول کرد.

۶- کریس ایوانز – «کاپیتان آمریکا: اولین انتقام‌جو» (Captain America: The First Avenger)

کریس ایوانز

برای بسیاری از بازیگران، فرصت حضور در یک فرنچایز از دنیای سینمایی توسعه یافته‌ی مارول می‌تواند یک اتفاق مهم در کل زندگی‌شان باشد. اگرچه، برخی از بازیگران هم در این میان هستند که دست رد به این شانس می‌زنند و حاضر نیستند با پروژه‌های مارول همکاری کنند. این مسئله دقیقا برای کریس ایوانز رخ داد؛ درست زمانی که او پیشنهاد جو جانستون مبنی بر پذیرش نقش استیو راجرز در فیلم «کاپیتان آمریکا: اولین انتقام‌جو» را رد می‌کند.

کریس ایوانز قبلا تجربه‌ی بازی در فیلم‌های ابرقهرمانی را با فیلم «چهار شگفت‌انگیز» (Fantastic Four) داشته و بر همین اساس دستمزدی که برای نقش کاپیتان آمریکا طلب کرده، در حد معامله‌ی شش نقش به صورت تقریبی محاسبه می‌شود. ایوانز در نهایت با مارول به توافق می‌رسد و کاپیتان آمریکا به یکی از نقش‌های برجسته‌ و شناخته‌شده‌ی کریس ایوانز تبدیل می‌شود.

۵- رالف فاینز – «هری پاتر و جام آتش» (Harry Potter and the Goblet of Fire)

رالف فاینز

رالف فاینز تا پیش از ایفای نقش در قامت شخصیت ولدمورت در سری فیلم‌های «هری پاتر»، فعالیت‌هایش با ژانر نوجوان‌پسندانه فرسنگ‌ها فاصله داشت. برای مثال در لیست کارنامه‌ی هنری فاینز، آثاری مثل لیست شیندلر (Schindler’s List)، بلندی‌های بادگیر امیلی برونته (Emily Brontë’s Wuthering Heights) و «بیمار انگلیسی» (The English Patient) وجود دارد؛ آثاری که اصلا مناسب نوجوانان و کودکان نیست.

بر اساس شواهدی که در سطح رسانه‌ها وجود دارد، رالف فاینز در ابتدا اصلا و ابدا به نقش ولدمورت علاقه‌ای از خود نشان نمی‌دهد. او تا به آن روز اصلا هیچ چیزی از رمان‌های هری پاتر نخوانده و هیچ یک از فیلم‌های قدیمی هری پاتر را تماشا نکرده بود. فاینز بر همین اساس تصور می‌کرد که این نقش به دردش نمی‌خورد. در حقیقت فاینز، پروژه‌ی هری پاتر را به خواهرش پیشنهاد داد؛ چراکه او روحیه‌ی خیلی به مراتب مناسب‌تری برای این نوع سبک کار داشته است. با این حال جالب است بدانید که این خواهر فاینز بود که رالف را مجاب می‌کند تا در نهایت این نقش را بپذیرد؛ نقشِ «او که نباید نامش را صدا کرد» در نهایت در تاریخ سینما به عنوان یکی از ابرشرورهای ژانر فانتزی شناخته می‌شود.

۴- آدری هپبورن – «صبحانه در تیفانی» (Breakfast at Tiffany’s)

آدری هپبورن

آدری هپبورن اولین بازیگری نبود که پارامونت پیکچرز او را در لیست متقاضیان برای مصاحبه‌ی انتخاب بازیگر در نقش هالی گولایتلی در فیلم «صبحانه در تیفانی» قرار داد. ترومن کاپوتی، نویسنده‌ی رمان‌ها می‌خواسته تا مرلین مونرو، ستاره‌ی اصلی این اقتباس سینمایی باشد. زمانی‌که مونرو این نقش را با صراحت تمام رد می‌کند، شرکت پارامونت پیکچرز این نقش را به هپبورن پیشنهاد می‌دهد. اتخاذ چنین تصمیمی برخلاف انتظار کاپوتی بود و او باور داشت که انتخاب هپبورن یک اشتباه بسیار بزرگ خواهد بود. هپبورن هم از آن سو چندان به پذیرش این نقش از خود تمایلی نشان نداد، چون در آن زمان باید خودش را برای مصاحبه در سایر پروژه‌های دیگر آماده می‌کرد. با تمامی این تفاسیر، هپبورن در انتها این نقش را پذیرفت. فیلم «صبحانه در تیفانی» در نهایت به یکی از قوی‌ترین آثار کارنامه‌ی هنری‌اش تبدیل شد.

۳- آلن ریکمن – «جان سخت» (Die Hard)

آلن ریکمن

نقش هانس گروبر در فیلم اکشن «جان سخت» (Die Hard) یکی از مهمترین نقش‌های ریکمن به حساب می‌آید که او را به یک ستاره‌ی هالیوود تبدیل کرد. جالب است بدانید ریکمن پیش از دریافت متن از سمت شرکت رویال شکسپیر، بلافاصله پیشنهاد را رد و به این موضوع هم اشاره می‌کند که او هیچ وقت در یک فیلم اکشن بازی نخواهد کرد.

بر اساس فیلم‌هایی که ریکمن پیش از پروژه‌ی «جان سخت» در کارنامه‌اش ثبت کرده، می‌توان کاملا فهمید که چرا آلن ریکمن این نقش را نپذیرفت. او بیشتر اهل اجرا روی صحنه و نمایش‌های درام است. بر همین اساس می‌توان به نمایش‌های «هر طور مایلی» (As You Like It)، «ترویلوس و کرسیدا» (Troilus and Cressida) و «روابط خطرناک» (Les Liaisons Dangereuses) اشاره کرد.

ایجنتِ آلن ریکمن، او را نسبت به پذیرش نقش فیلم «جان سخت» متقاعد کرد. این فرد با این شیوه ریکمن را به سر میز قرارداد کشاند که با بازی در این فیلم، فرصت‌های بیشتری در کشور ایالات متحده‌ی آمریکا رقم زده می‌شود. ریکمن پس از این نقش، نه تنها ابهت و شهرت خود را در صحنه‌ی تئاتر همچنان حفظ کرد، بلکه او به یکی از بهترین بازیگرهای صنعت سینمای آمریکا تبدیل شد. در واقع شاید اگر او این نقش را نمی‌پذیرفت، بعدها بازی در نقش سوروس اسنیپ در فرنچایز «هری پاتر» هم به او نمی‌رسید؛ نقشی که باعث شد آلن ریکمن در تاریخ سینما جاودانه شود.

۲- لئوناردو دی‌کاپریو – «تایتانیک» (Titanic)

دی کاپریو

می‌توان با اطمینان خاطر ادعا کرد که فیلم «تایتانیک» بدون ایفای نقش استثنائی کیت وینسلت و لئوناردو دی کاپریو نمی‌توانست به یکی از پرفروش‌ترین فیلم‌های کل تاریخ سینمای جهان تبدیل شود. «تایتانیک» از یک وجه برای بازیگرها هم اتفاق مهمی رقم می‌زند،‌ هر چند جالب است بدانید که دی کاپریو پیش از قبول نقش جک داوسون آثار دیگری را هم در دست اقدام داشت. از آن سمت کیت وینسلت بدون هیچ معطلی نقشش را در تایتانیک قبول می‌کند.

دی کاپریو در ابتدا نسبت به پذیرفتن این نقش مردد بود، چون چنین مدل شخصیتی را قبلا در فیلم‌های دیگر بازی کرده بود؛ شخصیتی سختی‌دیده که گرم و سرد روزگار را هم می‌چشد. دی‌کاپریو به همین دلیل این نقش را در اولین پیشنهاد رد می‌کند اما جیمز کامرون دی‌کاپریو را به هر طریقی که شده متقاعد می‌کند. او به دی‌کاپریو می‌فهماند که شخصیت جک پیچیدگی‌های جذاب خاص خودش را دارد. دی‌کاپریو هم در نهایت پیشنهاد را قبول کرده و او در حین اجرای پروژه تازه متوجه می‌شود که چه چالش‌هایی برای پرورش این نقش جلوی دوربین وجود دارد. در نهایت، فیلم «تایتانیک» به یک موفقیت بزرگ برای کامرون و اعضای گروهش تبدیل شد و دی‌کاپریو هم کارنامه‌ی هنری‌اش بیشتر از گذشته مورد توجه کارگردان‌های دیگر مثل مارتین اسکورسیزی قرار گرفت.

۱- آرنولد شوارتزینگر – «ترمیناتور» (The Terminator)

آرنولد شوارتزینگر

واقعا کار سخت و تقریبا غیرممکنی است که تصور کنیم بازیگر دیگری به جز آرنولد شوارتزینگر نقش تی-۸۰۰ در سری فیلم‌های «ترمیناتور» را جلوی دوربین بازی کند. با این حال، این اتفاق می‌توانست در همان فیلم اول رخ دهد. در واقع جیمز کامرون که کارگردانی فیلم را برعهده داشت، تصمیم داشته تا شوارتزینگر، نقش کایل ریس را بازی کند. خوشبختانه کامرون پس از ملاقات شوارتزینگر از نزدیک، نظرش را به سرعت تغییر داد. نکته‌ی بامزه و جذاب داستان اینجاست که پس از تغییر نظر کامرون، حالا نوبت به شوارتزینگر است که از آن سو در وهله‌ی اول از نقش تی-۸۰۰ خوشش نیاید! شوارتزینگر دلیل رد نقش را کم بودن تعداد دیالوگ‌ها دانست و او از این بابت نگران واکنش مخاطبین بود. این بازیگر همچنان این دغدغه را در آن زمان داشت که بازی در نقش یک فرد شرور شاید تبعات منفی بلندمدتی بر کارنامه‌ی هنری‌اش داشته باشد. البته کامرون توانست او را متقاعد کند که اگر شوارتزینگر ایفای نقش درست و حسابی از خود به نمایش بکشد، تی-۸۰۰ در حد یک قهرمان از دید عموم به نظر می‌رسد و خوش‌بختانه دقیقا همین اتفاق هم برای این شخصیت از نگاه مخاطبین افتاد. سری فیلم‌های «ترمیناتور» به یک بلاک‌باستر تمام عیار و آرنولد شوارتزینگر هم به یکی از بازیگران به شدت پرطرفدار و مشهور در صنعت تبدیل شد.

 

منبع: Movieweb

 

برچسب‌ها :
دیدگاه شما

۲ دیدگاه
  1. مانی

    ممنون ازتون

  2. امین

    عالی بود.

loading...
بازدیدهای اخیر
بر اساس بازدیدهای اخیر شما
تاریخچه بازدیدها
مشاهده همه