۲۵ فیلم که بر خلاف ادعایشان بر اساس واقعیت نیستند

۷ خرداد ۱۴۰۲ زمان مورد نیاز برای مطالعه: ۳۷ دقیقه

افزودن برچسب «بر اساس واقعیت» یکی از ابزارهای تبلیغاتی رایج برای سینماگران هالیوودی است تا مخاطب ناآگاه سینما را به خرید بلیط فیلم ترغیب کنند. همان‌طور که همه می‌دانیم، اگر پای انتخاب در میان باشد، هالیوود ترجیح می‌دهد واقعیت را تحریف کند تا این که فیلمی کسل‌کننده ارائه دهد. گاهی اوقات ممکن است تاریخ آن‌قدرها هم هیجان‌انگیز نباشد، اینجاست که گروه‌های خلاق پشت فیلم‌های هالیوودی وارد عمل می‌شوند و آنچه را که واقعاً رخ داده، کم یا زیاد تغییر می‌دهند تا نتیجه‌ی حاصل شده، داستانی باشد که مخاطب را میخ‌کوب کند.

اما حالا به بهانه‌ی فیلم جدید بن افلک، «ایر» (Air) که ادعا شده بر پایه‌ی واقعیت است، وقت آن رسیده که پشت پرده‌‌ی نقره‌ای سرک بکشیم و ببینیم چرا همیشه «براساس یک داستان واقعی» همان قدر که توقعش را داریم واقعی نیست.

۱. فارگو (Fargo)

فارگو

  • سال تولید: ۱۹۹۶
  • کارگردان: برادران کوئن
  • بازیگران: فرانسیس مک‌دورمند، ویلیام اچ. میسی، استیو بوشمی، استیو پارک
  • امتیاز راتن تومیتوز: ۹۴ از ۱۰۰

فیلم «فارگو» با این اعلان آغاز می‌شود: «این داستان بر اساس واقعیت است» و اضافه می‌کند که رخدادهای این فیلم در سال ۱۹۸۷ در ایالت مینسوتا به وقوع پیوسته است. وقتی مخاطب چنین عبارتی را ابتدای فیلم می‌بیند، گمان می‌کند اگر نه تمام فیلم، اغلب اتفاقات دقیقاً همان‌طور که در فیلم می‌بیند، رخ داده است. اما واقعیت چیز دیگری است. جوئل و ایتان کوئن (برادران کوئن) که نویسنده و کارگردان «فارگو» بوده‌اند، بعداً در مصاحبه‌ای با نشریه‌ی هافینگتون پست حقیقت را در این باره گفتند. فیلم‌نامه‌ی «فارگو» برداشت آزادی از حوادثی واقعی هستند اما قبل و بعد از این حوادث، ساخته و پرداخته‌ی ذهن برادران کوئن است.

جوئل کوئن در توضیحاتش گفته است: «در حقیقت فقط دو عنصر کوچک از فیلم براساس حوادث واقعی است. یکی‌ از آن‌ها این است که واقعاً یک یارویی بود که در دهه‌ی ۶۰ یا دهه‌ی ۷۰، با جمع کردن شماره سریال ماشین‌ها از شرکت مالی جنرال موتورز کلاه‌برداری می‌کرد. خبری از آدم‌ربایی نبود، خبری از قتل نبود، فقط یک نفر بود که داشت از جنرال موتورز کلاه‌برداری می‌کرد، همین. چیز دیگری که براساس واقعیت بود این بود که در کنکتیکت واقعاً یک قتل رخ داد؛ یک مرد همسرش را کشت و برای از بین بردن جسدش آن را در دستگاه چوب‌خردکن انداخت. این دو عنصر داستان واقعیت داشتند، اما جز این دو، باقی داستان حاصل تخیل ماست.»

۲. شکارچی روباه (Foxcatcher)

شکارچی روباه

  • سال تولید: ۲۰۱۴
  • کارگردان: بنت میلر
  • بازیگران: استیو کارل، چنینگ تیتوم، مارک روفالو، ونسا ردگریو
  • امتیاز راتن تومیتوز: ۸۷ از ۱۰۰

«شکارچی روباه»  ماجرای کشته شدن دیو شولتز کشتی‌گیر المپیک به دست جان دو پونت را به تصویر می‌کشد. بسیاری از وقایعی که در فیلم می‌بینیم مطابق با واقعیت‌اند، اما سازندگان «شکارچی روباه» دل‌شان می‌خواسته در رابطه با زمان وقایع و روابط شخصیت‌ها دست‌شان باز باشد و در این زمینه‌ها خودشان را محدود به واقعیت نکرده‌اند.

مثلاً یکی از این موارد دستگیر شدن جان دو پونت است. در «شکارچی روباه» ما شاهد دستگیری سریع و بلافاصله‌ی دو پونت پس از قتل دیو شولتز هستیم، اما در واقعیت، دو پونت به مدت چند روز پنهان شده بود. دو پونت که میلیونر است، در عمارتش یک گاوصندوق بزرگ دارد که در حد و اندازه‌ی پناهگاه‌های بمباران ایمن و مجهز است، بنابراین به راحتی چند روزی را همانجا می‌گذارند و از دست پلیس دور می‌ماند. یکی دیگر از این موارد این است که مخاطب فیلم نمی‌فهمد که از پیوستن دیو شولتز به گروه شکارچی روباه، که در سال ۱۹۸۹ اتفاق افتاد، و مرگش چه مدت زمان می‌گذرد. حدوداً سال ۱۹۹۶ است که دو پونت کم‌کم علاقه‌اش به این ورزش را از دست می‌دهد و همزمان اعلام می‌کند که کمک سالانه‌اش به تیم شکارچی روباه به ارزش ۴۰۰هزار دلار را قطع خواهد کرد. بنابراین بااینکه «شکارچی روباه» این جزئیات را نشان نمی‌دهد، اما دو پونت چند ماه قبل از کشتن شولتز، حمایت مالی‌اش از گروه را قطع کرده بود. وقتی فیلم «شکارچی روباه» را تماشا می‌کنی این‌طور به نظر می‌رسد که برادر دیو، مارک، بعد از خارج شدن از گروه شکارچی روباه، به طور کلی ورزش کشتی را کنار گذاشته است، اما در زندگی واقعی این‌طور نیست. مارک برای سال‌ها در دانشگاه برینگام یانگ مربی کشتی بود، تا اینکه برادرش دیو کشته می‌شود.

۳. تک‌تیرانداز آمریکایی (American Sniper)

تک‌تیرانداز آمریکایی

  • سال تولید: ۲۰۱۴
  • کارگردان: کلینت ایستوود
  • بازیگران: بردلی کوپر، سینا میلر
  • امتیاز راتن تومیتوز: ۷۲ از ۱۰۰

«تک‌تیرانداز آمریکایی» به کارگردانی کلینت ایستوود، هم تحسین‌برانگیز بوده است و هم جنجال‌آفرین. کریس کایل تکاور نیروی دریایی آمریکا، در تاریخ ارتش ایالات متحده، بیشترین تعداد کشته‌های تأیید شده را دارد و «تک‌تیرانداز آمریکایی» هم قرار است داستان زندگی کایل باشد. اما منتقدان به درستی اشاره کرده‌اند که میان زندگی کریس کایل و آنچه در «تک‌تیرانداز آمریکایی» با بازی بردلی کوپر به تصویر کشیده شده، تفاوت‌هایی وجود دارد.

به تحریف‌های ریز و درشت بسیاری می‌توان در «تک‌تیرانداز آمریکایی» اشاره کرد، اما شاید یکی از مهم‌ترین‌ها مصطفی باشد. مصطفی تک‌تیرانداز نیروهای دشمن بود. کریس کایل در کتاب زندگی‌نامه‌اش، به اندازه‌ی یک پاراگراف درباره مصطفی حرف می‌زند، اما در فیلم مصطفی به شرور اصلی داستان بدل شده است که با کایل دشمنی دیرینه دارد. زندگی‌نامه کایل به ما می‌گوید شلیک فوق بلند او به طول بیش از ۱۸۲۸ متر (۲۰۰۰ یارد) برای کشتن مصطفی نبود، بلکه هدف کایل کسی بود که راکت‌انداز حمل می‌کرد. اما فیلم بنا بر نیازش به یک شرور، چنین جزئیاتی را تغییر داده است.

کتاب American Sniper اثر جمعی از نویسندگان انتشارات Harper

مثال دیگر هم سرنوشت رایان جاب، دوست و هم‌رزم کریس کایل است. رایان در فیلم بعد از اینکه گلوله می‌خورد، سال‌های سال زنده می‌ماند و از زخم گلوله جان سالم به در می‌برد، این در حالی است که در زندگی واقعی، رایان با اینکه چند سالی به زندگی خود ادامه می‌دهد، اما درنهایت به خاطر عوارض عمل جراحی همان گلوله و همان زخم، فوت می‌شود.

۴. نقطه کور (The Blind Side)

نقطه کور

  • سال تولید: ۲۰۰۹
  • کارگردان: جان لی هنکاک
  • بازیگران: ساندرا بولاک، کوئنتین آرون، لی‌لی کالینز، تیم مک‌گرا، کتی بیتس، ردا گریفیس
  • امتیاز راتن تومیتوز: ۶۶ از ۱۰۰

در سال ۲۰۰۹، فیلم «نقطه کور»  نشان داد مایکل اوهر چطور به دست یک خانواده ثروتمند به سرپرستی پذیرفته شد و از تمام موانع پیش رویش گذشت تا ستاره‌ی تیم ملی فوتبال (آمریکایی) شود. «نقطه کور» برای ساندرا بولاک یک جایزه اسکار به ارمغان آورد و باعث شد مایکل اوهر انگیزه‌ای برای نوشتن زندگی‌نامه‌اش پیدا کند تا جزئیات مسیری که طی کرده را همان‌طور که واقعاً بوده، برای مردم توصیف کند. برای شروع، مایکل اوهر گفته است که مادرخوانده‌اش، لی‌آن توهوی نیازی نداشته به مایکل فوتبال بازی کردن را یاد بدهد، چرا که مایکل از قبل بلد بوده است. اوهر در جواب NPR  گفته: «خیر، این به‌ هیچ وجه من نیستم. من از زمان کودکی مشغول مطالعه و یادگیری فوتبال بوده‌ام، آن هم یادگیری واقعی!» اوهر در ادامه می‌گوید: «من احساس کردم فیلم «نقطه کور» من را به شکل بچه‌ای احمق به تصویر کشیده، در حالی که من بچه‌ای بودم که هرگز آموزش آکادمیک منسجمی ندیده بودم و زمانی که این آموزش را دریافت کردم، به موفقیت رسیدم. با این که بازی کوئنتین آرون در نقش من عالی است، اما من هرچه به این مسئله فکر کردم، نفهمیدم چرا کارگردان تصمیم گرفته من را کسی نشان بدهد که باید فوتبال را از پایه یاد می‌گرفت.»

توپ فوتبال آمریکایی کد W-NFL

۵. یک ذهن زیبا (A Beautiful Mind)

یک ذهن زیبا

  • سال تولید: ۲۰۰۱
  • کارگردان: ران هاوارد
  • بازیگران: راسل کرو، جنیفر کانلی، ویوین کاردن، اد هریس، پل بتانی، آدام گلدبرگ، جاد هیرش، کریستوفر پلامر، مایکل اسپر
  • امتیاز راتن تومیتوز: ۷۴ از ۱۰۰

«ذهن زیبا» که با درخشش راسل کرو به موفقیت بزرگی تبدیل شد، با نگاهی روحیه‌بخش ما را با داستان زندگی جان نش، برنده جایزه نوبل اقتصاد آشنا می‌کند. هرچند متأسفانه فیلم «یک ذهن زیبا» بیش از حد قصه‌گویی کرده و داستان واقعی، تفاوت‌های بسیاری با فیلم دارد. برای شروع، در زندگی واقعی نش هرگز در آزمایشگاه ویلر دانشگاه MIT مشغول نشد، چرا که اصلاً چنین جایی وجود ندارد. هرچند که نش در دانشگاه MIT تدریس کرد. خبری از کار کردن در وزارت دفاع هم نبوده است. «ذهن زیبا» نش را در هیبت یک پدر به ما نشان می‌دهد و نش در زندگی واقعی هم پدر شد، اما پدر فرزندی نامشروع، فرزندی که نش به همراه مادرش به حال خود رها کرد و رفت. نش حتی برای دریافت جایزه نوبلش سخنرانی هم نکرد. بنابراین، سازندگان فیلم «یک ذهن زیبا» تنها بر اساس واقعیت یک ذهن دیده‌اند و تصمیم گرفته‌اند زیبایش کنند… و همین باعث شده تا می‌توانند تخیل‌شان را به کار بیندازند! ناامیدکننده‌ است، نه؟

تابلو شاسی چوبی نوین نقش طرح راسل کرو 02

۶. شتاب (Rush)

شتاب

  • سال تولید: ۲۰۱۳
  • کارگردان: ران هاوارد
  • بازیگران: کریس همسورث، دانیل برول، اولیویا وایلد، الکساندرا ماریا لارا، پیرفرانچسکو فاوینو، الیستر پیتری، ژوزفین دو لا بوم، استیون منگن، جیمی سیوس و…
  • امتیاز راتن تومیتوز: ۸۸ از ۱۰۰

فیلم فرمول یک «شتاب» در سال ۲۰۱۲ بازخوردهای خوبی گرفت، اما اغراق‌های تاریخی این فیلم با یکدیگر مسابقه می‌گذارند؛ و بزرگ‌ترین‌شان هم نشان دادن جیمز هانت و نیکی لاودا به عنوان رقبای سرسخت است. جیمز و نیکی درواقع دوستان خوبی برای هم بودند، آن‌ها برای مدتی هم‌خانه‌ی هم بودند و اغلب برای خوش‌گذرانی با هم بیرون می‌رفتند. چند مورد از رخدادهای مسابقه‌ای فیلم در زندگی واقعی طور دیگری رقم خورده‌اند و جیمز هرگز به هیچ خبرنگاری مشت نزد. البته اگر بخواهیم منصف باشیم، مشت زدن به یک خبرنگار توی فیلم‌ها جذابیت خاص خودش را دارد.

ساختنی مدل Ferrari F1

۷. کاپیتان فیلیپس (Captain Phillips)

کاپیتان فیلیپس

  • سال تولید: ۲۰۱۳
  • کارگردان: پل گرینگرس
  • بازیگران: تام هنکس، بارخاد عبدی
  • امتیاز راتن تومیتوز: ۹۳ از ۱۰۰

فیلم «کاپیتان فیلیپس» براساس داستان واقعی ربودن کشتی میرسک آلاباما ساخته شده است. در سال ۲۰۰۹ دزدان دریایی سومالی کشتی را می‌ربایند، اما طبق آنچه فیلم نشان می‌دهد درنهایت کاپیتان کشتی است که جان خدمه‌اش را نجات می‌دهد. اما بعدها یکی از اعضای خدمه میرسک آلاباما اتهاماتی را علیه فیلیپس مطرح و اظهار کرد که کاپیتان فیلیپس واقعی اصلاً و ابداً یک قهرمان نیست و گفت: «هیچکس دوست ندارد با فیلیپس سوار کشتی شود.» بنا بر ادعاهای این شخص کاپیتان فیلیپس باعث و بانی ربوده شدن کشتی بود، چرا که تمام پروتکل‌های امنیتی را نادیده گرفته و بیش از اندازه به ساحل نزدیک شده بود.

کتاب ماشین تحریر عجیب اثر تام هنکس نشر نون

ظاهراً فیلیپس چندین و چند ایمیل هشداردهنده دریافت کرده بود که اطلاع می‌دادند شمار دزدی‌های دریایی در اطراف سومالی افزایش یافته است. این ایمیل‌ها توصیه می‌کردند برای ایمنی بیشتر، کشتی‌ها حداقل ۶۰۰ مایل از ساحل فاصله داشته باشند، ولی کشتی فیلیپس با نادیده گرفتن این توصیه، کمتر از نیمی از این مقدار با ساحل سومالی فاصله داشت. همچنین خدمه‌ی کشتی گفته‌اند که ماجرا فقط محدود به یک حمله‌ی دزدان دریایی نبوده و آن‌ها دو حمله را پشت‌سر گذاشته‌اند. مهندس ارشد کشتی، مایک پری که در «کاپیتان فیلیپس» نقش فرعی و کوچکی داشت، ظاهراً در داستان واقعی قهرمان کشتی بوده است. او خدمه را به طبقه پایین کشتی برده و خودشان را آنجا حبس کرده تا از دزدانی که به کشتی هجوم آورده بودند در امان بمانند.

۸. بندباز (The walk)

بندباز

  • سال تولید: ۲۰۱۵
  • کارگردان: رابرت زمکیس
  • بازیگران: جوزف گوردون لوی، بن کینگزلی، جیمز بج دیل، بن شوارتز
  • امتیاز راتن تومیتوز: ۸۳ از ۱۰۰

بیایید از همین ابتدا این موضوع را روشن کنیم: بله، بندبازی خارق‌العاده‌ی فیلیپ پتیت میان دو برج تجارت جهانی در فیلم بر اساس واقعیت بود. فیلیپ حتی چند بار جلو و عقب رفت و به قول گفتنی آرتیست‌بازی درآورد، درست همان‌طور که در فیلم «بندباز» ساخته رابرت زمکیس می‌بینیم. حرف ما این نیست که این اتفاق نیفتاده است، این اتفاق واقعاً افتاده و احتمالاً یکی از جگردارترین و شجاعانه‌ترین آکروبات‌بازی‌های تاریخ هم هست، هیچ شکی در این‌ها نیست. حتی یک مستند هم از این واقعه و از مسیری که فیلیپ پتیت طی کرده ساخته شده است. در کمال تأسف خود بندبازی فیلم‌برداری نشده، بنابراین مستند «مردی روی بند» (Man on Wire) بندبازی تاریخی فیلیپ را به ما نشان نمی‌دهد. حرف ما صرفاً این است که با وجود اینکه «بندباز» یک فیلم عالی از آب درآمده، اما در رابطه با آنچه واقعاً رخ داده چند جا اشتباه کرده و ما هم قرار است سراغ همین اشتباهات برویم.

رابرت زمکیس کارگردان و گروهش درست و حسابی درباره‌ی فیلیپ و کارهایش تحقیق کردند، برای همین هم اغلب حقایقی که فیلم ارائه می‌دهد صحت دارند. یکی از آن حقایق کمبود تور‌های ایمنی حین بندبازی فیلیپ است، یا هم بندبازی قبلی او در سال ۱۹۷۱ میان برج‌های نوتردام.

همان‌طور که در «بندباز» می‌بینیم، فیلیپ برای این کارش دستگیر می‌شود. اما شکایتی که علیه‌اش شده خیلی زود پس گرفته می‌شود، به شرط اینکه یک نمایش رایگان در پارک مرکزی نیویورک اجرا کند. به همین ترتیب مالکان برج‌های تجارت جهانی فیلیپ را بخشیدند و اجازه دادند تا آخر عمرش، هروقت که خواست از عرشه دیدبانی برج‌ها لذت ببرد.

در مستند «مردی روی بند» فیلیپ پتیت ادعا می‌کند هرگز حین یک اجرا نیفتاده است، درحالی که در «بندباز» ادعا می‌شود فیلیپ یک بار حین بندبازی توی یک دریاچه سقوط کرده. البته در زندگی واقعی هم فیلیپ افتاده، او در حین تمرین بندبازی افتاد و به شدت آسیب دید، اما همان‌طور که گفته شد، حین تمرین بوده و به حساب نمی‌آید. برخلاف فیلم که تنها یک سفر را به ما نشان می‌دهد، فیلیپ و اعضای گروهش سه بار به نیویورک سفر کردند تا آماده‌ی این اجرا شوند. طبق گزارش نشریه نشنال پست، فیلیپ پس از اینکه از بازداشت پلیس آزاد می‌شود، با گروهی معاشرت می‌کند و همین امر باعث می‌شود از دوست‌دخترش آنی الیکس جدا شود؛ آنی به فرانسه برمی‌گردد و فیلیپ در آمریکا می‌ماند. خیانت کردن به زنی که برای پشتبانی از یک سر دنیا به سمت دیگر پرواز می‌کند، یک جور خاصی از بندبازی است که آقای فیلیپ پتیت انجام داد.

۹. کشتار با اره‌برقی در تگزاس (The Texas Chainsaw Massacre)

کشتار با اره‌برقی در تگزاس

  • سال تولید: ۱۹۷۴
  • کارگردان: توبی هوپر
  • بازیگران: مارلین برنز، پاول پاتین، ادوین نیل، جیم ساداو، گونار هانسن
  • امتیاز راتن تومیتوز: ۸۸ از ۱۰۰

سال ۱۹۷۴ بود که فیلم پیش‌گام توبی هوپر در ژانر وحشت، یعنی «کشتار با اره‌برقی در تگزاس»  اکران شد. این فیلمی با بودجه‌ی اندک به عنوان یک داستان واقعی تبلیغ شد، در حالی که با واقعیت فاصله‌ی چشم‌گیری داشت. از هرکس بپرسید، می‌گوید صورت‌چرمی، شخصیت دهشتناک «کشتار با اره‌برقی در تگزاس» از بهترین شخصیت‌های شرور تاریخ فیلم‌های ژانر وحشت است، اما با این وجود صورت‌چرمی و امیال سادیستیک و روان‌پریشانه‌اش ریشه در واقعیت ندارند. صورت‌چرمی درست مثل نورمن بیتز در فیلم «روانی» (Psycho) و بسیاری از شخصیت‌های شرور و مخوف فیلم‌ها، با الهام گرفتن از یک قاتل زنجیره‌ای واقعی به نام اد گین خلق شده است.

گین تنها به کشتن دو زن اعتراف کرد، اما شهرت خوفناک او از تعداد مقتول‌هایش نشأت نمی‌گیرد. گین به کاری که با جنازه‌ها می‌کرد معروف بود؛ او نبش قبر می‌کرد، اجساد را از قبرستان‌ها می‌دزدید و با بقایای‌ این اجساد برای خود یادگاری می‌ساخت. مثلاً چه؟ گین از جمجمه‌ها کاسه درست می‌کرد، سطل‌های زباله‌ای می‌ساخت که روی‌شان را پوست انسان پوشانده بود، با صورت اجساد برای خودش نقاب درست می‌کرد، با نوک سینه کمربند می‌ساخت و این‌ها فقط بخشی از کاردستی‌های مریض و چندآوری بود که گین در خانه‌اش نگه می‌داشت.

با این اوصاف تنها بخش فیلم «کشتار با اره‌برقی در تگزاس» که می‌توان گفت بر اساس واقعیت است، الهاماتی است که خالقان فیلم از اد گین گرفته‌اند تا صورت‌چرمی، خانواده‌اش و دکور سکونت‌گاه خانواده سویرز را به وجود بیاورند. همین و تنها همین.

۱۰. در جست و جوی خوشبختی (The Pursuit of Happyness)

در جست و جوی خوشبختی

  • سال تولید: ۲۰۰۶
  • کارگردان: گابریل موچینو
  • بازیگران: ویل اسمیت، جیدن اسمیت، تندی نیوتون، دن کستلانتا، میشل کروزیک
  • امتیاز راتن تومیتوز: ۶۷ از ۱۰۰

داستان از فرش به عرش رسیدن کریس گاردنر حقیقت دارد و پیام داستان واقعی است: استقامت و انعطاف‌پذیری بدون پاداش نمی‌مانند. اما بخش‌هایی از داستان برای اینکه «در جست و جوی خوشبختی»  روی پرده‌ی نقره‌ای برود، دراماتیزه شده‌اند و با اغراق‌هایی اینجا و آنجا، بالأخره این فیلم تبدیل شده است به چیزی که هالیوود می‌پسندد. این فیلم با اینکه از روی زندگی‌نامه‌ی خودنوشت کریس گاردنر با همین نام اقتباس شده است، اما چند جایی به واقعیت ماجرا ناخنک زده است که در ادامه سراغ‌شان می‌رویم.

کتاب 44 درس در کلاس جهانی اثر کریس گاردنر نشر بنیاد فرهنگ زندگی

بگذارید با این حقیقت شروع کنیم که اولین قدم گاردنر برای رسیدن به عرش، در فیلم دشوارتر به تصویر کشیده شده. منظور همان نقطه‌ی شروع گاردنر است، یک نقطه‌ی عطف در زندگی او و مسیری که طی می‌کند. «در جست و جوی خوشبختی» به ما نشان می‌دهد که گاردنر در یک شرکت کارگزاری سهام، کارآموز شخصی به نام دین ویتر می‌شود و این کارآموزی نه حقوقی دارد و نه مزایایی. اما در واقعیت گاردنر برای کارآموزی در این شرکت ماهی ۱۰۰۰ دلار دستمزد می‌گرفت. گاردنر به مدت ۱۰ ماه در این شرکت کارآموزی کرد، در حالی که در فیلم این مدت به ۶ ماه کاهش یافته است. گاردنر قبل از اینکه به موفقیت برسد، مدتی به عنوان فروشنده‌ی تجهیزات پزشکی کار کرد، اما آن‌طور که توی فیلم می‌بینیم، هرگز به خاطر فروش اسکنرهای تراکم استخوان ورشکسته نشد.

دستگیری گاردنر هم در فیلم «در جست و جوی خوشبختی» دراماتیزه شده است. آن‌طور که توی فیلم می‌بینیم، گاردنر درست بعد از بیرون آمدن از زندان به مصاحبه کاری‌اش نرفت. اما مهم‌تر از همه‌ی این‌ها مسئله‌ی پسر گاردنر است. زمانی که گاردنر کارآموز بود پسرش با او زندگی نمی‌کرد (جالب است بدانید در فیلم «در جست و جوی خوشبختی» پسر گاردنر با بازی ویل اسمیت، پسر واقعی خود ویل اسمیت است). طبق زندگی‌نامه‌ی گاردنر، او حتی در چند ماه اول از محل سکونت پسرش خبر هم نداشت، چه برسد به اینکه سرپرستش باشد و با او زندگی کند؛ پسری که در حقیقت آن موقع ۲ سالش بود و باز هم سازندگان فیلم برای تأثیر گذاشتن بیشتر روی مخاطب، سنش را به ۴ سال تغییر دادند.

تابلو شاسی مدل ویل اسمیت کد 18

۱۱. صبح به خیر ویتنام (Good Morning Vietnam)

صبح به خیر ویتنام

  • سال تولید: ۱۹۸۸
  • کارگردان: بری لوینسون
  • بازیگران: رابین ویلیامز
  • امتیاز راتن تومیتوز: ۸۹ از ۱۰۰

آدریان کروناور یک دی‌جی رادیویی کار درست در زمان جنگ ویتنام بود. روایت واقعی زندگی کروناور در آن دوره به خودی خود جذابیت‌هایی داشت و می‌شد بدون تغییر فیلم خوبی از آن اقتباس کرد، اما بعد قرار شد رابین ویلیامز نقشش را در «صبح به خیر ویتنام»  بازی کند، و همین هم باعث شد داستان فیلم کمی از واقعیت دور شود.  به گزارش نشریه میلیتاری تایمز کروناور در کنفرانسی با حضور کهنه‌سربازهای آمریکایی جنگ ویتنام، گفته که به اندازه‌ای که توی فیلم نشان داده‌اند بداخلاق نبوده است. او به شوخی گفته است: «شماهایی که در ارتش بوده‌اید خوب می‌دانید که اگر من کارهایی که رابین ویلیامز توی آن فیلم انجام داد را واقعاً انجام می‌دادم، الآن همچنان در لیون‌ورث بودم.» آدریان کروناور توضیح داد که از همان اول هم فیلم قرار نبوده واو به واو طبق زندگی واقعی او باشد و هدف اصلی فیلم سرگرم کردن مخاطب‌ها بوده است.

تابلو شاسی بکلیت طرح بازیگر رابین ویلیامز مدل SH-S3921

وقتی قرار است ماجرایی واقعی به داستان تبدیل شود، تغییرات ریز و درشتی ایجاد می‌شود. از میان تعداد زیاد تفاوت‌های فیلم و واقعیت، کروناور در گفت‌وگو به تریبون شیکاگو به این حقیقت اشاره کرد که ارتش آمریکا او را به خاطر شیطنت‌های رادیویی‌اش بیرون نینداخت. کروناور به سادگی توضیح داد: «وقتی وظیفه‌م تموم شد، برگشتم.» او همچنین اعتراف کرد که او آن‌قدرها که توی فیلم نشان داده‌اند باهوش نبوده: «رابین ویلیامز همان دی‌جی‌ است که من دلم می‌خواست باشم، نه چیزی که واقعاً بودم.» و در ادامه گفت: «چیزی که در فیلم می‌بینیم خیلی جالب‌تر از تجربه‌ای است که من داشتم. شخصیت‌های فیلم، از جمله خودم، ترکیبی از آدم‌های واقعی‌اند… رابین ویلیامز هم خیلی بامزه‌ست، من این‌طوری نیستم.»

۱۲. ۲۱

21

  • سال تولید: ۲۰۰۸
  • کارگردان: رابرت لوکتیک
  • بازیگران: جیم استرجس، کوین اسپیسی، کیت باسورث، لورنس فیشبورن، هارون یو، لایزا لاپیرا
  • امتیاز راتن تومیتوز: ۳۶ از ۱۰۰

فیلم موفق «۲۱» با الهام گرفتن از یک گروه بازیکنان بلک جک ساخته شده است که با استفاده از عبارات رمزی پول کازینوها را جارو می‌کردند. هرچند گروهی که در فیلم «۲۱» می‌بینیم، با گروه واقعی زمین تا آسمان متفاوت است. این فیلم براساس کتابی به نام «بیست‌ویکِ بن مزریک: شکست دادن میزبان» (Ben Mezrich’s 21: Bringing Down the House) ساخته شده و با این وجود هم فیلم و هم کتاب، شامل صحنه‌ها و وقایعی می‌شوند که در واقعیت رخ نداده‌اند.

شاید شما هم از کسانی باشید که امروزه، در فیلم‌های اقتباسی به سیاه‌پوست‌ شدن برخی شخصیت‌ها اعتراض داشته باشید و بگویید چرا برعکسش را انجام نمی‌دهند؟ خب، فیلم «۲۱» دقیقاً برعکسش را انجام داده و این یکی از مواردی است که با واقعیت همخوانی ندارد. اغلب اعضای گروه قماربازی در دنیای واقعی آسیایی بودند، در حالی که توی فیلم سفیدپوست شده‌اند. یکی از اعضا به نام جف ما به رسانه‌ها گفت که هیچ مشکلی با انتخاب جیم استرجس به عنوان بازیگر نقش خودش نداشته، چرا که دوست داشته فیلم حقیقت احساسی ماجرا را به مخاطب انتقال بدهد و انتخاب این بازیگر در نقشش، در این راستا بوده است. اما تفاوت‌های فیلم (و کتاب) با داستان واقعی در نژاد شخصیت‌ها خلاصه نمی‌شود. جف ما همچنین در دستشویی هیچ کازینویی کتک نخورد، یا مثلاً آن‌طور که توی فیلم و کتاب می‌بینیم با هیچکدام از اعضای مؤنث گروه وارد رابطه‌ی عاشقانه نشد، هرچند که این رابطه در فیلم عنصر دراماتیک خوبی از آب درآمده.

شخصیت اصلی «۲۱»، میکی روزا که کوین اسپیسی نقشش را بازی می‌کند، درواقع ترکیبی از سه نفر است. سه نفری که در دنیای واقعی گروه را رهبری می‌کردند، یعنی جان چنگ، بیل کاپلان و جی. پی. میسر. سازندگان «۲۱» از این سه نفر برای خلق شخصیت میکی روزا الهام گرفتند، اما آن‌طور که کاپلان گفته است، روزا حتی ترکیب خوبی هم نیست. او گفت: «هیچ نشانه‌ای از ما سه نفر در میکی روزا نیست مگر اینکه او گروه را به وجود آورد، هدایتش کرد و تمرکزش را روی این گذاشت که گروه را مثل یک شرکت اداره کند.»

۱۳. مرد سیندرلایی (Cinderella Man)

مرد سیندرلایی

  • سال تولید: ۲۰۰۵
  • کارگردان: ران هاوارد
  • بازیگران: راسل کرو، رنی زلوگر، پل جیاماتی، بروس مک‌گیل، کریگ برکو، سرجیو دی زیو
  • امتیاز راتن تومیتوز: ۸۰ از ۱۰۰

«مرد سیندرلایی» ساخته‌ی ران هاوارد که سال ۲۰۰۵ منتشر شد، داستان زندگی بوکسور سنگین‌وزنی به نام جیمز جی. برادوک (با بازی راسل کرو) است و اگر به اصل داستان نگاه کنیم، این فیلم مغایرتی با داستان واقعی ندارد، اما از رقیب اصلی برادوک در رینگ بوکس، یعنی مکس بیر، هیولا ساخته است. برادوک قهرمان بوکسوری بود که بر شکست‌های تلخ پیشین، مشکلات مالی و افسردگی غلبه کرد و موفق شد در نهایت کمربند قهرمانی را از مکس بیر برنده شود، اما حریفش واقعاً آن‌قدر که در «مرد سیندرلایی» نشان می‌دهند وحشی و شرور بوده است؟

کیسه بوکس مدل 143881.1
 به همراه دستکش

مکس بیر با مشت‌های سهمگینش واقعاً باعث مرگ وحشتناکی شد، این درست است، اما توی فیلم او را یک آدم بی‌وجدان نشان داده‌اند که در هر مسابقه آماده است حریفش را بفرستد سینه‌ی قبرستان؛ چنین چیزی صحت ندارد. پسر مکس بیر، یعنی مکس بیر جونیور حسابی از شخصیت رذل پدرش در فیلم خشمگین شد. مکس جونیور به این کار فیلم «مرد سیندرلایی» اعتراض کرد:‌ «تصویری که «مرد سیندرلایی» از پدرم نشان می‌دهد نمی‌تواند بیش از این اشتباه و نادرست باشد. سازندگان فیلم یک مرد خوش‌قلب، اهل شوخی و خنده، خون‌گرم و خاکی را که از بوکس متنفر بود تبدیل کردند به کسی مثل آقای تی در فیلم راکی ۳ (Rocky III)؛ و جای هیچ رستگاری‌ای هم برایش باقی نگذاشتند.»

با این اوصاف از یک سمت بیر در فیلم را داریم که از جوان‌مرگ کردن رقبایش لذت می‌برد و از طرف دیگر، بیر واقعی را داریم که دقیقاً برعکس این رفتار می‌کرده است. طوری که بیر به مرگ حریفش فرانکی کمپل واکنش نشان داده، به هیچ وجه شبیه «مرد سیندرلایی» نبوده است. به نقل از بیر گفته‌اند: «تاحالا اتفاقی توی زندگی‌ من نیفتاده که مثل مرگ فرانکی رویم تأثیر بگذارد، و همچین اتفاقی هم نخواهد افتاد.» در انتها این مکس بیر بود که پس از مرگ فرانکی کمپل برای همسر بیوه شده‌ و پسرش پول کمک‌خرج جمع‌آوری کرد. طبق گفته‌ها بیر مدام درباره مرگ فرانکی کابوس هم می‌دیده.

«مرد سیندرلایی» به ما نشان می‌دهد که بیر به طرز وقیحانه‌ای مرگ ارنی شاف را هم مرتبط به خودش می‌داند، این در حالی‌ است که ارنی شاف چند ماه بعد از مبارزه با مکس بیر مُرد. این موضوع هم برای خانواده شاف و هم برای خانواده بیر دردناک بود. از خواهرزن شاف نقل شده است که گفته: «فیلم ارنی را نشان می‌دهد که توی مبارزه با مکس بیر به گوشه‌ی رینگ رانده می‌شود. این درست نیست؛ این صحنه مربوط به مبارزه با پریمو کارنرا است. اینجا جایی بود که من واقعاً عصبی شدم.» کوبنده‌ترین ضربه‌ی فیلم به شخصیت حقیقی مکس بیر آنجاست که بیر را آن‌قدر بی‌رحم و سنگدل نشان می‌دهد، در حالی که بیر در زندگی واقعی یک آدم احساساتی بود. او در واقع کاملاً از نظر عاطفی تحت تأثیر اتفاقاتی بود که به دست او رخ داده بود و مطمئناً ادعای چیزی را نداشت.

بنابراین فیلم «مرد سیندرلایی» درباره برادوک حق مطلب را خیلی خوب ادا کرده است، بر اساس واقعیت است و هیچ چیزی را تغییر نداده، اما بحث‌مان به مکس بیر که می‌رسد، همه‌چیز تغییر کرده. شاید بد نباشد یکی هم از زندگی مکس بیر فیلم بسازد تا همه‌ی ابهامات رفع و رجوع شود.

۱۴. مبارز (The fighter)

مبارز

  • سال تولید: ۲۰۱۰
  • کارگردان: دیوید او. راسل
  • بازیگران: مارک والبرگ، کریستین بیل، ایمی آدامز، ملیسا لیو، پاول کمپیل
  • امتیاز راتن تومیتوز: ۹۱ از ۱۰۰

یک فیلم بوکسوری دیگر که به واقعیت مشت و لگد زده، «مبارز» ساخته‌ی دیوید او. راسل است که به زندگی میکی وارد می‌پردازد. «مبارز» داستان میکی وارد را برای‌مان روایت می‌کند که برادرش دیکی، که او هم بوکسور است درگیر اعتیاد به مواد مخدر است و به ورطه‌ی خلاف افتاده است. میکی در فیلم پس از برنده شدن مبارزه با شِی نیری قهرمان جهان می‌شود. اما هواداران پی‌گیر ورزش بوکس به درستی اشاره می‌کنند که میکی وارد هرگز قهرمان جهان نشد، بلکه در سال ۲۰۰۰ قهرمان نوجوانان سبک‌وزن اتحادیه جهانی بوکس شد و فیلم باور اشتباهی به مخاطبانش می‌دهد.

تابلو شاسی بکلیت طرح بازیگر کریستین بیل مدل SH-S3926

و اما خانواده‌ی میکی وارد بودند که بیش از همه شاکی بودند. طوری که «مبارز» خواهران وارد را نشان می‌دهد، یا بهتر است بگوییم بازیگرانی که برای این دو خواهر انتخاب کرده‌اند، بدجوری خانواده‌ی وارد را عصبانی کرد. آلیس اکلوند به ژورنال مردان گفت که چقدر از تماشای فیلم «مبارز» خشمگین شده است: «آن‌ها بازیگرهای زشتی بودن. موهای من هرگز به این شکل نبوده. و کثی! کثی وقتی که در دهه‌ی ۸۰ توی فلوریدا گارسونی می‌کرد، آنقدر خوشگل بود که عکسش روی پوسترها می‌رفت» طبق گزارش‌ها یکی از خواهران وارد به قدری از «مبارز» خشمگین شد که وسط اکران فیلم از سینما خارج شد. حتی دیکی وارد که زندگی‌اش غرق مواد مخدر و شکست‌های پیاپی بود (و کریستین بیل با بازی در نقشش برنده‌ی جایزه اسکار شد) هم به انتخاب بازیگرها اعتراض کرد: «آخر مگر شماها مجبور بودید مادر و خواهرانم را آن‌قدر زشت نشان بدهید؟»

این‌طور که پیداست وقتی فیلم بر اساس واقعیت ساخته می‌شود، انتخاب بازیگر اهمیت بیشتری پیدا می‌کند.

۱۵. نوع چهارم (The Fourth Kind)

نوع چهارم

  • سال تولید: ۲۰۰۹
  • کارگردان: اولاتونده اوسانسانمی
  • بازیگران: میلا یوویچ، الیاس کوتیاس، حکیم کی-کاظم، ویل پاتون، کوری جانسون، رافائل کولمن، انزو چیلنتی
  • امتیاز راتن تومیتوز: ۱۸ از ۱۰۰

فیلم اولاتونده اوسانسانمی در ژانر تریلر علمی-تخیلی در سال ۲۰۰۹ منتشر شد و عجیب آنکه می‌گفتند این فیلم براساس یک داستان واقعی ساخته شده است، فیلمی که در اکتبر ۲۰۰۰ رخ می‌داد و درباره ناپدید شدن چند نفر در شهری به نام نوم در ایالت آلاسکا بود. مهم‌تر از همه، می‌گفتند بیگانه‌ها افراد مفقود شده را دزدیده‌اند! بعد از انتشار فیلم کار به جایی رسید که شهردار نوم، دنیس میشلز به طور رسمی هشدار داد که این به اصطلاح داستان حقیقی که منبع الهام «نوع چهارم»  بوده است، سر تا پا با چیزی که فیلم نشان داده متفاوت است. شهردار اعتراف کرد که این ماجرا باعث دردسر مقامات شهر شده است، چرا که شکارچیان حقیقت پس از تماشای فیلم مدام در حال زنگ زدن به مقامات‌اند تا از صحت وقایع مطمئن شوند. او در جواب شبکه خبری CNN گفت: «لازم است مردم بدانند این فیلم فقط یک داستان علمی-تخیلی و تریلر است. مسئله‌ای که ما واقعاً با آن مواجه شدیم یک مسئله جدی و حساس بود و برای همین هم من برخی از تماس‌های مضحک را صرفاً نادیده می‌گیرم.»

اما ماجرا از چه قرار بود؟ طبق تحقیقات اف‌بی‌آی، آنچه واقعاً رخ داده بود ناپدید شدن زنجیره‌ای چند مسافر ناشی از ترکیب مصرف زیاد الکل و دمای انجماد در آن منطقه بود. برخی از فیلم‌های ژانر وحشت مثل «پروژه جادوگر بلر» (the Blair Witch Project) یا «فعالیت فراطبیعی» (Paranormal Activity) قالبی شبیه به مستند دارند، سبکی که باعث می‌شود در فیلم‌های مذکور تأثیر هول و هراس داستان دوچندان شود. اما وقتی فیلم «نوع چهارم» این کار را می‌کند و همزمان با این سبک و سیاق ادعا می‌کند براساس واقعیت ساخته شده، نام این کار می‌شود فریب دادن مخاطب و اطلاعات نادرست و غلط به مخاطب ارائه می‌دهد.

۱۶. بچه‌های ناف کامپتون (Straight Outta Compton)

بچه‌های ناف کامپتون

  • سال تولید: ۲۰۱۵
  • کارگردان: اف. گَری گِری
  • بازیگران: اوشی جکسون جونیور، لری سالیوان، کوری هاکینز، جیسون میچل، پل جیاماتی
  • امتیاز راتن تومیتوز: ۸۸

«بچه‌های ناف کامپتون»  ظهور و سقوط گروه مشهور رپ N.W.A را به تصویر می‌کشد، گروهی که در دهه ۸۰ سروصدا کرد و محبوب شد؛ و تنها چیزی که این گروه کم داشت، یک فیلم بیوگرافی بود که منتقدها تحسینش کنند و تماشاگران سینما ازش لذت ببرند. با اینکه «بچه‌های ناف کامپتون» فیلم تحسین‌شده‌ای است، اما جزئیات کلیدی مربوط به اعضای گروه را اینجا و آنجا جا انداخته است. بدتر از همه‌ی چیزهایی که جا انداخته، «بچه‌های ناف کامپتون» تمام و کمال خشونت فیزیکی دکتر دری (Dr. Dre) علیه چندین زن را نادیده گرفته، انگار نه انگار که او در ابتدای حرفه‌اش چنین کارهایی کرده.

برای شروع می‌توان به دی بارنز اشاره کرد که مجری یک برنامه تلوزیونی بود و سال ۱۹۹۰ به دست دکتر دری در یک کلاب مورد ضرب و شتم قرار گرفت. همچنین گفته‌اند که دکتر دری دوست‌دختر سابقش را که از او یک فرزند پسر هم دارد، مورد آزار فیزیکی قرار می‌داده، و همچنین رپری به نام تری بی. مورفی.

البته ماجرای درگیری دکتر دری و بارنز در فیلم‌نامه‌ی اولیه‌ی «بچه‌های ناف کامپتون» وجود داشت، اما درنهایت کارگردان تصمیم گرفت که این داستان هم یکی دیگر از داستان‌های فرعی است که چندان روی داستان زندگی شخصیت‌های فیلم تأثیر نگذاشته، بنابراین حذفش کرد. به هر حال سرانجام ماجرا این‌طور پیش رفت که دکتر دری به هر دلیلی، مجبور شد یک عذرخواهی نه چندان خوب در نشریه نیویورک تایمز منتشر کند. او گفت: «من از زنانی که بهشان آسیب زده‌ام عذرخواهی می‌کنم. من عمیقاً از کارهایی که کرده‌ام پشیمانم و می‌دانم که کارهایم تا ابد روی زندگی همه‌مان تأثیر گذاشته است.»

۱۷. از گور برخاسته (The Revenant)

از گور برخاسته

  • سال تولید: ۲۰۱۵
  • کارگردان: الخاندرو گونسالس اینیاریتو
  • بازیگران: لئوناردو دی‌کاپریو، تام هاردی، دامنل گلیسون، ویل پولتر
  • امتیاز راتن تومیتوز: ۷۸ از ۱۰۰

وقتی بررسی‌کنندگان حقایق تاریخی به فیلم برنده‌ی اسکار، یعنی «از گور برخاسته» رسیدند، حسابی سرشان شلوغ شد. چون جدا کردن داستان و واقعیت در این فیلم و دنبال کردن سرنخ‌های تاریخی اصلاً کار ساده‌ای نبود. هیو گلس (با بازی لئوناردو دی‌کاپریو) یک مرزنشین واقعی بود که با خطرهای طبیعت، از جمله یک خرس خشمگین و پستی‌های زندگی بشری روبه‌رو شد و جان سالم به در برد. تا اینجای داستان حقیقت دارد. اما همچنان صحنه‌هایی از فیلم ساخته‌ی تخیل سازندگان بوده تا به درام داستان بیفزایند.

طبق اسناد تاریخی هیو گلس هیچ فرزندی نداشته، بنابراین طرح اصلی داستان که براساس انتقام گرفتن از قاتلان پسرش ساخته شده، پشتوانه تاریخی و حقیقی ندارد. هیو گلس واقعی درست مثل «از گور برخاسته» سعی کرد رد جان فیتزجرالد را دنبال کند، همان مردی که او را رها کرد تا در جنگل بمیرد، اما برخلاف فیلم، هیو گلس واقعی هرگز فیتزجرالد را پیدا نکرد و با او چشم در چشم نشد. گلس وقتی فهمید فیتزجرالد به ارتش پیوسته دیگر دنبالش نگشت، چرا که دیگر تحت حمایت دولت بود و انتقام گرفتن از او گلس را به دردسر می‌انداخت. اما به هرحال او در دنیای واقعی بریجر (یکی دیگر از کسانی که او را رها کردند) را پیدا کرد و چون دید از کارش پشیمان و شرمنده است، او را بخشید.

تابلو آتریسا طرح پوستر فیلم revenant مدل ATm550

۱۸. کاملاً طوفانی (The perfect storm)

کاملاً طوفانی

  • سال تولید: ۲۰۰۰
  • کارگردان: ولفگنگ پترسن
  • بازیگران: جورج کلونی، مارک والبرگ، دایان لین، جان هاکس، جان سی ریلی، مری الیزابت ماسترانتونیو، ویلیام فیکنر، باب گانتون و…
  • امتیاز راتن تومیتوز: ۴۶ از ۱۰۰

«کاملاً طوفانی» روایت دوباره‌ای از هالیوود است که یک تکه‌ی کوچک از داستانی واقعی را برمی‌دارد و تبدیلش می‌کند به یک فیلم بلند با کلی زرق و برق و صحنه‌های دراماتیک. ولفگنگ پترسن تصمیم گرفت برای باورپذیری بیشتر فیلم «کاملاً طوفانی»، برخلاف فیلم‌هایی مثل «آب‌های آزاد» از اسامی واقعی افراد استفاده کند تا شاید از این طریق فیلمش به واقعیت نزدیک‌تر شود، اما چنین اتفاقی نیفتاد.

کاپیتان بیلی تاین که در فیلم جورج کلونی نقشش را بازی می‌کند، کسی بود که در اکتبر ۱۹۹۱ تصمیم گرفت همراه خدمه‌اش سوار کشتی‌اش آندریا گیل بشود و به دریا بزند. و واقعاً هم دریا کشتی کاپیتان تاین را بلعید، یا بهتر است بگوییم طوفانی که بهش می‌گفتند طوفان بی‌عیب و نقص این کار را کرد. این چیزها واقعیت داشته، اما صحنه‌های غم‌انگیزی که ما از آخرین لحظات خدمه کشتی می‌بینیم، چیزی جز حدس و گمان و تخیل نیست. «کاملاً طوفانی» از روی کتابی با همین نام نوشته سباستین یونگر اقتباس شده است. نویسنده کتاب مشاهدات و گزارش‌های ماهی‌گیرهای دیگری که به دست همان طوفان مخوف اسیر شده بودند را جمع‌آوری کرده و براساس آن‌ها حدس زده که درون کشتی آندریا گیل، چه می‌گذشته است.

تابلو شاسی چوبی نوین نقش طرح جرج کلونی 01

بیوه کاپیتان تایم اصلاً از فیلم «کاملاً طوفانی» راضی نبود. او به نشریه اینترنتی سی‌کوست گفت: «همه‌اش یک مشت دروغ بود. توی فیلم شوهرم را طوری نشان داده‌اند انگار حریص بوده و از روی حرص و طمع توی آن هوا به دریا رفته. شوهرم اصلاً این‌طور نبود. اگر ازش می‌خواستید، حتی لباس تنش را هم درمی‌آورد و بهتان می‌داد.» رابطه کاپیتان تاین و کاپیتان لیندا گرینلا هم ساختگی بود، آن‌ها در دنیای واقعی به سختی همدیگر را می‌شناختند، چه برسد به اینکه از یکدیگر خوش‌شان بیاید و با هم بگو بخند داشته باشند.

۱۹. اگه می‌تونی منو بگیر (Catch Me If You Can)

اگه می‌تونی منو بگیر

  • سال تولید: ۲۰۰۲
  • کارگردان: استیون اسپیلبرگ
  • بازیگران: لئوناردو دی‌کاپریو، تام هنکس، کریستوفر واکن، مارتین شین، ناتالی بای، ایمی آدامز و…
  • امتیاز راتن تومیتوز: ۹۶ از ۱۰۰

یکی از دلایل موفقیت فیلم «اگه می‌تونی منو بگیر»، ساخته‌ی استیون اسپیلبرگ چیزی نبود جز مأمور اف‌بی‌آیِ سخت‌کوشی که تام هنکس نقشش را بازی می‌کرد. او لحظه‌ای دست از تعقیب فرانک آبگنال (با بازی لئوناردو دی‌کاپریو) برنمی‌داشت. این موش‌ و گربه بازی بی‌وقفه‌ی این دو بود که فیلم را جذاب کرده بود، اما اگر «اگه می‌تونی منو بگیر» حقایق را رعایت کرده بود، شخصیت تام هنکس اصلاً توی فیلم حضور نمی‌داشت. طبق گزارش یواس‌ای تودی مأموری که ما در فیلم می‌بینیم، درواقع ترکیبی از چندین و چند شخص متفاوت است که طی سال‌های متوالی قصد داشته‌اند آبگنالِ شیاد را دستگیر کنند.

یکی از شیادی‌هایی که آبگنال هم در واقعیت و هم در فیلم انجام داده، از همان اول خوراک به نمایش درآمدن روی پرده نقره‌ای بوده: آبگنال وقتی خودش دبیرستانی بوده، یک کلاس را متقاعد می‌کند که معلم جایگزین درس زبان فرانسوی است. آبگنال در اشاره به تفاوت‌های فیلم و واقعیت، درباره صحنه‌ای از فیلم حرف می‌زند که ما می‌بینیم آبگنال به خاطر تنهایی و افسردگی، شب کریسمس به همان مأمور اف‌بی‌آی زنگ می‌زند. آبگنال در این باره گفته است: «چرا باید چنین کاری بکنم؟ من نمی‌خواستم اف‌بی‌آی بفهمد کجا هستم.»

کتاب استیون اسپیلبرگ کیست اثر استفانی اسپینر انتشارات پیدایش

۲۰. مونیخ (Munich)

مونیخ

  • سال تولید: ۲۰۰۵
  • کارگردان: استیون اسپیلبرگ
  • بازیگران: اریک بانا، دنیل کریگ، کیران هایندز، متیو کاسوویتس، هانس تسیشلر، آیلیت زورر و…
  • امتیاز راتن تومیتوز: ۷۸ از ۱۰۰

فیلم دیگری به کارگردانی استیون اسپیلبرگ که ریشه در ماجرایی واقعی دارد. این بار اسپیلبرگ از یک واقعه خونین برای فیلمش الهام گرفته: المپیک تابستانی ۱۹۷۲ که در آلمان برگزار شد و به خون کشیده شد. بعد از جنگ جهانی دوم، المپیک ۱۹۷۲ اولین فرصت آلمان غربی برای این بود که به دنیا نشان بدهد آلمان یک کشور عادی و امن است و اثری از هیتلر و نازی‌ها در آلمان (غربی) و مردمش نمانده. بنابراین تأمین امنیت المپیک و نشان دادن چنین تصویری، برای مقامات آلمان غربی اهمیت به سزایی داشت. با این وجود طی یک عملیات تروریستی، ۱۱ ورزشکار اسرائیلی کشته شدند و عده بیشتری گروگان گرفته شدند. اسرائیل بلافاصله واکنش نشان می‌دهد و هرکسی که در این عملیات دست داشته را به وسیله چندین تیم (به جای یک تیم) ترور می‌کند. برخلاف چیزی که در «مونیخ» اسپیلبرگ می‌بینیم، عملیات‌های انتقام‌جویانه‌ی اسرائیل آن‌قدرها هم حرفه‌ای و تمیز انجام نشدند. چندین و چند شهروند بی‌گناه و عادی هم طی این عملیات‌ها کشته شدند.

تمبر یادگاری مدل ورزشی المپیک مونیخ کد 800 مجموعه 5 عددی

برخی از بررسی‌کنندگان حتی پا را فراتر از این مسائل می‌گذارند و اساس فیلم «مونیخ» (و نه خود واقعه را) را زیر سؤال می‌برند. به عقیده آن‌ها مردی به نام یووال آویو (ملقب به آونر، با بازی اریک بانا) که ادعا می‌شود از دیدگاه موساد خبر داشته و منبع جزئیاتی است که در فیلم می‌بینیم، در آن زمان اصلاً برای نیروهای اسرائیلی کار نمی‌کرده.

۲۱. ۳۰۰

300

  • سال تولید: ۲۰۰۶
  • کارگردان: زک اسنایدر
  • بازیگران: جرارد باتلر، لینا هیدی، دیوید ونهام، دومینیک وست، مایکل فاسبندر
  • امتیاز راتن تومیتوز: ۶۱ از ۱۰۰

ما ایرانی‌ها بهتر از هر مخاطب دیگری می‌دانیم فیلم «۳۰۰» ساخته‌ی زک اسنایدر، چقدر از واقعیت دور است و چه اشتباهات تاریخی‌ای دارد. هرچند که درمجموع این فیلم در ژانر تاریخی نه، بلکه در ژانر فانتزی دسته‌بندی می‌شود (این را پای تعصب ایرانی نگذارید، منبع مقاله از این فیلم به عنوان «فانتزی حماسی» یاد کرده است). «۳۰۰» در نمایش دادن قدرت و اراده‌ (و البته عضلات) پادشاه اسپارتا، لئونیداس و مردانش خوب عمل کرده است. «۳۰۰» روایت جنگجویانی است که با تعداد اندک، دربرابر لشکر عظیم و پهناور ایران ایستادگی می‌کنند. اما زک اسنایدر حقایق بسیاری را برای دل‌خواه خودش، و برای خلق حماسه‌ی «۳۰۰» تغییر داده است. برای مثال، تعداد کسانی که علیه لشکر ایرانیان می‌جنگیده‌اند چندین برابر بوده و فقط لئونیداس و محافظانش در نبرد ترموپیل حضور نداشته‌اند. بلکه ده‌ها هزار پلوپونزی، بوئوتی و تسپیایی در میدان نبرد دوشادوش آن‌ها جنگیده‌اند.

وقتی از زک اسنایدر درباره این تغییرات پرسیده‌اند، در توجیه تصمیماتش در یک مصاحبه گفته است: «من نمی‌خواستم اسپارتا و اسپارتان‌ها را همان‌طور که واقعاً بوده‌اند به مخاطب نشان بدهم، چون درنهایت، هدف من این بود که مخاطب طرفدار اسپارتان‌ها باشد، برای همین نمی‌توانستم آن‌ها را آن‌قدری که واقعاً بی‌رحم بوده‌اند به تصویر بکشم. اسپارتان‌ها را طوری نشان دادم که مخاطب مدرن می‌توانست تحمل‌شان کند.» اسنایدر همچنین اضافه کرد که درست نبودن حقایق تاریخی در فیلم عامدانه بوده است و او می‌خواسته مخاطب خودش سراغ تاریخ برود و حقایق را بخواند.

۲۲. باشگاه خریداران دالاس (Dallas Buyers’ Club)

باشگاه خریداران دالاس

  • سال تولید: ۲۰۱۳
  • کارگردان: ژان-مارک ولی
  • بازیگران: متیو مک‌کانهی، جنیفر گاردنر، جرد لتو
  • امتیاز راتن تومیتوز: ۹۲ از ۱۰۰

«باشگاه خریداران دالاس»  از قرار معلوم داستان واقعی ران وودروف (با بازی متیو مک‌کانهی) تگزاسی است که در اوایل دهه ۸۰ به بیماری ایدز مبتلا می‌شود. و آن موقع اگر کسی ایدز می‌گرفت، مرگش قطعی بود. اما وودروف به کسی جز خودش دل نبست. تصمیم گرفت داروهایی که هنوز در مرحله آزمایش بودند را قاچاقی به تگزاس بیاورد تا خودش و باقی مبتلایان را درمان کند. در حالی که فیلم «باشگاه خریداران دالاس» کلیت داستان را درست به تصویر کشیده، اما شخصیت‌پردازی‌های فیلم آن‌قدرها درست نیست، خصوصاً که برخی از شخصیت‌های فیلم اصلاً در زندگی واقعی وجود خارجی نداشته‌اند.

 تابلو بوم وی وین آرت کد 153 طرح Dallas Buyers Club

چرا راه دور برویم؟ خود وودروف را در فیلم به عنوان سوارکاری مسابقه‌ای در رودز نشان داده‌اند، درحالی که این‌طور نبوده است. کریگ بورتن، فیلم‌نامه نویس فیلم، در این باره توضیح داده که سوارکار کردن وودروف درواقع یک حرکت شاعرانه بوده تا بتوانند از طریق سوارکاری، نمود بیرونی کشمکشی که درون وودروف به وجود آمده بود را نشان بدهند. یکسری ویژگی‌های شخصیتی هم به وودروف داده بودند تا در فیلم رشد شخصیتی‌اش را نشان بدهند، مثلاً وودروف قبل اینکه بیماری‌اش تشخیص داده شود، کمی تا قسمتیزن‌ستیز بوده (که در دنیای واقعی نبوده). عجیب آنکه فیلم «باشگاه خریداران دالاس» برخی از شخصیت‌هایی که در زندگی وودروف تأثیر مهمی گذاشته‌اند را حذف کرده، مثل خواهر و دخترش. و درعوض شخصیت‌هایی خلق کرده که اصلاً وجود نداشته‌اند، مثل ایو ساکس، پزشک دلسوزی که نقشش را جنیفر گاردنر بازی کرده، و ریون، شریک تجاری وودروف با بازی جرد لتو، که به خاطر همین نقش برنده جایزه اسکار هم شد.

۲۳. جیمی: همه در کنار من (Jimi: All Is By My Side)

جیمی: همه در کنار من

  • سال تولید: ۲۰۱۳
  • کارگردان: جان ریدلی
  • بازیگران: آندری، ایموجین پوتز، هیلی آتول، بورن گورمن
  • امتیاز راتن تومیتوز: ۶۵

«جیمی: همه در کنار من» بیوگرافی جیمی هندریکس است. فیلمی که منتقدها خوش‌شان آمد اما مخاطبان نه چندان، چرا که اغلب مخاطبان فیلم از طرفداران دوآتشه‌ی هندریکس بودند و تمام مغایرت‌های فیلم با واقعیت، آزارشان می‌داد. این فیلم به این معروف است که در تمام فیلم، هیچ آهنگی که واقعاً به دست خود هندریکس نوشته شده باشد را نمی‌بینیم (مجوز استفاده از آهنگ‌های هندریکس بهشان داده نشد) و همین به قدر کافی روایت فیلم را متزلزل می‌کند. اینکه فیلم تصمیم گرفت هندریکس را به عنوان کسی که زنان را آزار می‌دهد و کتک می‌زند به تصویر بکشد، ماجرای نامحبوبی‌اش بین مخاطبان را حتی بدتر کرد.

در «جیمی: همه در کنار من» دو صحنه می‌بینیم که شامل خشونت فیزیکی هندریکس با دوست‌دخترش کتی اچینگهام می‌شود. در صحنه اول هندریکس آن‌قدر اچینگهام را می‌زند تا روی زمین بیفتد و اشکش دربیاید، و در صحنه دوم هندریکس تلفن عمومی را به سر دوست‌دخترش می‌کوبد. منشأ این دو صحنه احتمالاً زندگی‌نامه غیررسمی هندریکس است که حتی در همان زندگی‌نامه هم کسی از اچینگهام مصاحبه نکرده است. حتی خود عواملِ حقیقت‌جوی فیلم هم نتوانستند با اچینگهام تماس بگیرند. این در حالی است که اچینگهام با صراحت تمام چنین اتهام‌هایی را رد کرده و از هندریکس به عنوان یک آدم ملایم و آرام یاد کرده است. اچینگهام گفته این دو صحنه از «جیمی: همه در کنار من» کاملاً ساختگی‌اند.

تابلو شاسی بکلیت طرح گیتاریست جیمی هندریکس مدل SH-S6190

۲۴. پرواز (Flight)

پرواز

  • سال تولید: ۲۰۱۲
  • کارگردان: رابرت زمکیس
  • بازیگران: دنزل واشنگتن، دان چیدل، ملیسا لئو، جان گودمن، کلی ریلی، بروس گرین وود و…
  • امتیاز راتن تومیتوز: ۷۷ از ۱۰۰

رویداد اصلی فیلم «پرواز»  سقوط دلخراش هواپیمایی است که احتمالاً علتش مست بودن خلبان بوده است. خلبان پرواز، ویپ ویتاکر (با بازی دنزل واشنگتن) موفق می‌شود اغلب مسافران هواپیما را نجات بدهد و این کار را با انجام دیوانه‌وارترین مانورهای هوایی انجام می‌دهد، او حتی هواپیمای مسافربری را وارونه می‌کند. «پرواز» برای دنزل واشنگتن جایزه‌ اسکار بهترین بازیگر را برد و باعث شد تماشاگران کنجکاو شوند که آیا در زندگی واقعی هم چون ثابت شد خلبان مست بوده، او را دستگیر کرده‌اند یا نه؟ پاسخ چه بود؟ خب، ویپ ویتاکر اصلاً وجود نداشته و حادثه‌ای که در فیلم می‌بینیم هرگز رخ نداده. عجیب است، نه؟

تنها دو مورد از چیزهایی که در «پرواز» می‌بینیم واقعیت داشته‌اند. ماجرا برمی‌گردد به سقوط پرواز ۲۶۱ آلاسکا ایرلاینز در سال ۲۰۰۰. طبق چیزی که در جعبه سیاه هواپیما ضبط شده، می‌دانیم که خلبان واقعاً برای شیرجه نرفتنِ هواپیما و کم کردن از شدت سقوط آن را وارونه کرده است. مورد دوم هم علت سقوط است که هم در این مورد و هم در فیلم «پرواز»، یک پیچ معیوب است. اما خلبانان آلاسکا ایرلاینز در روز حادثه مست نبوده‌اند و در کمال تأسف تلاش قهرمانانه‌ی آن‌ها برای نجات جان مسافران پرواز، ناکام مانده است، چرا که پرواز ۲۶۱ درون اقیانوس آرام سقوط کرد و تمام سرنشینانش کشته شدند.

۲۵. هیدالگو (Hidalgo)

هیدالگو

  • سال تولید: ۲۰۰۴
  • کارگردان: جو جانستون
  • بازیگران: ویگو مورتنسن، عمر شریف، سعید تغماوی، آدام آلکسی-ماله
  • امتیاز راتن تومیتوز: ۴۶

«هیدالگو» داستان الهام‌بخش فرانک تی. هاپکینز (با بازی ویگو مورتنسن) است، داستان اولین آمریکایی که موفق شد در اقیانوس آتش، یک مسابقه اسب‌سواری طاقت‌فرسا در سراسر صحرای عربستان، شرکت کند. داستان فیلم مستقیماً از زندگی‌نامه خودنوشت هاپکینز اقتباس شده است. هاپکینز در زندگی‌نامه‌اش داستان برنده شدن در مسابقه‌های استقامت اسب‌سواری در سراسر آمریکا و دوستی‌اش با شخصیت‌هایی تاریخی مثل الک سیاه و بیلِ بوفالو را تعریف کرده. پیروزی هاپکینز در اقیانوس آتش به کمک اسب وفادارش هیدالگو، به خودی خود آماده بود تا در هالیوود به نمایش دربیاید، یک نقطه عطف در زندگی پرماجرای هاپکینز. تا اینجا همه‌چیز خوب به نظر می‌رسد، نه؟ اما یک مشکلی وجود دارد. طبق گفته مورخان سوارکاری، یعنی باشا و کوچولین اوریلی، چنین اتفاقی نیفتاده است. هیچ‌کدام ماجراها واقعیت ندارند. تحقیقات این دو مورخ ثابت کرده که هاپکینز در زندگی‌نامه‌اش چیزی جز دروغ نگفته و آدم شیادی است.

مورخان در نسخه مشروح‌شان از زندگی‌نامه هاپکینز تمام سوابق تاریخی را بررسی کرده‌اند و به طور روشمند تک تک اظهارات هاپکینز را زیر سؤال برده‌اند. مثلاً هاپکینز ادعا کرده که برای سواره‌نظام ایالات متحده سوارکاری می‌کرده، در حالی که هیچ سابقه‌ای از سوارکاری‌اش در سواره‌نظام موجود نیست. متصدی موزه بیلِ بوفالو ادعایش درباره دوستی با این شخص را رد کرده و پیروزی‌اش در اقیانوس آتش هم… خب چنین مسابقه‌ای احتمالاً حتی وجود هم نداشته است. کوچولین اوریلی روایت‌های هاپکینز از زندگی‌اش را خیال‌پردازی‌ها و روده‌درازی‌های متوهمانه‌ی مردی بسیار مریض خطاب کرده است. اما چنین عنوان‌هایی به اندازه «براساس یک داستان واقعی» فیلم آدم را تبلیغ نمی‌کنند، نه؟

منبع: looper

برچسب‌ها :
دیدگاه شما

یک دیدگاه
  1. Avatar کوروش

    فردی که بیشترین شلیک موفق داشته شهید زرینه ن یه آمریکایی ک مردن بیچاره عراق و میتانام رو میکشته

loading...
بازدیدهای اخیر
بر اساس بازدیدهای اخیر شما
تاریخچه بازدیدها
مشاهده همه