نقد فیلم «بمیر عشق من» جنیفر لارنس؛ محکوم به نیستی

زمان مورد نیاز برای مطالعه: ۷ دقیقه
نقد فیلم بمیر عشق من

فیلم «دختر گمشده» (2021) در بطن روایتش، یک سوال مهم می‌پرسید: «آیا مادرانگی هدف غایی زن است؟» لین رمزی در جدیدترین ساخته‌اش، یک بخش دوم به این سوال اضافه می‌کند: «و آیا همه‌ی زنان در چارچوب‌های سنتی می‌گنجند؟» نقد فیلم «بمیر عشق من» (Die My Love) را در این مطلب می‌خوانید.

هشدار! در نقد فیلم «بمیر عشق من» خطر لو رفتن داستان وجود دارد.

«بمیر عشق من» در نگاه اول، فیلمی درباره افسردگی پس‌ از زایمان است؛ گریس (جنیفر لارنس) مشخصا بعد از تولد فرزندش حال و روز خوبی ندارد، اما یک چیز واضح است، مشکل او به‌هیچ‌وجه نوزاد پسرش نیست، مشکل این است که در نقطه‌ای ایستاده که جهان برایش معنای خاصی ندارد و خوشحال نیست. در یکی از سکانس‌های کلیدی اوایل فیلم، جکسون (رابرت پتینسون) مسحور تماشای آسمان پرستاره از تلسکوپ است و می‌گوید از اینکه بخشی از چیزی بزرگتر است، حس خوبی می‌گیرد؛ گریس چه حسی به این جهان شگفت‌انگیز دارد؟ پوچی محض. لین رمزی به این سکانس کمی چاشنی هم اضافه می‌کند: گریس تلسکوپ را به سمت خودش تنظیم می‌کند، گویی می‌خواهد با زبان بی‌زبانی به جکسون بفهماند که به من توجه کن. و کمی جلوتر، گریس می‌گوید که صدای گریه‌ کردن نوزاد را می‌شنود، اما صدایی وجود ندارد؛ به عبارت دیگر، روح و روان گریس چنان درگیر فرزندش شده که به سختی می‌تواند لحظه‌ای برای خودش باشد و آرامش را تجربه کند.

فیلم روایتی غیرخطی دارد و اغلب فلش‌بک‌ها و توهمات گریس را بدون نشانه‌هایی واضح به نمایش می‌گذارد. یک لحظه، گریس در تاریکی شب به یک اسب سیاه وحشی -که آزاد و رهاست- می‌نگرد و لحظه‌ای دیگر، باردار است و پشت میز، کنار اعضای خانواده جکسون نشسته و در تلاش است تا مفهوم «زن خانه‌دار» را درک کند. بعدتر، پس از تولد پسرشان، جکسون تقریبا کل روز را سر کار است تا گریس بیشتر در منجلاب زندگی روزمره کسل‌کننده‌اش فرو برود، و بیشتر به این نتیجه برسد که رابطه عاشقانه‌اش با جکسون رنگ و بوی متفاوتی به خود گرفته. ناگهان، همه‌چیز آزاردهنده شده، از جهانی که دیگر به او انگیزه‌ای برای نوشتن نمی‌دهد تا آدم‌هایی که اطرافش پرسه می‌زنند و به هر نحوی می‌خواهند دیالوگ برقرار کنند.

نقد فیلم بمیر عشق من

رمزی استاد به تصویر کشیدن شخصیت‌هایی است که با دوگانگی دست‌وپنجه نرم می‌کنند. در «تو هرگز واقعا اینجا نبودی» (2017)، جو (واکین فینیکس) کهنه‌سربازی آسیب‌دیده است که دختران جوان را از چنگال قاچاقچیان انسان نجات می‌دهد. جو همان‌طور که با مهربانی از مادرش مراقبت می‌کند، با خشم یک چکش می‌خرد تا آدم بکشد. اگر فیلم را تماشا کرده‌اید، حتما لحظه‌ای را به یاد دارید که جو دست مردی در حال مرگ را گرفته و با او آواز می‌خواند تا بمیرد. صحنه‌ای که هم به شکل تاریکی بامزه است، و هم باعث می‌شود به قهرمان قصه نزدیک شویم. در «بمیر عشق من»، طنز سیاه رمزی از طریق واکنش‌های گریس به قوانین نانوشته‌ی اجتماعی شکل می‌گیرد.

تلاش‌های نصفه‌ونیمه‌ی دخترک برای تعامل اجتماعی، اغلب به پیروی طوطی‌وار و سطحی از هنجارها خلاصه می‌شود؛ کاری در آن خوب هم نیست. در مقابل، اشتیاق او برای آزادی، حس رضایت و زندگی دلخواه است که لحظه به لحظه پررنگتر می‌شود و از آنجایی که همه‌ی این خواسته‌ها دور از دسترس به نظر می‌رسد، او به مرز سقوط و از دست دادن کنترل نزدیک می‌شود. گریس که والدینش را در کودکی از دست داده، با یک خلاء بزرگ روبه‌رو است، نوعی کمبود که پر نمی‌شود و دست خودش هم نیست. در یکی از سکانس‌ها، صبح روز بعد از جشن ازدواج، در حالی که با پیشانی خونین، همراه با فرزندش در جاده به بیراهه می‌رود، جکسون با ماشین پیدایش می‌کند. نگاه و حالت بدن گریس، همگی می‌گویند که او نیاز دارد در آغوش گرفته شود تا حس کند کسی پشتش است؛ جکسون اما او را نادیده می‌گیرد، کالسکه فرزندش را به سمت ماشین می‌برد و گریس شبیه به بچه‌ای که بستنی‌اش روی زمین افتاده، دنبالش راه می‌رود.

هر بار که گریس انتظار دارد مورد توجه قرار بگیرد، پای فرزندش به میان می‌آید. هر کاری که انجام می‌دهد یا حرفی که می‌زند، با این واکنش روبه‌رو می‌شود که «او یک مادر است، پس باید مثل یک مادر رفتار کند». آیا هر کسی می‌تواند با او هم‌ذات‌پنداری کند؟ خیر. آیا رفتارهایش قابل دفاع هستند؟ مطلقا خیر. آیا او از اختلالات روانی رنج می‌برد؟ قطعا. اما اینکه می‌خواهد خودش باشد، نه آن چیزی که جامعه از او انتظار دارد، خواسته‌ی غیرقابل‌درکی نیست.

15 مادر به یاد ماندنی در فیلم‌ها و سریال‌های محبوب

لین رمزی زمانی که توسعه پروژه را آغاز کرد، قرار بود آن را در قالب یک کمدی بسازد؛ این فیلم اما به ندرت به طنز تکیه می‌کند و بیشتر ترجیح می‌دهد ایده‌هایش را به شکلی تجربی -یا اغراق‌آمیز- و با زبان بصری شاعرانه به نمایش بگذارد. نمادگرایی هم در فیلم نقش مهمی دارد؛ از همان اسب‌ وحشی که بالاتر به آن اشاره کردم  تا جوهری که با شیر مادر مخلوط می‌شود. فضا برای تفسیرهای مختلف باز است؛ خصوصا اینکه نمی‌توان با قاطعیت گفت که آیا اکثر این رویدادها رخ داده‌اند یا در تخیل گریس جریان دارند، از جمله خیانتش به جکسون با مرد موتورسوار مرموز.

نقد فیلم بمیر عشق من

اما فیلمی که به «بمیر عشق من» نزدیکی بیشتری دارد، «باید درباره کوین صحبت کنیم» (2011) است؛ اثری که در آن‌هم یک مادر در کانون روایت قرار دارد. اوا (تیلدا سوینتن) خط فکری گریس را دنبال نمی‌کند، اما تقریبا به اندازه او حس شکست‌‎خوردگی دارد. (خطر اسپویل) او خود را مقصر کشتارهای پسرش می‌داند. آیا کوین به یک قاتل تبدیل شد چون مادرش نتوانست دوستش داشته باشد و تحملش کند؟ در فلش‌بک‌ها، ما زنی را می‌بینیم که از زندگی بدون فرزند لذت می‌برد. و حالا می‌خواهد -یا مجبور است- یک مادر بی‌نقص باشد، اما هیچ لذتی از مادر بودن نمی‌برد. گریس مشکلی بنیادین با فرزندش ندارد اما دقیقا مانند اوا، از مراقبت از فرزند، خانه‌داری و همسرداری، حس رضایتی دریافت نمی‌کند. آیا مادرانگی زیباست؟ حتما هست اما واقعیت این است که همه‌ی آدم‌ها برای نقش‌های سنتی ساخته نشده‌اند؛ همه نمی‌توانند پدری کنند، یا مادر خوبی باشند. می‌توانیم آن‌ها را محکوم کنیم و زیر سوال ببریم اما فرق است بین انجام کاری با عشق و انجام کاری از سر اجبار.

شخصیت پدر هم در دو فیلم بی‌شباهت نیست. فرانکلین (جان سی. رایلی)، همسر اوا، یک مرد بی‌خیال است که ویژگی‌های عجیب پسرش را نمی‌بیند و به‌ راحتی از فرزندش فریب می‌خورد. او نگرانی‌های اوا را کم‌اهمیت جلوه می‌دهد و در نهایت تاوان بی‌توجهی‌هایش را. به همین منوال، جکسون در درک شریک زندگی‌اش، نیازها و مشکلات او ناتوان است. او در حد توان، تلاشش را می‌کند اما گریس او را نمی‌خواهد، گریس به نقطه‌ای رسیده که هیچ‌چیز نمی‌خواهد؛ به همین دلیل است که نوشته‌هایش را آتش می‌زند و ترجیح می‌دهد بمیرد تا اینکه تا ابد، حس یک زندانی را داشته باشد (پایان فیلم البته به گفته رمزی، استعاره‌ای است).

جنیفر لارنس اینجا، یکی از بهترین نقش‌آفرینی‌هایش را ارائه داده است. او پیشتر در «دفترچه امیدبخش» (2012) نقش آدمی بی‌ثبات و مبتلا به بیماری‌های روانی را بازی کرده بود اما در «بمیر عشق من»،  فرصت داشته تا دیوانه‌وارتر ظاهر شود. گریس اغلب روی چهار دست‌ و پا راه می‌رود و مثل یک حیوان وحشی، در میان بوته‌زار حرکت می‌کند. او قبل از اینکه از خود بپرسد که مشکلش با مادر یا همسر بودن چیست، ترجیح می‌دهد از واقعیت فرار کند و به خیال‌پردازی پناه ببرد.

4
از ۵
نکات مثبت
  • بازی درخشان جنیفر لارنس
  • کارگردانی لین رمزی
  • ساختار غیرخطی روایت و باز گذاشتن مسیر برای تفسیرهای متفاوت
  • دست گذاشتن روی سوژه‌ای حساس
نکات منفی
  • جلوه‌های ویژه نه چندان قانع‌کننده‌ی آتش‌سوزی جنگل
  • نادیده گرفتن گذشته‌ی تراژیک گریس

«بمیر عشق من» یک تجربه بصری جذاب است اما فیلمی نیست که به آسانی بتوان دوستش داشت یا درکش کرد. شخصیت گریس تجسم نوعی ناآرامی زنانه است؛ فریادی علیه تصورات کلیشه‌ای از مادرانگی و اینکه یک زن باید چگونه باشد و چه احساسی داشته باشد. بنابراین فیلم تا حدودی وارد حوزه آثار فمینیستی هم می‌شود اما خوشبختانه، فیلمساز سعی نمی‌کند تصویری بی‌نقص از زنان -و سرشار از نقص از مردان- ارائه دهد. با این حال، نوع نگاه فیلم و حرف‌هایی که می‌زند، هر کسی را قانع نمی‌کند و همه با آن موافق نخواهند بود، نباید هم چنین باشد.

شناسنامه فیلم «بمیر عشق من» (Die My Love)

کارگردان: لین رمزی
نویسنده: اندا والش؛ لین رمزی
بازیگران: جنیفر لارنس، رابرت پتینسون، کیت استنفیلد، نیک نولتی، سیسی اسپیسک
محصول: 2025، ایالات متحده
امتیاز سایت IMDb به فیلم: 6.4 از 10
امتیاز فیلم در سایت راتن تومیتوز: 74٪
خلاصه داستان: جکسون بعد از مرگ عمویش، خانه‌ای قدیمی و دورافتاده در مونتانا را به ارث می‌برد؛ فرصتی که او و گریس، به چشم راهی برای فرار از فرسودگی و شلوغی نیویورک می‌بینند. کمی بعد از نقل مکان، فرزندشان به دنیا می‌آید و همه‌چیز در ظاهر شکل یک شروع تازه را دارد؛ خانه‌ای آرام، طبیعتی پررنگ و زندگی‌ای که قرار بود ساده‌تر و قابل‌تحمل‌تر باشد. اما این آرامش دوام ندارد. جکسون اغلب سر کار است و گریس در تنهایی و انزوا فرو می‌رود و شکاف میان آن‌ها عمیق‌تر می‌شود. خشم و بی‌اعتنایی جای امید را می‌گیرد و گریس در واکنشی غریزی به سمت رفتارهایی کشیده می‌شود که برای هیچکس قابل درک نیست…

نقد فیلم «بمیر عشق من» دیدگاه شخصی نویسنده است و لزوما موضع دیجی‌کالا مگ نیست.

منبع: دیجی‌کالا مگ

برچسب‌ها :
دیدگاه شما

پرسش امنیتی *-- بارگیری کد امنیتی --

loading...
بازدیدهای اخیر
بر اساس بازدیدهای اخیر شما
تاریخچه بازدیدها
مشاهده همه
دسته‌بندی‌های منتخب برای شما
X