۴ کتاب جذاب درباره‌ی آلمان نازی؛ از استبداد هیتلری تا جنگ جهانی دوم

۲۸ فروردین ۱۴۰۲ | ۱۲:۲۴ زمان مورد نیاز برای مطالعه: ۱۷ دقیقه

روی کار آمدن هیتلر و تولد آلمان نازی، تاثیر شگرفی بر فضای سیاسی و فرهنگی اروپا گذاشت. رشد نازیسم در مرکز فرهنگی اروپا و جایی‌که اندیشمندان بزرگی نظیر گوته و کانت را به جهان هدیه داده بود؛ بسیار شوکه‌کننده محسوب می‌شد. زندگی زیر سایه نازی‌ها تجربه‌ای هولناک برای اندیشمندان بود. آن‌ها به آزادی بیان احترام نمی‌گذاشتند و حتی در مراسمی نمادین، تعدادی از کتاب‌های نویسندگان مخالف و منتقد خود را به آتش کشیدند. بسیاری از منتقدان نازی‌ها نیز در نهایت آلمان را به مقصد کشورهای دیگر ترک کردند. برخی از آن‌ها که گرایش‌های کمونیستی داشتند به شوروی رفتند و تعدادی دیگر در اقصی‌نقاط اروپا و ایالات متحده آمریکا پراکنده شدند. در این یادداشت با تعدادی از کتاب‌هایی آشنا می‌شویم که درباره زندگی در آلمان نازی و دوران جنگ جهانی دوم نوشته شده‌اند.

پیشینه سیاسی،فرهنگی و اقتصادی قدرت گرفتن آلمان نازی

کشور آلمان، در اواخر قرن نوزدهم و توسط امپراطور ویلهلم، فرمانروای پروس‌ متحد شد. با وجود آن‌که جمعیت زیادی در اروپا، به زبان آلمانی صحبت می‌کردند اما آن‌ها فرمانروایی واحدی نداشتند. با تغییرات سیاسی ایجاد شده، ملی‌گرایی حول محور زبان و پیشینه مشترک به ذهن آلمانی‌ها نیز راه پیدا کرد و در نهایت کشور آلمان که حاصل اتحاد سیاسی تعدادی از ایالت‌ها و حکومت‌های مستقل در اروپای مرکزی بود؛ متولد شد. اما آلمانی‌ها در همان دوره، احساس عقب‌ماندگی نسبت به دیگر رقبای خود داشتند. آن‌ها از داشتن مستعمره بی‌بهره بودند. نتیجه چنین رقابت‌هایی منجر به وقوع جنگ جهانی اول شد.

آلمان، در جنگ جهانی اول شکست سختی را متحمل شد و مجبور شد تا به صلحی با شرایط سخت، تن بدهد. اقتصاد نحیف آلمان توانایی پرداخت چنین غرامت‌هایی را نداشت و حکومت ناچارا به چاپ پول روی آورد و مردم این کشور، تورم هولناکی را تحمل کردند. آلمان در فاصله جنگ جهانی اول و ظهور هیتلر، یک جمهوری نسبتا بی‌ثبات بود که احزاب راست و چپ میانه در آن دولت را اداره می‌کردند. اما شرایط اقتصادی نامساعد آلمان، نگرانی از پیروزی بولشوویسم و تحقیر تاریخی این کشور توسط دولت‌های متفق، منجر به روی کار‌آمدن نازی‌ها شد.

ظهور حکومت آلمان نازی و وقوع جنگ جهانی دوم به زبان ساده

با استقرار حکومت نازی‌ها، خیلی زود پارلمان انحلال پیدا کرد. دولت آلمان نازی با اتکا به نیروی پلیس مخفی، مخالفان سیاسی خود را زندانی کرد و تعدادی از آن‌ها را به قتل رساند. حکومت  هیتلر در فرایندی چندمرحله‌ای یهودیان را از شئون اجتماعی و مدنی حذف کرد و با تحت فشار گذاشتن آن‌ها، موجی از مهاجرت یهودیان را به وجود آورد‌. مبارزه دولت آلمان نازی، با کمونیست‌ها، کشیش‌ها، لیبرال‌ها، یهودیان و هر گروهی که اقتدارش را به چالش می‌کشید به شکلی بی رحمانه ادامه داشت. دولت نازی‌ها سیاست خارجی تهاجمی‌ای را در پیش گرفت و در سال‌ ۱۹۳۸، چکسلواکی‌ و اتریش را به خاک خود ضمیمه کرد. دولت‌های فرانسه و بریتانیا نیز برای اجتناب از جنگ ترجیح دادند تا مداخله‌ای نداشته باشند.

جنگ جهانی دوم در سال ۱۹۳۹ و با حمله آلمان به لهستان صورت گرفت. از آن‌جایی که دولت‌های فرانسه و بریتانیا با لهستان، پیمان امنیتی و نظامی داشتند به دولت آلمان نازی اعلان جنگ دادند. در چنین فضایی موجی از اعلان جنگ‌ها در اروپا صورت گرفت. در ابتدای امر، پیروزی و تفوق‌ با دولت آلمان نازی بود و تقریبا کل خاک اروپا توسط این حکومت اشغال شد. وضعیت جنگ در اروپا مدتی در بن‌بست بود اما دولت‌های متفق در آسیا و آفریقا توانستند به موفقیت‌هایی دست پیدا کنند و مستعمراتشان‌ حفظ شود.

اعلان جنگ آلمان نازی به اتحاد جماهیر شوروی و ورود ایالات متحده آمریکا به تدریج صحنه جنگ را تغییر داد. متفقین غربی توانستند فرانسه و اروپای شمالی را آزاد کنند. اتحاد جماهیر شوروی نیز توانست مناطقی از اروپای شرقی را پس بگیرد. نهایتا در ۲ سپتامبر سال ۱۹۴۵ جنگ جهانی دوم با تصرف برلین توسط ارتش سرخ شوروی، پایان پذیرفت و حکومت آلمان نازی سقوط کرد. هر چند اتمام نهایی این جنگ با تسلیم ژاپن و پس از بمباران هیروشیما و ناکازاکی صورت گرفت.

پیامد‌های حکومت‌ آلمان نازی در جهان

هر چند نمی‌توان کل کارنامه آلمان نازی را در جنگ جهانی دوم خلاصه کرد‌. ولی نازیسم باعث ظهور اتحاد جماهیر شوروی به عنوان یک ابرقدرت جهانی شد. نزدیک به ۸۰ میلیون غیرنظامی تحت تاثیر تبعات این جنگ در جهان کشته شدند و میلیون‌ها یهودی به خاطر اعتقادات دینی خود، در اردوگاه‌های کار اجباری به شکلی فجیع جان باختند.
از دیگر تبعات حکومت نازی‌ها، تصویب قوانین مبارزه با یهودستیزی در سراسر جهان و شکل‌گیری نهادهای بین‌المللی برای حل و فصل مشکلاتی شد تا کشورها مجبور به جنگ و رویارویی نظامی نشوند‌.

۱. کتاب «زنی در برلین‌»

«زنی در برلین»، در ابتدا این‌طور گمان می‌رفت که توسط نویسنده‌ای ناشناس نوشته شده است و به رنج‌ها و مرارت‌های مردم آلمان در واپسین روزهای حکومت هیتلری و حوادث پس از آن می‌پردازد. این کتاب بر اساس مشاهدات واقعی یک فرد در حال و هوای آن‌روزهای برلین نوشته شده است.

برلین در روزهای آخر حکومت نازی‌ها، غرق در وحشت و ترس از گرسنگی است. در این داستان جنگ جهانی دوم، موج بمباران‌ها و آتش توپخانه‌هایی را به همراه دارد که زندگی مردم برلین را به یک جهنم تبدیل کرده است و در همین حال، دولت نمی‌تواند کوپن‌های مواد غذایی را توزیع کند. ساکنان این شهر، وضعیت هولناک و مخاطره‌آمیزی دارند و به سختی برای بقای خود در برابر گلوله و گرسنگی مقاومت می‌کنند. اما پس از پایان جنگ و فتح برلین توسط ارتش سرخ شوروی، اوضاع بهتر نمی‌شود. داستان زنی در برلین، به درد و رنج ده‌ها هزار زن می‌پردازد که قربانی آزار جنسی توسط نیروهای ارتش سرخ شده‌اند.

آن‌ها در حقیقت قربانی میراثی هستند که هیتلر برای آلمان بر جای گذاشته است؛ این افراد در موقعیتی قرار گرفته‌اند که به جای سردمداران آلمان، باید از آن ها انتقام گرفته شود.

کتاب «زنی در برلین»، ابتدا در سال ۱۹۵۹ انتشار پیدا کرد و جامعه آلمان را با شوک روبرو ساخت. زیرا در آن از چیزهایی سخن گفته می‌شد که هنوز تابو محسوب می‌شد‌‌. در عین حال، اتحادیه جماهیر شوروی، به عنوان کشوری که در نابودی آلمان هیتلری نقشی مهم داشت؛ از اعتبار بالایی در محافل روشنفکری برخوردار بود. در سال ۲۰۰۸ و با مرگ خانم «مارتا هیلرز‌»، همه متوجه شدند که نویسنده این کتاب، او بوده است. این مسئله شوک دیگری به جامعه آلمانی وارد کرد.

«مارتا هیلرز» روزنامه‌نگار و نویسنده برجسته آلمانی در سال ۱۹۱۱، در شهر برلین دیده به جهان گشود. هیلرز در سوربن پاریس درس خواند و زبان‌های فرانسوی و روسی را یاد گرفت‌. او در هنگام وقوع جنگ جهانی دوم، روزنامه‌نگاری شناخته‌شده بود و به صورت حرفه‌ای فعالیت می‌کرد. در آغاز دهه پنجاه میلادی، او بازنشسته شد و از فعالیت مطبوعاتی فاصله گرفت.
میلرز، ترجیح داد که کشور زادگاهش را ترک کند و به ژنو برود. ادامه زندگی او در تبعید و غربت و انزوایی خودخواسته گذشت. این کتاب درباره جنگ جهانی دوم و تبعات ناخواسته‌ آن برای مردم آلمان است. برای مطالعه این اثر به حدودا یازده ساعت زمان نیاز داریم.اثر فوق توسط سیامند زندی و به همت نشر نو به فارسی ترجمه شده است.

در بخشی از «کتاب زنی در برلین» می‌خوانیم:

سیب‌زمینی‌ها روی گاز است. آشغال‌ترین سیب‌زمینی‌های این مملکت که فقط به درد کشیدن می‌خورد.دو ساعت بعد، گاز همچنان با شعله‌ای کم‌جان و رو به خاموشی روشن است. چند ساعتی است که وا می‌رود و مزهُ مقوا می‌دهد. یکی‌شان را نیم‌پز قورت دادم. امروز از سر صبح پرخوری کردم. رفتم پیش بول و با کوپن‌های آبی کم‌رنگ شیر که گرت به مناسبت کریسمس برایم فرستاده بود، شیر گرفتم. دیگر موعدش بود؛ آخرین قطره‌ها به من رسید. زن فروشنده ناچار ظرف حلبی شیر را کجکی گرفت و گفت که به‌ زودی دیگر در برلین شیر یافت نخواهد شد، معنایش این است که بچه‌ها خواهند مرد.

به‌ محض رسیدن به خیابان چند جرعه‌ای سر کشیدم. بعد به خانه برگشتم. با دم‌کرده بلغور ته‌بندی کردم و پشت‌بندش هم چند تکه نان خوردم. به نظر مدت‌هاست اینقدر غذا نخورده‌ام» اما گرسنگی عملاً همچون جانوری وحشی به جانم افتاده است. غذا خوردن از همیشه گرسنه‌ترم می‌کند. مطمئنم توضیحی علمی در این باره وجود دارد. سیستم‌های گوارشی را تحریک می‌کند تا آنزیم‌ها به کار می‌افتد غذای ناچیز پیشاپیش هضم شده است. در نتیجه، غار و غور شکم دوباره آغاز می‌شود.با زیر و رو کردن معدود کتاب‌های مستأجر این آپارتمان (جایی که این دفتر سفید را پیدا کردم. همین که حالا دارم در آن می‌نویسم) رمانی را برداشتم و باز کردم. ماجرای اشراف انگلیسی است. با جمله‌هایی از این دست: «زیرچشمی نگاهی به بشقاب غذای زن انداخت که دست‌نخورده بو سپس از جا برخاست و رفت…». ده خط جلوتر دیدم نیرویی مغناطیسی مرا به آن جمله بازمی‌گرداند. ده دوازده باری آن را خواندم» پیش از اینکه متوجه شوم دارم حروف کتاب را با ناخنم می‌خراشم. تو گویی غذای دست‌نخورده (که با توصیف شده بود) واقعاً آنجا بود و من به‌طور طبیعی می‌توانستم آن را از درون کتاب بیرون بکشم. نشانه‌ای قطعی از جنون. آغاز توهمات خفیف بر اثر کمبود غذا. حیف که گرسنگی، رمان هامسون. دم دستم نیست تا کمی در موضوع دقیق‌تر شوم. حتی اگر خانه‌ام هم بمباران نمی‌شد. باز این کتاب را نمی‌توانستم بخوانم. حدود دو سال پیش در مترو آن را از من دزدیدند. کتاب توی ساک خریدم بود. با جلدی از نوعی الیاف. لابد کیف‌قاپ آن را با پاکت کوپن‌ها اشتباه گرفته بود. بیچاره! حتماً سارق بسیار ناکامی تشریف داشته! شک ندارم هامسون هم از شنیدن چنین داستانی خوشش می‌آمد.

کتاب زنی در برلین اثر مارتا هیلرز نشر نو

۲. کتاب «دوست بازیافته»

کتاب «دوست بازیافته» در آلمان دهه سی میلادی و در آستانه شکل‌گیری دولت آلمان نازی رقم می‌خورد. راوی و شخص اول این داستان نوجوانی یهودی به نام هانس است که به خانواده‌ای محترم تعلق و نسبتا متمول تعلق دارد. پدر او یک پزشک در شهر اشتوتگارت آلمان است. این داستان به شکل‌گیری دوستی میان هانس و شخصیت محوری دیگر کتاب، کنراد اشاره دارد. کنراد عضو یک خاندان اشرافی برجسته است و در منزلی باشکوه زندگی می‌کند.

شکل‌گیری دوستی میان این دو نوجوان، بسیار شگفت‌انگیز و تعجب‌آور است. زیرا افکار یهودستیزانه قدرت بسیار زیادی در جامعه پیدا کرده‌اند و عرصه سیاسی آلمان، روز به روز ملتهب‌تر از گذشته می‌شود. هانس نیز از گزند برخی هم‌کلاسی‌هایش در امان نیست و مدرسه هم تدریجا وضعیت بدی پیدا می‌کند.

این کتاب تلاش دارد تا از منظر یک نوجوان شرایط اجتماعی و سیاسی حاکم بر آلمان، در آستانه روی کارآمدن حزب نازی و قدرت گرفتن هیتلر را به خوانندگان نشان دهد.

«دوست بازیافته» توسط «فرد اولمن»، نویسنده و نقاش آلمانی نوشته شده است. اولین در ۱۹ آوریل سال ۱۹۰۱ در شهر اشتوتگارت آلمان دیده به جهان گشود. او پس از پایان یافتن تحصیلات دبیرستانش به دانشگاه‌های فرایبورگ، ماکسیمیلیان‌ مونیخ و تورینگن‌ رفت و در آن‌جا حقوق خواند. وقتی ۳۲ ساله بود هیتلر در آلمان روی کار آمد و اولمن به خاطر یهودی بودنش آلمان را ترک کرد‌. او نزدیک به سه سال در پاریس زندگی می‌کرد و با کشیدن نقاشی روزگار خود را می‌گذراند. اولمن پس از آن به لندن رفت و با دایانا کرافت در سن ۳۵ سالگی ازدواج کرد. رمان دوست بازیافته که مشهورترین اثر اوست در سال ۱۹۷۱ به چاپ رسید. «فرد اولمن» در ۱۱ آوریل سال ۱۹۸۵ در سن ۸۴ سالگی درگذشت.

کتاب دوست بازیافته این نویسنده، به وسیله آقای «مهدی سحابی» به فارسی ترجمه شده و نشر ماهی آن را به چاپ رسانده است.

در بخشی از رمان «دوست بازیافته» می‌خوانیم:

روز تیره‌تر می‌شد. اما هنوز هوا آن‌قدرها تاریک نشده بود که چراغ‌های کلاس را روشن کنند و از پس پنجره هنوز کلیسای پادگان به‌روشنی دیده می‌شد. روی دو برج کلیسا که سینه آسمان را می‌شکافت برف نشسته بود و آن ساختمان بسیارزشت اواخر قرن نوزدهم را کمی زیبا می‌کرد. تپه‌های سپید پیرامون نیز زیبا بود. در پس این تهه‌ها که شهرزادگاه مرا دربرگرفته بود. گویی جهان پایان می‌گرفت و افسانه آغاز می‌شد. پلک‌هایم سنگین شده بود. روی کاغذ خرچنگ قورباغه می‌کشیدم و خیالبافی می کردم. و گه گاه تاری از موهایم را می‌کندم تا خوابم نبرد. در همین هنگام در زدند. پیش از آن که هر زیمرمان فرصت کند بگوید «بفرمایید» پروفسور کلت رئیس دبیرستان، وارد شد. اما هیچ کس او را که مردی ریزنقش و شق ورق بود نگاه نمی کرد؛ همه نگاه‌ها به‌سوی پسر ناشناسی برگشته بود که پابه‌پای او می‌آمد – همان گونه که فدون به دنبال سقراط می‌رفت.

همه به او خیره شده بودیم, انگار که شبحی را می‌دیدیم. شاید آنچه بیش از هر چیز دیگر بر همه و از جمله من تأثیر گذاشت. نه حالت سرشار از اتکای به نفس، ظاهر اشرافی و لبخند اندکی تحقیرآمیز او بلکه برازندگی‌اش بود. شیوه لباس‌پوشیدن ما چنان بود که از ما مجموعه‌ای بدلباس و بی‌ظرافت می‌ساخت. احساس بیش‌تر مادران ما این بود که هر لباسی، به شرط آن که از پارچه‌ای محکم و بادوام ساخته شده باشد. برای مدرسه مناسب است. ما هنوز توجه چندانی به دخترها نداشتیم. از این‌ رو برایمان اهمیتی نداشت که آن کت و شلوارهای کوتاه را که زشت و بی‌قواره اما راحت و مرسوم بود. به تن کنیم؛ لباس‌هایی که به این امید خریده می‌شد که تا هنگامی که برایمان کوچک نشده دوام آورد.

کتاب دوست بازیافته اثر فرد اولمن

۳. کتاب «گیرنده شناخته نشد»

داستان «گیرنده شناخته نشد» یک کتاب درباره هیتلر است البته نه زندگی نامه هیتلر‌. بلکه به عملکرد او نسبت به یهودیان اشاره دارد. این کتاب نامه‌نگاری تخیلی میان یک گالری‌دار یهودی مستقر در ایالات متحده آمریکا و شریک تجاری بازنشسته‌اش است که در آلمان نازی اقامت دارد. آن‌ها سابقا با هم در ایالات متحده آمریکا تجارت مشترک داشته‌اند، مکالمات این دو در ابتدای امر، معمولی به نظر می‌رسد چنان‌که دو دوست باهم صحبت می‌کنند. آن‌ها برای یک‌دیگر از وضعیت سیاسی حاکم بر آلمان می‌گویند. حال فرزندان و نزدیکان هم را می‌پرسند و به مسائل روزمره اشاره می‌کنند. اما رفته رفته جواب‌هایی که از طرف دوست آلمانی داده می‌شود شکل و صورت عجیب و نامفهومی پیدا می‌کند.

این کتاب درباره ناپدید‌سازی قهری یهودیان در آلمان است. عنوان گیرنده شناخته نشد نیز به همین مسئله ارجاع می‌دهد. فردی که روزگاری دوست شما بوده و تا چندی پیش با آن نامه‌نگاری می‌کردید و خاطرات مشترکی داشتید؛ اکنون دیگر وجود خارجی ندارد و اطلاعاتش از دنیای واقعی حذف شده است.

این کتاب توسط خانم «کاترین کرسمر‌ تیلور» نویسنده کم‌تر شناخته‌شده آمریکایی نوشته شده است. این نویسنده در کارنامه خود تنها سه رمان و دوازده داستان کوتاه دارد. کتاب «گیرنده شناخته نشد» این نویسنده در سال ۱۹۳۸ نوشته شد و انتشارش یک‌سال بعد و در یک مجله صورت پذیرفت. در آن‌زمان هنوز جنگ جهانی دوم اتفاق نیافتاده بود و سیاست‌های مماشات‌گونه‌ ایالات متحده آمریکا، فرانسه و بریتانیا و نگرانی از وقوع جنگ، اروپایی‌ها و آمریکایی‌ها را نسبت به نقض حقوق بشر در آلمان، بی‌تفاوت کرده بود. از سوی دیگر جنبش‌های یهودستیزانه در دموکراسی‌های غربی نیز قدرت بیشتری داشتند.

پس از پایان جنگ جهانی دوم، این کتاب مورد توجه بیشتری قرار گرفت و نویسنده‌اش را به شهرت بسیار زیادی رساند. در سال ۱۹۸۹ کتاب فوق، مجددا تجدید چاپ شد. این اثر تاکنون به بیش از ۲۰ زبان ترجمه شده است‌ و طرفداران بسیاری دارد. خانم کاترین در سن ۹۳ سالگی و در سال ۱۹۹۵ در زادگاهش درگذشت.

کتاب «گیرنده شناخته نشد» به ما می‌گوید که ظلم و ستم هیچ‌گاه به مرزهای کشورها وفادار نیست و اگر نسبت به وقوع آن بی‌تفاوت باشیم بر روی تمام دنیا اثر منفی خود را می‌گذارد. خواندن این کتاب در حدود نیم‌ساعت از زمان ما را می‌گیرد. ترجمه فارسی گیرنده شناخته نشد توسط «بهمن دارالشفایی صورت» گرفته است و نشر ماهی آن را به فارسی ترجمه کرده است. مطالعه این اثر حداکثر نیازمند یک ساعت زمان است.

در بخشی از کتاب گیرنده شناخته نشد می‌خوانیم:

از گریزل نوشتی. پس آن دختر دوست‌داشتنی بالاخره موفق شد. من هم مثل تو خوشحالم. گرچه حتی الان هم ناراحتم که این دختر باید یک‌تنه بجنگد و راهش را باز کند. هر مردی می‌تواند بفهمد که او برای لذت‌بردن از تجملات ساخته شده، برای عشق‌ورزیدن، و برای زندگی جذاب و زیبایی که در آن فراغت و آسایش به احساسات مجال خودنمایی می‌دهد. روحی لطیف و زیبا در چشم‌های سیاهش می‌بینی؛ اما چیزی جسور و به سختی آهن هم در آن لانه کرده. او زنی است که هیچ‌چیزی را سرسری نمی گیرد. آه،ماکس عزیز باز دارم خودم را لو می‌دهم. تو در دوران رابطه توفانی ما ساکت بودی، اما می‌دانی که آن تصمیم برایم آسان نبود. وقتی خواهر نازنینت داشت عذاب می‌کشید. من، دوستت را سرزنش نکردی. و همیشه حسم این بوده که می‌فهمیدی من هم سخت در عذابم. چه می‌توانستم بکنم؟ پای الزا و بچه‌هایم در میان بود. تصمیم دیگری نمی‌شد گرفت. با وجود این، مهر گریزل هنوز به دلم مانده و حتی اگر عاشق مردی بسیار جوان‌تر از من شود یا با او ازدواج کند. آن مهر از بین نخواهد رفت. دوست من، زخم قدیمی التیام پیدا کرده. اما جای آن هر از چندی زق‌زق می‌کند.
کتاب گیرنده شناخته نشد اثر کاترین کرسمن تیلور

۴. کتاب «مفیستو‌»

کتاب «مفیستو‌» اثر «کلاوس مان» یکی از برجسته‌ترین آثار درباره زندگی در آلمان نازی و تبدیل شدن از یک انسان عادی، به حامیان دیکتاتوری است. سنت فاوست‌نویسی در اروپا سابقه‌ای طولانی دارد و به قرون وسطی باز‌می‌گردد. در این داستان های نیمه‌اساطیری شخصیتی به نام دکتر فاوستوس‌ وجود دارد که در ازای فروختن روح خود به شیطان به دانشی ممنوعه دست پیدا می‌کند و سرنوشتی اسف‌بار دارد‌.

کتاب «مفیستو»‌ نیز داستان یک بازیگر تئاتر است که تدریجا برای کسب شهرت و ارتقای جایگاه خود به قدرت نزدیک می‌شود و خلاف عقاید سیاسی خود گام بر‌می‌دارد و در این راه، حتی علاقه قلبی خود به نامزدش را نیز قربانی می‌کند. دانش ممنوعه‌ای که در این داستان وجود دارد میل به قدرت‌طلبی است. این کتاب به ما نشان می‌دهد که انسان‌ها از بدو تولد خود، بدطینت، ظالم و قدرت‌طلب نیستند. بلکه تدریجا سیر انحطاط را طی می‌کنند. مستبدین نیز معمولا سیاست‌هایی را در پیش می‌گیرند تا بتوانند انسان‌ها را به تدریج به خود آلوده کنند و از آن‌ها انسان‌هایی شبیه به خودشان بسازند.

این کتاب به گفت‌وگوی درونی شخصیت اول داستان با خود نیز اشاره دارد. او در تمام مدت در حال تلاش برای قانع کردن خودش بابت همکاری با نازی‌هاست. اما در بخش‌های پایانی کتاب، تقریبا چیزی از خودش باقی نمانده و تماما مشابه نازی‌ها شده است.

کتاب فوق ، ششمین اثر از کلاوس مان نویسنده برجسته آلمانی است. این اثر هنگامی نوشته شد که «کلاوس مان» به جرم مخالفت با سیاست‌های آلمان نازی در تبعید و در آمستردام زندگی می‌کرد. این کتاب در سال ۱۹۳۶ و در خارج از کشور به چاپ رسید. خواندن آثار این نویسنده در آلمان جرم‌انگاری شده بود. با پایان جنگ جهانی دوم، کتاب «کلاوس مان» در آلمان چاپ نشد و به نظر می‌رسید هیچ ناشری دوست ندارد که تبعات چنین نقد‌های رادیکالی به نقش جامعه آلمان در روی کار آمدن هیتلر را بپذیرد. این کتاب نهایتا در سال ۱۹۸۱ در آلمان غربی اجازه انتشار پیدا کرد. رمان «مفیستو» به ما می‌گوید که بسیاری از افرادی‌که با نازی‌ها همکاری کرده‌اند در وهله اول باورهای آن‌ها را قبول نداشته‌اند اما طمع ثروت و قدرت باعث شده است که در چنین مسیری گام بردارند‌.

«کلاوس مان» در ۱۸ نوامبر سال ۱۹۰۶ در شهر مونیخ دیده به جهان گشود. او پسر «توماس مان» نویسنده برجسته آلمانی بود. با روی‌ کار آمدن هیتلر، کتاب‌های این نویسنده به علت ترویج صلح‌طلبی، سوزانده شد و کلاوس‌ مان مجبور شد تا آلمان را ترک کند و زندگی خود را در تبعید بگذراند. با وجود پایان یافتن جنگ جهانی دوم، این نویسنده ترجیح داد که به آلمان بازنگردد و در خارج از زادگاهش بماند. در ۲۱ مه سال ۱۹۴۹، این نویسنده با مصرف بیش از حد آرامبخش به زندگی خود پایان داد و در ۴۲ سالگی در شهر کن فرانسه‌ فوت کرد.

«مفیستو» شناخته‌شده‌ترین کتاب این نویسنده توسط «فرزانه شجاعی‌آزاد» به فارسی ترجمه شده و نشر مروارید آن را به فارسی چاپ کرده است. برای خواندن این کتاب، مجموعا به ۸ ساعت زمان احتیاج داریم.

در بخشی از کتاب «مفیستو»‌ می‌خوانیم:

« گویا به‌تازگی در یکی از مراکز صنعتی غرب آلمان: تنها در جریان یک محاکمه بیش از هشتصد کارگر به حبس‌های بلندمدت محکوم شده‌اند.»
« آن‌طور که من می‌دانم فقط پانصد نفر بودند. برای صد نفر دیگر هم اصلاً حکمی صادر نشده و تنها به‌دلیل طرز فکرشان به‌ صورت مخفیانه کشته شدند.»
« آیا به‌ راستی دستمزدها این‌قدر پایین هستند؟»
« وحشتناک است! تازه کمتر هم خواهد شد. درحالی‌که هزینه‌ها روز به روز بالاتر می‌رود.»
« تزیینات سالن تئاتر برای امشب، دست‌کم شصت هزار مارک هزینه برداشته است. دست‌کم چهل هزار مارک دیگر هم برای سایر هزینه‌ها به آن اضافه می‌شود. تازه. بدون در نظر گرفتن ضرری که صندوق دولتی به دلیل بسته نگه داشتن پنج‌روزه‌ی سالن تناتر برای برگزاری مجلس رقص متحمل شده است.»
« یک جشن تولد کوچک و دلیذیر!»
« نفرت‌انگیز است که آدم مجبور است در این بازار مکاره شرکت کند.»
هر دو جوان دیپلمات خارجی با لبخندی بسیار محبت‌آمیز. در برابر افسری با یونیفورمی کم‌نظیر که از پشت عینک تک‌عدسی‌اش نگاه بدبینانه‌ای به آنها انداخته بود. تعظیم کردند. وقتی مطمئن شدند صاحب آن یونیفورم بزرگ دیگر صدای‌شان را نمی‌شنود. صحبت‌شان را از سر گرفتند: «همه‌ی مقامات عالی‌رتبه اینجا هستند.»
آن یکی با لحنی کنایه‌آمیز افزود: «همه‌شان هم موافق صلح‌اند!»
کتاب مفیستو اثر کلاوس مان
برچسب‌ها :
دیدگاه شما

loading...
بازدیدهای اخیر
بر اساس بازدیدهای اخیر شما
تاریخچه بازدیدها
مشاهده همه