آیا دولینگو واقعا به یادگیری زبان کمک می‌کند؟ (بررسی بلندمدت)

۱۶ بهمن ۱۴۰۰ زمان مورد نیاز برای مطالعه: ۲۰ دقیقه

دولینگو اپ و وبسایت یادگیری زبان رایگان است که چند سالی می‌شود سر و صدای زیادی به پا کرده است و نزدیک به ۵۰۰ میلیون کاربر دارد. ایده‌ی پشت دولینگو آموزش زبان از طریق روش‌های بازی‌وارسازی (Gamification) است، یعنی توسل به عناصر به‌کار رفته در بازی‌های ویدئویی (مثل نوار سلامتی، کسب تجربه (XP)، فروشگاه خرید جنس، ترازگیری، باز کردن مراحل جدید و…) برای ایجاد حس پیشرفت در یادگیری زبان و تبدیل کردن آن به تجربه‌ای مفرح و انگیزه‌بخش. همچنین دولینگو از روش یادگیری زبان مبدا به مقصد استفاده می‌کند؛ یعنی برای استفاده از آن باید حداقل انگلیسی را کامل بلد باشید و این موضوع باعث شده که برای بسیاری از ایرانی‌هایی که می‌خواهند زبان انگلیسی را یاد بگیرند غیرقابل‌استفاده باشد، چون زبان فارسی، چه به‌عنوان زبان مبدا و چه زبان مقصد در حال حاضر در دولینگو موجود نیست.

یکی دیگر از وعده‌های دولینگو این است که برای جواب گرفتن از آن نیازی نیست ساعات طولانی را پای آن صرف کنید. دولینگو نکات یادگیری زبان را به بخش‌های کوچک تبدیل کرده که با ده بیست دقیقه تمرین در روز – مثلاً وسط ساعت استراحت‌تان – یاد خواهید گرفت. اگر این روند ده بیست دقیقه تمرین در روز را به مدت یکی دو سال ادامه دهید، الکی الکی یک زبان جدید یاد خواهید گرفت! یا حداقل این چیزی است که وعده داده می‌شود.

ایده‌ی پشت دولینگو بسیار وسوسه‌برانگیز به نظر می‌رسد، ولی سوال اینجاست فراتر از وعده و وعید و تبلیغات، آیا این اپ/وبسایت برای یادگیری زبان واقعاً موثر است؟ به‌عنوان کسی که بین سیصد تا چهارصد ساعت وقت صرف دولینگو کرده، لازم دیدم تا با توسل به تجربه‌ی شخصی، یک سری حقایق را درباره‌ی دولینگو بیان کنم تا اگر می‌خواهید سراغ آن بروید، پیش‌فرض‌های درستی نسبت به آن داشته باشید. همچنین من قبلاً از روش‌های دیگری برای یادگیری زبان استفاده کرده‌ام که در ادامه میزان کارآمد بودن آن‌ها را با دولینگو مقایسه خواهم کرد. جا دارد تاکید کنم که این تحلیل و بررسی تا حد زیادی بر پایه‌ی تجربه‌ی شخصی بنا شده، چون در نظرم این مفیدترین راه برای شناساندن دولینگو و بیان ضعف‌ها و نقاط قوت آن به کسی است که به‌تازگی می‌خواهد تجربه‌اش کند.

سفر شخصی من با دولینگو برای یادگیری زبان اسپانیایی

در تاریخ ۱۴ فروردین ۱۳۹۹، به‌قصد شوخی‌ای که بیان آن از حوصله‌ی این مطلب خارج است، من شروع به یادگیری زبان اسپانیایی در نسخه‌ی دسکتاپ دولینگو کردم (می‌گویم دسکتاپ، چون نسخه‌ی دسکتاپ و اپ با هم فرق دارند)، زبانی که تا قبل از دولینگو اطلاعاتم درباره‌اش تقریباً صفر بود و هیچ نیاز کابردی هم به آن نداشتم و ندارم و غیر از دولینگو از منبع دیگری برای یادگیری آن استفاده نکردم. در تاریخ ۸ بهمن ۱۴۰۰، یعنی ۶۶۷ روز پیاپی پس از تاریخ ذکرشده کورس اسپانیایی دولینگو را تمام کردم و دولینگو نیز با این پیام به من تبریک گفت:

آیا دوئولینگو می‌تواند به یادگیری زبان کمک کند؟

شما درخت مهارت زبان اسپانیایی را فتح کردید! اولاً شما فوق‌العاده‌اید!‌ شما درخت مهارت اسپانیایی را تمام کردید! دوماً دوست داریم از صمیم قلب از شما بابت مشارکت طولانی‌مدت‌تان در دولینگو تشکر کنیم. بنابراین برای نشان دادن قدردانی‌مان از شما این جام ویژه را تقدیم شما می‌کنیم.

گرفتن این جام حس خوبی دارد و مسلماً هدف هرکسی که دولینگو را شروع می‌کند، رسیدن به این نقطه است، اما برای شخص من رسیدن به این نقطه با یک سری تجربه‌ی ناخوشایند همراه بود که در کنار حس افتخار و رسیدن به دستاوردی ارزشمند، نمی‌توان نادیده‌یشان گرفت و به نظرم کسی که می‌خواهد دولینگو شروع کند، باید با دست‌اندازهای پیش روی خود آشنا شود.

آیا من می‌توانم اسپانیایی حرف بزنم؟

اگر به کسی بگویم که کورس اسپانیایی دولینگو را تمام کردم، احتمالاً اولین سوالی که برایش پیش بیاید این است: یعنی الان اسپانیایی بلدی؟ به‌عبارت دیگر سوال میلیون‌دلاری درباره‌ی دولینگو این است: آیا واقعاً با آن می‌توان زبان یاد گرفت؟

جواب خلاصه و مفید به این سوال این است: بله، ولی در سطح ابتدایی.

یادگیری زبان چهار جنبه‌ی مختلف دارد: ۱. خواندن (Reading) ۲. نوشتن (Writing) ۳. صحبت کردن (Speaking) ۴. گوش کردن (Listening)

اگر بخواهم اسپانیایی خود را با توجه به این چهار معیار رتبه‌بندی کنم، رتبه‌بندی‌ام از این قرار خواهد بود:

  • خواندن (قوی‌ترین)
  • نوشتن
  • صحبت کردن
  • گوش کردن (با فاصله‌ی زیاد ضعیف‌ترین – به‌خاطر سریع صحبت کردن اسپانیایی‌ها گفتگوهای اسپانیایی را تقریباً متوجه نمی‌شوم و فقط می‌توانم یک سری کلمات و عبارات را تشخیص دهم)

با این حال، با وجود این رتبه‌بندی، این چهار جنبه هنوز در سطحی ابتدایی قرار دارند و اگر فکر می‌کنید با دولینگو قرار است زبانی را مثل بلبل حرف بزنید یا به آن زبان رمان بخوانید، باید در کمال تاسف بگویم که نه، چنین چیزی ممکن نیست. اگر بخواهیم از معیار «چارچوب اروپایی مشترک مرجع برای زبان‌ها» استفاده کنیم، سطح من در زبان اسپانیایی با ارفاق زیاد A2 است.

آیا دوئولینگو می‌تواند به یادگیری زبان کمک کند؟

چارچوب اروپایی مشترک مرجع برای زبان‌ها (به اختصار CEFR) معیاری برای تعیین سطح زبان است که در سرتاسر دنیا مورد استفاده قرار می‌گیرد. با استفاده‌ی خشک‌وخالی از دولینگو نمی‌توان از سطح A2 فراتر رفت.

تازه باید این را مدنظر داشته باشید که کورس اسپانیایی جزو طولانی‌ترین و پر و پیمان‌ترین کورس‌های دولینگو است. در حال حاضر فقط سه زبان هستند که کورسی مفصل (یعنی شامل ۹ الی ۱۰ درخت مهارت) دارند: اسپانیایی، فرانسوی و آلمانی. درخت مهارت بقیه‌ی زبان‌ها (مثل ژاپنی، کره‌ای، ایتالیایی، عربی و…) به‌مراتب کمتر است. درست است که تمام کردن کورس این زبان‌ها به‌اندازه‌ی کورس‌های اسپانیایی، فرانسوی و آلمانی وقت‌گیر نیست، ولی مسلماً به‌اندازه‌ی آن‌ها آموزنده نخواهند بود و با تمام کردنشان شاید حتی به سطح A1 هم نرسید، چه برسد به A2.

با این حال، شخصاً با کسانی که ادعا می‌کنند دولینگو کلاً به درد نمی‌خورد موافق نیستم. به‌عنوان مثال در مقاله‌ی سایت فوربز ذکر شده که باب میس (Bob Meese)، یکی از دست‌اندرکاران دولینگو، پس از شش ماه تمرین اسپانیایی با دولینگو پس از شنیدن سوال ساده‌ی “Hablas español” (آیا اسپانیایی بلدید؟) خشکش زد و گفت: «می‌شه جمله رو تکرار کنید؟» اگر کسی بدون پیش‌زمینه‌ای این را بخواند، شاید کلاً قید دولینگو را بزند، ولی لازم است بگویم که من بعد از شش ماه تمرین با دولینگو چنین سوالی را متوجه می‌شدم.

در واقع من توانایی این را دارم تا با فردی اسپانیایی زبان گفتگویی ساده داشته باشم (البته به شرط این‌که آرام حرف بزند و همکاری کند) و بسیاری از جملات ساده‌ی اسپانیایی را در سطح اینترنت (مثل بخش نظرات یوتوب) به‌طور کامل متوجه می‌شوم. هرچند اگر کسی بخواهد مچم را بگیرد، شاید مغزم هنگ کند و ممکن است این اتفاقی بوده که برای باب میس افتاده.

سازندگان دولینگو هیچ‌وقت ادعا نکردند که دولینگو قرار است کاربرانش را استاد زبان کند. دولینگو صرفاً راهی سازنده برای بهره‌برداری از ساعات پِرت روز است که در هر صورت تلف می‌شدند و شما با دولینگو سعی می‌کنید کمی مفیدترشان کنید. با توجه به این‌که دولینگو رایگان است و اگر جدی آن را دنبال کنید، توانایی این را دارد تا یک زبان را در سطح ابتدایی به شما یاد دهد، ارزش وقتی را که روی آن می‌گذارید دارد.

ولی اینجا با یک «اگر» بزرگ مواجه هستیم و آن هم این است: «اگر» جدی آن را دنبال کنید.

ذوق یادگیری زبان با دولینگو: شعله‌ای که دیر یا زود خاموش می‌شود

دولینگو، به‌لطف ماسکوت بامزه‌اش – همان جغد سبزرنگ – و طراحی وبسایت/اپ چشم‌نواز و پر زرق و برقش پتانسیل بالایی در جذب مخاطب دارد. آن اوایل که دولینگو را شروع می‌کنید، سرشار از ذوق و انگیزه هستید. در واقع در همان چند درس اول احساس می‌کنید که در مدتی کوتاه دارید کلی چیز یاد می‌گیرید. وقتی خود را به‌عنوان نفر اول لیگ‌های رقابتی دولینگو می‌بینید، کلی کیف می‌کنید و هر وقت که یکی از درس‌ها را تمام می‌کنید و شاهد تبدیل شدن آن به رنگ طلایی زیبا هستید، حس پیشرفتی که بهتان دست می‌دهد فوق‌العاده است. همه‌چیز عالی به نظر می‌رسد…

…تا این‌که موتور انگیزه‌یتان خاموش می‌شود.

خاموش شدن موتور انگیزه ادعا نیست، بلکه حقیقتی است که با آمار و ارقام قابل‌اثبات است. خود دولینگو آمار رسمی در این زمینه منتشر نکرده، ولی در سال ۲۰۲۰ کاربری به نام Maxinator10000 با استناد بر دو منبع The Duolingo Incubator و Duolingo Unofficial Golden Owl Hall of Fame درصد کسانی را که کورس‌های هر زبان را تمام کرده بودند جمع‌آوری کرد و این درصدها به‌طور شوکه‌کننده‌ای کم هستند:

آیا دوئولینگو می‌تواند به یادگیری زبان کمک کند؟

بر اساس آمار و ارقام احتمال تمام کردن کورس دولینگو به‌طور میانگین کمتر از یک دهم درصد است.

تازه باید این را در نظر داشت که از ژوئن ۲۰۲۰ که این آمار گرفته شده، به بعضی از زبان‌ها درخت مهارت بیشتری اضافه شده (مثلاً ۳ درخت مهارت جدید به اسپانیایی)، بنابراین اگر این آمار اکنون جمع‌آوری شود، این درصدها به‌مراتب کمتر خواهند بود.

دلیل این‌که دولینگو موفق شده این همه کاربر جمع کند و در آن واحد پس از یک مدت همه‌یشان را از استفاده از دولینگو فراری دهد همان سیستم بازی‌وارسازی‌اش است که مثل یک شمشیر دولبه عمل می‌کند: هم انگیزه می‌دهد و هم انگیزه را از بین می‌برد.

یکی از انتقادات رایج واردشده به هر اپ یا برنامه‌ای که از عناصر بازی‌وارسازی استفاده می‌کند این است که این عناصر بازی‌وارسازی روی تجربه‌ای که قرار است یادگیری یا انجام دادنش را آسان کنند سایه می‌اندازند، طوری که کاربر پس از مدتی به جای اهمیت دادن به آن کار، صرفاً از روی زور و اجبار انجامش می‌دهد تا صرفاً امتیازهای روزانه‌ی خود را دریافت کند.

این یکی از انتقادهای واردشده به دولینگو است و متاسفانه تجربه‌ی شخصی من هم آن را تایید می‌کند. من گیمر هستم و بنابراین ذهنم در برابر حقه‌هایی که برای درگیر کردن من با بازی استفاده می‌شوند آسیب‌پذیر است. بنابراین من به عواملی مثل کسب امتیاز بالا برای صعود به لیگ بعدی یا حفظ Streak روزانه اهمیت می‌دادم و حتی یک بار برای این‌که بتوانم آچیومنت اول شدن در لیگ الماس (Diamond League) – که سطح‌بالاترین لیگ بازی است – را باز کنم، چند ساعت مثل دیوانه‌ها تمرین انجام دادم و حتی وقتی دیدم اسپانیایی جوابگو نیست (چون وارد تمرین‌های سخت‌تر شده بودم و نمی‌توانستم سریع انجام‌شان دهم و امتیاز جمع کنم)، زبان‌های دیگر را شروع کردم تا جایگاه خود را به‌عنوان نفر اول لیگ الماس حفظ کنم.

الان که به گذشته نگاه می‌کنم، شاید اهمیت دادن به این چیزها رقت‌انگیز به نظر برسد، ولی دقیقاً به‌خاطر اهمیت دادن به این چیزها بود که توانستم این کورس را تمام کنم و تا این حد با دولینگو درگیر شوم. ولی از طرف دیگر نمی‌توان این حقیقت را کتمان کرد که در بیشتر مواقع، یادگیری اسپانیایی در ارجحیت دوم قرار داشت (خصوصاً با توجه به این‌که دلیلی برای یادگیری آن نداشتم) و ارجحیت اول عناصر بازی‌وارسازی دولینگو بود: حفظ کردن Streak روزانه، رسیدن به امتیاز کافی برای باقی ماندن در لیگ الماس و… حقیقت امر این است که از جایی به بعد، که دولینگو تازگی‌اش را از دست می‌دهد و درس‌ها سخت‌تر می‌شوند، تجربه‌ی یادگیری زبان با دولینگو دیگر مفرح نخواهد بود و این احتمال وجود دارد که به یک درگیری ذهنی ناخوشایند تبدیل شود: «اه، امروز باز هم باید دولینگو تمرین کنم.» پس از رسیدن به این نقطه، قریب به اکثریت افراد دولینگو را ول خواهند کرد و یکی از دلایل اصلی برای توضیح درصد کم افرادی که کورس‌ها را تمام کرده‌اند همین است. برای تمام کردن دولینگو داشتن ذهنیتی مازوخیستی و آسیب‌پذیر در برابر حقه‌های بازی‌وارسازی تا حدی لازم است، وگرنه میل به حفظ Streak روزانه در برابر بالا و پایین‌های زندگی روزمره که همه تجربه‌یشان می‌کنند دوام نخواهد آورد.

آیا دوئولینگو می‌تواند به یادگیری زبان کمک کند؟

یکی از نقاط قوت نسخه‌ی دستکتاپ دولینگو نسبت به نسخه‌ی اپ آن این است که در آن از سیستم قلب‌ها خبری نیست. سیستم قلب‌‌ها بابت اشتباه کردن شما را مجازات می‌کند و جلوی پیشرفت کردنتان را می‌گیرد و برای خلاص شدن از دست آن باید پول واقعی خرج کنید، در حالی‌که در نسخه‌ی دسکتاپ در صورت اشتباه کردن در جمله‌ای می‌توانید آن را آنقدر تکرار کنید تا به صورت صحیح واردش کنید.

فرآیند فرسایشی یادگیری زبان را با دولینگو تجربه کنید

یادگیری زبانی جدید به‌خودی خود فرآیندی فرسایشی است. طبق گزارش موسسه‌ی خدمات خارجی آمریکا (US Foreign Service Institute) حدود ۴۸۰ ساعت زمان می‌برد تا شخصی انگلیسی‌زبان زبان‌هایی را که یادگیری‌شان برایش آسان است (مثل فرانسوی، آلمانی، ایتالیایی، اسپانیایی و…) در سطح پایه یاد بگیرد. برای زبان‌هایی که یادگیری‌شان سخت‌تر است (مثل فارسی، عربی، چینی، ژاپنی و…) این مدت زمان زیادتر هم می‌شود. برای این‌که بتوانید از یک زبان به‌طور استاندارد استفاده کنید، شاید هزاران ساعت تمرین و ممارست لازم باشد.

بنابراین عنوانی که برای این بخش انتخاب شده لزوماً انتقاد از دولینگو نیست و به ذات فرسایشی فرآیند یادگیری زبان اشاره دارد. کسانی بوده‌اند که تلاش کرده‌اند فرآیند یادگیری زبان را به‌اصطلاح «هک» کنند و مثلاً در عرض چند ساعت کاری کنند به شما به آشنایی اولیه با یک زبان برسید. یکی از این روش‌ها متعلق به زبان‌شناس لهستانی میشل توماس (Michel Thomas) است که ادعای پشت آن این است که در کورس‌هایی صوتی چند ساعته به شما پایه و اساس یک زبان آموزش داده می‌شود، طوری که بتوانید با آن زبان جمله‌سازی کنید.

من در گذشته به چندتا از کورس‌های میشل توماس گوش داده‌ام (کورس فرانسوی او را کامل گوش دادم که اگر درست یادم باشد هشت ساعت بود). به نظرم روش او برای یادگیری یک سری اصول گرامری پایه و یادگیری یک سری جملات پرکاربرد بسیار مفید بود و با توجه به غریزی (Intuitive) بودن روش او – طوری که انگار معلم خصوصی دارید – به پروسه‌ای فرسایشی تبدیل نمی‌شود. ولی مشکل اینجاست که زبان به‌شدت فرّار است و شما هرچقدر هم که در مدت زمان کم اصول یک زبان را یاد بگیرید، اگر در مدت زمان طولانی تمرین‌شان نکنید، فراموش‌شان خواهید کرد. به‌عنوان مثال من هرچه که در کورس‌های میشل توماس یاد گرفتم اکنون فراموش کرده‌ام. بنابراین تکرار – از نوع فرسایشی‌اش – بخشی جدانشدنی از فرآیند یادگیری زبان است و هیچ میان‌بری برای آن وجود ندارد.

از این لحاظ، دولینگو کارش را درست انجام می‌دهد، چون به‌لطف عناصر بازی‌وارسازی‌اش شما را مجبور می‌کند هر روز تمرین کنید. منتها مشکل اینجاست که دولینگو با ساختار درس‌هایش این فرآیند فرسایشی را تقویت می‌کند.

بزرگ‌ترین مشکل دولینگو این است که کاربرانش را وادار به حفظ کردن جملات می‌کند. بعضی از تمرین‌ها بدین صورت هستند که دولینگو جمله‌ای اسپانیایی را پیش روی شما می‌گذارد و ازتان می‌خواهد آن را به انگلیسی ترجمه کنید (یا برعکس). در اوایل این تمرین مشکلی ندارد، چون جملات ساده هستند. ولی از درخت مهارت پنجم ششم به بعد که جملات سخت‌تر می‌شوند، این مشکل بدجوری توی ذوق می‌زند. چون گاهی پیش می‌آمد که من معنای یک جمله را به‌طور کلی می‌فهمیدم، ولی دولینگو ترجمه‌ای را که می‌نوشتم غلط می‌گرفت، چون دقیقاً مطابق با آنچه در خزانه‌ی دولینگو ذخیره شده بود نبود.

من حتی دفعاتی هم جمله‌ی تمرین را داخل گوگل ترنسلیت قرار دادم و آن را در بخش جواب کپی پیست کردم، ولی دولینگو آن را غلط می‌گرفت، چون در عین درست بودن جمله، آن چیزی نبود که دولینگو مدنظر داشت.

با این‌که وعده‌ی پشت دولینگو این است که فرآیند یادگیری زبان را جذاب کند و آن را از محیط خشک کلاسی مبتنی بر حفظ کردن نجات دهد، ولی در درخت‌های مهارت جلوتر این دقیقاً اتفاقی است که می‌افتد. برای پیشروی در کورس فقط و فقط باید جملات دولینگو را حفظ کنید و آن‌ها را به همان شکل بنویسید، وگرنه دولینگو از شما غلط می‌گیرد.

البته از حق نگذریم، دولینگو گاهی جواب‌های جایگزین را نیز قبول می‌کند و در بخش پایین صفحه در قالب بخشی به نام «یک جواب صحیح دیگر» (Another Correct Solution) آن جمله‌ای را که مدنظر داشته می‌نویسد، ولی این سیستم در حدی که باید و شاید قدرتمند نیست.

آیا دوئولینگو می‌تواند به یادگیری زبان کمک کند؟

تعداد زبان‌های موجود برای یادگیری در دولینگو نسبتاً زیاد است و حتی شامل زبان‌های خیالی مثل کلینگان و والریایی می‌شود، ولی فقط کورس‌های چند زبان پرطرفدار اول (اسپانیایی، فرانسوی و آلمانی) سطح کیفی بالا دارند. البته با توجه به این‌که دولینگو دائماً در حال آپدیت شدن و اضافه کردن کورس‌ها و درخت‌های مهارت جدید است، امید می‌رود که بقیه‌ی کورس‌ها نیز به مرور زمان بهتر شوند.

این مشکل دولینگو نشان می‌دهد که در پروسه‌ی یادگیری زبان چقدر حضور یک انسان واقعی می‌تواند موثر باشد. به‌شخصه زیاد پیش می‌آمد که یک اشتباه یکسان را چند بار تکرار کنم، چون در عین این‌که دولینگو به من جواب صحیح را نشان می‌داد و زیر واژه‌ای که در نوشتن آن اشتباه کردم خط می‌کشید، ولی در این زمینه توضیح اضافی نمی‌داد و برای همین اشتباهم هیچ‌وقت برایم جا نمی‌افتاد. البته دولینگو برای همه‌ی جملات تاپیک یا موضوعی در انجمنش دارد و زیر هر درس هم لینکی به تاپیک موردنظر وجود دارد که با کلیک کردن روی آن می‌توانید به آن سر بزنید و سوال‌ها و نظرات دیگر کاربران را درباره‌ی جمله‌ی مربوطه و ریزه‌کاری‌های مربوط به آن بخوانید، چون ممکن است سوالی را که برای شما پیش آمده کسی قبلاً آنجا پرسیده باشد، ولی باز هم هرچه جلوتر می‌روید، به دلیل کاهش مشارکت‌کننده‌ها، تاپیک‌های انجمن خلوت‌تر می‌شود و برای بیشتر درس‌های دو درخت مهارت آخر هم کلاً تاپیکی وجود ندارد. ولی دقیقاً در همین درس‌های آخری است که شما بیشتر از هر موقع دیگری به تاپیک‌های پر و پیمان نیاز پیدا می‌کنید.

عامل دیگری که این مشکل را تشدید می‌کند این است که از درخت مهارت پنجم به‌بعد بخش بسیار مفید راهنمایی‌ها (Tips) حذف می‌شود (جز برای درس‌های معدود گرامری). این بخش نکات گرامری و زبانی‌ای را که قرار است در بخش مربوطه تمرین کنید به شما گوشزد می‌کند و به‌طور کلی منبع اطلاعاتی بسیار کارآمدی برای یادگیری زبان و یادآوری نکاتی است که در هر درس یاد گرفتید. ولی ادامه نیافتن آن باعث می‌شود که از درخت مهارت پنجم به بعد کلاً هیچ پیش‌زمینه‌ای برای تمرین‌هایی که انجام می‌دهید نداشته باشید. البته با توجه به این‌که دولینگو دائماً در حال تغییر کردن و آپدیت شدن است امید می‌رود که راهنمایی‌ها بعداً اضافه شوند.

البته درست است که بیشتر نکات پایه‌ی زبان اسپانیایی از درخت مهارت اول تا چهارم بیان می‌شوند، ولی به‌شخصه ترجیح می‌دادم بخش راهنمایی‌ها تا آخر ادامه پیدا می‌کرد، حتی اگر تکرار حرف‌های گذشته بود، چون این بخش باعث می‌شد فرآیند یادگیری جنبه‌ی نظری یا تئوریک هم داشته باشد و آنچه یاد گرفتید دائماً مرور شود.

به‌طور کلی همان‌طور که از حرف‌هایی که تا الان زدم برمی‌آید، هرچه در درخت‌های مهارت دولینگو جلوتر می‌روید، فرآیند فرسایشی یادگیری زبان فرسایشی‌تر می‌شود و انگار از جایی به بعد هم خود سازندگان خسته شده‌اند و تصمیم گرفته‌اند طراحی درخت‌های مهارت را ماست‌مالی کنند.

متاسفانه کمال همنشین در من اثر کرد و من هم از درخت مهارت پنجم ششم به بعد شروع به ماست‌مالی کردم. دولینگو قابلیتی دارد که با استفاده از آن می‌توانید در ازای پرداخت لینگلات (Linglot)، ارز داخل نسخه‌ی دستکتاپ دولینگو، بعضی از درس‌ها را سریع‌تر رد کنید. یعنی به جای این‌که چهار/پنج تمرین را پشت‌سر بگذارید تا از سطح ۰ به ۱، ۱ به ۲، ۲ به ۳، ۳ به ۴ و ۴ به ۵ برسید، فقط با یک تمرین می‌توانید از سطح ۰ به ۱، ۱ به ۲ و الی آخر برسید. فرق این تمرین با تمرین‌های معمولی این است که سخت‌تر است و دولینگو معنی کلمات را به شما نمی‌گوید. همچنین اگر چهار اشتباه انجام دهید، تمرین لغو می‌شود و باید آن را از اول انجام دهید، در حالی‌که در تمرین‌های اصلی محدودیتی برای اشتباه کردن وجود ندارد و هر جمله‌ای را اشتباه کنید، در آخر دوباره می‌توانید تکرارش کنید.

آیا دوئولینگو می‌تواند به یادگیری زبان کمک کند؟

بخش داستان‌ها با فاصله‌ی زیاد بخش موردعلاقه‌ی من در دولینگو است. این داستان‌ها علاوه بر این‌که از لحاظ صداگذاری کیفیت بالایی دارند، بلکه خودشان هم بامزه هستند و شخصیت‌های دوست‌داشتنی دارند و زبانی که در آن‌ها به کار رفته، در عین ساده و قابل‌فهم بودن برای یک زبان‌آموز، کاملاً طبیعی و باورپذیر است. فقط ای‌کاش دولینگو داستان‌های قدیمی‌تر را که شخصیت‌های مشترک نداشتند حذف نمی‌کرد.

شاید این میان‌بر زدن در نظر بعضی‌ها یک جور تقلب کردن به حساب بیاید. در واقع خودم هم اصلاً قصد استفاده از آن را نداشتم و از این‌که چنین قابلیتی در دولینگو گنجانده شده بود، ناراضی بودم. ولی از جایی به بعد متوجه شدم که سرمایه‌ی زمانی لازم برای تمام کردن کورس دولینگو خیلی زیاد است و اگر من بخواهم به همین منوال ادامه دهم، سال‌ها طول می‌کشد. من هم آدم صبوری هستم، ولی نه در این حد. با توجه به این‌که این قابلیت در برنامه گنجانده شده بود، تصمیم گرفتم از آن استفاده کنم و از این تصمیم هم ناراضی نیستم، چون بعید می‌دانم با کش دادن این پروسه‌ی فرسایشی فرآیند یادگیری برای من بهبود پیدا می‌کرد.

اگر بخواهم روراست باشم، به نظرم هرچه در درخت‌های مهارت دولینگو جلوتر رفتم، حجم چیزهایی که یاد گرفتم کمتر و کمتر شد. دلیلش هم همه‌ی اشکالاتی بود که بالاتر به آن‌ها اشاره شد:

  • تاکید دولینگو روی حفظ کردن کورکورانه‌ی جملات، عبارات و ساختارها و انطعاف‌پذیری پایین
  • سایه انداختن عناصر بازی‌وارسازی روی فرآیند یادگیری
  • حذف شدن بخش راهنمایی‌ها از درخت مهارت پنجم به بعد
  • خلوت‌تر شدن پست‌های فروم در درخت‌های مهارت آخر
  • مدت زمان موردنیاز برای تمام کردن کورس به صورت استاندارد که بسیار طولانی است

در مورد آخر، جا دارد به این اشاره کرد که در سال ۲۰۱۹ در وبسایت thehuntswoman.com تحلیلی برای مبنای این‌که تمام کردن کورس فرانسه‌ی دولینگو چقدر طول می‌کشد منتشر شد (دقت کنید که سال ۲۰۱۹ تعداد درخت‌های مهارت کمتر بود و این ارقام امروزه به‌مراتب بیشترند). اگر می‌خواهید از حساب‌کتاب‌های دقیق باخبر شوید به لینک بالا سر بزنید، ولی به‌طور خلاصه و مفید یافته‌هایش به شرح زیر هستند:

  • پنج دقیقه در روز: ۴۶۵۰ روز = ۱۲.۷ سال
  • ده دقیقه در روز: ۲۳۲۵ روز = ۶.۴ سال
  • پانزده دقیقه در روز: ۱۵۵۰ روز = ۴.۲ سال
  • بیست دقیقه در روز: ۱۱۶۳ روز = ۳.۲ سال

دلیل این‌که من موفق شدم در ۶۶۷ روز کورس اسپانیایی را تمام کنم این بود که روزانه بین ۲۰ تا ۴۰ دقیقه وقت می‌گذاشتم (یعنی بیشتر از زمان‌های توصیه‌شده‌ی خود برنامه) و همان‌طور که اشاره کردم، از اواسط کورس شروع به میان‌بر زدن کردم. اگر قصد ندارید روزانه وقت زیادی روی دولینگو بگذارید یا میان‌بر بزنید، در حال حاضر حداقل چهار سال طول می‌کشد تا کورس اسپانیایی را تمام کنید.

بخش لیگ‌های دولینگو تلاشی برای رقابتی کردن فرآیند یادگیری زبان است که برای شخص من بسیار موثر واقع شد، طوری که صعود به لیگ‌های بالاتر و باقی ماندن در بالاترین لیگ (لیگ الماس) یکی از انگیزه‌های من برای صرف کردن زمان نسبتاً زیاد برای تمرین روزانه بود. کارکرد آن بدین صورت است که هر یک هفته بین ۳۰ کارآموز واقعی قرار می‌گیرید. چند کارآموز اول که بیشترین تجربه را کسب کرده باشند، به لیگ بعدی صعود می‌کنند و کارآموزانی که در قعر جدول قرار داشته باشند به لیگ قبلی سقوط خواهند کرد.

دولینگو با وجود تمام مشکلاتش بهترین روش یادگیری زبان به صورت خودآموز است

شاید در نوشتن این مقاله کمی بیش از حد روی نکات منفی تمرکز کردم، ولی دلیلش این بود که دولینگو به‌قدر کافی معروف شده و نیاز به معرفی و توصیه شدن ندارد. صرفاً باید پیش‌فرضی معقول نسبت به آن ایجاد کرد و این کاری بود که من سعی داشتم با نوشتن این مقاله انجام دهم.

همچنان بهترین راه یادگیری زبان این است که در معرض آن قرار بگیرید. به‌شخصه انگلیسی را بدون رفتن به کلاس یا مطالعه‌ی آکادمیک و صرفاً به‌خاطر این‌که در دوران نوجوانی هر روز در معرض فرهنگ عامه‌ی انگلیسی بودم یاد گرفتم و یادم نمی‌آید هیچ‌وقت تلاش فعالانه‌ای برای یادگیری‌اش انجام داده باشم.

بعد از انگلیسی همیشه علاقه داشتم زبان دیگری هم یاد بگیرم، ولی هیچ روشی جواب نداد. قبلاً با برنامه‌ی روزتا استون (Rosetta Stone) یادگیری فرانسه را تمرین کردم، در مقطع کارشناسی ۹ واحد کلاس فرانسه پشت‌سر گذاشتم، به سی‌دی‌های میشل توماس گوش دادم، ولی هیچ روشی جواب نداد و من در حال حاضر بیشتر چیزهایی را که چند سال پیش درباره‌ی فرانسوی یاد گرفته بودم فراموش کرده‌ام.

شاید روزی این اتفاق درباره‌ی اسپانیایی هم بیفتد و به خودم بیایم و ببینم که حتی جملات عادی هم نمی‌توانم سرهم کنم، ولی بین تلاشم برای یادگیری فرانسوی و تلاشم برای یادگیری اسپانیایی تفاوتی اساسی وجود دارد و آن هم این است که تلاشم برای یادگیری فرانسوی از لحاظ منسجم بودن، پیوسته بودن و سازمان‌یافته بودن به گرد پای تلاشم برای یادگیری اسپانیایی نمی‌رسد. من برای یادگیری فرانسوی ده‌ها ساعت وقت گذاشتم، ولی برای یادگیری اسپانیایی صدها ساعت.

در نهایت، دولینگو هرچقدر هم مشکل داشته باشد، به تمام روش‌های فعالانه‌ی دیگر من برای یادگیری زبان غلبه کرد و همین عامل به‌تنهایی باعث می‌شود آن را بهترین روش یادگیری زبان حساب کنم.

اگر شما کسی هستید که نیاز دارید یک زبان را در مدت زمان کم یاد بگیرید، شاید دولینگو جوابگو نباشد و نیاز داشته باشید معلم خصوصی استخدام کنید، چون همان‌طور که اشاره شد، روند یادگیری با آن کند است. ولی اگر – به‌عنوان مثال – دانشجوی مقطع کارشناسی هستید و قصد دارید تا چند سال دیگر برای ادامه‌ی تحصیل به خارج از کشور بروید و زبان آن کشور را یاد بگیرید، دولینگو ابزاری عالی است برای این‌که طی دو الی چهار سالی که برای رفتن به کشور موردنظرتان وقت دارید، با زبانش آشنا شوید.

شاید من در حال حاضر اسپانیایی را بسیار دست‌وپاشکسته بلد باشم، ولی اگر قرار بود که برای کار یا سکونت به کشوری اسپانیایی‌زبان مهاجرت کنم، مطمئنم دانش اسپانیایی‌ای که از دولینگو کسب کردم، کارم را برای یادگیری اسپانیایی در سطح B1 و B2 بسیار راحت می‌کرد.

با این حال، برای این‌که دولینگو واقعاً به انقلابی در عرصه‌ی یادگیری زبان تبدیل شود، باید برای هر کاربر یک معلم مجازی تعیین کند که به قابلیت یادگیری ماشینی (Machine Learning) مجهز است؛ یعنی بر اساس جواب‌های کاربر بتواند ضعف‌ها و نقاط کور او را در یادگیری زبان تشخیص دهد و در طول تمرین‌ها ایرادات کاربر را به‌طور دقیق به او توضیح دهد.

می‌دانم شاید این ایده برای یک برنامه‌ی رایگان انتظار بالایی باشد، ولی با روند سریع پیشرفت تکنولوژی امکان دستیابی به آن خارج از تصور نیست. دولینگو پتانسیل بسیار بالایی دارد و برای این‌که این پتانسیل به‌طور کامل شکوفا شود، فرآیند یادگیری زبان در آن باید غریزی‌تر و شخصی‌سازی‌شده‌تر شود. دولینگو برای تبدیل شدن به بهترین روش یادگیری زبان برای توده‌ی مردم فقط همین یک چیز را کم دارد.

برچسب‌ها :
دیدگاه شما

۵۹ دیدگاه
  1. عاشق زبان اسپرانتو

    سلام. یادگیری تمامی زبانهای ملی بسیاروقت گیر، ناامید کننده و غیرمنطقی است. دنیای آینده قطعا دنیای زبانهای فراساخته مثل اسپرانتو خواهد بود. یادگیری اسپرانتو؛ آسان‌ترین زبان بین‌المللی دنیا؛ کلا به ۱۰۰ ساعت نیاز داره جالب هست که دولینگو هم اسپرانتو رو آموزش میده. البته بخشه سایت بابادوم.کام را به شخصه ترجیح میدم.

    1. بابت معرفی بابادوم.کام ممنون. سایت آیده‌الیه برای یادگیری لغت. منم توصیه‌ش می‌کنم.

  2. فاروق

    بهتر بود در این ایام به یاد گیری نحوه صحیح خواندن وقرات قرآن می پرداختی وشاهد برکات آن در زندگی می بودی

    1. مصطفی

      بسیار خوشحالم که هیچ کس در این دوره و زمونه این حرکت پوچ و عبث و بیهوده را انجام نمیدهد، حتی شما کامنت گذار عزیز

    2. آریا

      😐

  3. امین

    من از نسخه ی مود شده استفاده میکنم و میشه روزی دو تا چهار ساعت وقت گذاشت

  4. Sevin

    ممنون از نگارشتون
    اما من با تکمیل کورس ها و گوش دادن به اهنگای اسپانیایی واقعا خیلی از فیلمو متوجه میشم . برای من نکته ی منفی در حد توضیحاتتون نداشته . حتی من چند دوست اسپانیایی پیدا کردم و خیلی راحت حرف میزنیم

  5. محمد حسین

    ینی واقعا توقع داری همرو بخونیم

    1. اگه حوصله ندارید کلش رو بخونید، خلاصه و مفیدش اینه:
      – دولینگو به‌تنهای به یادگیری زبان کمک می‌کنه، ولی در سطح ابتدایی
      – بعد از یه مدت مکانیزم‌های بازی‌وارسازی دولینگو روی یادگیری زبان سایه می‌اندازن و ممکنه حتی ارجحیت پیدا کنن
      – از یه جا به بعد تمرین‌های دولینگو کیفیت قبلشون رو ندارن و انجام دادنشون به یه فرآیند فرسایشی با کمترین میزان کمک و راهنمایی تبدیل می‌شه
      – با وجود تمام مشکلات، دولینگو بهترین روش یادگیری خودآموز زبانه که می‌شناسم

  6. سارا

    مقاله ی جامد و مفیدی بود چه خوب که خوندمش چون من هم همین احساس رو داشتم…
    آقای آذسن عزیز ی سوال داشتم
    الان شما از ترم ها فکر میکنید کدوم هستید با فرا گرفتن از طریق دولینگو ؟

    1. منظورتون رو از «ترم» متوجه نشدم، ولی همون‌طور که تو مقاله اشاره کردم، سطح زبان اسپانیاییم یه چیزی بین A1 و A2 هست، یعنی ابتدایی.

  7. fidelio

    من کورس آلمانی دولینگو رو تموم کردم، اکثر موارد مثبت و منفی که گفته شد رو خودم تجربه کردم، به نظرم دولینگو برای شروع زبان فوق العادست، همینطور برای یادگیری تلفظ یک زبان جدید ابزاری بهتر از دولینگو سراغ ندارم، و مهم ترین نکته منفیش اینه که شکل بازی و رقابتی داره و بعد از مدتی جمع کردن امتیاز از یادگیری اهمیت بیشتری پیدا میکنه، در کل نکات مثبتش بیشتر از نکات منفیه

  8. Mms

    اولا ، میشه قلب ها رو به دلخواه روشن و خاموش کرد که دیگه هرکس خواست ازشون استفاده بکنه ،

    دومین نکته ای که به نظر می‌رسه مهم باشه اینکه ، دولینگو طرفدار همجنسگرایان هستش و بارها توی داستانهاش به این اشاره می‌کنه
    جالبه که یبار هم یه مستند درباره سوری ها ساخته بود !

  9. Ftm

    بنظرم خیلی خوب و جامع بود متنتون، ولی باید بگم واقعا دولینگو برنامه ی خوب و کاربردی هست و واقعا بهتون توی زبان کمک میکنه تا اگر بخواید کلاس زبان برید کلی از بقیه جلوتر بیوفتید😁✌

    1. سارا

      بنظر من اگه همزمان با کلاس زبان باشه خوبه
      اما ب تنهایی کافی نیست

      1. mira

        دقیقا دولینگو یجور تمرینو بازیه که کنار مطالعه تخصصی میتونه خیلی سرعت یادگیریو بالا ببره

  10. پژمان

    دولینگو روشی است که شما میتونید به صورت اولیه با یک زبان و حروف الفبا و چندین اصطلاح و گرامر اولیه یه زبان آشنا بشید.
    فکر کنید سالها قبل ما همچین امکانی رو اصلا نداشتیم.
    قطعا خالی از اشکال نیست ولی واقعا برای شروع یک زبان از صفر صفر عالیه. و شخصا ازش خیلی استفاده کردم.

  11. Ash

    زیبا نوشته بودید و به عنوان کسی که تقریباً یک ساله با این اپ درگیرم خیلی با نظراتتون موافق بودم فقط یکی از دوستان هم به نکته جالبی اشاره کرده بود اونم این بود که حقیقتا باید با سایر روش ها هم مقایسه بکنیم و به نظر شخصی من دولینگو رو نمیشه به عنوان تنها مرجع زبان اموزی در نظر گرفت ولی در کنار کلاس زبان مخصوصاً برای تازه شروع کردن که هنوز خود ادم نمیتونه کلماتو اکتیو استفاده کنه بهترین گزینه هست ولی خودش به تنهایی واقعا کافی نیست اگه ادم بخواد یه زبانو یاد بگیره (در سطح حداقل b2) خودشون هم در ضمن یه مقاله ای داده بودن تو سایتشون که ارمانشون در همین حد بوده و چیز فراتری انتظار نداشتن ولی خب گفته بود اونایی که امسال مورد امتحان قرار گرفته بودن و بهترین حالت گفته بودن B1 و به زور B2 (البته خب اونایی که مورد تست قرار گرفته بودن نیتیو انگلیش بودن و خب زبانایی مثل فرانسه و اسپانیایی اشتراکای زیادی داشتن)

  12. Yb

    سلام خدمت دوستان
    تشکر میکنیم از نویسنده،،،مقاله بسیار مفیدی بود به خصوص هدف از مقاله که سعی می‌کرد نگاهی نقادانه به دولینگو داشته باشد.
    بعضی جاها کم گذاشتید و بعضی جاها خوب توضیح دادید.
    کاربران دولینگو این تجربیات را دارند و از خواندن مقاله حس مشترک شون گل می‌کنه …
    ولی به طور کلی به عنوان یک زبان شناس، باید خدمت دوستان عرض کنم که دولینگو یک برنامه بسیار عالی است برای یادگیری زبان(طبق تجربه نه چندان زیاد کار با برنامه) ولی باید گفت نقاط ضعف زیادی نسبت به روش های دیگه داره و نقاط قوت بسیار زیادی هم داره که یک زبان شناس فقط متوجه میشه که دولینگو چطور داره زبان آموزان رو نگه می داره پای آموزش…
    ولی در کل ، حداقل دوره اسپانیایی رو که بنده دیدم با ترجمه انگلیسی :
    باید به زبان انگلیسی تسلط کامل داشته باشید یا در همان حد که می فهمید ولی عمیق متوجه شده باشید و ذهنی سیال داشته باشید و محو در برنامه و جواب های ثابت سوالات در برنامه نشید (که این از مشکلات یادگیری زبان است) و خودتان جملات رو تغییر بدید با کلماتی که در ذهن دارید که یادگیری تان اولا خشک نشود (که فقط جملات را حفظ کنید),بعد یادگیری تان جذاب شود و کاربردی و ترس تان بریزد از بیان جملات مختلف و تغییر در جملات و همینطور معانی کلمات برای تان بیشتر تثبیت شود و در برنامه غرق نشوید.
    ببینید بازی همینه،،،شما را در خودش غرق می‌کنه که البته این مسأله فوق العاده مهمه برای یادگیری زبان که شما در زبان غرق شوید، این عالیه ولی باید مشکلات برنامه تک تک رفع بشه و مشکلات روش های مختلف آموزشی در برنامه لحاظ و رفع بشه و خود برنامه ذاتا مشکلی برای زبان آموز در امر یادگیری ایجاد نکنه…
    در هر صورت، شما اگر متوجه باشید که چقدر مهم است که شما بتوانید مسایل پایه ای آموزش یک زبان خاص را به صورت عملی(تا حدی) و نه صرفا تئوریک، یاد بگیرید واقعا به چنین نرم افزارهایی نمره خوبی میدهید ولی در هر صورت باید قواعد و اصول کلی کار با این برنامه ها را بدانید…
    مثلا جمع آوری امتیاز و صرفا طی کردن مراحل آموزشی دردی را دوا نمی کند باید هدف تان فقط یادگیری باشد و در ضمن کار با برنامه در درازمدت هدف تان را فراموش نکنید در عین حال اشکالی ندارد به این ترتیب که در بازی غرق هم شوید چون غرق شدن در یادگیری یک زبان امری فوق العاده است …و یا اینکه باید به بخش داستان ها توجه ویژه ای داشته باشید که البته دولینگو باید در این بخش هم از نظر محتوا و هم از نظر امکاناتی که در برنامه قرار میده باید برنامه را توسعه بدهد…
    دولینگو مسئول یادگیری زبان شماست و وظیفه دارد نقایص برنامه را رفع کند ولی شما هم باید متوجه باشید که دولینگو فقط ممکن است خود را مسیول آموزش بخش های اساسی آموزش یک زبان بداند پس شما نیاز دارید که در همین حد از برنامه توقع داشته باشید.
    ببینید یادگیری عمیق آموزش های پایه ای یک زبان خیلی مسأله مهمی است ،،،اگر دولینگو بتواند این کار را برای شما انجام دهد و نقش آفرینی خوبی کند بازی را برده است و به نظر بنده به هدف خود رسیده است و این شما هستید که باید بقیه مطالب را از جاهای دیگر و منابع دیگر استفاده کنید …ضمنا لازم نیست که همه چیز را از زبان بدانید مثلا کل یک دیکشنری را حفظ باشید تا بتوانید صحبت کنید …شما حتما باید مسائل اینگونه ای را بدانید که در آموزش تان دچار مشکل نشوید مثلا اینکه هر اندازه که یاد گرفتید باید یاد بگیرید که از آنها استفاده کنید و ترس بیان جملات را نداشته باشید حتی هر اندازه که یاد گرفتید را تدریس کنید …ترس برقراری ارتباط را باید از بین ببرید ،شجاعت برای یادگیری زبان خیلی مهم است،،،ترس از مورد تمسخر قرار گرفتن (به هر دلیلی : مثلا پت پت کردن در هنگام بیان جملات،یا اشتباه کردن در انتخاب کلمات و جملات یا تلفظ بد کلمات و جملات) خیلی برای یادگیری زبان خاطرناک است ، این ها جزو آموزش زبان شماست…اگر این ها نباشد شما اگر مکالمه یک زبان را یاد بگیرید ولی روان نمی شوید که بتوانید به سرعت جملات تان را بر زبان بیاورید… اگر به پروسه ای که نوزاد برای یادگیری زبان مادری اش طی می کند توجه کنید متوجه میشوید که چقدر باید اشتباه و غلط بگید تا کم کم گرامر یک زبان برای تان ملکه شود،همینطور تلفظ کلمات و آواهای زبانی و همینطور جملات و تن های صدا در کلمات و جملات ،فراز و نشیب ها و توقف ها در بیان جملات و ….خیلی مطلب باید با هم آمیخته شود تا شما بتوانید روان صحبت کنید که همه برای یک کودک اتفاق می افتد و یک کودک به صورت خودآموز و طبیعی و بدون استاد در واقع و بدون اطلاع و دانستن قواعد گرامری ،به یک زبان مسلط میشود در حالی ساختار جملات و نحوه ادای کلمات و جملات را( در واقع یک زبان را کاملا به طور عمیق) فراگرفته است…
    به هر حال دولینگو ناچار خواهد بود دوره ها و برنامه اش رو آپدیت کند چون کاربران زیادی دارد و نقایص آن را رفع کند و نقاط قوتش رو توسعه دهد …نکات مختلفی در مورد این برنامه هست و روشی که دارد پیش می برد ولی خود یک مقاله مجزا می شود و اینجا مجال بیانش نیست.
    بنده سعی کردم به طور کلی نگاهی خیلی اجمالی به برنامه و همین طور مبحث آموزش زبان داشته باشم و با مثال و …در تکمیل این مقاله گاهی برداشته باشم.
    پروسه یادگیری زبان یک امر زمان بر است به خصوص برای کسانی که در محیط آن زبان قرار نگرفته باشند . امیدوارم که خسته نشوید.
    پیشنهاد میکنم هفت اصلی که آقای AJ hoge در بحث آموزش زبان دارند را ببینید و مطالعه کنید.ایشان به نظر بنده روش بسیار خوبی را برای آموزش زبان انگلیسی در پیش گرفته اند(که فعلا بقیه هم به نوعی در همین مسیر قرار گرفته اند) که البته باید با جذابیت بیشتری همراه می بود.یک کتاب گویا هم دارند که در یکی از برنامه آموزش زبان ایرانی با نام زبان شناس ترجمه شده است که میتوانید از آن هم استفاده کنید.
    ببخشید که طولانی شد.
    مجددا از نویسنده تشکر میکنم،موضوع خوبی را انتخاب کردید ،جای بحث بیشتری دارد… موفق باشید

loading...
بازدیدهای اخیر
بر اساس بازدیدهای اخیر شما
تاریخچه بازدیدها
مشاهده همه