آیا نئو نوآر می‌تواند ژانر منتخب آینده‌ی سینما باشد؟

۱۷ خرداد ۱۴۰۱ زمان مورد نیاز برای مطالعه: ۵ دقیقه
ژانر نئو نوآر

در چند سال گذشته، ژانر نئو نوآر به طور قابل توجهی بیشتر دیده شده است. در حالی که فیلم‌های سبک نوآر به‌طور مداوم در دوران معاصر فیلم‌سازی ساخته می‌شدند، استودیوهای محبوب بیشتری وجود دارند که این سبک را با جذابیت گسترده‌تری به کار می‌گیرند، مانند بسیاری از فیلم‌های مارول، و همچنین تولیدات دنیای گسترده‌شان. نه تنها این، بلکه افزایش تمایل به این ژانر باعث احیای فیلم‌های قدیمی مانند «بلید رانر» (Blade Runner) شده و تقاضای بیشتری برای آن‌ها نیز بوجود آورده است.

ژانر نئو نوآر در دنیای به شدت اشباع شده‌ی فیلم‌های ابرقهرمانی امروزی، زمینه‌ی مناسبی پیدا کرده است. بیشتر به این دلیل که فیلم‌های نوآر حول محور یک کارآگاه می‌چرخند که برای حل یک معما تلاش می‌کند. این کارآگاه معمولا به گونه‌ای طراحی می‌شود که یک ضدقهرمان باشد تا در فرهنگ امروزی محبوب‌تر شود. قرار گرفتن «نئو» در ژانر «نوآر» اقتباسی کاملا ساده است، زیرا فیلم نوآر برای قرار گرفتن در این ژانر، به راحتی و با استفاده از سه یا چهار عنصر ممکن شده است.

سبک‌های مدرن فیلم، نوآرها را مهیج‌تر می‌کند. یک کارآگاه معمولی با عطش عدالت را انتخاب کنید و به او قدرت‌های فوق‌العاده بدهید، یا در یک دنیای سایبرپانک با یک شرکت بزرگ به عنوان آنتاگونیست معمای حل ناشدنی را به او بسپارید. همانطور که می‌بینیم در حال حاضر چرخه‌ی فعلی فیلم‌های پرطرفدار مشتاق این هستند که برقراری عدالت و یک کارآگاه سخت‌گیر و باهوش را برای داستانشان انتخاب کنند.

فیلم نوآر چیست؟

فیلم نوآر

فیلم‌های نوآر اولین بار در دهه‌های ۱۹۴۰ و ۱۹۵۰ در ایالات متحده محبوب شدند. در حالی که جنگ جهانی دوم به تازگی به پایان رسیده بود، این فیلم‌ها معمولا یک مرد سابقا نظامی را در خود داشتند که پس از بازگشت از جنگ به خانه، پلیس می‌شدند. داستان‌های پلیسی محبوب به عنوان برنامه‌های رادیویی آغاز شد و سپس با پیشرفت فرهنگ به تلویزیون و فیلم جهش بزرگی کرد.

برخی از نمونه‌ها عبارتند از «دام» (Dragnet)، «زنبور سبز» (The Green Hornet) و «دیک تریسی» (Dick Tracy) که همه‌ی آن‌ها حول محور کارآگاهی می‌چرخیدند که در صدد حل یک معما برمی‌آمد و عناصر خشونت‌آمیزی داشتند که داستان را برای آن زمان به تم بزرگسالان تبدیل می‌کرد.

در آن دوران، فیلم‌ها شروع به اشتراک‌گذاری اجزای خاصی کردند که امروزه بسیار قابل تشخیص هستند. یک فیلم نوآر معمولا حول محور یک قهرمان می‌چرخد که یک پلیس یا یک کارآگاه خصوصی است. گاهی اوقات دستیار هم دارند، اما مانند همه‌ی دستیارهای اکثر فیلم‌ها، خیلی مهم نیستند. کارآگاه معمولا نسبتا خشن یا بداخلاق است، چه مبتلا به PTSD ناشی از جنگ باشد و چه به طور کلی بد اخلاق. این ویژگی به آن‌ها پارادایم ضد قهرمان می‌دهد.

آن‌ها عموما از جامعه یا اداره‌ی پلیس خود دلسرد هستند، اما به هر حال به حل پرونده ادامه می‌دهند. اطرافشان پر از توطئه و دسیسه است؛ یا یک نفر از درون واحد آن‌ها دلیلی برای جلوگیری از حل پرونده دارد یا یک نفر از دولت درگیر پرونده می‌شود. در هر صورت، تا بالاترین رتبه درگیر فساد است!

عنصر دیگری که در این ژانر محبوب شد «زن اغواگر» بود. از هر ده فیلم، در نه مورد کارآگاه عاشق زنی زیبا می‌شود که در نهایت به او خیانت می‌کند. این در دهه‌ی ۵۰ اتفاق جدیدی بود، زیرا در آن زمان شخصیت‌های زن قدرتمند در هالیوود نادر بودند. نادرتر این بود که چگونه شخصیت‌ها از تمایلات جنسی خود برای شکست دادن یک مرد ساده استفاده کردند.

برخی از معروف‌ترین زنان اغواگر عبارتند از فیلیس دیتریشسون (با بازی باربرا استاویک) در فیلم «غرامت مضاعف» (Double Indemnity)، نورما دزموند (با بازی گلوریا سوانسون) در «بلوار سانست» (Sunset Boulevard) و بریجید اوشاگنسی (با بازی مری آستور) در «شاهین مالت» (The Maltese Falcon).

نئو نوآر چیست؟

فیلم بلید رانر

نئو نوآر زمانی پدید آمد که سبک اصلی نوآر تحت تاثیر ژانرهای دیگر (مانند موج نو فرانسوی، سایبرپانک) قرار گرفت و فیلم‌ها را با عناصر اندکی از ژانر نوآر به آثار اورجینال تبدیل کرد. آن‌ها عمدتا به دلیل اینکه چگونه طیف گسترده‌ای از زیرژانرهای جدید سبک اصلی را اقتباس کرده‌اند و همچنین جلوه‌های مدرنی که بر روی عناصر قدیمی قرار داده‌اند متفاوت هستند.

تغییر قابل توجهی که بیشتر در فیلم‌های امروزی قابل تشخیص نیست، مانند دیالوگ‌های سریع و خنده‌داری که فیلم‌های قدیمی داشتند. در حالی که این عنصر هنوز در برخی فیلم‌ها دیده می‌شود، امروزه شخصیت‌ها طبیعی‌تر به نظر می‌رسند.

در حالی که شخصیت کارآگاه قدرتمند باقی می‌ماند، محتوای فیلم‌ها تیره‌تر شده است. تقاضای بیشتری برای خشونت یا آسیب روانی بیشتر برای شخصیت‌ها وجود دارد. به خصوص اکنون که محدودیت‌های کمتری برای محتوای فیلم وجود دارد، ممکن است صحنه‌ها گرافیکی‌تر شوند. قبلا چیزی به نام کد تولید تصاویر متحرک یا «کد هیز» (Hays Code) وجود داشت که فیلم‌ها را ملزم می‌کرد به دستورالعمل‌های اخلاقی سختگیرانه پایبند باشند.

ممنوعیت‌هایی برای محتوای جنسی و خشونت بی‌رویه وجود داشت، و از همه مهمتر، شرور فیلم باید با عواقب اعمال خود روبرو می‌شد. امروزه، این امکان وجود دارد که شخصیت بد فرار کند و فیلم‌ها پایان‌های تیره‌تری داشته باشند، مانند فیلم «هفت» (Seven). اگرچه شخصیت بد از نظر تکنیکی فرار نمی‌کند، اما مسلما «برنده» می‌شود.

با این حال، فیلم‌های نئو نوآر را می‌توان با حس و حالشان تشخیص داد. آن‌ها در نورپردازی با کنتراست بالا با فیلم‌های قدیمی مشترک هستند و معمولا از لحاظ تاریکی و سیاهی موضوعشان با این ژانر مشابه هستند. «بتمن» (The Batman) ساخته‌ی مت ریوز این طراحی را به خود گرفته است و سایه‌ها نقش مهمی در فیلم دارند.

«جان ویک» (John Wick) می‌توانست در این دسته قرار گیرد، اگر از قبل ژانری برای فیلم‌های «سرکوب» وجود نداشت. «بلید رانر» و «بلید رانر ۲۰۴۹» (Blade Runner 2049) نمونه‌های عالی از فیلم‌های نئو نوآر هستند. آن‌ها سبک بصری جدیدتری را در یک داستان کاملا نوآر به کار می‌گیرند، و فناوری مدرن فیلم‌سازی که برای ساخت یک فیلم علمی-تخیلی لازم است، تاثیر زیادی بر سبک آن دارد.

مجموعه‌ی تلویزیونی «جسیکا جونز» (Jessica Jones) محصول مارول نیز برداشت تازه‌ای از این ژانر است که از داستان پلیسی و ضدقهرمانی کلاسیک استفاده می‌کند، اما تمرکز آن بر روی زنی است که اخیرا متوجه شده است که قدرت‌های فوق‌العاده دارد. «کوچه‌ی کابوس» (Nightmare Alley) نامزد دریافت جایزه‌ی اسکار شد و «جان ویک ۴» (John Wick 4) سال آینده اکران می‌شود. از آنجایی که تولید این نوع فیلم‌ها و برنامه‌های تلویزیونی از سرعت بازنمی‌ایستند، قطعا تقاضای بیشتری در ژانر نئو نوآر وجود خواهد داشت.

منبع: movie web

برچسب‌ها :
دیدگاه شما

loading...
بازدیدهای اخیر
بر اساس بازدیدهای اخیر شما
تاریخچه بازدیدها
مشاهده همه